مطالعات زبان و گویش های غرب ایران
مطالعات زبان و گویش های غرب ایران سال نهم بهار 1400 شماره 32 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
در نوشتار پیش رو، مفهوم سازی عشق در رمان های سیمین دانشور، برپایه نظریه مفهوم سازی شناختی احساسات در پژوهش های کووچش (1986 و 2010) مطالعه شده است. در فرایند نگارش مقاله، نخست استعاره های مفهومی عشق، با ترکیب روش جستجوی واحدهای واژگانی مربوط به حوزه مقصد ، به کمک نرم افزار واژه نمای اَنت کانک (آنتونی، 2014) و روش جستجوی دستی از پیکره استخراج شدند؛ سپس برای شناسایی و به دست دادن مجازهای مفهومی به کار رفته در مفهوم سازی عشق و استخراج مفاهیم وابسته به عشق، از روش جستجوی دستی استفاده شد. در مرحله بعد، انواع استعاره ها و مجاز های مفهومی عشق و همچنین مفاهیم وابسته به عشق - که از استعاره ها و مجاز های مفهومی عشق به دست می آیند – بررسی شد. در پایان کار نیز، بر اساس استعاره ها، مجازها و مفاهیم وابسته، مدل شناختی عشق در رمان های دانشور شناسایی گردید. مدل شناختی مورد نظر، از (40) استعاره مفهومی، (33) مجاز مفهومی با الگوی عام مجازی نتیجه احساس به جای احساس و در نهایتً (11) مفهوم وابسته به عشق که تعدادی از آن ها سازنده عشق و تعدادی دیگر همراه یا نتیجه عشق هستند، ساخته شده است.
پسوندهای «- زار» «- کده» و «-ِ ستان» فارسی در چارچوب ساخت واژه ساختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جستار پیش رو در پی آن است که الگوهای واژه سازی سه پسوند اشتقاقی «- کده»، «-ِ ستان» و «- زار» فارسی را از دیدگاهی ساخت بنیاد واکاوی کرده و سویه های گوناگون ساختاری و معنایی آن ها را بررسی کند. پژوهش در چارچوب نظریه ساخت واژه ساختی (بوی، 2010 و 2018) انجام گرفته تا الگوهای واژه سازی سه پسوند پیش گفته را بر پایه مفهوم «ساخت» و «طرح واره های ساختی» تحلیل نموده و چندمعنایی آن ها را به کمک مفهوم «زیرطرح واره های ساختی» تبیین نماید. داده های پژوهش برگرفته از پیکره ساخت واژی خود نگارندگان (با بیش از دوازده هزار واژه مشتق و مرکّب فارسی)، فرهنگ املایی خطّ فارسی (صادقی و زندی مقدم، 1391) و فرهنگ فارسی زانسو (کشانی، 1372) بوده که درمجموع (187) واژه مشتق ساخته شده با سه پسوند پیش گفته را دربر می گیرد. یافته های پژوهش نشان می دهد که برای تبیین چندمعنایی الگوهای واژه سازی این پسوندها، پذیرش ایده «واژگان پایگانی» و بهره گیری از مفهوم زیرطرح واره های ساختی لازم است تا بتوان هر معنای متمایز مربوط به الگوی اشتقاقی را در قالب یک زیرطرح واره مجزّا نشان داد. خود زیرطرح واره ها در سطوح گوناگونی از انتزاع قرار دارند و در نهایت، همگی در زیر یک طرح واره بسیار انتزاعی و کلّی مرتبه بالاتر قرار می گیرند؛ این پدیده را چندمعنایی ساختی می نامند، یعنی گونه ای از چندمعنایی که نه در سطح واژه های عینی، بلکه در سطح طرح واره های ساختی انتزاعی تبیین می شود.
جایگاه قید در ساخت های چندپرسش واژه ای زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساخت های چندپرسش واژه ای زبان فارسی به دو نوع اصلی متوالی و گسسته تقسیم می شوند. گروه متوالی شامل دو نوع ساده و هم پایه است. در گروه گسسته، پرسش واژه های هم پایه جدا از هم هستند. هدف از جستار پیش رو، بررسی رفتار نحوی ساخت های چندپرسش واژه ای در رابطه با جایگاه قیدهای گوینده محور است. بدین منظور، ابتدا عملکرد ساخت های چندپرسش واژه ای را از نظر باهم آیی بررسی کرده، سپس به جایگاه قیدهای گوینده محور در این نوع ساخت ها می پردازیم تا بدانیم جایگاه قید با آرایش پرسش واژه ها چه ارتباطی دارد. چارچوب نظری پژوهش گراشانین-یوکسِک (2017)، لیپتاک (۲۰۱۱) و نیز چیتکو و گراشانین-یوکسِک (۲۰۱۳) و از نوع توصیفی - تحلیلی است. بررسی داده ها در رابطه با ترتیب پرسش واژه ها نشان می دهد که باهم آیی پرسش واژه ها به جز ساخت های پرسشی چندگانه با ترتیب افزوده ای - افزوده ای در بقیه موارد دستوری است. بررسی جایگاه قیدهای گوینده محور نیز نشان می دهد «ازهمه مهم تر»، تنها قیدی است که بیشترین کاربرد را در این نوع ساخت ها دارد. در مقابل، حضور قیدهایی همچون «قطعاً، صادقانه، شاید، بارها، خوشبختانه و حقیقتاً»، در ساخت های چندپرسش واژه ای موجب نادستوری شدن ساخت پرسشی می شود. در ساخت پرسشی افزوده ای - افزوده ای از نوع هم پایه متوالی، جایگاه «احتمالاً»، پیش از پرسش واژه دوم است. در افزوده ای - موضوعی از نوع هم پایه متوالی، جایگاه قید «به راستی»، پیش از پرسش واژه اوّل است. در افزوده ای - موضوعی از نوع چندگانه، جایگاه «واقعاً»پیش از پرسش واژه اوّل است؛ همچنین، در موضوعی- موضوعی از نوع هم پایه متوالی، جایگاه «احتمالاً»، پیش از پرسش واژه دوم است.
