ارتباطات، مخاطب و امنیت: چارچوب نظری با نگاهی به وضعیت جمهوری اسلامی ایران
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
در این نوشتار نویسنده برآن است که ضمن پرداختن به تعاریفی دقیق از مفاهیم ارتباط، مخاطب و امنیت ملی، به تشریح تأثیرات عمده ارتباطات (با در نظر گرفتن مخاطب) برروی مفهوم امنیت ملی بپردازد؛ تأثیری شگرف که در عصر پر قیل و قال ارتباطات، جهانی متفاوت از گذشته پدید آورده است.دنیایی که کنترل نظم و ایجاد امنیت در آن با توجه به این مهم از قواعدی گوناگون سود می جوید.همان طور که می دانیم از بارزترین مشخصه های سده بیست و یکم گستردگی وسایل ارتباط جمعی بوده و این مشخصه، شرایطی را پدید آورده است که در آن انسانها، در جهت تأمین جوانب مختلف زندگی خود، در جستجوی فضایی امن می باشند تا در سایه چنین امنیتی به سوی توسعه ای همه جانبه گام بردارند.حال خلق چنین امنیتی با توجه به خصوصیت بارز عصر حاضر، نیازمند قوانین و شیوه های خاص خود است که حاکمیت های مختلف با تکیه بر آن همواره برای دستیابی به چنین امنیتی گام برمی دارند.در پایان این مقاله در صدد است تا با طرح چارچوبی کلی از تهدیدات امنیت در جمهوری اسلامی ایران، راهکارهای مناسبی را نیز مطرح سازد.متن
مقدمه
الف - ارتباطات: شناختی همه جانبه
ب - مخاطبان: تحول کمی و کیفی
ج - انحصارتبلیغاتی و الگوی بسته از امنیت
د - امنیت: ساختار و معنایی تازه
ه - امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران
نتیجه گیری
یادداشتها
مقدّمه
امروزه گسترش شبکه های ارتباطی جهان، در هم شکستن مرزها و قرار گرفتن مخاطبان کشورهای مختلف در معرض امواج تبلیغات جهانی، مفاهیم بسیار متفاوتی از ارتباطات درون مرزی و نتایج حاص از آن در چارچوبهای مختلف از جمله، مسائل مربوط به امنیت ملی پدید آورده است.دیدگاه امروزی نظامهای مختلف جهانی، به مسأله جهانی شدن و همکاریهای منطقه ای، تمامی مجموعه های ملی را وادار می سازد تا با توجه به نقش گسترده ارتباطات، پیدایش و گسترش ماهواره ها و تبدیل مخاطبان ملی به بین المللی، از این ابزار قدرتمن تعریفی جدید به دست دهند.بنابراین در پرتو تعاریف جدید از ارتباطات و با تکیه بر مفهوم کاربردی اش می توان نقش آن را در امنیت ملی مشاهده کرد: امروزه ابزارهای مختلف اعمال زور جای خود را به اقناع می بخشند و دولتها نیز بیشتر بر پایه اقناع ملی سعی در حفظ و گسترش مشروعیت قانونی خود دارند.پس مشاهده می شود که تحولات جدید که حاصل استفاده از وسایل ارتباطی است سبب شده اند که مرزهای جغرافیایی به شکل موجود مفهوم خود را از دست بدهند و دنیای امروز بنا به گفته مک لوهان اصطلاحا به دهکده جهانی 1 مبدل گردد.بی تردید شیوه برقراری امنیت در چنین جهانی تحت تأثیر ارتباطات می باشد، شیوه ای که بسیار متفاوت از گذشته است.با توجه به اهمیت علم ارتباطات و تأثیر مستقیم آن بر امنیت ملی و جهانی، نظامهای سیاسی مختلف در پی آنند تا تدابیری تازه را جهت برقراری هر چه بیشتر امنی به کار گیرند.به همین خاطر است که معتقدیم پژوهشی در زمینه مفهوم جدید ارتباطات و امنی، به ویژه کاربرد آن در کشورمان به یک ضرورت تبدیل شده است.
از این ور در این بحث نخست نگاهی خواهیم افکند به دو مفهوم ارتباطات و امنیت ملی و آن گاه به تحلیل وضعیت فعلی ایران پرداخته و راهکارهای مناسب مطرح می شوند.
الف) ارتباطات: شناختی همه جانبه
اطلاق عنوان دهکده جهانی بر وضعیت ویژه انسان در قرن بیستم حکایت از گسترش حوزه نفوذ ارتباطات در عصر حاضر دارد.(1) همراه با رشد علم ارتباطات بسیاری از سنتهای جوامع گوناگون جایگاه خود را از دست داده اند و مفاهیمی نو، جایگزین سنتی شده اند که زمانی ایفاگر نقشی عمده در فرهنگ این جوامع بودند.برای پی بردن به گسترش نفوذ قلمرو این پدیده، ابتدا باید به دیدگاهی جامع از ارتباطات دست یافت:
1- تعریف ارتباطات
منظور از ارتباطات در اینجا ارتباطات میان فردی نمی باشد بلکه مراد ارتباطات جمعی و گروهی و تأثیراتی است که این نوع ارتباطات در جوامع دارند.ارتباط از نظر لغوی واژه ای است عربی به معنای پیوند دادن، پیوستگی و رابطه (2) است.از نظر اصطلاحی "ادومین ابری" ارتباط را در معنای عام آن چنین تعریف می کند: ارتباط عبارت است از فن انتقال اطلاعات، افکار و رفتارهای انسانی از یک شخص به شخص دیگر. (3) چارلز کولی از معتبرترین محققان این رشته نیز ارتباط را سازوکاری می داند که از خلال آن روابط انسانها برقرار شده و بسط می یابد. (4) پس ارتباط، انتقال پیام به دیگری و اساس شکل گیری جامعه انسانی است و به همین خاطر می باشد که ماهیت جوامع فعلی برپایه آن تعریف می شود: ارتباط سازوکاری است که روابط انسان براساس آن پدید می آید و تمامی مظاهر فکری و وسایل انتقال و حفظ آنها در مکان و زمان برپایه این سازوکار توسعه می یابد. (5)
توضیح انجمن بین المللی تحقیقات ارتباطجمعی برای تبیین هر چه بهتر معنای "ارتباط" نیز همین معنا را می رساند آن جا که می خوانیم:
“منظور از ارتباط، روزنامه ها، نشریات، مجلات، کتب، رادیو، تلویزیون، و وسایل ارتباطی همانند تلفن، تلگراف، کابلهای زیردریایی و پپت می باشد.ارتباط چگونگی تولید و توزیع کالاها و خدمات مختلفی را که وسایل و فعالیتهای فوق را به عهده دارند و مطالعات و تحقیقات مربوط به محتوای پیامها و نتایج و آثار آن را نیز در برمی گیرد." (6)
در مجموع تعریف میکی اسمیت را می توان تعریفی مختصر و مفید از ارتباط دانست آن جا که می گوید: "ارتباط عبارت است از فراگرد انتقال اطلاعات، احساسها، حافظه و فکرها در میان مردم." (7)
2- تحول مفهوم ارتباطات
با شروع انقلاب صنعتی و رشد روزافزون تکنولوژی، مفهومی جدید چون تقسیم کار تبلور یافت که با خود گسترش صنایع و رشد دانش تجربی را به همراه داشت.با آغاز این شیوه از زندگی، فرهنگ متناسب با آن ظهور یافته و کیفیت زندگی معاصر دگرگونه گشت.با ایجاد تحول و دگرگونی در این حیطه از زندگی انسانها، عملکرد ارتباطات نیز تنوع پذیرفت و در واقع میدان اقتدار آن نامحدود شد.به عبارتی می توان گفت ارتباطات به شکل امروزی خود زاییده رشد صنعت و فرآورده های علمی بشر از فردای انقلاب صنعتی است و تغییر مفهوم ارتباطات نیز در پیشرفت وسایل ارتباطی و اهداف به کارگیری آن خلاصه می شود؛ چرا که تحولات و انقلابات این عصر، به سادگی تحولات قرون گذشته نیست.در این عصر تحولات در گستره های متنوع فضا و زمان رخ می نماید بنابراین تغییر مفهوم ارتباطات در بطن پیچیدگی زندگی معاصر بشر نهفته است، یعنی انسانها با گذار از سادگی در طول زمان، بسیاری از مفاهیم از جمله ارتباطات را دگرگون ساخته اند، که فراگیر شدنش، آن را از اندیشه بشر نیز بالاتر برده است به گونه ای که در سایه تحولاتی چنان عظیم، ابعاد زمان و فضا نیز ارزشهای کهن خود را از دست داده اند. (8)
3- ارتباطات، امنیت و توسعه
سرعت خیره کننده انقلاب ارتباطات و فن آوری مربوط به آن، با ایجاد بزرگراههای ارتباطی، جهانی سراسر متغیر به ظهور رساند که بزرگترین دستاورد آن تحول در معانی است؛ یعنی برخلاف تصور قبلی، که معنا را چیزی پیش داده می دانستند که در جریان ارتباطات منتقل می شود، تصور جدید معنا را زاییده ارتباط برمی شمارد و بیرون از پدیده ارتباط به چیزی باور ندارد.انسان معاصر با برخورداری از تکنولوژی ارتباطات، دستیابی به آرمانهایی را که زمانی تنها در ذهن حقیقت جوی او جای داشت، حق مسلم و طبیعی خود دانسته و عملا در جهت گرایشهایی چون آزادی، عدالت و امنیت گام می نهد.
متفکران آلمانی در قرن نوزدهم از نخستین کسانی بودند که در زمینه نقش تاریخی ارتباطات در جوامع بشری و تأثیری که بر یکپارچگی اجتماعی به جای نهاد، به بررسی و پژوهش پرداختند.از نظر آنان کارکرد رسانه ها به ویژه مطبوعات از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ زیرا عناصر گوناگون جامعه را به یکدیگر پیوند می زند و با شکل دادن به افکار عمومی هدایتگر زمینه های لازم برای مبادله افکار بین نخبگان و توده می باشد و بنابر گفته این اندیشه مندان، وسایل ارتباطی به صورت وجدان جامعه عمل می کند. (9)
هرچند ارتباطات همواره در خدمت توسعه نبوده و در مواقعی نیز نقشی منفی و ویرانگر در سراسر جهان داشته است اما این وسایل مفیدترین ابزاری هستند که می توانند در ایجاد توسعه جوامع در زمینه های مختلف، و نیز به لحاظ فرهنگی نقش ایفا کنند. (10) در این میان، حلقه واسط بین دو مفهوم ارتباطات و توسعه، مفهوم بنیادین امنیت می باشد."بنابه گفته لوسین پای توسعه سیاسی محصول امنیت ملی است و آن عبارت است از تغییر وضع مردم از صورت اطاعت کنندگان بی شمار به صورت شهروندان مشارکت کننده در سطح وسیع با حساسیت بیشتر نسبت به اصل برابری و پذیرش روزافزون قوانین و حقوق یکسان" (11) با توجه به تعریف لوسین پای، می توان به نقش حساس توسعه سیاسی در رسیدن به رقابت نهادینه شده، تحقق مشارکت و امکان تحرک اجتماعی و تأثیر این عوامل برروی امنیت ملی پی برد.از پیامدهای مثبت ارتباطات در جوامع انسانی می توان به موارد ذیل اشاره کرد که تماما در تضمین ابعاد مختلف امنیت ملی در عصر حاضر مؤثرند:
اول) پیامدهای سیاسی: رشد و گسترش آگاهی سیاسی، ایجاد تحولات سیاسی در سطح گسترده نظیر گسترش مشارکت توده در مسائل سیاسی کشور، رشد افکار عمومی و در نتیجه توسعه سیاسی و کمک به ایجاد احزاب مختلف، کمک به ایجاد یکپارچگی سیاسی، حرکت به سوی قانونمند شدن جوامع.
دوم) پیامدهای اجتماعی: حرکت به سوی جهانی متحد و یکپارچگی اجتماعی، القای فرهنگهای مشترک در زمینه های مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، کمک به تشکیل نهادهای مختلف اجتماعی و نقش ارتباطات در جامعه پذیری.
