آرشیو

آرشیو شماره ها:
۹۸

چکیده

دولت هژمون معمولاً نظم هژمونیکی را در راستای دستیابی به منافع خود ایجاد و سعی در حفظ آن دارد. بنابراین، ممانعت از وقوع جنگ های اصلی و مرکزی تبدیل به مهم ترین هدف دولت هژمون در نظم هژمونیک می شود. در تقابل با دولت هژمون، قدرت های نوظهوری قرار دارند که با توجه به متغیر رضایت، نقش، ایدئولوژی و تحولات قدرتی و نقشی که تجربه می کنند، سعی در ایجاد نظم های منطقه ای منطبق با اصول و قواعد مورد نظر خود دارند و چالشی برای نظم هژمونیک هستند. سوال این مقاله عبارت از این است که راهبردهای قدرت های نوظهور در نظم هژمونیک مبتنی بر چه اصول و مبنایی است؟ در پاسخ به این سوال و با توجه به مفروض پویایی قدرت و تأثیر متغیر نقش و رضایت بر طراحی راهبردهای بازیگران در نظام بین الملل، این فرضیه مطرح می شود که نزدیکی قدرت های نوظهور با هژمون منجر به تغییرات نقشی در رفتارهای بازیگران و این خود منجر به الگوهای رفتاری تعارضی در روابط با هژمون و کم شدن شکاف قدرتی منجر به اتخاذ سیاست های تجاوزگری و چالش گری بازیگر نوظهور ناراضی می شود. این پژوهش با تمرکز بر نظریه های چرخه قدرت، ثبات هژمونیک و گذار قدرت، سعی در تبیین راهبردهای قدرت های نوظهور در نظم هژمونیک دارد.

تبلیغات