گفتمانهای امنیت ملی در جمهوری اسلامی ایران
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی یکی از مهمترین وقاع سیاسی - اجتماعی ایران در دوران معاصر می باشد. این انقلاب به لحاظ تاثیراتی که در عرصه های ملی، منطقه ای و جهانی داشته است، پدیده ای قابل توجه و تامل می باشد، به گونه ای که طی سالهای پس از پیروزی انقلاب، ابعاد مختلف آن توجه صاحب نظران متعددی را به خود جلب کرده است.متن
مقـدّمـه
پیروزی انقلاب اسلامی و استقرارنظام جمهوری اسلامی یکی از مهمترینوقایع سیاسی ـ اجتماعی ایران در دورانمعاصر میباشد. این انقلاب به لحاظ تأثیراتیکه در عرصههای ملی، منطقهای و جهانیداشته است، پدیدهای قابل توجه و تأملمیباشد، به گونهای که طی سالهای پس ازپیروزی انقلاب، ابعاد مختلف آن توجهصاحب نظران متعددی را به خود جلب کردهاست. با این حال ملاحظات امنیت ملی ج.ا.اکمتر بهصورت مجزا و اصولی، که بتواند کلدوران را در یک روند مشخصی مورد مطالعهقرار دهد، در بوته دقت قرار گرفته است. ازاینرو تا جایی که به این موضوع مربوطمیشود، میتوان این سؤالات را طرح کرد:عوامل تعیین کننده در ملاحظات امنیت ملیج.ا.ا کدامند؟ سیاستگزاریهای امنیتی نظام درطول دو دهه پس از انقلاب از چه ماهیتی
پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به لحاظ تأثیراتی که در عرصههای ملی، منطقهای و جهانی داشته یکی از مهمترین وقایع سیاسی - اجتماعی در دوران معاصر میباشد. در مقاله حاضر سعی شده است تا گفتمانهای حاکم درباب امنیت ملی جمهوری اسلامی از زمان پیروزی انقلاب تاکنون تحت عنوان سه گفتمان - بسط محور، گفتمان حفظ محور و گفتمان رشد محور - بررسی گردد.
گفتمان بسط محور به نظرگاههای انقلابیون و میانهروها میپردازد. جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و مبارزه برای نجات میهن آغازگر گفتمان دیگری بود. جنگ برای پیگیری اهداف آرمانی نظام محدودیتهای فراوانی را پدید آورد و این شامل از جمله مواردی است که در گفتمان حفظ محور مورد بررسی شده و در اولویتبندی اهداف نظام مسأله حفظ نظام و تلاش برای امنیت فیزیکی کشور از اولویت اول برخوردار بوده است. با پذیرش قطعنامه 598، بازنگری در قانون اساسی و تمرکز قدرت در ریاستجمهوری همراه با انتخاب آقای هاشمی رفسنجانی به ریاست جمهوری همگی از جمله عواملی میباشند که در سطح داخل بر محتوای سیاستگزاریهای نظام و چگونگی تفکر و تصمیمگیری راجعبه مسائل عمده کشور مؤثر بودهاند که در گفتمان رشد بدانها پرداخته شده است.
برخوردار بودند و چه تحولاتی پذیرفتند؟ و عوامل موثر دراین تحولات کدامند ؟ اما یکسؤال دیگر وجود دارد که بستر طرح هر چه صحیحتر سؤالات پیشین را فراهم میآوردو آن اینست که: گفتمانهای امنیت ملی کشور در طول این دوره چه روندهایی راطی کردهاست؟ در مقاله حاضر سؤال اخیر مورد توجه قرار خواهد گرفت.بهعبارت دیگر سعیخواهد شد تاگفتمانهای حاکم در مورد با امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران از زمانپیروزی انقلاب اسلامی تا بهحال بررسی گردد.
بدیهی استهر نظام جدیدی، تحولات نوینی رادر عرصه های مختلف سیاسی،اجتماعی، اقتصادی جامعه پدید میآورد، ضمن اینکه مسائل مختلف نظام جدید نیز،درروند تاریخی استقرار آن ممکن است دستخوش تحول گردد. بااین فرض گفتمانهایامنیت ملی در ج.ا.ا تا بهحال دارای تحولات مختلفی بوده استکه در یک تقسیم بندیمیتوان از سه گفتمان مختلف در دوره حیات ج.ا.ا یاد کرد. اینگفتمانها که در دورههایخاصی حاکمبودهاند عبارتند از: (1)
1ـ گفتمان بسط محور.
2ـ گفتمان حفظ محور.
3ـ گفتمان رشد محور.
در ذیل تلاش خواهد شد تا هر یک از این گفتمانها به طور جداگانه به بحث کشیده شود.
الف ـ گفتمان بسط محور
رهایی از فشارهای فیزیولوژیکی و درک نیازهای امنیتی ـ بیولوژیکی اولین قدمبرایایجاد دولت، درطول تاریخ بودهاست. بهعبارتدیگر، احساساین مسأله کهانسانهابه خودی خود نمیتوانند تأمین کننده امنیت خود باشند وبرای حل این مسأله نیازبهسازمان بزرگتری دارند، گامهایابتدایی برای ایجاد دولتبودهاند. اینمرحله کهاندیشهگران مختلف از آن «به حوزهبهداشت» یا«ضرورت آزادی منفی» نام میبرنداولین مرحلهاز سیرجدالی تحول انسانی میباشد.«بهشدگی» یا«اصالت آزادی مثبت»دومینمرحله از این تحول است. در این مرحله که ضروریات (حوزه بهداشت)حلشدهاست و پای اصالتها بهمیان کشیده میشود، شعاع فعالیت دولت ملی ـ مدنی ازضروریات که فقط در قالب دولت ملی قابل پیگیری است، فراتررفته و به ورای مرزها کشیده می شود. این گسترش حوزه فعالیت، ضرورتاً توأم با استثمار و بهره برداری ازموقعیت استیلا جویی نیست، بلکه هدف اصلیاش غنابخشی به محیط است. در اینمرحله استحکام فرهنگی ملی ـ مدنی توأم با انبساط تمدنی ـ جهانی است.(2)
گفتمانهای مختلف امنیت ملی در ج.ا.ا را میتوانیم با توجه به چارچوب مفهومی فوقبهتردریابیم. برای درک بهتر این قضیه ذکر دو نکته ضروری مینماید:
اول ـ اهداف کلی نظام ج.ا.ا را آنگونه که در سیاست خارجی ما دنبال شدهاندمیتوانبهدو دستهتقسیم کرد:
یک ـ اهداف ملی: آندسته از اهدافیاست که برای حفظ و تحقق منافع ملی کشور، موردتوجه میباشند از قبیل حفظ استقلال و تمامیت ارضی، امنیت و رفاه ملی، صلح وآسایش، رشد وتوسعهاقتصادی
دو ـ اهداف فراملی : اهدافی که با توجه بهایدهآلها و باورها و ارزشهای حاکم بر جامعه بادیدی وسیعتر از تأمین منافع ملی، احساس رسالتی ورای مرزهای کشور دارند؛ بهشکلی که اهداف و منافع ملی را تحت الشعاع منافع جهانی یا منطقهای نظام قرارمیدهند. مبارزه با استکبار جهانی و اسرائیل، حمایت از آرمانهای فلسطین، حمایت ازجنبشها و نهضتهای آزادیبخش در زمرهاین اهداف قرار دارند.
این تقسیم بندی میتواند ما را در شناخت بهتر مفاهیم امنیت ملی در ج.ا.ا یاری کند.بهویژه این تقسیم بندی را میتوانیم به نوعی در همان قالب نظری یاد شده جای دهیم.بهعبارتدیگر، اگر امنیت و رفاه ملی بهاضافة سایر اهداف ملی را در زمرة ضروریاتیک جامعه یا حوزه بهداشت و اهداففراملی نظام را در زمره اصالتهای جامعه (حوزهبهشدگی) قرار دهیم، میتوان گفت که حوزه مباحث امنیتی (امنیت ملی) در ج.ا.ا تابهحال تحولاتی را پذیرفته است. البته این تحولات با توجه به ماهیت نظام که ذاتاًایدئولوژیک است و چندان دچار دگرگونی نشده، کاملا" مشخص و قابل وضوح نیست،اما نمیتوان از نفس تحولات ایجاد شده، چشم پوشید.
دوم ـ نکته قابل ذکر دیگر در بررسی گفتمانهای مختلف امنیت ملی در ج.ا.ا ایناستکهنمیتوان کاملا" بهروشنی مرزهای این گفتمانها را نشان داد چه بسا که در دورههایمختلف دو نوع گفتمان کاملا" بر روی هم قرار دارند و ترکیب و تعامل این دو است که درسیاستگزاریهای نظام نمود پیدا میکند.
سالهای اول انقلاب، کشور صحنه تقابل میان دو گروه عمده حاکمیت یعنی "میانهروها" و "نیروهای حزب الله" بود، میانهروها، عمدتاً از ملی گرایان مذهبی بودند که دردولت موقت و نهادهای رسمی حکومت و بعداً ریاست جمهوری این دوره حضورداشتند. نیروهای حزب الله، همان مکتبیون مذهبی بودند که از لحاظ اعتقادات سیاسی،پیرو رهبری انقلاب، امام خمینی(ره) بودند. بررسی عملکرد و دیدگاههای این دو گروهبیانگردو دیدگاه مختلف راجع بهاکثر مباحث عمدة سیاسی در سالهای اول بعدازپیروزی انقلاب است. از جمله میتوان ازاین طریق به تبیین فهم آنها از امنیتملی نظامدست یافت. در اینجا برای دستهبندی مشخصتر، قبل از پرداختن به گفتمان بسط محورـ که محصول نگرش مکتبیون انقلابی نسبتبه مسأله امنیت و منافع ملی نظام است ونهایتاً نیر همین برداشت حاکمیت یافت ـ به بررسی نظریات میانه روها دراین خصوصمیپردازیم. ضمن اینکه عملکرد دوران حاکمیت میانه روها خود بخشی ضروری ازملاحظات سیاسی ایران پس از انقلاب است و از اینرو نیاز به توجهو تبیین دارد.
