آمنه عالی

آمنه عالی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۳ مورد از کل ۱۳ مورد.
۱.

اثربخشی زبان آموزی به شیوه ی کل خوانی در بهبود مهارت خواندن کودکان پیش دبستانی

تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۲۳
مطالعه ی حاضر در راستای بررسی نقش روش کل خوانی در توسعه ی مهارت زبانی خواندن کودکان پیش دبستانی صورت گرفته است. روش پژوهش از نوع کیفی، مرور منظم کتابخانه ای می باشد. جامعه پژوهش شامل کلیه منابع علمی اعم از کتاب و مقاله مربوط به مفاهیم پژوهش می باشد که در پایگاه های اطلاعاتی داخلی و خارجی از سال 2011 تا 2020 انتشاریافته است. از بین آن ها منابع مرتبط با اهداف پژوهش و قابل دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. نتایج حاصل از تحلیل حاکی از آن است که آموزش به شیوه کل خوانی منجر به یادگیری معنادار زبان می شود. کودکان می توانند واژگان جدید را در موقعیت های مختلف به راحتی به کار برند، روان تر بخوانند و املای آنها را ساده تر به خاطر بسپارند. بنابراین، پیشنهاد می شود از روش کل خوانی در پیش دبستان برای توسعه ی مهارت خواندن در سال های اولیه دبستان بهره گرفته شود.مطالعه ی حاضر در راستای بررسی نقش روش کل خوانی در توسعه ی مهارت زبانی خواندن کودکان پیش دبستانی صورت گرفته است.
۲.

رابطه راهبردهای انضباطی معلمان با عاطفه دانش آموزان دختر ابتدایی نسبت به معلم و نگرش آن ها به یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۳
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه راهبردهای انضباطی معلمان با عاطفه دانش آموزان نسبت به معلم و نگرش آن ها به یادگیری تدوین شده است. برای پیگیری این هدف، در قالب یک طرح همبستگی، 391 نفر از جامعه آماری دانش آموزان مدارس دولتی دوره دوم ابتدایی منطقه 15 شهر تهران به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. داده های موردنیاز به وسیله سه پرسشنامه گردآوری شد: پرسشنامه راهبردهای انضباطی، پرسشنامه نگرش به یادگیری و پرسشنامه عاطفه نسبت به معلم. طبق یافته های حاصل از پژوهش، کاربرد راهبردهای انضباطی تنبیه و پرخاشگری توسط معلمان با نگرش دانش آموزان نسبت به یادگیری رابطه منفی دارد؛ کاربرد راهبردهای انضباطی گفتگو، اشاره غیر مستقیم، پاداش دهی و تصمیم گیری مشارکتی با عاطفه دانش آموزان نسبت به معلم و نگرش به یادگیری رابطه مثبت دارد؛ و نگرش دانش آموزان به یادگیری با عاطفه آن ها نسبت به معلم رابطه مثبت دارد. همچنین طبق تحلیل رگرسیون، کاربرد راهبردهای انضباطی توسط معلمان پیش بینی کننده عاطفه دانش آموزان نسبت به معلم و نگرش آن ها به یادگیری است. بر اساس این نتایج، دانش آموزانی که با روش تنبیهی و پرخاشگری معلم در انضباط کلاسی مواجه هستند، معلم شان را دوست ندارند و به یادگیری درس نیز علاقه ندارند و اهمیت نمی دهند؛ اما در مقابل، دانش آموزانی که راهبردهای انضباطی مثبت و مشارکتی را تجربه می کنند، معلم شان را بیشتر دوست دارند و نسبت به یادگیری درس نگرش مثبت دارند. این مسئله ضرورت بازاندیشی بر عمل تربیتی را برای معلمان ابتدایی دوچندان می کند.
۳.

رابطه راهبردهای انضباطی معلمان با حواس پرتی از تکلیف و بدرفتاری کلاسی از نظر دانش آموزان ابتدایی

