باستان گرایی به عنوان رویدادی آرام و پیش رونده در جامعه ایران دلالت های فرهنگی، سیاسی، تاریخی و امنیتی دارد. این مقاله در پی پاسخ به این پرسش است که این رویداد چه تأثیری بر امنیت فرهنگی- سیاسی جمهوری اسلامی ایران خواهد داشت؟ استدلال نویسندگان این است که گفتمان باستان خواهی آریاگرا متفاوت از ملی گرایی شهروندمحور است و می تواند به آشوبناکی ساخت فرهنگی– سیاسی بینجامد؛ زیرا گفتمان باستان گرایی «کنشی تفسیری» و «روایتی ساخت شکن» است که از طریق «چهارچوب سازی»، «تاریخ مندی» و «بازنمایی» بسترساز مشروعیت زدایی و بازاندیشی هویتی می شود و از مجرای برساختن «هویت مقاومت» و «دگرپروری» انسجام و ثبات سیاسی– اجتماعی را تهدید می کند.