سید امیر امین یزدی

سید امیر امین یزدی

سمت: دکترا
مدرک تحصیلی: دانشیار دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۶۶ مورد.
۱.

ساخت و اعتباریابی مقیاس احساس تعلق دانشجویان به دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: احساس تعلق به دانشگاه اعتباریابی دانشجویان ساخت ابزار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸ تعداد دانلود : ۵۹
احساس تعلق به دانشگاه با جنبه های متعددی از سلامت روانی-اجتماعی دانشجویان ارتباط دارد. بااین حال در مفهوم سازی و سنجش این سازه، ابهامات زیادی وجود دارد. اندک ابزارهای طراحی شده در حیطه آموزش عالی نیز بیشتر میزان احساس تعلق را می سنجند و اندازه گیری مؤلفه های تعلق به دانشگاه در مطالعات قبلی کمتر موردتوجه قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر، ساخت و اعتباریابی مقیاس احساس تعلق دانشجویان به دانشگاه بود. در یک طرح همبستگی و از نوع ساخت ابزار، 345 نفر از دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد در مرحله اول و 477 نفر از دانشجویان دانشگاه بیرجند در مرحله دوم به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی در مرحله اول، چهار عامل با 72/49 درصد تبیین واریانس را نشان داد که شامل مؤلفه های تعامل با استادان، تعامل با همسالان، جو دانشگاه و عزت نفس بود. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که مدل چهار عاملی دارای برازش است و ضریب آلفای کرونباخ خرده مقیاس ها در دامنه 90/0-75/0 گزارش شد. به علاوه، تحلیل های دیگر شواهدی را برای حمایت از همسانی درونی، روایی همگرا و روایی واگرای مقیاس احساس تعلق فراهم کردند و مشخص شد که هرکدام از ابعاد این مقیاس با مقیاس های تعهد به دانشگاه، تنهایی اجتماعی-هیجانی، رضایت از زندگی، افسردگی و درگیری عاملی روابط معنادار داشت. بعلاوه، نتایج ضریب بازآزمایی خرده مقیاس ها در دامنه 74/0–64/0 قرار داشت. مطابق با یافته های پژوهش حاضر، مقیاس احساس تعلق دانشجویان به دانشگاه از ویژگی های روان سنجی مطلوبی برخوردار است و می توان از آن به عنوان ابزاری معتبر استفاده نمود.
۲.

پیشایندهای انگیزشی احساس تعلق دانشجویان به دانشگاه: نقش خودمختاری، شایستگی، ارتباط و علاقه فردی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: شایستگی خودمختاری ارتباط علاقه فردی تعلق به دانشگاه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱ تعداد دانلود : ۶۰
مقدمه: عدم احساس تعلق دانشجویان به دانشگاه، می تواند یک عامل اصلی افت تحصیلی و مشکلات سازگاری در آموزش عالی باشد. با این حال، شناخت کمی از پیشایندهای احساس تعلق دانشجویان به دانشگاه وجود دارد. هدف پژوهش حاضر، تعیین نقش خودمختاری، شایستگی، ارتباط و علاقه فردی در پیش بینی احساس تعلق دانشجویان به دانشگاه بود. روش ها: طرح پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه فردوسی مشهد در نیم سال اول سال تحصیلی 99-98 تشکیل دادند. بدین منظور، 450 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. جمع آوری داده ها از طریق مقیاس های ارضای نیازهای بنادین عمومی، علاقه فردی و تعلق به دانشگاه انجام گرفت. به منظور تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS 24 و روش های همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد.  یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین نیازهای شایستگی، خودمختاری، ارتباط، علاقه فردی و تعلق به دانشگاه همبستگی های متقابل معنادار وجود دارد. به علاوه، نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که به جز علاقه فردی، متغیرهای شایستگی، خودمختاری و ارتباط قادر به پیش بینی معنادار احساس تعلق دانشجویان به دانشگاه بودند. نتیجه گیری: یافته های پژوهش، نقش مهم ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی را در تجربه احساس تعلق دانشجویان به دانشگاه مورد تأکید قرار می دهد و می تواند مبنایی برای مداخلات اثرگذار در آموزش عالی باشد.   
۳.

