آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۰

چکیده

دست یابی به معرفتی دقیق در خصوص نسبت تاریخ و سیاست، و در پی آن نایل شدن به فهمی از ماهیت بینارشته ای این دو شاخه از علوم انسانی، هدف بنیادین پژوهش حاضر به شمار می رود. تحقق چنین هدفی با محوریت مسئله «عاملیت» امکان بیشتری می یابد. به عبارتی فاعلیت انسان نقطه عطفی است که تلاش این متن در راستای بازخوانی انواع روایت ها در این باب معطوف به آن است. پرسش از عاملیت در نسبت میان تاریخ و سیاست چنین صورت بندی می شود: آیا سیاست تجلی فاعلیت انسان در سامان بخشی به حیات فردی و جمعی اوست، یا حکایت گر سیر قربانی شدن موجودیت های انسانی و اجتماعی در برابر اراده از پیش تعیین شده ای است که امور آنها را شکل می دهد و پیش می برد، یا نسبتی است از هر دو؟ پاسخی که به این پرسش ارائه می شود چنین است: انسان در عرصه سیاست از ساختارهای تاریخی تأثیر می پذیرد و بالعکس ساختارهای تاریخی در عرصه سیاست متأثر از فاعلیت انسان شکل می یابند. بر این اساس برای فهمی عمیق از کیفیت عاملیت، توجهی هم زمان به تاریخ و سیاست ضروری است. این در حالی است که سیر در تاریخ بدون توجه به سیاست (که تجلی گاه فاعلیت انسان است و تاریخ را رقم می زند) تلاشی ناتمام است و نیز مطالعه سیاست بدون توجه به تاریخ (که ساختارهای مقابل عاملیت از اعماق تاریخ می آیند) کوششی نارساست. چنین ارتباطی از ماهیت بینارشته ای علوم تاریخ و سیاست حکایت می کند. علاوه بر این تعامل آنها خود امکان تولید دانش بینارشته ای جدیدی را فراهم می سازد.

تبلیغات