سوم) پیامدهای اقتصادی ارتباطات: تبدیل اقتصاد معیشتی به اقتصاد بازار، کانالیزه کردن سلایق افراد در مسیر موردنظر به جهت اقتصادی، گسترش مبادلات سودمند اقتصادی در سطح بین المللی و تبلیغات اقتصادی در جهت انتخاب اجناس و کالاهایی خاص (مناسب با سیاست اقتصادی دولت )به منظور شکوفایی اقتصادی جامعه؛ موارد فوق از تأثیرات و نقش مثبت و سازنده استفاده از وسایل ارتباطجمعی می باشد؛ البته این وسایل در شرایطی متفاوت ممکن است تأثیراتی منفی نیز برجای بگذارند، اما در مجموع نمی توان نقش طبیعی این وسایل را در فرآیند زندگی جوامع انسانی نادیده انگاشت.فرآیندهایی از قبیل گسترش شهرنشینی و رشد جامعه مدنی، افزایش میزان تحصیلات و به طورکلی طرز تلقی انسان امروز نسبت به جهان، از ثمرات انکارناپذیر این وسایل است. (12)
4- ارتباطات، اهرمی در دست حاکمیت
امروزه وسایل جمعی از همان قدرتی برخوردار است که زمانی جنگ افزارها از آن بهره می بردند و از همین روی حاکمیتهای سیاسی نیز از وسایل ارتباطی جهت مشروعیت بخشیدن به قدرت و افزایش نفوذ همه جانبه خود استفاده می نمایند.در واقع امروزه کاربرد اهرم گونه ارتباطات با هیچ وسیله ای قابل قیاس نیست.در این زمینه تحلیل آلوین تافلر، قابل توجه است، او تاریخ بشر را با تأکید بر عامل قدرت به سه عنصر تقسیم می کند، به نظر وی: انسانها با گذار از مراحل کشاورزی و صنعتی با مرحله نهایی که عصر قدرت یابی ارتباطات است، پای گذاشته اند؛ در این مرحله قدرت در دست کسانی است که صاحب شبکه های ارتباطاتی و اطلاعاتی هستند. (13)
5- ارتباطات درون مرزی و برون مرزی
ارتباط معنایی است که به مرزهای سیاسی، چهارچوبهای جغرافیایی و تفاوتهای اقتصادی وقعی نمی نهد و از آن جا که جریان آزاد افکار، عقاید و موضوعات برای انسان و جامعه دارای ارزشی بنیادین هستند، هر جا که ارتباطات چونان ابزار و انسان به مثابه مخاطب صحنه باشد، وسایل ارتباطی ایفای نقش می کنند؛ و در واقع ارتباط جمعی یا بهتر بگوییم ارتباطات میان توده ها، عبارت است از انتقال اندیشه ها به تعداد فراوانی از افراد در آن واحد بدون گرفتن مرزها. (14) به عبارت دیگر چنان که "ژوزف تی کلاپر" در کتاب تأثیر ارتباطجمعی بیان داشته، ارتباطجمعی عبارت است از رساندن اطلاعات، ایده ها و برداشتها از طریق وسایل ارتباطی و رسیدن این اطلاعات به عده زیادی از انسانها در یک زمان در نظر گرفتن مکان و مرزهای جغرافیایی." (15)
بنابراین ملتها ناگزیر از طرح سیاستهای ملی خود، با مراعات بعضی معاهدات ومعیارهای پذیرفته شده در سطح بین المللی هستند.(16) شماری بر این باورند که جریان آزاد اطلاعات، بدون در نظر گرفتن مرزها، افسانه ای بیش نیست و تا زمانی که ممالک فقیر و عقب مانده از امکانات لازم برای استفاده برابر از ارتباطات و اطلاعات محروم هستند و انحصار کنترل منابع و تکنولوژیهای ارتباطی در اختیار کشورهای بزرگ صنعتی قرار دارد، این جریان تحقق پذیر نخواهد بود اما یک نکته واضح است و آن این که: عامل "مرزهای جغرافیایی" در پرتو تحولات رخ داده در عرصه ارتباطات، اهمیت و جایگاه پیشین خود را از دست داده و این دلالت بر تغییر ماهیت و ویژگیهای امنیت ملی دارد.
با توجه با رشد کمّی و کیفی وسایل ارتباطی و افزایش کاربرد آنها در ساختارهای اجتماعی، مرزهای ملی و فراملی مفهوم محدودی یافته اند؛ یعنی وسایل ارتباطات جمعی با ابزارهای مدرن و امروزی سدهای مرزی را شکسته و یک خبر یا حادثه را همزمان بسیاری از شبکه های ارتباطی در تمامی نقاط جهان پخش کرده و به سمع و نظر هر مخاطبی در هر گوشه از جهان می رسانند؛ این موضوع سبب شده است که افراد از میزان آگاهی بالایی نسبت به مسائل پیرامون خود چه در داخل و چه در سطح بین الملل برخوردار شوند.در نقاطی از جهان که پیشرفت تکنولوژی در آنها مشهودتر است افراد علاوه بر دسترسی به رادیو و تلویزیون، مطبوعات، سینما و ماهواره به ابزاری چند منظوره مانند کامپیوترهای پیشرفه و انیترنت نیز تجهیز شده اند و نیازهای اجتماعی، اقتصادی، علمی و فرهنگی خویش را با توسل به این وسایل بدون کمتر مشکلی رفع می نمایند.
6- تأثیر ارتباطات نوین در روابط بین المللی
رسانه های نوین کشورها را از حیث فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی و اقتصادی آسیب پذیر ساخته اند.این شبکه های ارتباطی با ایجاد روند حرکت شتابان به سوی ایجاد فرهنگ جهانی، ملتها را با یکدیگر در آمیخته و تاریخ و فرهنگ و تمدن و ارزشها و باورهای ملل را در منظری پسامدرن، تنها نمودی از حقیقت، نه حقیقت واقعی دانسته و شناسانده اند.بدین ترتیب دولتها و حکومتهای سنتی در بسیاری از ابعاد، سلب قدرت و خلع اختیار شده اند.
در این زمینه تفکیک ارتباطات برون مرزی از درون مرزی کاملا ضروری است، ارتباطات برون مرزی در آستانه قرن 21تأثیرات چندسویه ای برجای گذاشته اند: اول – درهم آمیختن مرزهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی دوم - تضعیف مرزهای ذکر شده جغرافیایی به لحاظ سیاسی، چنان که ماهواره ها با پخش مستقیم برنامه، فضاهای ملی را با اخبار خارجی و سرگرمی و آموزش و برنامه های تبلیغاتی آکنده ساخته و از نظر فرهنگی نیز الگوهای جدید ارتباطات جهانی، همواره یک نوع فرهنگ کالاگرایی جهانی را تبلیغ میکنند که این مقوله تأثیراتی بسیار حیاتی در امنیت ملی جوامع ایفا می کند. (17)
تأثیر تحولات ارتباطی معاصر در روابط بین المللی موجب توجه بیشتر به مطالعات مقایسه ای در زمینه فرهنگی و افکار عمومی گشته و سرانجام تلاش برای پیدا کردن ارتباط میان ابعاد اقتصادی و ارتباطی منابع جهانی را در پی آورده است.در این زمینه مثالهایی در تاریخ جهان یافت می شود که همگی مؤید نقش حساس ارتباطات و وسایل جمعی در تحولات ملی و بین المللی است.دکتر تهرانیان در این زمینه به تأثیر نوارهای ضبط صوت در انتقال پیامهای امام در زمان انقلاب اسلامی ایران، تأثیر نمابر 1 در شورش دانشجویان معترض چینی در میدان تیان آن من پکن، تأثیر رایانه در شکست کودتای شوروی، تأثیر تلویزیون در سقوط مارکوس در فیلیپین، استفاده چریکهای مکزیکی از اینترنت و .اشاره می کند. (18)
بنابراین در یک جمع بندی از تأثیرات وسایل ارتباطی جدید در سطح داخلی و خارج از مرزها می توان به این موارد اشاره کرد: انتقال اطلاعات و اندیشه ها از مرکز به پیرامون، جهانی شدن امور محلی و محلی شدن امور جهانی و هجوم به مرزهای سنتی و ملی و پیدایش جامعه مدنی جهانی از راه گسترش سازمانهای دولتی و غیردولتی. (19)
ب ) مخاطبان: تحول کمی و کیفی
مخاطب کسی است که هدف اصلی وسایل ارتباط جمعی در جهت انتقال پیام موردنظر قرار میگیرد و در واقع محتوای پیام به نوعی به او مربوط می شود؛ هر شنونده یا مورد خطابی به معنای واقعی مخاطب نیست بلکه مخاطب سهمی از پیام داشته و پیام ارتباطی با منافع و مصالح وی مرتبط است.
1- تحول در گونه مخاطبان
می توان گفت در سه ماهه اول قرن 20مخاطب موجودی منفعل و در دو دهه بعد موجودی فعال قلمداد شده است.یعنی باور عمومی در این سه دهه این بود که هر چه رسانه بگوید همان می شود و رسانه می تواند به رفتار مخاطب شکل داده و رفتارهای همگانی و کلیشه ای پدید آورد. بنابراین، این نظریه فرجام ارتباط را اقناع می دانست. (20) اما در دو دهه بعد 1960-1940 نظریه تأثیرات محدود جایگزین شد که طبق آن مخاطب موجودی سرسخت و فعال بوده و خود را در معرض هر پیامی قرار نمیدهد و پیامی را برمی گزیند که با ذهنیت گذشته اش همخوانی داشته باشد. (21) از این دیدگاه فرجام ارتباط میتواند استحکام ذهنیت مخاطب باشد نه اقناع او، بنابراین در سالهای اخیر می توان تأثیر مخاطب به روی وسایل ارتباطات را دید؛ یعنی، این که رسانه های همگانی در چه جهتی حرکت کنند و چه مسیری را برای فعالیت در زمینه های مختلف برگزینند، تا حدودی بر گزینش مخاطب بستگی دارد؛ برای مثال مخاطبان با استقبال خود از یک روزنامه یا مجله ای خاص، هم جهت بودن خود را با آن مسیر ابراز می دارند، بدین سان با الگوسازی برای حرکت رسانه ها این حرکات را در جهت موردنظر خود هدایت می نمایند.بنابراین، پدیده مخاطب متحول شده است و مخاطب مانند گذشته انتخاب نمی شود بلکه خود برمی گزیند؛ چرا که برخلاف گذشته با ذهنیتهای منسجم و شکل گرفته ای به مسائل می نگرند.
2- تبدیل شدن مخاطبان داخلی به مخاطبان فراملی
با گسترش حیطه ارتباطات مخاطبان ملی جای خود را به مخاطبان فراملی داده اند یعنی آنها در موقعیتی قرار گرفته اند که حتی مورد تهاجم نظامهای مختلف تبلیغاتی می باشند زیرا با تغییر و تحول در شیوه تفکر و برخورد افراد با مسائل اجتماعی، زمینه های لازم جهت تأثیرپذیری و اثرگذاری فراهم شده است.
با گسترش مخاطبان از چهارچوب ملی به سوی مخاطبان جهانی، ضریب آگاهی و تفکر فزونی گرفته و مخاطبان مختلف در هر گوشه از جهان توانایی کشف عملکردهای مختلف در سراسر جهان را یافته اند.آنان با نحوه ای متفاوت از عملکردهای سیاسی سایر نظامها آشنا شدند و از اشکال متمایز زندگی در سایر جوامع انسانی آگاهی یافتند و توانستند با آداب و سنن، زبان، فرهنگ و انواع حاکمیت و شیوه های متنوع اقتصادی ارتباطی نو برقرار سازند.بدین سان شاخصهایی در زندگی جوامع پدیدار گشت شاخصهایی از قبیل:
مفاهیم اجتماعی قالبهای سنتی خود را از دست دادند؛
جوامع بشری از تعاملات مختلفی در زمینه زندگی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و اقتصادی برخوردار شدند؛
افراد در جوامع مختلف از حالت انفعالی خارج شده و نقشی فعال و تعیین کننده یافتند.
3- مخاطب و افکار عمومی
ارتباط مخاطب با وسایل ارتباط جمعی یک رابطه دوسویه می باشد.در پدیده مخاطب دو عامل بسیار مهم جهت تأثیرگذاری بر این پدیده آشکار است که عامل اول پیام می باشد: معنا در ذهنیتهای مختلف، متفاوت بوده و افراد با توجه به بسیاری از عوامل از جمله فرهنگ، محیط، تربیت و جایگاه اجتماعی و در مجموع تحت تأثیر پیشینه شخصیتی خویش مفهوم خاص خود را از یک معنا استنباط می کنند.بنابراین مفهوم و معنای پیام نزد همه افراد یکسان نیست و این عملکرد وسایل ارتباطی را دشوار می سازد؛ عامل دوم همان است که به افکار عمومی مشهود می باشد.
رسانه ها برمبنای افکار عمومی جامعه و در جهت آن گام برمی دارند و آن چه باعث رشد و بالندگی مخاطبان در جهتی خاص می شود و افکار عمومی را تقویت و تضعیف می نماید، همین رسانه های جمعی هستند.در یک تعمیم کلی، رسانه ها توانایی رشد کیفیت و یا تخریب افکار عمومی را دارند، آنان همواره سعی می کنند جو ارزشهای حاکم بر افکار عمومی را بسنجند و جهت اثرگذاری برای این افکار و رشد کیفی آن عملکردهای اساسی داشته باشند.با توجه به اهمیت فراوان افکار عمومی، نقشآن در ارتباطات و جلب مخاطب و در نهایت تأثیر آن در برقراری امنیت لازم تفحص در این مقوله بسیار اهمیت دارد که پژوهشگران باید به آن اهتمام جدی نمایند. (22) در هر صورت افکار عمومی پدیده ای اجتماعی و حاصل کنش و واکنش بسیاری از اذهان مخاطبان می باشد.این افکار حاصل جمع آوریهای جداگانه افراد نبوده بلکه پدیده ای است سازمان یافته، محصول ارتباطات و آثار متقابل آن. (23)
ج) انحصار تبلیغاتی و الگوی بسته از امنیت
انقلاب صنعتی و انفجار جمعیت و افزایش نفوس و توسعه شهرها، پیدایش بورژوازی توسعه سریع و پیشرفت تکنولوژی و نظام کار، تعادل گذشته را در هم ریخت و با ایجاد نهادهای مشارکت از فاصله میان مردم و حکومت کاسته شد.از آن گذشته وسایل ارتباط جمعی باعث پیدایش جامعه تازه ای گشت به گونه ای که امروزه افراد در تماس با منابع خبری، از رویدادهای فراملی نیز آگاه می شوند و همین ویژگی است که در درک ما از امنیت تأثیر بسزایی دارد. تبلیغ از شیوههای اثرگذار وسایل ارتباط جمعی است که می تواند در دو زمینه نمود یابد.اول: تبلیغات سیاسی 1 دوم: تبلیغات اقتصادی و تجاری 2 که در هر دو مورد افکارعمومی و فرهنگ حاکم در جامعه نقش اساسی را ایفا می کنند.اهمیت تبلیغات سیاسی با توجه به تمام امکاناتی که پیشرفت تکنولوژی ارتباطات و اطلاعات در اختیار آن قرار داده، شاهدی است بر اهمیت افکار عمومی در جامعه امروزی، پیشرفت طرحها، حفظ نظم اجتماعی و اجرای سیاستها امروزه با تصمیم و همکاری افراد بیشماری بستگی پیدا کرده است. (24) بنابراین تبلیغات در زمینه سیاسی می تواند پیامدهای مثبت یا منفی بر امنیت ملی داشته باشد یعنی با استفاده از آگهیهای تبلیغاتی هر رسانه، می توان ضریب مشروعیت یک نظام را کاهش یا افزایش داد و با این که از تبلیغات جهت جلب اعتماد یا سلب اطمینان افراد بهره برد؛ مثلا سیاستمدارانی که طرفداران زیادی ندارند و یا نامزدهایی که برای همسوسازی افکار عمومی با اهداف مورنظر استفاده می کنند.بنابراین در درازمدت فقط دولت در یک جامعه بسته می تواند به یک موقعیت انحصاری کامل دست یابد که در آن الگوهای فکری تمام مردم را می توان در شبکه ارتباطی تغییر داد. (25) البته با توجه به چنین نظری، انحصار تبلیغ فقط در جوامع بسته که سیستمهای ارتباطی دیگری جزازطریق دولت وجود نداشته باشد پیش می آید وگرنه درجایی که بتوان از طریق امواج رادیو، تلویزیون و سایر تمهیدات تبلیغاتی مانند آنتنهای ماهواره و شبکه جهانی اینترنت نفوذ یافت، تبلیغات انحصاری شانس ماندن در یک محدوده محصور شده را ندارند و با گسترش این شبکه های ارتباطی ضریب مشروعیت چنین نظامهای بسته ای، به حداقل می رسد و در نهایت انحصار تبلیغ در محدوده ملی از میان میرود؛ به عبارتی استفاده از الگوهای بسته جهت تأمین امروزه دیگر کارایی لازم را ندارند.
