تهدیدهای نظامی - امنیتی اسرائیل علیه ج.ا.ایران
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
بدون تردید برای هر کشور و نظام سیاسی شناخت دقیق و واقع بینانه عواملی که موجودیت، و منافع حیاتی آن را تهدید می کنند از اولویت اساسی برخوردار است. زیرا این دسته از تهدیدات که به دلیل گستردگی و عمق پیامدهای آنها به تهدیدات استراتژیک موسوم اند به راحتی می توانند بر سر راه حرکت عمومی یک جامعه به سوی پیشرفت و توسعه موانع جدی ایجاد کرده، یا اساسا موجودیت و هویت یک کشور را در خطر اندازد.متن
مقـدّمـه
بدونتردید برای هر کشور و نظامسیاسی شناخت دقیق و واقعبینانه عواملی کهموجودیت، امنیت و منافع حیاتی آن را تهدیدمیکنند از اولویت اساسی برخوردار است.زیرا این دسته از تهدیدات که به دلیلگستردگی و عمق پیامدهای آنها به "تهدیداتاستراتژیک" موسوماند به راحتی میتوانند برسر راه حرکت عمومی یک جامعه به سویپیشرفت و توسعه موانع جدی ایجاد کرده، یااساساً موجودیت و هویت یک کشور را درخطر اندازد.
از آنجا که بهدست آوردن آمادگیلازم برای مقابله با هر تهدیدی به طور طبیعیمتضمن صرف هزینههای قابل توجه است،تلقی هر امر موهوم به مثابة تهدیداستراتژیک، صرف نابهجای منابع و در نتیجهصدمهپذیری جدی در مقابل تهدیداتی را که شناخت دقیق و واقعبینانه عواملی که موجودیت، امنیت و منافع حیاتی هر کشوری را مورد تهدید قرار میدهند از اولویت اساسی برخوردار است. این دسته از تهدیدات که به دلیل گستردگی و عمق پیامدهای آنها به تهدیدات استراتژیک معروفند به راحتی میتوانند بر سر راه حرکت عمومی یک جامعه به سوی پیشرفت و توسعه موانع جدی ایجاد کنند یا اساسا موجودیت و هویت یک کشور را در معرض تهدید قرار دهند.
مقاله حاضر به ماهیت، ابعاد و پیامدهای تهدیدات اسرائیل علیه جمهوری اسلامی میپردازد. اسرائیل به دلیل داشتن منابع مالی فراوان و حمایتهای سیاسی ابرقدرتها و همچنین برخورداری از سلاح هستهای و تکنولوژی پیشرفته، به منزله یک تهدید برای کشورهای منطقه و به خصوص ایران مطرح میباشد. نویسنده مقاله در پایان به این نکته اشاره میکند که: برای جمهوری اسلامی با توجه به ماهیت توسعهطلبانه و ضداسلامی رژیم صهیونیستی چارهای جز دستیابی به ابزار مقابله به مثل که موجبات ایجاد تعادل در موازنه منطقهای قدرت را فراهم میآورد، وجود ندارد.
میتوان با هزینه اندک و آمادگی مناسب به دفع و رفع آنها پرداخت، به دنبال دارد.
نتیجه آنکه برای کسب آمادگی متناسب و متعادل جهت مقابله با هر تهدیدی نخستباید ماهیت، ابعاد و پیامدهای آن با وضوح و اتقان هر چه بیشتر شناسایی گردد تا ازهرزروی منابع ارزشمند خود از یک سو و غافلگیری و صدمهپذیری قابل پیشگیریخویش از سوی دیگر جلوگیری به عمل آوریم.
یکی از تهدیداتی که منافع و امنیت کشور ما ـ و بهطورکلی جهان اسلام ـ را در معرضخطر قرار داده است، تهدید رژیم صهیونیستی میباشد. این رژیم با برخوردار بودن ازپیوندهای بسیار عمیق با شبکههای مالی در کشورهای توسعهیافته و نفوذ بر نظامهایسیاسی این کشورها مزاحمتهای جدی برای نظام نوپای اسلامی فراهم میآورد وازسوی دیگر با در اختیار داشتن سلاحهای کشتارجمعی بهویژه از نوع هستهای آن وهمچنین ابزار انتقال آنها (هواپیماهای دورپرواز و موشکهای بالستیک) به یکی ازمهمترین منابع تهدید اقتصادی و نظامی و به تبع آنها تهدیدهای اجتماعی علیه جمهوریاسلامی ایران تبدیل شده است.
الف) ماهیت تهدید
شاید در نگاه نخست و با توجه به وجود مرز مشترک بین دولت صهیونیستی وجمهوری اسلامی ایران و در نتیجه منتفی بودن تعارضات ناشی از آن همچون ادعاهایسرزمینی و اختلافات مرزی، نزاع بر سر تقسیم منابع آب و انرژی، آرایش نظامینیروهای متعارف طرفین و تهدید اسرائیل علیه جمهوری اسلامی ایران جدی تلقینگردد، اما باید توجه داشت که تهدیدات ناشی از ژئوپولتیک کشور فقط بخشی ازتهدیدهای موجود علیه نظام اسلامی را تشکیل میدهند و تهدیدهای جدیتر و بنیانیترمعطوف به مبانی ارزشی و اصول انقلابی ایران اسلامی میباشند. بعلاوه برخلافتهدیدهای معطوف به ژئوپلتیک که معمولاً خطر از دست دادن بخشی از خاک، منابع ویا منافع مرسوم را در پی دارد تهدید معطوف به مبانی ارزشی به هدم و یا حداقلاستحاله نظام سیاسی موجود میاندیشد.
یکی از قدرتهایی که با انقلاب اسلامی تعارض جدی و ماهوی داشته صهیونیزمسیاسی و نماینده آن رژیم اشغالگر قدس میباشد. انقلاب اسلامی که مسلمانان جهان را به بازگشت به اسلام فرا میخواند با توجه به آیه شریفه «لن یجعل الله للکافرین علیالمؤمنینن سبیلا» و سایر اصول عزتمدارانه اسلامی نمیتواند نسبت به مهمترین مسألهجهان اسلام که همان اشغال سرزمین فلسطین بهدست نیروهای بیگانه است، بیاعتناباشد. اشغال قدس شریف نخستین قبله مسلمانان، آوارگی صدها هزار تن از مسلمانانفلسطین و رجزخوانیهای پیاپی سردمداران رژیم صهیونیستی علیه جهان اسلام و تهدیدسایر سرزمینهای اسلامی (از نیل تا فرات) از چنان اهمیتی برخوردار بود که پس ازپیروزی انقلاب اسلامی حکومت اسلامی بلافاصله مبارزه با اسرائیل را در سرلوحهاهداف سیاست خارجی خویش قرار داد.
مخالفت جمهوری اسلامی ایران با اسرائیل پیامدهای بسیار جدی برای رژیمصهیونیستی دربرداشت. نخست اینکه با سرنگونی رژیم شاه در ایران و روی کار آمدندولت اسلامی اسرائیل تنها متحد خود در منطقه را از دست داد. در اهمیت ایران برایرژیم صهیونیستی همین بس که این رژیم 75% از نیازهای نفتی خود را از ایران تأمینمیکرد (1) و با توجه به خودداری کشورهای عرب تولیدکننده نفت از فروش آن بهاسرائیل این رژیم وابستگی استراتژیک به یک منبع مطمئن تأمین انرژی داشت و ازهمین رو حاضر شده بود درازای دریافت نفت از ایران پروژههای مهم صنعتی،کشاورزی و بهویژه نظامی در ایران به اجرا درآورد. یکی از مهمترین این طرحها پروژهگل است که هدف از آن تولید موشکی با برد 150 تا 200 کیلومتر در ایران بود. (2) علاوهبر تأمین انرژی، ایران یکی از بازارهای عمده تسلیحات و تکنولوژی اسرائیل بود وبا توجه به نقش عمده صادرات سلاح و تکنولوژی در درآمدهای ارزی اسرائیل و بستهبودن بازارهای عمده صادرات سلاح بر روی این رژیم (به ویژه در منطقه ثروتمندخاورمیانه) اسرائیل برای سر پا نگه داشتن صنایع نظامی پرهزینه خود به شدت محتاجصادرات بخشی از محصولات نظامی خود به کشوری بیخطر برای جبران قسمتی ازهزینههای تولید بود. نقش دوگانه ایران در تأمین انرژی موردنیاز اسرائیل از یک سو وخرید محصولات صادراتی این رژیم از سوی دیگر موجب شد تا ایران حائز جایگاهیویژه در امنیت و اقتصاد اسرائیل گردد. از همین رو ایران در سیاستهای منطقهای اسرائیلبه متحدی استراتژیک تبدیل شد.(3)
دوم اینکه علاوهبر پیامدهای مستقیمی که روی کار آمدن جمهوری اسلامی برای اسرائیل داشت پیروزی انقلاب در ایران و مخالفت صریح دولت تازه تأسیس با رژیماشغالگر قدس موجب شد تا روح تازهای در کالبد جریان مبارزه با این رژیم دمیده شود.شکستهای پیاپی و خردکننده دولتهای عرب در مقابل رژیم صهیونیستی فضایی مملو ازیأس، سرخوردگی و انفعال بر اردوی عربها حاکم ساخته بود و امید به حل شرافتمندانهمسأله فلسطین را بسیار کمرنگ ساخته بود. با پیروزی انقلاب اسلامی کفه معادلاتمنطقهای به نفع عربها و به ضرر اسرائیل سنگین شد. شیعیان جنوب لبنان که در زمانحکمرانی شاه با توجه به حمایت این رژیم از اسرائیل در میان اعراب احساسسرشکستگی میکردند با پیدا کردن یک پشتوانه معنوی و سیاسی به نام جمهوریاسلامی ایران درمقام یک بازیگر مؤثر و سرنوشتساز، وارد میدان مبارزه با اسرائیلشدند.(4)
قرارداد کمپ دیوید بین مصر و رژیم صهیونیستی آغاز شده بود و درحال تنزل مسألهفلسطین در حد اهرمی برای کسب امتیازات سیاسی - اقتصادی بهوسیلة طرفهای درگیرو قدرتهای جهانی بود. جمهوری اسلامی ایران با دخالت در مسأله فلسطین ابتکار عملرا از دست رژیمهای سازشکار عرب خارج ساخت و موضع کشورهای مترقی از جملهسوریه و طرفهای فلسطینی را که قبلاً سعی میشد بر سر آنها معامله شود را نیرومندساخت. دولتهای عرب طرفدار سازش نیز به دلیل ترس از نفوذ افکار انقلابی ومخالفتهای عمومی مجبور به تجدیدنظر در روش خود در قبال رژیم صهیونیستی شدند.سرنوشت سادات رئیس جمهور مصر نشان داد که نادیده گرفتن احساسات و عواطفتودههای مسلمان میتواند بهای بسیار سنگینی به همراه داشته باشد.
در اینجا ذکر این نکته ضروری است که اگر چه بخش عمدهای از تعارض و مخالفتجمهوری اسلامی ایران با رژیم صهیونیستی براساس مبانی ایدئولوژیک نظام اسلامیاست، اما از سوی دیگر از زاویه منافع ملی نیز این مسأله قابل توجه میباشد.
توضیح آنکه سه کشور مصر، ترکیه و ایران با توجه به وسعت، جمعیت، منابع،ویژگیهای جغرافیایی، پیشینة تاریخی و همواره خواهان ایفای نقشی ویژه درخاورمیانه بودهاند. (5) از اینرو ورود یک بازیگر جدید در صحنه خاورمیانه، که به دلیلدر اختیار داشتن منابع مالی فراوان و برخوردار بودن از پشتیبانیهای سیاسی در سطحجهان میتواند به ضرر منافع ملی این کشورها هم باشد.
اسرائیل در دو زمینه برخورداری از سلاح هستهای و تکنولوژی پیشرفته بر سایرکشورهای خاورمیانه برتری دارد و در پی آن است تا با افزایش نقش خود در اقتصادمنطقه آخرین حلقه برتری مطلق خود در منطقه را تکمیل کند. (6) رژیم اشغالگر قدس بهدلیل برخورداری از منابع مالی و فنآوری در صورت گشایش بازارهای سرمایه ومصرف منطقه میتواند نیاز سرمایهای و مصرفی بخش عمده خاورمیانه را تأمین سازد،امری که در حال حاضر با توجه به تحریم اعراب و اکثر کشورهای اسلامی برای اسرائیلناممکن میباشد. صدور تکنولوژی، سرمایه و کالا به بازار کشورهای خاورمیانه از یکطرف صنعت و تجارت رژیم صهیونیستی را رونق میبخشد و از طرف دیگر کشورهایمنطقه را در این زمینهها به رژیم صهیونیستی وابسته میسازد امری که هم برای اقتصاد وهم جایگاه منطقهای کشورهای مهمی همچون ایران، ترکیه و مصر ناخوشایند میباشد.
ملاحظات فوق در مجموع منجر به طرح اسرائیل بهمنزلة یک تهدید ملی برای ایرانشده است و از اینرو میبینیم که جمهوری اسلامی نیز جهت حفظ اسلام و کیاناسلامی در مقابله با اسرائیل هیچگونه تردیدی به خود راه نمیدهد. البته عملکردانقلابی ایران دولتمردان رژیم اشغالگر را تحت فشار قرار داده و بنابراین مشاهدهمیشود که مقابله با ایران را یکی از هدفهای استراتژیک خود میدانند و این مبین ماهیتتهدید دوجانبه در قضیه ایران و اسرائیل است.
اهم دلایل دشمنی اسرائیل باجمهوریاسلامیایران بهطور مختصر از این قرار است:
1ـ ماهیت مذهبی نظام جمهوری اسلامی ایران
2ـ موضعگیریهای نظام جمهوری اسلامی ایران
3ـ ضرورتهای مقطعی و نیاز به دشمن خارجی
به عقیده مقامات رژیم صهیونیستی سیاستها و ارزشهایی که بهوسیله ایران دنبالمیشود در حکم خطری مهم برای اسرائیل است. "جوزف آلفر"1 یک مقام سابق موسادو قائم مقام فعلی مرکز مطالعات استراتژیک جافه در دانشگاه تلآویو به وجود چنیناتفاق نظری در بین سران اسرائیل تأکید میکند.(7) برای آنکه روشن شود از زماناظهارنظر "جوزف آلفر" تاکنون تغییری در این دیدگاه سران رژیم صهیونیستی رخ نداده است به ذکر آخرین اظهارات "بنیامین نتانیاهو" نخستوزیر رژیم صهیونیستی در تاریخ25/1/1377 در این زمینه بسنده میکنیم، نامبرده تصریح میکند که: «ایران همچناندشمن اصلی اسرائیل است و اسرائیل باید خود را جهت مقابله با خطر آن آمادهسازد.»
از مهمترین دلایل خصومت رژیم اشغالگر قدس با نظام جمهوری اسلامی ایرانماهیت مذهبی نظام حاکم بر ایران میباشد. این خصومت در درجه نخست از ضدیتعمیق میان اسلام و صهیونیزم ریشه میگیرد. حتی اگر از دشمنیها و ضدیتهای قوم یهود بااسلام و مسلمانان در صدر اسلام نیز بگذریم امروزه اهداف جاهطلبانه و شعارهایبرتریجویانه صهیونیزم سیاسی که از بد روزگار محل اجرای آنها در قلب جهان اسلامتعیین شده است در تعارض و تباین جدی با اصول اساسی اسلام از جمله نفی هرگونهسیطره غیرمسلمین بر مسلمانان و خدشه بر عزت جامعه اسلامی قرار دارد.