آیا اشتقاق در فارسی متعارف است؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار پیش رو بر آن است تا بر اساس معیارهای پنج گانه کوربت (2010)، متعارف بودگی فرایند اشتقاق و وندهای اشتقاقی در فارسی را از منظری رده شناختی واکاوی کند. بدین منظور تعداد (195) وند اشتقاقی به مثابه داده ها ی پژوهش در نظر گرفته و معیارهای متعارف بودگی کوربت بر آن ها اعمال شد. نتایج پژوهش نشان می دهند که در مجموع،(68) وند اشتقاقی فارسی از مجموع (195) وند، معیارهای متعارف بودگی را به میزان یک درجه رعایت نکردند. تنها معیاری که از سوی این (68) وند رعایت نشد، معیار «تجزیه پذیری» بود. در این میان، نامتعارف ترین وند فارسی، پسوند –ale نسبت است که دو معیار تجزیه پذیری و شفافیت صوری را رعایت نکرده است؛ از این رو می توان چنین نتیجه گرفت که (34%) وندهای اشتقاقی فارسی، به میزان یک درجه از متعارف بودگی فاصله دارند. نظام اشتقاق فارسی اگر به طور کامل متعارف می بود، باید (975) امتیاز از پنج معیار متعارف بودگی کسب می کرد، امّا با احتساب (71) عدم امتیازگیری، (904) امتیاز کسب کرده است، یعنی به میزان (29/7%) از متعارف بودگی فاصله گرفته است؛ یا به عبارت دیگر به میزان حدود (93%) متعارف است. این میزان از متعارف بودگی نشان می دهد نظام اشتقاق فارسی، با وجود وندهای غیر زایای خود، به نمونه متعارف این نظام در میان زبان های دنیا بسیار نزدیک است
برجسته سازی زبان شناختی با افزودن توازن آوایی، واژگانی و گروهی در متن اسناد رسمی و تأثیر آن بر درک مخاطب: رویکرد زبان شناسی حقوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسنادی که در دفاتر اسناد رسمی تنظیم می شوند، پس از امضا قابل انکار نیستند و باید به طور کامل به وسیله مخاطب درک شوند. هرچه متن به زبان خودکار نزدیک تر باشد، آسان تر درک می شود. به همین دلیل است که متون علمی، بر خلاف متون ادبی، خالی از ابزارهای زیبایی آفرینی هستند. برای ساده سازی متن اسناد رسمی در چارچوب زبان شناسی حقوقی، پژوهش توصیفی - تحلیلی حاضر در پی شناسایی و در صورت امکان بازنویسی نمودهای برجسته سازی، به مثابه ویژگی زبان ادب بوده است که می تواند با دور کردن این متن ها از زبان خودکار، درک را برای مخاطب دشوار کند. برای شناسایی این نمود ها و نشان دادن تأثیر آن ها بر درک مخاطب، صد نمونه سند رسمی ( پنجاه نمونه از کتاب نمونه اسناد و پنجاه نمونه از اسناد واقعی تنظیم شده در دفتر اسناد رسمی 1479 تهران) بررسی و تحلیل شده اند. نتایج نشان داد که برجسته سازی در این سند ها از راه قاعده افزایی و با ایجاد توازن در (1240) مورد تکرار در سطوح آوایی، واژگانی و گروهی، در واژه های عربی و حقوقی صورت گرفته است. حذف توازن و بازنویسی در درصد قابل توجّهی از نمونه ها (03/65%)، ممکن بوده و این جایگزینی ها باعث افزایش معنادار (40) درصدی در میزان درک صد نفر از مراجعه کنندگان به دفتر اسناد رسمی شده است.
رابطه قطبیت و وجهیت بندی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قطبیت، تقابل میان مثبت و منفی و وجهیت، قضاوت گوینده در مورد درستی گزاره یا میزان احتمال اجرایی شدنِ خواسته یا پیشنهاد است. اگر میان احتمال درستی گزاره یا امکان اجرایی شدن پیشنهاد، درجاتی وجود داشته باشد، قطبیت را می توان به نوعی دو سر پیوستار وجهیت در نظر گرفت. در پژوهش حاضر از میان امکانات وجهی، چهار امکان وجهیت «برداشتی»، «گواه نمایی»، «درخواستی» و «پویا» از نگاه پالمر و در بحث قطبیت، «نفی هسته ای»، «نفی بخش اصلی» و «نفی بند یا جمله» بر اساس دستور نقش و ارجاع ون ویلین معرّفی شده و سپس رابطه میان آن ها در زبان فارسی بررسی شده است. برای بررسی نفی هسته ای، به وجود یا عدم وجود پیشوند نفی و برای تعیین قطبیت بخش اصلی، به رابطه موضوع ها با فعل اصلی توجّه شده است. برای تشخیص قطبیت جمله از دو آزمون «پرسش ضمیمه» و «آزمون دروغ» استفاده شده است. بررسی داده ها نشان می دهد که با تغییر وجهیت جمله، قطبیت آن نیز دست خوش تغییر می شود. به نظر می رسد تلفیق امکانات وجهیت و قطبیت دستاویزی برای کاربران زبان است تا بتوانند مفاهیم گزاره ای یکسان را در بافت های مختلف، متفاوت صورت بندی کنند و درنتیجه مقاصد کلامی متفاوتی را نیز دنبال کنند.