پس از انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 و تیرگی در روابط ایران و آمریکا، علی رغم همکاری های محدود مانند کمک سپاه در حمله نظامی آمریکا به مواضع طالبان، روابط دو کشور در «وضعیت تنش» قرار داشته است. با تحول در نظام بین الملل، محیط کنش و کنشگران در دوران پساجنگ سرد، آمریکا با رهبری در حوزه علمی تلاش نمود با بهره مندی از دیپلماسی علمی، به دلیل ظرفیت تعامل سازی جهانی علم، قدرت نرم خود را، به ویژه در تعامل با ایران، افزایش دهد. این پژوهش درصدد بررسی این سؤال است که کاربست دیپلماسی علمی آمریکا در همکنشی با ایران، در قالب چه مؤلفه هایی تبیین می شود. با بهره مندی از روش کیفی و جمع آوری داده ها از منابع اینترنتی و کتابخانه ای، این فرض آزمون می گردد که، کاربست دیپلماسی علمی آمریکا در همکنشی با ایران، در جهت افزایش قدرت نرم را می توان در قالب مؤلفه های ایجاد تعامل هدفمند، اعتمادسازی و همگون سازی تبیین نمود.