لادن فتی

لادن فتی

سمت: دکتر

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۴۳ مورد.
۲۱.

اثربخشی مداخله ی شناختی رفتاری گروهی کوتاه مدت بر افسردگی، اضطراب و تنش بیماران کرونری قلب مزمن: یک آزمایه ی کنترل شده ی تصادفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: افسردگی اضطراب مداخله تنش بیماری کرونری قلب شناختی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلال خلقی افسردگی
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات اضطرابی
تعداد بازدید : ۱۵۳۱ تعداد دانلود : ۶۲۳
مقدمه: هدف از مطالعه­ی حاضر تعیین اثربخشی مداخله­ی شناختی­رفتاری گروهی کوتاه­مدت برای بیماری کرونری قلب (CBGI-CHD) بر تنش، افسردگی واضطراب بیماران مبتلا می­باشد. روش­کار: با استفاده از طرح پیش­آزمون و پس­آزمون با گروه شاهد، بیماران کرونری قلب مزمن به طور تصادفی به یک برنامه­ی مداخله­ی 12 هفته­ای (جلسات 5/2 ساعته) شناختی­رفتاری گروهی (24 نفر) و یا به گروه شاهد (20 نفر) که تنها مراقبت معمول را دریافت می­کردند، وارد شدند. بیماران گروه آزمون به مدت 3 ماه (از اول خرداد تا پایان مرداد 89) تحت برنامه­ی CBGI-CHD در بیمارستان امام رضا (ع) مشهد قرار گرفتند. نشانه­های افسردگی، اضطراب و تنش بیماران، توسط نسخه­ی­های فارسی پرسش­نامه­های افسردگی بک 2، اضطراب زونگ و خرده مقیاس تنش از مقیاس­های افسردگی، اضطراب و تنش (42-DASS) قبل از مداخله (پیش­آزمون) و بلافاصله بعد از مداخله (پس­آزمون) مورد اندازه­گیری قرار گرفت. یافته­ها: تحلیل کوواریانس نشان داد که گروه آزمون در مقایسه با گروه شاهد، کاهش معنی­داری در تنش در پس­آزمون داشت (05/0P<). اگر چه مداخله، منجر به کاهش افسردگی و اضطراب در بیماران گروه آزمون در مقایسه با گروه شاهد در پس­آزمون شد اما این کاهش، معنی­دار نبود (05/0P<). نتیجه­گیری: برنامهCHD-CBGI می­تواند منجر به کاهش تنش بیماران قلبی شود. اما در خصوص کاهش افسردگی و اضطراب، نیاز به بازبینی در محتوای مداخله و افزایش جلسات درمان افسردگی و اضطراب دارد. تحقیقات بعدی با دوره­های طولانی­مدت پی­گیری به منظور حصول اطمینان از تداوم اثربخشی پیشنهاد می­گردد.
۲۳.

تأثیر روان درمانی مثبت گرای مبتنی بر خیر باوری بر کاهش علایم و نشانه های افسردگی غیربالینی- مطالعه تک آزمودنی چند خط پایه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: طرح تک آزمودنی چند خط پایه افسردگی غیربالینی روان درمانی مثبت گرای مبتنی بر خیر باوری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۳۶ تعداد دانلود : ۷۶۰
هدف پژوهش حاضر تعیین میزان تأثیر روان درمانی مثبت گرای مبتنی بر خیر باوری بر کاهش علایم افسردگی در افراد دارای افسردگی غیربالینی بود. برای انجام این پژوهش از طرح تک آزمودنی چند خط پایه با دوره پیگیری استفاده شد. ابتدا از بین افراد دارای افسردگی غیربالینی که به یک مرکز مشاوره در تهران مراجعه کرده بودند، 3 نفر به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای هر کدام از شرکت کنندگان به صورت تصادفی بین 3 تا 7 هفته جلسه خط پایه در نظر گرفته شد. ارزیابی ها با استفاده از مقیاس افسردگی بک، افسردگی هامیلتون-17 و مقیاس جهت گیری شادکامی در مرحله خط پایه، جلسات مداخله و چهار ماه بعد از پایان درمان (پیگیری) انجام گرفت. مداخله به صورت انفرادی بر اساس روان درمانی مثبت گرای مبتنی بر خیر باوری در 8 جلسه توسط پژوهشگر انجام گرفت. یافته های این پژوهش نشان می دهد که هر سه مراجع با شروع مداخله روند کاهشی را در طراز نمرات افسردگی بک (75 درصد)، هامیلتون (85 درصد) و روند افزایشی را در طراز نمرات احساس لذّت (84 درصد)، مجذوب شدن (70 درصد) و احساس معنا (215درصد) نشان دادند. بخش عمده ای از این نتایج در پایان دوره پیگیری چهار ماهه نیز حفظ شد. به نظر می رسد روان درمانی مثبت گرای مبتنی بر خیر باوری یک مداخله کوتاه مدّت مؤثر برای کاهش علایم افسردگی باشد.
۲۴.