ارتقای نظریه ذهن و دانش هیجانی کودکان پیش دبستانی: متناسب سازی و بررسی اثربخشی بسته آموزش واسطه گری مادران مبتنی بر رویکرد تحول یکپارچه انسان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دانش هیجانی رویکرد تحول یک پارچه انسان فرزندپروری نظریه ذهن واسطه گری مادران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۱ تعداد دانلود : ۷۸
هدف از پژوهش حاضر، متناسب سازی و بررسی اثربخشی بسته آموزش واسطه گری مادران مبتنی بر رویکرد تحول یکپارچه انسان جهت ارتقاء نظریه ذهن و دانش هیجانی کودکان ‍پیش دبستانی بود. روش پژوهش، آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کودکان پیش دبستانی شهر مشهد و مادران آن ها در سال تحصیلی 1401-1402 بودند که از میان آن ها تعداد 24 کودک (13 دختر و 11 پسر) و مادران آن ها به روش در دسترس انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش (12 نفر) و کنترل (12 نفر) گمارش شدند. جهت سنجش نظریه ذهن از مجموعه تکالیف نظریه ذهن (Wellman & Liu, 2004) و جهت سنجش دانش هیجانی از ابزار تطبیق هیجانی (Izard, Haskins, Schultz, Trentacosta & King, 2003) استفاده شد. ابتدا بسته آموزش واسطه گری مادران از بسته های موجود (Vahidi, Aminyazdi & Kareshki, 2017 ; Poortaheri, Yazdi, Kareshki & Rahimi, 2022 ) اقتباس و جهت ارتقاء توانایی نظریه ذهن و دانش هیجانی متناسب سازی شد، سپس با استفاده از نظر متخصصان و شاخص های روایی محتوایی، روایی بسته مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. در نهایت آموزش به صورت 8 جلسه 90 دقیقه ای به گروه آزمایش ارائه شد. نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیری نشان داد که آموزش بسته واسطه گری مادران، سبب افزایش توانایی نظریه ذهن و دانش هیجانی کودکان شده است. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، آموزش واسطه گری مبتنی بر رویکرد تحول یک‍پارچه انسان به مادران، رویکردی مفید در جهت افزایش توانمندی های شناختی و هیجانی کودکان است.
۴.

رابطۀ بین ابعاد دلبستگی و کنش تأملی مادر با پرخاشگری کودکان پیش دبستانی: نقش واسطه ای توان بد رفتاری با کودک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کنش تأملی مادر دلبستگی توان بدرفتاری با کودک پرخاشگری کودکان پیش دبستانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۹ تعداد دانلود : ۱۱۴
هـدف ایـن پژوهـش تعییـن نقـش واسـطه‌ای تـوان بدرفتـاری بـا کـودک در رابطه بیـن ابعـاد دلبسـتگی و کنـش تأملـی مـادر بـا پرخاشـگری کـودکان پیش‌دبسـتانی بـود کـه در قالـب طـرح همبسـتگی بـا روش تحلیـل مسـیر، روابـط متغیرهـا را مـورد بررسـی قـرار داد. جامعه آمـاری پژوهـش مـادران دارای کـودک پیش‌دبسـتانی 4 تـا 6 سـاله شـهر مشـهد بـود. 337 نفـر از مـادران بـه شـیوه نمونه‌بـرداری در دسـترس انتخـاب شـدند و بـه پرسشـنامه کنـش تأملـی والدینـی (لویتـن، مایـز، نایسـنس و فوناگـی، 2017)، مقیـاس بازنگری‌ٰشـده دلبسـتگی بزرگسـال (کالینـز، 1996)، فـرم کوتـاه سـیاهه تـوان بدرفتـاری بـا کـودک (آندرسـما، چافینـز، مولینـز و لیبرتـون، 2005) و فـرم والـد مقیـاس پرخاشـگری کـودکان پیش‌دبسـتانی (واحـدی، فتحـیآذر، حسینی‌نسـب و مقـدم، 2008) پاسـخ دادنـد. نتایـج تحلیـل مسـیر بـا تأییـد بـرازش مـدل، نشـان داد اضطـراب دلبسـتگی از طریـق مسـیر پیش‌ذهنی‌سـازی- تـوان بدرفتـاری بـر پرخاشـگری کـودکان پیش‌دبسـتانی اثـر غیرمسـتقیم دارد. اثـرات غیرمسـتقیم اضطـراب دلبسـتگی بـر پرخاشـگری کـودک به‌واسـطه قطعیـت و علاقـه نسـبت به‌حالت‌هـای ذهنـی نیـز معنـادار بـود. همچنیـن تنهـا اثـر غیرمسـتقیم اجتنـاب دلبسـتگی بـر پرخاشـگری به‌واسـطه تـوان بدرفتـاری بـا کـودک بـود. یافته‌هـای پژوهـش حاکـی از نقـش سـازه‌های دلبسـتگی و کنـش تأملـی در شناسـایی تـوان بدرفتـاری مـادران و پرخاشـگری کـودکان پیش‌دبسـتانی اسـت.
۵.

تجربه زیسته زوجین از عوامل تداوم بخش تعارض های زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تجربه زیسته زوجین تعارض زناشویی زوجین متعارض عوامل تداوم بخش تعارض

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵ تعداد دانلود : ۷۷
پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل تداوم بخش تعارض های زناشویی براساس تجربه زیسته زوجین اجرا شد. پژوهش حاضر از نوع کیفی پدیدارشناسی بود. شرکت کنندگان پژوهش شامل تمامی زوجین متعارضی بودند که در بازه زمانی مرداد تا آبان 1399 به مراکز مشاوره شهرستان بجنورد مراجعه نمودند. 22 نفر از آنها که دارای تعارض زناشویی بودند به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. تعداد شرکت کنندگان، از ابتدا قابل پیش بینی نبوده و محقق از طریق بررسی مرتب داده ها و پرسیدن سوال ها، در نهایت به حد اشباع رسید. همچنین برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش کدگذاری اشتراس و کوربین (۱۹۹۶) و در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام گرفت. اطلاعات به دست آمده طی مراحل تحلیل اطلاعات، بر پایه داده های حاصل از سوالات تحقیقی که در قالب مصاحبه مطرح شده بود؛ استخراج گردید. تحلیل موضوعی درباره عوامل تداوم بخش تعارض زناشویی، در 3 مولفه اصلی و 12 مولفه فرعی طبقه بندی شدند که مولفه های اصلی عبارتند از: عامل بین نسلی، عوامل بین فردی و عوامل درون فردی. نتیجه گیری: عوامل درون فردی، بین فردی و بین نسلی عوامل اصلی ایجاد تعارض های زوج های متعارض می باشد. در نهایت، پژوهش کیفی انجام شده منجر به شناخت دقیق تر و عمیق تر مشکلات زناشویی زوجین می شود و از این طریق می توان راهکار های مشاوره ای مناسبی را برای ارتقای زندگی زناشویی ارائه داد.
۶.