صهیونیستها در بدو اشغال فلسطین فقط به تفرقه، پراکندگی، ضعف، وادادگی وانفعال آن روز جوامع عرب توجه کرده، محاسبات خویش را براساس وضعیت آن زمانجهان اسلام و بهویژه رژیمهای سیاسی حاکم بر کشورهای اسلامی تنظیم ساخته بودند؛غافل از اینکه بازگشت جوامع اسلامی به اصول مصرح قرآنی وضعیت را به گونهایدیگر تغییر خواهد داد و محاسبات آنان را با خطا مواجه ساخته و یا اصولاً باطل خواهدکرد. دیگر دلیل خصومت عمیق رژیم صهیونیستی با جمهوری اسلامی ایران در ایناست که این نظام را مسؤول و عامل بازگشت مسلمانان از جمله فلسطینیان به اصولضدسلطه اسلامی میداند. سخنان "اسحق رابین" نخستوزیر اسبق رژیم صهیونیستیبه خوبی بیانگر این امر است، آنجا که میگوید: «تقریباً تمام فلسطینیهایی که به اعمالخشونتآمیز (علیه اسرائیل) ادامه میدهند از اسلام به شیوه جمهوری اسلامی ایرانالهام میگیرند.» (8) همچنین "بنیامین نتانیاهو" نخستوزیر کنونی دولت صهیونیستی نیزدر کتاب خود به نام "مکان تحتالشمس" بر این امر تأکید کرده و اصولگرایی اسلامی رابزرگترین خطر برای اسرائیل و غرب برشمرده و خاستگاه آن را انقلاب اسلامی ایرانمیداند.(9)
چنانکه گفته شد بازگشت مسلمانان به اصول اسلامی وضعیت را به شکلی بنیادینتغییر داده است. در مورد فلسطینان این بازگشت به ظهور "انتفاضه" انجامید، انقلابی که رژیم صهیونیستی را با بنبست جدی در نحوه تعاملاتش با فلسطینان قرار داد. به گفتهقریب به اتفاق کارشناسان و تحلیلگران مسائل خاورمیانه تصمیم سران رژیمصهیونیستی به صلح با اعراب و اعطای برخی امتیازات در این مورد بیش از همه تحتتأثیر و فشار انتفاضه مردم فلسطین صورت پذیرفته است. (10) اسحق رابین، نخستوزیرپیشین رژیم صهیونیستی خود به روشنی به این نکته اعتراف میکند و دلیل توافق بابرخی گروههای فلسطینی را مقابله با جنبشهای اسلامگرا برمیشمرد: «گمان میکنم اگرتوافق با ساف امضاء نمیشد بیشتر فلسطینان از جنبشهای اسلامگرا طرفداری میکردند.»(11)
بخش دیگر از دلایل خصومت و دشمنی رژیم اشغالگر قدس با نظام جمهوری اسلامیناشی از موضعگیریهای جمهوری اسلامی ایران میباشد. موضعگیریهای جمهوریاسلامی مشخصاً و عمدتاً در سه زمینه موجبات خشم مقامات رژیم صهیونیستی رافراهم آورده است:
اول، حمایت از گروههای ضداسرائیلی در خاورمیانه و به طور مشخص گروههایفلسطینی و لبنانی درگیر با اسرائیل.(12)
دوم، مخالفت با روند صلح اعراب و اسرائیل.(13)
سوم، سردمداری حرکتهای ضداسرائیلی در مجامع جهانی و صحنه بینالمللی.(14)
ملاحظات مطروحه در این بخش هر یک خود حکایت از عمق استراتژی تهاجمیاسرائیل علیه ایران اسلامی دارد.
ب) ابعاد تهدید
1ـ تهدیدهای امنیتی اسرائیل علیه ایران در گذر زمان
بهطورکلی ابعاد هر تهدیدی معمولاً متناسب با شدت تعارض میان طرفین تخاصممیباشد. اگر چه جمهوری اسلامی ایران از همان بدو پیدایش با دشمنی و مخالفت رژیماشغالگر قدس مواجه بوده است اما تعارض میان رژیم صهیونیستی و جمهوری اسلامیایران همواره روال و روند ثابتی نداشته است و در بستر زمان تهدید اسرائیل نیز متحولشده است.
در دهه نخست حیات نظام جمهوری اسلامی، با توجه به اینکه ایران مدت کوتاهی پس از پیروزی انقلاب مواجه با تجاوز خارجی گردید، اسرائیل خطر اصلی را از جانبایران نمیدانست و از آنجا که خود با کشورهای عرب درگیر بود، میپنداشت میتواندبه ایران که با تجاوز یکی از کشورهای عرب روبرو بود نزدیک شود.(15)
البته در این برهه جمهوری اسلامی ایران نیز با تکیه بر استراتژی «راه قدس از کربلامیگذرد» از برخورد مستقیم با رژیم صهیونیستی خودداری میورزید و مقابله با تجاوزعراق را در اولویت نخست قرار داده بود. اما در این مقطع زمانی نیز حوادثی همچونتجاوز اسرائیل به جنوب لبنان و اقدامات وحشیانه این رژیم علیه مسلمانان فلسطینی ازجمله حوادث اردوگاههای آوارگان به تشدید خصومت میان دو طرف میانجامید لیکنبه دلایل پیش گفته به رویارویی مستقیم منجر نمیگشت. به نظر میرسد به تبعیت ازسیاست منطقهای امریکا، موضع رژیم صهیونیستی در قبال جنگ عراق علیه ایرانمدیریت این بحران بوده است به شکلی که ادامه آن توان دو کشور درگیر را هر چه بیشترکاهش داده، آنان را به خود مشغول سازد تا از پرداختن به مسایل مهمتری همچون مسألهفلسطین باز مانند. این سیاست اگر چه درخصوص انحراف توجه مسؤولان جمهوریاسلامی از مسأله فلسطین به هیچ وجه موفق نبود و آنها در فرصتها و مناسبتهای مختلفبه محکوم کردن جنایات صهیونیستها پرداخته و دولتهای عرب را از پایمال کردن حقوقفلسطینان برحذر میساختند، اما به نحوی از افزایش سطح و گسترش حوزه برخوردنظام جمهوری اسلامی با رژیم اشغالگر قدس تا میزان قابل توجهی کاست.
نکته دیگری که تذکر آن در اینجا ضروری مینماید، حذف بازیگر دیگری همچونعراق از ملاحظات امنیتی اسرائیل میباشد که با حمله عراق به کویت و دخالت امریکاصورت پذیرفت.
با حذف نسبی عراق از صحنه رقابتهای منطقهای، جمهوری اسلامی ایران که برخیاز تواناییهایش در خلال جنگ با عراق دست نخورده باقی مانده بود و با استفاده ازفرصت بدست آمده پس از فروپاشی بلوک کمونیزم و جنگ دوم خلیج فارس به تقویتبنیان دفاعی خویش پرداخته بود، به هدف بعدی رژیم اشغالگر قدس تبدیل گردید.
از اوائل سال 1992 میلادی در مطبوعات اسرائیل این موضوع پی گرفته شد که باحذف عراق از صحنه رقابت و تغییر موازنه قدرت به نفع ایران، با خطر ایران چه بایدکرد؟ (16) و به این طریق موج جدید خصومت میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی آغاز شد، هر چند که این خصومت هیچگاه کاملاً محو نشده بود. اگر اینتخاصم در آغاز و با پیروزی انقلاب اسلامی بهوسیله ایران آغاز گشت این بار اینصهیونیستها بودند که به آن دامن میزدند.
دوره پس از جنگ دوم خلیج فارس و به هم خوردن موازنه منطقهای به نفع جمهوریاسلامی ایران که هم اکنون نیز در آن به سر میبریم، در مدت دو دهه پس از پیروزیانقلاب اسلامی از مقاطعی است که نظام جمهوری اسلامی با جدیترین خطراتانگیختة رژیم اشغالگر قدس مواجه بوده است.
در این مقطع زمانی، رژیم صهیونیستی سناریوهای متعددی جهت مقابله و ضربهزدن به جمهوری اسلامی ایران مطرح ساخته و پی گرفته است و شماری از احتمالات نیزبدون آنکه مقامات رژیم صهیونیستی آنرا صراحتاً بیان کرده باشند اما با توجه به سطحستیزهجویی میان دو طرف محتمل دانسته شدهاند.
2ـ سناریوهای رژیم صهیونیستی برای تهدید ایران
سناریوهای احتمالی مقابله رژیم صهیونیستی با جمهوری اسلامی ایران به طور کلیبه دو دسته تقسیم میشوند: نخست، سناریوهای مربوط به اقدام انفرادی و مستقیماسرائیل علیه ایران و دوم، سناریوهای متکی بر اقدام جمعی و مشترک اسرائیل باهمپیمانان غربی و در صورت امکان کل کشورهای جهان علیه جمهوری اسلامی ایران.
البته به جز مورد حمله به تأسیسات اتمی جمهوری اسلامی ایران، مقامات اسرائیلیسایر تهدیدات خود را بر مبنای مقابله بینالمللی و حداقل مقابله امریکا با نظامجمهوری اسلامی ایران تنظیم کردهاند و تهدیدات انفرادی و مستقیم یا نوع اول (البتهبجز سناریوی حمله به تأسیسات اتمی جمهوری اسلامی ایران) بیشتر از طرفتحلیلگران سیاسی مطرح شدهاند تا مقامات رسمی رژیم صهیونیستی، اما با این حالنمیتوان نسبت به آنها بیتوجه بود.
از آنجا که رژیم اشغالگر قدس با توجه به محدودیتهاو موانع گوناگون فنی، مالی،جغرافیایی و سیاسی به تنهایی قادر به تهیه ابزار و پرداخت هزینههای برخورد با ایراننبوده و به دلیل بُعد جغرافیایی و توان بالقوه جمهوری اسلامی، از برخورد مستقیم ومتعارف نظامی علیه جمهوری اسلامی نیز ناتوان میباشد و از سوی دیگر با توجه به نداشتن وجهه و مقبولیت جهانی امکان بازداشتن سایر کشورها از همکاری با ایران را نیزندارد، بر آن است تا با برجسته کردن خطر ایران برای امریکا، کشورهای غربی و درنهایت کل جامعه جهانی، با هزینه دیگران به هدف رفع خطر ایران علیه خود نائلآید. (17) در حال حاضر رژیم اسرائیل و رسانههای قدرتمند حامی آن از چند جنبهاقدامات و فعالیتهای جمهوری اسلامی را تهدید علیه صلح و امنیت جهانی جلوهمیدهند:
نخست، صدور انقلاب اسلامی و حمایت از تروریسم بینالمللی؛ صهیونیستهاورسانههای وابسته به آنها چنین تبلیغ میکنند که شعار صدور انقلاب اسلامی کهبهوسیله مسؤولان نظام جمهوری اسلامی مطرح شده است نهایتاً هدف مرزگشاییهایگسترده و سیطره بر کل کشورهای اسلامی و تشکیل یک امپراتوری قدرتمند را دنبالمیکند (18) و طبیعی است که چنین امری با توجه به در پی داشتن جنگهای خونین ومتعدد صلح و امنیت جهانی را به طور جدی در معرض خطر قرار میدهد. در همینبارهرسانههای صهیونیستی بلافاصله پس از وقوع هر اقدام تروریستی در هر گوشه از جهانآن را به جمهوری اسلامی ایران نسبت میدهند. انتساب انفجار مرکز تجارت جهانی درامریکا، انفجار هواپیمای خطوط پانامریکن، انفجار مرکز یهودیان در آرژانتین، انفجارظهران و به ایران از آن جملهاند. صهیونیستها سعی میکنند جنگ هشت ساله عراقعلیه ایران، کمک ایران به مبارزان لبنانی و فلسطینی در جهاد آنها علیه رژیم صهیونیستی،حمایت از دولتهای مسلمانی همچون سودان و بوسنی و هرزگوین و دیپلماسی فعالجمهوری اسلامی در بحرانهای بالکان، قفقاز، آسیای میانه، افغانستان، کشمیر وآفریقا (19) و حتی برخی اختلافات جزئی که معمولاً هر کشوری با همسایگان خود دارداز قبیل مسائل مربوط به جزایر ایرانی خلیج فارس را نمادها و مصادیقی از تلاشجمهوری اسلامی برای صدور انقلاب خود تبلیغ و آن را مقدمهای برای حضورهمهجانبه و در دست گرفتن حکومتها و حتی اشغال این مناطق از سوی ایران اعلاممیکنند.(20)
دوم، تهدید جریان نفت؛ صهیونیستها و صنعت ژئوپولتیک جمهوری اسلامی وازجمله کنترل ایران بر تنگه هرمز و همچنین تلاش ایران برای بازسازی توان نظامیصدمه دیده در جنگ با عراق از جمله تقویت نیروی دریایی خود (21) دلیلی برای تهدید جریان آزاد نفت به جهان خارج میدانند. این امر بیشتر جهت جلب نظر مساعدکشورهای اروپایی و ژاپن که عمده نفت موردنیاز خود را از خلیج فارس تأمین میکنند بابرنامههای ضدایرانی رژیم صهیونیستی و امریکا برجسته میشود.
سوم، دستیابی ایران به سلاحهای کشتار جمعی و ابزار بهکارگیری آنها؛ رژیمصهیونیستی و رسانههای وابسته به آن با تبلیغ اینکه ایران دارای ذخایر عظمیی ازسلاحهای شیمیایی و میکروبی است و دستیابی آن به سلاح هستهای مراحل پایانی خودرا میگذراند و با بزرگنمایی توان موشکی موجود ایران و برنامههای آتی ایران برایافزایش توان دفاعی خود چنین القاء میکنند که بخشهای عمدهای از جهان به ویژهکشورهای اروپایی یا در حال حاضر در تیررس سلاحهای کشتارجمعی ایران قرار دارندو یا به زودی در معرض این سلاحها قرار خواهند گرفت.
مقامات رژیم صهیونیستی سالهاست که برای دستیابی جمهوری اسلامی به سلاحاتمی زمان تعیین میکنند. در سال 1373 مقامات اطلاعاتی رژیم صهیونیستی اعلامکردند که ایران در کمتر از 3 سال به سلاح هستهای دست خواهد یافت (22) و اکنون کهبیش از 4 سال از آن تاریخ گذشته است هنوز هم تأکید میکنند که تا سه سال دیگر ایرانبه بمب هستهای ابتدایی دست خواهد یافت (ظاهراً حرف مرد یکی است!!). این درحالی است که آژانس بینالمللی انرژی اتمی که نهاد رسمی نظارت بر فعالیتهای اتمیکشورهای عضو این آژانس میباشد کراراً اعلام کرده است که فعالیتهای هستهایجمهوری اسلامی ایران کاملاً صلحآمیز بوده و مدرکی دال بر استفاده نظامی ایران ازتأسیسات هستهای خود وجود ندارد.(23)
اسرائیل با توجه به ناتوانی از ایجاد یک جبهه متحد جهانی علیه جمهوری اسلامیعلیرغم تبلیغات گسترده و پرهزینه، سعی میکند تا در میان کشورهای غربیاتفاقنظری جهت مقابله با جمهوری اسلامی ایران پدید آورد. سفر مکرر مقاماتاسرائیلی به کشورهای اروپایی و امریکایی و طرح مکرر خطر ایران برای غرب در اینجهت صورت میپذیرد. صهیونیستها چنین تبلیغ میکنند که جمهوری اسلامی ایران باانجام دادن اقدامات تروریستی و حمایت از گروههای مخالف در صدد بیثبات کردنرژیمهای طرفدار غرب در منطقه و روی کار آوردن نظامهای سیاسی مخالف غربمیباشد.(24) ماجرای دادگاه میکونوس و پیامدهای آن از جمله خروج سفرای کشورهای اتحادیه اروپایی از ایران، فرصت مناسبی در اختیار صهیونیستها قرار داد تا به تبلیغاتضدایرانی خود در کشورهای غربی شدت بخشیده، برخی از مقامات این کشورها را باخود همراه سازند.
