فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۱۲۱ تا ۴٬۱۴۰ مورد از کل ۹٬۷۱۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
این مقاله می کوشد تا با استفاده از نظریه شرق شناسی ادوارد سعید، نظریه مطرح شده در تاریخ مذکر براهنی را درباره نوستیزی شرق و کهنه ستیزی غرب، با تکیه بر داستان رستم و سهراب شاهنامه فردوسی و تراژدی های ادیپ شهریار اثر سوفوکل و هرکول و مده آ اثر اوریپید، به نقد بکشد. این مقاله به سه بخش تقسیم می شود. در مقدمه، ابتدا نظریه براهنی در تاریخ مذکر و دیدگاه او نسبت به تاریخ و ادبیات شرق به عنوان تاریخ مردسالار و نوستیز در مقابل تاریخ و فرهنگ غرب (یونان) که در آن پیرها جای خود را به جوان ها می دهند، معرفی می شود. سپس به طرح مسئله پردازدخته می شو د: اینکه چرا با وجود قهرمانی چون هرکول که از هر نظر با رستم همخوانی دارد و همچون رستم، نادانسته مرتکب فرزندکشی شده، براهنی، برای اثبات نظریه خود، ادیپ شاه پدرکش از تراژدی سوفوکل را هم تراز رستم می بیند. آنگاه با ارائه مثال های دیگری از فرزندکشی در ادبیات یونان، نتایج نظری و اجتماعی این یک سونگری و الگوی قالبی بررسی می شود. این مقاله از نظریه «شرق شناسی» ادوارد سعید که در آن تفکر غربی «شرق» را تنها مترادف الگوهای قالبی می داند، به عنوان شیوه بررسی استفاده می کند. سپس به اختصار از آبشخور نظریه سعید نزد فانون و نیز تأثیر سعید بر نظریه پردازان دیگر پسااستعماری ذکر خواهد شد. آنگاه در پی یافتن ردپای سلطه الگوی غربی بر نگرش روشنفکر شرقی (در اینجا در حوزه نقد ادبی) در نظریه «تاریخ مذکر» خواهد بود. پس از واکاوی مثال های براهنی و یافتن نقیض تِز او در همان مثال ها، یعنی «مده آ» و «ادیپ شاه» و به یاری چند مثال نقض دیگر در اساطیر یونان نشان خواهد داد که «تاریخ مذکر»، آگاهانه یا ناآگاهانه، تحت تأثیر الگوهای غربی، تصویری کلیشه ای از فرهنگ شرق ارائه می دهد که در نهایت در جهت حفظ و بقای سلطه غرب بر شرق است.
Multicultural Personality Traits Development in an EFL Context: The Case of Iranian EFL Students at BA, MA and Ph.D. Levels(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
This study examined the Iranian EFL learners’ multicultural developmental trend in light of Investment Hypothesis as they furthered their academic studies from BA toward postgraduate levels. In so doing 117 BA, 92 MA, and 35 Ph.D. EFL students at AllamehTabataba’i University, Tarbiat Modarres, and Islamic Azad Universities, Tehran, Iran, were randomly selected to provide answers to Multicultural Personality Traits Questionnaire (MPQ) that measures individuals’ Multicultural Personality Traits (MPTs: Cultural Empathy, Open-Mindedness, Social Initiative, Emotional Stability, and Flexibility). Ph.D. students’ MPTs mean was found to be 277.77; MA students’ MPTs mean score was 272.20; and BA students’ MPTs mean score was 267.96. The ANOVA conducted revealed that EFL Iranian students’ MPTs improved as they furthered their academic career from BA to MA and from MA to Ph.D. levels. The study concluded that advancement in EFL students’ academic career resulted in a concomitant development in their MPTs and among the five MPTs, cultural empathy and social initiative were found to have been significantly improved at Ph.D. level. Among the MPTs, Social initiative provides the highest contribution to social interactions and its significant development at Ph.D. level is confirmatory of the discursive-constructionists’ approach to L2 learning.
