اولویت بندی مناطق هشت گانه کلان شهر اهواز از نظر شاخص های شهر یادگیرنده (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
امروزه رقابت شهرها در پذیرش تحولات و یادگیری است. تحول ذهنی فرد در ارتباط با جامعه، شهر را به یک منبع برای یادگیری تبدیل می کند. شهر یادگیرنده مهارت های ضروری توسعه رفاه و پایداری را برای شهروندان فراهم می کند. هدف اصلی این پژوهش، اولویت بندی مناطق هشت گانه کلان شهر اهواز از نظر شاخص های شهر یادگیرنده است. روش انجام آن، تجربی با ماهیتی توصیفی تحلیلی و با هدف کاربردی است. جمع آوری داده کتابخانه ای و میدانی و جامعه آماری کلیه ساکنین اهواز است که با استفاده از فرمول کوکران به 384 نمونه تقلیل یافت. ابتدا با مطالعه مقالات معتبر، مؤلفه های شهر یادگیرنده شناسای و در نهایت پنج شاخص معنوی، دانشی، اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی انتخاب و در قالب پرسش نامه با نمونه گیری تصادفی ساده منظم بین شهروندان توزیع و تکمیل شد. پاسخ ها در نرم افزار SPSS ، با ضریب آلفای کرونباخ 945/0 تحلیل شد. پس از تعیین اوزان مؤلفه ها در نرم افزار SUPER DECISION با به کارگیری مدل AHP به اولویت بندی مناطق هشت گانه اهواز پرداخته شد. نتایج نشان می دهد کلان شهر اهواز از نظر وضعیت مؤلفه های شهر یادگیرنده به طور کلی در سطحی نامطلوب قرار دارد. همچنین دارای عدم تعادل در مناطق مختلف است. منطقه 2 اهواز بالاترین رتبه از لحاظ مؤلفه های شهر یادگیرنده را دارا است و بعد از آن منطقه 3 و 4 در رتبه های بعد قرار می گیرند. مناطق 5 و 6 تقریباً در یک سطح و اولویت، در شرایط نامطلوب قرار می گیرند. در واقع شکاف و نابرابری بین مناطق 1 تا 4 با مناطق 5، 6 و 7 ملموس است. همچنین نتایج حاصل از تحلیل های استنباطی نشان داد میزان تمایل شهروندان اهواز در مشارکت و ایجاد شهر یادگیرنده، حدود 7/49 درصد کاملاً موافق آموختن و یاد گرفتن و 3/56 درصد کاملاً موافق آموزش به دیگران بودند.Prioritization of Eight Regions of Ahvaz Metropolis in Terms of Learning City Indicators
Today, cities compete in accepting change and learning. The individual's mental transformation in relation to society turns the city into a resource for learning. Learning city provides citizens with the essential skills for development, prosperity, and sustainability. The main purpose of this study is to prioritize eight regions of Ahvaz Metropolis in terms of learning city indicators. The research method is experimental with a descriptive-analytical nature and a practical purpose. The data collection is done through library and field studies. The statistical population includes all residents of Ahvaz, reduced to 384 samples using Cochran's formula. First, by studying valid articles, the indicators of the learning city were identified, and finally, the spiritual, knowledge, social, economic, and environmental indicators were selected and distributed, and completed in the form of a questionnaire with regular simple random sampling among the citizens. The answers were analyzed in SPSS with Cronbach's alpha coefficient of 0.945. After determining the weights of the indicators in the SUPER DECISION, the eight regions of Ahvaz were prioritized using the AHP model. The results showed that the metropolis of Ahvaz is generally at an unfavorable level of the learning city's indicators. It also has an imbalance in different regions. Region 2 of Ahvaz has the highest rank in the learning city's indicators and after that regions 3 and 4 are ranked next. Regions 5 and 6 are almost at the same level and priority, in unfavorable conditions. In fact, the gap and inequality between regions 1 to 4 and regions 5, 6, and 7 is tangible. Also, the results of the inferential analysis showed the willingness of the citizens of Ahvaz to participate and create a learning city; about 49.7% were completely in favor of learning and 56.3% were completely in favor of teaching others