اگر چه روابط ایران با کشورهای غربی چندان مطلوب نبوده و حوادث چند سالهاخیر از جمله مسأله سلمان رشدی، دادگاه میکونوس و نیز به سردی روابط دامن زدهاست اما کشورهای غربی حاضر نشدهاند چنانکه دلخواه رژیم صهیونیستی و حامیان آناست به مقابله با ایران برخیزند. از همین رو اسرائیل در مقابله با جمهوری اسلامیبیشترین امید و تکیهاش به حامی سنتی و شریک استراتژیک خود یعنی ایالات متحدهمیباشد. ظاهراً اسرائیلیها برخلاف دو مورد قبل، تا حد زیادی موفق شدهاند نظرمساعد دولت امریکا نسبت به دیدگاه خود در مورد جمهوری اسلامی و لزوم مقابله با آنرا جلب کنند. "شیمون پرز" نخستوزیر سابق رژیم صهیونیستی پس از دیدار با مقاماتامریکایی صراحتاً اعلام داشت که: «اسرائیل و امریکا به توافق رسیدهاند که همکاریاستراتژیک خود علیه ایران را تقویت کنند.» (25) در همینباره برخی از تحلیلگراناقدامات ضدایرانی دولت امریکا از جمله کمک 20 میلیون دلاری به مخالفان جمهوریاسلامی را متأثر از تلاشهای مقامات اسرائیلی در این خصوص دانستهاند و به طورمشخص تصمیم "گینگریچ" رئیس جمهوریخواه مجلس نمایندگان امریکا مبنیبراختصاص بودجهای جهت مقابله با ایران بلافاصله پس از دیدار وی با شیمون پرز را دراین جهت ارزیابی میکنند.(26)
البته اسرائیل هنوز هم در مورد انجام دادن هر برخوردی با جمهوری اسلامی بهحمایت امریکا امیدوار و به آن نیازمند است. هر چند با توجه به تحولات اخیر به نظرمیرسد دولت امریکا نیز مایل نیست هزینه بلندپروازیهای رژیم صهیونیستی علیهجمهوری اسلامی را به طور کامل بپردازد و یا حداقل در این زمینه تا حدودی مردداست.
در مورد برخورد مستقیم و انفرادی رژیم اشغالگر قدس با جمهوری اسلامی نیزسناریوهای مختلفی قابل تصور است که خود به دو دسته کلی قابل تقسیم میباشند:
اول، تهدیدات با ماهیت هستهای
دوم، تهدیدات نظامی غیرهستهای
برخی از تحلیلگران با توجه به قطعی بودن توان هستهای اسرائیل بر این اعتقادند کهدر صورت جدی تلقی شدن خطر جمهوری اسلامی ایران برای رژیم صهیونیستی، اینرژیم ابایی از بهکارگیری سلاح هستهای نخواهد داشت و اگر تاکنون در منازعات پیشینخود با همسایگانش این سلاحها را بهکار نگرفته است به دلائل انساندوستانه یاملاحظات بینالمللی نبوده است بلکه بیشتر از آن جهت بوده که بهکارگیری سلاحهستهای علیه کشورهای همسایه با توجه به محدودیت جغرافیایی اسرائیل،آثار مخربیهمچون غبارهای هستهای، مواد رادیواکتیو و بارانهای اسیدی بر سرتاسر منطقهمیگذارد، که اسرائیل نیز از آن بیبهره نمیماند. روی هم رفته این دسته از تحلیلگرانمعتقدند که با توجه به دور بودن ایران و منتفی بودن موانع فوق، امکان حمله تمام عیارهستهای اسرائیل علیه جمهوری اسلامی ایران وجود دارد.
دسته دیگری از تحلیلگران اگر چه تهدید هستهای اسرائیل را جدی میشمارند امامعتقدند که امکان حمله کامل هستهای اسرائیل یا هر کشور دیگری به سایر کشورهاوجود ندارد. زیرا نابودی یک کشور به وسیله سلاح هستهای در عرصه بینالمللی،زیستمحیطی و پیامدهای جدی خواهد داشت و از همین رو امکان حمله تمامعیارهستهای با توجه به برخوردار بودن بسیاری از کشورهای دیگر از سلاح هستهای بسیاربعید میباشد.
اما این تحلیلگران در عینحال معتقدند که امکان ضربه هستهای تاکتیکی اسرائیلعلیه جمهوری اسلامی وجود دارد. زیرا بنابر شواهد گوناگون گواه بر اینست که اسرائیلهم از توانایی تکنولوژیکی تولید چنین سلاحهایی برخوردار است (27) و هم اینکهبهکارگیری چنین سلاحهایی علیرغم ضربه زدن شدید به زیرساختها و توان اقتصادی ـدفاعی جمهوری اسلامی تبعات زیستمحیطی و بینالمللی سابق را نخواهد داشت.
برخلاف نظر این دو گروه از تحلیلگران، اکثریت صاحبنظران امکان حمله هستهایاسرائیل علیه ایران و یا هر کشور اسلامی دیگر را اندک میدانند زیرا اولاً ایران وکشورهای اسلامی دیگر نیز از تواناییهای نسبی در مقابله به مثل برخوردار میباشند وثانیاً این امر کشورهای اسلامی را واخواهد داشت تا به محض دستیابی به سلاحهایکشتارجمعی و هستهای در اولین فرصت اسرائیل را مورد حمله تمامعیار قرار دهند.
از همین رو بیشتر تحلیلگران حمله احتمالی اسرائیل علیه جمهوری اسلامی را دارای ماهیتی غیرهستهای میدانند. از این میان عدهای اعتقاد دارند که حملات نظامیاحتمالی اسرائیل علیه جمهوری اسلامی بیشتر به شکل بمبارانهای پراکنده ایذایی وحملات موشکی به مراکز اقتصادی، نظامی، جمعیتی و خواهد بود تا مانع از حیاتطبیعی جمهوری اسلامی شده، آنرا از پیگیری اهداف خود از جمله در زمینههایدفاعی باز دارد.
اما سناریویی که به دلائل مختلف احتمال آن بیشتر از سایر موارد مذکور میباشد،حمله پیشگیرانه اسرائیل به مراکز هستهای و دفاعی جمهوری اسلامی ایران است. اینسناریو از آن جهت محتملتر دانسته شده است که اولاً مقامات اسرائیلی کراراً و رسماًآن را اعلام کردهاند؛ ثانیاً صهیونیستها با توجه به سوابقشان در حمله به تأسیساتهستهای تموز عراق در سال 1981 عملاً جدی بودن خود در دست زدن به چنیناقداماتی را نشان دادهاند؛ ثالثاً آن را با توجه به حقوق بینالملل قابل توجیه میدانند ورابعاً انگیزه لازم برای دست زدن به چنین اقدامی را دارند.
مقامات رژیم صهیونیستی از نخستوزیر آن گرفته تا رئیس ستاد ارتش، فرماندهنیروی هوایی، نمایندگان پارلمان و بارها به قصد خود جهت وارد ساختن ضربه بهتأسیسات دفاعی و هستهای ایران تصریح کردهاند بهگونهای که بیانات مقامات این رژیمدر این مورد آنقدر فراوان است که ذکر مصادیق لازم به نظر نمیرسد. سوابق رژیمصهیونیستی نیز نشان میدهد که در صورت احساس خطر نسبت به پیشدستی در واردساختن ضربه تردید به خود راه نمیدهد. این رژیم تقریباً در تمامی نزاعها با همسایگانخود پیشقدم بوده است (به جز جنگ 1973).
صهیونیستها همواره حمله علیه سایرین را تحت عنوان "دفاع پیشگیرانه از خود"توجیه کردهاند و به نظر میرسد در مورد هر نوع حملهای به جمهوری اسلامی ایراناقدام خود را دفاع پیشگیرانه قلمداد کنند. البته لازم به ذکر است که دفاع پیشگیرانه درحقوق بینالملل لوازم و مقتضیاتی دارد که با هیچیک از اقدامات رژیم صهیونیستی دراین زمینه قابل انطباق نیست.
صهیونیستها در مورد مقوله امنیت بسیار حساسند و از دیر باز امنیت برای آنها بهمعنی حفظ موجودیت بوده است و ذهنیتهای تاریخی در مورد قتل عام یهودیان وآوارگی همیشگی آنها موجب شده است تا صهیونیستها با مشابهسازی رفتاری، خاطرات تاریخی یهودیان را در برخورد با دشمنان امروز خود از جمله جمهوریاسلامی ایران تداعی کنند و با تبلیغ قصد ایران در نسلکشی یهودیان (با سوء تعبیرشعارهای اصولگرایانه و انقلابی همچون "اسرائیل غده سرطانی است"؟ و "اسرائیلباید از بین برود") انگیزه لازم را در جامعه اسرائیل و یهودیان جهان برای مقابله و ضربهزدن به جمهوری اسلامی ایران فراهم آورند.(28)
ظاهراً اسرائیلیها نه از میزان و کیفیت توان تهدیدکننده جمهوری اسلامی ایران اطلاعدقیق دارند و نه مطمئن هستند که با حمله به ایران میتوانند این توان را به طور صد درصد از بین ببرند. (29) تجربه حمله به تأسیسات هستهای عراق نشان داد که عراق نه تنها ازپیگیری برنامههای هستهای خود دست نکشید بلکه با مخفیکاری به حدی از تواناییهارسید که بزرگترین قدرت اطلاعاتی و جاسوسی جهان یعنی امریکا نیز از تخمین آنناتوان ماند و تنها پس از جنگ با کویت بود که دسترسی به تأسیسات مخفی عراق ممکنگشت و از پیشرفت بسیار بالا عراق در زمینه هستهای اطلاع حاصل شد.(30)
بنابراین علیرغم جدیترین سناریوی "حمله پیشگیرانه" نسبت به سایر سناریوها،این سناریو نیز به دلیل محدودیتهای گوناگون سیاسی، فنی و امنیتی در حال حاضر برایاسرائیل قابل اجرا نیست زیرا جمهوری اسلامی تواناییهای متعدد و پراکندهای دارد کهشناسایی دقیق آنها برای صهیونیستها مقدور نخواهد بود و همچنین آزمایشهای اخیرموشکی توان مقابله به مثل جمهوری اسلامی ایران را آشکار ساخت و در ضمن درمحیط بینالمللی نیز نسبت به جمهوری اسلامی ایران دید مثبتی وجود دارد و اقداماحتمالی اسرائیل پیامدهای بینالمللی گستردهای برای این رژیم در پی خواهد داشت.
ج) پیامدهای تهدید
تهدید نظامی ـ امنیتی اسرائیل علیه جمهوری اسلامی ایران پیامدهای مثبت و منفیگوناگونی برای ایران دربردارد. مهمترین پیامد مثبت تهدید اسرائیل علیه جمهوریاسلامی علاوهبر حفظ و گسترش وحدت و انسجام ملی در درون کشور، تقویت چهرهمثبت و مترقی نظام جمهوری اسلامی در بین کشورهای اسلامی است. به دلیلتهدیدهای مکرر اسرائیل علیه جمهوری اسلامی، نظام اسلامی ایران نه تنها در بینتودههای مردمی جوامع اسلامی بلکه همچنین در بین دولتهای اسلامی از جایگاه ممتازی برخوردار شده و همین امر موجب گشته است تا علیرغم درگیر نبودن مستقیمجمهوری اسلامی ایران در روند صلح خاورمیانه، نظرات جمهوری اسلامی تأثیر عمیقیبر این موضوع بگذارد و کشورهای عربی پس از ناامیدی از به نتیجه رسیدن این روند بهدنبال روی کار آمدن دولت دست راستی "نتانیاهو" در اسرائیل، به ایران نزدیک شوند واین امر خود، موجب شود که تلاش امریکا و رژیم صهیونیستی جهت منزوی ساختنجمهوری اسلامی عقیم گردد.
اما در مورد پیامدهای منفی تهدید رژیم اشغالگر قدس علیه جمهوری اسلامی ایرانباید گفت که رژیم اسرائیل با برخورداری از ارتباطات پیچیده و گسترده با مراکز تبلیغی،مالی و سیاسی بینالمللی و همچنین با یاری از نفوذ بینالمللی امریکا تاکنون مشکلاتیرا برای جمهوری اسلامی فراهم آورده است.
در مبحث "ابعاد تهدید" به مصادیق عینی تهدید نظامی ـ امنیتی اسرائیل علیهجمهوری اسلامی اشاره شد و سناریوهای احتمالی ذکر گردید. اما واقعیت این است کهتهدیدات اسرائیل علیه جمهوری اسلامی به تهدیدهای نظامی منحصر نمیشود وتهدیدهای اسرائیل در سایر زمینهها نیز ممکن است امنیت جمهوری اسلامی را درمعرض خطر قرار دهد، که ما در اینجا از جنبههای غیرنظامی تهدید اسرائیل با عنوانپیامدهای امنیتی (که جنبههای متفاوت اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و دارد) بحثمیکنیم. بنابراین در مبحث "پیامدهای تهدید" به پیامدهای نظامی و غیرنظامی تهدیداسرائیل از جمله پیامدهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و این تهدیدمیپردازیم (از این جهت تهدیدات غیرنظامی اسرائیل پیامدهای تهدید نظامی این رژیمدانسته شدهاند که در واقع همسو با این تهدید و با همان هدف پیگیری میشوند و درواقع به دلیل محدودیتهای تهدید نظامی به جای آن نشستهاند).
با توجه به عواقب جدی که برخورد نظامی اسرائیل با جمهوری اسلامی ممکن استبرای آن کشور داشته باشد، به نظر میرسد صهیونیستها سعی میکنند تا حد ممکن ازراههای کمهزینهتری به مقاصد خود علیه جمهوری اسلامی ایران دست پیدا کنند. درهمینباره "اوری لوبرانی" هماهنگکننده فعالیتهای اسرائیل در جنوب لبنان دراردیبهشت ماه سال قبل طی یک سخنرانی در مؤسسه واشنگتن به صراحت این موضعرا مورد تأکید قرار داد و گفت: «واکنش نظامی را نباید به مثابة راهی برای برخورد با ایران دانست، زیرا در چنین صورتی مردم دور رژیم حلقه میزنند و نتیجه معکوس از حملهگرفته میشود.»(31)
قبل از پرداختن به پیامدهای امنیتی تهدید رژیم صهیونیستی، لازم به ذکر است که اگرچه ممکن است رژیم اشغالگر قدس با توجه به محدودیتها، موانع و عواقب وخیمبرخورد نظامی با جمهوری اسلامی عملاً دست به چنین اقدامی نزند اما صِرف تهدیدنظامی اسرائیل (صرفنظر از جامه عمل پوشیدن) و یا حتی صرف ابزار نظامی که اینرژیم در اختیار دارد پیامدهایی برای جمهوری اسلامی دارد که مختصراً به مهمترین آنهااشاره میشود.