اثربخشی مداخله توانمندسازی شکوفایی آنلاین بر هیجانات مثبت، روابط، معنایابی و پیشرفت دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: توانمندسازی شکوفایی آنلاین پیشرفت دانشجویان روابط معنایابی هیجانات مثبت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۶ تعداد دانلود : ۲۶
هدف از این پژوهش تعیین اثربخشی مداخله توانمندسازی شکوفایی آنلاین بر هیجانات مثبت، روابط، معنایابی و پیشرفت دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد بود. پژوهش حاضر به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری (دوماهه) انجام شد. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد در سال 1400-1401 بود که از این تعداد 50 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه شکوفایی (HFQ) سلیمانی و همکاران (2015) بود. برنامه آموزش توانمندسازی شکوفایی در 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت آنلاین برای گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر تحلیل شد. نتایج نشان داد آموزش توانمندسازی شکوفایی آنلاین در مرحله پس آزمون بین دو گروه در متغیرهای هیجانات مثبت، روابط، معنایابی و پیشرفت تفاوت معناداری (01/0>p) ایجاد کرد و این تفاوت در مرحله پیگیری ماندگار بود. در نهایت بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش می توان گفت مداخله توانمندسازی شکوفایی آنلاین بر متغیرهای پژوهش تأثیر مثبت داشته است.
۷.

مقایسه اثربخشی برنامه فرزندپروری ذهن آگاهانه همراه با آموزش مدیریت والدین با فرزندپروری ذهن آگاهانه و مدیریت والدین به تنهایی بر راهبردهای مقابله ای و رضایت زناشویی در مادران کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آموزش ترکیبی آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه آموزش مدیریت والدین راهبردهای مقابله ای رضایت زناشویی مادران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۳ تعداد دانلود : ۹۹
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی برنامه آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه همراه با آموزش مدیریت والدین (آموزش ترکیبی) با آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه و آموزش مدیریت والدین به تنهایی، بر راهبردهای مقابله ای و رضایت زناشویی در مادران کودکان پیش دبستانی انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه مادران کودکان پیش دبستانی شهر کاشمر در سال 1399-1400 بود که از این جامعه تعداد 120 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در چهار گروه 30 نفره به صورت تصادفی گمارده شدند که گروه اول برنامه ی آموزشی فرزندپروری ذهن آگاهانه و گروه دوم برنامه ی آموزش مدیریت والدین را طی 8 جلسه 120 تا 150 دقیقه ای هفتگی، و گروه سوم آزمایشی بسته ی آموزش ترکیبی را طی 16 جلسه 150 دقیقه ای دو روز در هفته دریافت نمودند. گروه گواه برنامه ای دریافت نکرد و در لیست انتظار قرار گرفت. همه افراد در هر سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پرسشنامه های رضایت زناشویی انریچ (1989) و راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن (1984) را تکمیل کردند. در نهایت داده ها به روش های تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر با کمک نرم افزار SPSSV19 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد هیچکدام از روش های آموزشی باعث اثربخشی در رضایت زناشویی نشد (08/0 =F و 98/0=P). این در حالی بود که در دو راهبرد مسأله محور (14/8 =F و 0001/0 = P) و هیجان محور (97/6 =F و 001/0= P) این میزان معنی دار بود. به این معنی که در مراحل پس آزمون و پیگیری آموزش ترکیبی از دو آموزش مدیریت والدین و فرزندپروری ذهن آگاهانه مؤثرتر بود. نتیجه گیری: یافته های پژوهش بیان گر این است که آموزش ترکیبی فرزندپروری ذهن آگاهانه و آموزش مدیریت والدین می تواند باعث کاهش راهبردهای هیجان محور و افزایش راهبردهای مسأله محور شود، امّا در رضایت زناشویی تأثیری ندارد، لذا آگاهی والدین، معلمان، مشاوران، روانشناسان و سایر متخصصان از این آموزش ها می تواند کمک کننده باشد.
۸.

