" اختلاف در جانشینی"مهم ترین عامل شکاف در میان شیعیان بوده است و شکل گیری فرقه اسماعیلیه از این عامل مهم ناشی می شود. این فرقه نقشی مهم در حیات سیاسی _ اجتماعی مسلمانان داشته و از زاویه تحلیل سیاسی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. ایده مقاله این است که مفهوم مرکزی یا دال برتر گفتمان سیاسی اسماعیلیان مفهوم "امام" است به گونه ا ی که همه مفاهیم دیگر و دال های حاشیه ای در ارتباطی "التفاتی" با آن قرار دارند و به اعتبار آن اهمیت می یابند. امام اسماعیلی به اعتبار هر عصری و مصلحت گفتمان سیاسی حاکم گاه غایب بوده و گاه حاضر، آنچه که مهم است و تغییرناپذیر، حرمت فرامین امام است که به جهان اسماعیلیان معنا می بخشد. نگارنده کوشیده است با نگاهی پدیدارشناسانه، تصویری از کلیت فکر سیاسی اسماعیلی را ترسیم کند و ارتباط آن را با مفهوم امام که عنصر بنیادین آن است، بررسی نماید.