مهمترین پیامد مستقیم تهدید نظامی اسرائیل گسترش مسابقه تسلیحاتی در منطقهاست. تهدید اسرائیل موجب شده است تا منطقه به زرداخانه سلاحهای گوناگونتولیدی کارخانجات جنگافزار سازی شرق و غرب تبدیل شود. طبیعی است که محیطامنیتی هر کشور متأثر از شرایط حاکم بر کل منطقه و توان و ابزار نظامی کشورهایهمسایه آن میباشد. زمانی که یکی از کشورهای منطقه به ابزار و سلاح نظامیتهدیدکنندهای دست پیدا میکند سایر کشورهای ذینفع نیز سعی میکنند به سلاح مشابهیا ابزار مقابله با آن مسلح شوند.
یکی از مهمترین پیامدهای تهدید اسرائیل، گسترش مسابقه تسلیحاتی است. رژیمصهیونیستی با توجه به بلندپروازیهای استراتژیک و توسعهطلبیهای بی حد و حصر آنبرای بسیاری از کشورهای منطقه تهدید جدی به حساب میآید و از آنجا که ازتسلیحات پیشرفتهای برخوردار است سایر کشورهای منطقه نیز سعی میکنند جهتمقابله با تهدید این رژیم تواناییهای خود را توسعه دهند اما سلاحهایی که کشورهایمنطقه جهت مقابله با خطر اسرائیل خریداری و یا تولید میکنند خود، وضعیت امنیتیهمسایگان آنها و سایر کشورهای منطقه را نیز تحت تأثیر قرار میدهد و این چرخة به همپیوسته موجب میشود تا منطقه درگیر یک مسابقه تسلیحاتی پرهزینه و بیسرانجامگردد. برای مثال چند سال پیش عربستان سعودی مشخصاً تحت عنوان مقابله با خطراسرائیل اقدام به خرید موشکهای میانبرد CSS-2 از چین کرد. اما این موشکها علاوهبرتوانایی هدف قرار دادن خاک اسرائیل قابلیت پوشش بخش قابل توجهی از قلمرو ایران،عراق، سوریه، مصر و را نیز به عربستان میبخشید. از این رو طبیعی بود که کشورهای مزبور نیز سعی در مسلح شدن به سلاح مشابه یا ابزار مقابله با آن کنند. این امر در موردسایر سلاحها و کشورها نیز صدق میکند.
طبیعی است که برای جمهوری اسلامی با توجه به مشکلات اقتصادی و درآمدمحدود ارزی وارد شدن در این مسابقه تسلیحاتی پرهزینه به هیچ روی پذیرفتنی نیست،اما علیرغم این واقعیت پیامدهای امنیتی این مسابقه آنچنان جدی است که گزیری ازانجام دادن اقدامات متقابل وجود ندارد.
تهدید اسرائیل همچنین موجب بالا رفتن ریسک سرمایهگذاری در کشورهای منطقهاز جمله جمهوری اسلامی میشود. سرمایهگذاران خارجی و حتی داخلی علاوهبرتضمین سود سرمایهگذاری خود و مقدم بر آن نگران اصل سرمایه خویش میباشند.بدیهی است که تهدیدهای هر از چند گاه نظامی اسرائیل علیه جمهوری اسلامیمیتواند با خدشه وارد ساختن به امنیت سرمایهگذاری تداوم آنرا که از ضروریترینعوامل و مقدمات توسعه کشور میباشد با خطر روبرو کند.
تهدید نظامی اسرائیل همچنین ممکن است به تخصیص غیرمعمول و در مواردینابهجای منابع جمهوری اسلامی منجر شود. مقابله با تهدیدات نظامی اسرائیلجمهوری اسلامی را وا میدارد تا منابع اندک و باارزش خود را صرف امور غیرمولدسازد و بدتر از آن اینکه با تغییر توان و امکانات رژیم صهیونیستی با بیمصرف ماندنسرمایهگذاریهای انجام شده فعلی مجدداً در زمینههایی جدید به سرمایهگذاری هنگفتبپردازد. البته این امر مختص جمهوری اسلامی ایران نیست و اصولاً ماهیت تهدیدنظامی ایجاب میکند که هر کشوری با تغییر در شکل تهدید به بازسازی و احتمالاًدگرگونی عمده توان و ابزار خود جهت مقابله با تهدید اقدام ورزد. البته تهدید نظامیاسرائیل پیامدهای جدی دیگری نیز در پی داشته و یا میتواند داشته باشد که پرداختنبه همه آنها در حوصله بحث حاضر نیست.
اما چنانکه گفته شد علاوهبر تهدید نظامی رژیم صهیونیستی که پیامدهای مستقیم آندر سطور پیشین مذکور افتاد، شماری از تهدیدات نیز از جانب اسرائیل متوجه جمهوریاسلامی ایران است که یا اساساً ماهیتی نظامی ندارند و یا اینکه حداقل به طور مستقیمابزار نظامی در آنها دخالتی ندارد. ذیلاً به مهمترین پیامدهای این تهدید در زمینههایاقتصادی، سیاسی، اجتماعی و اشاره میشود.
در زمینه اقتصادی ـ تکنولوژیک تهدید اسرائیل با توجه به ارتباطات گسترده رژیمصهیونیستی با مراکز و قطبهای اقتصادی ـ صنعتی جهان بسیار جدی و دارای پیامدهایگستردهای است. یکی از چهرههای شناخته شده رژیم اشغالگر با ذکر اهمیت اقتصاد درادامه حیات جمهوری اسلامی، ضربه وارد ساختن به اقتصاد ملی و معیشت ایرانیان رایکی از مؤثرترین راههای مقابله با جمهوری اسلامی و حتی سرنگونی آن دانسته و بهغرب توصیه میکند که با وارد ساختن فشار اقتصادی و تزریق نارضایتی در میان جامعهایران به اهداف سیاسی خود دست یابد.(32)
در همینباره صهیونیستها با ایجاد مانع و کارشکنی در مسیر همکاری جمهوریاسلامی با کشورهای جهان سعی میکنند تا مانع شکوفایی اقتصاد ایران و توسعه علمیو فنی آن شوند. کارشکنی در همکاریهای اقتصادی ـ صنعتی و تجاری جمهوری اسلامیایران با کشورهای روسیه، چین، کره شمالی و کشورهای اروپایی از آن جمله است کهذکر جزییات این کارشکنیها در این فرصت محدود ممکن نیست و تنها به ذکر این نکتهبسنده میکنیم که بهخاطر هرگونه همکاری جمهوری اسلامی با این کشورها به بهانهاستفاده دوگانه (نظامی و غیرنظامی) ایران از امکانات آنان، جهت قطع این همکاریها برکشورهای مزبور فشار وارد میشود. فشار اسرائیل بر روسیه جهت قطع همکاریهایهستهای و دفاعی و حتی فنی با جمهوری اسلامی و همچنین فشار بر کشورهای چین وکره شمالی با بهانه کمک به توان موشکی، هستهای و تولید سلاحهای کشتار جمعی ازجمله شیمیایی و میکروبی از آن جملهاند.(33)
در زمینه سیاسی ـ بینالمللی رژیم صهیونیستی بر آنست تا با تبلیغات پر حجم وگسترده و نسبت دادن تمامی اقدامات تروریستی به جمهوری اسلامی وجهه نظاماسلامی را تخریب و زمینههای محکومیت بینالمللی جمهوری اسلامی را فراهم آوردکه در مواردی همچون انفجار مرکز یهودیان آرژانتین و همچنین محکومیت جمهوریاسلامیبهعلت نقض حقوق بشر با کمک ایالات متحده به توفیقاتی نیز دست یافته است.
در زمینه اجتماعی ـ فرهنگی تهدید رژیم اشغالگر قدس از اهمیت ویژهای برخورداراست. از آنجا که مهمترین عامل تعارض اسرائیل با جمهوری اسلامی ایران ناشی ازماهیت ایدئولوژیک نظام حاکم بر ایران اسلامی است و نظامهای ایدئولوژیک نیزمعمولاً سازشناپذیرند، صهیونیستها به شدت در پی آنند تا با اقدامات فرهنگی و اجتماعی به ایدئولوژیزدایی از جامعه ایرانی بپردازند. استحاله فرهنگی و ایدئولوژیکنظام اسلامی با تکیه بر ابزارهایی چون برنامههای رادیویی، ماهوارهای و در حالحاضر بهوسیله رژیم صهیونیستی پیگیری میشوند و در این جهت اخیراً این رژیم اقدامبه واگذاری کانالهای ماهوارهای به مخالفان جمهوری اسلامی کرده است.
نتیجه گیری
دشمنی جمهوری اسلامی و رژیم صهیونیستی با توجه به برخورداری یکی از طرفینتخاصم از سلاحهای هستهای وضعیت ویژهای دارد. این برخورداری یک جانبه از سلاحهستهای موجب گردیده است تا رژیم صهیونیستی با استفاده از موضع برتر خود درصدد تحمیل خواست خود بر کشورهای منطقه و در مرحله اول حفظ این عدم تعادل وقدرت بازدارنده خود باشد.
به نظر میرسد برای جمهوری اسلامی با توجه به ماهیت توسعهطلبانه وضداسلامی رژیم صهیونیستی چارهای جز دستیابی به ابزار مقابل به مثل که موجباتایجاد تعادل در موازنه منطقهای قدرت را فراهم آورد، وجود ندارد.
باید توان مقابله به مثل با اسرائیل به مرحلهای برسد که این رژیم با توجه به عواقبگسترده ضربه دوم از وارد ساختن ضربه نخست منصرف گردد.
همزمان با دستیابی به قدرت مقابله به مثل، دستیابی به سیستمهای دفع ضربه ازجمله سیستم ضدموشک نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است تا امکان دریافت ضربهغافلگیرکننده هستهای به حداقل برسد.
البته شاید خلع سلاح منطقهای و عاریسازی منطقه از سلاحهای هستهای از رجحانبیشتری نسبت به دستیابی به سلاح هستهای برخوردار باشد اما با توجه به اینکهاسرائیل تا زمانی که به تنهایی از قدرت هستهای برخوردار است به هیچ عنوان بدان تننخواهد داد. (34) لازم است با ایجاد موازنه هستهای در منطقه و سلب این امتیاز ویژه ازرژیم صهیونیستی و با کمک سازمانهای بینالمللی و کشورهای منطقه طرح عاریسازیمنطقه از جنگافزارهای کشتارجمعی از جمله سلاح هستهای را دنبال کرد و در واقعسلب این امتیاز انحصاری از اسرائیل قدم نخست در راه عاریسازی خواهد بود.
یادداشتها
1ـ ابراهیم متقی، «تحلیل رفتار اسرائیل در برابر جمهوری اسلامی ایران»، مجله سیاست دفاعی، شماره 18، ص 71.
2- Steinberg, Gerald M. "Israel: Case Study For International Missle Tradeand Nonproliferation",International Missle Bazaar,ed. by Potter and H. Jencks, Boulder, Westwiew press, 1994.
3- Ibid.
4- Fouad Ajami, "Lebanon and its inheritors", Foreign Affairs, spring 1985.
5ـ در این باره رک: مجله اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی، فروردین ـ اردیبهشت 1374، ص 12.
6ـ تشکیل اجلاسهای اقتصادی "دارالبیضاء" در مراکش و "دوحه" به درخواست اسرائیل و با توصیه ایالات متحده انجام شد. رژیم اشغالگر قدس در دو اجلاس فوق و به ویژه در اجلاس دارالبیضاء بیشترین شرکتکننده را داشت، در این اجلاس بیش از 100 تن از مقامات، کارشناسان و بازرگانان اسرائیلی شرکت داشتند (فصلنامه خاورمیانه، بهار 1374، ص 2).
7. NewYork Times, 8 Nov, 1992.
8ـ مجله سیاست خارجی، سال 9، شماره 1، بهار 1374، ص 84.
9ـ مجله سیاست دفاعی، شماره 18، ص 190.
10ـ جهانگیر کرمی، «استراتژی نظامی و برنامههای تسلیحاتی اسرائیل»، مجله سیاست دفاعی، شماره 18، صص 17 و 18.
11ـ فصلنامه خاورمیانه، تابستان 1373، ص 214.
12ـ جهت مطالعه بیشتر دربارة این محور رک:
ـ جهانگیر کرمی، پیشین، ص 18.
ـ خبرنامه خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، شماره 63، مورخ 1/3/76.
13- جهت مطالعه بیشتر دربارة استراتژی صلحطلبی اسرائیل و عملکرد مناسب ایران، رک:
- Clyde Habeman,New York Times, 8 Nov., 1992.
ـ دونالدنف، «گروگانگیری سیاست خارجی امریکا توسط اسرائیل»، مجله سیاست دفاعی، شماره 18، صص 9-148.
ـ ابراهیم متقی، پیشین.
ـ فصلنامه خاورمیانه، بهار 1374.
ـ فصلنامه خاومیانه، زمستان، 1374.
ـ جملیه کدیور، انتفاضه، حماسه مقاومت فلسطین، اطلاعات، 1372.
ـ حاکم قاسمی، «تأثیرات منطقهای سیاستهای دولت جدید اسرائیل»، مجله سیاست دفاعی، ش 18، صص 9-98.
ـ افرایم اینبار، «خطوط برجسته تفکر استراتژیک نوین اسرائیل»، ترجمه میرسعید مهاجرانی، مجله سیاست دفاعی، شماره 18.
14ـ جهت مطالعه بیشتر دربارة زمینههای چهارگانه نیاز اسرائیل به دشمن خارجی رک:
ـ جهانگیر کرمی، پیشین.
ـ استیون گرین، جانبداری روابط سری امریکا و اسرائیل، سهیل روحانی، چاپ و نشر بنیاد، 1368.
ـ عبدالوهاب،المسیری، صهیونیسم، لواءرودباری،دفترمطالعاتسیاسیوبینالمللی،1374.
ـ محمود طلوعی، جنگ خلیج فارس و آینده خاورمیانه، تهران، 1370.
ـ روژهگارودی، تاریخ یک ارتداد (اسطورههای بنیانگذاری سیاست اسرائیل)، مجید شریف، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، 1375.
15- Clyde Haberman, op.cit.
16ـ مجله اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی، مرداد و شهریور 1372.
17. David Hoffman,Washington Post, 13 March, 1993.
18- Ibid
19ـ صهیونیستها تلاش برای حل اختلافات بین کشورهای آفریقایی همچون اوگاندا و سودان و انجامدادن اقدامات و پروژههای اقتصادی از جمله ساخت سد، پالایشگاه، راه، راهآهن، کارخانجات تولیدی و غیره در بسیاری از کشورهای فقیر و محروم آفریقایی را نیز بخشی از استراتژی صدور انقلاب میدانند.
20- Clyde Haberman, op.cit.
21ـ خرید موشکهای ضدکشتی، زیردریاییهای روسی کلاس کیلو، تقویت پایگاههای دریایی ایران در خلیج فارس و از مصادیق تقویت نیروی دریایی ایران میباشد.
22ـ فصلنامه خاورمیانه، سال دوم، شماره 1، بهار 1374، ص 276.
23ـ همان، ص 270.
24- David Hoffman, op.cit.
25ـ روزنامه اطلاعات، مورخ 24/9/1374.
26ـ روزنامه جمهوری اسلامی، مورخ 23/9/1374.
27ـ تولید سلاحهای هستهای تاکتیکی تکنولوژی خاص خود را نیاز دارد و صرف دستیابی به دانش فنی تولید سلاح هستهای به معنی توان تولید سلاحهای هستهای تاکتیکی نمیباشد.
28ـ ابراهیم متقی، پیشین، ص 77.
29ـ افراهیم اینبار، پیشین، ص 59.