تعیین ویژگی های فردی و تعاملی کودکان پیش دبستانی دارای اختلالات اضطرابی بر اساس مدل تحولی-تفاوت های فردی مبتنی بر ارتباط (DIR)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اختلالات اضطرابی مدل تحولی تفاوت های فردی مبتنی بر ارتباط ویژگی های فردی و تعاملی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۶ تعداد دانلود : ۱۰۷
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین ویژگی های فردی و تعاملی کودکان پیش دبستانی دارای اختلالات اضطرابی بر اساس مدل تحولی-تفاوت های فردی مبتنی بر ارتباط انجام شد. روش: روش پژوهش، ترکیبی از نوع  همزمان-لانه گزینی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام کودکان 4 تا 6 ساله دارای اختلالات اضطرابی شهرستان کاشمر  است که در سال 1400-1399 بر اساس طرح غربالگری اضطراب تشخیص اختلالات اضطرابی دریافت کرده اند و از میان آنها 19 کودک به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده های کیفی از طریق مصاحبه با کودک و والد و داده های کمی از طریق پرسشنامه های کیفیت مراقبت مادرانه قنبری (1390)، عملکرد تأملی مادر لیتن (2013) وضعیت حسی دان (1999) و تحول هیجانی-کارکردی گرینسپن (2001) جمع آوری، اطلاعات کمی توسط نقطه برش و اطلاعات کیفی توسط روش تحلیل محتوا تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که سه تفاوت بین داده های کمی و کیفی وجود دارد: اطلاعات کمی 26 درصد از افراد نمونه که حاکی از ضعف ثبت حسی در کودکان مضطرب بود با نتایج کیفی بیش واکنشی حسی در این کودکان، متناقض است و همچنین در عملکرد تأملی مادر و خرده مقیاس ابهام پرسشنامه کیفیت مراقبت مادرانه اکثریت افراد نمونه اختلالی وجود نداشت که با اطلاعات کیفی در تناقض است. نتیجه گیری: تفاوت های به دست آمده دلیل بر برتری روش کمی و یا کیفی نیست و با رویکرد  DIR  همسو است و نتایج به دست آمده مکمل یکدیگرند و جزئیات بیشتری از ویژگی های فردی و تعاملی کودکان مضطرب را نشان می دهند.
۹.

پویایی های احساس تعلق دانشجویان به دانشگاه: یک مطالعه پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: احساس تعلق پدیدارشناسی تجربه زیسته دانشجویان دانشگاه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۲ تعداد دانلود : ۷۲
هدف پژوهش حاضر بررسی تجارب زیسته احساس تعلق دانشجویان به دانشگاه بود. برای دستیابی به این هدف از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. شرکت کنندگان پژوهش شامل 19 نفر از دانشجویان دانشگاه های فردوسی مشهد و بیرجند در سال تحصیلی 1398-1399 بود که با روش نمونه گیری هدفمند و با توجه به اصل اشباع انتخاب شدند و با مصاحبه نیمه ساختاریافته مورد مطالعه قرار گرفتند. تحلیل داده ها با روش استویک-کولایزی-کین انجام شد. نتایج منجر به تولید 5 مضمون اصلی، 14 مضمون فرعی و 50 واحد معنایی گردید. تحلیل مصاحبه ها پنج مضمون اصلی شامل ادراک از جو دانشگاه (محیط حامی خودمختاری، نگرش به دانشگاه، امکانات)، تعامل با استادان (تأکید بر رشد علمی، رعایت احترام، صمیمیت، همدلی و حمایت)، تعامل با همسالان (نزدیکی رابطه، الگوپذیری)، مشارکت اجتماعی (فعالیت های فوق برنامه و عضویت ادراک شده) و عوامل درون فردی (باورهای خودکارآمدی و درگیری تحصیلی) را نشان داد. نتایج به دست آمده حاکی از این بود که تجربه های مثبت و منفی دانشجویان در خصوص احساس تعلق به دانشگاه، تحت تأثیر ترکیبی از عوامل درون فردی، بین فردی و بافتی است که نقش عمده ای در زندگی دانشگاهی آنان ایفا می کند.
۱۰.

ساخت و رواسازی پرسشنامه پویایی های خانواده کودکان با ناتوانی یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پویایی های خانواده ناتوانی های یادگیری روایی پایایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۲ تعداد دانلود : ۱۵۴
هدف: هدف پژوهش ساخت و بررسی پایایی و روایی پرسشنامه پویایی های خانواده کودکان با ناتوانی های یادگیری بود. روش: روش پژوهش ترکیبی اکتشافی متوالی با مدل توسعه ابزار بود که در دو بخش کیفی (پدیدارشناسی توصیفی) و کمی (توصیفی همبستگی) انجام شد. جامعه ی آماری والدین کودکان با ناتوانی های یادگیری در سال تحصیلی 1400-1401 در شهر مشهد بودند. نمونه در بخش کیفی 20 نفر و در بخش کمی 409 نفر در مطالعه نخست و 351 نفر در مطالعه دوم به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. تجزیه وتحلیل داده ها با تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی، روایی سازه و بررسی همسانی درونی به وسیله نرم افزارهای SPSS 16 و AMOS 20 انجام گرفت. یافته ها: نتایج بخش کیفی نشان داد پویایی های خانواده شامل سه مضمون اصلی مسائل کودک، مسائل مدرسه و مسائل خانواده است. نتایج بخش کمی نشان داد پرسشنامه ساخته شده از ساختاری شش عاملی برخوردار است که 77/67 درصد واریانس را تبیین می کند. تحلیل عاملی تأییدی نیز این ساختار و نیز ساختار شش عاملی را تأیید کرد. همسانی درونی مقیاس با آلفای کرونباخ برای مسائل کودک، مسائل مدرسه، کارکردهای تحولی-تربیتی خانواده، چالش های محیطی، تأثیر روی خانواده و چالش های والدین و کل مقیاس به ترتیب 94/0، 91/0، 95/0، 89/0، 76/0، 94/0 و 93/0 و ضرایب دونیمه کردن نیز به ترتیب 92/0، 87/0، 94/0، 80/0، 73/0، 88/0 و 63/0 به دست آمد. بر اساس یافته های این پژوهش نتیجه می شود که پرسشنامه پویایی های خانواده کودکان با ناتوانی های ویژه یادگیری در نمونه دانش آموزان شهر مشهد از روایی و پایایی مطلوبی برخوردار است و می تواند به عنوان  یک ابزار جهت سنجش پویایی های خانواده این گروه از کودکان مورد استفاده قرار گیرد.
۱۱.

