این مقاله سعی دارد ابعاد روش شناختی اجتماع گرایی را به عنوان یکی از رهیافت های هنجاری علوم اجتماعی در تبیین پدیده های سیاسی و اجتماعی بررسی کند. بدین سان در پی سؤال مؤلفه های روشی اجتماع گرایی چیست؟ اصول روش شناختی و مفاهیم اصلی آن را از دیدگاه السدیر مک اینتایر به بحث می گذارد. اجتماع گرایان سنت را به جای گفتمان قرار می دهند. پنج مرحله ظهور، عقلانیت، گفت و گو، افول و احیای مجدد سنت های فکری را بررسی می کنند. آنها سازه گرایان عرصه روش شناختی هستند. سطح تحلیل آنها نه خرد و کلان بلکه محلی است و مکان و عقلانیت محیطی برای آنها اهمیت فراوان دارد. در عرصه جامعه شناسی نیز بر اجتماعات تأکید دارند و سیاست را در این عرصه جستجو می کنند. از نظر جامعه شناسی رهیافت فوق ناشی از افول تدریجی ایدئولوژی های بسیج کننده، اعم از چپ و لیبرال در عرصه سیاسی، افول جنبش های پرولتری و فرایندهای غیر سیاسی شدن در کشورهای اروپایی و تحولاتی نظیر جنبش سبزها، حامیان محیط زیست، جنبش های فمینیستی و ... بوده است. کاربست این رهیافت به جای دیگر نظریات رویکردهای اثبات گرایی و هرمنوتیکی، به نظر می رسد بتواند رهیافتی بومی را برای فهم و سیاست گذاری در جامعه متکثر ایرانی به دست دهد و به عنوان نظریه ای میان رشته ای برای علوم انسانی به کار آید.