تعداد بازدید : ۲۳ تعداد دانلود : ۱۹
پژوهش حاضر به منظور تعیین رابطه راهبردهای انضباطی معلمان با حواس پرتی از تکلیف و بدرفتاری در کلاس درس از نظر دانش آموزان در قالب طرح همبستگی اجرا شد. نمونه پژوهش از بین 50 کلاس پایه ششم ابتدایی مدارس دخترانه دولتی و غیر انتفاعی منطقه ۱۵ شهر تهران در سال تحصیلی 98-97، طبق جدول کرجسی و مورگان (1970) ، ۲۰۰ دانش آموز بود که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. داده ها به وسیله پرسشنامه های لوئیس (2001، 2005 و 2008) با عناوین، راهبردهای انضباطی معلمان، بدرفتاری کلاسی دانش آموزان و حواس پرتی از تکلیف گردآوری شد. طبق شاخص های توصیفی متغیرها، رایج ترین راهبرد انضباطی معلمان پرخاشگری و پس از آن به ترتیب، تنبیه، گفت وگو، اشاره غیر مستقیم، پاداش دهی و در نهایت، تصمیم گیری مشارکتی است. نتایج نشان داد، استفاده از راهبرد پاداش دهی با کاهش بدرفتاری و راهبردهای تنبیه و پرخاشگری با افزایش بدرفتاری دانش آموزان رابطه دارد، اما بین بدرفتاری و دیگر راهبردهای انضباطی رابطه معنادار مشاهده نشد. همچنین، راهبردهای گفت وگو، اشاره غیر مستقیم و پاداش دهی با کاهش حواس پرتی از تکلیف و راهبردهای تنبیه و پرخاشگری با افزایش حواس پرتی رابطه دارد، ولی بین راهبرد تصمیم گیری مشارکتی و حواس پرتی از تکلیف رابطه معناداری مشاهده نشد. همچنین، راهبردهای انضباطی معلمان مدارس دولتی با معلمان مدارس غیر انتفاعی تفاوت معناداری نداشت. طبق این یافته ها، اغلب معلمان برای مواجهه با بی انضباطی و برقراری نظم در کلاس بیشتر از راهبردهای انضباطی استفاده می کنند که با افزایش بدرفتاری کلاسی و حواس پرتی از تکلیف رابطه دارند و در مقابل، نسبت به کاربرد راهبردهای اثربخش تر که مرتبط با کاهش بدرفتاری و حواس پرتی از تکلیف اند کم توجه اند. این مسئله ضرورت بازاندیشی بر عمل تربیتی را برای معلمان ابتدایی دوبرابر می کند.
۴.

آیا محیط آموزشی بهزیستی روانشناختی کودکان پیش دبستانی را متأثر می سازد؟ تحلیل نقش انضباط(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۴۹ تعداد دانلود : ۱۰
قوانین و اقدامات انضباطی رایج در محیط آموزشی عاملی مهم در شکل گیری عواطف و رفتار دانش آموزان است که می تواند از این مسیر، بهزیستی آنان را متأثر سازد؛ ازاین رو، هدف این پژوهش، شناسایی نقش فرآیند انضباط بر بهزیستی روانشناختی کودکان در مراکز پیش دبستانی بود که دستیابی به آن به واسطه روش پیمایش کیفی حاصل شد. شرکت کنندگان در پژوهش، به روش هدفمند، از بین مربیان مشغول به فعالیت در مراکز پیش دبستانی انتخاب شدند و پس از مصاحبه با 16 نفر، اشباع نظری حاصل شد. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. برای دست یابی به یافته ها از روش تحلیل کیفی با فن کدگذاری سه مرحله ای (باز، محوری و انتخابی) استفاده شد. نتایج حاکی از آن بود که بعضی از اقدامات انضباطی بر بهزیستی روانشناختی کودکان، نقش مثبت و برخی دیگر نقش منفی دارند. فرآیند انضباط به واسطه راهبردهای انضباطی خوشایند و مقررات توسعه دهنده روابط بین فردی، بر بهزیستی روانشناختی کودکان نقش مثبت داشت و ازطریق راهبردهای تضعیف کننده خودپنداره مثبت و همچنین، راهبردها و مقررات انضباطی تهدیدکننده خودمختاری و استقلال، تأثیر منفی بر بهزیستی روانشناختی به جای گذاشت. بر اساس این، برقراری انضباط مشارکتی مبتنی بر توسعه روابط و احساس مثبت به منظور ارتقای بهزیستی روانشناختی کودکان در مراکز پیش دبستانی به مربیان توصیه می شود.  
۵.