ساختار عاملی و ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس آلودگی ذهنی- پرسش نامه وسواسی جبری ونکوور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ساختار عاملی ویژگی های روان سنجی مقیاس آلودگی ذهنی پرسش نامه وسواسی جبری ونکوور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۲۵ تعداد دانلود : ۹۹۴
آلودگی ذهنی اشاره به احساس کثیفی و آلودگی دارد که مستقل از تماس فیزیکی با آلودگی ایجاد می شود و در برخی از اختلال های روانی دیده شده است. مقیاس آلودگی ذهنی پرسش نامه وسواسی جبری ونکوور (VOCI-MC)، یک ابزار خودگزارشی برای سنجش این سازه است. هدف از این مطالعه، بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی این مقیاس در نمونه غیر بالینی بود. ساختار عاملی، اعتبار همگرا، همسانی درونی و پایایی بازآزمایی این مقیاس با 391 شرکت کننده از جمعیت عمومی دانشجویان دانشگاه شاهد بررسی شد. ابزارهای مورد استفاده مقیاس آلودگی ذهنی (VOCI- MC) و پرسش نامه پادوآ (PI) بود. نتایج نشان دادند که نسخه فارسی VOCI-MC همسانی درونی و پایایی بازآزمایی خوبی دارد. هم چنین، همگرایی این مقیاس با نمره های وسواس پرسش نامه پادوآ (PI) خوب بود. نتایج تحلیل عامل اکتشافی، چهار عامل را برای این مقیاس نشان داد و تحلیل عامل تاییدی از برازش مطلوب تر ساختار چهار عاملی نسبت به ساختار یک عاملی این مقیاس حمایت کرد. یافته های این مطالعه نشان دادند که نسخه فارسی VOCI-MC مشخصه های روان سنجی مناسبی در جمعیت عمومی دارد. بر این اساس، می توان از این ابزار برای سنجش نشانه های آلودگی ذهنی و هم چنین، در حوزه پژوهشی، با اطمینان استفاده کرد.
۲۵.

نشخوار ذهنی و اجتناب شناختی- رفتاری در افراد مبتلا به اختلال افسردگی و اختلال اضطراب اجتماعی: مقایسه دو دیدگاه طبقه ای و طیفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: رویکرد طبقه ای رویکرد طیفی (ابعادی) نشخوار ذهنی اجتناب شناختی- رفتاری اختلال افسردگی اختلال اضطراب اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۵۳ تعداد دانلود : ۴۱۶
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی دو مؤلفه نشخوار ذهنی و اجتناب در افراد سالم و مبتلا به اختلال های افسردگی و اضطراب اجتماعی بود. روش: 30 بیمار مبتلا به اختلال افسردگی، 30 بیمار مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی و 120 فرد غیربیمار به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها پرسشنامه اضطراب بک (BAI)، ویرایش دوم پرسشنامه افسردگی بک (BDI-II)، پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ)، پرسشنامه سبک های پاسخ (RSQ)، مقیاس اجتناب شناختی- رفتاری (CBAS) و پرسشنامه پردازش پس رویدادی (PEPQ) به کار رفت. برای تحلیل داده ها افزون بر روش های توصیفی، از تحلیل تابع تمایزی برای آشکارسازی تفاوت های عمده میان گرو ه ها استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد میان افراد افسرده و افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی در متغیرهای اجتناب شناختی غیراجتماعی (001/0 > p ) ، اجتناب رفتاری غیراجتماعی (001/0 > p ) و نشخوار ذهنی (001/0 > p ) تفاوت وجود داشت و از نظر متغیرهای پردازش پس رویدادی، اجتناب اجتماعی و پرت کردن حواس میان دو گروه تفاوتی وجود نداشت. متغیرهای اجتناب شناختی غیراجتماعی و نشخوار ذهنی بهترین متغیرهای پیش بینی کننده بودند که توانستند گروه افراد مبتلا به افسردگی را از گروه افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی متمایز کنند. نتیجه گیری : پژوهش حاضر مقداری همپوشانی در آسیب پذیری شناختی در دو اختلال افسردگی و اضطراب اجتماعی نشان داد. به نظر می رسد نشخوار ذهنی، پردازش پس رویدادی و اجتناب در طول یک پیوستار از هنجار تا نابهنجار قرار دارند. با این وجود نشخوار ذهنی و اجتناب شناختی غیراجتماعی، مؤلفه های خاص افسردگی بودند. این پژوهش در تأیید هر دو دیدگاه طبقه ای و طیفی شواهدی فراهم آورد.
۲۶.

نقش عوامل شناختی، رفتاری، هیجانی و فراشناختی در پیش بینی افکار تکرارشونده منفی: یک رویکرد فراتشخیصی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: افکار تکرارشونده منفی بی نظمی هیجانی اجتناب تجربه گرایانه باورهای فراشناختی عدم تحمل بلاتکلیفی رویکرد فراتشخیصی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳۶ تعداد دانلود : ۴۴۰
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش پیش بینی کنندگی بی نظمی هیجانی، باورهای فراشناختی، عدم تحمل بلاتکلیفی و اجتناب تجربه گرایانه در افکار تکرارشونده منفی بود. روش: در پژوهش همبستگی حاضر 510 دانشجوی دانشگاه تهران به روش خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه افکار تکرارشونده منفی (RNTQ)، مقیاس مشکل در تنظیم هیجانی (DERS)، پرسشنامه فراشناختی (MCQ)، مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی (IUS) و پرسشنامه اجتناب تجربه گرایانه چندبعدی (MEAQ) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها با روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه انجام شد. یافته ها: تمام متغیرهای پژوهش به طور معنی داری با افکار تکرارشونده رابطه داشتند (001/0p<). تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد مدل پیش بینی افکار تکرارشونده منفی به ترتیب شامل بی نظمی هیجانی، اجتناب تجربه گرایانه، باورهای فراشناختی و عدم تحمل بلاتکلیفی بود. این متغیرها به طور کلی قادر به پیش بینی حدود 78 درصد واریانس افکار تکرارشونده منفی بودند. نتیجه گیری: افکار تکرارشونده منفی یک سازه فراتشخیصی چندبعدی است که سازوکارهای شناختی، رفتاری، هیجانی و فراشناختی دارد.
۲۷.