د) امنیت: ساختار و معنایی تازه
با توجه به اقتدار روزافزون وسایل ارتباط جمعی، ارتباط جهانی معاصر و تغییر شکل جهان در قالب ظهور و کاربرد مفاهیم جدید، اسباب ایجاد یک امپراتوری ارتباطی و به عبارتی امپریالیسم ارتباطی، خبری و فرهنگی پدید آمد.در این باره جامعه جهانی با تغییراتی بنیانی در تکنولوژی ارتباطات مواجه شد که کلیات آن در قسمتهای پیشین آمد.با توجه به موارد مذکور و ارزیابی اجمالی به عمل آمده، دگرگون گشتگی مفهوم امنیت آشکار می گردد.با ایجاد نهادهای مختلف سیاسی و اجتماعی و کاهش فاصله بین دولت و شهروندان، ملی تغییراتی پدید آورده است.از دیگر سو وسایل ارتباط جمعی آثاری بر جوامع نهاد که این پیامدها ارکان اساسی مفهوم امنیت را متغیر ساختند از جمله:
1- ایجاد انگیزه ها و نگرشهای مثبت در زمینه های مختلف اجتماعی و همچنین حاکمیت
2- ایجاد و رشد رفتارهای مقبول اجتماعی
3- افزایش مشروعیت سیاسی نظام حاکم
4- ایجاد هماهنگی فکری در سطح جامعه
5- پی ریزی افکار عمومی
در گذشته قانون معنایی صرفا طبقاتی است و در حکومتهای دیکتاتوری، تجسم و توجیه خواستها و تمایلات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی حاکمیت به شمار می آمد و مخالفان نیز در این نوع حکومت جایی نداشتند آنان ملزم بودند همان گونه بیندیشند که دیدگاه طبقات حاکم از افراد جامعه خواستار بود، در غیر این صورت با ایجاد ناامنی برای برقراری امنیت تنها راه ممکن توسل به زور و زندان بود و قانون نیز با طبقاتی عمل کردن، نمی توانست به طرق صحیح جهت ایجاد نظام و افزایش و آرامش بکوشد.به عبارتی قانون بر مبنای امنیت شکل گرفته بود و امنیت را نیز طبقات حاکم در مسیر تمایلات خود برقرار می ساختند.اما امروزه با گذشت زمان حرکت بشر به سوی تکامل و تعالی و نیز با گسترش شبکه های ارتباطی با شعاع عملکرد وسیع، تعاملاتی در زمینه های مختلف بین دول و ملل مختلف جهان صورت گرفت یعنی مفاهیمی که سازنده حیات سیاسی یک کشور بودند در چهارچوبی تازه موضوعیت یافتند.مفاهیمی نظیر حکومت، دولت، قانون، آزادی، عدالت، حقوق، اقتصاد، سیاسی و حاکمیت متحول شدند؛ به گونه ای که در جوامع دموکراتیک امروزی قانون در جهت تعدیل جامعه گام برمی دارد.
در چنین شرایطی، مفهوم امنیت نیز تحت شعاع این تغییرات کلی در معانی واژه ها، به مفهومی تازه دست یافته است.معنایی که در چارچوب عملی قادر به پاسخگویی نیاز انسان معاصر در زمینه ایجاد امنیت و برقراری آن در جوامع امروزی باشد.جهان امروز را در برقراری امنیت باید نیازمند پیروزی از چند اصل دانست:
1- برمبنای قانون بودن امنیت: هر قدر جامعه ای با توجه به الگوهای قانونی حرکت نماید به همان میزان ضریب امنیت در آن افزایش می یابد.
2- منع استفاده از شیوههای تحکمی و خشونت در برقراری امنیت: امروزه استفاده از زور و سلاحهای نظامی و خشونت جهت ایجاد امنیت با شکست مواجه می شود.
3- استفاده از وسایل ارتباط جمعی جهت برقراری هر چه بیشتر امنیت: نظام حاکم بر جامعه با استفاده از چنین وسایلی قادر به افزایش ضریب مشروعیت خویش خواهد بود و با افزایش میزان مشروعیت ضریب امنیت نیز در آن جامعه رشد صعودی خواهد داشت.
بنابراین تغییر مفهوم امنیت، نخست در بطن تفکرات حاکمیت و مردم و دو دیگر در شیوه های برقراری امنیت در جوامع انسانی نهفته است.
علاوه بر موارد یاد شده در دنیای پس از جنگ سرد مفهوم جدیدی از امنیت متولد شده است که با مفاهیم گذشته آن تفاوتهای اساسی یافته است.یعنی در مفهوم جدید از امنیت مجموعه ای از افراد، گروهها، سازمانهای فراملی و فروملی نقش ایفا می نمایند و با تأکید بر این که ابعاد نظامی، سرزمینی، اقتصادی و تجاری امنیت همچنان معتبر است، ولی بعد ارتباط فرهنگی در جهت تأمین امنیت نقش و توان بالاتری در دهه های آتی در عرصه ملی و در نهایت بین المللی ایفا خواهد نمود. (26)
در یک تعریف، امنیت ملی احساس امن، رهایی از اضطراب و دغدغه که ناشی از اتحاد ملی، آزادی، توسعه و موقعیت یک کشور است.در دایرةالمعارف اجتماعی نیز امنیت چنین تعریف شده است: توان یک ملت در حفظ ارزشهای داخلی در مقابل تهدیدات خارجی. (27) "والتر لیپمن" محقق و نویسنده آمریکایی هم از نخستین کسانی است که به روشنی به تعریف مفهوم امنیت ملی پرداخته است: یک ملت وقتی دارای امنیت است که در صورت اجتناب از جنگ بتواند ارزشهای اساسی خود را حفظ نماید و در صورت اقدام به جنگ نیز بتواند آن ارزشها را پیش برد. (28) و این تداعی کننده همان تعریفی است که "ریچارد کوپر" از امنیت دارد.
یعنی: توان جامعه در حفظ و بهره گیری از فرهنگ و ارزشهایش (29) 1- نقش و تأثیر وسایل ارتباطی بر مفهوم امنیت ملی
امروزه خصوصا از سال 1990با رشد سریع ارتباطات و اطلاعات، نزدیک شدن بیشتر ملتها به یکدیگر مطرح می گردد.در عصری که می توان آن را انقلاب اطلاعات و ارتباطات نامید مفهوم امنیت ملی نه مثل گذشته تنها به بعد نظامی – سرزمینی مربوط می شود و نه صرفا ابعاد اقتصادی، نظامی، سیاسی اجتماعی را در برمی گیرد.بلکه به دلیل یک دست شدن جامعه جهانی همه مسائل، به سان یک جامعه سیاسی داخلی به یکدیگر مرتبط و نزدیک می شوند که از جمله این مسائل امنیت می باشد به عبارتی دیگر در چنین جهانی، امنیت یک کشور مساوی با امنیت همه و برعکس خواهد بود.یعنی مفهوم امنیت، مفهومی متقابل و یکسان برای همه دولتهاست.
اینک بسیاری از دولتها در مورد تزلزل ارزشهای فرهنگی – اجتماعی خود احساس خطر و ناامنی می نمایند (30) این احساس خطر و نگرانی گرچه در میان دول جنوب به دلیل فقدان فن آوری ارتباطی و اطلاعاتی بیشتر مطرح می گردد، ولی بین دول شمال نیز (اروپا و آمریکا – ژاپن – چین) کم و بیش چنین احساس یعنی (جنگ فرهنگی) حاکم است [به همین خاطر است که می بینیم کشوری مانند] چین مسأله امنیت ملی را از زاویه ای کلی تر و گسترده تر مورد توجه قرار می دهد.
2- تحول شاخصهای امنیت
در دوره ای از تاریخ 1945-1700 مفهوم امنیت، امنیت نظامی – سرزمینی بود یعنی سرزمین وسیع تر، جمعیت بیشتر، سرباز و ارتش قوی تر، امنیت بیشتری نیز به همراه داشت، (31) این موارد از مشخصه های برقراری امنیت به شمار می آمدند و اگر حاکمیتی از این امتیازات بهره کمتری داشت قادر به تأمین امنیت نمی بود؛ اما در دوره بعد یعنی از 1945تا 1990ضمن این که مفهوم نظامی در ایجاد امنیت همچنان باقی ماند ولی عملا ایجاد امنیت در قالب ابعاد اقتصادی و تجاری متمرکز شد؛ زیرا در این دوره علم و فن آوری، ارتباطات، سلاحهای نوین، تجارت بین المللی و رشد اقتصادی چشمگیر بود. در این میان از شاخصهای امنیت جدید می توان به موارد ذیل اشاره کرد: افزایش توان فرهنگی، ارتباطی و اطلاعاتی بیشتر و نسبی بودن امنیت.
بنابراین با تغییر میزان قدرت و وجود تهدیدات بالقوه و بالفعل حتی قوی ترین دولتها نیز از امنیت مطلق بی بهره اند؛ در مجموع برای امنیت ملی، ویژگیهای عمومی زیر ار می توان برشمرد که جوهره اصلی آن را شکل می دهند:
1- حفظ جان مردم: که از طریق ایجاد یک نظام قدرتمند اطلاعاتی می توان به آن دست یافت.
2- حفظ تمامیت ارضی: که با ایجاد تمایلات دموکراتیک و صلح جویانه برای از میان برداشتن تمایلات جدایی طلبانه شکل می گیرد.
3- حفظ نظام اقتصادی: که با توسعه اقتصادی و افزایش میزان اشتغال و کاهش بی کاری ایجاد شود.
4- حفظ استقلال و حاکمیت کشور: که براساس دو عامل تبادلات صلح جویانه و تبلیغاتی با خارج از مرزها و هماهنگی در جهت کاهش تضادها در داخل به وجود می آید.نتیجه آن که امنیت در عصر حاضر صبغه ای ارتباطی داشته و بدون توجه به ماهیت ارتباطات نمی توان به فهم آن رسید.
ه) امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران
کشور ایران در منطقه پر تلاطم خاورمیانه قرار دارد و این مسأله به لحاظ موقعیت بین المللی ایران در سطح منطقه و جهان، وضعیت شاخصی است که عملکردهای خاص سیاسی حاکمیت را می طلبد.
در عین حال کشور ما به لحاظ داخلی با مشکل قومیتها مواجه است که خود مقوله امنیتی مهم و جداگانه ای میباشد.ضمنا ایران از کشورهای ایدئولوژیک جهان می باشد، بنابراین مسأله گوناگون قومیتها نظیر ترک، کرد، لر، بلوچ، و فارس که در دورن آنان نیز تنوع مذهبی دیده می شود تهدیدی بالقوه برای امنیت فراملی است باید بر مبنای عوامل ذیل پایدار باشد:
1- ایجاد هماهنگی و یکپارچگی در داخل
2- ایجاد ترکیبهای ملی با توجه بر انگیختن عرق ملی – اسلامی
3- کاهش تضادهای موجود به لحاظ ایدئولوژیک و فرهنگی
4- آگاهی بخشی جهت ایجاد احساس مشترک ملی و سازماندهی برای مشارکت فعال
به این ترتیب با توجه به شیوه های فوق جهت گامهای اولیه به سوی امنیت ملی میتوان به نقش استفاده از وسایل ارتباطی متعدد که بیانگر افکار متنوع باشد پی برد.این وسایل می تواند با استفاده از تجهیزات مناسب خود منجر به کاهش برخوردهای ذهنی، عملی و عقیدتی شوند و جامعه را از لحاظ درونی یکپارچه سازند.
پس حاکمیت در جامعه ایران می تواند از این وسایل در حمایت ذیل یاری جوید:
1- ایجاد یک هویت عمیق و ریشه دار ملی.
2- ایجاد حس مسؤولیت و حساسیت در قبال مصالح عمومی.
3- استفاده از وسایل ارتباطی متعدد برای ایجاد حس مسؤولیت در مقابل امنیت و عمل نمودن به قانون در کشور.
4- به کار بردن ابزار ارتباطی جهت شکل دادن به افکار عمومی متناسب با مقتضیات امنیتی، سیاسی، اقتصادی.
5- کاربرد وسایل ارتباط جمعی جهت افزایش ضریب اعتماد افکار عمومی نسبت به حاکمیت
اول )تهدیدات داخلی در چارچوب مرزهای دورنی جمهوری اسلامی ایران
برای طرح راهکارها مناسب و عینی جهت برقراری امنیت در عصر ارتباطات، در آغاز باید تهدیدات متعددی را که امنیت ج.ا.ا را مخدوش می سازد برشماریم.در بحث گذشته مشاهده شد که یکی از تهدیدات داخلی کشور ما به لحاظ امنیتی ناهمگونی قومیتها از جنبه های متفاوت بود که این، در ترکیب جمعیت یک کشور خطری بالقوه است.
گذشته از مشکل ذکر شده، امروزه تهدیدات دیگری نیز در داخل، جامعه اسلامی ایران را در معرض تلاطم قرار داده است مانند مفاسد اجتماعی، فعالیت گروههای ضدانقلابی و .که برای مقابله با آنها از راهکارهای مؤثر، حرکت به سوی جامعه ای آرام و قانون مدار است، جامعه ای که در آن حاکمیت با تکیه بر قانون می تواند مانع از عملکرد افراطی و بی ثبات کننده گروههای مختلف گردد.بدیهی است که وسایل ارتباط جمعی چنان که در ایران و سایر نقاط جهان نیز نشان داده اند، تأثیر شگرف و گسترده ای در ایجاد ثبات و آرامش دارند و از این روی باید به جایگاه و شأن قانونی آنها توجه در خوری گردد.