The Role of Conceptualizable Agent in Overpassivization of English Unaccusatives in Iranian English Majors(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The present study is an attempt to explore the effect of one of the pragmatic elements of discourse (namely the conceptualizable agent) on overpassivization of English unaccusative verbs. Through employing the questionnaire originally used by Ju, (2000), 206 Iranian intermediate and advanced English majors were asked to choose the more grammatical form (active or passive) in target sentences with unaccusative verbs. Each target sentence was embedded in two different contexts expressing external and internal causation. The participants' performance supported the hypothesis that unaccusatives were overpassivized more when the discourse context offered a conceptualizable agent, and that monadic unaccusative verbs were passivized more than dyadic ones. The learners recognized conceptualizable agents offered by the discourse context and their judgments on sentence acceptance were influenced by these agents. Since, in the literature, other researchers like Ju (2000); Oshita (1997); Yip (1995); and Zobl (1989) reported that many non-native English learners cross- linguistically over-passivize unaccusative verbs, it provided additional support for the claim that these errors are language universal rather than language specific. Thus, this paper argues against a purely syntactic analysis of interlanguage errors such as overpassivization and talks in favor of an approach that takes pragmatic factors into account as well.
صفت های فاعلی و مفعولی از دیدگاه سرنمون رده شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف این تحقیق بررسی ارتباط صفت لیاقت با صفت های فاعلی و مفعولی، تعیین ویژگی های سرنمونی صفت های فاعلی و مفعولی در زبان فارسی، و بررسی تغییر مقوله ای این صفت هاست. داده های خام؛ صفت های اولیه را نویسندگان مقاله پیدا کرده و سپس کاربرد آنها را در پایگاه دادگان زبان فارسی و پیکره بیجن خان بررسی کرده اند. این تحقیق نشان داد که صفت های لیاقت را می توان با توجه به ساخت در یکی از مقوله های صفت های فاعلی و مفعولی جای داد. نیز مشخص شد که صفت های فاعلی و مفعولی از نظر ساختاری نشان دار و در اکثر موارد مقایسه ناپذیر و بنابراین غیرسرنمون هستند. این پژوهش نیز نشان داد که تغییرات صفت های فاعلی و مفعولی در زبان فارسی به سمت اسم است و تغییرات اینها با تغییرات سایر صفت های زبان فارسی مانند صفت های «توصیف، ویژگی» و «توصیف، شیء» متفاوت است، چراکه این تغییر مقوله ای باعث از دست رفتن ویژگی های صفتی و تبدیل کامل آنها به اسم می شود.
ادبیات معاصر: مقایسه تطبیقی «مهتاب» نیما یوشیج و «شب تاب» کلیله ودمنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی آثار ادبی ازدریچه ی زبان شناسی: به کارگیری روش های معناگرا و ساختارگرا در تحلیل آثار ادبی فارسی و انگلیسی
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر انتخاب بهترین روش نقد ادبی به گونه ای که به معنی اثر خدشه ای وارد نشود ذهن منتقدان را در سراسر جهان به خود معطوف داشته است. به کارگیری روش هایی که ریشه در زبان شناسی دارند به عنوان یکی از روش های نقد ادبی معاصر به منتقد کمک می کند تا در عین وفاداری به متن، خواننده را از ظرافت های ادبی و زبانی آگاه سازد. این پژوهش کوشیده است تا چگونگی استفاده از روش های معناگرا و ساختارگرا را در ارائه ی تحلیل ادبی صحیح موردمطالعه وارزیابی قرار دهد. باتوجه به اینکه استفاده از این روش ها به نوع خاصی از ادبیات و زبان بستگی ندارد، مثال هایی از چگونگی کارایی این روش ها در بررسی و نقد نمونه هایی از ادبیات فارسی و انگلیسی ارائه شده اند.
زبان فقط وسیله انتقال دانش نیست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله به زبان فرانسه: بررسی چند فرایند تفسیری در خلاصه سازی متون: مورد مطالعه دانشجویان موسسه ملی پلی تکنیک فلیکس هوفوئه بوانی در یاموسوکرو (Étude de quelques procédés paraphrastiques rencontrés dans le résumé de texte: cas des étudiants de l’Institut National Polytechnique Félix Houphouët Boigny de Yamoussoukro)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خلاصه سازی متن در کلاس های رشته های مهندسی و تخصصی دانشگاه ها و موسسات صاحب نام و همچین در آزمون های بزرگ استخدامی و دولتی به خصوص در آی. ان. پی-اچ. بی یاموسوکرو جایگاه مهم و خاصی دارد. اما متاسفانه فرایند خلاصه سازی متن برای دانشجویا اغلب مشکل آفرین است. از میان مشکلات و نواقصی که وجود دارد، فرایند تفسیر عبارت برای دانشجویان و مدرسان دغدغه ای بسیار جدی و حقیقی است. موضوع اصلی پژوهش حاضر بررسی فرایندهای زبانشناختی است که قادرند متن را به سمت و سوی نوعی تفسیر عبارتی مطلوب رهنمون سازند. در پایان یک آزمون گرفته شده از دانشجویان، مشخص گردید که حداقل پنج متغیر از نمونه های ممکن تفسیر عبارت وجود دارد. این نتایج می تواند در جهت بهبود روش شناسی آموزش خلاصه سازی از متون به کار گرفته شود. اگرچه این موارد به هیچ روی نمی توانند کلیت روش های متفاوت بازگویی یک متن را که در عمل وجود دارد، در بر بگیرند.
