مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه جو اخلاقی و رفتار شهروندی سازمانی با نقش میانجی عدالت سازمانی در بین معلمان مرد مقطع متوسطه شهر تهران بود. روش پژوهش حاضر از حیث هدف کاربردی و به لحاظ روش، توصیفی از نوع هبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دبیران مدارس پسرانه شهر تهران (6435 نفر) بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تعداد 382 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از سه ابزار پرسشنامه جو اخلاقی ویکتور و کولن(1987) رفتار شهروندی سازمانی لی و آلن(2002) و عدالت سازمانی(مورمن و نیهوف، 2001) استفاده شد. به منظور تحلیل داده های پژوهش از روش آمار توصیفی و استنباطی(مدل یابی معادلات ساختاری و رگرسیون) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد بین جو اخلاقی حاکم بر سازمان و رفتار شهروندی معلمان همبستگی مثبت و معناداری(56/0)وجود دارد. همچنین عدالت سازمانی نقش تأثیرگذاری(25/0) در رابطه با جو اخلاقی و رفتار شهروندی سازمانی معلمان دارد. به هر میزان جو اخلاقی حاکم بر مدارس مثبت و معنادار باشد، عدالت سازمانی نیز به شکل بهتری انجام می گیرد و معلمان رفتار شهروندی بهتر و موثرتری خواهند داشت. در مجموع می توان نتیجه گرفت با توجه به تأثیر مستقیم و مثبت جو اخلاقی بر رفتار شهروندی سازمانی، ضروری است مدیران مدارس اقدامات موثری را برای ایجاد جو مطلوب اخلاقی در مدارس برای بهبود و ارتقاء رفتار شهروندی معلمان انجام دهند.
طراحی مدل توسعه سلامت دانش آموزان با ارتقای دلبستگی به مکان (بر اساس الگوهای ناخودآگاه جمعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین چالشهای پیش روی آموزش، توسعه سلامت دانش آموزان و ایجاد حس دلبستگی به فضای آموزشی در آنهاست که منتج به افزایش کیفیت آموزش و تربیت خواهد شد. معماری به عنوان ظرف رفتار آدمی تاثیر به سزایی در این امر دارد. بر اساس مطالعات سلامت روان و علوم روانشناسی محیط، دانش آموزان در برخورد با برخی فضاهای آموزشی سریعاً احساس نزدیکی عاطفی دارند؛ و در برخی دیگر احساس غربت می کنند.. در این نوشتار با تاکید بر ضرورت دلبستگی به مکان در طراحی مدارس، این پرسش مطرح است؛ که آیا بازشناسی طرح واره های فرهنگی در ناخودآگاه جمعی دانش آموزان و جهت دهی به طراحی معماری مدارس می توان سلامت روان دانش آموزان را افزایش داده و حس دلبستگی به مکان های آموزشی را ارتقا داد؟ روش تحقیق در این پژوهش کیفی و تحلیلی-توصیفی است که در ابتدا مطالب به صورت کتابخانه ای و اسنادی در حوزه روانشناسی و شناخت ناخودآگاه و مراحل ادراک و شناخت توسط آن در ذهن انسان جمع آوری شده و سپس به صورت تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است.در این نوشتار با نگاهی بر مقوله ناخودآگاه در حوزه سلامت روان و معماری و تحلیل طرح واره های ناخودآگاه جمعی، بر بررسی مکانیزم تاثیر آن بر نحوه شناخت و معنایابی توسط دانش آموزان تاکید می کند که در صورتی که در مرحله معنایابی فضا از طرحواره های ناخودآگاه جمعی کمک گرفته شود می تواند مرحله شناخت منتج به ارتقاء دلبستگی به مکان به درستی اتفاق بیفتند.
تحلیل ساخت شکنانه مؤلفه های آموزش مستقیم از منظر یادگیری در کلاس درس معکوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبدیل محیط آموزشی به محیط یادگیری از طریق تلفیق آموزش با فناوری های نوین و تغییر نقش مؤلفه های آموزشی موردتوجه اندیشمندان تربیتی قرارگرفته است، به همین دلیل هدف این نوشتار شناسایی قطب های تضاد در آموزش مستقیم و ارائه راهبردهایی برای توانمندسازی قطب های مغلوب است. برای نیل به این هدف از مراحل شش گانه روش ساخت شکنی بهره گرفته شد. یافته ها نشان داد که در ابعاد مختلف رویکرد آموزش مستقیم تغییراتی صورت می گیرد من جمله: 1- تغییر نقش معلم از حالت تحکمی و انتقال دهنده صرف دانش به حالت تسهیل گر امر یادگیری 2- تغییر نقش دانش آموز از منفعل و مغفول مانده چرخه یادگیری به عنصر فعال و مسئول در امر آموزش 3- تغییر روش تدریس معلم محور به روش دانش آموز محور مانند پروژه محوری، کاوشگری، آزمایشگاهی4 - تغییر محتوای آموزشی از حالت منولوگی کتاب ثابت به حالت دیالوگی و حالاتی مبتنی بر؛ استفاده از تجارب دانش آموزان، محتوای الکترونیکی تولید شده توسط هر دو سوی جریان یادگیری(معلم و شاگرد)، شبکه های اجتماعی و سایت های اینترنتی 5- تغییر فضای آموزشی و فیزیکی کلاس درس از حالت سنتی خود به سمت محیطی شاد با مشارکت حداکثری فراگیران در امر یادگیری5- تغییر ارزشیابی از حالت مداد کاغذی به تلفیقی از روش های مختلف و بهره گرفتن از روشهای الکترونیکی و خود سنجی. این تغییرات بیانگر تغییر زاویه نگاه به این امر می باشدکه فضای لازم برای تغییر آموزش و به میدان آمدن رویکرد کلاس معکوس مهیا گردد و با استفاده از ویژگی های کلاس معکوس به مفهوم جدیدی از یادگیری دست یابیم تا جوابگوی نیازهای یادگیرندگان عصر دیجیتالی باشد.
الگوی جاری استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) در مدارس استثنایی: رویکرد نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی الگوی جاری کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) در مدارس استثنایی است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش داده بنیاد انجام گرفت. جامعه ی آماری شامل کلیه کارگزاران دخیل در کاربرد فاوا در مدارس استثنایی هستند که از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع ملاک محور انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه ی نیمه ساختار یافته با پانزده نفر از معلمان مدارس استثنایی، پنج نفر از مدیران مدارس و سه نفر از مدیران میانی اداره آموزش و پرورش استثنایی شهر مشهد است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. برای تأمین روایی و پایایی از معیارهای لینکن و کوبا استفاده شد. نتایج پژوهش نشان دهنده ی بیست و شش مفهوم محوری است که در قالب مدل پارادیمی شامل بی برنامگی و نگاه غیرتخصصی به کاربرد فاوا در مدارس استثنایی به عنوان مقوله ی محوری و شرایط علی (ضعف مهارتی، ضعف نگرشی، چالش های مالی و زیرساختی)، عوامل زمینه ای (عوامل مدیریتی مدارس استثنایی و عوامل محیطی – زمینه ای)، شرایط مداخله ای تسهیل گر(آموزش و توسعه حرفه ای معلمان، نیازسنجی، حمایت و پشتیبانی)، شرایط مداخله گر محدودکننده(چالش های سازمانی، محیطی، دخالت های سیاسی و موانع فردی و اجرایی)، راهبردها (تجدید رویکرد برنامه ریزی درسی، طراحی برنامه استراتژیک در زمینه کاربرد فاوا، ارشادگری و کیفیت گرایی) و پیامد (کاهش کارایی و اثربخشی) سازمان یافت.
تجارب زیسته دانشجویان کارشناسی نسل Z از عوامل مؤثر بر تاب آوری در دوران شیوع ویروس کرونا : یک مطالعه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پی بردن به تجارب دانشجویان کارشناسی نسل Z بود که در دوران شیوع ویروس کوید_ 19، تاب آوری بالایی داشتند. روش پژوهش حاضر کیفی و از نوع پدیدارشناسی بود. مصاحبه نیمه ساختاریافته با 8 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه فرهنگیان تبریز که در سال تحصیلی 1401-1400 مشغول به تحصیل بوده و به صورت هدفمند انتخاب شده بودند، انجام شد. مصاحبه های ضبط شده به صورت کتبی ثبت شدند و به روش هفت مرحله ای کلایزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. تحلیل تجارب زیسته دانشجویان موجب شناسایی و دسته بندی و استخراج مقوله های اصلی «عوامل فردی»، «عوامل اجتماعی» و «عوامل محیطی» شد. در ادامه از مقوله های اصلی ذکرشده، مقوله های فرعی عوامل فردی مشتمل بر مهارت های تنظیم هیجان، سازه های روانشناسی مثبت (خوش بینی، امیدواری و عزم و اراده)، مهارت های خودتنظیمی، باورهای مذهبی قوی، واقع بینی و نداشتن کمال گرایی، به کارگیری مهارت های حل مسئله، انعطاف پذیری، معنا در زندگی و عوامل اجتماعی (روابط بین فردی) شامل حمایت های اجتماعی خانواده دوستان و مراکز آموزشی، حفظ روابط به وسیله شبکه های اجتماعی، یادگیری مشاهده ای و تجارب جانشین و درنهایت عوامل محیطی (زیرساخت ها و امکانات) شامل تجربه شرایط سخت و کمبود امکانات، تجارب مثبت قبلی در مدارس و سایر نهادها، استخراج شدند. یافته های این پژوهش توانست تصویر روشنی از عوامل مؤثر بر بهبود و ارتقای تاب آوری ارائه کند.
بررسی وضعیت موجود و مطلوب برنامه درسیِ آموزش برای توسعه پایدار در دوره ابتدایی از منظر معلمان و تحلیل محتوای آن در کتاب های درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت موجود و مطلوب برنامه درسیِ آموزش برای دوره ابتدایی از منظر معلمان و تحلیل محتوای آن در کتاب های پایه ششم ابتدایی صورت گرفت. طرح پژوهش، کمی و روش پژوهش، توصیفی- پیمایشی؛ جامعه ی آماری شامل250 نفر معلمان ابتدایی شهر بابلسر بوده که بر اساس جدول مورگان، نمونه 148 نفر به روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی، انتخاب گردید. ابزار در این بخش پرسشنامه محقق ساخته بوده که با CVR 70/0 و پایایی با ضریب آلفای کرونباخ بالای 92/0 مورد استفاده قرار گرفت. روش پژوهش در بخش دوم، تحلیل محتوا می باشد. جامعه ی آماری این بخش کتاب های پایه ششم ابتدایی در سال تحصیلی1400-1399 بوده که نمونه شامل تمامی کتاب های این پایه (قرآن، هدیه های آسمانی، مطالعات اجتماعی، نگارش، کار و فن آوری، تفکّر و پژوهش، فارسی و علوم) به استثناء ریاضی است. ابزار چک لیست با CVR، 90/0 و پایایی آن با ضریب توافقی، 77/0 مورد استفاده قرار گرفت. جهت تحلیل داده ها، از روش آنتروپی شانون استفاده گردید. یافته ها در بخش اول کمی نشان داد، سطح معناداری محاسبه شده بین دو وضعیت موجود و مطلوب 001/0 است (p < 0/05)؛ و در بخش تحلیل محتوا، درمؤلفه اقتصادی به شاخص «مصرف پایدار»، در مؤلفه اجتماعی به شاخص «بهداشت»، در مؤلفه فرهنگی به شاخص «میراث فرهنگی» و در مؤلفه زیست محیطی به شاخص «انرژی» بیشترین توجه صورت گرفته است. نتایج نشان داد، از نظر معلمان وضعیت موجود برنامه درسی آموزش برای توسعه پایدار به طور معناداری کمتر از وضعیت مطلوب است و جهت رسیدن به جایگاه مطلوب، باید برنامه درسی دوره ابتدایی مورد بازنگری قرار گیرد.
راهبردهای مقابله ای با فرسودگی تحصیلی دانش آموزان منطبق بر رویکرد تحولی یکپارچه: یک تحلیل محتوای کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرسودگی تحصیلی به عنوان یک مسئله اساسی می تواند فرایند تحصیلی و روانشناختی دانش آموزان را با آسیب جدی مواجه می کند. پژوهش حاضر با هدف تدوین راهبردهای مقابله ای با فرسودگی تحصیلی دانش آموزان منطبق با رویکرد تحولی یکپارچه انجام شده است. مطالعه حاضر یک تحلیل محتوای کیفی است. محتوا مورد پژوهش در این مطالعه از طریق جستجو در منابع، اسناد، پژوهش ها و کتب منتخب گزینش شد و در نهایت مورد تایید گروه متخصصین قرار گرفت. مرور و تبیین متون، تفحص و تامل در منابع، استخراج کدهای باز، زیرطبقات، طبقات و رسیدن به تم های اصلی و نام گذاری هر یک، از مراحل طی شده در این پژوهش است. جهت اطمینان از روایی محتوایی داده های به دست آمده، از معیارهای چهارگانه گابا لینکلن و مصاحبه با 15 متخصص مشاور مدرسه و روانشناس استفاده شد که پس از انجام اصلاحات، تمامی بخش ها از روایی و اعتبار لازم برخوردار شد. فرایند کدگذاری و تحلیل محتوا نشان داد که راهبردهای مقابله ای با فرسودگی تحصیلی بر مبنای رویکرد تحول یکپارچه را میتوان در سه بخش اصلی تبیین کرد که عبارت است از: 1- تعاملات مبتنی بر هیجان در مدارس؛ 2- کارکردهای تحولی مدرسه و 3- انطباق یادگیری با تفاوت های فردی. تم های اصلی به دست آمده در تبیین داده ها، میتواند در سطوح مختلف پیشگیری، آموزش، برنامه درسی و دیگر موارد مورد توجه معلمان، مشاوران و متولیان حوزه آموزش و پرورش قرار گیرد.
بررسی اثربخشی مداخله های روانشناختی بر اهمال کاری تحصیلی: یک مطالعه فراتحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف ترکیب مطالعات انجام شده و حصول یک نتیجه کلی درزمینه اثربخشی مداخله های روان شناختی بر اهمال کاری تحصیلی به شیوه فراتحلیل انجام شد. جامعه آماری شامل پژوهش های در دسترس و مرتبطی بود که در فاصله سال های 1390 تا 1400 به صورت مقاله تمام متن، پایان نامه و طرح پژوهشی در فصلنامه ها و مجلات علمی پژوهشی کشور منتشرشده اند. پس از اعمال ملاک های ورود و خروج و نیز تحلیل حساسیت 136 اندازه اثر از 83 مطالعه اولیه به عنوان نمونه انتخاب و توسط نرم افزار CMA2 موردبررسی و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد اندازه اثر ترکیبی در هر دو مدل ثابت و تصادفی معنی دار است و میزان تأثیر طبق ملاک تفسیری کوهن بزرگ ارزیابی شد(1/47ES=). در کاهش اهمال کاری تحصیلی یافته ها حاکی از تأثیر بیشتر مداخله آموزش خودتنظیمی در مقایسه با سایر مداخله ها بود. همچنین بررسی متغیرهای جنسیت و مقطع تحصیلی فراگیران به عنوان متغیرهای تعدیل کننده در پژوهش نشان داد جنسیت آزمودنی ها تأثیری بر میزان اثربخشی مداخله های روان شناختی نداشته است اما تأثیر این مداخله ها در مقاطع تحصیلی تفاوت معنی داری نشان داد. این پژوهش دارای تلویحاتی برای درمانگران و مشاوران در راستای کارایی مداخله های روان شناختی بالأخص آموزش مؤلفه های خودتنظیمی است تا با ارائه برنامه هایی اهمال کاری تحصیلی فراگیران را بهبود بخشند.
پیش بینی خودکارآمدی معلمان بر اساس کارکرد انعطاف پذیری شناختی و مفاهیم یاددهی-یادگیری در کلاس های مبتنی بر آموزش فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در کلاس های درس مبتنی بر آموزش فراگیر، انعطاف پذیری شناختی و مفاهیم یاددهی یادگیری نقش مهمی بر خودکارآمدی معلمان دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش انعطاف پذیری شناختی و مفاهیم یاددهی -یادگیری در خودکارآمدی معلمان در کلاس درس مبتنی بر آموزش فراگیر بود. روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. نمونه گیری به شیوه تصادفی ساده از بین لیست اسامی معلمان شرکت کننده در آموزش فراگیر صورت گرفت. از این رو تعداد 467 معلم ابتدایی منطقه 9 شهر مشهد انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها، از پرسشنامه های خودکارآمدی معلمان در آموزش فراگیر (TEIP) شارما و همکاران(2012)، پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی((CFI دنیس و وندروال(2010) و پرسشنامه مفاهیم یاددهی- یادگیری (TLCQ)چان الویت(2004) استفاده شد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد بین انعطاف پذیری شناختی و ادراک خودکارآمدی مرتبط با آموزش فراگیر و همچنین بین مفاهیم یاددهی یادگیری سازنده گرا و ادراک خودکارآمدی مرتبط با آموزش فراگیر همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد ( 01 / 0 > P). همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد متغیرهای انعطاف پذیری شناختی و مفاهیم یاددهی یادگیری سازنده گرایانه، 36 درصد از مجموع واریانس خودکارآمدی معلمان را پیش بینی می کنند. به طور کلی معلمان دارای انعطاف پذیری شناختی و مفاهیم یاددهی یادگیری رشد یافته تر در کلاس های درس مبتنی بر آموزش فراگیر، خودکارآمدی بالاتری را تجربه می کنند. یافته های حاصل از این پژوهش بر رشد انعطاف پذیری شناختی و مفاهیم یاددهی یادگیری جهت ارتقاء خودکارآمدی معلمان در کلاس درس مبتنی بر آموزش فراگیر تاکید دارد.
ارائه مدل ارزشیابی آموزش مجازی در آموزش عالی در زمان همه گیری کرونا با رویکرد ساختاری - تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزش مجازی در شرایطی در دوران کرونا با سرعت در دانشگاه های کشور مورد استفاده قرار گرفت که پیرامون کیفیت آن تردیدهایی وجود دارد. در این مطالعه به ارائه مدل ارزشیابی آموزش مجازی در آموزش عالی در زمان همه گیری کرونا پرداخته شده است. مطالعه حاضر از نظر هدف یک مطالعه کاربردی-توسعه ای است و از منظر روش و بازه زمانی گردآوری داده ها، یک پژوهش پیمایشی مقطعی است. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه ISM استفاده شد. جامعه مشارکت کنندگان این پژوهش شامل اعضای هیات علمی و مدیران دانشگاه مدیریت تهران است. نمونه گیری با روش هدفمند و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت و 17 نفر از اساتید و مدیران در آن شرکت کردند. جهت تحلیل داده های حاصل از مصاحبه از روش تحلیل کیفی مضمون استفاده شد و ابعاد و مولفه های ارزشیابی آموزش مجازی در آموزش عالی شناسایی شد. در ادامه برای تعیین روابط و طراحی الگوی نهایی از روش ساختاری-تفسیری استفاده شد. براساس نتایج تحلیل کیفی 13 مضمون اصلی و 71 مضمون فرعی شناسایی شد. یافته ها نشان می دهد برنامه ریزی و پشتیبانی آموزش مجازی بر کیفیت اطلاعات، سیستم و بسترهای سخت افزاری آموزش مجازی تاثیر می گذارند. این عوامل تعامل یاددهنده-یادگیرنده، آموزش همیارانه و تعامل آموزشی را تحت تاثیر قرار می دهند و در ادامه موجب توانمندسازی اساتید و دانشجویان می شوند. در سایه توانمندسازی می توان به کارایی و اثربخشی آموزش مجازی دست یافت و این کارایی و اثربخشی در نهایت توسعه آموزش مجازی را به همراه خواهد داشت.
تبیین رفتارهای اخلاقی تحصیلی: نقش صفات منشی و جو اخلاقی مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی رابطه ی صفات منشی با رفتارهای آسیب زای تحصیلی و رفتارهای مدنی تحصیلی با واسطه گری ادراک جو اخلاقی مدرسه انجام شد. به این منظور 671 دانش آموز دوره متوسطه اول و دوم شهر شیراز (293 پسر و 378 دختر) با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. در این پژوهش برای جمع آوری اطلاعات از مقیاس های جو اخلاقی مدرسه شولت و همکاران (2002)، صفات منشی خرمائی و قائمی (1396)، رفتارهای مدنی تحصیلی گل پرور (1389) و رفتارهای آسیب زای تحصیلی کشکولی (1395) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارAMOS21 استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که مدل با داده های پژوهش برازش مناسبی دارد. این نتایج رابطه معنی دار صفات منشی با رفتارهای آسیب زای تحصیلی و رفتارهای مدنی تحصیلی و جو اخلاقی مدرسه با رفتارهای آسیب زای تحصیلی و رفتارهای مدنی تحصیلی را مورد تایید قرار داد. همچنین، نقش واسطه گری جو اخلاقی مدرسه در رابطه بین صفات منشی و رفتارهای آسیب زای تحصیلی و همچنین رفتارهای مدنی تحصیلی نیز مورد تایید قرار گرفت. در مجموع، نتایج این تحقیق نشان می دهد که صفات منشی با اثرگذاری بر درک جو اخلاقی مدرسه می تواند منجر به کاهش رفتارهای آسیب زای تحصیلی و افزایش رفتارهای مدنی تحصیلی شود.
اثربخشی یادگیری سازگار با مغز بر شایستگی تحصیلی و توانایی های شناختی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش یادگیری سازگار با مغز بر شایستگی تحصیلی و توانایی های شناختی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر تبریز در سال1401-1400 بود. روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر متوسطه دوم ناحیه دوم شهر تبریز بود که در سال تحصیلی1401-1400 مشغول به تحصیل بودند. نمونه شامل4۰ نفر از دانش آموزان بود که به روش هدفمند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه ۲۰نفر)جایگزین شدند. برای جمع آوری اطلاعات در پیش آزمون و پس آزمون همه مشارکت کنندگان، از طریق پرسش نامه شایستگی تحصیلی دیپرنا والیوت(1999)و پرسش نامه توانایی های شناختی نجاتی(1392) مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایش برنامه آموزش یادگیری سازگار با مغز کاین، کاین، مک کلینتیک و کلیمک(2005) را به مدت هشت جلسه 60 دقیقه ای دریافت کردند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که بین گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در مولفه های شایستگی تحصیلی و توانایی های شناختی تفاوت معناداری به نفع گروه آزمایش وجود داشت(p<0.001). با توجه به نتایج می توان گفت آموزش یادگیری سازگار با مغز می تواند تلویحات کاربردی مفیدی در پیشگیری از مشکلات شایستگی تحصیلی و توانایی های شناختی در دانش آموزان داشته باشد.