رابطه سبک دلبستگی مادر و تحول هیجانی کارکردی کودکان زیر سه و نیم سال با میانجی گری شیوه فرزند پروری مادر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سبک دلبستگی شیوه فرزندپروری تحول هیجانی کارکردی کودکان سه سال و نیم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۹ تعداد دانلود : ۲۳۶
هدف از انجام این پژوهش، بررسی نقش سبک دلبستگی مادر بر تحول هیجانی کارکردی کودک با میانجی گری شیوه فرزندپروری مادر در کودکان زیر سه و نیم سال است. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی (معادلات ساختاری) است. جامعه آماری مورد مطالعه، شامل تمام مادران مشهدی است که کودک زیر سه و نیم سال دارند. بدین منظور، 210 تن از مادران با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تحول هیجانی کارکردی گرینسپن (2007)، پرسشنامه سبک دلبستگی هازن و شیور (1987) و پرسشنامه شیوه فرزندپروری رابینسون و همکاران (2001) بود. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از نرم افزار آموس و الگوی تحلیل مسیر استفاده شد. شاخص های کلی آزمون مدل تحلیل مسیر، حاکی از برازش کلی مدل بود. نتایج حاصل از ضرایب غیرمستقیم نشان داد سبک دلبستگی ایمن مادر با میانجی گری شیوه فرزندپروری مقتدرانه، پیش بینی قدرتمندی برای تحول هیجانی کارکردی کودکان بود، اما نقش میانجی شیوه فرزندپروری مادر در رابطه با سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا با تحول هیجانی کارکردی کودکان معنادار نبود. با توجه به یافته های پژوهش می توان با شناسایی مادرانی که در معرض خطر دلبستگی ناایمن هستند، کارگاه های آموزشی جهت تقویت مهارت های پاسخگو بودن و حساس بودن نسبت به رفتارهای کودکان برگزار شود.
۱۲.

واکاوی عوامل توانمندساز در رابطه مادر-کودک در طی نوجوانی در حال ظهور: مطالعه ای مبتنی بر نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رابطه مادر-کودک توانمندسازی نظریه داده بنیاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۷ تعداد دانلود : ۱۱۷
رابطه مادر-کودک یکی از عوامل موثر بر تحول روانشناختی کودکان است. بسیاری از توانایی های انسان همچون تفکر، زبان، خودآگاهی و غیره از دل اولین رابطه انسانی که کودک در آن درگیر است، حاصل می شود. هدف این پژوهش طراحی الگوی مفهومی رابطه مادر-کودک بر اساس تجارب بی واسطه ی مادران، در قالب یک رویکرد عمیق بود. پژوهش حاضر از نوع کیفی و نظریه ی زمینه ای بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی مادران دارای فرزند دختر 10 الی 11 سال در ناحیه تبادکان شهر مشهد در سال تحصیلی 1400-1401 تشکیل دادند. مشارکت کنندگان در پژوهش30 نفر از مادران بودند که به روش نمونه گیری نظری انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از ابزارصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها مطابق با الگوی سیستماتیک استراوس کوربین صورت گرفت و در مجموع 112 مفهوم شناسایی شد که در 14 مضمون فرعی و 5 مضمون اصلی تنظیم شدند. نتایج مطابق الگوی پارادایم مورد نظر در حیطه های زمینه ای و محیطی، میانجی، راهبرد و پیامد جای گرفتند. یافته ها نشان داد که عواملی چون خودآگاهی مادر، والدگری ذهن آگاهانه و توانایی تنظیم هیجانی، می توانند به عنوان راهبردهای موثر بر توانمندسازی مادر برای بهبود بخشیدن به رابطه با کودک خویش استفاده شوند. عوامل زمینه ای و محیطی موثر بر کیفیت ارتباط همچون داشتن الگوی مناسب و پایگاه اجتماعی-اقتصادی نیز جزو پیش نیاز هایی هستند که می توانند کیفیت رابطه را تحت تاثیر خود قرار دهند. راهبردهای پیشنهادی در این مطالعه موجبات دستیابی به رابطه ای حسنه که اساس روابط بعدی کودک در اجتماع هست را فراهم می سازد که خود سرمایه ای بلندمدت است. برنامه ریزی و اهتمام به منظور توانمندسازی والدین به خصوص مادران، در راستای بهبود این رابطه اساسی می تواند مورد توجه دست اندرکاران امر تعلیم و تربیت قرار گیرد.
۱۳.

اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب کرونا، رابطه والد- فرزندی و کارکرد تحولی خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اضطراب کرونا رابطه والد - فرزند شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی کارکرد تحولی خانواده مادران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۰ تعداد دانلود : ۱۶
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب کرونا، رابطه والد- فرزندی و کارکرد تحولی خانواده بود. روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه مادران دارای اضطراب کرونا در مشهد در سال 1401 بودند که از بین آنان 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بودنداز: پرسشنامه سنجش تحول کارکردی خانواده (DFFAQ؛ عالی و همکاران، 1393)، مقیاس رابطه والد-کودک (CPRS؛پیانتا، 1994)، مقیاس اضطراب ابتلا به کرونا (CDAS، علی پور و همکاران، 1398). شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در 8 جلسه و به مدت 90 دقیقه و هفته ای یک بار برای گروه آزمایش اجرا شد. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری صورت گرفت. نتایج تحلیل کووریانس نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین دو گروه آزمایش و گواه از نظر اضطراب کرونا، رابطه والد- فرزند و کارکرد تحولی خانواده تفاوت معناداری وجود دارد (05/0< p). بر اساس یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب کرونا، روابط والد- فرزند و کارکرد تحولی خانواده در مادران موثر بود.
۱۴.

راهبردهای مقابله ای با فرسودگی تحصیلی دانش آموزان منطبق بر رویکرد تحولی یکپارچه: یک تحلیل محتوای کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: راهبردهای مقابله ای فرسودگی تحصیلی رویکرد تحولی یکپارچه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵ تعداد دانلود : ۵۳
فرسودگی تحصیلی به عنوان یک مسئله اساسی می تواند فرایند تحصیلی و روانشناختی دانش آموزان را با آسیب جدی مواجه می کند. پژوهش حاضر با هدف تدوین راهبردهای مقابله ای با فرسودگی تحصیلی دانش آموزان منطبق با رویکرد تحولی یکپارچه انجام شده است. مطالعه حاضر یک تحلیل محتوای کیفی است. محتوا مورد پژوهش در این مطالعه از طریق جستجو در منابع، اسناد، پژوهش ها و کتب منتخب گزینش شد و در نهایت مورد تایید گروه متخصصین قرار گرفت. مرور و تبیین متون، تفحص و تامل در منابع، استخراج کدهای باز، زیرطبقات، طبقات و رسیدن به تم های اصلی و نام گذاری هر یک، از مراحل طی شده در این پژوهش است. جهت اطمینان از روایی محتوایی داده های به دست آمده، از معیارهای چهارگانه گابا لینکلن و مصاحبه با 15 متخصص مشاور مدرسه و روانشناس استفاده شد که پس از انجام اصلاحات، تمامی بخش ها از روایی و اعتبار لازم برخوردار شد. فرایند کدگذاری و تحلیل محتوا نشان داد که راهبردهای مقابله ای با فرسودگی تحصیلی بر مبنای رویکرد تحول یکپارچه را میتوان در سه بخش اصلی تبیین کرد که عبارت است از: 1- تعاملات مبتنی بر هیجان در مدارس؛ 2- کارکردهای تحولی مدرسه و 3- انطباق یادگیری با تفاوت های فردی. تم های اصلی به دست آمده در تبیین داده ها، میتواند در سطوح مختلف پیشگیری، آموزش، برنامه درسی و دیگر موارد مورد توجه معلمان، مشاوران و متولیان حوزه آموزش و پرورش قرار گیرد.
۱۵.

پدیدار شناسی عدم الگوپذیری اخلاقی از معلم: تجربه زیسته دانش آموزان چند ملیت در شهر مشهد

کلید واژه ها: پدیدار شناسی الگوپذیری اخلاق چند ملیتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۸ تعداد دانلود : ۹۸
تحقیق حاضر، دنبال شناسایی موانع الگوپذیری اخلاقی در روابط میان معلم و دانش آموز بوده است. برای پاسخ به سؤالات تحقیق از پدیدارشناسی توصیفی استفاده شده که در آن مصاحبه ای با 14 دانش آموز از ملیت های مختلفی که در شهر مشهد اقامت دارند انجام شده است. مشارکت کنندگان از 8 ملیت (هندوستان، افغانستان، چین، پاکستان، نیجریه، گامبیا، لبنان و گینه) هستند و از بین آنها، 7 دانش آموز پسر و 7 دختر و سن آن ها بین 12 تا 17 سال (و میانگین 13.6) است. در این پژوهش اعتبار بخشی دست آوردها طبق دیدگاه مگوئیر صورت گرفته و با کمک فردی دارای تجربه تحقیق کیفی به عنوان ناظر در کلیه مراحل تحقیق و همچنین مضامین و زیر مضامین به دست آمده به شرکت کنندگان ارائه شده و نظرات آن ها اعمال شده است وگزارش نهائی، همراه با ذکر نقل قولی از شرکت کنندگان آورده شده است. پس از تحلیل داده ها، چهار مضمون و دوازده زیر مضمون به دست آمده و مواردی از قبیل نگرش های دانش آموز نسبت به معلم، ادراک دانش آموز نسبت به رابطه معلم-دانش آموز، نگرش دانش آموز نسبت به خود و تأثیر دیگران ازجمله عواملی معرفی شدند که در الگوپذیری دانش آموز از معلم، نقش و تأثیر دارند. مجموع نگرشهای مربوط به موارد، در صورت منفی بودن، نقش قابل توجهی در الگوپذیری دانش آموز از معلم بازی می کنند. یافته های پژوهش با نظریه شناختی اجتماعی بندورا و بخشی از نظریه تحولی-تفاوتهای فردی مبتنی بر ارتباط همسو بوده. دست آوردهای پژوهشی، توجه به هیجانات مثبت در فرایند آموزشی و انعطاف پدیری در تعامل معلم-دانش آموز را پیشنهاد می کند.
۱۶.

