یوسف ادیب

یوسف ادیب

مدرک تحصیلی: دانشیار، دانشکده علوم تربیتی، دانشگاه تبریز

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۱۱۱ مورد.
۲۱.

طراحی الگو مناسب ارزیابی کیفیت برنامه درسی الکترونیکی در آموزش عالی کشور(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: ارزیابی کیفیت برنامه درسی الکترونیکی اعتبار بخشی الگوی ارزیابی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۹ تعداد دانلود : ۱۰۹
مقدمه: هدف این پژوهش اعتباربخشی به الکوی مناسب ارزیابی کیفیت برنامه درسی الکترونیکی در آموزش عالی کشور می باشد. روش کار: به لحاظ شیوه گردآوری داده از نوع پژوهش های آمیخته ( کیفی_ کمی) اکتشافی متوالی می باشد. با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته، مشارکت کنندگان (متخصصین و اساتید و کارشناسان فعال در حوزه یادگیری الکترونیکی) منتخب با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند در خصوص مدل مناسب ارزیابی کیفیت برنامه درسی نظر دادند که در مصاحبه شماره 20 به اشباع رسید. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون با استفاده از نرم افزار MAXQDA2020 انجام شد. برای تعیین اعتباربخشی، CVR پرسشنامه طراحی شده از عامل های بدست آمده، توسط مشارکت کنندگان در تحقیق، انجام شد. در بخش کمی با استفاده از روش توصیفی_ پیمایشی 150 نفر نمونه از اساتید و کارشناسان که به روش تصادفی خوشه ای و دانشجویان به روش در دسترس بودن انتخاب و در خصوص الزامات اجرایی مدل پاسخ دادند که آزمون T تک نمونه ای برای هر یک از عوامل ضرورت ملزومات فوق الذکر انجام گرفت. نتایج: برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون با استفاده از نرم افزار MAXQDA2020 انجام شد و 8 عامل اصلی ارزشیابی، پداگوژیکی ، سازمانی و مدیریتی، فردی، فناوری و الکترونیکی، محیطی(فراسازمانی،سیاسی،فرهنگی)، یادگیری ، اخلاقی بدست آمد. برای تعیین اعتباربخشی، CVR پرسشنامه طراحی شده از عامل های بدست آمده، توسط مشارکت کنندگان در تحقیق، اعتبار آن تایید شد و آزمون T تک نمونه ای برای هر یک از عوامل ضرورت ملزومات اجرایی را تایید کرد. نتیجه گیری: بررسی ها نشان داد که الگوی بدست آمده از پژوهش، از اعتبار لازم برای اجرایی شدن در محیط های یادگیری الکترونیکی برخوردار است.
۲۲.

بررسی مقاومت معلمان دوره ابتدایی در برابر برنامه درسی رسمی: مطالعه گرانده تئوری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مقاومت معلمان تغییر برنامه درسی اجرای برنامه درسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۴ تعداد دانلود : ۱۸۱
پژوهش حاضر با هدف بررسی فرایند مقاومت معلمان دوره ابتدایی در برابر اجرای برنامه درسی رسمی انجام پذیرفت. رویکرد پژوهش حاضر،کیفی بوده و از روش نظریه زمینه ای در این پژوهش استفاده گردید. جامعه آماری شامل معلمان دوره ابتدایی استان آذربایجان شرقی بود. فرآیند نمونه گیری و انتخاب مشارکت کنندگان تا رسیدن به اشباع داده ها ادامه یافت و در نهایت 18 نفر از معلمان دوره ابتدایی با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیدند. نتایج نشان داد که "مقاومت منطقی" به عنوان پدیده محوری ، "عدم توانمندسازی معلمان، عدم مشارکت دانش آموز و کمبود امکانات آموزشی" به عنوان شرایط زمینه ای، "انحرافات برنامه درسی، شخصیت معلم، کاستی های کتابهای درسی و ناتوانی معلم" به عنوان شرایط علی، "اعتقادات معلم و شرایط فرهنگی" به عنوان شرایط مداخله گر، "پیامدهای مربوط به برنامه درسی و شکوفایی قابلیت های معلم" به عنوان پیامد و "راهکارهای آموزشی، توجه به نیازهای دانش آموزان و بهینه سازی برنامه درسی" به عنوان راهبردها شناسایی گردیدند.
۲۳.

بررسی عناصر الگوی برنامه درسی مبتنی بر مغز در دوره پیش دبستانی و اعتباربخشی آن (پژوهش کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دوره پیش دبستانی برنامه درسی الگوی برنامه درسی مبتنی بر مغز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۳ تعداد دانلود : ۲۲۶
زمینه و هدف: یادگیری مبتنی بر مغز به روش های آموزشی، طرح های درس و برنامه های مدرسه ای اشاره دارد که بر اساس آخرین پژوهش های علمی شامل نحوه یادگیری مغز از جمله تحول شناختی، اجتماعی، و احساسی است. هدف این پژوهش، بررسی عناصر الگوی برنامه درسی مبتنی بر مغز در دوره پیش دبستانی و اعتبار بخشی آن است. روش : این پژوهش با روی آورد کیفی و روش تحلیل مضمون به بررسی عناصر اساسی برنامه درسی مبتنی بر مغز می پردازد. برای شناسایی و استخراج مضامین برنامه درسی در دوره پیش دبستانی، از اسناد و مدارک برنامه های درسی دوره پیش دبستانی و برنامه مبتنی بر مغز و نظرات متخصصان علوم اعصاب و علوم تربیتی استفاده شد. روش تحلیل اطلاعات، توصیف مبانی و تحلیل و استنتاج نظری بود. یافته ها: مضامین ناظر بر اهداف برنامه درسی در این برنامه بر سه سازه اصلی شناختی، نگرشی، و مهارتی تکیه دارد. در بخش محتوای آموزشی، هنرهای زیبا، یادگیری مهارت های اجتماعی- هیجانی، یادگیری زبان و ریاضی، مهارت های زندگی، ایمنی، و علوم تجربی؛ و در بخش راهبردهای یاددهی و یادگیری، استفاده از راهبردهای مبتنی بر فعالیت، مبتنی بر هنر، یادگیری مشارکتی، آموزش مستقیم، راهبردهای یادگیری مستقل و مهارت تفکر، و راهبرد کاربست فناورانه شناسایی شدند. توجه به ارزشیابی های تشخیصی، فرایندی و برآیندی، و استفاده از روش های ارزشیابی گوناگون، مورد توجه این الگو بود. روایی الگوهای پیشنهادی با استفاده از فرمول نسبت روایی محتوا و جدول لاشه مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. نتیجه گیری: برنامه درسی طراحی شده ناظر بر توجه به ابعاد مختلف برنامه درسی از جمله هدف، محتوا، روش و ارزشیابی بوده و اعتبار الگوی مذکور توسط متخصصان و صاحب نظران بررسی و مورد تأیید قرار گرفت؛ در نتیجه استفاده از آن در دوره پیش دبستانی پیشنهاد می شود.
۲۴.

پیامدهای عوامل زمینه ای در فرایند تکوین هوش معنوی دانش آموزان دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هوش معنوی زمینه فرایند پبامد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۱ تعداد دانلود : ۲۸۵
پژوهش حاضر با هدف تعیین پیامدهای عوامل زمینه ای در فرایند تکوین هوش معنوی دانش آموزان دوره دوم متوسطه به روش نظریه ی داده بنیاد و بر اساس مدل پارادایمی اشتراوس و کوربین(2008) انجام شد. مشارکت کنندگان به تعداد 21 نفر از دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر تبریز ، معلمان و افرادی بودند که با دانش آموزان در ارتباط هستند.برای نمونه گیری از رویکرد هدفمند و تکنیک نمونه گیری نظری و برای کفایت حجم نمونه از منطق اشباع داده ها استفاده گردید. داده ها از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختار یافته جمع آوری و کد گذاری شدند. به منظور افزایش اعتبار یافته ها از روش زاویه بندی محقق و چک کردن داده ها توسط شرکت کنندگان استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که پیامدهای حاصل از فرایند شکل گیری هوش معنوی، شامل تحول در جهان بینی، دستیابی به آرامش درونی، موفقیت در زندگی و رشد ارزش های اخلاقی است که از عوامل درونی، محیطی، ارزشهای دینی و فرادینی به عنوان عوامل زمینه ای تاثیر می پذیرد. دستیابی به آرامش درونی به عنوان پدیده مرکزی مفهوم پردازی شد .
۲۵.

ساخت و بررسی پایایی و روایی پرسشنامه تکوین هوش معنوی دانش آموزان دوره دوم متوسطه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: پرسشنامه هوش معنوی دانش آموزان پایایی روائی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۷ تعداد دانلود : ۲۹۸
مقدمه : پرداختن به مقوله هوش معنوی و توجه به چگونگی شکل گیری آن بویژه در دانش آموزان دوره دوم متوسطه که به لحاظ سنی در مقطع حساسی قرار دارند، نتایج ارزشمندی در زمینه معنویت و کاربرد آن در تامین سلامت روانی دانش آموزان در پی دارد. پژوهش حاضر از توع مطالعات آمیخته اکتشافی است که به منظور طراحی و بررسی روایی و پایایی پرسشنامه تکوین هوش معنوی دانش آموزان دوره دوم متوسطه انجام شد. روش ها: جامعه آماری شامل دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر تبریز به تعداد 35414 نفر بود. حجم نمونه بخش کمّی با استفاده از فرمول کرجسی و مورگان تعیین و با روش تصادفی خوشه ای ،380 نفر انتخاب گردید. پس ازمصاحبه با 21 نفر از شرکت کنندگان بخش کیفی اشباع داده ها حاصل شد و بر اساس آن پرسشنامه طراحی گردید. برای تعیین روایی محتوایی پرسشنامه به صورت کیفی از نظر شش صاحبنظر و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی اکتشافی وتحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم با روش حداکثر درست نمایی استفاده شد. یافته ها : نتایج تحلیل نشان داد که تکوین هوش معنوی دانش آموزان با مولفه پیامدها بیشترین ضریب تأثیر(78/0) و با مولفه زمینه کمترین ضریب تأثیر(64/0) را دارد. نتایج تحلیل، نشانگر برازش مطلوب مدل طرح شده با داده های تجربی بود و روایی تکوین هوش معنوی دانش آموزان در سطح سوالات و مولفه ها تأیید شد. نتیجه گیری : در این مطالعه سه مولفه اصلی شکل گیری هوش معنوی دانش آموزان بدست آمد. طبق نتایج، پرسشنامه تکوین هوش معنوی دانش آموزان با روائی بالا، ابزاری است که برای کاربرد در پژوهشهای آموزشی و روانشناختی،دارای اعتبار است.
۲۶.

تبیین ماهیت سطوح تصمیم گیری در آزادسازی برنامه درسی دوره ابتدایی: یک پژوهش کیفی

کلید واژه ها: سطوح تصمیم گیری آزادسازی برنامه درسی دوره ابتدایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۲ تعداد دانلود : ۲۲۸
هدف از تحقیق حاضر شناسایی سطوح مناسب تصمیم گیری در فرایند اجرای آزادسازی برنامه درسی در دوره ابتدایی است. تحقیق استفاده شده از نوع کیفی بوده و و روش سنتزپژوهی(تحلیل محتوا و مطالعه اسنادی) را در برمی گیرد. جامعه پژوهش شامل معلمان،کارشناسان، اساتید دانشگاه های استان آذربایجان غربی و هم چنین اسناد و متون علمی در حوزه تمرکززدایی در سال تحصیلی 98-97 است. در جامعه اول نمونه ها به صورت هدفمند انتخاب و مصاحبه ساختاریافته تا نقطه اشباع شدگی حجم نمونه ها به تعداد 19 نفر ادامه یافت. در جامعه دوم نیز حجم نمونه انتخاب شده شامل اسناد و متون علمی 15 الی 20 سال اخیر می باشد. یافته ها نشان می دهد که سطوح تصمیم گیری مناسب برای آزادسازی برنامه درسی دارای سطوح چهارگانه اجتماعی، آکادمیک، نهادی و آموزشی است که در آن سطح نهادی به عنوان رابط تصمیم گیری های سطح آکادمیک(نظری) و سطح آموزشی(عملی) عمل می کند و عملکرد آن از بعد نظری- عملی(شبه عملی) جایگاه ویژه ای دارد. در واقع سطح نهادی با تلفیقی از دو سطح تصمیم گیری، به عنوان تدوین کننده نهایی و و فراهم کننده فرصت های یادگیری در کلاس های درس عمل می کند.
۲۷.

تبیین فرایند پشت کنکوری داوطلبان آزمون سراسری براساس نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پشت کنکوری روانی - تحصیلی نظریه زمینه ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۰ تعداد دانلود : ۱۲۸
پشت کنکوری پدیده ای رایج در بین داوطلبان آزمون سراسری است که عوامل متعددی در آن نقش دارد. هدف از پژوهش حاضر طراحی الگوی مفهومی فرایند پشت کنکوری داوطلبان آزمون سراسری دانشگاه ها بود. این پژوهش به روش کیفی و نظریه زمینه ای (مبتنی بر رویکرد کوربین و اشتراوس) انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل همه داوطلبان پشت کنکوری آزمون سراسری سال 1399 از رشته های تحصیلی مختلف از شهرستان خدابنده بود. بدین منظور 12 نفر از شرکت کنندگان کنکور سال 1399 با رشته های مختلف که تجربه یک یا دو سال پشت کنکور را داشتند، به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. روش جمع آوری داده ها مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، ابتدا کدگذاری باز و محوری انجام گرفت و طبقه های مربوط در الگوی پارادایمی یعنی عوامل علّی، زمینه ای، مداخله گر، راهبردها و پیامدها جای گرفتند. سپس، در مرحله ی کدگذاری انتخابی، طبقه مرکزی پژوهش استخراج گردید. نتایج پژوهش 110 مضمون فرعی و 18 مضمون اصلی را مشخص ساخت که طبقه مرکزی استخراج شده از مضامین، «انگیزش موفقیت کنکور» بود. با ترسیم الگوی مفهومی پژوهش، مؤلفه های مرتبط با پشت کنکوری و چگونگی تعامل آن ها با یکدیگر مشخص گردید. نتیجه مطالعه حاضر نشان داد که انگیزش موفقیت در کنکور بین عوامل علّی، زمینه ای، مداخله گر و راهبردها ارتباط ایجاد می کند. به طوری که عوامل علّی، زمینه ای و مداخله گر به واسطه انگیزش موفقیت در کنکور و همچنین راهبردها منجر به پشت کنکور ماندن می شود که این امر دارای پیامدهای روانی و تحصیلی است.
۲۸.

طراحی چارچوب برنامه درسی تربیت اقتصادی در رشته مطالعات اجتماعی دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: چارچوب برنامه درسی عناصر برنامه درسی تربیت اقتصادی سنتزپژوهی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۱ تعداد دانلود : ۱۳۷
پژوهش حاضر با هدف طراحی چارچوب برنامه درسی تربیت اقتصادی در رشته مطالعات اجتماعی بر اساس روش سنتزپژوهی ترکیبی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مقالات علمی معتبر درزمینه تربیت اقتصادی بود. منابع گردآوری داده ها شامل پایگاه های اطلاعات علمی، جهاد دانشگاهی، اسکوپوس، پروکوئست، اشپرینگر، ساینس دایرکت، نشریات کشور بودند. برای گردآوری، گزارش و ثبت اطلاعات پژوهش های اولیه، از فرم کاربرگ طراحی شده توسط محقق استفاده شد. تحلیل یافته ها با استفاده از الگوی هفت مرحله ای سنتزپژوهی مارش (1991) انجام شد و ترکیبی بهینه از نتایج آن ها ارائه گردید. برای اطمینان از نحوه کدگذاری ها از دو نفر ارزشیاب جهت کدگذاری مجدد یافته ها استفاده شد که به منظور تأیید پایایی، از فرمول ضریب کاپای کوهن، استفاده شد که در این پژوهش میزان توافق نشان دهنده درصد بالایی ازتوافق بین ارزشیابان در کدگذاری ها بود. یافته های پژوهش نشان داد که چارچوب برنامه درسی تربیت اقتصادی در رشته مطالعات اجتماعی، با ده عنصر تحت عناوین، عنصرمنطق (تحقق اهداف مطالعات اجتماعی و رشد تفکر انتقادی)، هدف (رشد مهارت ها، نگرش و دانش اقتصادی)، محتوا (مفاهیم اساسی علم اقتصاد)، روش های یاددهی – یادگیری (روش های یادگیری فعال)، منابع و مواد آموزشی (استفاده از منایع آموزشی متنوع)، نقش معلم (راهنما و تسهیل گر بودن)، گروه بندی فراگیران (افزایش یادگیری از طریق گروه های کوچک)، زمان (انعطاف پذیری در زمان آموزش)، مکان (محیط های آموزشی اعم از درون و خارج از کلاس) و ارزشیابی (به کار بردن شیوه های ارزشیابی متنوع) طراحی گردید که برنامه ای فراگیر محور و جامعه محور است که در پی کمک به تحقق اهداف مطالعات اجتماعی، رشد تفکر انتقادی، تحلیل آگاهانه متون و کاربرد مفاهیم در زندگی واقعی توسط فراگیران، افزایش درک فراگیران از مفاهیم و موضوعات اقتصادی، صرفه جویی در وقت و منابع آموزشی می باشد.
۲۹.

ارائه چارچوب عناصر برنامه درسی ریاضی در فرآیند تربیت معلمِ شایسته و آموزش به دانش آموزان متوسطه دوم

تعداد بازدید : ۷۶ تعداد دانلود : ۶۴
زمینه و هدف: بقاء و کارآمدی نظام های آموزشی به دانش و تخصص های متنوع، توانایی ها و مهارت های منابع انسانی به ویژه معلّمانِ آنها بستگی دارد؛ لذا پژوهش حاضر با هدف ارائه چارچوب عناصر برنامه درسی ریاضی در فرآیند تربیت معلمِ شایسته و آموزش به دانش آموزان متوسطه دوم انجام شد. روش پژوهش: روش تحقیق کیفی از نوع پدیدارشناسی بوده و جامعه آماری اساتید و خبرگان برنامه ریزی درسی دانشگاه های تبریز در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. حجم نمونه تا اشباع نظری داده ها (15نفر) از اساتید خبره انتخاب وگردآوری داده ها از طریق مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته به روش گلوله برفی انجام گرفت. اعتبار مصاحبه ها از نوع درونی بود و جهت افزایش پایایی، مصاحبه ها در فضای مناسب و با رعایت شرایط مصاحبه و به دور از سوگیری و اعمال نظر شخصی انجام پذیرفت. یافته ها: از تحلیل داده ها بر اساس روش «تحلیل مضمون» حاصل از مصاحبه با خبرگان مورد مطالعه؛ 144کدگذاری طبقه بندی شده در قالب 13 مضمون فرعی و چهار مضمون اصلی 1- اهداف برنامه درسی شامل سه مضمون فرعی: دانش پداگوژیکی منتج از ده کد طبقه بندی شده – یادگیری دیسیپلین ها و موضوعات درسی منتج از ده کد طبقه بندی شده - رشد مهارت های عمومی و تخصصی منتج از سیزده کد طبقه بندی شده 2- محتوای برنامه درسی شامل چهار مضمون فرعی: دانش محتوایی منتج از سیزده کد طبقه بندی شده – دانش پداگوژیکی منتج از دوازده کد طبقه بندی شده – دانش پداگوژیکی محتوا منتج از دوازده کد طبقه بندی شده – دانش پداگوژیکی محتوای فناوری منتج از هفت کد طبقه بندی شده 3- فعالیت های یاددهی-یادگیری شامل سه مضمون فرعی: دانش منتج از چهارده کد طبقه بندی شده – مهارت منتج از پانزده کد طبقه بندی شده – نگرش منتج از ده کد طبقه بندی شده و 4- ویژگی های ارزشیابی شامل سه مضمون فرعی: دانش منتج از ده کد طبقه بندی شده – مهارت منتج از هشت کد طبقه بندی شده – نگرش منتج از ده کد طبقه بندی شده ه بعنوان چارچوب عناصر برنامه درسی ریاضی در فرآیند تربیت معلم شایسته و آموزش به دانش آموزان متوسطه دوم قرار گرفتند. بحث و نتیجه گیری: در نتیجه چهار عنصر شناسایی شده و شاخص های 13گانه تشکیل دهنده آنها عمده ترین عناصر برنامه درسی ریاضی در فرآیند تربیت معلم شایسته و آموزش به دانش آموزان متوسطه دوم می باشند. با عنایت به اینکه دانش آموزان در مدرسه به یادگیری و آموزش دست می یابند، بنابراین یادگیریِ بهترِ دانش آموزان از طریق تربیت معلمِ شایسته در امر تدریسِ درس ریاضی با بکارگیری عناصر برنامه درسی امری حیاتی است.
۳۰.

تجارب زیسته معلمان از آسیب ها و چالش های برنامه درسی کلاس های چندپایه دوره ابتدایی (مطالعه ای پدیدارشناسی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: چالش های برنامه درسی کلاس های چندپایه تجارت معلمان کلاس چندپایه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۱ تعداد دانلود : ۴۲۵
پژوهش حاضر با هدف توصیف تجارب زیسته معلمان از آسیب ها و چالش های برنامه درسی کلاس های چندپایه دوره ابتدایی انجام شد. مطالعه حاضر در سال تحصیلی 98-99 با رویکرد کیفی، از نوع پدیدار شناسانه، با نمونه گیری هدف مند و با مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته با 19 نفر از معلمان کلاس های دوره ابتدایی استان آذربایجان شرقی انجام گرفت. راهبردهای اعتباربخشی به داده ها با استفاده از چندسویه سازی، بازبینی اعضاء و درگیری طولانی مدت پژوهشگر در جریان مصاحبه انجام شد. در این پژوهش ابتدا کدهای باز و جزیی شناسایی شده و با کنار هم قراردادن آن ها بر اساس روابط بین آن ها کدهای محوری و کلی تر ایجاد شده اند پس از این روند استقرایی، مجددآً کدهای باز شناسایی شده و کدهای بازی که بعدً شناسایی شدند به صورت انتخابی در زیر مفاهیم محوری ایجاد شده یا مفاهیم محوری ای که بعداً ایجاد و یکپارچه شدند قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل متن مصاحبه ها به صورت دستی و با استفاده از الگوی کلایزی انجام شد. یافته ها ی تحقیق نشان داد که چالش اصلی کلاس های چندپایه، استفاده نکردن از معلمان با سواد تخصصی کلاس های چندپایه، نبود مدیریت نظام جبران خدمات مناسب معلمان، چالش های جانبی کلاس های چندپایه و محاسن و معایب کلاس های چندپایه می باشد. مطابق با یافته ها، این نتیجه بدست می آید که می توان با طراحی الگوی مناسب آموزش در کلاس های چندپایه و بکارگیری نظام مناسسب جبران خدمات، بر اغلب چالش های کلاس های چندپایه غالب شد.
۳۱.

مطالعه فرایند شکل گیری بعد عاطفی مشارکت معلمان در آموزش ضمن خدمت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نظریه داده بنیاد آموزش ضمن خدمت مشارکت عاطفی معلمان دوره ابتدایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۶ تعداد دانلود : ۱۶۸
این مقاله از نوع کیفی است که با روش نظریه داده بنیاد انجام شده است. بدین منظور با استفاده از نمونه گیری هدفمند و تکنیک موارد مطلوب تا اشباع نظری داده ها با مصاحبه های نیمه ساختار یافته از 28 نفر از معلمان دوره ابتدایی در شهر تهران انجام پذیرفت. نتایج تحلیل داده ها در طی سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی 14 مقوله کلی را نشان می دهد. یافته های مطالعه در سه قسمت زمینه، راهبرد و پیامد مقوله بندی شدند. یافته ها در شرایط زمینه ای شامل: موضوع دوره آموزش، مدرس دوره، نیاز معلم به آموزش، وضعیت اقتصادی معلم، منزلت اجتماعی معلم، پاداش، مشارکت و نوع کلاس، زمان و وضعیت خانوادگی معلم است. راهبردهای معلمان در سه مقوله: واکنش به الزام، عوامل انگیزشی و خود نظم دهی و پیامدها نیز در سه مقوله: تغییر نگرش معلم، اثر بخشی ضمن خدمت و خودباوری طبقه بندی شدند.  
۳۲.

تجربه زیسته نوجوانان پسر از مکانیسم بی تفاوتی اخلاقی و قلدری: یک مطالعه نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قلدری بی تفاوتی اخلاقی نوجوانان پسر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴۲ تعداد دانلود : ۲۴۳
زمینه: قلدری به عنوان یکی از مسائل حل نشده در مدارس، پیامدهای نامطلوبی به بار می آورد، در ارتباط با قلدری عواملِ مؤثر نظیر بی تفاوتی اخلاقی حائز اهمیت است. با این وجود مطالعه کیفی که به تدوین مدل بی تفاوتی اخلاقی و قلدری بپردازد انجام نشده است. هدف: کشف عوامل زمینه ای، فرآیندی و پیامدیِ بی تفاوتی اخلاقی در قلدری بود. روش: رویکرد پژوهش حاضر، کیفی با روش نظریه زمینه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر دوره متوسطه اول و دوم در شهر ابهر بود. از طریق روش نمونه گیری هدفمند تعداد 17 دانش آموز، با میانگین سنی 5/15 سال در طی سال تحصیلی 98-97 انتخاب شدند. ابزار پژوهش در مطالعه حاضر مصاحبه نیمه ساختاریافته بود و تحلیل داده ها بر اساس روش شناسی کوربین و اشتراوس (2008) استفاده از نرم افزار ATLAS.ti 8 نسخه 2017 انجام شد . یافته ها: از میان 630 کد اولیه، 19 مضمون فرعی و 7 مضمون اصلی به دست آمد . نتایج حاصل نشان داد که طبقه مرکزی باورها و نگرش کارکردی به قلدری، تحت تأثیر عواملِ زیربنایی شامل تجربه های تعیین گر و جوّ خشونت و قلدری و عوامل فرآیندی شامل ادراک شناختی هیجانی ضعیف، ادراک اجتماعی معیوب و اِسنادهای بیرونی قرار دارد. نتیجه گیری: عوامل زمینه ای، فرآیندی و مقوله های مرتبط، منجر به استفاده از مکانیسم بی تفاوتی اخلاقی در ارتکاب قلدری را می شود.
۳۳.

مقایسه تأثیر آموزش ترغیبی، آموزش روابط اجتماعی مبتنی بر برنامۀ درسی پنهان و آموزش ترکیبی بر احساس تعلق به مدرسه دانش آموزان دختر دوره ابتدایی مناطق محروم: مطالعه موردی شهرستان قلعه گنج(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آموزش ترغیبی آموزش روابط اجتماعی احساس تعلق به مدرسه دانش آموزان دختر مناطق محروم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۳ تعداد دانلود : ۲۷۴
زمینه: احساس تعلق به مدرسه در دانش آموزان مدارس مناطق محروم، تحت تأثیر رابط اجتماعی و برنامه درسی پنهان مشکلی است که نه تنها باعث کاهش سطح بازده های شناختی دانش آموزان می شود، بلکه با پیام های دلسرد کننده معلمان تشدید شده و حتی ترک تحصیل را به دنبال دارد. تحقیقات نشان داده است که کادر مدرسه از طریق یادگیری اجتماعی - هیجانی باعث افزایش پیوند دانش آموزان با محیط مدرسه شوند. آموزش ترغیبی و آموزش روابط اجتماعی مبتنی بر برنامه درسی پنهان، حوزه ای است که در سراسر جهان مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است، با این همه در ایران در زمینه اثربخشی این دو شیوه آموزشی بر احساس تعلق به مدرسه در مناطق محروم شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش ترغیبی، آموزش روابط اجتماعی و ترکیب این دو شیوه آموزشی بر احساس تعلق به مدرسه دانش آموزان دختر مناطق محروم انجام شد. روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری در این پژوهش، دانش آموزان دختر دوره ابتدایی مناطق محروم شهرستان قلعه گنج (استان کرمان) در سال تحصیلی 98-1397 بودند که از بین آنها، 3 مدرسه به طور تصادفی به عنوان گروه آزمایش و یک مدرسه به عنوان گروه گواه انتخاب شدند. جهت کنترل پیش زمینه های شناختی اولیه در دانش آموزان، از آزمون هوش ریون و پیش آزمون استفاده شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه احساس تعلق به مدرسه (برو، بتی و وات، 2004) جمع آوری شد. بسته های آموزش ترغیبی و روابط اجتماعی مدرسه و شیوه ترکیبی برای عوامل اجرایی مدرسه اجرا و اثرات آن بر دانش آموزان با استفاده از تحلیل کوواریانس تک و چند متغیره تحلیل شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که آموزش ترغیبی، آموزش روابط اجتماعی و شیوه ترکیبی، اثرات مثبتی بر احساس تعلق به مدرسه دانش آموزان دارند. این اثرات در سطح معناداری 0/05 p< متفاوت و از بیشتر به کمتر به ترتیب شامل آموزش ترغیبی، آموزش ترکیبی و آموزش روابط اجتماعی بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های مطالعه حاضر می توان چنین نتیجه گیری کرد در صورتی که شرایط لازم برای ترغیب و رشد روابط اجتماعی دانش آموزان دختر مناطق محروم توسط کارکنان مدرسه به ویژه معلمان فراهم شود، احساس تعلق به مدرسه آنان بهبود خواهد خواهد یافت
۳۴.

جایگاه برنامه مبتنی بر هوش های چندگانه در کتب درسی دوره اول ابتدایی براساس مؤلفه های هوش های چندگانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هوش های چندگانه برنامه درسی کتاب های اول ابتدایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۰ تعداد دانلود : ۵۷۴
زمینه و هدف: یک برنامه درسی معتبر باید مبتنی بر درک صحیح و دقیق ابعاد روان شناختی انسان باشد. از جمله جنبه های روانی مهم انسان که با فرایند یادگیری و برنامه درسی ارتباط نزدیکی دارد، مفهوم هوش است. مفهوم هوش تاکنون روندی تحولی طی کرده و از مفهومی واحد به مفهومی چند بعدی با شکل های مختلف تبدیل شده است. در این بین، نظریه هوش های چندگانه گاردنر (2011) شرایط جدیدی برای درک هوش انسان و پدید آمدن دیدگاه های قوی در فرایند تعلیم و تربیت به وجود آورده و کارکردهای مهمی را به دنبال داشته است. هدف پژوهش حاضر تعیین جایگاه هوش های چندگانه در برنامه درسی دوره اول ابتدایی است. روش: روش این پژوهش، توصیفی از نوع تحلیل محتوا با به کارگیری روش" آنتروپی شانون"(1984) است که نگاه جدیدی به پردازش داده ها به صورت کمّی دارد. بر اساس این روش که به مدل جبرانی مشهور است، محتوای کتب اول ابتدایی بر اساس 9 مؤلفه اصلی و 55 مؤلفه فرعی هوش های چندگانه مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کتاب های درسی پایه اول ابتدایی بود (4 کتاب)،که به صورت سرشماری، همه آنها به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل چک لیست محقق ساخته ای بود که بر اساس مؤلفه های هوش های چندگانه (گاردنر، 2011) و فلیتهم (2014) ساخته شد. یافته ها: نتایج تحلیل محتوای آنتروپی شانون نشان داد که از بررسی کل چهار کتاب اول ابتدایی، مؤلفه هوش ریاضی- منطقی با 573 مورد، بیشترین فراوانی را به خود اختصاص داده و کم ترین مقدار مربوط به هوش موسیقیایی با صفر مورد فراوانی است. در نتیجه ضریب اهمیت هوش ریاضی منطقی (0/127) و هوش موسیقیایی (0) بوده است. نتیجه گیری: در محتوای کتاب های درسی پایه اول ابتدایی به برخی مؤلفه های هوش های چندگانه، کمتر و یا اصلاً توجهی نشده است. این در حالی است که هوش های چندگانه، عامل پیشرفت فراگیران در هر زمینه ای است و طراحی و اجرای صحیح برنامه های درسی در قالب هوش های چندگانه می تواند تفاوت های فردی فراگیران را به خوبی مورد توجه قرار دهد و مانع افت تحصیلی دانش آموزان شود.
۳۵.

تحلیل برنامه درسی مطالعات اجتماعی پایه های چهارم، پنجم و ششم ابتدایی بر اساس سبک های یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تحلیل برنامه درسی سبک های یادگیری مطالعات اجتماعی و روش آنتروپی شانون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹۷
این پژوهش با هدفتحلیل برنامه درسی مطالعات اجتماعی پایه های چهارم، پنجم و ششم ابتدایی بر اساس سبک های یادگیری وارک انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع تحلیل محتوا با بکارگیری روش آنتروپی شانون است.جامعه آماری شامل برنامه های درسی(هدف، محتوا، روش تدریس و ارزشیابی) پایه های چهارم، پنجم و ششم ابتدایی است. نمونه آماری برنامه های درسی مطالعات اجتماعی است. برای تحلیل برنامه های درسی(قصد شده) با هر یک از سبک های یادگیری ابتدا اهداف مندرج در کتاب های درسی، سپس محتوا کتاب درسی و برای بررسی روش های پیشنهادی به تحلیل کتاب راهنمای تدریس پرداخته شد. در بخش ارزشیابی، سوالات کتاب های درسی و راهنمای تدریس تحلیل گردید. ابزار پژوهش، چک لیست وارسی سبک های یادگیری وارک(1998) بود که براساس پیشینه و پرسشنامه سبک های یادگیری وارک تدوین و به تأیید 6 نفر از متخصصان حوزه مطالعات برنامه درسی و روانشناسی تربیتی رسید و نظرات آنها در طراحی نهایی چک لیست اعمال و روایی محتوایی چک لیست تأیید شد. به منظور حصول اطمینان از پایایی، کدگذاری های تحلیل در اختیار سه پژوهشگر قرار داده شد و درصد توافق آن ها 88/ برآورد شد. نتایج نشان داد در برنامه درسی مطالعات اجتماعی(هدف، محتوا، روش تدریس و ارزشیابی) چهارم ابتدایی سبک شنیداری  رتبه اول و دیداری رتبه پنجم، در برنامه درسی پنجم ابتدایی سبک شنیداری رتبه اول و سبک ترکیبی رتبه پنجم است و در نهایت در ششم ابتدایی سبک خواندن/ نوشتن رتبه اول و سبک دیداری رتبه پنجم است. بنابراین سبک ارجح برنامه های درسی مطالعات اجتماعی چهارم و پنجم ابتدایی سبک شنیداری و ششم ابتدایی سبک خواندن/ نوشتن  است.
۳۶.

واکاوی محدودیت های تحصیلی دانشجویان نابینا و کم بینا: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دانشجویان نابینا و کم بینا محدودیت های تحصیلی آموزش عالی تحلیل محتوای کیفی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۱ تعداد دانلود : ۲۸۰
در پژوهش حاضر هدف، توصیف و فهم ادراک دانشجویان نابینا و کم بینا از محدودیت ها تحصیلی آنان در سطح آموزش عالی بود. مطالعه حاضر در سال تحصیلی 99-1398 با رویکرد کیفی، از نوع تحلیل محتوای کیفی عرفی انجام شد. از میان جامعه دانشجویان نابینا و کم بینا، تعداد 12 نفر از دانشجویان این طیف، با استفاده از شیوه نمونه گیری هدف مند انتخاب، و در مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته مشارکت کردند. تجزیه و تحلیل متن مصاحبه ها با استفاده از الگوی تحلیل ارتباطی، و به صورت دستی انجام شد. راهبردهای اعتباربخشی به داده ها با استفاده از روش های بازنگری ناظرین، بازنگری مشارکت کنندگان، تخصیص زمان کافی برای جمع آوری داده ها و درگیری مداوم و مثلث سازی محقق انجام شد.نتایج در طبقات اصلی"چالش های کنکور"، " نامناسب بودن فضای فیزیکی دانشگاه" ، "چالش های ارتباطی"، "چالش های آموزشی" و"اهمال کاری سازمانی" و چندین طبقه فرعی استخراج شد. نتایج نشان داد، علی رغم تصویب و اجرای مقطعی قوانین حمایت کننده داخلی و بین المللی از حقوق معلولان، نیازهای تحصیلی این قشر از دانشجویان کمتر مد نظر قرار می گیرد؛ و در عمل به الزامات تحصیلی آنان توجهی نمی-شود. پیشنهاد می شود متصدیان امر با مورد توجه قرار دادن دستاوردهای کاربردی پژوهش، اقدامات لازم را انجام دهند.
۳۷.

تأثیر الگوی آموزش مدیریت والدین بر کاهش قلدری و بهبود تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آموزش مدیریت والدین قلدری تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۹ تعداد دانلود : ۴۳۳
زمینه و هدف: پدیده قلدری یکی از مهم ترین مسائل شایع کودکان امروزی در مدارس است که پیامد های نامطلوب و مخربی بر بهزیستی روانی و اجتماعی دانش آموزان دارد. در این میان نقش چشمگیر خانواده و نظام تربیتی والدین یکی از مهم ترین عواملی است که باعث یادگیری و مشارکت کردن کودکان و نوجوانان در جریان های قلدری است. در این راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه آموزش مدیریت والدین بر کاهش قلدری و بهبود تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه بود. نمونه مورد مطالعه شامل 36 نفر از کودکان پایه تحصیلی چهارم و پنجم مدارس ابتدایی در دامنه سنی 10 تا 12 سال شهر کرج در سال 1397-96 بودند که به شیوه نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 18 نفر) به صورت تصادفی جایدهی یافتند. ابزار پژوهش شامل فرم کودکان پرسشنامه قلدری اولویوس(1996) و تنظیم شناختی هیجان گرانفسکی و همکاران (2001) بود. والدین گروه آزمایش طی 9 جلسه 90 دقیقه ای (1 جلسه در هفته و به صورت متوالی) تحت آموزش مدیریت والدین قرار گرفتند و گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره با نرم افزار20spss استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که مداخله آموزش مدیریت والدین توانسته است به طور معناداری باعث کاهش نشانه های قلدری (0/001 P<، 120/61=) و کاهش راهبردهای سازش نایافته (0/001>p؛ 17/98=F) و افزایش راهبردهای سازش یافته (0/001>p؛ 83/15=F) در تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان شود (0/001 P<، 14/07F=). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که نقش آموزش مدیریت والدین و تغییر در شیوه والدگری و همچنین الگوهای رفتاری والدین در یادگیری و بروز رفتارهای قلدری فرزندان، بسیار چشمگیر بوده و به کاهش رفتار های قلدری فرزندان در این مطالعه، شده است.
۳۸.

اثربخشی آموزش مهارت حساسیت اخلاقی بر کاهش مکانیسم بی تفاوتی اخلاقی و ارتکاب قلدری در نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بی تفاوتی اخلاقی قلدری حساسیت اخلاقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۶ تعداد دانلود : ۳۴۶
مقدمه: با توجه به شیوع بالای قلدری و تأثیر مکانیسم بی تفاوتی اخلاقی در افزایش نرخ ارتکاب به قلدری پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت حساسیت اخلاقی بر کاهش مکانیسم بی تفاوتی اخلاقی و ارتکاب قلدری تدوین یافت. روش: مطالعه حاضر با روش نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه اجرا گردید. جامعه آماری در این مطالعه شامل کلیه دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر ابهر در سال تحصیلی 99-98 بودند و از میان مدارس مقطع متوسطه اول به روش تصادفی خوشه ای دو مدرسه انتخاب و پرسشنامه خودگزارش دهی رفتار اجتماعی کودکان - کریک و گروتپتر (1995) در آن ها اجرا شد، همچنین با همکاری کادر مدیریتی و مشاور مدرسه 31 دانش آموز برای هر گروه، انتخاب شدند. سپس یکی از مدارس به صورت هدفمند به عنوان گروه آزمایش جهت اجرای برنامه برگزیده شد و مدرسه دیگر به عنوان گروه کنترل هیچ برنامه مداخله ای دریافت نکرد. برنامه مداخله ای با محتوای مهارت حساسیت اخلاقی اندیکات، باک، میشل و ناروائیز (2001) به مدت 9 جلسه 45 دقیقه ای در گروه آزمایش اجرا شد همچنین، پرسشنامه بی تفاوتی اخلاقی بندوراو همکاران (1996) و پرسشنامه خودگزارش دهی رفتار اجتماعی کودکان کریک و گروتپتر (1995) پیش و پس از برنامه مداخله ای اجرا گردید و داده ها با روش تحلیل کوواریانس چند متغیری و تک متغیری مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل مانکوا نشان داد که دریافت آموزش حساسیت اخلاقی در گروه آزمایش، موجب کاهش نمرات پس آزمون های مکانیسم بی تفاوتی اخلاقی و ارتکاب قلدری نسبت به گروه کنترل گردید. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه، پیشنهاد می گردد که موضوع رشد اخلاقی و مهارت های مرتبط با آن در جهت توسعه چندوجهی مهارت های کودکان و نوجوانان درزمینه پیشگیری و کنترل خشونت و قلدری مدنظر قرار گیرد.
۳۹.

رابطه نگرش به درس کار و فناوری با نگرش فناورانه دانش آموزان مقطع متوسطه ناحیه یک تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خودتنظیمی یادگیری فناوری کار و فناوری یادگیری فناوری نگرش به فناوری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۳ تعداد دانلود : ۳۷۲
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه نگرش به درس کار و فناوری با نگرش فناورانه دانش آموزان متوسطه ناحیه یک تبریز در سال تحصیلی 98-97 بود. برای تحقق این هدف از روش توصیفی- همبستگی استفاده شد. از بین 15386 نفر جامعه ی آماری، کلیه دانش آموزان مشغول به تحصیل در دوره متوسطه در سال تحصیلی 98-97 بودند. تعداد 415 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی از هر سه پایه (هفتم، هشتم، نهم) انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه نگرش به فناوری(لی آ و کوآ، 2014) و پرسشنامه محقق ساخته نگرش به درس کار و فناوری استفاده شد. برای تحلیل داده ها از مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) نرم افزار Smart PLS3.2.8 استفاده شد. یافته ها نشان داد نگرش به درس کار و فناوری (44/0 خودکارآمدی فناوری، 56/0 ارزش یادگیری فناوری، 56/0 راهبردهای یادگیری فناوری، 63/0 جهت گیری هدف فناوری، 64/0 محرک محیطی فناوری، 54/0 ایجاد خودتنظیمی، 68/0 پیاده سازی خودتنظیمی) را در نگرش فناورانه دانش آموزان تبیین می کند. اهمیت بالای نگرش مثبت به درس کار و فناوری در داشتن رابطه مثبت با مؤلفه های ارزشمند (خودکارآمدی، ارزش یادگیری، راهبردهای یادگیری، جهت گیری هدف، محرک محیطی، ایجاد و پیاده سازی خودتنظیمی) یادگیری فناوری می باشد. با توجه به این روابط، پیشنهاد می شود برنامه درسی کار و فناوری بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد و اهداف و محتوا و راهبردهای یاددهی-یادگیری آن به طور کاربردی و عملی تهیه و اجرا شود.
۴۰.

شناسایی و مقایسه سبک های یادگیری بر اساس جنسیت، موضوع درسی، و پایه تحصیلی با تأکید بر روش تحلیل خوشه ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سبک یادگیری جنسیت موضوع درسی پایه تحصیلی تحلیل خوشه ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۵ تعداد دانلود : ۲۷۰
زمینه و هدف: عوامل مؤثر بر یادگیری بسیار گسترده و وسیع بوده و شناسایی این عوامل در رفع مشکلات و نارسایی های موجود در نظام آموزشی، بسیار مهم است. یکی از این عوامل، سبک یادگیری است و پژوهش حاضر با هدف شناسایی و مقایسه سبک های یادگیری بر اساس جنسیت، موضوع درسی، و پایه تحصیلی با استفاده از روش تحلیل خوشه ای انجام شد. روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش شناسی، توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری این مطالعه شامل تمامی دانش آموزان پایه های چهارم، پنجم، و ششم ابتدایی استان آذربایجان غربی در سال تحصیلی 97-1396 بود. برای انتخاب نمونه آماری با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، تعداد 1961 دانش آموز ( 928 نفر پسر و 1033 دختر ) انتخاب شد ه و به پرسشنامه سبک یادگیری وارک (1998) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون تحلیل خوشه ای و خی دو وارسی و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل خوشه ای حاکی از تشخیص پنج سبک در بین دانش آموزان از جمله سبک دیداری، شنیداری، خواندن/ نوشتن، جنبشی، و چندگانه دارد که سبک چندگانه، بیشترین تعداد؛ و سبک شنیداری، کمتر میزان را به خود اختصاص داده است. نتایج همچنین نشان داد سبک یادگیری بر اساس جنسیت (01 P ؛ 87/16 X 2 = ) ، و پایه تحصیلی (05 P ؛ 320/18 X 2 = ) متفاوت است، اما بین سبک یادگیری بر اساس نوع درس (موضوع درسی)، تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش سبک ارجح در دانش آموزان، سبک یادگیری چندگانه (ترکیبی) است. از سوی دیگر سبک یادگیری بر اساس جنسیت و پایه تحصیلی، متفاوت است؛ اما بر اساس نوع درس (موضوع درسی)، تفاوت معناداری در بین سبک ها مشاهده نشده است. بدین ترتیب، آگاهی از نوع سبک یادگیری دانش آموزان جهت تدریس مؤثر معلمان و کاهش مشکلات یادگیری، مهم است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان