آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۲

چکیده

موسیقی به عنوان خرده نظام فرهنگی همواره در پژوهش های فرهنگی و انسان شناختی جایگاه داشته است و در نگرش مجموعه تام فرهنگی از منظرهای گوناگون همچون ساختارگرایی، کارکردگرایی، نشانه شناسی، اتنوموزیکولوژی و... محل بحث و گفت وگوی مکاتب مختلف نظری بوده است. در این پژوهش با توجه به کارکردهای موسیقی بر اساس تحولات تاریخی، در برهه زمانی مورد نظر نشان داده شد که میان رشته موسیقی با دانش تاریخ فرهنگی و انسان شناسی ارتباط میان رشته ای برقرار است. روش تحقیق در این پژوهش ترکیبی و از نوع اسنادی و میدانی با تأکید بر عنصر مصاحبه بوده است و مبتنی بر رهیافت کیفی است. چارچوب نظری مورد استفاده در این پژوهش نظریه کارکردگرایی برونیسلاو مالینوفسکی و نظریه ساختارگرایی کلود لوی اشتراوس است. بر این اساس، افزون بر دو کارکرد ساختاری موسیقی، یعنی زیبایی شناسی و بیان احساسات، به کارکردهای مفروض بنابر مقتضیات زمان و نیازهای اجتماعی بر موسیقی نیز پرداخته می شود. در بازه زمانی این پژوهش کارکردهای آشکار از جمله ایجاد همبستگی، بیان مفاهیم نمادین، کارکرد در موسیقی آیینی، کارکرد هنجارساز، کارکرد ایجاد هیجان به عنوان کارکرهای آشکار و همچنین کارکردهای پنهان از جمله برقراری ارتباط یکسان با طبقه های متنوع اجتماعی، هم دردی با آسیب دیدگان وضع موجود، ایجاد پیام خاص درخصوص اقدام، بیداری و پایداری وفق گفتمان زمان در مخاطب و گستردگی مخاطب پیام مشهود است.  

تبلیغات