پیش بینی تفکر خودکشی بر اساس سوگیری توجه در جمعیت بالینی و غیربالینی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: آزمون استروپ سوگیری توجه خودکشی تفکر خودکشی اقدام به خودکشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۷۰ تعداد دانلود : ۴۵۶
اهداف: پیش بینی تفکر خودکشی بر پایه سوگیری توجه در جمعیت بالینی و غیربالینی هدف پژوهش حاضر بود. مواد و روش ها: شرکت کننده ها 120 نفر (77 زن و 43 مرد، دامنه سنی 40-18 سال) به صورت هدفمند در قالب سه گروه بالینی خودکشی، بالینی غیرخودکشی و غیربالینی انتخاب شدند (هر گروه 40 نفر) و در سنجش های آزمون استروپ خودکشی (SST) و مقیاس افکار خودکشی بک (BSS) شرکت کردند. سه شاخص سوگیری توجه متشکل از زمان واکنش، تداخل زمان و نسبت تداخل محاسبه شد و داده ها با استفاده از آزمون تی جفت شده، ضریب همبستگی پیرسون و مدل رگرسیون چندگانه در سطح اطمینان 95 درصد تحلیل شدند. یافته ها: بین میانگین زمان واکنش در انواع استروپ (مثبت، منفی و خودکشی) در مقایسه با استروپ خنثی تفاوت معنادار مشاهده نشد (0/05>P). تفکر خودکشی تنها با زمان واکنش کل نمونه در استروپ هیجانی مثبت (0/001 >r=32/0 ، P)، استروپ هیجانی منفی (0/01>r=0/27 ، P) و استروپ خودکشی (0/01 >r=0/28 ، P) و با تداخل زمان گروه غیربالینی در استروپ خودکشی (0/05 >r=0/33 ، P) همبستگی معنادار داشت و در باقی موارد، روابط بین متغیرها از لحاظ آماری معنادار نبودند (0/05 >P). تحلیل رگرسیون بر اساس داده های کل نمونه نشان داد که سن (253/0- = β)، جنسیت (0/233=β)، داشتن شرایط بالینی (0/242= β) و اقدام اخیر به خودکشی (0/424 = β) با تبیین 44 درصد از تغییرات، تعیین کننده های معنادار تفکر خودکشی هستند و شاخص های مربوط به سوگیری توجه نقشی در پیش بینی تفکر خودکشی نداشتند (0/05 >P). نتیجه گیری: به نظر می رسد که بروز سوگیری توجه در قبال اطلاعات مرتبط با خودکشی تابع شرایط بالینی نبوده و همبستگی سوگیری توجه و تفکر خودکشی از الگوی معینی تبعیت نمی کنند. عواملی نظیر سن، جنسیت، شرایط بالینی و سوابق رفتارهای خودکشی گرایانه گذشته تعیین کننده های مهم تفکر خودکشی به شمار می روند، اما شاخص های سوگیری توجه ممکن است نقش تعیین کننده ای در پیش بینی تفکر خودکشی نداشته باشند.
۲۸.

نقش واسطه ای ترس از سرایت در تبیین رابطه بین گرایش به تجربه چندش و ترس از آلودگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: ترس آلودگی دانشجو گرایش به تجربه چندش ترس از سرایت نقش واسطه ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵۲ تعداد دانلود : ۹۹۳
اهداف هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه گرایش به تجربه چندش، ترس از آلودگی و ترس از سرایت و همچنین تعیین نقش واسطه ای ترس از سرایت در این رابطه بود. مواد و روش   ها پژوهش حاضر از نوع طرح های همبستگی است. جامعه تحت مطالعه، دانشجویان دانشگاه شاهد تهران بودند که از بین آن ها، 391 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. این افراد پرسش نامه آلودگی فزاینده، خرده مقیاس ترس از آلودگی پرسش نامه وسواس پادوا و خرده مقیاس پرسش نامه گرایش و حساسیت به چندش را کامل کردند. به منظور تحلیل داده ها از spss 22 و از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون سلسله مراتبی براساس روش بارون و کنی (1987) و آزمون سوبل استفاده شد. یافته   ها نتایج آزمون رگرسیون مشخص کرد که بین گرایش به تجربه چندش با ترس از سرایت (001/0 >P ، 35/0= β ) و ترس از آلودگی (001/0 >P ، 41/0= β ) رابطه وجود دارد. علاوه براین، رابطه معناداری بین ترس از سرایت و ترس از آلودگی مشاهده شد (001/0 >P ، 41/0= β ). همچنین، تحلیل های رگرسیون نشان داد که ترس از سرایت، نقش واسطه ای در ارتباط بین گرایش به تجربه چندش و ترس از آلودگی ایفا می کند (001/0 >P ، 26/0= β ) و نتایج آزمون سوبل این نقش واسطه ای را تأیید کرد (001/0 >P ، 36/6= Z ). نتیجه   گیری ترس از سرایت، متغیری واسطه ای بین گرایش به تجربه چندش و ترس از آلودگی است. در نتیجه، به نظر می رسد این سازه، در تبیین ترس از آلودگی اهمیت داشته باشد. می توان گفت که چنانچه در ارزیابی و درمان ترس از آلودگی به ترس از سرایت توجه شود، اثربخشی درمان افزایش می یابد.
۲۹.

