افلاطون، بنیانگذار «فلسفه سیاسی»، بهترین نمونه تلاش یک نظریه پرداز در شناخت بی نظمی های اجتماعی و ارائه راه حل برای آن است. محکوم شدن سقراط برای افلاطون، نشانه وضعیت «بحرانی» آتن است که باید به آن توجه و دقت شود و راه حلی برای آن ارائه کرد. تمام تلاش افلاطون، به ویژه در «جمهور»، برای خروج از این بحران است. اما راه حل افلاطون، گویی که «اعجازی» در دوره مدرن رخ داده باشد، متفاوت از همه متفکران عصر جدید انگاشته شده، و با نسبت دادن آن به دوران قدیم-عصر ایده آل ها- در پی رد و انکار آن برآمده اند. در این نوشتار، برآنیم تا با ایجاد نوعی همدلی با فیلسوف از طریق روی آوردن به شیوه شناخت متن از طریق متن و با پرهیز از دو روش «پیشرفت گرایی» و «تاریخ گرایی» فهم متون سیاسی که بر اعجاز مبتنی بر تعصب دوران مدرن تدوین یافته اند، به «فهم تاریخی واقعی» از فلسفه سیاسی افلاطون نایل آییم یا حتی از او بیاموزیم.