متون تاریخ اندیشه عمدتاً با توجه به تمرکز و ابتنائشان بر ذهنیّت اندیشمندان و نظریه پردازان گذشته، واجد محتوا و ماهیت متمایزی نسبت به دیگر متون تاریخ نگارانه هستند. از آنجا که ذهنّیت هر اندیشمند، متأثر از مؤلفه های گوناگون سیاسی، اجتماعی، تاریخی، اقتصادی، مذهبی، فلسفی و فرهنگی است، تحلیل و بررسی اینگونه متون مستلزم ابزارها و روش های میان رشته ای است. چرا که تنها با کاربرد یک روش شناسی میان رشته ای است که می توان همه این مؤلفه های متنوع را به درستی تحلیل نمود. از میان روش شناسی های موجود در این زمینه، روش شناسی قصدی زمینه گرای کوئنتین اسکنیر استاد و پژوهشگر اندیشهٔ سیاسی، یکی از پرکاربردترین ها بوده است. گرچه عمدتاً تمرکز مطالعات اسکینر بر حوزه اندیشهٔ سیاسی بوده است، اما روش شناسی او بر پایه و اصول میان رشته ای بنا شده و هم خود او و هم شارحان و مفسران آثارش، این روش شناسی را در رشته های مختلف علوم انسانی به کار بسته اند. از این رو در این مقاله تلاش شده تا با روش تحلیلی توصیفی، و با ذکر نمونه های متعددی از متون تاریخ نگاری و تاریخ اندیشه ایرانی اسلامی، کاربست روش شناسی میان رشته ای اسکینر در اینگونه متون مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. بنابر یافته های مقاله، مطالعه و بررسی متون تاریخ نگاری و تاریخ اندیشه ایرانی اسلامی با توجه به تأثیری که از حوزه های مختلف علوم انسانی می پذیرند، نیازمند روش شناسی های میان رشته ای است. در این میان روش شناسی میان رشته ای اسکینر با توجه به تأکیدی که بر «قصد و نیّت» نویسنده دارد، می تواند به میزان قابل توجهی به فهم این متون و به ویژه بررسی انتقادی بسیاری از آنها کمک کند.