مقایسه تأثیر قصه گویی شفاهی و پرده خوانی در بازخوانی روایت های کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۳۲ تعداد دانلود : ۱۶۲
پژوهش حاضر با هدف شناخت تأثیر قصه گویی شفاهی و پرده خوانی در ویژگی های روایت های بازگفته کودکان پیش دبستانی انجام شد. بدین منظور با استفاده از طرح پژوهش پیش آزمایشی از نوع پس آزمون با گروه های نابرابر، 24 نفر از نوآموزان دختر پیش دبستانی به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. آزمودنی ها از طریق اجرای آزمون رشد زبان ( TOLD ) همتا و به تصادف در دو گروه گمارده شدند. برای گروه اول قصه عامیانه «کلاغ و کشاورز» از مجموعه قصه های صبحی به شیوه شفاهی و در گروه دوم همان قصه به روش پرده خوانی ارائه گردید. در مرحله پس آزمون، روایت های بازگفته هر کودک ضبط، ثبت و حرف نویسی شد . روایت ها در هر دو گروه از نظر فراوانی عناصر داستان، توالی این عناصر، بسامد نسبی عناصر دستوری پیونددهنده، طول روایت از نظر تعداد جمله و کلمه و همچنین انطباق روایت ها با روایت اصلی در سه بُعد حذف، اضافه و عدم صحت مورد بررسی قرار گرفت. براساس نتایج حاصل از روش تحلیل محتوا، طول روایت ها (تعداد کلمات و جملات) و بسامد نسبی عناصر دستوری پیونددهنده در روایت های بازگفته کودکان در گروه قصه گویی شفاهی به طور معناداری بیشتر از گروه پرده خوانی بود. اما فراوانی و توالی عناصر داستان و میزان انطباق روایت در بین دو گروه تفاوت معناداری نداشت.
۶.

تدوین الگوی زبان آموزی به شیوه ی کل خوانی و مبتنی بر رویکرد شناختی به همراه بازی برای کودکان پیش دبستانی

تعداد بازدید : ۴۷ تعداد دانلود : ۳۶
پژوهش حاضر در راستای ارائه و ارزیابی الگوی زبان آموزی برای کودکان پیش دبستانی انجام شد که به شیوه کل خوانی آموزش را پیش می برد و مبتنی بر رویکرد شناختی به همراه بازی است. روش پژوهش ترکیبی (کیفی و کمی) بود که در بخش کیفی از مرور منظم کتابخانه ای و در بخش کمی از روش پیمایشی برای اعتباریابی الگو استفاده گردید. جامعه ی پژوهش در بخش کیفی شامل کلیه ی منابع علمی اعم از کتاب و مقاله ی مربوط به مفاهیم پژوهش می باشد که در پایگاه-های اطلاعاتی داخلی و خارجی از سال 2011 تا 2020 انتشاریافته است. از بین آنها، منابع مرتبط با اهداف پژوهش و قابل دسترس به عنوان نمونه ی پژوهش انتخاب شدند. در بخش کمی نیز به منظور تعیین اعتبار الگوی طراحی شده، از جامعه ی متخصصان علوم تربیتی و روان شناسی تربیتی 16 نفر به روش هدفمند انتخاب شدند و پرسش نامه ی محقق ساخته را تکمیل کردند. در نهایت، الگوی زبان آموزی بر اساس تحلیل کیفی و استخراج مضامین اصلی و پرتکرار در منابع طراحی شد. این الگو دارای شش مؤلفه )اهداف، محتوا، روش یاددهی-یادگیری، محیط یادگیری، ویژگیهای یادگیرنده و ارزشیابی) و هفت گام آموزشی برای اجرای (انتخاب تصویر، شناسایی تصاویر و درست کردن فرهنگ واژگان تصویر-واژه، مرور فرهنگ واژگان تصویر-واژه، بازی با کلمات موردنظر، دستیابی به مفهوم، طبقه بندی واژگان و ارزشیابی دانش آموزان) می باشد. اعتبار الگو نیز طبق تحلیل توصیفی و نتایج آزمون خی دو، از نظر متخصصان تأیید شد.
۷.