1ـ میانه روها و اولویتامنیت ملی
میانهروهای ایران از نظر تاریخی طرفدار اجرای کامل قانون اساسی مشروطیتبودند و بیش از همه بر تغییرات کلی در ساختار حکومتی ایران تاکید میکردند. بهعبارتسادهتر میانه روهای ایران در تعقیب اهداف کلی نظام، بیش از هر چیز به دنبالاهدافملی کشور بودند و تعقیب اهداف فراملی اعلام شدة نظام را (که بهشدت بهوسیلهمکتبیون دنبال میشد)، برای امنیت ملی کشور نمی پسندیدند و حتی آن راتهدیدیبرای انقلاب و نظام تلقی میکردند. امنیت ملی نظام در نزد میانه روها بهاصلاح داخلی وحفظ بی طرفی در سیاستخارجی که تفسیر ویژهای داشت وابسته بود. در صحنهداخلی، در نزد آنهابا پیروزی انقلاب، انقلاب تمام شده بود و خواستار آن بودند که همهچیز به حال عادی برگردد تا دولت بتواند با کمال آسایش به رتق و فتق امور بپردازد وخرابیهای به بار آمده را جبران سازد. برخلاف عملکرد انقلابیون، میانه روها معتقدبودند که چارچوب قانونی بهترین راه اصلاح نظام است نهتغییرات شدید انقلابی وبهاصطلاح به سیاست گام به گام یا سنگر بهسنگر اعتقادداشتند. (3) با اعتقاد بهایناستراتژی آنها مخالف عملکرد نهادهای انقلابی بودند و به نوعی با طرح مسائلی از قبیلتعدد مراکزقدرت و تصمیم گیری و برخوردهای انتقامجویانه دادگاههای انقلاب به جایاجرای رأفت و گذشت اسلامی، مخالفت خود را اعلام میکردند. مهندس بازرگاننخستوزیر وقت دولت انقلابی درپیام تلویزیونی خود در9/12/57 دربارة کمیتههایانقلاب اسلامی که از جمله نهادهای انقلابی بود، میگوید:« کمیتههای امام وگروههایافراطی خطریبزرگ در برابر دولت وانقلاب هستند». ویچند روز بعد عنوانمی کند کهباید اول سراغ کمیتهها برویم و دست و بال آنها را ببندیم (4)
بهاینترتیب پاکسازیهای دوران انقلاب و عملکرد نهادهایانقلابی که عملاً طرفدارانسیاست انقلابی آن را عوامل تأمین کننده امنیت نظام میدانستند، درنزد میانهروهابهمنزلة عوامل بههمزنندة نظم و امنیت در جامعه تلقی میشد. این اختلاف آشکار ریشهدر بینش سیاسی دو گروهدارد که کاملا" با یکدیگر متفاوت است. میانهروهای ایران بهرغم بهارث بردن دولت درفردای پس از پیروزی انقلاب مخالف صد درصداعمالانقلابی بودند. نمونة آشکار این مسأله در قضیه حرکت ضد انقلاب در کردستانمشخص شد. سیاست دولت موقت در این باره ملایم و توأم بامسامحه بود و سعیمیکرد با دادن امتیازاتی آنهارا وادار به خودداری از تحریک و اخلال سازد. دراین قضیهدولت موقت، راه حل برخورد نظامی را جایز نمیدانست و آن را بهدلایل «خطر انسجامزودرس ارتش، سابقه تاریخی برخورد نظامی حکومت شاه با مردم کردستان که بهحیثیت جمهوری اسلامی لطمه می زد و امکان توطئه مسلحانه و شورشگری درازمدت»مردود میدانست.(5)
علاوه برسیاست داخلی، میانهروها در سیاست خارجی نیز پیروی از اصول انقلابیرا برای منافع ملی نظام جایزنمیدانستند اصول کلی مورد قبولآنها در سیاست خارجیبیانگر همان سیاست «موازنه منفی» است که قبلاً بهوسیله دکتر مصدق در عمل پایهریزی شده بود. طبق این سیاست، نظم کلی بینالمللی حاکم از استحکام ویژهایبرخوردار است و درگیر شدن با آن مطابق مصالح و منافع ملی کشور نخواهد بود. دراینچارچوب حداکثر تلاش دولت ملی باید بهرهگیری ازنظم موجود برای تأمین امنیت ومنافع ملی خود باشد. از اینرو موفق ترین سیاست، سیاستی خواهدبود که بتواند بدونآنکه امتیازی به یک قدرت بزرگ (همانندامریکا) بدهد، در جهت اهداف ملیخودحرکت کند با اعتقاد به این اصل بود که میانه روهای ایران مخالف طرح مسأله «استکبار جهانی» بودند. این مسأله که در صدر برنامههای انقلابیون قرار گرفته بود، بر عکس درنزد میانه روها مخالف امنیت نظامتلقی می شد. مهدی بازرگان، در خصوص ماجرایاشغال سفارت امریکا بهدست دانشجویان پیرو خط امام میگوید: «این عمل بسیارعملزشت و خلافی است که این دانشجویان انجام میدهند و همه بااین عمل مخالف هستندو عمل آنها ضد انقلاب، اسلام و امام و همه چیز است» او یک سال بعد، انزوای سیاسیایران در جهان، محاصره اقتصادی، وقایع طبس را از تبعات این عمل ذکر میکند کهخطرات بسیاری برای نظام آفرید.(6)
میانه روها درمورد امریکا که در نزد انقلابیون به «امالفساد» معروف بود، بهگونهایدیگر فکر میکردند. به نظر آنها در افتادن با ابر قدرتامریکا به هیچ وجه با مصالح نظامنمیساخت و در واقع تهدید آشکاری بود که انقلاب میتوانست برای خود دستو پاکند و به غلط آن را جزء منافع حیاتی خود بشمارد. بازرگاندر اینباره در خصوصحرکتهای مردمی در قبل از پیروزی انقلاب میگوید:
«مبارزه با استیلای خارجی، به شهادت شعارهای راه پیمائیها و محتوایاعلامیهها و مصاحبهها، جنبه کاملا" دفاعیداشته و اعتراض به پشتیبانیامریکا از شاه و سرسپردگی شاهبه امریکا می شد. آنچه مردم و رهبری انقلاب میخواستند کوتاه کردن دست جنایتکار وچپاولگر ابر قدرتهااز دخالت درامور ایران و از سلب استقلالمان بود. ولی بعد از پیروزیگام فراتری برداشته شد و شعار وادعای در افتادن با تمامی بیگانگان و نابودی امپریالیسم وپنجه در پنجه امریکا انداختن در سطح جهانی، در برنامهانقلاب وارد گردید، چیزی کهدرمکتبمارکس، در سیاست خارجی شوروی و در مرام احزاب کمونیستبینالملل مقامشماره یک رادارد و امر حیاتی برای آنها محسوب میگردد.»(7)
و به این ترتیببا شروع حملات تند انقلابیون علیه امریکا در ایران، انقلاب در حقیقتضد استبدادی و استقلال طلبانه ملی اسلامی ایران چهره سیاسی ضد امپریالیستی وآزادی بخش جهانی یافت.(8)
دولت بازرگان و میانه روها علاوه برمخالفتبا روشهای انقلابی در قبال امریکا حتیتداومروابط مثبت باامریکا را نیز برای تأمین منافع ملی نظام لازم میدانستند و در اینجهت تلاش میکردند. آنها بااعتقاد به خارقالعاده بودن قدرت امریکا، و اینکه اینکشور میتوانددر برابر تهدیدات کمونیستهای شوری سابق نسبت بهایران بایستد، معتقدبه حفظ و ادامهاین ارتباط بودند و در عمل نیزدر زمینههای نظامی و اطلاعاتی این ارتباط
را برقرار کردند. از جمله اینکه دولت موقتبنابه نوشته ویلیام سولیوان، آخرینسفیرامریکا در ایران، با تعلیق هیأت مستشاری نظامی و خروج کلیهاعضای آن ازایرانموافق نبوده وادامه همکاری رابرای حفظ کارآیی نیروهای مسلح ایران به خصوصنیروی هوایی ضروری میدانست.(9)
مسأله دیگری که تا حد زیادی مفهوم امنیت نظام را از دیدگاه میانه روها مشخصمیسازد، اصل صدور انقلاب است. ایناصل بهمثابة یکی از اصول سیاست خارجیبهوسیله انقلابیون تبلیغ می شد. مخالفت میانه روها بااین اصل کاملاً مشخص کنندهمخالفت آنهابا حوزه و حریم وسیع امنیتی در نزدانقلابیون می باشد. آنهابااستناد بهرویهها و مقررات پذیرفته شدة بین المللی، تأکید بر صدور انقلاب و حمایت ازنهضتهایآزادیبخش رامغایر اصل عدم مداخلهدر امور داخلیسایر کشورها میدانستند.
توجه دولت موقت و میانه روهای نظام بهاصل اهداف و منافع ملی بهجای اهداف ومنافع فراملی در تأمینامنیت ملی نظام ریشه در برداشت کلی آنهانسبت به حکومت ومملکت داری دارد.هر چند آنها تز حکومت دینی رابا تفسیرخاص خودشان قبولداشتند، ولی حیطه عملکرد و تأثیرات آن را برای ایران محدود میکردند. شاید بهترینتعبیر را شخص بازرگان کرده باشد که این جمله مشهور را گفته بود: «بنده اسلام را برایایران میخواهم و امام ایران را برای اسلام». این اعتقاد کلی باعث میشدتا ملی گرایی وتوجه به منافع ملی برای میانه روهادر اولویت قرار داشته باشد.
با شناختی که از نظریات میانه روها بهدست آمد بهتر میتوانیم به دیدگاههایانقلابیون که بیانگر دوره حاکمیت گفتمانی بسط محور در حوزة امنیت ملی ج.ا.امیباشد بپردازیم.
2ـ انقلابیون و تاکید بر امنیت فراملی
در کنار حاکمیت رسمی میانه روها در انقلاب ایران، نیروهای انقلابی در ابتدا بابهدست گرفتن نهادهای انقلابی تازه تأسیس به ایفای نقش میپرداختند. در واقع مرام وعملکرد این گروه تعیین کننده اصلی جریان سیاست در فردای پس از انقلاب بود. حتیدر زمان حاکمیت میانهروها، عملاً تأثیرگذاری انقلابیون برروند سیاسی کشور بسیاربیشتربود و نهایتاً هم توانستند تمامی قدرت رابدست بگیرند. اصول کلی مورد قبول
نیروهای انقلابی کهبه مکتبیون و یا حزبالله معروف بودند، برگرفته از افکار و رهبریانقلاب، امام خمینی(ره) بود. ایناصول را میتوانیم دراین موارد خلاصه کنیم:
1ـ اعتقاد به اصل ولایتفقیه.
2ـ اصرار در حفظ اصول و معیارهای ایدئولوژی ـ عقیدتی پیش از آنکه به پیروزیهای مقطعی پایبند باشند.
3ـ قبول اسلام به منزلة یک مکتب جامع و کامل که میتواند در هر زمان و مکانی اجرا گردد.
4ـ اعتقاد و تکیه بهاصلایثار و شهادت در راه هدف که موجب میشود تا هیچ قدرت و نیروی قابل رقابت و برابری با آنها متصور نباشد و از هیچ قدرت مادی نهراسند.
5ـ تبری از شرق و غرب و مبارزه با آنها تا نابودی استکبار.
تنها بااستعانت ازاصول کلی فوق میتوان تفسیرانقلابیوناز مفهوم امنیت ملی نظامرادریافت. قابل ذکر است که انقلابیوننیز همانند میانه روهابا توجه به شرایطانقلابیحاکم دراوایل انقلاب استراتژی منظم و مشخصی راجع بهامنیت نظام نداشتند.در واقع این شرایط مانع از تفکرو تعمق لازم برای طراحی دقیق استراتژی امنیتی کشورمیشد. از اینرو در اینجا به ناچار میتوان فقط ازطریق اصول کلی مطرح شدة انقلاب وعملکرد انقلابیوندر آن زمان، به ماهیت ملاحظات امنیتی نظام دستیافت. بههر تقدیربا بازگشتی دوباره به نظر کلی عرضه شده در ابتدای این مقاله میتوان این طور بیان کردکه انقلابیون ایران در این دوره، از سطح توجه به حوزه ضروریات که شامل امنیت اولیهنظام بود گذشته بودند و پای در حوزه اصالتها گذارده بودند و در اینجا است که میتوانبه تفسیر بسیار وسیع امنیت در نزد آنها توجه کرد. بههمین خاطر میتوان از گفتمان بسطمحور که حاصل دیدگاهها و عملکرد اولیهانقلابیون در ج.ا.ا است، سخن گفت. ماهیتمسائل مطروحهدر این گفتمان با تفسیر خاصی که همان تفسیر انقلابی انقلابیون ایراناست، ممکن بود در جهت تأمین امنیتنظام باشد. چه بسا در ذات خود و در نزد دیگرانکاملا" برخلاف خط مشی استراتژیهای معمول امنیتی بوده باشد. این مسأله با توجه بهچگونگی تفکر نسبتبه امنیت نظام و شیوههای برخورد با آن که گروههای مختلف آن رامطرح میساخته احتما داشت متفاوتباشد. همان طوری که در بیان اصول کلی مورد قبول انقلابیون مطرح شد، تفسیر این گروهاز امنیت ملی نظام را باید با توجه بهمعیارهایایدئولوژیک و اصول سیاسی مورد قبول آنهادر نظر گرفت.
ورود معیارهای ایدئولوژیک به عرصه سیاستگزاریهای نظام موجب تغییراتعمدهای در ملاحظات امنیتی ایرانشد. در ایندوره عناصرتشکیل دهنده قدرت ملی کهعامل تأمین کننده امنیت ملی یک کشور است، به تبعیت از این معیارها بهشدت دچارتغییر شد. برای مثال در کنار توجهبه موقعیت ژئوپولیتیک و ژئواستراتژیک ایران، قدرتنظامی، رشد و توسعه اقتصادی، همکاریهای امنیتی رایج در دوران حاکمیت نظام دوقطبی، بهره گیری از موقعیت برتر ایران در حل مسائل و همکاری در سیاست خارجی(خصوصاً منطقهای)، از عوامل ذهنی تر و کلی تری چون، توجه به قدرت معنوی مردم واسلام، نفوذ در ملتهای منطقه (دربرابر دیپلماسی رسمی و برقراری روابط دو جانبه بادولتهای حاکم) حمایت از جنبشهای اسلامی، پشتیبانی و کمک به مستضعفین جهانوبهطور کلی اتخاذ سیاست عدمتعهد، مطرح میشوند. بهاین ترتیب حریم امنیتی ایران بااین تفسیر جدید دارای ابعادی عمدتاً فراملی و وسیع میگردد که صرفاً معطوف به منافعملی ـ مادی نیست. البته این نکته راباید یادآور شد که از نظرانقلابیون پیگیریاهداففوق کاملا" مرتبط با منافع و امنیت ملی نظام ج.ا.ا وهماهنگ با آن بودهاست و ازاینرو مشاهده میشود که پیوند دهندة امنیت ایرانبا امنیت کل جهان اسلام تفسیرمیشود.(10)
بر اساسمعیارهای تحلیلی فوق، مسائلی چون سیاست عدم تعهد انقلابیون کهدرقالب شعار «نه شرقی و نه غربی» تبلور مییافت و گرایشهای ضد امپریالیستی و ضداستعماری بههمراه شیوههای انقلابی، اصل صدور انقلاب و فراگیر شدن جهانی انقلاباسلامی بهمنزلة آرمان نهایی انقلاب، مبارزه با اسرائیل غاصب، ارتجاع عرب و نفوذسیاسی غرب به سرکردگی امریکا و حمایت شدیداز مسلمانان جهان همگی در جهتاستراتژی امنیتی نظام تلقی میشد.
علاوه بر در پیش گرفتن سیاستانقلابی در نظام بین الملل، در سیاست داخلی نیزروشهای انقلابی در جهت تأمین مصالح کلی انقلاب و نظام به کار گرفته می شد. پیرویاز اصول عدم تعهد درنظام بینالملل، منجر به برداشتهای جدیدی در سیاستهای داخلینیز شد. از جمله سیاستاستقلال و خود اتکایی اقتصادی، بیشتر از هر چیز تابع این مسأله بود. انقلابیون تازه وارد درعرصه رسمی سیاست، همانند سیاستمدارانکشورهای دیگر جهان سوم، استقلال و خودبسایی اقتصادی رااز مهمترینمراحل حفظ وثبات نظام و قطع وابستگیهای ساختاری به جهان خارج کهمیتوانست سرمنشاء هر گونهتهدید امنیتی باشد، تلقی میکردند.در جهت اصل استقلال اقتصادی، اصل مساوات وعدالت اجتماعی نیزمورد توجه خاص انقلابیون قرار داشت. پیروی ازاین اصول منجر بهبرپایی دولتی قدرتمند برای اجرای برنامههای اقتصادی شد.
البته ایجاد دولتی نیرومند و بر عهده گرفتة (تقریباً کامل) بخشاقتصادی، تابع هدفکلی انقلاب که مسأله عدالت اجتماعی و حمایت ازمحرومینبخش عمدهای ازآن بود،قرار داشت. بهاین ترتیب با عهدهداری اقتصاد بهوسیلة دولت حداقل معیشت زندگیبرای همگان بدونتوجهبهاصل توسعهاقتصادی، مهیا میشد.
قابل ذکر است که در جهت استراتژی انقلابی یاد شده انقلابیون عملا" مخالف جدینفوذ سرمایه خارجی بهدروننظام بودند و آن را سرچشمه وابستگی اقتصادی، سیاسی وفرهنگی به حساب میآورند.
ب ـ گفتمان حفظ محــور
جنگ تحمیلی عراق علیه ایران عملا" تأثیر دوگانهای برمفهومامنیت ملی نظامگذاشت.از یک سو این جنگ و مبارزه برای نجات میهن کاملا" با علائق مذهبی مردمدرآمیخته شد و بهاینصورت بر ماهیت ایدئولوژیک نظام تأثیر عمیقی گذاشت و ازسوی دیگر مقابله باتهاجمات نیروهای عراقی به ناچار ذهنیت انقلابیون را در موردبسیاری از عناصر تشکیل دهندة قدرت که عوامل تأمین کنندهامنیت تلقی میشوند،دچار تحول ساخت. بهعبارت دیگر در طول جنگ مشخص شد که ضروریات جامعه(که امنیت فیزیکی نظام نیز جزء آن است) نیز باید همگام بااصالتهای آن مورد توجه قرارگیرند.