نقش واسطه ای باورهای فراشناختی و حساسیت اضطرابی در رابطه بین نوروزگرایی با همبودی اضطراب و افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نورزگرایی حساسیت اضطرابی باور فراشناختی اضطراب افسردگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۱ تعداد دانلود : ۳۷۴
هدف: هدف اصلی این پژوهش تعیین نقش واسطه ای باورهای فراشناختی و حساسیت اضطرابی در رابطه بین روان رنجور خویی با همبودی اضطراب و افسردگی بود. روش: روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری زنان و مردان ساکن در مناطق مختلف شهر تهران به تعداد تقریبی پنج میلیون نفر بود. تعداد 358 داوطلب شامل 178 مرد و 180 زن از جمعیت عمومی شهر تهران در این پژوهش شرکت کردند و نسخه کوتاه مقیاس پنج عاملی شخصیت کاستا و مک کرا (1992)، پرسشنامه باورهای فراشناختی ولز و کارترایت- هاوتون (2003)، مقیاس حساسیت اضطرابی (ریس، پترسون، گورسکای، مک نالی، 1986) و مقیاس افسردگی اضطراب استرس لاویباند و لاویباند (1995) را تکمیل کردند. یافته ها: نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که روان رنجور خویی، باورهای فراشناختی و حساسیت اضطرابی با اضطراب و افسردگی رابطه مثبت دارد. نتایج تحلیل مسیر نیز نقش واسطه ای باورهای فراشناختی و حساسیت اضطرابی را در رابطه بین روان رنجور خویی با همبودی اضطراب و افسردگی نشان داد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت اختلال های اضطرابی و افسردگی چندعاملی هستند و افزون بر این در شکل گیری، تداوم و درمان اختلال های اضطرابی و افسردگی، همزمان با روان رنجور خویی، باید به نقش باورهای فراشناختی و حساسیت اضطرابی توجه کرد.
۳۰.

مقایسه اثربخشی درمان فراتشخیصی مبتنی بر افکار تکرارشونده منفی با درمان فراتشخیصی یکپارچه در درمان بیماران مبتلا به اختلال های اضطرابی و افسردگی همایند: کارآزمایی بالینی تصادفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: درمان فراتشخیصی مبتنی بر افکار تکرارشونده منفی درمان فراتشخیصی یکپارچه اختلال های اضطرابی و افسردگی همایند

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۴ تعداد دانلود : ۴۳۹
هدف : هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان فراتشخیصی مبتنی بر افکار تکرارشونده منفی با درمان فراتشخیصی یکپارچه در درمان افراد مبتلا به اختلال های اضطرابی و افسردگی همزمان بود. روش : در پژوهش حاضر 45 فرد مبتلا به حداقل یک تشخیص اصلی و یک تشخیص همراه در حوزه اختلال های اضطرابی و افسردگی به طور تصادفی در سه گروه درمان فراتشخیصی مبتنی بر افکار تکرارشونده منفی، درمان فراتشخیصی یکپارچه و گروه لیست انتظار جایگزین شدند و دو گروه درمانی، درمان های متناظر را دریافت کردند. برای گردآوری داده ها، آزمودنی ها پرسشنامه افسردگی بک- ویرایش دوم ( BDI-II )، پرسشنامه اضطراب بک ( BAI )، مقیاس عاطفه مثبت و منفی ( PANAS )، مقیاس سازگاری اجتماعی و کاری ( WSAS ) را در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری شش ماهه تکمیل کردند. داده های پژوهش از طریق تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مختلط، آزمون تعقیبی اثرات ساده و آزمون معناداری بالینی تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها : نتایج پژوهش نشان داد که هر دو درمان در مقایسه با گروه لیست انتظار، موفق به کاهش علایم افراد مبتلا به اختلال های همایند اضطرابی و افسردگی شدند (001/0 p< ). البته درمان فراتشخیصی مبتنی بر افکار تکرارشونده منفی در بهبود اضطراب، عملکرد عمومی و عاطفه منفی نسبت به درمان فراتشخیصی یکپارچه از اثربخشی بهتری برخوردار بوده است (05/0 p< )، ولی در کاهش افسردگی تفاوت معنی داری با هم نداشتند (05/0 p> ). همچنین درمان فراتشخیصی یکپارچه در افزایش عاطفه مثبت عملکرد بهتری داشته است (05/0 p< ). بررسی ملاک های معناداری بالینی نیز نشان داد که گروه درمان فراتشخیصی مبتنی بر افکار تکرارشونده منفی در مورد اختلال های اصلی و همراه، در پایان دوره پیگیری، به ترتیب 29 و 23 درصد بیشتر از گروه فراتشخیصی یکپارچه به وضعیت عملکرد طبیعی دست یافتند. نتیجه گیری : درمان فراتشخیصی مبتنی بر افکار تکرارشونده منفی در مقایسه با درمان فراتشخیصی یکپارچه در بهبود علایم افراد مبتلا به اختلال های همایند اضطرابی و افسردگی از اثربخشی بیشتری برخوردار بود.
۳۱.

