آرشیو

آرشیو شماره ها:
۹۸

چکیده

مقاله حاضر کوششی است برای درک چگونگی گذار در شیوه حکمرانی در نظریه سیاسی و تحلیل رویکردهای نظری آن. با توجه به آنکه طی چهار دهه گذشته تغییرات محسوسی در چهره قدرت در سطح نظام سیاسی و عملکرد دولت ها رخ داده است لذا مناظرات درباره کاهش قدرت دولت ها و ظهور بازیگران متعدد سیاسی و فراسیاسی و تغییرات در شکل حکمرانی به عنوان یکی از مباحث اساسی در دوره جدید مطرح می شود. مقاله پیش رو در جهت پاسخ به این پرسش اساسی است که اندیشه سیاسی معاصر به ماهیت گذار از سیاست حکومت چه رویکردی داشته است؟ در پاسخ به این پرسش دو امکان مناقشه نظری موردبررسی قرار می گیرد: دیدگاه اول یا جریان اصلی اندیشه سیاسی، به گذار از حکومت به حکمرانی نظر داشته و در مقابل جریان انتقادی (دیدگاه دوم) از نقش متفاوت و نوپدید قدرت که در اینجا حکومت مندی نامیده می شود، به رویکرد ایجابی جریان اصلی تشکیک می کند. مقاله حاضر با بیان سه رویکرد نظری مربوط به گذار در شیوه حکمرانی و تحلیل سه سطح حکومت، حکمرانی و حکومت مندی، به بیان دیدگاه های متفکران آن ها پرداخته و ابعاد مختلف این مجادله را تبیین می کند.

تبلیغات