تحلیل بهینگی فرایند تضعیف در کُردی سنندجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر بر اساس اصول و روش های واج شناسی بهینگی به بررسی فرایند آوایی تضعیف به ویژه نوع صفیری شدگی آن، یعنی تبدیل یک همخوان انسدادی به یک همخوان سایشی یا ناسوده، در گویش کردی سنندجی می پردازد. بررسی و تحلیل داده ها نشان می دهد که فرایند مذکور در همه جایگاه هایی که تحت عنوان ضعیف شناخته می شوند، یعنی جایگاه های آغازه هجا، پایانه هجا و میان-واکه ای و با یکی از انگیزه های رسایی (در خوشه های دوهمخوانی پایانه هجا و به منظور حفظ انطباق آنها با اصل توالی رسایی)، یا همگونی در میزان رسایی با یک آوای مجاور که از میزان رسایی بالاتری برخوردار است، به وقوع می پیوندد. اما در نوع خاصی از تضعیف در این گویش که عمدتاً محدود به بافت های واجی می شود و بافت های صرفی مانع اعمال آن می شوند، با وجود یکسانی انگیزه وقوع، یعنی همگونی در میزان رسایی، تغییر نه در نوع انسداد بلکه در میزان آن در یک آوای واحد رخ می دهد.
مقاله به زبان انگلیسی: مطالعه میان فرهنگیِ کنش گفتارِ درخواست: دانشجویان عراقی و مالایی (A cross-cultural study of request speech act: Iraqi and Malay students)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیقات متعدد نشان داده اند که اصطلاحات زبان شناسی و محدوده توصیف کننده های خارجی موجود در یک زبان از زبانی به زبان دیگر متفاوت است. پژوهش حاضر به بررسی شباهت ها و تفاوت های میان فرهنگی توصیف کننده های خارجی در کنش گفتار درخواست می پردازد. بدین منظور،پرسشنامه ای از 30 دانشجوی عراقی و 30 دانشجوی مالایی دانشگاه علوم مالزی جمع آوری شد. قالب نظریه مدیریت روابط اسپنسر اوتی (2008) برای آنالیز توصیف کننده های خارجی بکار گرفته شده است. داده های این تحقیق از پرسشنامه ای در قالب آزمون تکمیل گفتاری که از 8 موقعیت تشکیل شده جمع آوری شده است. داده ها سپس براساس طبقه بندی توصیف کننده های خارجی عاریه گرفته شده از بلام کالکا،هاوس و کسپرآنالیز شده است. هدف اولیه این تحقیق مقایسه تاثیرعوامل موقعیتی بر تحقق الگوی توصیف کننده های خارجی کنش گفتار درخواست بین دانشجویان عراقی و مالایی می باشد. نتایج این تحقیق می تواند در مطالعات میان فرهنگی و بین فرهنگی موثر باشد.
مقاله به زبان انگلیسی: بررسی معیارهای نمره دهی تولیدات کنش های کلامی تحسین در میان معلمان غیر بومی زبان انگلیسی (Iranian Non-native English Speaking Teachers’ Rating Criteria Regarding the Speech Act of Compliment: An Investigation of Teachers’ Variables)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه حاضر بررسی معیارهایی است که معلمان غیر بومی زبان انگلیسی (ایرانی) در نمره دهی تولیدات کنش های کلامی تحسین مورد ملاحظه قرار داده اند. به علاوه تاثیر جنسیت و سابقه تدریس نیز مورد توجه قرار گرفته است. داده مورد استفاده در این تحقیق از طریق پرسشنامه WDCT از میان شصت معلم ایرانی جمع آوری شد. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که نمره دهندگان در مجموع هفت معیار کلی را در فرایند نمره دهی به پاسخ های زبان آموزان انگلیسی ایرانی مورد ملاحظه قرار دادند. به علاوه، نتایج آزمون t و chi-squares نشان داد در حالیکه تفاوت معنا داری میان نمره دهی معلمان وجود نداشت، تفاوت در معیارهای نمره دهی معنی دار بود. در نهایت، نتایج این مطالعه اهمیت آموزش جنبه های pragmalinguistic و sociopragmatics منظور شناختی معلمان را به ما متذکر می شود.
تفاوت ها و شباهت های مفهوم سازی غم در زبان خودکار و زبان شعر: رویکردی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگارندگان در پژوهش حاضر به بررسی و تطبیق مفهوم سازی استعاره های «غم» در زبان خودکار و زبان شعر معاصر پرداخته اند و درباره شباهت ها و تفاوت های این دو گونه زبانی بحث کرده اند. برای وصول به این هدف، استعاره های عاطفی غم در دو پیکره جداگانه با عناوین پایگاه دادگان زبان فارسی (شامل کاربرد بی نشان و عادی زبان) و پیکره زبان فارسی (شامل متون شعر معاصر) با استفاده از واژه های کلیدی حوزه مقصد را استخراج کرده اند. سپس نام نگاشت های عام و خاص استعاره های غم در هر دو گونه زبان خودکار و زبان شعر به صورت جداگانه به دست آمد و با توجه به نظریه استعاره مفهومی لیکاف و جانسون (1980) تبیین شد. در پژوهش حاضر مشاهده شد که نام نگاشت های عام استعاره های شعری با استعاره های زبان خودکار شباهت بسیاری دارند و شاعران همان استعاره های قراردادی را به شیوه ای خلاقانه به کار می گیرند و با سازوکارهای شناختی گوناگون ازجمله بسط، گسترش، پرسش، ترکیب، دلالت های چندگانه، جان بخشی به پدیده های طبیعی و ... استعاره های ادبی می سازند. پژوهش حاضر همانند افرادی چون لیکاف و ترنر (1989)، نظریه استعاره مفهومی را تأیید می کند و نشان می دهد تفاوت معنی داری میان استعاره های ادبی و قراردادی موجود در زبان خودکار و زبان شعر از نظر مفهوم سازی غم وجود ندارد.
بررسی نمود استمراری و نام در زبان اشاره ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان اشاره ایرانی، زبانی دیداری/فضایی است که با دارا بودن ساختار نحوی و معنایی خاصّ خود در جامعه ناشنوایان در سرتاسر ایران با تفاوت لهجه های مختلف، رشد کرده است. وجود اشارات قراردادی در این زبان اثبات می کند که زبانی حقیقی است و تنها مجموعه ای از تصاویر در فضا نمی باشد. انگیزه اصلی انجام پژوهش حاضر با بررسی نمود در زبان اشاره ایرانی، معطوف کردن توجّه زبان شناسان به یکی از ویژگی های زبانی این زبان است، تا بتوان آنها را از خصوصیات و طبیعی بودن آن آگاه کرد، چرا که در جامعه ناشنوایان از اهمّیت و ارزش بالایی برخوردار است و تاثیر مستقیمی بر روی زندگی آنها دارد. سؤال اصلی که در این پژوهش مدّ نظر قرار گرفته آن است که در این زبان مقوله نمود (استمراری و تام) به چه صورت نشان داده می شود. یافته های این پژوهش مشخّص نمود که در زبان اشاره ایرانی جهت مشخّص کردن نمود از روش های مختلفی استفاده می شود. نمود استمراری از طریق تکرار در حرکات فعل بیان می شود و نمود تام با استفاده از نشانگر مجزای واژگانی ""تمام شدن"" بیان می شود که جایگاه این نشانگر بعنوان مشخّصه نمود در پایان عبارت بعد از فعل اصلی است که بخوبی مبیّن معنی کامل شدن عمل است.