در این میان، از آن جا که جمهوری اسلامی ایران برمبنای یک نظام ایدئولوژیک استوار است، ویژگی ای که میتواند چنین حاکمیتی را از سایر حکومتها متمایز سازد، بنابراین نظام جمهوری اسلامی باید با در نظر گرفتن چنین اصلی در اساس آن، هماهنگی لازم بین خواستهای ایدئولوژیک و نیازهای اجتماعی در عصر حاضر پدید آورد تا اینکه آرامش موردنظر حاصل آید.کارکرد فوق فقط از عهده وسایل ارتباط جمعی برمی آید و اگر به نحوه احسن به اجرا گذارده نشود، خود منشأ تهدید داخلی عمده ای خواهد بود که مقابله با آن به سادگی میسر نیست.
دوم) تهدیدات خارجی و بین المللی جمهوری اسلامی ایران
جهت شناخت تهدیدات برون مرزی، ابتدا باید ارزیابی کنیم که در کدام محدوده جغرافیایی قرار گرفته ایم یعنی مرزهای ما توانایی ایجاد چگونه تهدیداتی را دارند.با توجه به موقعیت ژئوپولتیک ایران و حساسیت کشورمان به لحاظ آن که یکی از بزرگترین و قوی ترین کشورهای منطقه خاورمیانه به شمار می رود.جمهوری اسلامی همواره در معرض تهدیدات مختلف بوده است.
ایران در شمال با غائله آذربایجان و ترکیه مواجه است.پیوستن ترکیه همسایه شمالی ایران، به ناتو خطرزا می باشد در عین حال قراردادهای اخیر ترکیه و آذربایجان نیز محل تأمل است.زیرا آذربایجان پس از جدا شدن از شوروی برای مرزهای شمالی ما تهدیدی بالقوه محسوب می شود در این میان وسایل ارتباط جمعی با استفاده از زبان و موسیقی، آداب و سنن و فرهنگ آذری موضوع الحاق آذربایجان ایران به ترکهای شمالی و تأسیس یک سرزمین مستقل را دامن زده اند.در چنین موقعیتی جمهوری اسلامی ایران باید به شیوه های تبلیغاتی متعددی توسل جوید تا ذهنیت آذربایجان ایران را به سوی داخل سوق دهد.
در غرب ایران عراق بی ثبات قرار دارد که همچنان با کینه ورزی نسبت به ایران همواره در صدد ایجاد بحران در منطقه می باشد.در شرق نیز طالبان با یک ایدئولوژی ضدشیعه و وهابی گری تهدیدی بالفعل محسوب می شود؛ همچنین افغانستان در جهت واردات موادمخدر از طریق مرزها به ایران نیز خطرزا بوده است.
در جنوب با وجود روابط دوستانه اخیر همچنان مسأله جزایر و تلاش برای ترسیم ایران چون خطری منطقه ای، وجود دارد که کشمکشهای فراوان و خاتمه ناپذیر بر سر این جزایر برای امنیت ایران می تواند مشکل ساز باشد.اسرائیل نیز به مثابه همسایه ای پنهان نباید از نظر دور بماند.
همچنین حضور نیروهای آمریکایی در خلیج فارس نیز تهدید جدی برای منافع ایران به شمار می رود.حال این تهدیدات همگی تهدیدات مرزی و سرزمینی بودند که بازتابهای مختلفی در سطح داخلی و جهانی به همراه خواهند داشت.
اکثر تهدیداتی که در بالا به آن اشاره کردیم بالقوه هستند، حال باید گفت چه عواملی این بالقوه را به بالفعل تبدیل می نماید؟ هر انگیزه بیرونی ای که بخواهد این تهدیدات را به عرصه عمل وارد سازد، ناگزیر جهت گسترش خطر و پیروزی در عملکرد خود ابتدا باید افکار عمومی را با خود همراه سازد و سپس با پشتوانه ای محکم تهدیدات را عملی کند؛ بنابراین برای شکل گیری افکار عمومی، ضرورت وجود وسایل ارتباطاتی و پیامهای تبلیغاتی برای آماده سازی اذهان در اولویت قرار دارد و از این حیث می توان "ارتباطات" را حلقه واسط بین تهدیدات بالقوه و بالفعل دانست.
سوم) راهکارهای پیشنهادی با تأکید بر نقش ارتباطات
1- امنیت و اجرای آن باید برمبنای قانون اساسی باشد و حاکمیت در جهت رشد رفتارهای قانونی و عملکرد قانونمند نهادهای مختلف اجتماعی – اقتصادی و سیاسی می تواند از رادیو، تلویزیون و مطبوعات یاری جوید.
2- با پخش برنامه هایی که به لحاظ اجتماعی و فرهنگی توانایی ایجاد احساسات مشترک ملی را دارد در جهت همگون ساختن ملیتهای مختلف در ایران گام برداشته شود.
3- با شناخت روانی و اجتماعی قومیتهای گوناگون ازتبلیغاتی متناسب ومشترک بین این مخاطبان استفاده شده و با پیامهای اثرگذار، در آن حس تعلق به کشورشان را زنده نمایند.
4- حاکمیت در نظام جمهوری اسلامی می تواند با استفاده از وسایل ارتباط جمعی هویت دینی را در افراد تقویت کرده و حس ایدئولوژیکی را در آنان پویا سازد.در این مقوله استفاده از متخصصانی آگاه در امر ارتباطات از لحاظ روان شناختی و جامعه شناختی ضروری می باشد.
5- با توجه به گستردگی شعاع عمل وسایل ارتباط جمعی، نظام جمهوری اسلامی باید در بخش ارتباطاتی نظیر رادیو، تلویزیون، مطبوعات و سایر رسانه های گورهی با استفاده از کارشناسانی توانا، گسترش این حیطه را در اولویت قرار دهد و فهم درست و عقلانی از ایدئولوژی اسلام را در قالب شیواترین و متنوع ترین برنامه های ارتباطی بگنجاند تا بتواند با تهدیدات بیرونی مبارزه کند.
چهارم) تلاش ارتباطی گسترده جهت مقابله با تصویرسازیهای نادرست از ایران در سطح جهان
تصویرسازی غرب از کشورهای شرق و نیز مسلمانان و ایران تا حدودی در همسویی هستند؛ براساس تحقیقی در آمریکا، از دانشجویان سؤال شد با شنیدن کلمه خاورمیانه چه مفاهیمی برای آنان تداعی می شود که پاسخهای آنان عبارت بود از: تروریست، بیابان، جنگ، نفت، پول، شتر، بنیادگراها، افراطیون، غیرمتمدن، غیردموکراتیک، خطرناک، تکلم کننده به زبان عربی، غیر قابل اطمینان، خشونت، ارتجاع، شد آمریکایی و (32) این اظهارنظرها در حالی صورت می گرفت که هیچ یک از دانشجویان حتی جای کشورهایی مانند ایران، افغانستان و ترکیه را روی نقشه نیز نمی دانستند. به نظر دکتر معتمدنژاد تصویرپردازیها و قالب سازیهای وسایل ارتباط جمعی غرب در زمینه جمهوری اسلامی ایران از جمله نمونه های کم سابقه و شاید بی سابقه برخوردهای آنان با مسائل جهان سوم در سالهای اخیر به شمار می روند به گونه ای که کمیسیون بین المللی یونسکو برای مطالعه مسائل ارتباطات در گزارشهای خود از تصویرسازیهای این وسایل در مورد جمهوری اسلامی ایران، به یک نمونه مهم جهانی یاد کرده است (33) بنابراین جمهوری اسلامی ایران برای استوار ساختن مبانی امنیتی خود ناگزیر باید به مقوله ارتباطات در سطح جهانی توجه کرده، با تمام توان در این گستره بکوشد.
برای مقابله با شیوه های ارتباطی غرب در برخورد با جمهوری اسلامی ایران دو نوع رویارویی و مقاومت به صورت همزمان لازم می باشد: اول – در خارج از مرزها برای مخاطبان خارجی.دوم – در دورن مرزها برای مخاطبان داخلی.آن چه در تبیین چهره ایران برای مخاطبان مؤثر است دادن تصویر واقعی و مستند است و آن چه مخاطب داخلی را از تأثیرپذیری از پیامهای بیگانه باز می دارد، ایجاد تنوع و جذابیت در برنامه است به گونه ای که مطالب در جهت اقناع و ارضای مخاطب در مسیری منسجم تهیه شده باشند.
لازم به ذکر است که در این مورد تبصره 75قانون برنامه دوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران برای امنیت ملی، پیش بینی لازم در بودجه های سالانه (تا پایان سال 1378)را به عمل آورد که اهداف موردنظر در این زمینه از این قبیلند:
1- گسترش مبادلات فرهنگی و حمایت از فعالیتهای بخش غیردولتی در عرضه محصولات فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در سراسر دنیا به ویژه کشورهای اسلامی و جهان سوم؛
2- گسترش روابط با خبرگزاریهای مستقل و مؤثر منطقه ای و بین المللی و استفاده از کانالهای ماهواره ها جهت پوشش مخاطبان کشورهای دیگر و سیل مبلّغان؛
3- تلاش در جهت ایجاد شبکه های رادیویی و تلویزیونی بین الملل اسلامی، گسترش و بهبود پوشش شبکه های برون مرزی صدا و سیما، گسترش برنامه های آموزشی و فرهنگی زبان و ادبیات فارسی برای خانواده های ایرانی و سایر مخاطبان در خارج از کشور برنامه های ذکر شده می تواند در قالب اهداف فوق از جمله شیوه های تأثیرگذاری در سطح داخلی و بین المللی باشد.
نتیجه گیری
بی اعتباری عملی مرزهای شناخته شده بین المللی در برابر امواج تبلیغاتی و پیامهای وسیع ارتباطی از سویی و بیداری احساسات فرهنگی و اصالت جویانه اقوام و ملل از سوی دیگر، سبب کمرنگ شدن نقش کشو – ملتها در عرصه بین الملل و در عوض پررنگ شدن نقش فرهنگها و تمدنها گشته است.این وضعیت برروی شاخصهای امنیتی جوامع تأثیرگذار بوده اند؛ پس حاکمیت ما باید از ارتباطات به لحاظ ابزاری جهت انتقال تفکر موردنظر در داخل و خارج مرزها سود جوید و با ریشه یابی مشکلات و موانع موجود عرصه را در عمل بگشاید.بنابراین میتوان این گونه داوری کرد که جامعه ای که در عمل مشکل دارد حتما در اندیشه هایش نیز دچار گرفتاری بوده است.وحدت نظر در هیچ کجای دنیا بین نخبگان وجود ندارد بلکه این اجماع نظر بین نخبگان از گروههای مختلف است که منجر به تولد توسعه یافتگی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی شده و امنیت ملی را متبلور می سازد.هر جا که نشانی از پیشرفت هست همان جا نیز شواهدی از انسجام فکری نخبگان به چشم می خورد.پیشرفت نیاز به مدیران مدبر داشته که برداشتهای کلیدی مشترکی از مفاهیم داشته باشند و این مهم با استفاده بهینه از نیروی متخصص در جامعه پدید می آید.استفاده از تخصص جامعه را به سوی نظم و قانونمند شدن رهنمون می شود که با خود امنیت ملی را به ارمغان خواهد آورد و ارتباطات نیز در این روابط پیچیده و مستقیم در عصر خود، نقشی بسیار حساس و کلیدی تواند داشت.
یادداشتها
(1) مک لوهان، آیینه های جیبی، انتشارات رادیو و تلویزیون ملی ایران، سال 1352.
(2) ساروخانی، باقر، جامعه شناسی ارتباطات، تهران، انتشارات اطلاعات، 1371، صص 22-19.
(3) همان، صص 18و 19.
(4) همان، ص 19و 20.
(5) همان، صص 18و 19.
(6) همان، صص 47و 48.
(7) محسنیان راد، مهدی، ارتباطشناسی، تهران، سروش، 1368،ص 45.
(8) اسدی، علی، افکار عمومی و ارتباطات، تهران، انتشارات سروش، 1371،صص 25-23.
(9) مک لوهان و هربرت مارشال، برای درک رسانه ها، سعید آذری، تهران، مرکز تحقیقات و مطالعات و سنجش برنامه ای صدا و سیما، 1377،ص 125.
(10) بهنود، مسعود، "چه افتاد بر سرما"، آدینه، 1368،شماره 24،ص 14.
(11) همان، ص 15.
(12) جامعه شناسی ارتباطات، پیشین، صص 21-19.
(13) تافلر، آلوین، موج سوم، شهیندخت خوارزمی، تهران، فاخته، 1374 ،1374،ص 61.
(14) پاد، ایرج، ارتباطات، جامعه امروز و فردا، انتشارات صدا و سیما، سروش،1369،ص 24.
(15) همان، ص 25.
(16) همان، ص 40.
(17) Tehranian, Majid, “Comunication & Internatonal Relations:Problems,Puzzles”, Policies & Prospects, 1996, p.36.
(18) Ibid.p.39.
(19) Ibid.
(20) شکرخواه، یونس، "پدیدارشناسی مخاطب"، فصلنامه علمی و پژوهش سنجش، 1376،شماره 11،ص 22.
(21) همان.
(22) دیویدسون، نیلیپس، "افکار عمومی، نقش و اهمیت آن در جامعه"، نصرت فتحی، فصلنامه علمی و پژوهش سنجش، 1376،شماره 11،ص 22.
(23) نظامهای اجتماعی، چارلز کولی، پیشین، ص 121.
(24) بنیگر، اتولر، ارتباطات اقناعی، علی رستمی، تهران، مرکز تحقیقات و مطالعات سنجش برنامه ای صدا و سیما، 1376،ص 39.
(25) ماندل، رابرت، چهره متغیر امنیت ملی، ترجمه پژوهشکده مطالعات راهبردی، تهران، 1377،ص 43.