تبیین مدل های رشد تخصص در تربیت معلم: گذر از خوگیری به خبرگی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۸۹ تعداد دانلود : ۳۱۰
کسب تخصّص حرفه ای، هدفی ارزشمند در فرایند آموزش است. انجام پژوهش های بسیار در زمینه ماهیت و رشد تخصّص در چند دهه اخیر سبب تغییر درک موجود درباره این مفهوم شده است و نظریه ها و مدل های متنوعی ظهور یافته اند که راهگشای مربیان آموزشی در توسعه تخصّص حرفه ای یادگیرندگان است. بنابراین، هدف مقاله حاضر مروری تحلیلی-مقایسه ای بر این نظریه ها و مدل ها به منظور ارائه تعریفی دقیق از تخصّص و چگونگی رشد آن و استخراج دلالت هایی برای تربیت معلمان است. براساس یافته های حاصل از بررسی مقالات و کتب مرتبط با این حوزه، برخی از معروف ترین و معتبرترین این نظریه ها و مدل ها عبارت اند از: مدل «پنج مرحله ای تخصّص» دری فوز (1986) که طبق آن افراد برای رسیدن به تخصّص پنج مرحله را طی می کنند: مبتدی، پیشرفته، کاردان، خبره و متخصّص؛ مدل «دومرحله ای تخصّص» اریکسون (1991) به معنای رسیدن از مرحله بدفهمی به مرحله درک و فهم از طریق تمرین آگاهانه؛ مدل «یادگیری تجربی» دیوید کلب (1984) یا «بازاندیشی در عمل» اسکان (1987) که هردو به نقش محوری فعالیت های بازاندیشی و فراشناختی در یادگیری اشاره می کنند؛ مدل براون و همکاران (1989) با تأکید بر فعالیت اصیل موقعیتی و کارآموزی؛ نظریه لین هارت و همکاران (1995) که نظریه پردازی در عمل و تشریح نظریه را کلیدهای رشد دانش تخصّصی می داند؛ نظریه بریتر و اسکاردامالیا (1993) که حل مسئله را ابزار یکپارچه سازی دانش تخصّصی یعنی تبدیل یا گشتار دانش نظری به دانش شخصی و مهارت در نظر می گیرد و درنهایت مدل «یادگیری در حوزه» (MDL) که تغییرات کمّی و کیفی در سه مؤلفه دانش، پردازش راهبردی و انگیزش را در گذر از سه مرحله خوگیری، قابلیت و خبرگی لازمه کسب تخصّص می داند. هریک از این نظریه ها و مدل ها بر پیش فرض ها و تبیین هایی متفاوت و گاه متضاد درباره تخصّص استوار هستند. برمبنای ویژگی های مشترک مدل ها و با تأکید بر مدل یادگیری در حوزه (MDL)، به عنوان رویکردی متفاوت و جامع به تخصّص، پیشنهاد هایی آموزشی در سه حیطه توسعه دانش تخصّصی، بهبود مهارت های حرفه ای و افزایش انگیزه فردی در بافت آموزش های ویژه تربیت معلم استنباط شده است.
۸.

سنتز پژوهی مطالعات بین رشته ای ادبیات کودک از منظر نظریه مخاطب محوری(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۳۷ تعداد دانلود : ۲۷۰
چکیده: هدف این پژوهش تعیین میزان توجه به مخاطب-کودک در مطالعات بین رشته ای انجام شده در حوزه ادبیات کودک و پیشنهاد معیارهایی برای پژوهش های آینده است. به منظور نیل به این هدف، جایگاه مخاطب در اجزاء ساختاری پژوهش، یعنی هدف، مؤلفه ها، روش، و نمونه، توصیف و تحلیل شده است. با استفاده از روش سنتز پژوهی، 38 گزارش پژوهش بین رشته ای، شامل مقالات علمی-پژوهشی و پایان نامه های ارشد و دکترا، انتخاب و سپس اجزاء ساختاری پژوهشی آن ها استخراج و در جداول توصیفی ثبت و تحلیل شدند. براساس یافته ها، سه هدف عمده در این پژوهش ها مدنظر بوده است: بسامد، بازنمایی، و مقایسه مؤلفه ها. مؤلفه های بررسی شده نیز در سه حوزه دانش روانشناسی و علوم تربیتی، جامعه شناسی و فرهنگ، و اخلاق و دین قرار می گیرند؛ تعداد مؤلفه های مربوط به حوزه روانشناسی و علوم تربیتی بیشتر از دو حوزه دیگر است. روش پژوهش همه مطالعات، روش تحلیل محتوا و نمونه همه آن ها نیز آثار ادبیات کودک است که با توجه به معیارهای سال انتشار و گروه سنی، نام نویسنده یا اثر خاص، نوع داستان، موضوع خاص، و آثار برگزیده تعیین شده اند و دراین بین، معیار اول بیشترین کاربرد را داشته است. درمجموع، نتایج حاصل از تحلیل این یافته ها بر مبنای دانش و نظریه های مخاطب محور در حوزه ادبیات کودک، حاکی از توجه ناچیز به مخاطب-کودک در پژوهش های بین رشته ای ادبیات کودک است که برای تقویت این جایگاه پیشنهاد هایی در هر چهار عنصر پژوهشی ارائه شده است.
۹.

چه موقع یادگیری مسئله محور اثربخش تر است: یک فراتحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۱۹ تعداد دانلود : ۲۶۳
یادگیری مسئله محور یک روش آموزشی فعال و سازنده گرا در نظام آموزشی است که توجه پژوهشگران را در چند دهه اخیر به خود جلب کرده و تاکنون مطالعات زیادی به منظور ارزیابی اثربخشی آن انجام گرفته است و نتایج متنوعی را گزارش کرده اند. این فراتحلیل برای دست یابی به یک نتیجه گیری کلی درباره میزان و شرایط اثربخشی یادگیری مسئله محور اجرا شده است. جامعه مدنظر همه پژوهش های انجام گرفته از سال 1384 تاکنون است که تأثیر یادگیری مسئله محور را بر عملکرد یادگیرندگان با شاخص های مختلف سنجیده اند و در پایگاه های اطلاعاتی در دسترس هستند. پس از ارزیابی پژوهش ها براساس معیارهای ورود و خروج، 27 پژوهش انتخاب و با استفاده از نرم افزار CMA2 تحلیل شد. با انجام تحلیل حساسیت به منظور حذف مطالعات دارای سوگیری انتشار، 73 اندازه اثر باقی ماند که تحلیل شد. بررسی های آماری نشان داد: 1) طبق اندازه اثر ترکیبی به دست آمده در مدل های ثابت و تصادفی، یادگیری مسئله محور بر بهبود یادگیری در حد متوسط مؤثر بوده است. 2) یادگیری مسئله محور بر حیطه های مختلف یادگیری (دانش، نگرش، و مهارت) تأثیر معنادار داشته است. 3) تأثیر یادگیری مسئله محور در سطوح مختلف آموزشی (ابتدایی، متوسطه و دانشگاه) معنادار بوده و با افزایش سطح آموزش یا پایه تحصیلی یادگیرندگان بر اثربخشی این شیوه آموزشی افزوده شده است. 4) یادگیری مسئله محور روشی برتر نسبت به روش های سنتی تدریس بوده، اما از روش های فعال دیگر بهتر نبوده است. در پایان، براساس یافته ها پیشنهادهای کاربردی در حوزه تعلیم و تربیت ارائه شده است.
۱۰.

فراتحلیل اثربخشی ارزشیابی توصیفی بر ارتقای بازده های یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۹۲ تعداد دانلود : ۴۶۳
در دهه اخیر اجرای ارزشیابی توصیفی، به منزله تغییری چشمگیر در نظام آموزشی، توجه پژوهشگران را به خود جلب کرده و تاکنون مطالعات بسیاری به منظور ارزیابی موفقیت این طرح نوین انجام گرفته و نتایج متنوع و گاه متضادی در این زمینه گزارش شده است. فراتحلیل حاضر برای دستیابی به نتیجه ای کلی و قضاوتی صحیح درباره میزان اثربخشی ارزشیابی توصیفی بر سه بازده اساسی یادگیری یعنی بازده های شناختی، عاطفی و اجتماعی انجام گرفته است. جامعه مورد نظر، همه پژوهشهای انجام گرفته از سال 1382 تاکنون است که تأثیر ارزشیابی توصیفی را بر عملکرد دانش آموزان با شاخصهای مختلف سنجیده اند و در پایگاههای اطلاعاتی قابل دسترس اند. پس از ارزیابی پژوهشها براساس معیارهای ورود و خروج، 52 پژوهش انتخاب و با نرم افزارهای CMA2 و SPSS تحلیل شدند. با انجام تحلیل حساسیت به منظور حذف مطالعات دارای سوگیری انتشار، 21 اندازه اثر نامتقارن، از مجموع 135 اندازه اثر به دست آمده، حذف و مقادیر اندازه اثر ترکیبی برای 114 اندازه اثر باقیمانده در مدلهای ثابت و تصادفی به ترتیب 558/0 و 505/0 محاسبه شد. معناداری هر دو اندازه اثر حاکی از تأیید اثربخشی ارزشیابی توصیفی بر بازده های یادگیری است که براساس ملاک کوهن، میزان این تأثیر در هر سه بازده یادگیری متوسط است و از این میان اندازه اثر مربوط به بازده شناختی بیشترین مقدار و بازده عاطفی کمترین مقدار را داراست. همچنین نتایج تحلیل واریانس حاکی از وجود تفاوت معنادار میان اندازه اثر بازده شناختی و عاطفی و بازده شناختی و اجتماعی است.
۱۱.