30ـ همان. ص 60.
31ـ خبرنامه خبرگزاری جمهوری اسلامی، مورخ 1/3/1376.
32ـ همان.
33ـ فصلنامه خاورمیانه، شماره بهار، 1374، ص 276
34ـ مجله اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی، شماره …، فروردین ـ اردیبهشت، 1374
بدونتردید برای هر کشور و نظامسیاسی شناخت دقیق و واقعبینانه عواملی کهموجودیت، امنیت و منافع حیاتی آن را تهدیدمیکنند از اولویت اساسی برخوردار است.زیرا این دسته از تهدیدات که به دلیلگستردگی و عمق پیامدهای آنها به "تهدیداتاستراتژیک" موسوماند به راحتی میتوانند برسر راه حرکت عمومی یک جامعه به سویپیشرفت و توسعه موانع جدی ایجاد کرده، یااساساً موجودیت و هویت یک کشور را درخطر اندازد.
از آنجا که بهدست آوردن آمادگیلازم برای مقابله با هر تهدیدی به طور طبیعیمتضمن صرف هزینههای قابل توجه است،تلقی هر امر موهوم به مثابة تهدیداستراتژیک، صرف نابهجای منابع و در نتیجهصدمهپذیری جدی در مقابل تهدیداتی را که شناخت دقیق و واقعبینانه عواملی که موجودیت، امنیت و منافع حیاتی هر کشوری را مورد تهدید قرار میدهند از اولویت اساسی برخوردار است. این دسته از تهدیدات که به دلیل گستردگی و عمق پیامدهای آنها به تهدیدات استراتژیک معروفند به راحتی میتوانند بر سر راه حرکت عمومی یک جامعه به سوی پیشرفت و توسعه موانع جدی ایجاد کنند یا اساسا موجودیت و هویت یک کشور را در معرض تهدید قرار دهند.
مقاله حاضر به ماهیت، ابعاد و پیامدهای تهدیدات اسرائیل علیه جمهوری اسلامی میپردازد. اسرائیل به دلیل داشتن منابع مالی فراوان و حمایتهای سیاسی ابرقدرتها و همچنین برخورداری از سلاح هستهای و تکنولوژی پیشرفته، به منزله یک تهدید برای کشورهای منطقه و به خصوص ایران مطرح میباشد. نویسنده مقاله در پایان به این نکته اشاره میکند که: برای جمهوری اسلامی با توجه به ماهیت توسعهطلبانه و ضداسلامی رژیم صهیونیستی چارهای جز دستیابی به ابزار مقابله به مثل که موجبات ایجاد تعادل در موازنه منطقهای قدرت را فراهم میآورد، وجود ندارد.
میتوان با هزینه اندک و آمادگی مناسب به دفع و رفع آنها پرداخت، به دنبال دارد.
نتیجه آنکه برای کسب آمادگی متناسب و متعادل جهت مقابله با هر تهدیدی نخستباید ماهیت، ابعاد و پیامدهای آن با وضوح و اتقان هر چه بیشتر شناسایی گردد تا ازهرزروی منابع ارزشمند خود از یک سو و غافلگیری و صدمهپذیری قابل پیشگیریخویش از سوی دیگر جلوگیری به عمل آوریم.
یکی از تهدیداتی که منافع و امنیت کشور ما ـ و بهطورکلی جهان اسلام ـ را در معرضخطر قرار داده است، تهدید رژیم صهیونیستی میباشد. این رژیم با برخوردار بودن ازپیوندهای بسیار عمیق با شبکههای مالی در کشورهای توسعهیافته و نفوذ بر نظامهایسیاسی این کشورها مزاحمتهای جدی برای نظام نوپای اسلامی فراهم میآورد وازسوی دیگر با در اختیار داشتن سلاحهای کشتارجمعی بهویژه از نوع هستهای آن وهمچنین ابزار انتقال آنها (هواپیماهای دورپرواز و موشکهای بالستیک) به یکی ازمهمترین منابع تهدید اقتصادی و نظامی و به تبع آنها تهدیدهای اجتماعی علیه جمهوریاسلامی ایران تبدیل شده است.
الف) ماهیت تهدید
شاید در نگاه نخست و با توجه به وجود مرز مشترک بین دولت صهیونیستی وجمهوری اسلامی ایران و در نتیجه منتفی بودن تعارضات ناشی از آن همچون ادعاهایسرزمینی و اختلافات مرزی، نزاع بر سر تقسیم منابع آب و انرژی، آرایش نظامینیروهای متعارف طرفین و تهدید اسرائیل علیه جمهوری اسلامی ایران جدی تلقینگردد، اما باید توجه داشت که تهدیدات ناشی از ژئوپولتیک کشور فقط بخشی ازتهدیدهای موجود علیه نظام اسلامی را تشکیل میدهند و تهدیدهای جدیتر و بنیانیترمعطوف به مبانی ارزشی و اصول انقلابی ایران اسلامی میباشند. بعلاوه برخلافتهدیدهای معطوف به ژئوپلتیک که معمولاً خطر از دست دادن بخشی از خاک، منابع ویا منافع مرسوم را در پی دارد تهدید معطوف به مبانی ارزشی به هدم و یا حداقلاستحاله نظام سیاسی موجود میاندیشد.
یکی از قدرتهایی که با انقلاب اسلامی تعارض جدی و ماهوی داشته صهیونیزمسیاسی و نماینده آن رژیم اشغالگر قدس میباشد. انقلاب اسلامی که مسلمانان جهان را به بازگشت به اسلام فرا میخواند با توجه به آیه شریفه «لن یجعل الله للکافرین علیالمؤمنینن سبیلا» و سایر اصول عزتمدارانه اسلامی نمیتواند نسبت به مهمترین مسألهجهان اسلام که همان اشغال سرزمین فلسطین بهدست نیروهای بیگانه است، بیاعتناباشد. اشغال قدس شریف نخستین قبله مسلمانان، آوارگی صدها هزار تن از مسلمانانفلسطین و رجزخوانیهای پیاپی سردمداران رژیم صهیونیستی علیه جهان اسلام و تهدیدسایر سرزمینهای اسلامی (از نیل تا فرات) از چنان اهمیتی برخوردار بود که پس ازپیروزی انقلاب اسلامی حکومت اسلامی بلافاصله مبارزه با اسرائیل را در سرلوحهاهداف سیاست خارجی خویش قرار داد.
مخالفت جمهوری اسلامی ایران با اسرائیل پیامدهای بسیار جدی برای رژیمصهیونیستی دربرداشت. نخست اینکه با سرنگونی رژیم شاه در ایران و روی کار آمدندولت اسلامی اسرائیل تنها متحد خود در منطقه را از دست داد. در اهمیت ایران برایرژیم صهیونیستی همین بس که این رژیم 75% از نیازهای نفتی خود را از ایران تأمینمیکرد (1) و با توجه به خودداری کشورهای عرب تولیدکننده نفت از فروش آن بهاسرائیل این رژیم وابستگی استراتژیک به یک منبع مطمئن تأمین انرژی داشت و ازهمین رو حاضر شده بود درازای دریافت نفت از ایران پروژههای مهم صنعتی،کشاورزی و بهویژه نظامی در ایران به اجرا درآورد. یکی از مهمترین این طرحها پروژهگل است که هدف از آن تولید موشکی با برد 150 تا 200 کیلومتر در ایران بود. (2) علاوهبر تأمین انرژی، ایران یکی از بازارهای عمده تسلیحات و تکنولوژی اسرائیل بود وبا توجه به نقش عمده صادرات سلاح و تکنولوژی در درآمدهای ارزی اسرائیل و بستهبودن بازارهای عمده صادرات سلاح بر روی این رژیم (به ویژه در منطقه ثروتمندخاورمیانه) اسرائیل برای سر پا نگه داشتن صنایع نظامی پرهزینه خود به شدت محتاجصادرات بخشی از محصولات نظامی خود به کشوری بیخطر برای جبران قسمتی ازهزینههای تولید بود. نقش دوگانه ایران در تأمین انرژی موردنیاز اسرائیل از یک سو وخرید محصولات صادراتی این رژیم از سوی دیگر موجب شد تا ایران حائز جایگاهیویژه در امنیت و اقتصاد اسرائیل گردد. از همین رو ایران در سیاستهای منطقهای اسرائیلبه متحدی استراتژیک تبدیل شد.(3)
دوم اینکه علاوهبر پیامدهای مستقیمی که روی کار آمدن جمهوری اسلامی برای اسرائیل داشت پیروزی انقلاب در ایران و مخالفت صریح دولت تازه تأسیس با رژیماشغالگر قدس موجب شد تا روح تازهای در کالبد جریان مبارزه با این رژیم دمیده شود.شکستهای پیاپی و خردکننده دولتهای عرب در مقابل رژیم صهیونیستی فضایی مملو ازیأس، سرخوردگی و انفعال بر اردوی عربها حاکم ساخته بود و امید به حل شرافتمندانهمسأله فلسطین را بسیار کمرنگ ساخته بود. با پیروزی انقلاب اسلامی کفه معادلاتمنطقهای به نفع عربها و به ضرر اسرائیل سنگین شد. شیعیان جنوب لبنان که در زمانحکمرانی شاه با توجه به حمایت این رژیم از اسرائیل در میان اعراب احساسسرشکستگی میکردند با پیدا کردن یک پشتوانه معنوی و سیاسی به نام جمهوریاسلامی ایران درمقام یک بازیگر مؤثر و سرنوشتساز، وارد میدان مبارزه با اسرائیلشدند.(4)
قرارداد کمپ دیوید بین مصر و رژیم صهیونیستی آغاز شده بود و درحال تنزل مسألهفلسطین در حد اهرمی برای کسب امتیازات سیاسی - اقتصادی بهوسیلة طرفهای درگیرو قدرتهای جهانی بود. جمهوری اسلامی ایران با دخالت در مسأله فلسطین ابتکار عملرا از دست رژیمهای سازشکار عرب خارج ساخت و موضع کشورهای مترقی از جملهسوریه و طرفهای فلسطینی را که قبلاً سعی میشد بر سر آنها معامله شود را نیرومندساخت. دولتهای عرب طرفدار سازش نیز به دلیل ترس از نفوذ افکار انقلابی ومخالفتهای عمومی مجبور به تجدیدنظر در روش خود در قبال رژیم صهیونیستی شدند.سرنوشت سادات رئیس جمهور مصر نشان داد که نادیده گرفتن احساسات و عواطفتودههای مسلمان میتواند بهای بسیار سنگینی به همراه داشته باشد.
در اینجا ذکر این نکته ضروری است که اگر چه بخش عمدهای از تعارض و مخالفتجمهوری اسلامی ایران با رژیم صهیونیستی براساس مبانی ایدئولوژیک نظام اسلامیاست، اما از سوی دیگر از زاویه منافع ملی نیز این مسأله قابل توجه میباشد.
توضیح آنکه سه کشور مصر، ترکیه و ایران با توجه به وسعت، جمعیت، منابع،ویژگیهای جغرافیایی، پیشینة تاریخی و همواره خواهان ایفای نقشی ویژه درخاورمیانه بودهاند. (5) از اینرو ورود یک بازیگر جدید در صحنه خاورمیانه، که به دلیلدر اختیار داشتن منابع مالی فراوان و برخوردار بودن از پشتیبانیهای سیاسی در سطحجهان میتواند به ضرر منافع ملی این کشورها هم باشد.
اسرائیل در دو زمینه برخورداری از سلاح هستهای و تکنولوژی پیشرفته بر سایرکشورهای خاورمیانه برتری دارد و در پی آن است تا با افزایش نقش خود در اقتصادمنطقه آخرین حلقه برتری مطلق خود در منطقه را تکمیل کند. (6) رژیم اشغالگر قدس بهدلیل برخورداری از منابع مالی و فنآوری در صورت گشایش بازارهای سرمایه ومصرف منطقه میتواند نیاز سرمایهای و مصرفی بخش عمده خاورمیانه را تأمین سازد،امری که در حال حاضر با توجه به تحریم اعراب و اکثر کشورهای اسلامی برای اسرائیلناممکن میباشد. صدور تکنولوژی، سرمایه و کالا به بازار کشورهای خاورمیانه از یکطرف صنعت و تجارت رژیم صهیونیستی را رونق میبخشد و از طرف دیگر کشورهایمنطقه را در این زمینهها به رژیم صهیونیستی وابسته میسازد امری که هم برای اقتصاد وهم جایگاه منطقهای کشورهای مهمی همچون ایران، ترکیه و مصر ناخوشایند میباشد.
ملاحظات فوق در مجموع منجر به طرح اسرائیل بهمنزلة یک تهدید ملی برای ایرانشده است و از اینرو میبینیم که جمهوری اسلامی نیز جهت حفظ اسلام و کیاناسلامی در مقابله با اسرائیل هیچگونه تردیدی به خود راه نمیدهد. البته عملکردانقلابی ایران دولتمردان رژیم اشغالگر را تحت فشار قرار داده و بنابراین مشاهدهمیشود که مقابله با ایران را یکی از هدفهای استراتژیک خود میدانند و این مبین ماهیتتهدید دوجانبه در قضیه ایران و اسرائیل است.
اهم دلایل دشمنی اسرائیل باجمهوریاسلامیایران بهطور مختصر از این قرار است:
1ـ ماهیت مذهبی نظام جمهوری اسلامی ایران
2ـ موضعگیریهای نظام جمهوری اسلامی ایران
3ـ ضرورتهای مقطعی و نیاز به دشمن خارجی
به عقیده مقامات رژیم صهیونیستی سیاستها و ارزشهایی که بهوسیله ایران دنبالمیشود در حکم خطری مهم برای اسرائیل است. "جوزف آلفر"1 یک مقام سابق موسادو قائم مقام فعلی مرکز مطالعات استراتژیک جافه در دانشگاه تلآویو به وجود چنیناتفاق نظری در بین سران اسرائیل تأکید میکند.(7) برای آنکه روشن شود از زماناظهارنظر "جوزف آلفر" تاکنون تغییری در این دیدگاه سران رژیم صهیونیستی رخ نداده است به ذکر آخرین اظهارات "بنیامین نتانیاهو" نخستوزیر رژیم صهیونیستی در تاریخ25/1/1377 در این زمینه بسنده میکنیم، نامبرده تصریح میکند که: «ایران همچناندشمن اصلی اسرائیل است و اسرائیل باید خود را جهت مقابله با خطر آن آمادهسازد.»
از مهمترین دلایل خصومت رژیم اشغالگر قدس با نظام جمهوری اسلامی ایرانماهیت مذهبی نظام حاکم بر ایران میباشد. این خصومت در درجه نخست از ضدیتعمیق میان اسلام و صهیونیزم ریشه میگیرد. حتی اگر از دشمنیها و ضدیتهای قوم یهود بااسلام و مسلمانان در صدر اسلام نیز بگذریم امروزه اهداف جاهطلبانه و شعارهایبرتریجویانه صهیونیزم سیاسی که از بد روزگار محل اجرای آنها در قلب جهان اسلامتعیین شده است در تعارض و تباین جدی با اصول اساسی اسلام از جمله نفی هرگونهسیطره غیرمسلمین بر مسلمانان و خدشه بر عزت جامعه اسلامی قرار دارد.
