دوگانگى میان مردم و اقتدارهاى سیاسى، یکى از جدىترین مشکلات تاریخ گذشته ایران بود؛ براى حل این مشکل در دوران معاصر تا کنون هفت نظریه مطرح شده است. این نظریات غالباً ریشه در فرهنگ بومى و واقعیات عینى ایران نداشته و عملاً نتایج مثبتى به بار نیاورده است.
مقاله به تبیین ترفندی میپردازد که با ایجاد تقابل مصنوعی میان «عرفان» و «فقه»، از طرفی به تضعیف فقه و قوانین اسلامی و از سوی دیگر به تحریف «عرفان» و سوء تفسیر از آن میپردازد و میکوشد تحت پوشش نوعی عرفان قلا بی، «تساهل لیبرالی» و تکلیف گریزی و حکومت سکولار را ترویج کند.
دین ظهور اسم هادى خداوند مىباشد؛ چنانچه افراد خود را در معرض این فیض عظیم الهى قرار دهند، متنعم شوند و چون اعراض جویند، محروم گردند؛ حال آنکه با پذیرش اقناعى و آگاهانه آن، این رحمت خداوندى در باور و ایمان آنها نفوذ خواهد نمود و اجتماع به برکت انتقال باورهاى دینى، رنگ و جلوهاى الهى خواهد گرفت. اما چگونه مىشود که نسلى از چشمه گواراى دین سیراب و نسلى در برهوت تشنگى و کویر حیرانى گرفتار مىآید؟!!چه روند و شرایطى موجب تحکیم یا تزلزل اندیشهها و مفاهیم دینى در متن اجتماع مىشود؟! کدامین موانع فرهنگى پذیرش مفاهیم دینى را با مشکل مواجه مىسازد؟!...در پیگیرى پاسخ به این سؤالات در محضر صاحبنظران، حجة الاسلام والمسلمین جناب آقاى حمید پارسانیا، نویسنده و محقق در علوم اجتماعى و مدرس علوم حوزوى و جناب آقاى اسماعیل بلالى، محقق و پژوهشگر در مقطع دکتراى جامعهشناسى مىباشیم.