(26) قاسمی، ج، "برداشتهای متفاوت از امنیت ملی"، فصلنامه سیاست دفاعی، بهار 1372،پیش شماره دوم، صص 54و 55.
(27) همان.
(28) همان، ص 56.
(29) ماندل، رابرت، پیشین، ص 43.
(30) امنیت ملی و نظام بین الملل، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها، 1374،ص 11.
(31) همان، ص 11.
(32) معتمدنژاد، کاظم، "تصویر خبری انقلاب اسلامی ایران در جهان"، رسانه، 1368،شماره 1،مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها، صص 31-21.
(33) جبلی، پیمان، "نگاهی به سیاستهای ارتباطی جمهوری اسلامی ایران"، فصلنامه علمی پژوهشی رادیو تلویزیون، 1378،پیش شماره سال اول، ص 95.
الف - ارتباطات: شناختی همه جانبه
ب - مخاطبان: تحول کمی و کیفی
ج - انحصارتبلیغاتی و الگوی بسته از امنیت
د - امنیت: ساختار و معنایی تازه
ه - امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران
نتیجه گیری
یادداشتها
مقدّمه
امروزه گسترش شبکه های ارتباطی جهان، در هم شکستن مرزها و قرار گرفتن مخاطبان کشورهای مختلف در معرض امواج تبلیغات جهانی، مفاهیم بسیار متفاوتی از ارتباطات درون مرزی و نتایج حاص از آن در چارچوبهای مختلف از جمله، مسائل مربوط به امنیت ملی پدید آورده است.دیدگاه امروزی نظامهای مختلف جهانی، به مسأله جهانی شدن و همکاریهای منطقه ای، تمامی مجموعه های ملی را وادار می سازد تا با توجه به نقش گسترده ارتباطات، پیدایش و گسترش ماهواره ها و تبدیل مخاطبان ملی به بین المللی، از این ابزار قدرتمن تعریفی جدید به دست دهند.بنابراین در پرتو تعاریف جدید از ارتباطات و با تکیه بر مفهوم کاربردی اش می توان نقش آن را در امنیت ملی مشاهده کرد: امروزه ابزارهای مختلف اعمال زور جای خود را به اقناع می بخشند و دولتها نیز بیشتر بر پایه اقناع ملی سعی در حفظ و گسترش مشروعیت قانونی خود دارند.پس مشاهده می شود که تحولات جدید که حاصل استفاده از وسایل ارتباطی است سبب شده اند که مرزهای جغرافیایی به شکل موجود مفهوم خود را از دست بدهند و دنیای امروز بنا به گفته مک لوهان اصطلاحا به دهکده جهانی 1 مبدل گردد.بی تردید شیوه برقراری امنیت در چنین جهانی تحت تأثیر ارتباطات می باشد، شیوه ای که بسیار متفاوت از گذشته است.با توجه به اهمیت علم ارتباطات و تأثیر مستقیم آن بر امنیت ملی و جهانی، نظامهای سیاسی مختلف در پی آنند تا تدابیری تازه را جهت برقراری هر چه بیشتر امنی به کار گیرند.به همین خاطر است که معتقدیم پژوهشی در زمینه مفهوم جدید ارتباطات و امنی، به ویژه کاربرد آن در کشورمان به یک ضرورت تبدیل شده است.
از این ور در این بحث نخست نگاهی خواهیم افکند به دو مفهوم ارتباطات و امنیت ملی و آن گاه به تحلیل وضعیت فعلی ایران پرداخته و راهکارهای مناسب مطرح می شوند.
الف) ارتباطات: شناختی همه جانبه
اطلاق عنوان دهکده جهانی بر وضعیت ویژه انسان در قرن بیستم حکایت از گسترش حوزه نفوذ ارتباطات در عصر حاضر دارد.(1) همراه با رشد علم ارتباطات بسیاری از سنتهای جوامع گوناگون جایگاه خود را از دست داده اند و مفاهیمی نو، جایگزین سنتی شده اند که زمانی ایفاگر نقشی عمده در فرهنگ این جوامع بودند.برای پی بردن به گسترش نفوذ قلمرو این پدیده، ابتدا باید به دیدگاهی جامع از ارتباطات دست یافت:
1- تعریف ارتباطات
منظور از ارتباطات در اینجا ارتباطات میان فردی نمی باشد بلکه مراد ارتباطات جمعی و گروهی و تأثیراتی است که این نوع ارتباطات در جوامع دارند.ارتباط از نظر لغوی واژه ای است عربی به معنای پیوند دادن، پیوستگی و رابطه (2) است.از نظر اصطلاحی "ادومین ابری" ارتباط را در معنای عام آن چنین تعریف می کند: ارتباط عبارت است از فن انتقال اطلاعات، افکار و رفتارهای انسانی از یک شخص به شخص دیگر. (3) چارلز کولی از معتبرترین محققان این رشته نیز ارتباط را سازوکاری می داند که از خلال آن روابط انسانها برقرار شده و بسط می یابد. (4) پس ارتباط، انتقال پیام به دیگری و اساس شکل گیری جامعه انسانی است و به همین خاطر می باشد که ماهیت جوامع فعلی برپایه آن تعریف می شود: ارتباط سازوکاری است که روابط انسان براساس آن پدید می آید و تمامی مظاهر فکری و وسایل انتقال و حفظ آنها در مکان و زمان برپایه این سازوکار توسعه می یابد. (5)
توضیح انجمن بین المللی تحقیقات ارتباطجمعی برای تبیین هر چه بهتر معنای "ارتباط" نیز همین معنا را می رساند آن جا که می خوانیم:
“منظور از ارتباط، روزنامه ها، نشریات، مجلات، کتب، رادیو، تلویزیون، و وسایل ارتباطی همانند تلفن، تلگراف، کابلهای زیردریایی و پپت می باشد.ارتباط چگونگی تولید و توزیع کالاها و خدمات مختلفی را که وسایل و فعالیتهای فوق را به عهده دارند و مطالعات و تحقیقات مربوط به محتوای پیامها و نتایج و آثار آن را نیز در برمی گیرد." (6)
در مجموع تعریف میکی اسمیت را می توان تعریفی مختصر و مفید از ارتباط دانست آن جا که می گوید: "ارتباط عبارت است از فراگرد انتقال اطلاعات، احساسها، حافظه و فکرها در میان مردم." (7)
2- تحول مفهوم ارتباطات
با شروع انقلاب صنعتی و رشد روزافزون تکنولوژی، مفهومی جدید چون تقسیم کار تبلور یافت که با خود گسترش صنایع و رشد دانش تجربی را به همراه داشت.با آغاز این شیوه از زندگی، فرهنگ متناسب با آن ظهور یافته و کیفیت زندگی معاصر دگرگونه گشت.با ایجاد تحول و دگرگونی در این حیطه از زندگی انسانها، عملکرد ارتباطات نیز تنوع پذیرفت و در واقع میدان اقتدار آن نامحدود شد.به عبارتی می توان گفت ارتباطات به شکل امروزی خود زاییده رشد صنعت و فرآورده های علمی بشر از فردای انقلاب صنعتی است و تغییر مفهوم ارتباطات نیز در پیشرفت وسایل ارتباطی و اهداف به کارگیری آن خلاصه می شود؛ چرا که تحولات و انقلابات این عصر، به سادگی تحولات قرون گذشته نیست.در این عصر تحولات در گستره های متنوع فضا و زمان رخ می نماید بنابراین تغییر مفهوم ارتباطات در بطن پیچیدگی زندگی معاصر بشر نهفته است، یعنی انسانها با گذار از سادگی در طول زمان، بسیاری از مفاهیم از جمله ارتباطات را دگرگون ساخته اند، که فراگیر شدنش، آن را از اندیشه بشر نیز بالاتر برده است به گونه ای که در سایه تحولاتی چنان عظیم، ابعاد زمان و فضا نیز ارزشهای کهن خود را از دست داده اند. (8)
3- ارتباطات، امنیت و توسعه
سرعت خیره کننده انقلاب ارتباطات و فن آوری مربوط به آن، با ایجاد بزرگراههای ارتباطی، جهانی سراسر متغیر به ظهور رساند که بزرگترین دستاورد آن تحول در معانی است؛ یعنی برخلاف تصور قبلی، که معنا را چیزی پیش داده می دانستند که در جریان ارتباطات منتقل می شود، تصور جدید معنا را زاییده ارتباط برمی شمارد و بیرون از پدیده ارتباط به چیزی باور ندارد.انسان معاصر با برخورداری از تکنولوژی ارتباطات، دستیابی به آرمانهایی را که زمانی تنها در ذهن حقیقت جوی او جای داشت، حق مسلم و طبیعی خود دانسته و عملا در جهت گرایشهایی چون آزادی، عدالت و امنیت گام می نهد.
متفکران آلمانی در قرن نوزدهم از نخستین کسانی بودند که در زمینه نقش تاریخی ارتباطات در جوامع بشری و تأثیری که بر یکپارچگی اجتماعی به جای نهاد، به بررسی و پژوهش پرداختند.از نظر آنان کارکرد رسانه ها به ویژه مطبوعات از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ زیرا عناصر گوناگون جامعه را به یکدیگر پیوند می زند و با شکل دادن به افکار عمومی هدایتگر زمینه های لازم برای مبادله افکار بین نخبگان و توده می باشد و بنابر گفته این اندیشه مندان، وسایل ارتباطی به صورت وجدان جامعه عمل می کند. (9)
هرچند ارتباطات همواره در خدمت توسعه نبوده و در مواقعی نیز نقشی منفی و ویرانگر در سراسر جهان داشته است اما این وسایل مفیدترین ابزاری هستند که می توانند در ایجاد توسعه جوامع در زمینه های مختلف، و نیز به لحاظ فرهنگی نقش ایفا کنند. (10) در این میان، حلقه واسط بین دو مفهوم ارتباطات و توسعه، مفهوم بنیادین امنیت می باشد."بنابه گفته لوسین پای توسعه سیاسی محصول امنیت ملی است و آن عبارت است از تغییر وضع مردم از صورت اطاعت کنندگان بی شمار به صورت شهروندان مشارکت کننده در سطح وسیع با حساسیت بیشتر نسبت به اصل برابری و پذیرش روزافزون قوانین و حقوق یکسان" (11) با توجه به تعریف لوسین پای، می توان به نقش حساس توسعه سیاسی در رسیدن به رقابت نهادینه شده، تحقق مشارکت و امکان تحرک اجتماعی و تأثیر این عوامل برروی امنیت ملی پی برد.از پیامدهای مثبت ارتباطات در جوامع انسانی می توان به موارد ذیل اشاره کرد که تماما در تضمین ابعاد مختلف امنیت ملی در عصر حاضر مؤثرند:
اول) پیامدهای سیاسی: رشد و گسترش آگاهی سیاسی، ایجاد تحولات سیاسی در سطح گسترده نظیر گسترش مشارکت توده در مسائل سیاسی کشور، رشد افکار عمومی و در نتیجه توسعه سیاسی و کمک به ایجاد احزاب مختلف، کمک به ایجاد یکپارچگی سیاسی، حرکت به سوی قانونمند شدن جوامع.
دوم) پیامدهای اجتماعی: حرکت به سوی جهانی متحد و یکپارچگی اجتماعی، القای فرهنگهای مشترک در زمینه های مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، کمک به تشکیل نهادهای مختلف اجتماعی و نقش ارتباطات در جامعه پذیری.
سوم) پیامدهای اقتصادی ارتباطات: تبدیل اقتصاد معیشتی به اقتصاد بازار، کانالیزه کردن سلایق افراد در مسیر موردنظر به جهت اقتصادی، گسترش مبادلات سودمند اقتصادی در سطح بین المللی و تبلیغات اقتصادی در جهت انتخاب اجناس و کالاهایی خاص (مناسب با سیاست اقتصادی دولت )به منظور شکوفایی اقتصادی جامعه؛ موارد فوق از تأثیرات و نقش مثبت و سازنده استفاده از وسایل ارتباطجمعی می باشد؛ البته این وسایل در شرایطی متفاوت ممکن است تأثیراتی منفی نیز برجای بگذارند، اما در مجموع نمی توان نقش طبیعی این وسایل را در فرآیند زندگی جوامع انسانی نادیده انگاشت.فرآیندهایی از قبیل گسترش شهرنشینی و رشد جامعه مدنی، افزایش میزان تحصیلات و به طورکلی طرز تلقی انسان امروز نسبت به جهان، از ثمرات انکارناپذیر این وسایل است. (12)
4- ارتباطات، اهرمی در دست حاکمیت
امروزه وسایل جمعی از همان قدرتی برخوردار است که زمانی جنگ افزارها از آن بهره می بردند و از همین روی حاکمیتهای سیاسی نیز از وسایل ارتباطی جهت مشروعیت بخشیدن به قدرت و افزایش نفوذ همه جانبه خود استفاده می نمایند.در واقع امروزه کاربرد اهرم گونه ارتباطات با هیچ وسیله ای قابل قیاس نیست.در این زمینه تحلیل آلوین تافلر، قابل توجه است، او تاریخ بشر را با تأکید بر عامل قدرت به سه عنصر تقسیم می کند، به نظر وی: انسانها با گذار از مراحل کشاورزی و صنعتی با مرحله نهایی که عصر قدرت یابی ارتباطات است، پای گذاشته اند؛ در این مرحله قدرت در دست کسانی است که صاحب شبکه های ارتباطاتی و اطلاعاتی هستند. (13)
5- ارتباطات درون مرزی و برون مرزی
ارتباط معنایی است که به مرزهای سیاسی، چهارچوبهای جغرافیایی و تفاوتهای اقتصادی وقعی نمی نهد و از آن جا که جریان آزاد افکار، عقاید و موضوعات برای انسان و جامعه دارای ارزشی بنیادین هستند، هر جا که ارتباطات چونان ابزار و انسان به مثابه مخاطب صحنه باشد، وسایل ارتباطی ایفای نقش می کنند؛ و در واقع ارتباط جمعی یا بهتر بگوییم ارتباطات میان توده ها، عبارت است از انتقال اندیشه ها به تعداد فراوانی از افراد در آن واحد بدون گرفتن مرزها. (14) به عبارت دیگر چنان که "ژوزف تی کلاپر" در کتاب تأثیر ارتباطجمعی بیان داشته، ارتباطجمعی عبارت است از رساندن اطلاعات، ایده ها و برداشتها از طریق وسایل ارتباطی و رسیدن این اطلاعات به عده زیادی از انسانها در یک زمان در نظر گرفتن مکان و مرزهای جغرافیایی." (15)
بنابراین ملتها ناگزیر از طرح سیاستهای ملی خود، با مراعات بعضی معاهدات ومعیارهای پذیرفته شده در سطح بین المللی هستند.(16) شماری بر این باورند که جریان آزاد اطلاعات، بدون در نظر گرفتن مرزها، افسانه ای بیش نیست و تا زمانی که ممالک فقیر و عقب مانده از امکانات لازم برای استفاده برابر از ارتباطات و اطلاعات محروم هستند و انحصار کنترل منابع و تکنولوژیهای ارتباطی در اختیار کشورهای بزرگ صنعتی قرار دارد، این جریان تحقق پذیر نخواهد بود اما یک نکته واضح است و آن این که: عامل "مرزهای جغرافیایی" در پرتو تحولات رخ داده در عرصه ارتباطات، اهمیت و جایگاه پیشین خود را از دست داده و این دلالت بر تغییر ماهیت و ویژگیهای امنیت ملی دارد.