تأثیر آموزش گروهی مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد (ACT) بر استرس شغلی و فرسودگی شغلی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: آموزش گروهی مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد استرس شغلی فرسودگی شغلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۸ تعداد دانلود : ۳۴۳
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش گروهی مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد (ACT) بر استرس شغلی و فرسودگی شغلی کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد آزادشهر بود. روش: تعداد 96 نفر از کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد آزادشهر به صورت نمونه گیری در دسترس برای شرکت در پژوهش نام نویسی کردند و به طور تصادفی، به سه گروه آزمایش، گفت وگو و شاهد اختصاص یافتند. گروه آزمایش در چهار جلسه 5/1 ساعته آموزش گروهی مبتنی بر ACT، با استفاده از الگوی باند و هیس، شرکت کرد. در گروه گفت وگو، آزمودنی ها در چهار جلسه 5/1 ساعته درباره تغذیه و ورزش (نامربوط به موضوع اصلی مورد پژوهش) آموزش دیدند. گروه سوم هیچ آموزشی ندید. سه ماه پس از آموزش اصلی، در مرحله پی گیری گروه های آزمایش و گفت وگو دو جلسه 5/1 ساعته را گذراندند. در این جلسه ها نیز همان مطالب قبلی مرور و تمرین شد. آزمودنی ها پیش و پس از مداخله ها و در مرحله پی گیری به پرسش نامه های استرس شغلی اسیپو (OOSI) و فرسودگی شغلی ماسلاخ و جکسون (MJJBI) پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر استفاده شد. یافته ها: آموزش گروهی مبتنی بر ACT، افزون بر کاهش نمره کلی استرس شغلی (001/0p<)، به کاهش برخی از مؤلفه های استرس شغلی، شامل اضافه بار نقش (05/0p<)، ابهام نقش (001/0p<)، مرز نقش (01/0p<) و مسئولیت (001/0p<)، منجر شد. هم چنین، آموزش مبتنی بر ACT مؤلفه احساس کاهش دستاورد شخصی را کاهش داد (05/0p<). نتیجه گیری: آموزش گروهی مبتنی بر ACT به کاهش استرس شغلی منجر می شود، اما بر فرسودگی شغلی اثر قابل توجهی ندارد.
۳۲.

ویژگی های روان سنجی و ساختار عاملی نسخه فارسی مقیاس اعتیاد به گوشی هوشمند (SAS)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ویژگیهای روان سنجی ساختار عاملی مقیاس اعتیاد به گوشی هوشمند

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۴ تعداد دانلود : ۵۰۱
پژوهش حاضر با هدف تعیین ویژگی های روانسنجی مقیاس اعتیاد به گوشی هوشمند در نمونه ای 208 نفری از افراد ایرانی انجام شد. گروه نمونه به روش در دسترس، از میان افراد دارای گوشی هوشمند ساکن تهران انتخاب شدند و مقیاس اعتیاد به گوشی هوشمند و پرسشنامه اعتیاد به اینترنت یانگ را تکمیل کردند. جهت بررسی روایی، از روایی سازه و همگرا و برای سنجش اعتبار، از روش بازآزمایی و آلفای کرونباخ استفاده شد. نتیجه تحلیل عاملی تأییدی برای سنجش روایی سازه و ساختار مقیاس نشان داد که داده های پژوهش با مدل هماهنگی دارند، به این صورت که شاخص های برازش درمحدوده مناسب قرار داشته و ساختار عاملی آن با شامل 6 زیر مقیاس، مورد تأیید است. روایی همگرای این مقیاس با پرسشنامه اعتیاد به اینترنت یانگ نیز تأیید شد و عدد (75/0r=) به دست آمد. ضریب همبستگی در بازآزمایی، (93/0r=) و ضریب آلفای کرونباخ برای همسانی درونی، (92/0α=) به دست آمد و اعتبار مقیاس تأیید گردید. در نتیجه، مقیاس اعتیاد به گوشی هوشمند با تعداد 33 ماده و 6 زیرمقیاس، دارای ویژگی های روانسنجی مطلوب بوده و ابزاری روا و معتبر برای استفاده در جامعه ایران است.
۳۳.

مشخصات روان سنجی و ساختار عاملی پرسشنامه آگاهی بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آگاهی بدنی مشخصات روان سنجی تحلیل عاملی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۸ تعداد دانلود : ۳۹۷
اخیراً سازه ای به نام آگاهی بدنی در حوزه ی سلامت تعریف شده است و به معنای تمرکز بر روی حس های بدنی درونی و آگاهی از آن ها است. آگاهی بدنی سازه ای دووجهی است که می تواند ابعاد انطباقی و غیرانطباقی داشته باشد. با وجود اهمیت این سازه در حوزه ی سلامت روان، مشخصات روان سنجی پرسشنامه ای که آگاهی بدنی را بسنجد، در ایران بررسی نشده است. بدین ترتیب، هدف این پژوهش بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه آگاهی بدنی (شیلدز، مالوری و سیمون، 1989)، در ایران بود. پس از ترجمه به فارسی و ترجمه ی متن اصلاح شده ی فارسی به زبان اصلی، داده ها جمع آوری شد. 238 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران، به پرسشنامه ی آگاهی بدنی پاسخ دادند. داده ها با روش همبستگی پیرسون، آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی مورد تحلیل قرار گرفتند. ضریب آلفای کرونباخ در پرسشنامه ی آگاهی بدنی، 0/88 به دست آمد. برای بررسی روایی همگرا از زیرمقیاس پرسشنامه ی تجربه ها (زیرمقیاس فاصله گرفتن) و برای بررسی روایی واگرا از پرسشنامه ی نگرانی ایالت پنسیلوانیا استفاده شد و ضریب همبستگی (0/3= r ) و ضریب همبستگی غیرمعنادار (0/02= r ) به دست آمد. در تحلیل عاملی اکتشافی این پرسشنامه، 4 عامل به دست آمد و در تحلیل عامل تأییدی، این مدل 4 عاملی برازش مناسبی داشت (0/06= RMSEA ؛ 2/15= Chi-square/df ) این پژوهش شواهد امیدبخشی از خصوصیات روان سنجی پرسشنامه ی آگاهی بدنی در جمعیت غیربالینی دانشجویی نشان می دهد.
۳۴.