تأثیر آموزش مبتنی بر رویکرد نوشتن برای یادگیری (WTL) در ارتقاء سطح یادگیری و تفکر دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: یادگیری تفکر نوشتن برای یادگیریWTL تکالیف کوتاه نوشتاری مقاله نویسی تحلیلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۸۱ تعداد دانلود : ۶۴۵
این پژوهش به منظور تعیین میزان اثربخشی آموزش مبتنی بر تکالیف نوشتاری بر سطح یادگیری و تفکر تأملی دانشجویان انجام گرفت. آموزش مبتنی بر تکالیف نوشتاری به عنوان متغیر مستقل در دو سطح تکالیف کوتاه نوشتاری و مقاله نویسی تحلیلی اجرا شد. با استفاده از طرح گروه های نامعادل با پیش آزمون و پس آزمون، 115 نفر از دانشجویان کارشناسی علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان امیرکبیر کرج به طور تصادفی در 3 گروه گمارده شدند: گروه آزمایشی1 (تکالیف کوتاه نوشتاری)، گروه آزمایشی2 (مقاله نویسی تحلیلی)، و گروه گواه (آموزش سنتی). نتایج تحلیل کوواریانس و واریانس بر داده های حاصل از اجرای ابزارهای پژوهش (آزمون پیشرفت تحصیلی و پرسشنامهﯼ تفکر تأملی کمبر (2000))، در دو مرحلهﯼ پیش آزمون و پس آزمون، که قبل و بعد از ارائهﯼ 16 جلسه آموزش اجرا شد، نشان داد: 1- میانگین نمرهﯼ یادگیری دانشجویان دو گروه نوشتاری، در همهﯼ سطوح یادگیری به جز سطح به یادآوردن، بالاتر از گروه آموزش سنتی به دست آمد و میانگین گروه مقاله نویسی در سطح به کاربستن بیش از گروه تکالیف کوتاه بود. 2- میانگین نمرهﯼ تفکر تأملی دانشجویان دو گروه نوشتاری نیز در سطوح درک و فهم، تفکر بر عمل، و تفکر انتقادی بالاتر از گروه آموزش سنتی بود و میانگین گروه مقاله نویسی در سطوح تفکر بر عمل و تفکر انتقادی بالاتر از گروه تکالیف کوتاه بود. در مجموع، این یافته ها اثربخشی آموزش مبتنی بر نوشتن را بر ارتقاء سطح یادگیری و تفکر تأملی دانشجویان تایید کرد و نشان داد که مقاله نویسی تحلیلی نسبت به تکالیف کوتاه اثربخش تر است.
۱۲.

بررسی تاثیر سبک های مدیریت کلاس بر رشد مهارت های فراشناختی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دانش آموزان فراشناخت مهارت های فراشناختی سبک های مدیریت کلاس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۶۰
هدف این پژوهش، مطالعه تاثیر سبک های مدیریت کلاس معلم، بر رشد مهارت های فراشناختی دانش آموزان است. در این پژوهش سه نوع سبک مدیریت کلاس (سبک مداخله گر، سبک تعاملی و سبک غیرمداخله گر) در نظر گرفته شده است. جامعه تحقیق، کلیه کلاس های پایه پنجم در مدارس ابتدایی پسرانه و دخترانه ناحیه شش آموزش و پرورش مشهد در سال تحصیلی 1384-1383 می باشد. سبک مدیریت کلاس معلمان با استفاده از یک پرسشنامه محقق ساخته در نمونه 60 نفری معلمان سنجیده شد و متغیر فراشناخت نیز با استفاده از پرسشنامه خود - گزارش دهی اسپرلینگ و همکاران در نمونه 307 نفری دانش آموزان ارزیابی گردید. بر اساس نتایج به دست آمده از تحلیل داده ها، فرضیه تحقیق مبنی بر اینکه: «دانش آموزان معلمین تعامل گرا در مقایسه با دانش آموزان معلمین مداخله گر از مهارت های فراشناختی بالاتری برخوردارند» تایید گردید. همچنین یافته ها، نشان می دهد؛ مهارت نظارت فراشناختی دانش آموزان پسر بطور معناداری بالاتر از دختران است و بین فراشناخت دانش آموزان و نمره پیشرفت تحصیلی (معدل) آنان، رابطه مثبت و معنادار وجود دارد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان