آرشیو

آرشیو شماره ها:
۹۸

چکیده

تئوری ثبات هژمونیک در روابط بین الملل، از زیرشاخه هی مکتب رئالیسم است که طبق آن، جریان منظم و باثبات اقتصاد بین المللی لیبرال مستلزم مدیریت یک قدرت برتر است. قدرت برتر یا هژمون از یک سو داری بزرگترین و قوی ترین قابلیت هی اقتصادی (همراه با سطح بالیی از نیروی نظامی و نفوذ یدئولوژیک) است و از سوی دیگر، مروج فعال اقتصاد لیبرال در عرصه بین الملل می باشد. طبق تئوری ثبات هژمونیک، از آنجا که عرصه روابط بین الملل، عرصه رقابت و نزاع دولت ها (دولت ـ ملت ها) بر سر قدرت است و همچنین از آنجا که قدرت پدیده ی نسبی است، جریان آزاد اقتصاد بین الملل نیز تابع معادلات قدرت است و با دست نامرئی تحقق نمی یابد. مناسب ترین نوع توزیع قدرت نیز توزیع هژمونیک آن است، به گونه ی که قدرت هژمون ضمن جلب رضیت دولت هی ضعیف تر بالاخص قدرت هی درجه دوم، به اعمال مقررات اقتصاد لیبرال می پردازد. در تاریخ اقتصاد سیاسی بین الملل، نظم مورد نظر ین تئوری دو بار تحقق یافته است: نیمه دوم قرن نوزدهم به رهبری بریتانیا و پس از جنگ جهانی دوم به رهبری یالات متحده. البته هژمونی یالات متحده از اواخر دهه 1960 و به تبع آن فروپاشی سیستم نرخ ارز ثابت برتوون وودز با چالش مواجه شده است. از زمان پیان جنگ سرد و گشیش فضی سیاسی بین المللی، دولت آمریکا فاز نوینی از تلاش بری تقویت مجدد سیستم هژمونیک را آغاز کرده است.

تبلیغات