دیدگاه طرح واره درمانگران نسبت به نقش مولفه های طرح واره ای در سبب شناسی خیانت زناشویی: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خیانت زناشویی طرح واره های ناسازگار اولیه گروه متمرکز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۳ تعداد دانلود : ۵۴۸
رابطه خارج از ازدواج یکی ازشایع ترین و آسیب زاترین مشکلات زوجی است. پیش بینی کننده های خیانت زناشویی در سه طبقه مولفه های فردی، ارتباطی و بافتاری طبقه بندی می شوند. در این مطالعه قصد بررسی نقش یکی از مهم ترین مولفه های فردی یعنی طرح واره های ناسازگار اولیه را در این پدیده داریم. برای رسیدن به این هدف سه گروه متمرکز از متخصصین حوزه طرح واره درمانی تشکیل شد و داده ها به روش کلارک و بران تحلیل شد. در نهایت سه مضمون سایه بانی مولفه های حالتی طرح واره، مولفه های صفتی طرح واره و مولفه های فراتر از طرح واره استخراج شد. نتایج نشان دادند که فعالیت طرح واره های حوزه طرد و بریدگی، محدودیت های مختل و دیگر جهت مندی در کنار استراتژی های مقابله جبران افراطی و تسلیم در افراد دارای خیانت زناشویی پرنگ تر مشاهده شده است. ذهنیت های کودک آسیب دیده، کودک تکانشی، والد سرزنشگر و محافط منفک شده خود آرام بخش نیز مورد توجه بودند. نهایتا دیگر مولفه های فردی و بافتاری موثر در خانت زناشویی نیز مورد اشاره متخصصین قرار گرفتند. در مجموع می توان گفت، طرح واره ناسازگار اولیه به عنوان یک فاکتور فردی در کنار مولفه های دیگر در بروز رابطه خارج از زادواج موثر هستند.خیانت زناشویی، طرح واره های ناسازگار اولیه، گروه متمرکز
۳۵.

مدل ساختاری رابطه میان چندش و نشانه های وسواس آلودگی با نقش میانجی قانون سرایت و برآوردهای تهدید(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: چندش اختلال وسواسی جبری جادو شناخت مدل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۴ تعداد دانلود : ۳۳۲
اهداف: قانون سرایت یکی از قوانین جادوی همانندپنداری و از تحریف های شناختی شناسایی شده در ارتباط با چندش است. این قانون ویژگی هایی دارد که آن را برای مطالعه در اختلال وسواس آلودگی مناسب می کند. در توضیح اینکه چندش با چه مکانیسم اثری منجر به نشانه های وسواس آلودگی می شود، مطالعه حاضر چنین فرض می کند که هیجان چندش سبب فعال شدن قانون سرایت و آن نیز سبب برانگیختن برآوردهای تهدید مرتبط با سرایت می شود که احتمالاً منجر به ترس از آلودگی در اختلال وسواس می شوند. بنابراین هدف از مطالعه پیش رو بررسی برازش مدل ساختاری است که در آن قانون سرایت و برآورد تهدید، به ترتیب، میانجی رابطه چندش و ترس از آلودگی در وسواس هستند. مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع طرح های همبستگی است. شرکت کنندگان در پژوهش شامل 495 دانشجو (59 درصد زن) هستند که به روش نمونه گیری در دسترس از دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات تهران به عنوان جامعه پژوهش گردآوری شده اند. همه شرکت کنندگان پرسش نامه های پژوهش شامل مقیاس چندش تجدیدنظرشده، مقیاس حساسیت سرایت زیرمقیاس سرایت فرافیزیکی، پرسش نامه وسواسی جبری ونکوور زیرمقیاس آلودگی و هشت سناریوی مرتبط با درجه بندی برآورد تهدید را تکمیل کردند. مدل پیشنهادی از طریق روش مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) و با نرم افزار AMOS20 مورد آزمون قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که مدل آسیب شناختی پیشنهادی مطالعه حاضر بر اساس شاخص های برازشِ تطبیقی (،(CFI شاخص نیکویی برازش تعدیل شده (AGFI)، شاخص نیکویی برازش (GFI )، شاخص خی دوی نسبی (CMIN/DF)، و ریشه دوم مربعات خطای برآورد (RMSEA) از برازش مناسبی برخوردار است. بدین ترتیب که شاخص CMIN/DF کوچک تر از 2، شاخص RMSEA کوچک تر از 0/05 و سایر شاخص ها نیز بزرگ تر از 0/90 هستند. نتیجه گیری: بر اساس یافته های مطالعه حاضر می توان به نقش میانجی یافتارهای سرایت جادویی و برآوردهای تهدید در رابطه میان چندش و نشانه های وسواس آلودگی اشاره کرد. مدل آسیب شناختی پیشنهادی حاضر می تواند به پیشبرد نظریه رو به رشد چندش و بهبود درمان های شناختی رفتاری مرتبط با آن کمک کند.
۳۶.

مقایسه معنای زندگی و نگرش به مرگ در مراقبین بیماران مبتلا به سرطان و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سرطان مراقب بیمار مبتلا به سرطان معنای زندگی نگرش به مرگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۱ تعداد دانلود : ۳۰۶
مقدمه: مراقبین بیماران مبتلا به سرطان در فرایند مراقبت با شرایط سخت و اضطراب های متعددی مواجهه می شوند که مستقیماً بر نگرش و سلامت روان شناختی آن ها اثر می گذارد. هدف از مطالعه حاضر مقایسه ی معنای زندگی و نگرش به مرگ بین مراقبین بیمار مبتلا به سرطان و افراد عادی بود. روش: طرح مطالعه علی-مقایسه ای است. با مراجعه به بیمارستان فیروزگر و مرکز شیمی-درمانی روشنا، 52 نفر از افرادی که یکسال گذشته یکی از اعضای درجه یک خانواده ایشان به سرطان مبتلا شده اند؛ و آن ها به عنوان مراقب اصلی از او مراقبت می کرده اند به صورت نمونه در دسترس انتخاب شدند. گروهی که تجربه مراقبت از بیمار مبتلا به سرطان را نداشتند، نیز به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با گروه اول همتا شدند؛ هر دو گروه پرسشنامه های معنای زندگی (استگر، فرازیر، اُشی و کالر، 2006) و نیمرخ نگرش به مرگ – نسخه تجدیدنظرشده (وونگ، رکر و گسر، 1994) را تکمیل نمودند. داده ها با روش تحلیل واریانس چند متغیری ارزیابی شدند. یافته ها: نتایج نشان داد افراد دارای تجربه مراقبت، اضطراب و اجتناب از مرگ بالاتری در شاخص نگرش به مرگ نسبت به افراد عادی گزارش می کنند؛ اما در معنای زندگی تفاوت معنادار بین دو گروه دیده نشد. نتیجه گیری: مراقبین با ابهام درباره آینده و روز به روز وخیم شدن حال بیمار روبه رو هستند؛ شرایطی که اضطراب از مرگ و تلاش برای اجتناب از آن را ایجاد می کند.
۳۷.

The Phenomenology of Shame: A Qualitative Study(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: Shame emotions Phenomenology

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۴ تعداد دانلود : ۳۰۶
Shame is one of the emotions that a person experiences in a variety of everyday situations and many cases it is annoying. Shame is known as a moral emotion, yet its role in psychopathology has been emphasized. This study aimed to examine the lived experience of shame in individuals . This research is a qualitative study with a phenomenological approach. This research describes in-depth what shame is and how it is experienced from the perspective of individuals. The participants included eight men and seven women who contributed to an in-depth unstructured interview. A seven-step Colaizzi method was used to analyze the data. Data were analyzed using MAXQDA (2018) software.Based on our findings, the eight themes of "physical reactions", "accompanying emotions", "making mistakes", "vicarious shame", "gaze of others", "being subject to judgment", " preoccupation" and three sub-themes of "worry", "rumination" and "blame", "existential shame" with the sub-themes of "inadequacy" and "feeling different" are the most common ones in people's experience of shame. Results are discussed regarding the existing literature. In general, the study of people's experience of shame shows that there are common themes in the description of different people from what they have experienced. The use of shame as a concept in psychotherapy may improve our understanding of the nature of some psychological problems.
۳۸.

تبیین داده بنیاد شرم در جمعیت غیربالینی: یک پژ وهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شرم هیجان هیجان خودآگاه نظریۀ داده بنیاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۶ تعداد دانلود : ۴۰۱
هدف: شرم از جمله هیجانات خودآگاه است که نقش مهمی در زندگی انسان دارد. با توجه نقص دانش بافتاری و فرهنگ محور در این زمینه، پژوهش حاضر با هدف تبیین مفهوم شرم در جمعیت غیربالینی و ارائه مدل مفهومی برای آن انجام شده است. روش: پژوهش حاضر یک تحقیق کیفی از نوع داده بنیاد است. مشارکت کنندگان در این پژوهش شامل 16 نفر (8 مرد و 8 زن) بود که انتخاب افراد در ابتدا به صورت هدف مند و در ادامه بر اساس نمونه گیری نظری انجام شده است. روش جمع آوری داده ها مصاحبه بدون ساختار بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش کوربین و استراوس (2014) و از نرم افزار (2018) MAXQDA استفاده شد. یافته ها: بر اساس یافته های این پژوهش، سه مقولۀ اصلی در توصیف مشارکت کنندگان از تجربۀ شرم عبارت بود از «قضاوت درونی شده»، «سرافکندگی» و «خودواقعی نبودن». به علاوه تجربۀ شرم همراه بوده است با راهبردهای متنوعی که برای پیشگیری از شرم یا خلاصی از آن استفاده می شده است. پیامد این راهبردها در دو مقولۀ «خودواقعی نبودن» و «نگرش منفی به خود» با سه زیر مقولۀ «بی عرضگی»، «کافی نبودن» و«متفاوت بودن» خلاصه گردید. نتیجه گیری: در این مطالعه شرم در جمعیت غیربالینی با ژرفای بیشتری بررسی شد که نتایج آن نشان دهنده تأثیر چشمگیر این هیجان بر کیفیت زندگی افراد بود و بر اهمیت اقدامات آموزشی در مدیریت این هیجان تاکید داشت.
۳۹.