مقایسه اثربخشی برنامه آموزشی فرزندپروری ذهن آگاهانه همراه با آموزش مدیریت والدین (آموزش ترکیبی) با آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه و آموزش مدیریت والدین به تنهایی بر کاهش مشکلات رفتاری برونی سازی شده و درونی سازی شده کودکان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: آموزش ترکیبی آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه آموزش مدیریت والدین مشکلات رفتاری کودکان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۰ تعداد دانلود : ۲۰۹
زمینه و هدف: مشکلات رفتاری در دوران کودکی می تواند اثرات جبران ناپذیری را تا بزرگسالی به همراه داشته باشد. ازاین رو انجام پژوهش در زمینه مشکلات رفتاری کودکان حائز اهمیت است. لذا هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی برنامه آموزشی فرزند پروری ذهن آگاهانه همراه با آموزش مدیریت والدین (آموزش ترکیبی) در مقایسه با آموزش فرزند پروری ذهن آگاهانه و آموزش مدیریت والدین به تنهایی بر کاهش مشکلات رفتاری برونی سازی شده و درونی سازی شده کودکان بود. مواد و روش ها: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دوماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه کودکان پیش دبستانی شهر کاشمر در سال ۱۳۹۹-۱۴۰۰ بود که از این جامعه تعداد ۱۲۰ نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در چهار گروه به صورت تصادفی گمارده شدند. همه افراد در هر سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پرسشنامه سیاهه رفتاری کودکان آخنباخ و رسکورلا (۲۰۰۱) را تکمیل کردند. درنهایت داده ها به روش های تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر با کمک نرم افزار SPSSV۱۹ تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد تفاوت معنی داری در هر دو متغیر مشکلات رفتاری برونی سازی شده و درونی سازی شده بین گروه ها وجود داشت (۰۱/۰>P). به این معنی که آموزش ترکیبی (برنامه فرزند پروری ذهن آگاهانه همراه با آموزش مدیریت والدین) در مقایسه با آموزش فرزند پروری ذهن آگاهانه و آموزش مدیریت والدین به تنهایی بر کاهش مشکلات رفتاری برونی سازی شده و درونی سازی شده کودکان پیش دبستانی مؤثرتر بود (۰۵/۰>P). نتیجه گیری: یافته های پژوهش بیانگر این است که آموزش ترکیبی فرزند پروری ذهن آگاهانه و آموزش مدیریت والدین می تواند باعث کاهش مشکلات رفتاری برونی سازی شده و درونی سازی شده کودکان پیش دبستانی شود و ازاین رو آگاهی والدین، معلمان، مشاوران، روانشناسان و سایر متخصصان از این آموزش ها می تواند در کاهش مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی کمک کننده باشد.
۱۷.

تأثیر زوج درمانی سیستمی- تلفیقی به شیوه ی گروهی روی صمیمیت و سبک های مقابله با استرس زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: صمیمیت زناشویی سبک های مقابله با استرس زناشویی زوج درمانی سیستمی - تلفیقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۹ تعداد دانلود : ۱۰۵
یکی از جنبه های حیاتی سیستم زناشویی، رضایتی است که همسران در رابطه خویش احساس و تجربه می کنند و داشتن خانواده سالم مستلزم سازگاری و رضایت زوجین از یکدیگر است. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی زوج درمانی سیستمی تلفیقی بر بهبود صمیمیت زناشویی و سبک های مقابله با استرس زوجین انجام گرفت. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش حاضر را زوج های مراجعه کننده به مرکز مشاوره موسسه خیریه محبان ا لرضا (ع) شهر مشهد تشکیل دادند. از بین آنان 24 نفر به شیوه هدفمند، انتخاب و بعد از کنترل معیارهای ورود و خروج، به صورت تصادفی در 2 گروه 12 نفری (آزمایش و گواه) جایگزین شدند. ابزارهای اندازه گیری عبارت بودند از پرسشنامه صمیمیت زناشویی (Bagarozzi, 2001) و پرسشنامه سبک های مقابله زوجی بودنمن (Bodenmann, 2005). جلسات مبتنی بر زوج درمانی سیستمی تلفیقی نیز طی ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای برای گروه آزمایش ارائه شد. به منظور بررسی فرضیات پژوهش از کوواریانس چند متغیره در نرم افزار spss استفاده شد. یافته ها نشان داد صمیمت زناشویی و سبک های مقابله با استرس به ترتیب با میزان تأثیر 81 و 68 درصد در زوجین، بهبود پیداکرده است. نتایج پژوهش حاکی از اثربخشی زوج درمانی سیستمی- تلفیقی فلدمن بر افزایش صمیمیت عاطفی، صمیمیت معنوی و همچنین صمیمت اجتماعی و سبک های مقابله با استرس منفی، مشترک و ارتباطی در زوجین است.
۱۸.