با توجه با رشد کمّی و کیفی وسایل ارتباطی و افزایش کاربرد آنها در ساختارهای اجتماعی، مرزهای ملی و فراملی مفهوم محدودی یافته اند؛ یعنی وسایل ارتباطات جمعی با ابزارهای مدرن و امروزی سدهای مرزی را شکسته و یک خبر یا حادثه را همزمان بسیاری از شبکه های ارتباطی در تمامی نقاط جهان پخش کرده و به سمع و نظر هر مخاطبی در هر گوشه از جهان می رسانند؛ این موضوع سبب شده است که افراد از میزان آگاهی بالایی نسبت به مسائل پیرامون خود چه در داخل و چه در سطح بین الملل برخوردار شوند.در نقاطی از جهان که پیشرفت تکنولوژی در آنها مشهودتر است افراد علاوه بر دسترسی به رادیو و تلویزیون، مطبوعات، سینما و ماهواره به ابزاری چند منظوره مانند کامپیوترهای پیشرفه و انیترنت نیز تجهیز شده اند و نیازهای اجتماعی، اقتصادی، علمی و فرهنگی خویش را با توسل به این وسایل بدون کمتر مشکلی رفع می نمایند.
6- تأثیر ارتباطات نوین در روابط بین المللی
رسانه های نوین کشورها را از حیث فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی و اقتصادی آسیب پذیر ساخته اند.این شبکه های ارتباطی با ایجاد روند حرکت شتابان به سوی ایجاد فرهنگ جهانی، ملتها را با یکدیگر در آمیخته و تاریخ و فرهنگ و تمدن و ارزشها و باورهای ملل را در منظری پسامدرن، تنها نمودی از حقیقت، نه حقیقت واقعی دانسته و شناسانده اند.بدین ترتیب دولتها و حکومتهای سنتی در بسیاری از ابعاد، سلب قدرت و خلع اختیار شده اند.
در این زمینه تفکیک ارتباطات برون مرزی از درون مرزی کاملا ضروری است، ارتباطات برون مرزی در آستانه قرن 21تأثیرات چندسویه ای برجای گذاشته اند: اول – درهم آمیختن مرزهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی دوم - تضعیف مرزهای ذکر شده جغرافیایی به لحاظ سیاسی، چنان که ماهواره ها با پخش مستقیم برنامه، فضاهای ملی را با اخبار خارجی و سرگرمی و آموزش و برنامه های تبلیغاتی آکنده ساخته و از نظر فرهنگی نیز الگوهای جدید ارتباطات جهانی، همواره یک نوع فرهنگ کالاگرایی جهانی را تبلیغ میکنند که این مقوله تأثیراتی بسیار حیاتی در امنیت ملی جوامع ایفا می کند. (17)
تأثیر تحولات ارتباطی معاصر در روابط بین المللی موجب توجه بیشتر به مطالعات مقایسه ای در زمینه فرهنگی و افکار عمومی گشته و سرانجام تلاش برای پیدا کردن ارتباط میان ابعاد اقتصادی و ارتباطی منابع جهانی را در پی آورده است.در این زمینه مثالهایی در تاریخ جهان یافت می شود که همگی مؤید نقش حساس ارتباطات و وسایل جمعی در تحولات ملی و بین المللی است.دکتر تهرانیان در این زمینه به تأثیر نوارهای ضبط صوت در انتقال پیامهای امام در زمان انقلاب اسلامی ایران، تأثیر نمابر 1 در شورش دانشجویان معترض چینی در میدان تیان آن من پکن، تأثیر رایانه در شکست کودتای شوروی، تأثیر تلویزیون در سقوط مارکوس در فیلیپین، استفاده چریکهای مکزیکی از اینترنت و .اشاره می کند. (18)
بنابراین در یک جمع بندی از تأثیرات وسایل ارتباطی جدید در سطح داخلی و خارج از مرزها می توان به این موارد اشاره کرد: انتقال اطلاعات و اندیشه ها از مرکز به پیرامون، جهانی شدن امور محلی و محلی شدن امور جهانی و هجوم به مرزهای سنتی و ملی و پیدایش جامعه مدنی جهانی از راه گسترش سازمانهای دولتی و غیردولتی. (19)
ب ) مخاطبان: تحول کمی و کیفی
مخاطب کسی است که هدف اصلی وسایل ارتباط جمعی در جهت انتقال پیام موردنظر قرار میگیرد و در واقع محتوای پیام به نوعی به او مربوط می شود؛ هر شنونده یا مورد خطابی به معنای واقعی مخاطب نیست بلکه مخاطب سهمی از پیام داشته و پیام ارتباطی با منافع و مصالح وی مرتبط است.
1- تحول در گونه مخاطبان
می توان گفت در سه ماهه اول قرن 20مخاطب موجودی منفعل و در دو دهه بعد موجودی فعال قلمداد شده است.یعنی باور عمومی در این سه دهه این بود که هر چه رسانه بگوید همان می شود و رسانه می تواند به رفتار مخاطب شکل داده و رفتارهای همگانی و کلیشه ای پدید آورد. بنابراین، این نظریه فرجام ارتباط را اقناع می دانست. (20) اما در دو دهه بعد 1960-1940 نظریه تأثیرات محدود جایگزین شد که طبق آن مخاطب موجودی سرسخت و فعال بوده و خود را در معرض هر پیامی قرار نمیدهد و پیامی را برمی گزیند که با ذهنیت گذشته اش همخوانی داشته باشد. (21) از این دیدگاه فرجام ارتباط میتواند استحکام ذهنیت مخاطب باشد نه اقناع او، بنابراین در سالهای اخیر می توان تأثیر مخاطب به روی وسایل ارتباطات را دید؛ یعنی، این که رسانه های همگانی در چه جهتی حرکت کنند و چه مسیری را برای فعالیت در زمینه های مختلف برگزینند، تا حدودی بر گزینش مخاطب بستگی دارد؛ برای مثال مخاطبان با استقبال خود از یک روزنامه یا مجله ای خاص، هم جهت بودن خود را با آن مسیر ابراز می دارند، بدین سان با الگوسازی برای حرکت رسانه ها این حرکات را در جهت موردنظر خود هدایت می نمایند.بنابراین، پدیده مخاطب متحول شده است و مخاطب مانند گذشته انتخاب نمی شود بلکه خود برمی گزیند؛ چرا که برخلاف گذشته با ذهنیتهای منسجم و شکل گرفته ای به مسائل می نگرند.
2- تبدیل شدن مخاطبان داخلی به مخاطبان فراملی
با گسترش حیطه ارتباطات مخاطبان ملی جای خود را به مخاطبان فراملی داده اند یعنی آنها در موقعیتی قرار گرفته اند که حتی مورد تهاجم نظامهای مختلف تبلیغاتی می باشند زیرا با تغییر و تحول در شیوه تفکر و برخورد افراد با مسائل اجتماعی، زمینه های لازم جهت تأثیرپذیری و اثرگذاری فراهم شده است.
با گسترش مخاطبان از چهارچوب ملی به سوی مخاطبان جهانی، ضریب آگاهی و تفکر فزونی گرفته و مخاطبان مختلف در هر گوشه از جهان توانایی کشف عملکردهای مختلف در سراسر جهان را یافته اند.آنان با نحوه ای متفاوت از عملکردهای سیاسی سایر نظامها آشنا شدند و از اشکال متمایز زندگی در سایر جوامع انسانی آگاهی یافتند و توانستند با آداب و سنن، زبان، فرهنگ و انواع حاکمیت و شیوه های متنوع اقتصادی ارتباطی نو برقرار سازند.بدین سان شاخصهایی در زندگی جوامع پدیدار گشت شاخصهایی از قبیل:
مفاهیم اجتماعی قالبهای سنتی خود را از دست دادند؛
جوامع بشری از تعاملات مختلفی در زمینه زندگی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و اقتصادی برخوردار شدند؛
افراد در جوامع مختلف از حالت انفعالی خارج شده و نقشی فعال و تعیین کننده یافتند.
3- مخاطب و افکار عمومی
ارتباط مخاطب با وسایل ارتباط جمعی یک رابطه دوسویه می باشد.در پدیده مخاطب دو عامل بسیار مهم جهت تأثیرگذاری بر این پدیده آشکار است که عامل اول پیام می باشد: معنا در ذهنیتهای مختلف، متفاوت بوده و افراد با توجه به بسیاری از عوامل از جمله فرهنگ، محیط، تربیت و جایگاه اجتماعی و در مجموع تحت تأثیر پیشینه شخصیتی خویش مفهوم خاص خود را از یک معنا استنباط می کنند.بنابراین مفهوم و معنای پیام نزد همه افراد یکسان نیست و این عملکرد وسایل ارتباطی را دشوار می سازد؛ عامل دوم همان است که به افکار عمومی مشهود می باشد.
رسانه ها برمبنای افکار عمومی جامعه و در جهت آن گام برمی دارند و آن چه باعث رشد و بالندگی مخاطبان در جهتی خاص می شود و افکار عمومی را تقویت و تضعیف می نماید، همین رسانه های جمعی هستند.در یک تعمیم کلی، رسانه ها توانایی رشد کیفیت و یا تخریب افکار عمومی را دارند، آنان همواره سعی می کنند جو ارزشهای حاکم بر افکار عمومی را بسنجند و جهت اثرگذاری برای این افکار و رشد کیفی آن عملکردهای اساسی داشته باشند.با توجه به اهمیت فراوان افکار عمومی، نقشآن در ارتباطات و جلب مخاطب و در نهایت تأثیر آن در برقراری امنیت لازم تفحص در این مقوله بسیار اهمیت دارد که پژوهشگران باید به آن اهتمام جدی نمایند. (22) در هر صورت افکار عمومی پدیده ای اجتماعی و حاصل کنش و واکنش بسیاری از اذهان مخاطبان می باشد.این افکار حاصل جمع آوریهای جداگانه افراد نبوده بلکه پدیده ای است سازمان یافته، محصول ارتباطات و آثار متقابل آن. (23)
ج) انحصار تبلیغاتی و الگوی بسته از امنیت
انقلاب صنعتی و انفجار جمعیت و افزایش نفوس و توسعه شهرها، پیدایش بورژوازی توسعه سریع و پیشرفت تکنولوژی و نظام کار، تعادل گذشته را در هم ریخت و با ایجاد نهادهای مشارکت از فاصله میان مردم و حکومت کاسته شد.از آن گذشته وسایل ارتباط جمعی باعث پیدایش جامعه تازه ای گشت به گونه ای که امروزه افراد در تماس با منابع خبری، از رویدادهای فراملی نیز آگاه می شوند و همین ویژگی است که در درک ما از امنیت تأثیر بسزایی دارد. تبلیغ از شیوههای اثرگذار وسایل ارتباط جمعی است که می تواند در دو زمینه نمود یابد.اول: تبلیغات سیاسی 1 دوم: تبلیغات اقتصادی و تجاری 2 که در هر دو مورد افکارعمومی و فرهنگ حاکم در جامعه نقش اساسی را ایفا می کنند.اهمیت تبلیغات سیاسی با توجه به تمام امکاناتی که پیشرفت تکنولوژی ارتباطات و اطلاعات در اختیار آن قرار داده، شاهدی است بر اهمیت افکار عمومی در جامعه امروزی، پیشرفت طرحها، حفظ نظم اجتماعی و اجرای سیاستها امروزه با تصمیم و همکاری افراد بیشماری بستگی پیدا کرده است. (24) بنابراین تبلیغات در زمینه سیاسی می تواند پیامدهای مثبت یا منفی بر امنیت ملی داشته باشد یعنی با استفاده از آگهیهای تبلیغاتی هر رسانه، می توان ضریب مشروعیت یک نظام را کاهش یا افزایش داد و با این که از تبلیغات جهت جلب اعتماد یا سلب اطمینان افراد بهره برد؛ مثلا سیاستمدارانی که طرفداران زیادی ندارند و یا نامزدهایی که برای همسوسازی افکار عمومی با اهداف مورنظر استفاده می کنند.بنابراین در درازمدت فقط دولت در یک جامعه بسته می تواند به یک موقعیت انحصاری کامل دست یابد که در آن الگوهای فکری تمام مردم را می توان در شبکه ارتباطی تغییر داد. (25) البته با توجه به چنین نظری، انحصار تبلیغ فقط در جوامع بسته که سیستمهای ارتباطی دیگری جزازطریق دولت وجود نداشته باشد پیش می آید وگرنه درجایی که بتوان از طریق امواج رادیو، تلویزیون و سایر تمهیدات تبلیغاتی مانند آنتنهای ماهواره و شبکه جهانی اینترنت نفوذ یافت، تبلیغات انحصاری شانس ماندن در یک محدوده محصور شده را ندارند و با گسترش این شبکه های ارتباطی ضریب مشروعیت چنین نظامهای بسته ای، به حداقل می رسد و در نهایت انحصار تبلیغ در محدوده ملی از میان میرود؛ به عبارتی استفاده از الگوهای بسته جهت تأمین امروزه دیگر کارایی لازم را ندارند.
د) امنیت: ساختار و معنایی تازه
با توجه به اقتدار روزافزون وسایل ارتباط جمعی، ارتباط جهانی معاصر و تغییر شکل جهان در قالب ظهور و کاربرد مفاهیم جدید، اسباب ایجاد یک امپراتوری ارتباطی و به عبارتی امپریالیسم ارتباطی، خبری و فرهنگی پدید آمد.در این باره جامعه جهانی با تغییراتی بنیانی در تکنولوژی ارتباطات مواجه شد که کلیات آن در قسمتهای پیشین آمد.با توجه به موارد مذکور و ارزیابی اجمالی به عمل آمده، دگرگون گشتگی مفهوم امنیت آشکار می گردد.با ایجاد نهادهای مختلف سیاسی و اجتماعی و کاهش فاصله بین دولت و شهروندان، ملی تغییراتی پدید آورده است.از دیگر سو وسایل ارتباط جمعی آثاری بر جوامع نهاد که این پیامدها ارکان اساسی مفهوم امنیت را متغیر ساختند از جمله:
1- ایجاد انگیزه ها و نگرشهای مثبت در زمینه های مختلف اجتماعی و همچنین حاکمیت
2- ایجاد و رشد رفتارهای مقبول اجتماعی
3- افزایش مشروعیت سیاسی نظام حاکم
4- ایجاد هماهنگی فکری در سطح جامعه
5- پی ریزی افکار عمومی
در گذشته قانون معنایی صرفا طبقاتی است و در حکومتهای دیکتاتوری، تجسم و توجیه خواستها و تمایلات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی حاکمیت به شمار می آمد و مخالفان نیز در این نوع حکومت جایی نداشتند آنان ملزم بودند همان گونه بیندیشند که دیدگاه طبقات حاکم از افراد جامعه خواستار بود، در غیر این صورت با ایجاد ناامنی برای برقراری امنیت تنها راه ممکن توسل به زور و زندان بود و قانون نیز با طبقاتی عمل کردن، نمی توانست به طرق صحیح جهت ایجاد نظام و افزایش و آرامش بکوشد.به عبارتی قانون بر مبنای امنیت شکل گرفته بود و امنیت را نیز طبقات حاکم در مسیر تمایلات خود برقرار می ساختند.اما امروزه با گذشت زمان حرکت بشر به سوی تکامل و تعالی و نیز با گسترش شبکه های ارتباطی با شعاع عملکرد وسیع، تعاملاتی در زمینه های مختلف بین دول و ملل مختلف جهان صورت گرفت یعنی مفاهیمی که سازنده حیات سیاسی یک کشور بودند در چهارچوبی تازه موضوعیت یافتند.مفاهیمی نظیر حکومت، دولت، قانون، آزادی، عدالت، حقوق، اقتصاد، سیاسی و حاکمیت متحول شدند؛ به گونه ای که در جوامع دموکراتیک امروزی قانون در جهت تعدیل جامعه گام برمی دارد.
در چنین شرایطی، مفهوم امنیت نیز تحت شعاع این تغییرات کلی در معانی واژه ها، به مفهومی تازه دست یافته است.معنایی که در چارچوب عملی قادر به پاسخگویی نیاز انسان معاصر در زمینه ایجاد امنیت و برقراری آن در جوامع امروزی باشد.جهان امروز را در برقراری امنیت باید نیازمند پیروزی از چند اصل دانست:
1- برمبنای قانون بودن امنیت: هر قدر جامعه ای با توجه به الگوهای قانونی حرکت نماید به همان میزان ضریب امنیت در آن افزایش می یابد.
2- منع استفاده از شیوههای تحکمی و خشونت در برقراری امنیت: امروزه استفاده از زور و سلاحهای نظامی و خشونت جهت ایجاد امنیت با شکست مواجه می شود.
3- استفاده از وسایل ارتباط جمعی جهت برقراری هر چه بیشتر امنیت: نظام حاکم بر جامعه با استفاده از چنین وسایلی قادر به افزایش ضریب مشروعیت خویش خواهد بود و با افزایش میزان مشروعیت ضریب امنیت نیز در آن جامعه رشد صعودی خواهد داشت.
بنابراین تغییر مفهوم امنیت، نخست در بطن تفکرات حاکمیت و مردم و دو دیگر در شیوه های برقراری امنیت در جوامع انسانی نهفته است.
علاوه بر موارد یاد شده در دنیای پس از جنگ سرد مفهوم جدیدی از امنیت متولد شده است که با مفاهیم گذشته آن تفاوتهای اساسی یافته است.یعنی در مفهوم جدید از امنیت مجموعه ای از افراد، گروهها، سازمانهای فراملی و فروملی نقش ایفا می نمایند و با تأکید بر این که ابعاد نظامی، سرزمینی، اقتصادی و تجاری امنیت همچنان معتبر است، ولی بعد ارتباط فرهنگی در جهت تأمین امنیت نقش و توان بالاتری در دهه های آتی در عرصه ملی و در نهایت بین المللی ایفا خواهد نمود. (26)
در یک تعریف، امنیت ملی احساس امن، رهایی از اضطراب و دغدغه که ناشی از اتحاد ملی، آزادی، توسعه و موقعیت یک کشور است.در دایرةالمعارف اجتماعی نیز امنیت چنین تعریف شده است: توان یک ملت در حفظ ارزشهای داخلی در مقابل تهدیدات خارجی. (27) "والتر لیپمن" محقق و نویسنده آمریکایی هم از نخستین کسانی است که به روشنی به تعریف مفهوم امنیت ملی پرداخته است: یک ملت وقتی دارای امنیت است که در صورت اجتناب از جنگ بتواند ارزشهای اساسی خود را حفظ نماید و در صورت اقدام به جنگ نیز بتواند آن ارزشها را پیش برد. (28) و این تداعی کننده همان تعریفی است که "ریچارد کوپر" از امنیت دارد.
یعنی: توان جامعه در حفظ و بهره گیری از فرهنگ و ارزشهایش (29) 1- نقش و تأثیر وسایل ارتباطی بر مفهوم امنیت ملی
امروزه خصوصا از سال 1990با رشد سریع ارتباطات و اطلاعات، نزدیک شدن بیشتر ملتها به یکدیگر مطرح می گردد.در عصری که می توان آن را انقلاب اطلاعات و ارتباطات نامید مفهوم امنیت ملی نه مثل گذشته تنها به بعد نظامی – سرزمینی مربوط می شود و نه صرفا ابعاد اقتصادی، نظامی، سیاسی اجتماعی را در برمی گیرد.بلکه به دلیل یک دست شدن جامعه جهانی همه مسائل، به سان یک جامعه سیاسی داخلی به یکدیگر مرتبط و نزدیک می شوند که از جمله این مسائل امنیت می باشد به عبارتی دیگر در چنین جهانی، امنیت یک کشور مساوی با امنیت همه و برعکس خواهد بود.یعنی مفهوم امنیت، مفهومی متقابل و یکسان برای همه دولتهاست.
اینک بسیاری از دولتها در مورد تزلزل ارزشهای فرهنگی – اجتماعی خود احساس خطر و ناامنی می نمایند (30) این احساس خطر و نگرانی گرچه در میان دول جنوب به دلیل فقدان فن آوری ارتباطی و اطلاعاتی بیشتر مطرح می گردد، ولی بین دول شمال نیز (اروپا و آمریکا – ژاپن – چین) کم و بیش چنین احساس یعنی (جنگ فرهنگی) حاکم است [به همین خاطر است که می بینیم کشوری مانند] چین مسأله امنیت ملی را از زاویه ای کلی تر و گسترده تر مورد توجه قرار می دهد.
2- تحول شاخصهای امنیت
در دوره ای از تاریخ 1945-1700 مفهوم امنیت، امنیت نظامی – سرزمینی بود یعنی سرزمین وسیع تر، جمعیت بیشتر، سرباز و ارتش قوی تر، امنیت بیشتری نیز به همراه داشت، (31) این موارد از مشخصه های برقراری امنیت به شمار می آمدند و اگر حاکمیتی از این امتیازات بهره کمتری داشت قادر به تأمین امنیت نمی بود؛ اما در دوره بعد یعنی از 1945تا 1990ضمن این که مفهوم نظامی در ایجاد امنیت همچنان باقی ماند ولی عملا ایجاد امنیت در قالب ابعاد اقتصادی و تجاری متمرکز شد؛ زیرا در این دوره علم و فن آوری، ارتباطات، سلاحهای نوین، تجارت بین المللی و رشد اقتصادی چشمگیر بود. در این میان از شاخصهای امنیت جدید می توان به موارد ذیل اشاره کرد: افزایش توان فرهنگی، ارتباطی و اطلاعاتی بیشتر و نسبی بودن امنیت.
بنابراین با تغییر میزان قدرت و وجود تهدیدات بالقوه و بالفعل حتی قوی ترین دولتها نیز از امنیت مطلق بی بهره اند؛ در مجموع برای امنیت ملی، ویژگیهای عمومی زیر ار می توان برشمرد که جوهره اصلی آن را شکل می دهند:
1- حفظ جان مردم: که از طریق ایجاد یک نظام قدرتمند اطلاعاتی می توان به آن دست یافت.
2- حفظ تمامیت ارضی: که با ایجاد تمایلات دموکراتیک و صلح جویانه برای از میان برداشتن تمایلات جدایی طلبانه شکل می گیرد.
3- حفظ نظام اقتصادی: که با توسعه اقتصادی و افزایش میزان اشتغال و کاهش بی کاری ایجاد شود.
4- حفظ استقلال و حاکمیت کشور: که براساس دو عامل تبادلات صلح جویانه و تبلیغاتی با خارج از مرزها و هماهنگی در جهت کاهش تضادها در داخل به وجود می آید.نتیجه آن که امنیت در عصر حاضر صبغه ای ارتباطی داشته و بدون توجه به ماهیت ارتباطات نمی توان به فهم آن رسید.
ه) امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران
کشور ایران در منطقه پر تلاطم خاورمیانه قرار دارد و این مسأله به لحاظ موقعیت بین المللی ایران در سطح منطقه و جهان، وضعیت شاخصی است که عملکردهای خاص سیاسی حاکمیت را می طلبد.
در عین حال کشور ما به لحاظ داخلی با مشکل قومیتها مواجه است که خود مقوله امنیتی مهم و جداگانه ای میباشد.ضمنا ایران از کشورهای ایدئولوژیک جهان می باشد، بنابراین مسأله گوناگون قومیتها نظیر ترک، کرد، لر، بلوچ، و فارس که در دورن آنان نیز تنوع مذهبی دیده می شود تهدیدی بالقوه برای امنیت فراملی است باید بر مبنای عوامل ذیل پایدار باشد:
1- ایجاد هماهنگی و یکپارچگی در داخل
2- ایجاد ترکیبهای ملی با توجه بر انگیختن عرق ملی – اسلامی
3- کاهش تضادهای موجود به لحاظ ایدئولوژیک و فرهنگی
4- آگاهی بخشی جهت ایجاد احساس مشترک ملی و سازماندهی برای مشارکت فعال
به این ترتیب با توجه به شیوه های فوق جهت گامهای اولیه به سوی امنیت ملی میتوان به نقش استفاده از وسایل ارتباطی متعدد که بیانگر افکار متنوع باشد پی برد.این وسایل می تواند با استفاده از تجهیزات مناسب خود منجر به کاهش برخوردهای ذهنی، عملی و عقیدتی شوند و جامعه را از لحاظ درونی یکپارچه سازند.
پس حاکمیت در جامعه ایران می تواند از این وسایل در حمایت ذیل یاری جوید:
1- ایجاد یک هویت عمیق و ریشه دار ملی.
2- ایجاد حس مسؤولیت و حساسیت در قبال مصالح عمومی.
3- استفاده از وسایل ارتباطی متعدد برای ایجاد حس مسؤولیت در مقابل امنیت و عمل نمودن به قانون در کشور.
4- به کار بردن ابزار ارتباطی جهت شکل دادن به افکار عمومی متناسب با مقتضیات امنیتی، سیاسی، اقتصادی.
5- کاربرد وسایل ارتباط جمعی جهت افزایش ضریب اعتماد افکار عمومی نسبت به حاکمیت
اول )تهدیدات داخلی در چارچوب مرزهای دورنی جمهوری اسلامی ایران
برای طرح راهکارها مناسب و عینی جهت برقراری امنیت در عصر ارتباطات، در آغاز باید تهدیدات متعددی را که امنیت ج.ا.ا را مخدوش می سازد برشماریم.در بحث گذشته مشاهده شد که یکی از تهدیدات داخلی کشور ما به لحاظ امنیتی ناهمگونی قومیتها از جنبه های متفاوت بود که این، در ترکیب جمعیت یک کشور خطری بالقوه است.
گذشته از مشکل ذکر شده، امروزه تهدیدات دیگری نیز در داخل، جامعه اسلامی ایران را در معرض تلاطم قرار داده است مانند مفاسد اجتماعی، فعالیت گروههای ضدانقلابی و .که برای مقابله با آنها از راهکارهای مؤثر، حرکت به سوی جامعه ای آرام و قانون مدار است، جامعه ای که در آن حاکمیت با تکیه بر قانون می تواند مانع از عملکرد افراطی و بی ثبات کننده گروههای مختلف گردد.بدیهی است که وسایل ارتباط جمعی چنان که در ایران و سایر نقاط جهان نیز نشان داده اند، تأثیر شگرف و گسترده ای در ایجاد ثبات و آرامش دارند و از این روی باید به جایگاه و شأن قانونی آنها توجه در خوری گردد.
در این میان، از آن جا که جمهوری اسلامی ایران برمبنای یک نظام ایدئولوژیک استوار است، ویژگی ای که میتواند چنین حاکمیتی را از سایر حکومتها متمایز سازد، بنابراین نظام جمهوری اسلامی باید با در نظر گرفتن چنین اصلی در اساس آن، هماهنگی لازم بین خواستهای ایدئولوژیک و نیازهای اجتماعی در عصر حاضر پدید آورد تا اینکه آرامش موردنظر حاصل آید.کارکرد فوق فقط از عهده وسایل ارتباط جمعی برمی آید و اگر به نحوه احسن به اجرا گذارده نشود، خود منشأ تهدید داخلی عمده ای خواهد بود که مقابله با آن به سادگی میسر نیست.
دوم) تهدیدات خارجی و بین المللی جمهوری اسلامی ایران
جهت شناخت تهدیدات برون مرزی، ابتدا باید ارزیابی کنیم که در کدام محدوده جغرافیایی قرار گرفته ایم یعنی مرزهای ما توانایی ایجاد چگونه تهدیداتی را دارند.با توجه به موقعیت ژئوپولتیک ایران و حساسیت کشورمان به لحاظ آن که یکی از بزرگترین و قوی ترین کشورهای منطقه خاورمیانه به شمار می رود.جمهوری اسلامی همواره در معرض تهدیدات مختلف بوده است.
ایران در شمال با غائله آذربایجان و ترکیه مواجه است.پیوستن ترکیه همسایه شمالی ایران، به ناتو خطرزا می باشد در عین حال قراردادهای اخیر ترکیه و آذربایجان نیز محل تأمل است.زیرا آذربایجان پس از جدا شدن از شوروی برای مرزهای شمالی ما تهدیدی بالقوه محسوب می شود در این میان وسایل ارتباط جمعی با استفاده از زبان و موسیقی، آداب و سنن و فرهنگ آذری موضوع الحاق آذربایجان ایران به ترکهای شمالی و تأسیس یک سرزمین مستقل را دامن زده اند.در چنین موقعیتی جمهوری اسلامی ایران باید به شیوه های تبلیغاتی متعددی توسل جوید تا ذهنیت آذربایجان ایران را به سوی داخل سوق دهد.
در غرب ایران عراق بی ثبات قرار دارد که همچنان با کینه ورزی نسبت به ایران همواره در صدد ایجاد بحران در منطقه می باشد.در شرق نیز طالبان با یک ایدئولوژی ضدشیعه و وهابی گری تهدیدی بالفعل محسوب می شود؛ همچنین افغانستان در جهت واردات موادمخدر از طریق مرزها به ایران نیز خطرزا بوده است.
در جنوب با وجود روابط دوستانه اخیر همچنان مسأله جزایر و تلاش برای ترسیم ایران چون خطری منطقه ای، وجود دارد که کشمکشهای فراوان و خاتمه ناپذیر بر سر این جزایر برای امنیت ایران می تواند مشکل ساز باشد.اسرائیل نیز به مثابه همسایه ای پنهان نباید از نظر دور بماند.
همچنین حضور نیروهای آمریکایی در خلیج فارس نیز تهدید جدی برای منافع ایران به شمار می رود.حال این تهدیدات همگی تهدیدات مرزی و سرزمینی بودند که بازتابهای مختلفی در سطح داخلی و جهانی به همراه خواهند داشت.
اکثر تهدیداتی که در بالا به آن اشاره کردیم بالقوه هستند، حال باید گفت چه عواملی این بالقوه را به بالفعل تبدیل می نماید؟ هر انگیزه بیرونی ای که بخواهد این تهدیدات را به عرصه عمل وارد سازد، ناگزیر جهت گسترش خطر و پیروزی در عملکرد خود ابتدا باید افکار عمومی را با خود همراه سازد و سپس با پشتوانه ای محکم تهدیدات را عملی کند؛ بنابراین برای شکل گیری افکار عمومی، ضرورت وجود وسایل ارتباطاتی و پیامهای تبلیغاتی برای آماده سازی اذهان در اولویت قرار دارد و از این حیث می توان "ارتباطات" را حلقه واسط بین تهدیدات بالقوه و بالفعل دانست.
سوم) راهکارهای پیشنهادی با تأکید بر نقش ارتباطات
1- امنیت و اجرای آن باید برمبنای قانون اساسی باشد و حاکمیت در جهت رشد رفتارهای قانونی و عملکرد قانونمند نهادهای مختلف اجتماعی – اقتصادی و سیاسی می تواند از رادیو، تلویزیون و مطبوعات یاری جوید.
2- با پخش برنامه هایی که به لحاظ اجتماعی و فرهنگی توانایی ایجاد احساسات مشترک ملی را دارد در جهت همگون ساختن ملیتهای مختلف در ایران گام برداشته شود.
3- با شناخت روانی و اجتماعی قومیتهای گوناگون ازتبلیغاتی متناسب ومشترک بین این مخاطبان استفاده شده و با پیامهای اثرگذار، در آن حس تعلق به کشورشان را زنده نمایند.
4- حاکمیت در نظام جمهوری اسلامی می تواند با استفاده از وسایل ارتباط جمعی هویت دینی را در افراد تقویت کرده و حس ایدئولوژیکی را در آنان پویا سازد.در این مقوله استفاده از متخصصانی آگاه در امر ارتباطات از لحاظ روان شناختی و جامعه شناختی ضروری می باشد.
5- با توجه به گستردگی شعاع عمل وسایل ارتباط جمعی، نظام جمهوری اسلامی باید در بخش ارتباطاتی نظیر رادیو، تلویزیون، مطبوعات و سایر رسانه های گورهی با استفاده از کارشناسانی توانا، گسترش این حیطه را در اولویت قرار دهد و فهم درست و عقلانی از ایدئولوژی اسلام را در قالب شیواترین و متنوع ترین برنامه های ارتباطی بگنجاند تا بتواند با تهدیدات بیرونی مبارزه کند.
چهارم) تلاش ارتباطی گسترده جهت مقابله با تصویرسازیهای نادرست از ایران در سطح جهان
تصویرسازی غرب از کشورهای شرق و نیز مسلمانان و ایران تا حدودی در همسویی هستند؛ براساس تحقیقی در آمریکا، از دانشجویان سؤال شد با شنیدن کلمه خاورمیانه چه مفاهیمی برای آنان تداعی می شود که پاسخهای آنان عبارت بود از: تروریست، بیابان، جنگ، نفت، پول، شتر، بنیادگراها، افراطیون، غیرمتمدن، غیردموکراتیک، خطرناک، تکلم کننده به زبان عربی، غیر قابل اطمینان، خشونت، ارتجاع، شد آمریکایی و (32) این اظهارنظرها در حالی صورت می گرفت که هیچ یک از دانشجویان حتی جای کشورهایی مانند ایران، افغانستان و ترکیه را روی نقشه نیز نمی دانستند. به نظر دکتر معتمدنژاد تصویرپردازیها و قالب سازیهای وسایل ارتباط جمعی غرب در زمینه جمهوری اسلامی ایران از جمله نمونه های کم سابقه و شاید بی سابقه برخوردهای آنان با مسائل جهان سوم در سالهای اخیر به شمار می روند به گونه ای که کمیسیون بین المللی یونسکو برای مطالعه مسائل ارتباطات در گزارشهای خود از تصویرسازیهای این وسایل در مورد جمهوری اسلامی ایران، به یک نمونه مهم جهانی یاد کرده است (33) بنابراین جمهوری اسلامی ایران برای استوار ساختن مبانی امنیتی خود ناگزیر باید به مقوله ارتباطات در سطح جهانی توجه کرده، با تمام توان در این گستره بکوشد.
برای مقابله با شیوه های ارتباطی غرب در برخورد با جمهوری اسلامی ایران دو نوع رویارویی و مقاومت به صورت همزمان لازم می باشد: اول – در خارج از مرزها برای مخاطبان خارجی.دوم – در دورن مرزها برای مخاطبان داخلی.آن چه در تبیین چهره ایران برای مخاطبان مؤثر است دادن تصویر واقعی و مستند است و آن چه مخاطب داخلی را از تأثیرپذیری از پیامهای بیگانه باز می دارد، ایجاد تنوع و جذابیت در برنامه است به گونه ای که مطالب در جهت اقناع و ارضای مخاطب در مسیری منسجم تهیه شده باشند.
لازم به ذکر است که در این مورد تبصره 75قانون برنامه دوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران برای امنیت ملی، پیش بینی لازم در بودجه های سالانه (تا پایان سال 1378)را به عمل آورد که اهداف موردنظر در این زمینه از این قبیلند:
1- گسترش مبادلات فرهنگی و حمایت از فعالیتهای بخش غیردولتی در عرضه محصولات فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در سراسر دنیا به ویژه کشورهای اسلامی و جهان سوم؛
2- گسترش روابط با خبرگزاریهای مستقل و مؤثر منطقه ای و بین المللی و استفاده از کانالهای ماهواره ها جهت پوشش مخاطبان کشورهای دیگر و سیل مبلّغان؛
3- تلاش در جهت ایجاد شبکه های رادیویی و تلویزیونی بین الملل اسلامی، گسترش و بهبود پوشش شبکه های برون مرزی صدا و سیما، گسترش برنامه های آموزشی و فرهنگی زبان و ادبیات فارسی برای خانواده های ایرانی و سایر مخاطبان در خارج از کشور برنامه های ذکر شده می تواند در قالب اهداف فوق از جمله شیوه های تأثیرگذاری در سطح داخلی و بین المللی باشد.
نتیجه گیری
بی اعتباری عملی مرزهای شناخته شده بین المللی در برابر امواج تبلیغاتی و پیامهای وسیع ارتباطی از سویی و بیداری احساسات فرهنگی و اصالت جویانه اقوام و ملل از سوی دیگر، سبب کمرنگ شدن نقش کشو – ملتها در عرصه بین الملل و در عوض پررنگ شدن نقش فرهنگها و تمدنها گشته است.این وضعیت برروی شاخصهای امنیتی جوامع تأثیرگذار بوده اند؛ پس حاکمیت ما باید از ارتباطات به لحاظ ابزاری جهت انتقال تفکر موردنظر در داخل و خارج مرزها سود جوید و با ریشه یابی مشکلات و موانع موجود عرصه را در عمل بگشاید.بنابراین میتوان این گونه داوری کرد که جامعه ای که در عمل مشکل دارد حتما در اندیشه هایش نیز دچار گرفتاری بوده است.وحدت نظر در هیچ کجای دنیا بین نخبگان وجود ندارد بلکه این اجماع نظر بین نخبگان از گروههای مختلف است که منجر به تولد توسعه یافتگی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی شده و امنیت ملی را متبلور می سازد.هر جا که نشانی از پیشرفت هست همان جا نیز شواهدی از انسجام فکری نخبگان به چشم می خورد.پیشرفت نیاز به مدیران مدبر داشته که برداشتهای کلیدی مشترکی از مفاهیم داشته باشند و این مهم با استفاده بهینه از نیروی متخصص در جامعه پدید می آید.استفاده از تخصص جامعه را به سوی نظم و قانونمند شدن رهنمون می شود که با خود امنیت ملی را به ارمغان خواهد آورد و ارتباطات نیز در این روابط پیچیده و مستقیم در عصر خود، نقشی بسیار حساس و کلیدی تواند داشت.
یادداشتها
(1) مک لوهان، آیینه های جیبی، انتشارات رادیو و تلویزیون ملی ایران، سال 1352.
(2) ساروخانی، باقر، جامعه شناسی ارتباطات، تهران، انتشارات اطلاعات، 1371، صص 22-19.
(3) همان، صص 18و 19.
(4) همان، ص 19و 20.
(5) همان، صص 18و 19.
(6) همان، صص 47و 48.
(7) محسنیان راد، مهدی، ارتباطشناسی، تهران، سروش، 1368،ص 45.
(8) اسدی، علی، افکار عمومی و ارتباطات، تهران، انتشارات سروش، 1371،صص 25-23.
(9) مک لوهان و هربرت مارشال، برای درک رسانه ها، سعید آذری، تهران، مرکز تحقیقات و مطالعات و سنجش برنامه ای صدا و سیما، 1377،ص 125.
(10) بهنود، مسعود، "چه افتاد بر سرما"، آدینه، 1368،شماره 24،ص 14.
(11) همان، ص 15.
(12) جامعه شناسی ارتباطات، پیشین، صص 21-19.
(13) تافلر، آلوین، موج سوم، شهیندخت خوارزمی، تهران، فاخته، 1374 ،1374،ص 61.
(14) پاد، ایرج، ارتباطات، جامعه امروز و فردا، انتشارات صدا و سیما، سروش،1369،ص 24.
(15) همان، ص 25.
(16) همان، ص 40.
(17) Tehranian, Majid, “Comunication & Internatonal Relations:Problems,Puzzles”, Policies & Prospects, 1996, p.36.
(18) Ibid.p.39.
(19) Ibid.
(20) شکرخواه، یونس، "پدیدارشناسی مخاطب"، فصلنامه علمی و پژوهش سنجش، 1376،شماره 11،ص 22.
(21) همان.
(22) دیویدسون، نیلیپس، "افکار عمومی، نقش و اهمیت آن در جامعه"، نصرت فتحی، فصلنامه علمی و پژوهش سنجش، 1376،شماره 11،ص 22.
(23) نظامهای اجتماعی، چارلز کولی، پیشین، ص 121.
(24) بنیگر، اتولر، ارتباطات اقناعی، علی رستمی، تهران، مرکز تحقیقات و مطالعات سنجش برنامه ای صدا و سیما، 1376،ص 39.
(25) ماندل، رابرت، چهره متغیر امنیت ملی، ترجمه پژوهشکده مطالعات راهبردی، تهران، 1377،ص 43.
(26) قاسمی، ج، "برداشتهای متفاوت از امنیت ملی"، فصلنامه سیاست دفاعی، بهار 1372،پیش شماره دوم، صص 54و 55.
(27) همان.
(28) همان، ص 56.
(29) ماندل، رابرت، پیشین، ص 43.
(30) امنیت ملی و نظام بین الملل، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها، 1374،ص 11.
(31) همان، ص 11.
(32) معتمدنژاد، کاظم، "تصویر خبری انقلاب اسلامی ایران در جهان"، رسانه، 1368،شماره 1،مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها، صص 31-21.
(33) جبلی، پیمان، "نگاهی به سیاستهای ارتباطی جمهوری اسلامی ایران"، فصلنامه علمی پژوهشی رادیو تلویزیون، 1378،پیش شماره سال اول، ص 95.