صهیونیستها در بدو اشغال فلسطین فقط به تفرقه، پراکندگی، ضعف، وادادگی وانفعال آن روز جوامع عرب توجه کرده، محاسبات خویش را براساس وضعیت آن زمانجهان اسلام و بهویژه رژیمهای سیاسی حاکم بر کشورهای اسلامی تنظیم ساخته بودند؛غافل از اینکه بازگشت جوامع اسلامی به اصول مصرح قرآنی وضعیت را به گونهایدیگر تغییر خواهد داد و محاسبات آنان را با خطا مواجه ساخته و یا اصولاً باطل خواهدکرد. دیگر دلیل خصومت عمیق رژیم صهیونیستی با جمهوری اسلامی ایران در ایناست که این نظام را مسؤول و عامل بازگشت مسلمانان از جمله فلسطینیان به اصولضدسلطه اسلامی میداند. سخنان "اسحق رابین" نخستوزیر اسبق رژیم صهیونیستیبه خوبی بیانگر این امر است، آنجا که میگوید: «تقریباً تمام فلسطینیهایی که به اعمالخشونتآمیز (علیه اسرائیل) ادامه میدهند از اسلام به شیوه جمهوری اسلامی ایرانالهام میگیرند.» (8) همچنین "بنیامین نتانیاهو" نخستوزیر کنونی دولت صهیونیستی نیزدر کتاب خود به نام "مکان تحتالشمس" بر این امر تأکید کرده و اصولگرایی اسلامی رابزرگترین خطر برای اسرائیل و غرب برشمرده و خاستگاه آن را انقلاب اسلامی ایرانمیداند.(9)
چنانکه گفته شد بازگشت مسلمانان به اصول اسلامی وضعیت را به شکلی بنیادینتغییر داده است. در مورد فلسطینان این بازگشت به ظهور "انتفاضه" انجامید، انقلابی که رژیم صهیونیستی را با بنبست جدی در نحوه تعاملاتش با فلسطینان قرار داد. به گفتهقریب به اتفاق کارشناسان و تحلیلگران مسائل خاورمیانه تصمیم سران رژیمصهیونیستی به صلح با اعراب و اعطای برخی امتیازات در این مورد بیش از همه تحتتأثیر و فشار انتفاضه مردم فلسطین صورت پذیرفته است. (10) اسحق رابین، نخستوزیرپیشین رژیم صهیونیستی خود به روشنی به این نکته اعتراف میکند و دلیل توافق بابرخی گروههای فلسطینی را مقابله با جنبشهای اسلامگرا برمیشمرد: «گمان میکنم اگرتوافق با ساف امضاء نمیشد بیشتر فلسطینان از جنبشهای اسلامگرا طرفداری میکردند.»(11)
بخش دیگر از دلایل خصومت و دشمنی رژیم اشغالگر قدس با نظام جمهوری اسلامیناشی از موضعگیریهای جمهوری اسلامی ایران میباشد. موضعگیریهای جمهوریاسلامی مشخصاً و عمدتاً در سه زمینه موجبات خشم مقامات رژیم صهیونیستی رافراهم آورده است:
اول، حمایت از گروههای ضداسرائیلی در خاورمیانه و به طور مشخص گروههایفلسطینی و لبنانی درگیر با اسرائیل.(12)
دوم، مخالفت با روند صلح اعراب و اسرائیل.(13)
سوم، سردمداری حرکتهای ضداسرائیلی در مجامع جهانی و صحنه بینالمللی.(14)
ملاحظات مطروحه در این بخش هر یک خود حکایت از عمق استراتژی تهاجمیاسرائیل علیه ایران اسلامی دارد.
ب) ابعاد تهدید
1ـ تهدیدهای امنیتی اسرائیل علیه ایران در گذر زمان
بهطورکلی ابعاد هر تهدیدی معمولاً متناسب با شدت تعارض میان طرفین تخاصممیباشد. اگر چه جمهوری اسلامی ایران از همان بدو پیدایش با دشمنی و مخالفت رژیماشغالگر قدس مواجه بوده است اما تعارض میان رژیم صهیونیستی و جمهوری اسلامیایران همواره روال و روند ثابتی نداشته است و در بستر زمان تهدید اسرائیل نیز متحولشده است.
در دهه نخست حیات نظام جمهوری اسلامی، با توجه به اینکه ایران مدت کوتاهی پس از پیروزی انقلاب مواجه با تجاوز خارجی گردید، اسرائیل خطر اصلی را از جانبایران نمیدانست و از آنجا که خود با کشورهای عرب درگیر بود، میپنداشت میتواندبه ایران که با تجاوز یکی از کشورهای عرب روبرو بود نزدیک شود.(15)
البته در این برهه جمهوری اسلامی ایران نیز با تکیه بر استراتژی «راه قدس از کربلامیگذرد» از برخورد مستقیم با رژیم صهیونیستی خودداری میورزید و مقابله با تجاوزعراق را در اولویت نخست قرار داده بود. اما در این مقطع زمانی نیز حوادثی همچونتجاوز اسرائیل به جنوب لبنان و اقدامات وحشیانه این رژیم علیه مسلمانان فلسطینی ازجمله حوادث اردوگاههای آوارگان به تشدید خصومت میان دو طرف میانجامید لیکنبه دلایل پیش گفته به رویارویی مستقیم منجر نمیگشت. به نظر میرسد به تبعیت ازسیاست منطقهای امریکا، موضع رژیم صهیونیستی در قبال جنگ عراق علیه ایرانمدیریت این بحران بوده است به شکلی که ادامه آن توان دو کشور درگیر را هر چه بیشترکاهش داده، آنان را به خود مشغول سازد تا از پرداختن به مسایل مهمتری همچون مسألهفلسطین باز مانند. این سیاست اگر چه درخصوص انحراف توجه مسؤولان جمهوریاسلامی از مسأله فلسطین به هیچ وجه موفق نبود و آنها در فرصتها و مناسبتهای مختلفبه محکوم کردن جنایات صهیونیستها پرداخته و دولتهای عرب را از پایمال کردن حقوقفلسطینان برحذر میساختند، اما به نحوی از افزایش سطح و گسترش حوزه برخوردنظام جمهوری اسلامی با رژیم اشغالگر قدس تا میزان قابل توجهی کاست.
نکته دیگری که تذکر آن در اینجا ضروری مینماید، حذف بازیگر دیگری همچونعراق از ملاحظات امنیتی اسرائیل میباشد که با حمله عراق به کویت و دخالت امریکاصورت پذیرفت.
با حذف نسبی عراق از صحنه رقابتهای منطقهای، جمهوری اسلامی ایران که برخیاز تواناییهایش در خلال جنگ با عراق دست نخورده باقی مانده بود و با استفاده ازفرصت بدست آمده پس از فروپاشی بلوک کمونیزم و جنگ دوم خلیج فارس به تقویتبنیان دفاعی خویش پرداخته بود، به هدف بعدی رژیم اشغالگر قدس تبدیل گردید.
از اوائل سال 1992 میلادی در مطبوعات اسرائیل این موضوع پی گرفته شد که باحذف عراق از صحنه رقابت و تغییر موازنه قدرت به نفع ایران، با خطر ایران چه بایدکرد؟ (16) و به این طریق موج جدید خصومت میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی آغاز شد، هر چند که این خصومت هیچگاه کاملاً محو نشده بود. اگر اینتخاصم در آغاز و با پیروزی انقلاب اسلامی بهوسیله ایران آغاز گشت این بار اینصهیونیستها بودند که به آن دامن میزدند.
دوره پس از جنگ دوم خلیج فارس و به هم خوردن موازنه منطقهای به نفع جمهوریاسلامی ایران که هم اکنون نیز در آن به سر میبریم، در مدت دو دهه پس از پیروزیانقلاب اسلامی از مقاطعی است که نظام جمهوری اسلامی با جدیترین خطراتانگیختة رژیم اشغالگر قدس مواجه بوده است.
در این مقطع زمانی، رژیم صهیونیستی سناریوهای متعددی جهت مقابله و ضربهزدن به جمهوری اسلامی ایران مطرح ساخته و پی گرفته است و شماری از احتمالات نیزبدون آنکه مقامات رژیم صهیونیستی آنرا صراحتاً بیان کرده باشند اما با توجه به سطحستیزهجویی میان دو طرف محتمل دانسته شدهاند.
2ـ سناریوهای رژیم صهیونیستی برای تهدید ایران
سناریوهای احتمالی مقابله رژیم صهیونیستی با جمهوری اسلامی ایران به طور کلیبه دو دسته تقسیم میشوند: نخست، سناریوهای مربوط به اقدام انفرادی و مستقیماسرائیل علیه ایران و دوم، سناریوهای متکی بر اقدام جمعی و مشترک اسرائیل باهمپیمانان غربی و در صورت امکان کل کشورهای جهان علیه جمهوری اسلامی ایران.
البته به جز مورد حمله به تأسیسات اتمی جمهوری اسلامی ایران، مقامات اسرائیلیسایر تهدیدات خود را بر مبنای مقابله بینالمللی و حداقل مقابله امریکا با نظامجمهوری اسلامی ایران تنظیم کردهاند و تهدیدات انفرادی و مستقیم یا نوع اول (البتهبجز سناریوی حمله به تأسیسات اتمی جمهوری اسلامی ایران) بیشتر از طرفتحلیلگران سیاسی مطرح شدهاند تا مقامات رسمی رژیم صهیونیستی، اما با این حالنمیتوان نسبت به آنها بیتوجه بود.
از آنجا که رژیم اشغالگر قدس با توجه به محدودیتهاو موانع گوناگون فنی، مالی،جغرافیایی و سیاسی به تنهایی قادر به تهیه ابزار و پرداخت هزینههای برخورد با ایراننبوده و به دلیل بُعد جغرافیایی و توان بالقوه جمهوری اسلامی، از برخورد مستقیم ومتعارف نظامی علیه جمهوری اسلامی نیز ناتوان میباشد و از سوی دیگر با توجه به نداشتن وجهه و مقبولیت جهانی امکان بازداشتن سایر کشورها از همکاری با ایران را نیزندارد، بر آن است تا با برجسته کردن خطر ایران برای امریکا، کشورهای غربی و درنهایت کل جامعه جهانی، با هزینه دیگران به هدف رفع خطر ایران علیه خود نائلآید. (17) در حال حاضر رژیم اسرائیل و رسانههای قدرتمند حامی آن از چند جنبهاقدامات و فعالیتهای جمهوری اسلامی را تهدید علیه صلح و امنیت جهانی جلوهمیدهند:
نخست، صدور انقلاب اسلامی و حمایت از تروریسم بینالمللی؛ صهیونیستهاورسانههای وابسته به آنها چنین تبلیغ میکنند که شعار صدور انقلاب اسلامی کهبهوسیله مسؤولان نظام جمهوری اسلامی مطرح شده است نهایتاً هدف مرزگشاییهایگسترده و سیطره بر کل کشورهای اسلامی و تشکیل یک امپراتوری قدرتمند را دنبالمیکند (18) و طبیعی است که چنین امری با توجه به در پی داشتن جنگهای خونین ومتعدد صلح و امنیت جهانی را به طور جدی در معرض خطر قرار میدهد. در همینبارهرسانههای صهیونیستی بلافاصله پس از وقوع هر اقدام تروریستی در هر گوشه از جهانآن را به جمهوری اسلامی ایران نسبت میدهند. انتساب انفجار مرکز تجارت جهانی درامریکا، انفجار هواپیمای خطوط پانامریکن، انفجار مرکز یهودیان در آرژانتین، انفجارظهران و به ایران از آن جملهاند. صهیونیستها سعی میکنند جنگ هشت ساله عراقعلیه ایران، کمک ایران به مبارزان لبنانی و فلسطینی در جهاد آنها علیه رژیم صهیونیستی،حمایت از دولتهای مسلمانی همچون سودان و بوسنی و هرزگوین و دیپلماسی فعالجمهوری اسلامی در بحرانهای بالکان، قفقاز، آسیای میانه، افغانستان، کشمیر وآفریقا (19) و حتی برخی اختلافات جزئی که معمولاً هر کشوری با همسایگان خود دارداز قبیل مسائل مربوط به جزایر ایرانی خلیج فارس را نمادها و مصادیقی از تلاشجمهوری اسلامی برای صدور انقلاب خود تبلیغ و آن را مقدمهای برای حضورهمهجانبه و در دست گرفتن حکومتها و حتی اشغال این مناطق از سوی ایران اعلاممیکنند.(20)
دوم، تهدید جریان نفت؛ صهیونیستها و صنعت ژئوپولتیک جمهوری اسلامی وازجمله کنترل ایران بر تنگه هرمز و همچنین تلاش ایران برای بازسازی توان نظامیصدمه دیده در جنگ با عراق از جمله تقویت نیروی دریایی خود (21) دلیلی برای تهدید جریان آزاد نفت به جهان خارج میدانند. این امر بیشتر جهت جلب نظر مساعدکشورهای اروپایی و ژاپن که عمده نفت موردنیاز خود را از خلیج فارس تأمین میکنند بابرنامههای ضدایرانی رژیم صهیونیستی و امریکا برجسته میشود.
سوم، دستیابی ایران به سلاحهای کشتار جمعی و ابزار بهکارگیری آنها؛ رژیمصهیونیستی و رسانههای وابسته به آن با تبلیغ اینکه ایران دارای ذخایر عظمیی ازسلاحهای شیمیایی و میکروبی است و دستیابی آن به سلاح هستهای مراحل پایانی خودرا میگذراند و با بزرگنمایی توان موشکی موجود ایران و برنامههای آتی ایران برایافزایش توان دفاعی خود چنین القاء میکنند که بخشهای عمدهای از جهان به ویژهکشورهای اروپایی یا در حال حاضر در تیررس سلاحهای کشتارجمعی ایران قرار دارندو یا به زودی در معرض این سلاحها قرار خواهند گرفت.
مقامات رژیم صهیونیستی سالهاست که برای دستیابی جمهوری اسلامی به سلاحاتمی زمان تعیین میکنند. در سال 1373 مقامات اطلاعاتی رژیم صهیونیستی اعلامکردند که ایران در کمتر از 3 سال به سلاح هستهای دست خواهد یافت (22) و اکنون کهبیش از 4 سال از آن تاریخ گذشته است هنوز هم تأکید میکنند که تا سه سال دیگر ایرانبه بمب هستهای ابتدایی دست خواهد یافت (ظاهراً حرف مرد یکی است!!). این درحالی است که آژانس بینالمللی انرژی اتمی که نهاد رسمی نظارت بر فعالیتهای اتمیکشورهای عضو این آژانس میباشد کراراً اعلام کرده است که فعالیتهای هستهایجمهوری اسلامی ایران کاملاً صلحآمیز بوده و مدرکی دال بر استفاده نظامی ایران ازتأسیسات هستهای خود وجود ندارد.(23)
اسرائیل با توجه به ناتوانی از ایجاد یک جبهه متحد جهانی علیه جمهوری اسلامیعلیرغم تبلیغات گسترده و پرهزینه، سعی میکند تا در میان کشورهای غربیاتفاقنظری جهت مقابله با جمهوری اسلامی ایران پدید آورد. سفر مکرر مقاماتاسرائیلی به کشورهای اروپایی و امریکایی و طرح مکرر خطر ایران برای غرب در اینجهت صورت میپذیرد. صهیونیستها چنین تبلیغ میکنند که جمهوری اسلامی ایران باانجام دادن اقدامات تروریستی و حمایت از گروههای مخالف در صدد بیثبات کردنرژیمهای طرفدار غرب در منطقه و روی کار آوردن نظامهای سیاسی مخالف غربمیباشد.(24) ماجرای دادگاه میکونوس و پیامدهای آن از جمله خروج سفرای کشورهای اتحادیه اروپایی از ایران، فرصت مناسبی در اختیار صهیونیستها قرار داد تا به تبلیغاتضدایرانی خود در کشورهای غربی شدت بخشیده، برخی از مقامات این کشورها را باخود همراه سازند.
اگر چه روابط ایران با کشورهای غربی چندان مطلوب نبوده و حوادث چند سالهاخیر از جمله مسأله سلمان رشدی، دادگاه میکونوس و نیز به سردی روابط دامن زدهاست اما کشورهای غربی حاضر نشدهاند چنانکه دلخواه رژیم صهیونیستی و حامیان آناست به مقابله با ایران برخیزند. از همین رو اسرائیل در مقابله با جمهوری اسلامیبیشترین امید و تکیهاش به حامی سنتی و شریک استراتژیک خود یعنی ایالات متحدهمیباشد. ظاهراً اسرائیلیها برخلاف دو مورد قبل، تا حد زیادی موفق شدهاند نظرمساعد دولت امریکا نسبت به دیدگاه خود در مورد جمهوری اسلامی و لزوم مقابله با آنرا جلب کنند. "شیمون پرز" نخستوزیر سابق رژیم صهیونیستی پس از دیدار با مقاماتامریکایی صراحتاً اعلام داشت که: «اسرائیل و امریکا به توافق رسیدهاند که همکاریاستراتژیک خود علیه ایران را تقویت کنند.» (25) در همینباره برخی از تحلیلگراناقدامات ضدایرانی دولت امریکا از جمله کمک 20 میلیون دلاری به مخالفان جمهوریاسلامی را متأثر از تلاشهای مقامات اسرائیلی در این خصوص دانستهاند و به طورمشخص تصمیم "گینگریچ" رئیس جمهوریخواه مجلس نمایندگان امریکا مبنیبراختصاص بودجهای جهت مقابله با ایران بلافاصله پس از دیدار وی با شیمون پرز را دراین جهت ارزیابی میکنند.(26)
البته اسرائیل هنوز هم در مورد انجام دادن هر برخوردی با جمهوری اسلامی بهحمایت امریکا امیدوار و به آن نیازمند است. هر چند با توجه به تحولات اخیر به نظرمیرسد دولت امریکا نیز مایل نیست هزینه بلندپروازیهای رژیم صهیونیستی علیهجمهوری اسلامی را به طور کامل بپردازد و یا حداقل در این زمینه تا حدودی مردداست.
در مورد برخورد مستقیم و انفرادی رژیم اشغالگر قدس با جمهوری اسلامی نیزسناریوهای مختلفی قابل تصور است که خود به دو دسته کلی قابل تقسیم میباشند:
اول، تهدیدات با ماهیت هستهای
دوم، تهدیدات نظامی غیرهستهای
برخی از تحلیلگران با توجه به قطعی بودن توان هستهای اسرائیل بر این اعتقادند کهدر صورت جدی تلقی شدن خطر جمهوری اسلامی ایران برای رژیم صهیونیستی، اینرژیم ابایی از بهکارگیری سلاح هستهای نخواهد داشت و اگر تاکنون در منازعات پیشینخود با همسایگانش این سلاحها را بهکار نگرفته است به دلائل انساندوستانه یاملاحظات بینالمللی نبوده است بلکه بیشتر از آن جهت بوده که بهکارگیری سلاحهستهای علیه کشورهای همسایه با توجه به محدودیت جغرافیایی اسرائیل،آثار مخربیهمچون غبارهای هستهای، مواد رادیواکتیو و بارانهای اسیدی بر سرتاسر منطقهمیگذارد، که اسرائیل نیز از آن بیبهره نمیماند. روی هم رفته این دسته از تحلیلگرانمعتقدند که با توجه به دور بودن ایران و منتفی بودن موانع فوق، امکان حمله تمام عیارهستهای اسرائیل علیه جمهوری اسلامی ایران وجود دارد.
دسته دیگری از تحلیلگران اگر چه تهدید هستهای اسرائیل را جدی میشمارند امامعتقدند که امکان حمله کامل هستهای اسرائیل یا هر کشور دیگری به سایر کشورهاوجود ندارد. زیرا نابودی یک کشور به وسیله سلاح هستهای در عرصه بینالمللی،زیستمحیطی و پیامدهای جدی خواهد داشت و از همین رو امکان حمله تمامعیارهستهای با توجه به برخوردار بودن بسیاری از کشورهای دیگر از سلاح هستهای بسیاربعید میباشد.
اما این تحلیلگران در عینحال معتقدند که امکان ضربه هستهای تاکتیکی اسرائیلعلیه جمهوری اسلامی وجود دارد. زیرا بنابر شواهد گوناگون گواه بر اینست که اسرائیلهم از توانایی تکنولوژیکی تولید چنین سلاحهایی برخوردار است (27) و هم اینکهبهکارگیری چنین سلاحهایی علیرغم ضربه زدن شدید به زیرساختها و توان اقتصادی ـدفاعی جمهوری اسلامی تبعات زیستمحیطی و بینالمللی سابق را نخواهد داشت.
برخلاف نظر این دو گروه از تحلیلگران، اکثریت صاحبنظران امکان حمله هستهایاسرائیل علیه ایران و یا هر کشور اسلامی دیگر را اندک میدانند زیرا اولاً ایران وکشورهای اسلامی دیگر نیز از تواناییهای نسبی در مقابله به مثل برخوردار میباشند وثانیاً این امر کشورهای اسلامی را واخواهد داشت تا به محض دستیابی به سلاحهایکشتارجمعی و هستهای در اولین فرصت اسرائیل را مورد حمله تمامعیار قرار دهند.
از همین رو بیشتر تحلیلگران حمله احتمالی اسرائیل علیه جمهوری اسلامی را دارای ماهیتی غیرهستهای میدانند. از این میان عدهای اعتقاد دارند که حملات نظامیاحتمالی اسرائیل علیه جمهوری اسلامی بیشتر به شکل بمبارانهای پراکنده ایذایی وحملات موشکی به مراکز اقتصادی، نظامی، جمعیتی و خواهد بود تا مانع از حیاتطبیعی جمهوری اسلامی شده، آنرا از پیگیری اهداف خود از جمله در زمینههایدفاعی باز دارد.
اما سناریویی که به دلائل مختلف احتمال آن بیشتر از سایر موارد مذکور میباشد،حمله پیشگیرانه اسرائیل به مراکز هستهای و دفاعی جمهوری اسلامی ایران است. اینسناریو از آن جهت محتملتر دانسته شده است که اولاً مقامات اسرائیلی کراراً و رسماًآن را اعلام کردهاند؛ ثانیاً صهیونیستها با توجه به سوابقشان در حمله به تأسیساتهستهای تموز عراق در سال 1981 عملاً جدی بودن خود در دست زدن به چنیناقداماتی را نشان دادهاند؛ ثالثاً آن را با توجه به حقوق بینالملل قابل توجیه میدانند ورابعاً انگیزه لازم برای دست زدن به چنین اقدامی را دارند.
مقامات رژیم صهیونیستی از نخستوزیر آن گرفته تا رئیس ستاد ارتش، فرماندهنیروی هوایی، نمایندگان پارلمان و بارها به قصد خود جهت وارد ساختن ضربه بهتأسیسات دفاعی و هستهای ایران تصریح کردهاند بهگونهای که بیانات مقامات این رژیمدر این مورد آنقدر فراوان است که ذکر مصادیق لازم به نظر نمیرسد. سوابق رژیمصهیونیستی نیز نشان میدهد که در صورت احساس خطر نسبت به پیشدستی در واردساختن ضربه تردید به خود راه نمیدهد. این رژیم تقریباً در تمامی نزاعها با همسایگانخود پیشقدم بوده است (به جز جنگ 1973).
صهیونیستها همواره حمله علیه سایرین را تحت عنوان "دفاع پیشگیرانه از خود"توجیه کردهاند و به نظر میرسد در مورد هر نوع حملهای به جمهوری اسلامی ایراناقدام خود را دفاع پیشگیرانه قلمداد کنند. البته لازم به ذکر است که دفاع پیشگیرانه درحقوق بینالملل لوازم و مقتضیاتی دارد که با هیچیک از اقدامات رژیم صهیونیستی دراین زمینه قابل انطباق نیست.
صهیونیستها در مورد مقوله امنیت بسیار حساسند و از دیر باز امنیت برای آنها بهمعنی حفظ موجودیت بوده است و ذهنیتهای تاریخی در مورد قتل عام یهودیان وآوارگی همیشگی آنها موجب شده است تا صهیونیستها با مشابهسازی رفتاری، خاطرات تاریخی یهودیان را در برخورد با دشمنان امروز خود از جمله جمهوریاسلامی ایران تداعی کنند و با تبلیغ قصد ایران در نسلکشی یهودیان (با سوء تعبیرشعارهای اصولگرایانه و انقلابی همچون "اسرائیل غده سرطانی است"؟ و "اسرائیلباید از بین برود") انگیزه لازم را در جامعه اسرائیل و یهودیان جهان برای مقابله و ضربهزدن به جمهوری اسلامی ایران فراهم آورند.(28)
ظاهراً اسرائیلیها نه از میزان و کیفیت توان تهدیدکننده جمهوری اسلامی ایران اطلاعدقیق دارند و نه مطمئن هستند که با حمله به ایران میتوانند این توان را به طور صد درصد از بین ببرند. (29) تجربه حمله به تأسیسات هستهای عراق نشان داد که عراق نه تنها ازپیگیری برنامههای هستهای خود دست نکشید بلکه با مخفیکاری به حدی از تواناییهارسید که بزرگترین قدرت اطلاعاتی و جاسوسی جهان یعنی امریکا نیز از تخمین آنناتوان ماند و تنها پس از جنگ با کویت بود که دسترسی به تأسیسات مخفی عراق ممکنگشت و از پیشرفت بسیار بالا عراق در زمینه هستهای اطلاع حاصل شد.(30)
بنابراین علیرغم جدیترین سناریوی "حمله پیشگیرانه" نسبت به سایر سناریوها،این سناریو نیز به دلیل محدودیتهای گوناگون سیاسی، فنی و امنیتی در حال حاضر برایاسرائیل قابل اجرا نیست زیرا جمهوری اسلامی تواناییهای متعدد و پراکندهای دارد کهشناسایی دقیق آنها برای صهیونیستها مقدور نخواهد بود و همچنین آزمایشهای اخیرموشکی توان مقابله به مثل جمهوری اسلامی ایران را آشکار ساخت و در ضمن درمحیط بینالمللی نیز نسبت به جمهوری اسلامی ایران دید مثبتی وجود دارد و اقداماحتمالی اسرائیل پیامدهای بینالمللی گستردهای برای این رژیم در پی خواهد داشت.
ج) پیامدهای تهدید
تهدید نظامی ـ امنیتی اسرائیل علیه جمهوری اسلامی ایران پیامدهای مثبت و منفیگوناگونی برای ایران دربردارد. مهمترین پیامد مثبت تهدید اسرائیل علیه جمهوریاسلامی علاوهبر حفظ و گسترش وحدت و انسجام ملی در درون کشور، تقویت چهرهمثبت و مترقی نظام جمهوری اسلامی در بین کشورهای اسلامی است. به دلیلتهدیدهای مکرر اسرائیل علیه جمهوری اسلامی، نظام اسلامی ایران نه تنها در بینتودههای مردمی جوامع اسلامی بلکه همچنین در بین دولتهای اسلامی از جایگاه ممتازی برخوردار شده و همین امر موجب گشته است تا علیرغم درگیر نبودن مستقیمجمهوری اسلامی ایران در روند صلح خاورمیانه، نظرات جمهوری اسلامی تأثیر عمیقیبر این موضوع بگذارد و کشورهای عربی پس از ناامیدی از به نتیجه رسیدن این روند بهدنبال روی کار آمدن دولت دست راستی "نتانیاهو" در اسرائیل، به ایران نزدیک شوند واین امر خود، موجب شود که تلاش امریکا و رژیم صهیونیستی جهت منزوی ساختنجمهوری اسلامی عقیم گردد.
اما در مورد پیامدهای منفی تهدید رژیم اشغالگر قدس علیه جمهوری اسلامی ایرانباید گفت که رژیم اسرائیل با برخورداری از ارتباطات پیچیده و گسترده با مراکز تبلیغی،مالی و سیاسی بینالمللی و همچنین با یاری از نفوذ بینالمللی امریکا تاکنون مشکلاتیرا برای جمهوری اسلامی فراهم آورده است.
در مبحث "ابعاد تهدید" به مصادیق عینی تهدید نظامی ـ امنیتی اسرائیل علیهجمهوری اسلامی اشاره شد و سناریوهای احتمالی ذکر گردید. اما واقعیت این است کهتهدیدات اسرائیل علیه جمهوری اسلامی به تهدیدهای نظامی منحصر نمیشود وتهدیدهای اسرائیل در سایر زمینهها نیز ممکن است امنیت جمهوری اسلامی را درمعرض خطر قرار دهد، که ما در اینجا از جنبههای غیرنظامی تهدید اسرائیل با عنوانپیامدهای امنیتی (که جنبههای متفاوت اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و دارد) بحثمیکنیم. بنابراین در مبحث "پیامدهای تهدید" به پیامدهای نظامی و غیرنظامی تهدیداسرائیل از جمله پیامدهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و این تهدیدمیپردازیم (از این جهت تهدیدات غیرنظامی اسرائیل پیامدهای تهدید نظامی این رژیمدانسته شدهاند که در واقع همسو با این تهدید و با همان هدف پیگیری میشوند و درواقع به دلیل محدودیتهای تهدید نظامی به جای آن نشستهاند).
با توجه به عواقب جدی که برخورد نظامی اسرائیل با جمهوری اسلامی ممکن استبرای آن کشور داشته باشد، به نظر میرسد صهیونیستها سعی میکنند تا حد ممکن ازراههای کمهزینهتری به مقاصد خود علیه جمهوری اسلامی ایران دست پیدا کنند. درهمینباره "اوری لوبرانی" هماهنگکننده فعالیتهای اسرائیل در جنوب لبنان دراردیبهشت ماه سال قبل طی یک سخنرانی در مؤسسه واشنگتن به صراحت این موضعرا مورد تأکید قرار داد و گفت: «واکنش نظامی را نباید به مثابة راهی برای برخورد با ایران دانست، زیرا در چنین صورتی مردم دور رژیم حلقه میزنند و نتیجه معکوس از حملهگرفته میشود.»(31)
قبل از پرداختن به پیامدهای امنیتی تهدید رژیم صهیونیستی، لازم به ذکر است که اگرچه ممکن است رژیم اشغالگر قدس با توجه به محدودیتها، موانع و عواقب وخیمبرخورد نظامی با جمهوری اسلامی عملاً دست به چنین اقدامی نزند اما صِرف تهدیدنظامی اسرائیل (صرفنظر از جامه عمل پوشیدن) و یا حتی صرف ابزار نظامی که اینرژیم در اختیار دارد پیامدهایی برای جمهوری اسلامی دارد که مختصراً به مهمترین آنهااشاره میشود.
مهمترین پیامد مستقیم تهدید نظامی اسرائیل گسترش مسابقه تسلیحاتی در منطقهاست. تهدید اسرائیل موجب شده است تا منطقه به زرداخانه سلاحهای گوناگونتولیدی کارخانجات جنگافزار سازی شرق و غرب تبدیل شود. طبیعی است که محیطامنیتی هر کشور متأثر از شرایط حاکم بر کل منطقه و توان و ابزار نظامی کشورهایهمسایه آن میباشد. زمانی که یکی از کشورهای منطقه به ابزار و سلاح نظامیتهدیدکنندهای دست پیدا میکند سایر کشورهای ذینفع نیز سعی میکنند به سلاح مشابهیا ابزار مقابله با آن مسلح شوند.