تجارب آسیب شناختی و رضامندی دلبستگی محور در رابطه جنسی: یک پژوهش کیفی مبتنی بر دیدگاه همسران ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رابطه جنسی مضامین آسیب شناختی مضامین رضایت مندی دلبستگی محور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۹ تعداد دانلود : ۳۱۰
مطالعه حاضر با هدف «واکاوی تجارب آسیب شناختی و رضامندی دلبستگی محور در رابطه جنسی همسران ایرانی» انجام شد.از رابطه جنسی به عنوان نیروی محرکه و برانگیزاننده ای یاد شده که می تواند باعث برقراری تماس نزدیک و صمیمانه بین دو فرد شود. این مطالعه، یک پژوهش کیفی به روش پدیدارشناسی بود و مشارکت کنندگان براساس روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. 24 نفر از همسران با حداقل سه سال طول مدت زندگی مشترک و در دو گروه رضامند از رابطه ی زوجی (خودگزارشی) و ناراضی (در سه جلسه ی نخست از فرآیند زوج درمانی یا در فرآیند حقوقی و قانونی طلاق)، تجاربشان از رابطه ی جنسی را به اشتراک گذاشتند. تحلیل و تفسیر داده ها به روش کلایزی و رویکرد پدیدارشناسی انجام شد. پس از تحلیل نتایج دو خوشه ی اصلی «ارتباط تنانه مقَوِّمِ رابطه زوج» و «آسیب پذیری رابطه از انفصال ارتباط تنانه» و هشت خوشه ی فرعی (سه مضمون ذیلِ نخستین خوشه: خواهشِ تن، پژواکِ تمنایِ جان، پیوستگیِ درون و بیرونِ ارتباط تنانه، خلقِ هویتِ مشترک و تمامیت جویی؛ و پنج مضمون ذیلِ دومین خوشه: والد شدن، موانع دانشی، موانع انگیزشی، عاطفی و رفتاری، ناهمنواییِ نامطلوب و تجارب گسست عاطفی) استخراج شد. نتایج این مطالعه تأییدی است بر اینکه نظریه دلبستگی می تواند یک چارچوب اساسی برای فهم و درک عمیق تر رفتارها و تجربه های جنسیِ همسران ارائه کند. 
۴۰.

تدوین و بررسی روایی و پایایی مقیاس باورهای مربوط به افسردگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: مقیاس باورهای مربوط به افسردگی اختلال افسردگی اساسی تحلیل عاملی اکتشافی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۵ تعداد دانلود : ۳۴۶
هدف : بر اساس نظریه شناختی بک باورهای هسته ای ناکارآمد در نتیجه تجربیات دردناک شکل می گیرند. از طرف دیگر، دوره های افسردگی نیز تجربه ای دردناک به شمار می آیند. بنابراین، فرض بر این است که افراد افسرده در نتیجه تجربه دوره های مکرر افسردگی، باورهایی را درباره افسردگی و پیامدهای آن تجربه می کنند. هدف مطالعه حاضر ساخت یک مقیاس برای سنجش باورهای مربوط به افسردگی و بررسی ویژگی های روانسنجی آن بود. روش : برای انجام پ ژوهش حاضر از یک رویکرد سه مرحله ای استفاده شد. در مرحله نخست، یک مجموعه ماده تدوین و اعتبار صوری آن توسط یک گروه متمرکز تأیید شد. در مرحله دوم، 698 دانشجوی دانشگاه قزوین به ویراست دوم پرسش نامه افسردگی بک و مقیاس باورهای مربوط به افسردگی – تنظیم شده در مرحله پیشین- پاسخ دادند. 433 نفر از آزمودنی های فوق پس از 14 روز مجدداً مقیاس باورهای مربوط به افسردگی را کامل کردند. در مرحله سوم، برای بررسی روایی افتراقی، 93 آزمودنی در سه گروه افسرده اساسی دارای سابقه عود (34 نفر)، افسرده اساسی بار نخست (29 نفر) و گروه غیر بالینی (30 نفر) قرار گرفتند و پس از شرکت در تکلیف القای خلق افسرده مقیاس باورهای مربوط به افسردگی را کامل کردند. یافته ها : تحلیل عاملی به روش مؤلفه های اصلی و روش چرخش واریماکس چهار عامل «عدم کنترل بر افسردگی»، «فاجعه سازی»، «بی ارزشی» و «ناتوانی» را برای مقیاس باورهای مربوط به افسردگی نشان داد. هم چنین، مقیاس باورهای مربوط به افسردگی و عامل های آن از روایی افتراقی، روایی همگرایی، هم سانی درونی و پایایی آزمون- بازآزمون رضایت بخشی برخوردار بودند. نتیجه گیری : عامل های ظاهرشده در مقیاس باورهای مربوط به افسردگی مفاهیم مورد بحث در نظریه های شناختی بک و تیسدل در تبیین عود اختلال افسردگی اساسی را منعکس می کنند. هم چنین یافته های این مطالعه شواهد اولیه را در مورد روایی و پایایی مطلوب این مقیاس فراهم می کنند. اما خصوصیات روان سنجی این مقیاس باید در مورد افراد مبتلا به سایر اشکال اختلال افسردگی (مانند اختلال افسرده خویی) مورد بررسی قرار گیرد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان