مقالات
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر انتخاب بهترین روش نقد ادبی به گونه ای که به معنی اثر خدشه ای وارد نشود ذهن منتقدان را در سراسر جهان به خود معطوف داشته است. به کارگیری روش هایی که ریشه در زبان شناسی دارند به عنوان یکی از روش های نقد ادبی معاصر به منتقد کمک می کند تا در عین وفاداری به متن، خواننده را از ظرافت های ادبی و زبانی آگاه سازد. این پژوهش کوشیده است تا چگونگی استفاده از روش های معناگرا و ساختارگرا را در ارائه ی تحلیل ادبی صحیح موردمطالعه وارزیابی قرار دهد. باتوجه به اینکه استفاده از این روش ها به نوع خاصی از ادبیات و زبان بستگی ندارد، مثال هایی از چگونگی کارایی این روش ها در بررسی و نقد نمونه هایی از ادبیات فارسی و انگلیسی ارائه شده اند.
هندسه ی زبانی سوره ی حمد
حوزه های تخصصی:
سخن از ساختار زبانی سوره ی حمد جدا از مسایل گسترده ی تفسیری که در تاریخ فرهنگ دینی پررنگ و ارج است، جستاری روش مند را با رویکردهای نوین در حوزه ی زبان و ادب ارایه می نماید. خاستگاه این روش همان جایی است که به جای تفصیل، اجمال را برمی گزیند و به جای ساختارهای انتزاعی و ذهنی از هندسه ی حسی و عینی پرده برمی دارد؛ یعنی بنای این نوشتار بر اساس طرحی از سه حوزه ی سپاس و ستایش و نیایش است که قطعاً در ساختار زبانی سوره ی حمد دیدنی و آموختنی است. بی گمان با روشن شدن پیکره ی زبانی سوره ی حمد دلایل برتری و نیکومنظری این سوره و پایگاه آن در گفتمان دین مدارانه و نقش بی بدیلش در راز و نیاز و نماز آشکارتر می گردد. نخستین تجلی گاه این هندسه ی زبانی در آیه ی تسمیت یا بسم اﷲ الرّحمن الرّحیم است که سپاس یزدان با نیایش درهم می آمیزد و گفتار و رفتار دین باوران را سامان می بخشد. شش درنگ این مقاله همه پیرامون شرح سه ضلع اثرگذار در بافتار معنایی و زبانی سوره ی حمد است که یک به یک در چهارچوب اندوخته های زبان عرفان و عرفان زبان از راه می رسند و ادب پژوهان را مخاطب خویش قرار می دهند.
جلوه ی زبان قرآنی در سروده های صائب تبریزی
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ شعر و ادب فارسی کمتر شاعری را می بینیم که از دریای بی کران معارف و مفاهیم قرآنی و دینی در اشعار خود بهره نبرده باشد. اکثر شاعران ادب فارسی به دلیل آشنایی با قرآن و سنت و عترت به انحای مختلف ازاین گونه مفاهیم در اشعار خود بهره برده اند. صائب تبریزی ازجمله این شعرا است که در اشعارش تحت تأثیر زبان قرآن قرارگرفته به شیوه های گوناگون مفاهیم قرآنی و اخلاقی را در ضمن اشعار خود آورده است. از توحید و خداشناسی گرفته تا بهشت و دوزخ و قیامت و قصص پیامبران و اخلاقیات و...گاهی اوقات از تلمیح استفاده کرده گاهی آیه ای یا قسمتی از آیه را در ضمن اشعار خود می آورد. هدف این مقاله بررسی تأثیرپذیری صائب از زبان قرآنی است. شیوه ی تحقیق به صورت تحلیل و توصیفی و کتابخانه ای است.
بررسی صور خیال در بندهش
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی صور خیال در کتاب بندهش است. این پژوهش از نوع کیفی است و به شیوه ی تحلیل محتوا انجام گرفته است. متنی که پژوهش بر بنیاد آن صورت گرفته، نسخه ای است که مهرداد بهار به زبان فارسی امروزی برگردانده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که از میان صور به کاررفته در این اثر، تشبیه بسامد بیشتری دارد. از میان انواع تشبیه، بسامد تشبیه های حسی بالاتر است و پس ازآن، تشبیه های عقلی حسی قرار دارد که مشبه به آن ها حسی است و برای نزدیک تر شدن مفاهیم انتزاعی به کاررفته است. به نظر می رسد، تشبیه در بندهش، یکی از رساترین و کارآمدترین ابزارهایی است که کاربرد آن بیش تر برای آن است که مفاهیم تعلیمی، فلسفی و انتزاعی مربوط به آفرینش و دیگر موضوع ها را دریافتنی و ملموس تر کند. در این میان، برخی از امور که حتی حسی هستند ولی به طور عادی و طبیعی، شناختشان دشوار است، روشن تر شده اند. در این اثر، تنها یک استعاره یافت شد و از دیگر عناصر خیال مانند کنایه و مجاز در بندهش، اثری دیده نشد؛ شاید به این دلیل که استعاره، مجاز و کنایه، در اثری تعلیمی به جای تأثیرگذاری و روشن سازی، آن را پیچیده تر و دشوارتر می کند. به نظر می رسد در این اثر، استوارترین و سنجیده ترین شیوه ی بیان، برای آموزش مفاهیم تعلیمی به کاررفته است.
التّخییل الذّاتی/ إضفاء التّخییل على التّجارب الشّخصیة ذاکرة الماء لواسینی الأعرج- أنموذجا
حوزه های تخصصی:
تختلف الرّوایة السّیرذاتیة عن السّیرة الذّاتیة الحقیقیة باعتبار هذه الأخیرة تعتمد الوقائع الشخصیة والحقیقیة للذّات الکاتبة، ولا یجوز لها أن تقول شیئا أو أن تتحدّث عن أمر لا علاقة لها به بتاتا. ویوثّق الکاتب ضمنها تجربته الشّخصیة وفق الشّروط التی ارتضاها فیلیب لوجون. فی حین أنّ الرّوایة السّیرذاتیة تنتمی إلى الجنس الرّوائی الّذی یلجأ الکاتب فیه بالدّرجة الأولى إلى عنصر الخیال فی عمله الأدبی مستفیدا من العوامل والتّقنیات التی تجعل من روایته عملا أدبیا راقیا بتوفّره على ما یسمّى بالجمالیة. والدّلیل على ذلک أنّ الرّوایة السّیرذاتیة یطلق علیها حالیا مصطلح ""التّخییل الذّاتی"" لمیلها إلى الخیال أکثر فی تصویر الوقائع الحقیقیة. حیث أنّ الکاتب یقوم بنقل الواقع إلى الآخر بصیغته الإبداعیة.
اصطلاح شناسی «السیاق» در مطالعات زبانی قدیم و جدید عربی
حوزه های تخصصی:
یکی از چالشهای مطالعات جدید، چالش اصطلاحات می باشد. از یک سو اصطلاحات در علوم مختلف دلالتهای متفاوتی دارند و از سوی دیگر نویسندگان یک اصطلاح خاص را با دلالتهای متفاوتی به کار می برند. بنابراین این تعدد اصطلاحات حاصل مسائل متعددی است. گاهی نویسندگان و مترجمان علیرغم وجود اصطلاحات رایج به وضع اصطلاحات جدید می پردازند، و گاهی نیز بدون توجه به ظرافتهای معنایی هر اصطلاح، آن را در مقوله دیگری به کار می برند. یکی از این موارد اصطلاح «السیاق» می باشد. این اصطلاح در مطالعات زبانی قدیم عربی دلالتهایی متفاوت از کارکرد آن در مطالعات جدید دارد. در مطالعات قدیم در نزد نویسندگان مختلف صرفا برای بافت زبانی به کار رفته است. اما اصطلاحات دیگری همچون الحال، الحال المشاهدة، مقام وسیاق القصة نزد زباشناسان قدیم برای بافت غیر زبانی رایج بوده است. اما در مطالعات جدید اصطلاح سیاق به سه معنای بافت زبانی، بافت غیرزبانی و معنای بافت به طور کلی–اعم از زبانی و غیر زبانی- به کار رفته است. کما اینکه اصطلاحات متعدد دیگری برای هر یک از مقوله ها وضع شده است. همین مساله فهم معنای مقصود را پیچیده تر کرده است.