بحرانِ آب یکی از جدی ترین مسائل پیشِ روی بشریت است که نیاز به اقدام فوری و اصولی دارد. در این زمینه، علوم انسانی، هریک از منظری، به این مسئله پرداخته اند. در این مقاله مهم ترین زاویه های روابط آب با بخش هایی از علوم انسانی و زیست جمعی انسان ها برجسته شده و این مسئله با ارائه شواهد آماری، توضیح داده شده است. پرسش از نقشِ آب در زندگی بشری و تأثیراتی که می تواند بر فرایندهای تمدنی بگذارد، و در پی آن، پرسش از چگونگی تأثیر فقدان آب بر روابط میان انسان ها، دولت ها، و تمدن ها در کانون توجه این مقاله قرار گرفته است. البته تمرکز مفهومی مقاله بر مسئله روابط آب و سیاست و بیشترین تمرکز مصداقی بر کشور ایران و منطقه خاورمیانه است. مقاله با مروری بر ادبیات پژوهش و مبانی نظری بحث نشان می دهد که بحران آب می تواند درنهایت، ماهیتِ امر سیاسی را دگرگون، و مدنیت را تبدیل به بدویت کند. این احتمال از طریق بازخوانی شواهد تجربی و مصداق های گوناگونی همچون آب و جنگ، و آب و خشونت به راستی آزمایی گذاشته شده است. جمع بندی مقاله این است که آب باید به موضوعی برای پژوهش های «فرارشته ای» تبدیل شود و خروجی آن همچون گونه ای «مسئله شناسی تحلیلی» در اختیار «سیاست گذاری عمومی» قرار گیرد، تا بتوان برنامه ای کلان و جامع برای برخورد با این «فرابحران» تدوین کرد.