میتوان گفت که جنگ برای پیگیری اهداف آرمانی نظام، محدودیتهای فراوانی پدیدآورد؛ولی نمیتوان آن را عامل تغییر ماهیت نظام از جنبهایدئولوژیک به جنبههای غیرایدئولوژیک دانست. بهطور کلی ج.ا.ا در استراتژی جنگی خود نیز تابع اصول کلیانقلاب بود و طرح شعارهای مختلف در جنگ کاملاً برخاسته ازاهداف آرمانی انقلاب بود. بنابراین دراینجا وقتی صحبت از گفتمان حفظ محور میشود، نباید این گونه تعبیرگردد که مسائل مطروحه در گفتمان بسط محور از ذهنیت نخبگان سیاسی ج.ا.ا خارجشده باشد، بلکه درستبرعکس، سیاستهای ج .ا.ا در طول جنگ نشان از ماهیت کاملا"سیاسی و ایدئولوژیکی آن دارد و در عین حال بهخاطر مسائل جنگی مجبور به رعایتبسیاری از مسائل مرتبط باامنیت فیزیکی نظام بود.
باید بر طرح گفتمان حفظ محور با نظر به تذکر یادشده توجه کرد. پیروی از اصولکلی انقلاب و در عینحال پذیرش بسیاری از محدودیتهای جنگی و در نتیجه تحول دربرخی از مسائل امنیتی نظام، در کلیه سیاستگزاریهای نظام تبلور یافته بود. به این ترتیبتمایزی که میتوان میان دودوره گفتمانی بسط محور و حفظ محور یافت، در این است کهدر دوره گفتمانی حفظ محور، نظام بهدلیل روبرو شدن با یک تهدید کاملاً عینی وفیزیکی مجبوربه قبول پارهای از تحولات و سیاستهایی شد کهبتواندبهاین مبارزهطلبیخارجی پاسخگو باشد، بدون آنکه به اهداف آرمانی انقلابدرذات خود ارزش کمتریداده شده باشد. بلکه چه بسا که بسیاری ازایناهداف در این دوره بهشدت پیگیریمیشد. برای مثال کمکهای ج.ا.ا به گروه حزب الله لبنان تماماً دراین دوره زمانی بوده ویا تلاش مسؤولان سیاسی و نظامی کشور برای تبدیل جنگ از حالت یک جنگ کلاسیکو ملی ـ میهنی به جنگ مردمی ـ عقیدتی، در این جهت بوده است.
اگر بخواهیم میان اهداف نظام در این زمان به نوعی اولویت بندی معتقد باشیم بایدگفت که مسأله حفظ نظام و تلاش برای امنیت فیزیکی کشور در این دوره در اولویت قرارگرفته بود و تمامی مسائل نظامی در طول دوران هشت ساله جنگ تحمیلی تحتالشعاعآن داشت. طرح و تبیین تئوری "امالقری " در ایندورة زمانی بوده است. توجه به ماهیتاین تئوری نشان میدهد که برای حفظ امالقری نسبتبه منافع کل بلاد اسلامینوعیاولویتقائل است ولی با این وصف کاملاً با مضامین ایدئولوژیک عجینشدهاست
«لب مطلب در تئوری امالقری این است که اگر کشوری در میان بلاد اسلامی امالقری و دارالاسلام شد، بهنحوی که شکست یا پیروزی آن شکست و پیروزی کل اسلامبهحساب بیاید، درآن صورت حفظ ام القری بر هر امری دیگر ترجیح مییابد. حتی درصورت لزوم احکام اولیه را تعطیل مینماییم و قس علی هذا.»(11)
به اعتقاد آقای محمد جواد لاریجانی اگر میان مصالح حکومتامالقری و ولایت جهان اسلام تعارضی دیده شود، هموارهمصالح امت اولویت دارد، مگر هستی امالقری کهحفظ آن بر همة امت واجب است.(12) به اعتقاد وی، امروز، ایران ام القری دارالاسلاماست. پیروزی ویا شکست ایران پیروزی و شکست اسلام است. از اینرو رسالتدینی ومسؤولیت اسلامی اقتضاء میکند که ایران را بعنوان امالقرای جهاناسلام حفظنماییم. (13) دراین تئوری دفاع از ایران بعنوان امالقرای جهاناسلام، وظیفه همه امتاسلامی است. نباید برنامه آماده سازی و سازماندهی نیروها را به مردم ایران محصورنمود، بلکه باید برای استفاده از تمام آحاد ملت در سرتاسر بلاد اسلامی طرح و برنامه واقدامات لازمه را انجام داد.(14)
تئوری فوق در واقع راهنمای سیاستهای ج.ا.ا در طول جنگ تحمیلی بود. سیاستها درعین حال که موضوع حفظ نظام و کشور را مورد لحاظ قرار میدادند. در جهت اصولآرمانی انقلاب که در ورای مرزهای ملی مطرح بود، حرکت میکردند. در هر حالتأکیداتامام(ره) و سایر مسؤولان در این زمان حاکی از اهمیت بالای حفظ نظام در ایندوره است. امام(ره) میگفتند: امروزجنگ در رأس امور قراردارد و یا این که: حفظ نظامجمهوری اسلامی ایران از اهم واجبات است به این طریق بود که ایشان خواستار حضورگستردة مردم در صحنههای انقلاب و جنگ میشد. سیاستگزاریهای نظام نیز به نوعیتابع اصل کلی جنگ بود. از جنبههای امنیتی قابل ملاحظهدر این دوره میتوان به دوموضوع ذیل اشاره کرد:
1 ـ جنگ وانقباض سیاسی
بروز تهدیدات امنیت ملی از ناحیه عوامل بیرونی میتواند زمینههای انقباض سیاسیرژیمهای ملی را فراهمآورد .حتی در رژیمهای دموکراتیک نیز این وضعیت ممکن استاتفاق بیفتد. محددیت آزادی سیاسی در زمان جنگ جهانی دومدرانگلیس زبانزد است.معمولاً در زمانهای بحرانی، نقش ظرفیت دستگاه دولتی برای نیل به تصمیماتبرق آساو مناسب بسیار مهممیباشد. (15) این مقصود در سایه انحصارگرایی سیاسی وتصمیمگیریهای انفرادی ویا گروهی محدود بیشتر قابل دستیابی خواهد بود. بهخصوصکه تطویل در تصمیمگیریهابهدلیل تعدد این مراکز در زمانهای بحرانی و جنگی چه بسا کهعواقب مهم امنیتی برای دولتها به دنبال داشته باشد. تجربه جنگ تحمیلی نشان داد که جامعه ایران میتوانددر سایهیک تهدید بیرونی بهسمتو سوی تمرکز بیشتروانقباضسیاسی حرکت کند.
تاریخ انقلاب نشان میدهد که در واقع در زمان آغار جنگ، میانهروها هنوز بسیاریاز مناصب سیاسی را در اختیار داشتند و به نوعی هنوز تقسیم قدرت میان دو گروه عمدهحکومتی جریان داشت؛ ولی بروز جنگ تحمیلی بر روند خروج میانه روهااز گردونةقدرت در ج.ا.ا بسیارتأثیر گذاشت و آن را شتاب بخشید. اصلی ترین عاملی که موجباتعزل بنی صدر را فراهمآورد، همین عامل جنگ بود. تضادی که در کشور، بین میانهروهاو انقلابیون وجود داشت، یکی از مهمترین عوامل تضعیف موقعیت رزمندگان ایرانی دراوایل جنگ تحمیلی بود و موجبات شکستهای پی درپی واز دستدادناراضی وسیعی ازکشور را فراهم آورده بود (16) با عزل بنیصدر روند یکدستسازی نیروهای رزمندهتشدید گردید و در پی آن، عوامل پیروزی رزمندگان ایران تقویت گشت.
2 ـ جنگ و بسیج عمومی
بسیج عمومی در دوران جنگ تحمیلی نمایانگر تلاش همه جانبه دولت و مردم برایحفظ نظام و آرمانهای انقلاب از تهدیدات خارجی بود.حضور گسترده مردم در مراحلمختلف جنگ میتواند همچون یکی از مهمترین عوامل بازدارندگی عراق از پیشرویهایسریع در خاک ایران مطرح گردد. بههر تقدیر بسیج مردمی کانون محوری ومولداستراتژی دفاعی ج.ا.ا در طول جنگ بود (17) جنگ تحمیلی فرصتی شد تارهبرانسیاسی ایران از میزان توان بالای این مؤلفه امنیتی (یعنی بسیج عمومی) آگاه شوند.
بههمین خاطر است که مشاهده میشود رهبران نظام با بهره گیری از انگیزشهایایدئولوژیکی دفاع را بر مبنای مذهبی تفسیر میکردند نهمسألهای کاملاً ملی.تجلیجنگ تحمیلی همچون راهی برای امحاء انقلاب بهدست دشمنان، مطرح کردن جنگفقر و غنا، بهره گیری از اسماء مذهبی در طول جنگ و عملیاتها، تأکید بر عاشوراییجنگیدن و عمل به تکلیف شهادت طلبی و ایمان، گرم نگهداشتن تنور عدالت طلبی وسرمایه داری ستیزی بهوسیله امام (ره)، و ترجیح دادن مصلحت و منفعت مستضعفان ورزمندگان بر همه، مطرح کردن الگو پذیری و اسوهپذیری از ائمه اطهار و همچنینسمبلهایی چون حسین فهمیده، شهید همت واز عوامل مؤثر درانگیزش مشارکت و مردم و بسیجیان در جبهههای جنگ بود. (18) میتوان گفت توانایی انقلاب و رهبری آندر بهره گیری از این عوامل برای انسجام ملت در جهت پیروی از اصول انقلاب و مقابلهبا تهدیدات خارجی بسیار زیاد بودهاست و شاید بتوان گفت درپرتو این عوامل نظاماسلامی در دهه اول انقلاب بیمه شده بود.
ج ـ گفتمان رشد محور
پذیرش قطعنامه 598، بازنگری در قانون اساسی و تمرکز قدرتدر ریاستجمهوری همراه با انتخابآقای هاشمی رفسنجانی به ریاست جمهوری، همگیاز جملهعواملی بودند که در سطح داخلی بر محتوای سیاستگزاریهای نظام و چگونگی تفکر وتصمیم گیری راجع بهمسائل عمده کشور مؤثر بودهاند. در واقع این عوامل نقطه عطفیدر تاریخ چندین ساله استقرار ج.ا.ا به حساب میآیند. بهطور کلی در مورد ملاحظاتامنیتی نظام، این عوامل گفتمانهای امنیتی گذشته را دچار تحول ساخت به گونهای کهشاهدتغییرامنیتملیج.ا.ادرپرتو مؤلفههای تازهای که عمدتاً اقتصادی هستند،میباشیم.
ترمیم خسارات جنگ تحمیلی، اولویت امنیت اقتصادی، محوریت رشد و توسعهاقتصادی و استوار ساختن تواناییهای ملی، از جمله مسائلی است که در دوران جدیدمورد تأکید دولت و جامعهایران بوده است. تأکیدبر مسائل فوق که میتوان آنها را تحتعنوان " گفتمان رشد محور " نام برد، نشان از اهمیت بالای مسائل اقتصادی در دورانپس از جنگ تحمیلی در تأمین امنیت ملی کشور دارد.مشخصات دورة گفتمانی رشدمحور در ملاحظاتامنیت ملی ج.ا.ا تحت دو عنوان زیر بررسی میگردد
1 ـ ترمیم خسارات جنگ تحمیلی
با پایان یافتن جنگ تحمیلی مسائل مربوط به سیاستهای بازسازی در رأس تمامیفعالیتهای دولت قرار گرفت.آقای هاشمی رفسنجانی ریاست وقت مجلس شورایاسلامی در 18/3/68گفته بود:
«من فکر میکنم یکی از کارهای لازم این است که بعد از مشکلات ایجاد شده از جنگ ما باید به زندگی مردم بپردازیم واقدام به رونق اقتصادی کشور بکنیم و این جزوبزرگترین برنامههای ماست»(19)
در این جمله روشناست که ترمیم خسارات ناشی از جنگ در اولویت اول قرار دارد وپس از آن مسائل مربوط به رونق و رفاه اقتصادی مطرح میگردد.
جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، که به همراه خود سیاسی شدن کامل بازار نفت و درنتیجه نوسانات بسیار شدیدآن را در پی داشت تأثیرات بسیار بدی بر اقتصاد ایران نهاد.کاهش مستقیم تولید، ویرانیهای سنگین در بخشهای مختلف اقتصادی و خدماتی کشور،نابودی نیروی انسانی و منابع محدود ارزی، رشد سریع جمعیت، کسری بودجه فراوان،وجود تعداد زیادی از آوارگان عراقی در ایران (بههمراه آوارگان افغان)و از جملهخسارات ناشی از جنگ تحمیلی میباشد. در طی این دوره سهم هزینههای سرمایهای ازتولید ناخالص داخلی از 6/15% در سال 1356 به 1/3% در سال 1367 کاهش یافت.جنگ و افت درآمدهای نفتی و همچنین احساس عدماطمینان عمیق سیاسی که مانعتخصیص سرمایه برای طرحهای دراز مدت میشد، از جمله عوامل این وضعیت بود.همچنین کسری بودجة دولت با وجود حجم نسبتاً محدودهزینهها به سرعت از485میلیارد ریال در 1356 به 6/2125میلیارد ریال در سال 1368 افزایش یافت. در ایندوره بهخاطر افت شتابان تولید ناخالص داخلی و واقعی همراه با جمعیتی به سرعت درحال افزایش، تولید ناخالص واقعی سرانه از 144هزارریال در 1356به 7/63هزار ریالدر 1367 کاهش یافت (20)
در یک منبع دیگر تلفات خسارات ناشی از جنگ تحمیلی برای مجموع دو کشورایران و عراق این گونه بر آورد شده است:
- تلفات انسانی جنگ ایران و عراق = 300000نفر
- ارزش تقریبی خسارات وارده به دو طرف = 300میلیارد دلار
- انتقال و جابهجایی تقریبی جمعیت = یک میلیون نفر (21)
اما در گزارش نهایی سازمان برنامه و بودجه راجع به خسارات جنگ تحمیلی، خساراتمستقیم کشور 30811 میلیارد ریال و خسارات غیر مستقیم معادل 34942 میلیاردریالکه در مجموع 65353 میلیاردریال میشود، برآورد شدهاست (22) این رقم را اگر به دلارمحاسبه کنیم به رقم نجومی یک هزار میلیارد دلار بالغ می شود. آقای هاشمیرفسنجانی چند سال بعد از اتمام جنگدر باره وضعیت وخیم اقتصادی کشور در آن زمانمیگوید:
«در جریان جنگ وضع اقتصادی ایران به زیر خط قرمز رسید. مجبور شدیم دوازده میلیارد دلار وام خارجی بگیریم، معالوصف وضع اقتصادی بسیار بد شد.»(23)
بههمین خاطر است که شاهد آنیم آقای رفسنجانی عهده دار سیاست کلان تازهای درکشور میشوند و مسأله رشد و توسعه اقتصادی محور اصلی سیاستگزاریها میگردد. درهمینباره چه بسا اقتضائات فراوانی ایجاب میکرد که از همکاریهای خارجیبهرهگرفت. بااین رویکرد، بازسازی کشور از اهم توجهات دولت در دوران جدید قرارگرفت. در کتاب «نظام طرح ریزی استراتژیکی، برنامه ریزی و بودجه بندی دفاعی» کهبلافاصله پس از اتمام جنگ بهوسیله سازمان برنامه و بودجهتدوین و منتشر شد،میخوانیم:
«اکنون که جنگیتمام عیار را پشت سر نهادهایم در شرایطی قرار داریم که علاوه بر تقویت بنیهدفاعی، بازسازی فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی کشور اجتناب ناپذیر است. لازماست با نگرش عمیق و دیدگاهی مبتنی بر دوراندیشی تهدیدهارا بشناسیم و تمام تلاشخود را در جهت کاستن از آنها و در صورت وقوع به حداقل رسانیدن خسارات به کارگیریم. زیرا در غیر این صورت سهم هنگفتی از منابع کمیاب اقتصادی کشور را که عمدتاً ازمحل استحصال منابع فسیلی تجدید ناشدنی تأمین میگردد، بی هیچ نتیجه سودمندی بهنابودی خواهیم سپرد.»(24)
2 ـ استوار ساختن توانمندیهای ملی
رویکرد جدید دولت ج.ا.ا که از بعد از تحولات آخر دهه 1360 شروع شد بر استوارساختن توانمندیهای ملی و دادن الگویی مناسب از ج.ا.ا متکی میباشد. در واقع مفهوم«ام القرای» اسلامی در اینجا معنای واقعی پیدا میکند. بدین صورت کهدر این گفتمانهستی امالقری نه تنها باید از تهدیدات امنیتی حفظ گردد بلکه این هستی آنقدر بایدتقویت و توانمند شود که به خودی خود قابلیت الگوپذیری برای دیگران (جهان اسلام)پیدا کند، توفیق ج.ا.ا در سیاستگزاریهای ملی ـ اسلامی خود میتواند هم زمینه هایصدور معنوی انقلاب را ازطریق جاذبههای عینی فراهم آورد و هم در برابر تهدیداتمتعدد داخلی و خارجی پاسخگو باشد.
در هر حال، درایندوره میتوان صحبتها و رفتار سیاسی آقای هاشمی رفسنجانی رانماینده گفتمان جدید، که مبتنی بر رشد و توسعه ملی است، تلقی کرد. دوران ریاست
جمهوری آقای هاشمی دوران سازندگی و حرکت نظام به سمت و سوی رشد و توسعهاقتصادی برای تأمین منافع و امنیت ملی لقب گرفت و در این اواخر لقب " سردارسازندگی " به وی داده شد. این مسأله بیانگر رویکرد جدید جامعه و دولت درسیاستگزاریهای نظام است. شاید در کمتر سخنرانی و یا مصاحبهای از آقای هاشمی، بهمسأله توسعه کشور، تاکید و توجه نشده باشد. افکار عمومی نیز در این دوره بیش از هرچیز برای ضروریات و عینیات زندگی حساسیت نشان میدهد. در واقع تأمین و توجه بهاین حساسیتها پایه اول عموم سیاستگزاریهای نظام بوده است. البته در اینجا بحث برسر توفیق، ضعف و یا شکست رویکردهای جدید در توسعه ملی نیست، هدف نشاندادن اهمیت این مسأله در دوره گفتمانی جدید است. چرا که شاید به دلیل عواملمختلف بسیاری از کارکردهای دولت نتوانسته باشد انتظارات اولیه را برآورده سازد.چنانکه بسیاری از محققان بر این نکات انگشت میگذارند. برای مثال تشدید تورم درنتیجه سیاستهای جدید ، ناتوانی دولت در کاهش چشمگیر رشد جمعیت، بالا آوردنمیزان بالایی از بدهیهای خارجی، تشدید بیکاری و عمیق تر شدن شکافهای طبقاتی واز جمله نکاتی است که به آن معمولاً در بررسیهای سیاستهای دولتیاشاره میشود (25)، خلاصه کلام آنکه مقوله امنیت ملی ج.ا.ا مؤلفههای جدیدی پیدا میکند و شاهد غنی ترشدن این مفهوم در جهان عصر حاضر میباشیم، مسؤولان نظام در این دوره جدیدپذیرفتند که در ایندنیای پررقابت باید از پتانسیلهای اقتصادی چشمگیری که در کشوروجود دارد بهره گرفت. بازار 60تا 70میلیونی داخلی، ذخایر عظیم نفت و گاز، منابعمعدنی، نیروی انسانی جوان و موقعیت خاص جغرافیایی میتواننددر طرحهای امنیتیجدید و در برابر رقیبان، مورد استفاده قرار گیرند (26) در واقع در گفتمان جدید بازسازیو رونق اقتصادی پیام آور عدالت اجتماعیاست عدالت اجتماعی بهمنزله یکی از اهدافاولیه انقلاب در سایه این مسأله تحقق پیدا خواهد کرد. به گفته رهبر انقلاب، آیت اللهخامنهای:
«شکوفایی اقتصادی را باید مقدمه رسیدن به هدف انقلابی عدالت اجتماعی قرارداد که با همه قدرت بایستی برای حصول آن کوشید» (27).
با توجه به محوریت یافتن مسأله توسعه در گفتمان جدید دولت سعی در بهره گیری ازتواناییهای بالفعل و بالقوة موجود برای پیشبرد آن دارد.
با عنایت به اینکه در این دوره شعار اصلی دولت "تولید" عنوان میگردد (28)، خصوصی سازی بهمثابة مهمترین هدف برنامههای توسعه پیگیری میشود. دریافتوامها و سرمایه گذاریهای خارجی نیز به مانند قبل چونان اهرمهای وابستگی توجیه وتفسیر نمی گردد. علاوه بر دریافت وام از خارج، تقاضای رییس جمهور از نیروهایانسانی که کشور را ترک کردهاند برای بازگشت و تقبل مسؤولیت از جانب آنان جهتبازسازی کشور، دراولویت دستور کار دولت قرار گرفت. آقای هاشمی رفسنجانیدر اینباره میگوید: آنها که خارج از کشور هستند بر ایشان مانعی وجود ندارد و میتوانند بهکشور بازگردند. (29) وی برایدادن اطمینان خاطر به آنها ادامه میدهد: من قاطعانهمیگویم سیاست جمهوری اسلامی ایران این نیست که کسی را به خاطر اظهار نظر ومخالفت سیاسی مورد تعقیب قرار دهد. (30) وی در مورد تضمین سرمایه نیز میگوید:
«دولت تمامیابزار تضمین را در اختیار دارد و ما امکانات انتظامی، قوه قضائیه وبرنامههای سیاسی را پشتوانه این تضمین اعلام میکنیم، سرمایه گذاران امنیت دارند و هرچه از جنگ فاصله بگیریم اینامنیت تقویت خواهد شد.»(31)
بدین ترتیب در دوره سازندگی ماشاهد شکلگیری گفتمان جدیدی از امنیت ملیمیباشیم که در آن ایدهآلهای اولیه اسلامی به شکلی تازه طرح میگردند. این گفتمانهمسو با گفتمانهای سابق سعی میکند تا بهنحوی زمینه حفظ جمهوری اسلامی ایران رادر دنیای کنونی فراهم آورد و بههمین خاطر است که آقای هاشمی رفسنجانی در یکجمله نمادین میگوید: باید از کارخانجات بعنوان سنگر مقدم مبارزه بادشمنان انقلاببهره جست (32).
با روی کارآمدن جناب آقای خاتمی اینگونه بهنظر میرسد که گفتمان امنیتی تازهایدر حال شکل گرفتن است که ترسیم خطوط کلی آن محتاج گذشت زمان و پژوهشهایتحقیقاتی مفصل دیگری در آینده است.
یادداشتها
* لازم به یادآوری است که در اینجا گفتمان بیشتر به شیوه نگرش مسؤولان در برهههای مختلفنظام توجه دارد و محصول آن، در عمل و کردار دولت ج.ا.ا پدیدار بوده است. بهعبارت دیگرباید توجه کرد که ساختار قدرت در ایران همانند اکثر کشورهای در حال توسعه بهصورت هرمیترسیم شده است. اینساختار مستلزم آن است که دولت و نخبگان سیاسی آن همیشه سازندهاصلی تصمیمات و استراتژیهای مختلف نظام باشند. بنابراین باید از این جهت، این مفهومازگفتمان را بامفهوم رایج آن در غرب مجزا دانست. مفهوم گفتمان در غرب بیشتر تأکید بر آراء وعقاید متفاوتی دارد که مردم و احزاب سیاسی نقش تعیین کنندهای درآن ایفا میکنند.
1ـ این تقسیمبندی اولین بار بهوسیله آقای سعید حجاریان و همچنین دکتر محمدرضا تاجیک در سمینار " توسعه و امنیت عمومی " (دانشگاه تهران - اسفند 1375) عنوان شد.
2ـ برای مطالعه کامل این بحث رجوع شود به بخش اول مقاله زیر: حسین سیف زاده، «چالشهای داخلی صلح وسازندگی در تاجیکستان : بیمها و امیدها» فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، سال ششم، شماره 18،(تابستان 1376)،صص 120ـ107.
3ـ مهدی بازرگان،انقلاب ایران در دو حرکت، تهران، بینا، 1363.
4ـ م.محمدی، انقلاب اسلامی در مقایسه با انقلاب های فرانسه و روسیه، بیجا، ناشر مؤلف، 1374، ص 235.
5ـ مجتبی سلطانی، خط سازش، جلد اول، تهران : مرکز چاپ و نشر سازمانتبلیغاتاسلامی، چاپ دوم، 1368،ص 183.
6ـ م.محمدی، پیشین، ص 241.
7ـ مهدی بازرگان، پیشین، ص 93.
8ـ مجتبی سلطانی، پیشین، ص 244.
9ـ م.محمدی، پیشین، ص 235، به نقل از: ویلیام سولیان، مأموریت درایران،1361، ص 189.
10ـ م.محمدی، پیشین، ص 227، (پاورقی).
11ـ علی اکبر ولایتی، مقدمه مجله سیاست خارجی، سال اول،دی واسفند 1365 صص 5 ـ 4.
12ـ سعید برزین، جناح بندی سیاسی در نظام جمهوری اسلامی ایران، ایران فردا، سال سوم شماره 17،اردیبهشت 1374، ص 39.
13ـ محمدجواد لاریجانی، مقولاتی در استراتژی ملی، تهران، مرکز ترجمه و نشرکتاب، 1369، ص 20.
14ـ همان، ص 49.
15ـ همان، ص 40.
16ـ همان، ص 67.
17ـ تدرابرت گر، «جنگ انقلاب و تکوین دولت اجبار آفرین »، ترجمه معاونت فرهنگی و اجتماعی مرکز تحقیقات استراتژیک، مجلهراهبرد، شماره 1، تابستان 1375، ص 15.
18ـ « ارتش ازهم پاشیده شده واز نو متولدشده ایران در سال 1982»، تهران، خبرگزاری
جمهوری اسلامی، ترجمه گروهتحقیق، 20 اسفند 1363.
19ـ محمدابراهیم سنجقی، طرح پیشنهادی الگوی استراتژی جمهوری اسلامی ایران، (رسالهدکتری ـ دانشگاهتهران)، 1370 ص 135.
20ـ حسنعلی عبادی،«نگاهی به شکوفایی ارزشها وفرهنگ بسیجی»، مجله بسیج، شماره3و4، تابستان و پاییز 1373، صص 164 ـ 141.
21ـ به نقل از گزارش دیدگاههای رئیس جمهور (هاشمی)، تهیه شده بهوسیله معانت سیاسی مرکز تحقیقات استراتژیک.
22ـ عدنان مزارعی،«اقتصاد ایران بعد از انقلاب : از همگسیختگی و پوپولیسم»، ترجمه پرویز صداقت، مجله فرهنگ توسعه، سال ششم، شماره 26، فروردین 1376، صص 37ـ31.
23. Civil Society in The Middie East,Edited by Augustus Richard Norton, Volume One, New York,1988,p.35.
24ـ سازمان برنامه و بودجه، گزارش نهایی برآورد خسارات اقتصادی جنگ تحمیلی، دفتر اقتصاد کلان،1369.
25ـ خطبه نماز جمعه،18مرداد 1370.
26ـ سازمان برنامه و بودجه، نظام طرح ریزی استراتژیکی، برنامه ریزی و بودجه بندی دفاعی، 1368،ص 13.
27. Anttohony H.Cordesman,Iraq Threat From The NorthernGulf, Oxford, West View Press,1995.p.23.
28ـ محمود واعظی در میزگرد «تحولات جدید منطقهای و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران»، فصلنامه خاورمیانه، سال دوم شماره 4، زمستان 1375،ص 945.
29ـ آلبرت رایسنر، «بینخلیج فارس و آسیای مرکزی ؛ جهتگیریهای جدید سیاست خارجی ایران در منطقه»، ترجمه احمد لواسانی، ماهنامه دیدگاهها و تحلیلها، سال هشتم، شماره 84، آبان 1373، ص 76.
30ـ بهنقل از گزارش دیدگاههای اقتصادی رئیس جمهور (هاشمی)، پیشین، خبر روز 13/6/69.
31ـ همان (خبر روز 19/7/1369).
32ـ همان.
31ـ همان، ( خبرروز 1/8/1368).
32ـ همان، (خبر روز 11/2/1369).
پیروزی انقلاب اسلامی و استقرارنظام جمهوری اسلامی یکی از مهمترینوقایع سیاسی ـ اجتماعی ایران در دورانمعاصر میباشد. این انقلاب به لحاظ تأثیراتیکه در عرصههای ملی، منطقهای و جهانیداشته است، پدیدهای قابل توجه و تأملمیباشد، به گونهای که طی سالهای پس ازپیروزی انقلاب، ابعاد مختلف آن توجهصاحب نظران متعددی را به خود جلب کردهاست. با این حال ملاحظات امنیت ملی ج.ا.اکمتر بهصورت مجزا و اصولی، که بتواند کلدوران را در یک روند مشخصی مورد مطالعهقرار دهد، در بوته دقت قرار گرفته است. ازاینرو تا جایی که به این موضوع مربوطمیشود، میتوان این سؤالات را طرح کرد:عوامل تعیین کننده در ملاحظات امنیت ملیج.ا.ا کدامند؟ سیاستگزاریهای امنیتی نظام درطول دو دهه پس از انقلاب از چه ماهیتی
پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به لحاظ تأثیراتی که در عرصههای ملی، منطقهای و جهانی داشته یکی از مهمترین وقایع سیاسی - اجتماعی در دوران معاصر میباشد. در مقاله حاضر سعی شده است تا گفتمانهای حاکم درباب امنیت ملی جمهوری اسلامی از زمان پیروزی انقلاب تاکنون تحت عنوان سه گفتمان - بسط محور، گفتمان حفظ محور و گفتمان رشد محور - بررسی گردد.
گفتمان بسط محور به نظرگاههای انقلابیون و میانهروها میپردازد. جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و مبارزه برای نجات میهن آغازگر گفتمان دیگری بود. جنگ برای پیگیری اهداف آرمانی نظام محدودیتهای فراوانی را پدید آورد و این شامل از جمله مواردی است که در گفتمان حفظ محور مورد بررسی شده و در اولویتبندی اهداف نظام مسأله حفظ نظام و تلاش برای امنیت فیزیکی کشور از اولویت اول برخوردار بوده است. با پذیرش قطعنامه 598، بازنگری در قانون اساسی و تمرکز قدرت در ریاستجمهوری همراه با انتخاب آقای هاشمی رفسنجانی به ریاست جمهوری همگی از جمله عواملی میباشند که در سطح داخل بر محتوای سیاستگزاریهای نظام و چگونگی تفکر و تصمیمگیری راجعبه مسائل عمده کشور مؤثر بودهاند که در گفتمان رشد بدانها پرداخته شده است.
برخوردار بودند و چه تحولاتی پذیرفتند؟ و عوامل موثر دراین تحولات کدامند ؟ اما یکسؤال دیگر وجود دارد که بستر طرح هر چه صحیحتر سؤالات پیشین را فراهم میآوردو آن اینست که: گفتمانهای امنیت ملی کشور در طول این دوره چه روندهایی راطی کردهاست؟ در مقاله حاضر سؤال اخیر مورد توجه قرار خواهد گرفت.بهعبارت دیگر سعیخواهد شد تاگفتمانهای حاکم در مورد با امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران از زمانپیروزی انقلاب اسلامی تا بهحال بررسی گردد.
بدیهی استهر نظام جدیدی، تحولات نوینی رادر عرصه های مختلف سیاسی،اجتماعی، اقتصادی جامعه پدید میآورد، ضمن اینکه مسائل مختلف نظام جدید نیز،درروند تاریخی استقرار آن ممکن است دستخوش تحول گردد. بااین فرض گفتمانهایامنیت ملی در ج.ا.ا تا بهحال دارای تحولات مختلفی بوده استکه در یک تقسیم بندیمیتوان از سه گفتمان مختلف در دوره حیات ج.ا.ا یاد کرد. اینگفتمانها که در دورههایخاصی حاکمبودهاند عبارتند از: (1)
1ـ گفتمان بسط محور.
2ـ گفتمان حفظ محور.
3ـ گفتمان رشد محور.
در ذیل تلاش خواهد شد تا هر یک از این گفتمانها به طور جداگانه به بحث کشیده شود.
الف ـ گفتمان بسط محور
رهایی از فشارهای فیزیولوژیکی و درک نیازهای امنیتی ـ بیولوژیکی اولین قدمبرایایجاد دولت، درطول تاریخ بودهاست. بهعبارتدیگر، احساساین مسأله کهانسانهابه خودی خود نمیتوانند تأمین کننده امنیت خود باشند وبرای حل این مسأله نیازبهسازمان بزرگتری دارند، گامهایابتدایی برای ایجاد دولتبودهاند. اینمرحله کهاندیشهگران مختلف از آن «به حوزهبهداشت» یا«ضرورت آزادی منفی» نام میبرنداولین مرحلهاز سیرجدالی تحول انسانی میباشد.«بهشدگی» یا«اصالت آزادی مثبت»دومینمرحله از این تحول است. در این مرحله که ضروریات (حوزه بهداشت)حلشدهاست و پای اصالتها بهمیان کشیده میشود، شعاع فعالیت دولت ملی ـ مدنی ازضروریات که فقط در قالب دولت ملی قابل پیگیری است، فراتررفته و به ورای مرزها کشیده می شود. این گسترش حوزه فعالیت، ضرورتاً توأم با استثمار و بهره برداری ازموقعیت استیلا جویی نیست، بلکه هدف اصلیاش غنابخشی به محیط است. در اینمرحله استحکام فرهنگی ملی ـ مدنی توأم با انبساط تمدنی ـ جهانی است.(2)
گفتمانهای مختلف امنیت ملی در ج.ا.ا را میتوانیم با توجه به چارچوب مفهومی فوقبهتردریابیم. برای درک بهتر این قضیه ذکر دو نکته ضروری مینماید:
اول ـ اهداف کلی نظام ج.ا.ا را آنگونه که در سیاست خارجی ما دنبال شدهاندمیتوانبهدو دستهتقسیم کرد:
یک ـ اهداف ملی: آندسته از اهدافیاست که برای حفظ و تحقق منافع ملی کشور، موردتوجه میباشند از قبیل حفظ استقلال و تمامیت ارضی، امنیت و رفاه ملی، صلح وآسایش، رشد وتوسعهاقتصادی
دو ـ اهداف فراملی : اهدافی که با توجه بهایدهآلها و باورها و ارزشهای حاکم بر جامعه بادیدی وسیعتر از تأمین منافع ملی، احساس رسالتی ورای مرزهای کشور دارند؛ بهشکلی که اهداف و منافع ملی را تحت الشعاع منافع جهانی یا منطقهای نظام قرارمیدهند. مبارزه با استکبار جهانی و اسرائیل، حمایت از آرمانهای فلسطین، حمایت ازجنبشها و نهضتهای آزادیبخش در زمرهاین اهداف قرار دارند.
این تقسیم بندی میتواند ما را در شناخت بهتر مفاهیم امنیت ملی در ج.ا.ا یاری کند.بهویژه این تقسیم بندی را میتوانیم به نوعی در همان قالب نظری یاد شده جای دهیم.بهعبارتدیگر، اگر امنیت و رفاه ملی بهاضافة سایر اهداف ملی را در زمرة ضروریاتیک جامعه یا حوزه بهداشت و اهداففراملی نظام را در زمره اصالتهای جامعه (حوزهبهشدگی) قرار دهیم، میتوان گفت که حوزه مباحث امنیتی (امنیت ملی) در ج.ا.ا تابهحال تحولاتی را پذیرفته است. البته این تحولات با توجه به ماهیت نظام که ذاتاًایدئولوژیک است و چندان دچار دگرگونی نشده، کاملا" مشخص و قابل وضوح نیست،اما نمیتوان از نفس تحولات ایجاد شده، چشم پوشید.
دوم ـ نکته قابل ذکر دیگر در بررسی گفتمانهای مختلف امنیت ملی در ج.ا.ا ایناستکهنمیتوان کاملا" بهروشنی مرزهای این گفتمانها را نشان داد چه بسا که در دورههایمختلف دو نوع گفتمان کاملا" بر روی هم قرار دارند و ترکیب و تعامل این دو است که درسیاستگزاریهای نظام نمود پیدا میکند.
سالهای اول انقلاب، کشور صحنه تقابل میان دو گروه عمده حاکمیت یعنی "میانهروها" و "نیروهای حزب الله" بود، میانهروها، عمدتاً از ملی گرایان مذهبی بودند که دردولت موقت و نهادهای رسمی حکومت و بعداً ریاست جمهوری این دوره حضورداشتند. نیروهای حزب الله، همان مکتبیون مذهبی بودند که از لحاظ اعتقادات سیاسی،پیرو رهبری انقلاب، امام خمینی(ره) بودند. بررسی عملکرد و دیدگاههای این دو گروهبیانگردو دیدگاه مختلف راجع بهاکثر مباحث عمدة سیاسی در سالهای اول بعدازپیروزی انقلاب است. از جمله میتوان ازاین طریق به تبیین فهم آنها از امنیتملی نظامدست یافت. در اینجا برای دستهبندی مشخصتر، قبل از پرداختن به گفتمان بسط محورـ که محصول نگرش مکتبیون انقلابی نسبتبه مسأله امنیت و منافع ملی نظام است ونهایتاً نیر همین برداشت حاکمیت یافت ـ به بررسی نظریات میانه روها دراین خصوصمیپردازیم. ضمن اینکه عملکرد دوران حاکمیت میانه روها خود بخشی ضروری ازملاحظات سیاسی ایران پس از انقلاب است و از اینرو نیاز به توجهو تبیین دارد.
1ـ میانه روها و اولویتامنیت ملی
میانهروهای ایران از نظر تاریخی طرفدار اجرای کامل قانون اساسی مشروطیتبودند و بیش از همه بر تغییرات کلی در ساختار حکومتی ایران تاکید میکردند. بهعبارتسادهتر میانه روهای ایران در تعقیب اهداف کلی نظام، بیش از هر چیز به دنبالاهدافملی کشور بودند و تعقیب اهداف فراملی اعلام شدة نظام را (که بهشدت بهوسیلهمکتبیون دنبال میشد)، برای امنیت ملی کشور نمی پسندیدند و حتی آن راتهدیدیبرای انقلاب و نظام تلقی میکردند. امنیت ملی نظام در نزد میانه روها بهاصلاح داخلی وحفظ بی طرفی در سیاستخارجی که تفسیر ویژهای داشت وابسته بود. در صحنهداخلی، در نزد آنهابا پیروزی انقلاب، انقلاب تمام شده بود و خواستار آن بودند که همهچیز به حال عادی برگردد تا دولت بتواند با کمال آسایش به رتق و فتق امور بپردازد وخرابیهای به بار آمده را جبران سازد. برخلاف عملکرد انقلابیون، میانه روها معتقدبودند که چارچوب قانونی بهترین راه اصلاح نظام است نهتغییرات شدید انقلابی وبهاصطلاح به سیاست گام به گام یا سنگر بهسنگر اعتقادداشتند. (3) با اعتقاد بهایناستراتژی آنها مخالف عملکرد نهادهای انقلابی بودند و به نوعی با طرح مسائلی از قبیلتعدد مراکزقدرت و تصمیم گیری و برخوردهای انتقامجویانه دادگاههای انقلاب به جایاجرای رأفت و گذشت اسلامی، مخالفت خود را اعلام میکردند. مهندس بازرگاننخستوزیر وقت دولت انقلابی درپیام تلویزیونی خود در9/12/57 دربارة کمیتههایانقلاب اسلامی که از جمله نهادهای انقلابی بود، میگوید:« کمیتههای امام وگروههایافراطی خطریبزرگ در برابر دولت وانقلاب هستند». ویچند روز بعد عنوانمی کند کهباید اول سراغ کمیتهها برویم و دست و بال آنها را ببندیم (4)
بهاینترتیب پاکسازیهای دوران انقلاب و عملکرد نهادهایانقلابی که عملاً طرفدارانسیاست انقلابی آن را عوامل تأمین کننده امنیت نظام میدانستند، درنزد میانهروهابهمنزلة عوامل بههمزنندة نظم و امنیت در جامعه تلقی میشد. این اختلاف آشکار ریشهدر بینش سیاسی دو گروهدارد که کاملا" با یکدیگر متفاوت است. میانهروهای ایران بهرغم بهارث بردن دولت درفردای پس از پیروزی انقلاب مخالف صد درصداعمالانقلابی بودند. نمونة آشکار این مسأله در قضیه حرکت ضد انقلاب در کردستانمشخص شد. سیاست دولت موقت در این باره ملایم و توأم بامسامحه بود و سعیمیکرد با دادن امتیازاتی آنهارا وادار به خودداری از تحریک و اخلال سازد. دراین قضیهدولت موقت، راه حل برخورد نظامی را جایز نمیدانست و آن را بهدلایل «خطر انسجامزودرس ارتش، سابقه تاریخی برخورد نظامی حکومت شاه با مردم کردستان که بهحیثیت جمهوری اسلامی لطمه می زد و امکان توطئه مسلحانه و شورشگری درازمدت»مردود میدانست.(5)
علاوه برسیاست داخلی، میانهروها در سیاست خارجی نیز پیروی از اصول انقلابیرا برای منافع ملی نظام جایزنمیدانستند اصول کلی مورد قبولآنها در سیاست خارجیبیانگر همان سیاست «موازنه منفی» است که قبلاً بهوسیله دکتر مصدق در عمل پایهریزی شده بود. طبق این سیاست، نظم کلی بینالمللی حاکم از استحکام ویژهایبرخوردار است و درگیر شدن با آن مطابق مصالح و منافع ملی کشور نخواهد بود. دراینچارچوب حداکثر تلاش دولت ملی باید بهرهگیری ازنظم موجود برای تأمین امنیت ومنافع ملی خود باشد. از اینرو موفق ترین سیاست، سیاستی خواهدبود که بتواند بدونآنکه امتیازی به یک قدرت بزرگ (همانندامریکا) بدهد، در جهت اهداف ملیخودحرکت کند با اعتقاد به این اصل بود که میانه روهای ایران مخالف طرح مسأله «استکبار جهانی» بودند. این مسأله که در صدر برنامههای انقلابیون قرار گرفته بود، بر عکس درنزد میانه روها مخالف امنیت نظامتلقی می شد. مهدی بازرگان، در خصوص ماجرایاشغال سفارت امریکا بهدست دانشجویان پیرو خط امام میگوید: «این عمل بسیارعملزشت و خلافی است که این دانشجویان انجام میدهند و همه بااین عمل مخالف هستندو عمل آنها ضد انقلاب، اسلام و امام و همه چیز است» او یک سال بعد، انزوای سیاسیایران در جهان، محاصره اقتصادی، وقایع طبس را از تبعات این عمل ذکر میکند کهخطرات بسیاری برای نظام آفرید.(6)
میانه روها درمورد امریکا که در نزد انقلابیون به «امالفساد» معروف بود، بهگونهایدیگر فکر میکردند. به نظر آنها در افتادن با ابر قدرتامریکا به هیچ وجه با مصالح نظامنمیساخت و در واقع تهدید آشکاری بود که انقلاب میتوانست برای خود دستو پاکند و به غلط آن را جزء منافع حیاتی خود بشمارد. بازرگاندر اینباره در خصوصحرکتهای مردمی در قبل از پیروزی انقلاب میگوید:
«مبارزه با استیلای خارجی، به شهادت شعارهای راه پیمائیها و محتوایاعلامیهها و مصاحبهها، جنبه کاملا" دفاعیداشته و اعتراض به پشتیبانیامریکا از شاه و سرسپردگی شاهبه امریکا می شد. آنچه مردم و رهبری انقلاب میخواستند کوتاه کردن دست جنایتکار وچپاولگر ابر قدرتهااز دخالت درامور ایران و از سلب استقلالمان بود. ولی بعد از پیروزیگام فراتری برداشته شد و شعار وادعای در افتادن با تمامی بیگانگان و نابودی امپریالیسم وپنجه در پنجه امریکا انداختن در سطح جهانی، در برنامهانقلاب وارد گردید، چیزی کهدرمکتبمارکس، در سیاست خارجی شوروی و در مرام احزاب کمونیستبینالملل مقامشماره یک رادارد و امر حیاتی برای آنها محسوب میگردد.»(7)
و به این ترتیببا شروع حملات تند انقلابیون علیه امریکا در ایران، انقلاب در حقیقتضد استبدادی و استقلال طلبانه ملی اسلامی ایران چهره سیاسی ضد امپریالیستی وآزادی بخش جهانی یافت.(8)
دولت بازرگان و میانه روها علاوه برمخالفتبا روشهای انقلابی در قبال امریکا حتیتداومروابط مثبت باامریکا را نیز برای تأمین منافع ملی نظام لازم میدانستند و در اینجهت تلاش میکردند. آنها بااعتقاد به خارقالعاده بودن قدرت امریکا، و اینکه اینکشور میتوانددر برابر تهدیدات کمونیستهای شوری سابق نسبت بهایران بایستد، معتقدبه حفظ و ادامهاین ارتباط بودند و در عمل نیزدر زمینههای نظامی و اطلاعاتی این ارتباط
را برقرار کردند. از جمله اینکه دولت موقتبنابه نوشته ویلیام سولیوان، آخرینسفیرامریکا در ایران، با تعلیق هیأت مستشاری نظامی و خروج کلیهاعضای آن ازایرانموافق نبوده وادامه همکاری رابرای حفظ کارآیی نیروهای مسلح ایران به خصوصنیروی هوایی ضروری میدانست.(9)
مسأله دیگری که تا حد زیادی مفهوم امنیت نظام را از دیدگاه میانه روها مشخصمیسازد، اصل صدور انقلاب است. ایناصل بهمثابة یکی از اصول سیاست خارجیبهوسیله انقلابیون تبلیغ می شد. مخالفت میانه روها بااین اصل کاملاً مشخص کنندهمخالفت آنهابا حوزه و حریم وسیع امنیتی در نزدانقلابیون می باشد. آنهابااستناد بهرویهها و مقررات پذیرفته شدة بین المللی، تأکید بر صدور انقلاب و حمایت ازنهضتهایآزادیبخش رامغایر اصل عدم مداخلهدر امور داخلیسایر کشورها میدانستند.
توجه دولت موقت و میانه روهای نظام بهاصل اهداف و منافع ملی بهجای اهداف ومنافع فراملی در تأمینامنیت ملی نظام ریشه در برداشت کلی آنهانسبت به حکومت ومملکت داری دارد.هر چند آنها تز حکومت دینی رابا تفسیرخاص خودشان قبولداشتند، ولی حیطه عملکرد و تأثیرات آن را برای ایران محدود میکردند. شاید بهترینتعبیر را شخص بازرگان کرده باشد که این جمله مشهور را گفته بود: «بنده اسلام را برایایران میخواهم و امام ایران را برای اسلام». این اعتقاد کلی باعث میشدتا ملی گرایی وتوجه به منافع ملی برای میانه روهادر اولویت قرار داشته باشد.
با شناختی که از نظریات میانه روها بهدست آمد بهتر میتوانیم به دیدگاههایانقلابیون که بیانگر دوره حاکمیت گفتمانی بسط محور در حوزة امنیت ملی ج.ا.امیباشد بپردازیم.
2ـ انقلابیون و تاکید بر امنیت فراملی
در کنار حاکمیت رسمی میانه روها در انقلاب ایران، نیروهای انقلابی در ابتدا بابهدست گرفتن نهادهای انقلابی تازه تأسیس به ایفای نقش میپرداختند. در واقع مرام وعملکرد این گروه تعیین کننده اصلی جریان سیاست در فردای پس از انقلاب بود. حتیدر زمان حاکمیت میانهروها، عملاً تأثیرگذاری انقلابیون برروند سیاسی کشور بسیاربیشتربود و نهایتاً هم توانستند تمامی قدرت رابدست بگیرند. اصول کلی مورد قبول
نیروهای انقلابی کهبه مکتبیون و یا حزبالله معروف بودند، برگرفته از افکار و رهبریانقلاب، امام خمینی(ره) بود. ایناصول را میتوانیم دراین موارد خلاصه کنیم:
1ـ اعتقاد به اصل ولایتفقیه.
2ـ اصرار در حفظ اصول و معیارهای ایدئولوژی ـ عقیدتی پیش از آنکه به پیروزیهای مقطعی پایبند باشند.
3ـ قبول اسلام به منزلة یک مکتب جامع و کامل که میتواند در هر زمان و مکانی اجرا گردد.
4ـ اعتقاد و تکیه بهاصلایثار و شهادت در راه هدف که موجب میشود تا هیچ قدرت و نیروی قابل رقابت و برابری با آنها متصور نباشد و از هیچ قدرت مادی نهراسند.
5ـ تبری از شرق و غرب و مبارزه با آنها تا نابودی استکبار.
تنها بااستعانت ازاصول کلی فوق میتوان تفسیرانقلابیوناز مفهوم امنیت ملی نظامرادریافت. قابل ذکر است که انقلابیوننیز همانند میانه روهابا توجه به شرایطانقلابیحاکم دراوایل انقلاب استراتژی منظم و مشخصی راجع بهامنیت نظام نداشتند.در واقع این شرایط مانع از تفکرو تعمق لازم برای طراحی دقیق استراتژی امنیتی کشورمیشد. از اینرو در اینجا به ناچار میتوان فقط ازطریق اصول کلی مطرح شدة انقلاب وعملکرد انقلابیوندر آن زمان، به ماهیت ملاحظات امنیتی نظام دستیافت. بههر تقدیربا بازگشتی دوباره به نظر کلی عرضه شده در ابتدای این مقاله میتوان این طور بیان کردکه انقلابیون ایران در این دوره، از سطح توجه به حوزه ضروریات که شامل امنیت اولیهنظام بود گذشته بودند و پای در حوزه اصالتها گذارده بودند و در اینجا است که میتوانبه تفسیر بسیار وسیع امنیت در نزد آنها توجه کرد. بههمین خاطر میتوان از گفتمان بسطمحور که حاصل دیدگاهها و عملکرد اولیهانقلابیون در ج.ا.ا است، سخن گفت. ماهیتمسائل مطروحهدر این گفتمان با تفسیر خاصی که همان تفسیر انقلابی انقلابیون ایراناست، ممکن بود در جهت تأمین امنیتنظام باشد. چه بسا در ذات خود و در نزد دیگرانکاملا" برخلاف خط مشی استراتژیهای معمول امنیتی بوده باشد. این مسأله با توجه بهچگونگی تفکر نسبتبه امنیت نظام و شیوههای برخورد با آن که گروههای مختلف آن رامطرح میساخته احتما داشت متفاوتباشد. همان طوری که در بیان اصول کلی مورد قبول انقلابیون مطرح شد، تفسیر این گروهاز امنیت ملی نظام را باید با توجه بهمعیارهایایدئولوژیک و اصول سیاسی مورد قبول آنهادر نظر گرفت.
ورود معیارهای ایدئولوژیک به عرصه سیاستگزاریهای نظام موجب تغییراتعمدهای در ملاحظات امنیتی ایرانشد. در ایندوره عناصرتشکیل دهنده قدرت ملی کهعامل تأمین کننده امنیت ملی یک کشور است، به تبعیت از این معیارها بهشدت دچارتغییر شد. برای مثال در کنار توجهبه موقعیت ژئوپولیتیک و ژئواستراتژیک ایران، قدرتنظامی، رشد و توسعه اقتصادی، همکاریهای امنیتی رایج در دوران حاکمیت نظام دوقطبی، بهره گیری از موقعیت برتر ایران در حل مسائل و همکاری در سیاست خارجی(خصوصاً منطقهای)، از عوامل ذهنی تر و کلی تری چون، توجه به قدرت معنوی مردم واسلام، نفوذ در ملتهای منطقه (دربرابر دیپلماسی رسمی و برقراری روابط دو جانبه بادولتهای حاکم) حمایت از جنبشهای اسلامی، پشتیبانی و کمک به مستضعفین جهانوبهطور کلی اتخاذ سیاست عدمتعهد، مطرح میشوند. بهاین ترتیب حریم امنیتی ایران بااین تفسیر جدید دارای ابعادی عمدتاً فراملی و وسیع میگردد که صرفاً معطوف به منافعملی ـ مادی نیست. البته این نکته راباید یادآور شد که از نظرانقلابیون پیگیریاهداففوق کاملا" مرتبط با منافع و امنیت ملی نظام ج.ا.ا وهماهنگ با آن بودهاست و ازاینرو مشاهده میشود که پیوند دهندة امنیت ایرانبا امنیت کل جهان اسلام تفسیرمیشود.(10)
بر اساسمعیارهای تحلیلی فوق، مسائلی چون سیاست عدم تعهد انقلابیون کهدرقالب شعار «نه شرقی و نه غربی» تبلور مییافت و گرایشهای ضد امپریالیستی و ضداستعماری بههمراه شیوههای انقلابی، اصل صدور انقلاب و فراگیر شدن جهانی انقلاباسلامی بهمنزلة آرمان نهایی انقلاب، مبارزه با اسرائیل غاصب، ارتجاع عرب و نفوذسیاسی غرب به سرکردگی امریکا و حمایت شدیداز مسلمانان جهان همگی در جهتاستراتژی امنیتی نظام تلقی میشد.
علاوه بر در پیش گرفتن سیاستانقلابی در نظام بین الملل، در سیاست داخلی نیزروشهای انقلابی در جهت تأمین مصالح کلی انقلاب و نظام به کار گرفته می شد. پیرویاز اصول عدم تعهد درنظام بینالملل، منجر به برداشتهای جدیدی در سیاستهای داخلینیز شد. از جمله سیاستاستقلال و خود اتکایی اقتصادی، بیشتر از هر چیز تابع این مسأله بود. انقلابیون تازه وارد درعرصه رسمی سیاست، همانند سیاستمدارانکشورهای دیگر جهان سوم، استقلال و خودبسایی اقتصادی رااز مهمترینمراحل حفظ وثبات نظام و قطع وابستگیهای ساختاری به جهان خارج کهمیتوانست سرمنشاء هر گونهتهدید امنیتی باشد، تلقی میکردند.در جهت اصل استقلال اقتصادی، اصل مساوات وعدالت اجتماعی نیزمورد توجه خاص انقلابیون قرار داشت. پیروی ازاین اصول منجر بهبرپایی دولتی قدرتمند برای اجرای برنامههای اقتصادی شد.
البته ایجاد دولتی نیرومند و بر عهده گرفتة (تقریباً کامل) بخشاقتصادی، تابع هدفکلی انقلاب که مسأله عدالت اجتماعی و حمایت ازمحرومینبخش عمدهای ازآن بود،قرار داشت. بهاین ترتیب با عهدهداری اقتصاد بهوسیلة دولت حداقل معیشت زندگیبرای همگان بدونتوجهبهاصل توسعهاقتصادی، مهیا میشد.
قابل ذکر است که در جهت استراتژی انقلابی یاد شده انقلابیون عملا" مخالف جدینفوذ سرمایه خارجی بهدروننظام بودند و آن را سرچشمه وابستگی اقتصادی، سیاسی وفرهنگی به حساب میآورند.
ب ـ گفتمان حفظ محــور
جنگ تحمیلی عراق علیه ایران عملا" تأثیر دوگانهای برمفهومامنیت ملی نظامگذاشت.از یک سو این جنگ و مبارزه برای نجات میهن کاملا" با علائق مذهبی مردمدرآمیخته شد و بهاینصورت بر ماهیت ایدئولوژیک نظام تأثیر عمیقی گذاشت و ازسوی دیگر مقابله باتهاجمات نیروهای عراقی به ناچار ذهنیت انقلابیون را در موردبسیاری از عناصر تشکیل دهندة قدرت که عوامل تأمین کنندهامنیت تلقی میشوند،دچار تحول ساخت. بهعبارت دیگر در طول جنگ مشخص شد که ضروریات جامعه(که امنیت فیزیکی نظام نیز جزء آن است) نیز باید همگام بااصالتهای آن مورد توجه قرارگیرند.
میتوان گفت که جنگ برای پیگیری اهداف آرمانی نظام، محدودیتهای فراوانی پدیدآورد؛ولی نمیتوان آن را عامل تغییر ماهیت نظام از جنبهایدئولوژیک به جنبههای غیرایدئولوژیک دانست. بهطور کلی ج.ا.ا در استراتژی جنگی خود نیز تابع اصول کلیانقلاب بود و طرح شعارهای مختلف در جنگ کاملاً برخاسته ازاهداف آرمانی انقلاب بود. بنابراین دراینجا وقتی صحبت از گفتمان حفظ محور میشود، نباید این گونه تعبیرگردد که مسائل مطروحه در گفتمان بسط محور از ذهنیت نخبگان سیاسی ج.ا.ا خارجشده باشد، بلکه درستبرعکس، سیاستهای ج .ا.ا در طول جنگ نشان از ماهیت کاملا"سیاسی و ایدئولوژیکی آن دارد و در عین حال بهخاطر مسائل جنگی مجبور به رعایتبسیاری از مسائل مرتبط باامنیت فیزیکی نظام بود.
باید بر طرح گفتمان حفظ محور با نظر به تذکر یادشده توجه کرد. پیروی از اصولکلی انقلاب و در عینحال پذیرش بسیاری از محدودیتهای جنگی و در نتیجه تحول دربرخی از مسائل امنیتی نظام، در کلیه سیاستگزاریهای نظام تبلور یافته بود. به این ترتیبتمایزی که میتوان میان دودوره گفتمانی بسط محور و حفظ محور یافت، در این است کهدر دوره گفتمانی حفظ محور، نظام بهدلیل روبرو شدن با یک تهدید کاملاً عینی وفیزیکی مجبوربه قبول پارهای از تحولات و سیاستهایی شد کهبتواندبهاین مبارزهطلبیخارجی پاسخگو باشد، بدون آنکه به اهداف آرمانی انقلابدرذات خود ارزش کمتریداده شده باشد. بلکه چه بسا که بسیاری ازایناهداف در این دوره بهشدت پیگیریمیشد. برای مثال کمکهای ج.ا.ا به گروه حزب الله لبنان تماماً دراین دوره زمانی بوده ویا تلاش مسؤولان سیاسی و نظامی کشور برای تبدیل جنگ از حالت یک جنگ کلاسیکو ملی ـ میهنی به جنگ مردمی ـ عقیدتی، در این جهت بوده است.
اگر بخواهیم میان اهداف نظام در این زمان به نوعی اولویت بندی معتقد باشیم بایدگفت که مسأله حفظ نظام و تلاش برای امنیت فیزیکی کشور در این دوره در اولویت قرارگرفته بود و تمامی مسائل نظامی در طول دوران هشت ساله جنگ تحمیلی تحتالشعاعآن داشت. طرح و تبیین تئوری "امالقری " در ایندورة زمانی بوده است. توجه به ماهیتاین تئوری نشان میدهد که برای حفظ امالقری نسبتبه منافع کل بلاد اسلامینوعیاولویتقائل است ولی با این وصف کاملاً با مضامین ایدئولوژیک عجینشدهاست
«لب مطلب در تئوری امالقری این است که اگر کشوری در میان بلاد اسلامی امالقری و دارالاسلام شد، بهنحوی که شکست یا پیروزی آن شکست و پیروزی کل اسلامبهحساب بیاید، درآن صورت حفظ ام القری بر هر امری دیگر ترجیح مییابد. حتی درصورت لزوم احکام اولیه را تعطیل مینماییم و قس علی هذا.»(11)
به اعتقاد آقای محمد جواد لاریجانی اگر میان مصالح حکومتامالقری و ولایت جهان اسلام تعارضی دیده شود، هموارهمصالح امت اولویت دارد، مگر هستی امالقری کهحفظ آن بر همة امت واجب است.(12) به اعتقاد وی، امروز، ایران ام القری دارالاسلاماست. پیروزی ویا شکست ایران پیروزی و شکست اسلام است. از اینرو رسالتدینی ومسؤولیت اسلامی اقتضاء میکند که ایران را بعنوان امالقرای جهاناسلام حفظنماییم. (13) دراین تئوری دفاع از ایران بعنوان امالقرای جهاناسلام، وظیفه همه امتاسلامی است. نباید برنامه آماده سازی و سازماندهی نیروها را به مردم ایران محصورنمود، بلکه باید برای استفاده از تمام آحاد ملت در سرتاسر بلاد اسلامی طرح و برنامه واقدامات لازمه را انجام داد.(14)
تئوری فوق در واقع راهنمای سیاستهای ج.ا.ا در طول جنگ تحمیلی بود. سیاستها درعین حال که موضوع حفظ نظام و کشور را مورد لحاظ قرار میدادند. در جهت اصولآرمانی انقلاب که در ورای مرزهای ملی مطرح بود، حرکت میکردند. در هر حالتأکیداتامام(ره) و سایر مسؤولان در این زمان حاکی از اهمیت بالای حفظ نظام در ایندوره است. امام(ره) میگفتند: امروزجنگ در رأس امور قراردارد و یا این که: حفظ نظامجمهوری اسلامی ایران از اهم واجبات است به این طریق بود که ایشان خواستار حضورگستردة مردم در صحنههای انقلاب و جنگ میشد. سیاستگزاریهای نظام نیز به نوعیتابع اصل کلی جنگ بود. از جنبههای امنیتی قابل ملاحظهدر این دوره میتوان به دوموضوع ذیل اشاره کرد:
1 ـ جنگ وانقباض سیاسی
بروز تهدیدات امنیت ملی از ناحیه عوامل بیرونی میتواند زمینههای انقباض سیاسیرژیمهای ملی را فراهمآورد .حتی در رژیمهای دموکراتیک نیز این وضعیت ممکن استاتفاق بیفتد. محددیت آزادی سیاسی در زمان جنگ جهانی دومدرانگلیس زبانزد است.معمولاً در زمانهای بحرانی، نقش ظرفیت دستگاه دولتی برای نیل به تصمیماتبرق آساو مناسب بسیار مهممیباشد. (15) این مقصود در سایه انحصارگرایی سیاسی وتصمیمگیریهای انفرادی ویا گروهی محدود بیشتر قابل دستیابی خواهد بود. بهخصوصکه تطویل در تصمیمگیریهابهدلیل تعدد این مراکز در زمانهای بحرانی و جنگی چه بسا کهعواقب مهم امنیتی برای دولتها به دنبال داشته باشد. تجربه جنگ تحمیلی نشان داد که جامعه ایران میتوانددر سایهیک تهدید بیرونی بهسمتو سوی تمرکز بیشتروانقباضسیاسی حرکت کند.
تاریخ انقلاب نشان میدهد که در واقع در زمان آغار جنگ، میانهروها هنوز بسیاریاز مناصب سیاسی را در اختیار داشتند و به نوعی هنوز تقسیم قدرت میان دو گروه عمدهحکومتی جریان داشت؛ ولی بروز جنگ تحمیلی بر روند خروج میانه روهااز گردونةقدرت در ج.ا.ا بسیارتأثیر گذاشت و آن را شتاب بخشید. اصلی ترین عاملی که موجباتعزل بنی صدر را فراهمآورد، همین عامل جنگ بود. تضادی که در کشور، بین میانهروهاو انقلابیون وجود داشت، یکی از مهمترین عوامل تضعیف موقعیت رزمندگان ایرانی دراوایل جنگ تحمیلی بود و موجبات شکستهای پی درپی واز دستدادناراضی وسیعی ازکشور را فراهم آورده بود (16) با عزل بنیصدر روند یکدستسازی نیروهای رزمندهتشدید گردید و در پی آن، عوامل پیروزی رزمندگان ایران تقویت گشت.
2 ـ جنگ و بسیج عمومی
بسیج عمومی در دوران جنگ تحمیلی نمایانگر تلاش همه جانبه دولت و مردم برایحفظ نظام و آرمانهای انقلاب از تهدیدات خارجی بود.حضور گسترده مردم در مراحلمختلف جنگ میتواند همچون یکی از مهمترین عوامل بازدارندگی عراق از پیشرویهایسریع در خاک ایران مطرح گردد. بههر تقدیر بسیج مردمی کانون محوری ومولداستراتژی دفاعی ج.ا.ا در طول جنگ بود (17) جنگ تحمیلی فرصتی شد تارهبرانسیاسی ایران از میزان توان بالای این مؤلفه امنیتی (یعنی بسیج عمومی) آگاه شوند.
بههمین خاطر است که مشاهده میشود رهبران نظام با بهره گیری از انگیزشهایایدئولوژیکی دفاع را بر مبنای مذهبی تفسیر میکردند نهمسألهای کاملاً ملی.تجلیجنگ تحمیلی همچون راهی برای امحاء انقلاب بهدست دشمنان، مطرح کردن جنگفقر و غنا، بهره گیری از اسماء مذهبی در طول جنگ و عملیاتها، تأکید بر عاشوراییجنگیدن و عمل به تکلیف شهادت طلبی و ایمان، گرم نگهداشتن تنور عدالت طلبی وسرمایه داری ستیزی بهوسیله امام (ره)، و ترجیح دادن مصلحت و منفعت مستضعفان ورزمندگان بر همه، مطرح کردن الگو پذیری و اسوهپذیری از ائمه اطهار و همچنینسمبلهایی چون حسین فهمیده، شهید همت واز عوامل مؤثر درانگیزش مشارکت و مردم و بسیجیان در جبهههای جنگ بود. (18) میتوان گفت توانایی انقلاب و رهبری آندر بهره گیری از این عوامل برای انسجام ملت در جهت پیروی از اصول انقلاب و مقابلهبا تهدیدات خارجی بسیار زیاد بودهاست و شاید بتوان گفت درپرتو این عوامل نظاماسلامی در دهه اول انقلاب بیمه شده بود.
ج ـ گفتمان رشد محور
پذیرش قطعنامه 598، بازنگری در قانون اساسی و تمرکز قدرتدر ریاستجمهوری همراه با انتخابآقای هاشمی رفسنجانی به ریاست جمهوری، همگیاز جملهعواملی بودند که در سطح داخلی بر محتوای سیاستگزاریهای نظام و چگونگی تفکر وتصمیم گیری راجع بهمسائل عمده کشور مؤثر بودهاند. در واقع این عوامل نقطه عطفیدر تاریخ چندین ساله استقرار ج.ا.ا به حساب میآیند. بهطور کلی در مورد ملاحظاتامنیتی نظام، این عوامل گفتمانهای امنیتی گذشته را دچار تحول ساخت به گونهای کهشاهدتغییرامنیتملیج.ا.ادرپرتو مؤلفههای تازهای که عمدتاً اقتصادی هستند،میباشیم.
ترمیم خسارات جنگ تحمیلی، اولویت امنیت اقتصادی، محوریت رشد و توسعهاقتصادی و استوار ساختن تواناییهای ملی، از جمله مسائلی است که در دوران جدیدمورد تأکید دولت و جامعهایران بوده است. تأکیدبر مسائل فوق که میتوان آنها را تحتعنوان " گفتمان رشد محور " نام برد، نشان از اهمیت بالای مسائل اقتصادی در دورانپس از جنگ تحمیلی در تأمین امنیت ملی کشور دارد.مشخصات دورة گفتمانی رشدمحور در ملاحظاتامنیت ملی ج.ا.ا تحت دو عنوان زیر بررسی میگردد
1 ـ ترمیم خسارات جنگ تحمیلی
با پایان یافتن جنگ تحمیلی مسائل مربوط به سیاستهای بازسازی در رأس تمامیفعالیتهای دولت قرار گرفت.آقای هاشمی رفسنجانی ریاست وقت مجلس شورایاسلامی در 18/3/68گفته بود:
«من فکر میکنم یکی از کارهای لازم این است که بعد از مشکلات ایجاد شده از جنگ ما باید به زندگی مردم بپردازیم واقدام به رونق اقتصادی کشور بکنیم و این جزوبزرگترین برنامههای ماست»(19)
در این جمله روشناست که ترمیم خسارات ناشی از جنگ در اولویت اول قرار دارد وپس از آن مسائل مربوط به رونق و رفاه اقتصادی مطرح میگردد.
جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، که به همراه خود سیاسی شدن کامل بازار نفت و درنتیجه نوسانات بسیار شدیدآن را در پی داشت تأثیرات بسیار بدی بر اقتصاد ایران نهاد.کاهش مستقیم تولید، ویرانیهای سنگین در بخشهای مختلف اقتصادی و خدماتی کشور،نابودی نیروی انسانی و منابع محدود ارزی، رشد سریع جمعیت، کسری بودجه فراوان،وجود تعداد زیادی از آوارگان عراقی در ایران (بههمراه آوارگان افغان)و از جملهخسارات ناشی از جنگ تحمیلی میباشد. در طی این دوره سهم هزینههای سرمایهای ازتولید ناخالص داخلی از 6/15% در سال 1356 به 1/3% در سال 1367 کاهش یافت.جنگ و افت درآمدهای نفتی و همچنین احساس عدماطمینان عمیق سیاسی که مانعتخصیص سرمایه برای طرحهای دراز مدت میشد، از جمله عوامل این وضعیت بود.همچنین کسری بودجة دولت با وجود حجم نسبتاً محدودهزینهها به سرعت از485میلیارد ریال در 1356 به 6/2125میلیارد ریال در سال 1368 افزایش یافت. در ایندوره بهخاطر افت شتابان تولید ناخالص داخلی و واقعی همراه با جمعیتی به سرعت درحال افزایش، تولید ناخالص واقعی سرانه از 144هزارریال در 1356به 7/63هزار ریالدر 1367 کاهش یافت (20)
در یک منبع دیگر تلفات خسارات ناشی از جنگ تحمیلی برای مجموع دو کشورایران و عراق این گونه بر آورد شده است:
- تلفات انسانی جنگ ایران و عراق = 300000نفر
- ارزش تقریبی خسارات وارده به دو طرف = 300میلیارد دلار
- انتقال و جابهجایی تقریبی جمعیت = یک میلیون نفر (21)
اما در گزارش نهایی سازمان برنامه و بودجه راجع به خسارات جنگ تحمیلی، خساراتمستقیم کشور 30811 میلیارد ریال و خسارات غیر مستقیم معادل 34942 میلیاردریالکه در مجموع 65353 میلیاردریال میشود، برآورد شدهاست (22) این رقم را اگر به دلارمحاسبه کنیم به رقم نجومی یک هزار میلیارد دلار بالغ می شود. آقای هاشمیرفسنجانی چند سال بعد از اتمام جنگدر باره وضعیت وخیم اقتصادی کشور در آن زمانمیگوید:
«در جریان جنگ وضع اقتصادی ایران به زیر خط قرمز رسید. مجبور شدیم دوازده میلیارد دلار وام خارجی بگیریم، معالوصف وضع اقتصادی بسیار بد شد.»(23)
بههمین خاطر است که شاهد آنیم آقای رفسنجانی عهده دار سیاست کلان تازهای درکشور میشوند و مسأله رشد و توسعه اقتصادی محور اصلی سیاستگزاریها میگردد. درهمینباره چه بسا اقتضائات فراوانی ایجاب میکرد که از همکاریهای خارجیبهرهگرفت. بااین رویکرد، بازسازی کشور از اهم توجهات دولت در دوران جدید قرارگرفت. در کتاب «نظام طرح ریزی استراتژیکی، برنامه ریزی و بودجه بندی دفاعی» کهبلافاصله پس از اتمام جنگ بهوسیله سازمان برنامه و بودجهتدوین و منتشر شد،میخوانیم:
«اکنون که جنگیتمام عیار را پشت سر نهادهایم در شرایطی قرار داریم که علاوه بر تقویت بنیهدفاعی، بازسازی فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی کشور اجتناب ناپذیر است. لازماست با نگرش عمیق و دیدگاهی مبتنی بر دوراندیشی تهدیدهارا بشناسیم و تمام تلاشخود را در جهت کاستن از آنها و در صورت وقوع به حداقل رسانیدن خسارات به کارگیریم. زیرا در غیر این صورت سهم هنگفتی از منابع کمیاب اقتصادی کشور را که عمدتاً ازمحل استحصال منابع فسیلی تجدید ناشدنی تأمین میگردد، بی هیچ نتیجه سودمندی بهنابودی خواهیم سپرد.»(24)
2 ـ استوار ساختن توانمندیهای ملی
رویکرد جدید دولت ج.ا.ا که از بعد از تحولات آخر دهه 1360 شروع شد بر استوارساختن توانمندیهای ملی و دادن الگویی مناسب از ج.ا.ا متکی میباشد. در واقع مفهوم«ام القرای» اسلامی در اینجا معنای واقعی پیدا میکند. بدین صورت کهدر این گفتمانهستی امالقری نه تنها باید از تهدیدات امنیتی حفظ گردد بلکه این هستی آنقدر بایدتقویت و توانمند شود که به خودی خود قابلیت الگوپذیری برای دیگران (جهان اسلام)پیدا کند، توفیق ج.ا.ا در سیاستگزاریهای ملی ـ اسلامی خود میتواند هم زمینه هایصدور معنوی انقلاب را ازطریق جاذبههای عینی فراهم آورد و هم در برابر تهدیداتمتعدد داخلی و خارجی پاسخگو باشد.
در هر حال، درایندوره میتوان صحبتها و رفتار سیاسی آقای هاشمی رفسنجانی رانماینده گفتمان جدید، که مبتنی بر رشد و توسعه ملی است، تلقی کرد. دوران ریاست
جمهوری آقای هاشمی دوران سازندگی و حرکت نظام به سمت و سوی رشد و توسعهاقتصادی برای تأمین منافع و امنیت ملی لقب گرفت و در این اواخر لقب " سردارسازندگی " به وی داده شد. این مسأله بیانگر رویکرد جدید جامعه و دولت درسیاستگزاریهای نظام است. شاید در کمتر سخنرانی و یا مصاحبهای از آقای هاشمی، بهمسأله توسعه کشور، تاکید و توجه نشده باشد. افکار عمومی نیز در این دوره بیش از هرچیز برای ضروریات و عینیات زندگی حساسیت نشان میدهد. در واقع تأمین و توجه بهاین حساسیتها پایه اول عموم سیاستگزاریهای نظام بوده است. البته در اینجا بحث برسر توفیق، ضعف و یا شکست رویکردهای جدید در توسعه ملی نیست، هدف نشاندادن اهمیت این مسأله در دوره گفتمانی جدید است. چرا که شاید به دلیل عواملمختلف بسیاری از کارکردهای دولت نتوانسته باشد انتظارات اولیه را برآورده سازد.چنانکه بسیاری از محققان بر این نکات انگشت میگذارند. برای مثال تشدید تورم درنتیجه سیاستهای جدید ، ناتوانی دولت در کاهش چشمگیر رشد جمعیت، بالا آوردنمیزان بالایی از بدهیهای خارجی، تشدید بیکاری و عمیق تر شدن شکافهای طبقاتی واز جمله نکاتی است که به آن معمولاً در بررسیهای سیاستهای دولتیاشاره میشود (25)، خلاصه کلام آنکه مقوله امنیت ملی ج.ا.ا مؤلفههای جدیدی پیدا میکند و شاهد غنی ترشدن این مفهوم در جهان عصر حاضر میباشیم، مسؤولان نظام در این دوره جدیدپذیرفتند که در ایندنیای پررقابت باید از پتانسیلهای اقتصادی چشمگیری که در کشوروجود دارد بهره گرفت. بازار 60تا 70میلیونی داخلی، ذخایر عظیم نفت و گاز، منابعمعدنی، نیروی انسانی جوان و موقعیت خاص جغرافیایی میتواننددر طرحهای امنیتیجدید و در برابر رقیبان، مورد استفاده قرار گیرند (26) در واقع در گفتمان جدید بازسازیو رونق اقتصادی پیام آور عدالت اجتماعیاست عدالت اجتماعی بهمنزله یکی از اهدافاولیه انقلاب در سایه این مسأله تحقق پیدا خواهد کرد. به گفته رهبر انقلاب، آیت اللهخامنهای:
«شکوفایی اقتصادی را باید مقدمه رسیدن به هدف انقلابی عدالت اجتماعی قرارداد که با همه قدرت بایستی برای حصول آن کوشید» (27).
با توجه به محوریت یافتن مسأله توسعه در گفتمان جدید دولت سعی در بهره گیری ازتواناییهای بالفعل و بالقوة موجود برای پیشبرد آن دارد.
با عنایت به اینکه در این دوره شعار اصلی دولت "تولید" عنوان میگردد (28)، خصوصی سازی بهمثابة مهمترین هدف برنامههای توسعه پیگیری میشود. دریافتوامها و سرمایه گذاریهای خارجی نیز به مانند قبل چونان اهرمهای وابستگی توجیه وتفسیر نمی گردد. علاوه بر دریافت وام از خارج، تقاضای رییس جمهور از نیروهایانسانی که کشور را ترک کردهاند برای بازگشت و تقبل مسؤولیت از جانب آنان جهتبازسازی کشور، دراولویت دستور کار دولت قرار گرفت. آقای هاشمی رفسنجانیدر اینباره میگوید: آنها که خارج از کشور هستند بر ایشان مانعی وجود ندارد و میتوانند بهکشور بازگردند. (29) وی برایدادن اطمینان خاطر به آنها ادامه میدهد: من قاطعانهمیگویم سیاست جمهوری اسلامی ایران این نیست که کسی را به خاطر اظهار نظر ومخالفت سیاسی مورد تعقیب قرار دهد. (30) وی در مورد تضمین سرمایه نیز میگوید:
«دولت تمامیابزار تضمین را در اختیار دارد و ما امکانات انتظامی، قوه قضائیه وبرنامههای سیاسی را پشتوانه این تضمین اعلام میکنیم، سرمایه گذاران امنیت دارند و هرچه از جنگ فاصله بگیریم اینامنیت تقویت خواهد شد.»(31)
بدین ترتیب در دوره سازندگی ماشاهد شکلگیری گفتمان جدیدی از امنیت ملیمیباشیم که در آن ایدهآلهای اولیه اسلامی به شکلی تازه طرح میگردند. این گفتمانهمسو با گفتمانهای سابق سعی میکند تا بهنحوی زمینه حفظ جمهوری اسلامی ایران رادر دنیای کنونی فراهم آورد و بههمین خاطر است که آقای هاشمی رفسنجانی در یکجمله نمادین میگوید: باید از کارخانجات بعنوان سنگر مقدم مبارزه بادشمنان انقلاببهره جست (32).
با روی کارآمدن جناب آقای خاتمی اینگونه بهنظر میرسد که گفتمان امنیتی تازهایدر حال شکل گرفتن است که ترسیم خطوط کلی آن محتاج گذشت زمان و پژوهشهایتحقیقاتی مفصل دیگری در آینده است.
یادداشتها
* لازم به یادآوری است که در اینجا گفتمان بیشتر به شیوه نگرش مسؤولان در برهههای مختلفنظام توجه دارد و محصول آن، در عمل و کردار دولت ج.ا.ا پدیدار بوده است. بهعبارت دیگرباید توجه کرد که ساختار قدرت در ایران همانند اکثر کشورهای در حال توسعه بهصورت هرمیترسیم شده است. اینساختار مستلزم آن است که دولت و نخبگان سیاسی آن همیشه سازندهاصلی تصمیمات و استراتژیهای مختلف نظام باشند. بنابراین باید از این جهت، این مفهومازگفتمان را بامفهوم رایج آن در غرب مجزا دانست. مفهوم گفتمان در غرب بیشتر تأکید بر آراء وعقاید متفاوتی دارد که مردم و احزاب سیاسی نقش تعیین کنندهای درآن ایفا میکنند.
1ـ این تقسیمبندی اولین بار بهوسیله آقای سعید حجاریان و همچنین دکتر محمدرضا تاجیک در سمینار " توسعه و امنیت عمومی " (دانشگاه تهران - اسفند 1375) عنوان شد.
2ـ برای مطالعه کامل این بحث رجوع شود به بخش اول مقاله زیر: حسین سیف زاده، «چالشهای داخلی صلح وسازندگی در تاجیکستان : بیمها و امیدها» فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، سال ششم، شماره 18،(تابستان 1376)،صص 120ـ107.
3ـ مهدی بازرگان،انقلاب ایران در دو حرکت، تهران، بینا، 1363.
4ـ م.محمدی، انقلاب اسلامی در مقایسه با انقلاب های فرانسه و روسیه، بیجا، ناشر مؤلف، 1374، ص 235.
5ـ مجتبی سلطانی، خط سازش، جلد اول، تهران : مرکز چاپ و نشر سازمانتبلیغاتاسلامی، چاپ دوم، 1368،ص 183.
6ـ م.محمدی، پیشین، ص 241.
7ـ مهدی بازرگان، پیشین، ص 93.
8ـ مجتبی سلطانی، پیشین، ص 244.
9ـ م.محمدی، پیشین، ص 235، به نقل از: ویلیام سولیان، مأموریت درایران،1361، ص 189.
10ـ م.محمدی، پیشین، ص 227، (پاورقی).
11ـ علی اکبر ولایتی، مقدمه مجله سیاست خارجی، سال اول،دی واسفند 1365 صص 5 ـ 4.
12ـ سعید برزین، جناح بندی سیاسی در نظام جمهوری اسلامی ایران، ایران فردا، سال سوم شماره 17،اردیبهشت 1374، ص 39.
13ـ محمدجواد لاریجانی، مقولاتی در استراتژی ملی، تهران، مرکز ترجمه و نشرکتاب، 1369، ص 20.
14ـ همان، ص 49.
15ـ همان، ص 40.
16ـ همان، ص 67.
17ـ تدرابرت گر، «جنگ انقلاب و تکوین دولت اجبار آفرین »، ترجمه معاونت فرهنگی و اجتماعی مرکز تحقیقات استراتژیک، مجلهراهبرد، شماره 1، تابستان 1375، ص 15.
18ـ « ارتش ازهم پاشیده شده واز نو متولدشده ایران در سال 1982»، تهران، خبرگزاری
جمهوری اسلامی، ترجمه گروهتحقیق، 20 اسفند 1363.
19ـ محمدابراهیم سنجقی، طرح پیشنهادی الگوی استراتژی جمهوری اسلامی ایران، (رسالهدکتری ـ دانشگاهتهران)، 1370 ص 135.
20ـ حسنعلی عبادی،«نگاهی به شکوفایی ارزشها وفرهنگ بسیجی»، مجله بسیج، شماره3و4، تابستان و پاییز 1373، صص 164 ـ 141.
21ـ به نقل از گزارش دیدگاههای رئیس جمهور (هاشمی)، تهیه شده بهوسیله معانت سیاسی مرکز تحقیقات استراتژیک.
22ـ عدنان مزارعی،«اقتصاد ایران بعد از انقلاب : از همگسیختگی و پوپولیسم»، ترجمه پرویز صداقت، مجله فرهنگ توسعه، سال ششم، شماره 26، فروردین 1376، صص 37ـ31.
23. Civil Society in The Middie East,Edited by Augustus Richard Norton, Volume One, New York,1988,p.35.
24ـ سازمان برنامه و بودجه، گزارش نهایی برآورد خسارات اقتصادی جنگ تحمیلی، دفتر اقتصاد کلان،1369.
25ـ خطبه نماز جمعه،18مرداد 1370.
26ـ سازمان برنامه و بودجه، نظام طرح ریزی استراتژیکی، برنامه ریزی و بودجه بندی دفاعی، 1368،ص 13.
27. Anttohony H.Cordesman,Iraq Threat From The NorthernGulf, Oxford, West View Press,1995.p.23.
28ـ محمود واعظی در میزگرد «تحولات جدید منطقهای و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران»، فصلنامه خاورمیانه، سال دوم شماره 4، زمستان 1375،ص 945.
29ـ آلبرت رایسنر، «بینخلیج فارس و آسیای مرکزی ؛ جهتگیریهای جدید سیاست خارجی ایران در منطقه»، ترجمه احمد لواسانی، ماهنامه دیدگاهها و تحلیلها، سال هشتم، شماره 84، آبان 1373، ص 76.
30ـ بهنقل از گزارش دیدگاههای اقتصادی رئیس جمهور (هاشمی)، پیشین، خبر روز 13/6/69.
31ـ همان (خبر روز 19/7/1369).
32ـ همان.
31ـ همان، ( خبرروز 1/8/1368).
32ـ همان، (خبر روز 11/2/1369).