دست یابی به زبانی مشترک، در عرصة علم، از اهدافی است که متولیان امر آموزش و پژوهش درپی آنند (یوسفی، 1383). آنها بر آنند تا خوانندگان و کاربرانِ متون علمی، به دور از هرگونه ابهام، در درکِ مشترکی از مفاهیم سهیم، و با آگاهی بیشتری آنها را به کار گیرند. واژه نامه ها و فرهنگ ها از مهم ترین منابعی هستند که می توانند در امر تحقق این هدف، مؤثر واقع شوند (بیجن خان، 1391: 4- 1). فرهنگ ها با اهداف متفاوتی تولید می شوند (معین، 1353: 46) و یکی از انواع آنها، فرهنگ توصیفیِ تخصصی است که دربرگیرندة اصطلاحات فنی و تخصصی و متداول در یک یا چند حوزة مختلف اما مرتبط با هم است. هر فرهنگ، مخاطبانِ خاص خود را دارد و تدوین آن حاصل کار مشترک و نظام مند گروهی از متخصصان در حوزه های مربوطه است (ریچارد و دیگران، 1372: یادداشت مترجمان) مؤلفانِ فرهنگ توصیفی تلاش می کنند با به کارگیریِ کم ترین تعدادِ جمله یا عبارت، توصیفی بسنده و جامع برای هر اصطلاح به دست دهند.