ترجمان باغ (درباره ترجمه انگلیسی گفتگو در باغ)
حوزه های تخصصی:
English Language Curriculum, Teacher Learning and Professional Development, and the role of Textbooks
حوزه های تخصصی:
فصلی از باب لغت
منبع:
مهرسال اول ۱۳۱۳ شماره ۱۱
حوزه های تخصصی:
کشش همخوان در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر، در چارچوب واج شناسی مورایی، به توصیف رابطه میان دو ویژگیِ نواییِ کششِ واحدهای زبانی و وزن هجا در زبان فارسی پرداخته است. برای این منظور، فرایند کششِ جبرانیِ همخوان پس از کوتاه شدن درزمانی واکه مدنظر قرار گرفته است. داده های مورد بررسی، صورت هایی را شامل شده اند که در آنها، بنا به نظر صادقی (۱۳۹۲)، همخوان آغازین ستاک های فعلی پس از پیشوندهای امریِ مختوم به واکه کوتاه، امکان مشدد شدن داشته اند. نتیجه تحلیل داده ها در نظریه مورایی، شاهد دیگری در تأیید این نکته است که در زبان فارسیِ امروز، کشش واکه ها و همخوان ها ارزش واجی ندارد و تمایز معنایی به وجود نمی آورد، اما ارزش کمّی دارد و تمایز وزنی ایجاد می کند. در نظریه مورایی، تمایز وزنی میان هجاهای سبک، سنگین و فوقِ سنگین، بر اساس تعداد موراهای اختصاص یافته به واحدهای زنجیری بازنمایی می شود و فرایندهای واجی حساس به وزن هجا، مانند کشش جبرانیِ واکه ها و همخوان ها، با هدف حفظ تعداد موراها و ثبات وزنی هجا، به وقوع می پیوندند.
The Interaction between Involvement Load Hypothesis Evaluation Criterion and Language Proficiency: A Case in Vocabulary Retention(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
A long-standing debate among the vocabulary researchers is the depth of processing to learn vocabulary. This paper is a quantitative research which considers a revision in the “involvement load hypothesis” proposed by Laufer and Hulstijn in 2001. It investigates the role of proficiency and evaluation in this hypothesis in order to better reveal its potential contribution to vocabulary learning. It was based on task-induced involvementthat comparesdifferent tasks in incidental vocabulary acquisition in EFL context. The participants were 66 learners fromtwo different English institutes who were classified into two major high and low proficient groups based on Nelson Proficiency Test. The participants in each group were randomly assigned to three tasks prepared to compare“moderate”, “strong”, and “no evaluation” in involvement load hypothesis.The “strong evaluation”subgroup (making original sentences) in low proficiency supported Laufer and Hulstijn’s hypothesis and yielded better retention of the target words. The study suggests that the level of proficiency and evaluation in task induced involvementneeds reconsideration. The results have implications for language teachers, materials developers, and syllabus designers.
نقد و معرفی کتاب: فرهنگ توصیفیِ آسیب شناسیِ گفتار و زبان (انگلیسی- فارسی)، رضا نیلی پور و دستیاران، ویراستار علمی: حیات عامری. تهران: انتشارات فرهنگ معاصر، 1392
حوزه های تخصصی:
دست یابی به زبانی مشترک، در عرصة علم، از اهدافی است که متولیان امر آموزش و پژوهش درپی آنند (یوسفی، 1383). آنها بر آنند تا خوانندگان و کاربرانِ متون علمی، به دور از هرگونه ابهام، در درکِ مشترکی از مفاهیم سهیم، و با آگاهی بیشتری آنها را به کار گیرند. واژه نامه ها و فرهنگ ها از مهم ترین منابعی هستند که می توانند در امر تحقق این هدف، مؤثر واقع شوند (بیجن خان، 1391: 4- 1). فرهنگ ها با اهداف متفاوتی تولید می شوند (معین، 1353: 46) و یکی از انواع آنها، فرهنگ توصیفیِ تخصصی است که دربرگیرندة اصطلاحات فنی و تخصصی و متداول در یک یا چند حوزة مختلف اما مرتبط با هم است. هر فرهنگ، مخاطبانِ خاص خود را دارد و تدوین آن حاصل کار مشترک و نظام مند گروهی از متخصصان در حوزه های مربوطه است (ریچارد و دیگران، 1372: یادداشت مترجمان) مؤلفانِ فرهنگ توصیفی تلاش می کنند با به کارگیریِ کم ترین تعدادِ جمله یا عبارت، توصیفی بسنده و جامع برای هر اصطلاح به دست دهند.