اثربخشی آموزش تلفیقی مبتنی بر شبکه اجتماعی در مقایسه با آموزش حضوری و آموزش مبتنی بر شبکه اجتماعی بر خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی دانشجومعلمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آموزش تلفیقی سازنده گرایی اجتماعی شبکه اجتماعی مجازی خودکارآمدی تحصیلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۴ تعداد دانلود : ۱۳۴
این پژوهش اثربخشی آموزش تلفیقی مبتنی بر شبکه اجتماعی مجازی با رویکرد سازنده گرایی اجتماعی بر خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی دانشجویان را بررسی کرده است. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه فرهنگیان در سال تحصیلی 98-97 بود که 75 نفر از آنها با روش نمونه گیری در دسترس از پردیس شهید هاشمی نژاد مشهد انتخاب شدند و به شیوه تصادفی در سه گروه 25 نفره قرار گرفتند. روش پژوهش شبه آزمایشی بود و اطلاعات لازم با آزمون پیشرفت تحصیلی و پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی اون و فرامن جمع آوری شد. پس از برگزاری دوره آموزشی، داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS24 تحلیل گردید. نتایج نشان داد که دانشجویان آموزش تلفیقی در مقایسه با دو گروه دیگر پیشرفت تحصیلی بهتری دارند. همچنین بین خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان بهره مند از آموزش تلفیقی و آموزش حضوری تفاوت معناداری وجود ندارد و خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان شرکت کننده در آموزش تلفیقی نسبت به دانشجویان بهره مند از آموزش مبتنی بر شبکه اجتماعی بیشتر است. بر این اساس، استفاده از آموزش تلفیقی مبتنی بر شبکه اجتماعی به عنوان شیوه آموزشی مناسب در آموزش دانشگاهی پیشنهاد می شود.
۱۹.

Psychometric Properties of the Friendship Self-Regulation Questionnaire (SRQ-F) at the Emerging Adulthood(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: Friendship Self-Regulation Vitality Basic Psychological Needs Factor Structure Reliability

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۲۰ تعداد دانلود : ۳۰۹
Perpose: The purpose of this study was to investigate the psychometric properties of the Friendship Self-Regulation Questionnaire (SRQ-F) in students. Methodology: In a descriptive-correlation and validation study, 216 and 226 graduate students from Ferdowsi University of Mashhad selected through multi-stage sampling method. Data were collected using the Friendship Self-Regulation Questionnaire (Ryan & Connell, 1989), Basic Need Satisfaction in Relationships (LaGuardia, et all, 2002) and Subjective Vitality Scale-State level Version (Ryan & Frederick, 1997). Internal consistency, exploratory and confirmatory factor analysis and criterion validity were analyzed. Findings: The results showed that the scale had four-factor structure with the variance explained 67.20%. The confirmatory factor analysis was confirmed. The scale had good construction reliability. The criterion validity confirmed in relation to basic need satisfaction in relationships and subjective vitality in friendship (P≤0.01). Conclusion: The Friendship Self-Regulation Questionnaire (SRQ-F) had good internal consistency as well as exploratory and confirmatory validity in students. This questionnaire can be used as a valid instrument in future studies.
۲۰.

اثربخشی برنامه آموزش مادران بر اساس مدل تحولی تفاوت های فردی مبتنی بر ارتباط (DIR) بر کاهش مشکلات توجه/ بیش فعالی کودکان پسر پیش دبستانی با نشانه های ADHD(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آموزش مادران رویکرد تحولی تفاوت های فردی مبتنی بر ارتباط اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی کودک پیش بستانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۷ تعداد دانلود : ۲۴۴
هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی برنامه آموزش مادران بر اساس مدل تحولی تفاوت های فردی مبتنی بر ارتباط، بر کاهش مشکلات توجه/ بیش فعالی کودکان پیش دبستانی با نشانه های اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی انجام شد. روش: روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مادران دارای کودک پسر 4 تا 6 ساله با نشانه های نارسایی توجه/ بیش فعالی در شهر سرخس بود. به این منظور 30 مادر که کودک پسر 4 تا 6 ساله با نشانه های نارسایی توجه/ بیش فعالی داشتند به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور ارزیابی نشانه ها از مقیاس درجه بندی کانرز دو فرم (والد و معلم) و مصاحبه بالینی استفاده شد. و برای ارزیابی هوش از نسخه سوم آزمون هوش وکسلر کودکان استفاده شد. سپس مادران به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش آموزش های مبتنی بر رویکرد تحول یکپارچه را دریافت کردند، درحالی که گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. یافته ها: تحلیل کوواریانس نشان داد که برنامه آموزش مادران با تکیه بر الگوی تحولی تفاوت های فردی مبتنی بر ارتباط، باعث کاهش مشکلات توجه/ بیش فعالی در کودکان پسر پیش دبستانی با نشانه های اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی می شود. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها پیشنهاد می شود از این الگوی تحولی به عنوان مدلی جامع و همه جانبه در درمان مشکلات گوناگون هیجانی و رفتاری استفاده شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان