آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۲

چکیده

مقاله حاضر چیستی «زیست مقاومت» را در چشم اندازی میان رشته ای متأثر از فلسفه سیاسی، تاریخ، انسان شناسی و جامعه شناسی جست وجو می کند. دراین راستا، مفهوم «زیست مقاومت» با خوانشی تلفیقی از نظریه های اسپینوزا و دلوز صورت بندی شده است. همچنین، با استفاده از روش تبارشناسی و نگرش تجربه گرایی استعلایی، پدیدآیی «انبوه خلق» به مثابه محصول فعلیت یابی «زیست مقاومت» مورد بررسی تاریخی قرار گرفته است. در تاریخ معاصر ایران، جمعیت به مثابه یک انبوه خلق میان برافتادن نظم قدیم تا برآمدن نظم جدید در نهضت مشروطیت، جنبش های1332-1320 و انقلاب1357 تحقق یافته است. بنابراین، انجمن ها، اتحادیه ها و شوراها اَشکال انبوه خلق در هریک از این دوره های تاریخی بوده اند، که درواقع مقاومت جمعی فرودستان در مقابل «زیست قدرت» را به نمایش گذاشته اند. وجود، نیروی درون ماندگار حیات است و انسان ها در مواجهه با تهدید وجود با یکدیگر هم سرنوشتند. ازاین رو، «زیست مقاومت» یک کنش مشترک سیاسی برای صیانت از وجود است که با دگردیسی بدن سوژه های منقاد به بدن سوژه های آزاد در «لحظه دیداری شنیداری ناب» ممکن می شود. نتایج حاصل از یافته های این مقاله ما را به سه اصل بنیادین رهنمون می سازد: 1) وجودداشتن، مقاومت کردن است؛ 2) صیانت از وجود یک پراکسیس سیاسی است؛ 3) آزادی فردی بدون آزادی جمعی امکان پذیر نیست.

تبلیغات