یکی از مهمترین پیامدهای تهدید اسرائیل، گسترش مسابقه تسلیحاتی است. رژیمصهیونیستی با توجه به بلندپروازیهای استراتژیک و توسعهطلبیهای بی حد و حصر آنبرای بسیاری از کشورهای منطقه تهدید جدی به حساب میآید و از آنجا که ازتسلیحات پیشرفتهای برخوردار است سایر کشورهای منطقه نیز سعی میکنند جهتمقابله با تهدید این رژیم تواناییهای خود را توسعه دهند اما سلاحهایی که کشورهایمنطقه جهت مقابله با خطر اسرائیل خریداری و یا تولید میکنند خود، وضعیت امنیتیهمسایگان آنها و سایر کشورهای منطقه را نیز تحت تأثیر قرار میدهد و این چرخة به همپیوسته موجب میشود تا منطقه درگیر یک مسابقه تسلیحاتی پرهزینه و بیسرانجامگردد. برای مثال چند سال پیش عربستان سعودی مشخصاً تحت عنوان مقابله با خطراسرائیل اقدام به خرید موشکهای میانبرد CSS-2 از چین کرد. اما این موشکها علاوهبرتوانایی هدف قرار دادن خاک اسرائیل قابلیت پوشش بخش قابل توجهی از قلمرو ایران،عراق، سوریه، مصر و را نیز به عربستان میبخشید. از این رو طبیعی بود که کشورهای مزبور نیز سعی در مسلح شدن به سلاح مشابه یا ابزار مقابله با آن کنند. این امر در موردسایر سلاحها و کشورها نیز صدق میکند.
طبیعی است که برای جمهوری اسلامی با توجه به مشکلات اقتصادی و درآمدمحدود ارزی وارد شدن در این مسابقه تسلیحاتی پرهزینه به هیچ روی پذیرفتنی نیست،اما علیرغم این واقعیت پیامدهای امنیتی این مسابقه آنچنان جدی است که گزیری ازانجام دادن اقدامات متقابل وجود ندارد.
تهدید اسرائیل همچنین موجب بالا رفتن ریسک سرمایهگذاری در کشورهای منطقهاز جمله جمهوری اسلامی میشود. سرمایهگذاران خارجی و حتی داخلی علاوهبرتضمین سود سرمایهگذاری خود و مقدم بر آن نگران اصل سرمایه خویش میباشند.بدیهی است که تهدیدهای هر از چند گاه نظامی اسرائیل علیه جمهوری اسلامیمیتواند با خدشه وارد ساختن به امنیت سرمایهگذاری تداوم آنرا که از ضروریترینعوامل و مقدمات توسعه کشور میباشد با خطر روبرو کند.
تهدید نظامی اسرائیل همچنین ممکن است به تخصیص غیرمعمول و در مواردینابهجای منابع جمهوری اسلامی منجر شود. مقابله با تهدیدات نظامی اسرائیلجمهوری اسلامی را وا میدارد تا منابع اندک و باارزش خود را صرف امور غیرمولدسازد و بدتر از آن اینکه با تغییر توان و امکانات رژیم صهیونیستی با بیمصرف ماندنسرمایهگذاریهای انجام شده فعلی مجدداً در زمینههایی جدید به سرمایهگذاری هنگفتبپردازد. البته این امر مختص جمهوری اسلامی ایران نیست و اصولاً ماهیت تهدیدنظامی ایجاب میکند که هر کشوری با تغییر در شکل تهدید به بازسازی و احتمالاًدگرگونی عمده توان و ابزار خود جهت مقابله با تهدید اقدام ورزد. البته تهدید نظامیاسرائیل پیامدهای جدی دیگری نیز در پی داشته و یا میتواند داشته باشد که پرداختنبه همه آنها در حوصله بحث حاضر نیست.
اما چنانکه گفته شد علاوهبر تهدید نظامی رژیم صهیونیستی که پیامدهای مستقیم آندر سطور پیشین مذکور افتاد، شماری از تهدیدات نیز از جانب اسرائیل متوجه جمهوریاسلامی ایران است که یا اساساً ماهیتی نظامی ندارند و یا اینکه حداقل به طور مستقیمابزار نظامی در آنها دخالتی ندارد. ذیلاً به مهمترین پیامدهای این تهدید در زمینههایاقتصادی، سیاسی، اجتماعی و اشاره میشود.
در زمینه اقتصادی ـ تکنولوژیک تهدید اسرائیل با توجه به ارتباطات گسترده رژیمصهیونیستی با مراکز و قطبهای اقتصادی ـ صنعتی جهان بسیار جدی و دارای پیامدهایگستردهای است. یکی از چهرههای شناخته شده رژیم اشغالگر با ذکر اهمیت اقتصاد درادامه حیات جمهوری اسلامی، ضربه وارد ساختن به اقتصاد ملی و معیشت ایرانیان رایکی از مؤثرترین راههای مقابله با جمهوری اسلامی و حتی سرنگونی آن دانسته و بهغرب توصیه میکند که با وارد ساختن فشار اقتصادی و تزریق نارضایتی در میان جامعهایران به اهداف سیاسی خود دست یابد.(32)
در همینباره صهیونیستها با ایجاد مانع و کارشکنی در مسیر همکاری جمهوریاسلامی با کشورهای جهان سعی میکنند تا مانع شکوفایی اقتصاد ایران و توسعه علمیو فنی آن شوند. کارشکنی در همکاریهای اقتصادی ـ صنعتی و تجاری جمهوری اسلامیایران با کشورهای روسیه، چین، کره شمالی و کشورهای اروپایی از آن جمله است کهذکر جزییات این کارشکنیها در این فرصت محدود ممکن نیست و تنها به ذکر این نکتهبسنده میکنیم که بهخاطر هرگونه همکاری جمهوری اسلامی با این کشورها به بهانهاستفاده دوگانه (نظامی و غیرنظامی) ایران از امکانات آنان، جهت قطع این همکاریها برکشورهای مزبور فشار وارد میشود. فشار اسرائیل بر روسیه جهت قطع همکاریهایهستهای و دفاعی و حتی فنی با جمهوری اسلامی و همچنین فشار بر کشورهای چین وکره شمالی با بهانه کمک به توان موشکی، هستهای و تولید سلاحهای کشتار جمعی ازجمله شیمیایی و میکروبی از آن جملهاند.(33)
در زمینه سیاسی ـ بینالمللی رژیم صهیونیستی بر آنست تا با تبلیغات پر حجم وگسترده و نسبت دادن تمامی اقدامات تروریستی به جمهوری اسلامی وجهه نظاماسلامی را تخریب و زمینههای محکومیت بینالمللی جمهوری اسلامی را فراهم آوردکه در مواردی همچون انفجار مرکز یهودیان آرژانتین و همچنین محکومیت جمهوریاسلامیبهعلت نقض حقوق بشر با کمک ایالات متحده به توفیقاتی نیز دست یافته است.
در زمینه اجتماعی ـ فرهنگی تهدید رژیم اشغالگر قدس از اهمیت ویژهای برخورداراست. از آنجا که مهمترین عامل تعارض اسرائیل با جمهوری اسلامی ایران ناشی ازماهیت ایدئولوژیک نظام حاکم بر ایران اسلامی است و نظامهای ایدئولوژیک نیزمعمولاً سازشناپذیرند، صهیونیستها به شدت در پی آنند تا با اقدامات فرهنگی و اجتماعی به ایدئولوژیزدایی از جامعه ایرانی بپردازند. استحاله فرهنگی و ایدئولوژیکنظام اسلامی با تکیه بر ابزارهایی چون برنامههای رادیویی، ماهوارهای و در حالحاضر بهوسیله رژیم صهیونیستی پیگیری میشوند و در این جهت اخیراً این رژیم اقدامبه واگذاری کانالهای ماهوارهای به مخالفان جمهوری اسلامی کرده است.
نتیجه گیری
دشمنی جمهوری اسلامی و رژیم صهیونیستی با توجه به برخورداری یکی از طرفینتخاصم از سلاحهای هستهای وضعیت ویژهای دارد. این برخورداری یک جانبه از سلاحهستهای موجب گردیده است تا رژیم صهیونیستی با استفاده از موضع برتر خود درصدد تحمیل خواست خود بر کشورهای منطقه و در مرحله اول حفظ این عدم تعادل وقدرت بازدارنده خود باشد.
به نظر میرسد برای جمهوری اسلامی با توجه به ماهیت توسعهطلبانه وضداسلامی رژیم صهیونیستی چارهای جز دستیابی به ابزار مقابل به مثل که موجباتایجاد تعادل در موازنه منطقهای قدرت را فراهم آورد، وجود ندارد.
باید توان مقابله به مثل با اسرائیل به مرحلهای برسد که این رژیم با توجه به عواقبگسترده ضربه دوم از وارد ساختن ضربه نخست منصرف گردد.
همزمان با دستیابی به قدرت مقابله به مثل، دستیابی به سیستمهای دفع ضربه ازجمله سیستم ضدموشک نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است تا امکان دریافت ضربهغافلگیرکننده هستهای به حداقل برسد.
البته شاید خلع سلاح منطقهای و عاریسازی منطقه از سلاحهای هستهای از رجحانبیشتری نسبت به دستیابی به سلاح هستهای برخوردار باشد اما با توجه به اینکهاسرائیل تا زمانی که به تنهایی از قدرت هستهای برخوردار است به هیچ عنوان بدان تننخواهد داد. (34) لازم است با ایجاد موازنه هستهای در منطقه و سلب این امتیاز ویژه ازرژیم صهیونیستی و با کمک سازمانهای بینالمللی و کشورهای منطقه طرح عاریسازیمنطقه از جنگافزارهای کشتارجمعی از جمله سلاح هستهای را دنبال کرد و در واقعسلب این امتیاز انحصاری از اسرائیل قدم نخست در راه عاریسازی خواهد بود.
یادداشتها
1ـ ابراهیم متقی، «تحلیل رفتار اسرائیل در برابر جمهوری اسلامی ایران»، مجله سیاست دفاعی، شماره 18، ص 71.
2- Steinberg, Gerald M. "Israel: Case Study For International Missle Tradeand Nonproliferation",International Missle Bazaar,ed. by Potter and H. Jencks, Boulder, Westwiew press, 1994.
3- Ibid.
4- Fouad Ajami, "Lebanon and its inheritors", Foreign Affairs, spring 1985.
5ـ در این باره رک: مجله اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی، فروردین ـ اردیبهشت 1374، ص 12.
6ـ تشکیل اجلاسهای اقتصادی "دارالبیضاء" در مراکش و "دوحه" به درخواست اسرائیل و با توصیه ایالات متحده انجام شد. رژیم اشغالگر قدس در دو اجلاس فوق و به ویژه در اجلاس دارالبیضاء بیشترین شرکتکننده را داشت، در این اجلاس بیش از 100 تن از مقامات، کارشناسان و بازرگانان اسرائیلی شرکت داشتند (فصلنامه خاورمیانه، بهار 1374، ص 2).
7. NewYork Times, 8 Nov, 1992.
8ـ مجله سیاست خارجی، سال 9، شماره 1، بهار 1374، ص 84.
9ـ مجله سیاست دفاعی، شماره 18، ص 190.
10ـ جهانگیر کرمی، «استراتژی نظامی و برنامههای تسلیحاتی اسرائیل»، مجله سیاست دفاعی، شماره 18، صص 17 و 18.
11ـ فصلنامه خاورمیانه، تابستان 1373، ص 214.
12ـ جهت مطالعه بیشتر دربارة این محور رک:
ـ جهانگیر کرمی، پیشین، ص 18.
ـ خبرنامه خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، شماره 63، مورخ 1/3/76.
13- جهت مطالعه بیشتر دربارة استراتژی صلحطلبی اسرائیل و عملکرد مناسب ایران، رک:
- Clyde Habeman,New York Times, 8 Nov., 1992.
ـ دونالدنف، «گروگانگیری سیاست خارجی امریکا توسط اسرائیل»، مجله سیاست دفاعی، شماره 18، صص 9-148.
ـ ابراهیم متقی، پیشین.
ـ فصلنامه خاورمیانه، بهار 1374.
ـ فصلنامه خاومیانه، زمستان، 1374.
ـ جملیه کدیور، انتفاضه، حماسه مقاومت فلسطین، اطلاعات، 1372.
ـ حاکم قاسمی، «تأثیرات منطقهای سیاستهای دولت جدید اسرائیل»، مجله سیاست دفاعی، ش 18، صص 9-98.
ـ افرایم اینبار، «خطوط برجسته تفکر استراتژیک نوین اسرائیل»، ترجمه میرسعید مهاجرانی، مجله سیاست دفاعی، شماره 18.
14ـ جهت مطالعه بیشتر دربارة زمینههای چهارگانه نیاز اسرائیل به دشمن خارجی رک:
ـ جهانگیر کرمی، پیشین.
ـ استیون گرین، جانبداری روابط سری امریکا و اسرائیل، سهیل روحانی، چاپ و نشر بنیاد، 1368.
ـ عبدالوهاب،المسیری، صهیونیسم، لواءرودباری،دفترمطالعاتسیاسیوبینالمللی،1374.
ـ محمود طلوعی، جنگ خلیج فارس و آینده خاورمیانه، تهران، 1370.
ـ روژهگارودی، تاریخ یک ارتداد (اسطورههای بنیانگذاری سیاست اسرائیل)، مجید شریف، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، 1375.
15- Clyde Haberman, op.cit.
16ـ مجله اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی، مرداد و شهریور 1372.
17. David Hoffman,Washington Post, 13 March, 1993.
18- Ibid
19ـ صهیونیستها تلاش برای حل اختلافات بین کشورهای آفریقایی همچون اوگاندا و سودان و انجامدادن اقدامات و پروژههای اقتصادی از جمله ساخت سد، پالایشگاه، راه، راهآهن، کارخانجات تولیدی و غیره در بسیاری از کشورهای فقیر و محروم آفریقایی را نیز بخشی از استراتژی صدور انقلاب میدانند.
20- Clyde Haberman, op.cit.
21ـ خرید موشکهای ضدکشتی، زیردریاییهای روسی کلاس کیلو، تقویت پایگاههای دریایی ایران در خلیج فارس و از مصادیق تقویت نیروی دریایی ایران میباشد.
22ـ فصلنامه خاورمیانه، سال دوم، شماره 1، بهار 1374، ص 276.
23ـ همان، ص 270.
24- David Hoffman, op.cit.
25ـ روزنامه اطلاعات، مورخ 24/9/1374.
26ـ روزنامه جمهوری اسلامی، مورخ 23/9/1374.
27ـ تولید سلاحهای هستهای تاکتیکی تکنولوژی خاص خود را نیاز دارد و صرف دستیابی به دانش فنی تولید سلاح هستهای به معنی توان تولید سلاحهای هستهای تاکتیکی نمیباشد.
28ـ ابراهیم متقی، پیشین، ص 77.
29ـ افراهیم اینبار، پیشین، ص 59.
30ـ همان. ص 60.
31ـ خبرنامه خبرگزاری جمهوری اسلامی، مورخ 1/3/1376.
32ـ همان.
33ـ فصلنامه خاورمیانه، شماره بهار، 1374، ص 276
34ـ مجله اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی، شماره …، فروردین ـ اردیبهشت، 1374