مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
دوره کارشناسی
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش نتایج ارزشیابی استادان از دانشجویان که در پایان هر نیمسال به صورت نمره ای در مقیاس صفر تا 20 ارائه می شود برای حدود 500 درس ارائه شده در سال های 80-77 بررسی شده است نتیجه این بررسی نشان م یدهد که میانگین نمرات امتحانی دروس تدریس شده بوسیله هر استادی دامنه معینی را در بر می گیرد در این دوره حدود 27 در صد از استادان هر یک شش درس مختلف از دروس دوره کارشناسی را تدریس کرده اند در مواردی نیز یک استاد 9 تا 11 درس مختلف از دروس دوره کارشناسی را تدریس کرده است علاوه بر این بررسی تعداد دانشجویان دروس مختلف نشان داد که در حدود 25 در صد از دروس تعداد دانشجویان کمتر از 20 نفر و در حدود 56 در صد از دروس تعداد آ نان کمتر از 30 نفر بوده است یافته های این پژوهش می تواند به اصلاح و بهبود برنامه ها کمک کند
تأثیر آموزش عالی بر شایستگی های کانونی دانشجویان دوره کارشناسی کتابداری و علم اطلاعات: مورد پژوهشی دانشگاه فردوسی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین الگوی شایستگی های کانونی دانشجویان کتابداری و علم اطلاعات در سطح عمومی و سنجش میزان برخورداری دانشجویان کارشناسی کتابداری و علم اطلاعات دانشگاه فردوسی مشهد از شایستگی های کانونی مورد نظر انجام شده است. روش/ رویکرد پژوهش: پژوهش حاضر از نوع نظری- کاربردی، و روش پژوهش سندی- تحلیلی و پیمایشی است. جامعـه پژوهش شامل کلیـه دانشجویان کارشناسی کتابداری و علم اطلاعات دانشـگاه فردوسی مشهد است که در سال 89-1390 مشغول تحصیل بودند. یافته ها: الگوی شایستگی کانونی بررسی شده در این پژوهش شامل دوازده شایستگی کانونی بود. یافته های پژوهش حاکی از آن بود که در تمامی موارد دانشجویان نیم سال هشتم نسبت به دانشجویان نیم سال دوم وضعیت بهتری دارند و اختلاف بین آنها معنادار است. نتیجه گیری: آموزش بر ارتقاء سطح شایستگی های کانونی طی نیم سال های مختلف تحصیلی اثرگذار بوده است. در پایان طراحی برنامه درسی براساس مدل مارپیچ مضاعف و با درنظرگرفتن شایستگی ها در دو سطح عمومی و تخصصی، به عنوان مبنایی برای برنامه ریزی درسی در دوره کارشناسی کتابداری و علم اطلاعات پیشنهاد شد.
محتوای آموزش معماری در ایران و میزان موفقیت دوره کارشناسی در انتقال این محتوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۵
91-112
حوزه های تخصصی:
معماری یک مقوله چندمحوری چندبُعدی است. به همین علت، تحقق معماری و یادگیری آن، نیازمند برخورداری از مجموعه ای از معرفت ها و دانش های گوناگون است. مسئله پژوهشی حاضر، بررسی محتوای لازم برای آموزش معماری و تحلیل میزان موفقیت دوره کارشناسی در انتقال این محتواست. این تحقیق یک پژوهش کاربردی به شیوه پیمایش کمّی است. ابتدا محتوای آموزش و آنچه دانشجوی معماری باید بیاموزد، بحث و ارائه گردید و سپس دیدگاه استادان، کارفرمایان، دانش آموختگان و دانشجویان در خصوص میزان موفقیت دوره کارشناسی در انتقال این محتوا، از طریق پرسشنامه اخذ و بررسی شد. بر اساس یافته ها سه بنیان دانش، توانش و بینش، محتوای آموزش معماری را تشکیل می دهد و ارز ی اب ی میزان موفق ی ت دوره کارشناسی معماری در انتقال این محتوا نشان م ی دهد ب ی شتر ی ن موفق ی ت آموزش در انتقال بنیان توانش است که در سطح متوسط قرار دارد و در دو مؤلفه دانش و بینش، سطح موفق ی ت درمجموع پایین تر از حد متوسط است.
بررسی عوامل مؤثر بر برنامه درسی نهادینه شده درس ا ندیشه اسلامی دوره ی کارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۳
1 - 12
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی عوامل مؤثر بر برنامه درسی نهادینه شده درس اندیشه اسلامی اسلامی بود. روش تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی و. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه علوم انتظامی بودند که از طریق آزمون سراسری به صورت نیمه متمرکز وارد دانشگاه شدند. با استفاده از روش تمونه گیری طبقه ای نسبی تعداد 150 نفرشامل 53 نفر از دانشکده انتظامی و 72 نفراز دانشکده راهور و 25 نفراز مجتمع کوثر از دانشجویانی که درس اندیشه اسلامی 1 و 2 را گذرانده و حداقل سه ماه از امتحان پایان نیمسال آنان گذشته بود. به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار اصلی جمع آوری اطلاعات پرسشنامه 64 گویه ای سنجش برنامه درسی نهادینه شده و عوامل مؤثر بر آن بود. برای سنجش روایی ابزار از روش روایی محتوی استفاده شد و روایی ابزار از منظر صاحب نظران قابل قبول گزارش شد و برای سنجش پایایی برنامه درسی نهادیته شده و عوامل مؤثر ازروش آلفای کرونباخ استفاده شد و میزان آن ها به ترتیب 74/0 و 79/0 مجاسبه گردید. برای تجزیه و تحلیل داده های از آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون به شیوه اینتر و تی مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد که تأثیر عوامل آموزشی، عوامل اجتماعی وعوامل فردی بر برنامه درسی نهادینه اندیشه اسلامی معنی دار بوده است و عوامل جغرافیایی رابطه معنی داری را نشان نداده اند. براین اساس می توان گفت که عوامل آموزشی 29 درصد و عوامل اجتماعی 55 درصد و عوامل فردی 23 درصد از تغیرات متغیر برنامه درسی دریافت شده درس اندیشه اسلامی دانشجویان دوره کارشناسی را تبیین و پیش بینی می کنند
تدوین بسته آموزشی تفکر انتقادی براساس داستان ها و تمثیل های قرآن کریم برای دوره کارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، تدوین بسته آموزشی تفکر انتقادی برای دوره کارشناسی براساس داستان ها و تمثیل های قرآن کریم است، این تحقیق ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش گردآوری داده های تحقیق، توصیفی تحلیلی همگام با روش پیمایشی برای اعتباربخشی بسته آموزشی است. جامعه آماری پژوهش را کلیه منابع و اسناد معتبر مرتبط با موضوع و کلیه متخصصان رشته های علوم تربیتی، فلسفه تعلیم وتربیت، برنامه درسی، و معارف اسلامی دانشگاه های استان مرکزی در سال تحصیلی 1395 1396 تشکیل داده اند. نمونه در بخش بررسی اسنادی با استفاده از نمونه گیری مبتنی بر هدف و دردسترس و در بخش اعتبارسنجی، براساس پژوهش های مشابه و نظر متخصصان، هدف مند و با حجم 20 نفر انتخاب شد. ابزار گرد آوری داده ها فیش برداری و پرسشنامه محقق ساخته بود و تجزیه وتحلیل داده ها ازطریق شاخص های مرکزی و پراکندگی انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که بسته آموزشی طراحی شده، دارای اهداف هفتگانه: 1. پرورش روحیه پرسشگری؛ 2. پرورش مسئولیت پذیری؛ 3. تقویت روحیه انتقادپذیری و تحمل عقاید دیگران؛ 4. مشارکت در فعالیت های گروهی؛ 5.تقویت مهارت «خودسنجی و خوداصلاحی»؛ 6. پرورش مهارت «رمزگشایی مفاهیم» و «شفاف سازی معانی»؛ 7. پرورش توان «آزمودن اندیشه ها» و «تحلیل استدلال ها» است. رئوس محتوای آن آیات مربوط به پنج داستان پیامبران اولوالعزم و داستان اصحاب کهف و هشت تمثیل قرآن کریم و راهبردهای یاددهی یادگیری آن عبارتند از: «بحث گروهی»، «تفحص گروهی»، «پرسش و پاسخ» و شیوه های ارزشیابی آن «ثبت مشاهدات کلاسی»، «خودارزیابی»، «ارزشیابی پژوهش محور»، و «ارزشیابی گروهی»، تعیین شد. همچنین نتایج حاصل از نظرسنجی ها حاکی از آن است که اکثر متخصصان، بسته آموزشی تدوین شده و عناصر آن را تأیید نموده و مطلوب ارزیابی کرده اند. لذا براساس یافته های این پژوهش، آموزش تفکر انتقادی درقالب بسته های آموزشی مذکور، برای کلیه پایه های تحصیلی جهت زمینه سازی و پرورش افرادی معتقد، متدّین، هشیار و آگاه با ذهن فلسفی پیشنهاد شده است.
تبیین چارچوب مفهومی برنامه درسی سنجش شده دوره کارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
239 - 217
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه چارچویی مفهومی برای برنامه سنجش شده بر اساس ادراکات و تجربیات ذینفعان برنامه درسی دوره کارشناسی انجام شد. روش: با رویکرد کیفی پژوهش و روش نمونه گیری هدفمند، تجارب و ادراکات 31 نفر (17 عضو هیئت علمی، 12 دانشجوی دوره کارشناسی، 2 کارشناس دفتر برنامه ریزی آموزش عالی) از دانشگاه های علامه طباطبایی، تهران و خوارزمی، دانشگاه علوم پزشکی ارتش و دفتر برنامه-ریزی آموزش از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند مورد کاوش قرار گرفت. جمع آوری و تحلیل داده به صورت مداوم تا رسیدن به اشباع نظری از طریق فرایند مقایسه مداوم تداوم یافت. یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از کدگذاری باز، محوری و انتخابی منجر به شناسایی دو مقوله اصلی « فرایندهای طراحی سنجش» و «فرایندهای قضاوتی سنجش» و شش مقوله فرعی « تعیین نقشه سنجش»، « انتخاب روش سنجش»، «تعیین افراد شرکت کننده در سنجش»، «زمینه سازی فرهنگی»، «سنجش یادگیری» و «نظارت بر سنجش» گردید. در مجموع، برنامه درسی سنجش شده ماهیتی سیال دارد و به دنبال آنست که از طریق نگاهی تعاملی (برگشت به عقب و نگاه به بافت اجرایی سنجش) زمینه تغییرات مناسب در دانشجویان و بهبود کیفیت یادگیری را بررسی کند.
شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر بر کیفیت آموزشی دوره کارشناسی دانشگاه های افسری آجا از دیدگاه دانشجویان (مورد مطالعه: یکی از دانشگاه های افسری آجا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون نظامی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۶
51 - 76
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، به منظور شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر کیفیت آموزش دوره کارشناسی دانشگاه های افسری آجا از دیدگاه دانشجویان، با استناد به الگوی ارزشیابی سیپ انجام شد. جامعه آماری در بخش کیفی، شامل اساتید یکی از دانشگاه های افسری آجا بوده که 63 نفر از آنان در قالب «گروه های متمرکز» به شیوه هدفمند، و در بخش کمی نیز با استناد به جدول جرسی و مورگان، 256 نفر از دانشجویان این دانشگاه به روش نمونه گیری طبقه ای- تصادفی انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده های واقعی از «مطالعات میدانی» با استفاده از ابزار «مصاحبه نیمه ساختاریافته» و «پرسشنامه بسته» استفاده شد. با تحلیل محتوای کیفی مصاحبه ها، 150 عامل شناسایی که بر اساس آن، پرسشنامه ای با 114 گویه تنظیم و داده های استخراجی با استفاده از «آزمون T مستقل تک نمونه ای» با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفتند. برابر نتایج به دست آمده از میان گزاره های شناسایی شده تنها 37 گویه به عنوان عوامل مؤثر معرفی و از میان آن ها گزاره های «تغذیه مناسب» و «ویژگی های شخصیتی فرماندهان دانشجویان» به عنوان مهم ترین عوامل انتخاب شدند.
شناسایی و تبیین بایسته های راهبرد یاددهی-یادگیری پروژه محور، متناسب با ویژگی های نسلی دانشجویان امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف شناسایی و تبیین بایسته های راهبرد یاددهی-یادگیری پروژه محور متناسب با ویژگی های نسلی دانشجویان دوره کارشناسی امروز انجام شد. روش پژوهش آمیخته اکتشافی است. در بخش کیفی از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمّی از ابزار پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. تحلیل یافته ها در قسمت کیفی بر مبنای نظریه داده بنیاد و در قسمت کمّی، توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری در بخش کیفی، صاحب نظران در دو حوزه علوم تربیتی و علوم اجتماعی بود که نمونه از بین آنها به صورت هدفمند و شبکه ای از متخصصان، تا حد اشباع اطلاعات، ادامه یافت. در بخش کمّی نیز جامعه آماری شامل اعضای هیأت علمی و دانشجویان دوره کارشناسی از دانشکده های علوم تربیتی و علوم اجتماعی دو دانشگاه تهران و اصفهان در سال تحصیلی 1399-1398 بود که نمونه پژوهش از بین آنها به روش تصادفی طبقه ای، متناسب با حجم افراد جامعه آماری انتخاب شد. روایی محتوایی پرسشنامه و مصاحبه طبق نظر متخصصان و پایایی پرسشنامه نیز از طریق آلفای کرونباخ با مقدار 86/0 مناسب برآورد شد. بر اساس یافته های پژوهش، مهم ترین بایسته های راهبرد یاددهی-یادگیری پروژه محور، متناسب با ویژگی های نسلی دانشجویان کارشناسی امروز عبارتند از: «تلفیق علم و عمل در تدریس»، «تدارک بازدیدها و سفرهای علمی»، «تهیه فیلم و عکس آموزشی»، «ارائه سمینارهای درسی»، «نگارش مقاله»، «مصاحبه علمی با افراد ذی صلاح»، «ترجمه آثار ارزشمند علمی» و «ساخت ابزارهای کمک درسی». در نتیجه انگیزه مندی تحصیلی و رشد علمی دانشجویان امروز منوط به کاربست بایسته های مذکور در یاددهی-یادگیری پروژه محور است. از این رو به مدرسان توصیه می گردد به منظور تدریس اثربخش و استفاده بهینه از فرصت های آموزشی، از بکارگیری آنها غفلت نورزند.
تاریخ برنامه درسی آموزش عمومی دوره کارشناسی در ایران: یک مطالعه اسنادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی روند تاریخی برنامه درسی عمومی دوره کارشناسی در ایران در بازه زمانی 1313 تا 1398 انجام شده است. در این راستا با استفاده از «روش پژوهش اسنادی» اسناد چاپی و غیرچاپی در دانشگاه ها و همین طور در پایگاه های علمی ایرانی با کلمات کلیدی «دروس عمومی دانشگاه»، «تاریخ دانشگاه تهران»، «تاریخ دانشگاه ملی»، «تاریخ دانشگاه تبریز»، «تاریخ دانشگاه پهلوی»، «برنامه درسی عمومی دانشگاهی»، «مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی» به صورت نظام مند بررسی گردید. برای تحلیل داده از تحلیل تماتیک با رویکرد استقرایی استفاده گردید. یافته ها در خصوص تحول برنامه درسی عمومی منجر به شناسایی سه شکل از برنامه درسی عمومی در سایه (1345- 1313)، برنامه درسی عمومی آشکار (1357- 1345)، و برنامه درسی معارف اسلامی و آگاهی عمومی (1398- 1360)، شده است. در مجموع، یافته های این پژوهش می تواند در توصیف تاریخ و چگونگی شکل گیری برنامه درسی عمومی در دانشگاه های ایرانی آگاهی بخش باشد.کلمات کلیدی: تاریخ برنامه درسی عمومی، دوره کارشناسی، دانشگاه ایرانی، مطالعه اسنادی
واکاوی اهداف طراحی برنامه درسی مهارتهای مطالعه و یادگیری برای دانشجویان دوره کارشناسی در نظام آموزش عالی ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: آگاهی از مهارتهای مطالعه و یادگیری یکی از مهمترین راهکارهای عملی در راستای بهبود کیفیت آموزش و توانمند سازی دانشجویان در کسب موفقیت تحصیلی است. هدف از پژوهش حاضر واکاوی اهداف طراحی برنامه درسی مهارتهای مطالعه و یادگیری برای دانشجویان دوره کارشناسی در نظام آموزش عالی ایران بود. روش: پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوای قراردادی انجام شد. مشارکت کنندگان را، 15 نفر از متخصصان روانشناسی تربیتی و علوم تربیتی در سال تحصیلی(98-97) و 18 سند مکتوب مرتبط با مهارتهای مطالعه و یادگیری شامل شدند. برای انتخاب افراد ازروش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته تا مرحله اشباع، گردآوری و با نرم افزار MAXQDA10 تجزیه و تحلیل داده ها انجام شد. یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل یافته ها شامل118 کد اولیه بود، که در نهایت با ادغام کدها 33کدنهایی،7 زیر طبقه و در2طبقه اصلی ارائه گردید؛که طبقه اصلی« ارتقا سطح توانایی فردی» شامل زیر طبقات:« بالا بردن سطح خویشتن نگری و خودبهره وری»، «بالا بردن سطح توانمندی حافظه و یادگیری اثربخش»،« ایجاد شوق و انگیزه در یادگیری»و «توجه به استعدادهای فطری و ذاتی»و طبقه اصلی« کیفی سازی آموزشی» با زیر طبقات« ارتقاء کیفیت آموزشی در آموزش عالی»، «تربیت دانشجوی منتقد و نقد پذیر»و « مدیریت زمان» را شامل شدند. نتیجه گیری: با توجه به اهمیت آشنایی دانشجویان با مهارتهای مطالعه ویادگیری که موجب ارتقاء سطح عملکرد و پیشرفت تحصیلی آنها می شود، پیش بینی درسی تحت عنوان مهارتهای مطالعه و یادگیری در برنامه درسی دانشجویان دوره کارشناسی ضروری به نظر می رسد.
وضعیت مؤلفه های الگوی برنامه درسی کارورزی دوره کارشناسی دانشگاه فرهنگیان (امکان سنجی اجرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
155 - 127
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی و امکان سنجی اجرای مولفه های الگوی برنامه درسی کارورزی در دوره کارشناسی دانشگاه فرهنگیان بود. این پژوهش بر مبنای هدف از نوع کاربردی و از حیث روش به دست آوردن داده ها از نوع توصیفی- پیمایشی می باشد. جامعه آماری این پژوهش کلیه متخصصان برنامه ریزی درسی دانشگاه های شهر تهران و کارشناسان گروه های درسی دفتر تألیف و اساتید و معلمان راهنما کارورزی شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 می باشند. با استفاده از جدول مورگان و روش تصادفی طبقه ای به ترتیب برای متخصصان برنامه ریزی درسی 52 نفر و برای استادان و معلمان 84 نفر برآورد گردیده است. ابزار این پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی پرسش نامه، توسط 6 نفر از صاحب نظران حوزه برنامه درسی و اساتید تأیید شد. مقدار آلفای کرونباخ برای کل پرسش نامه 89/0 بود. نتایج آزمون t تک متغیری نشان داد که در کل میانگین مولفه ها و شاخص های برنامه درسی کارورزی دوره کارشناسی دانشگاه فرهنگیان با میانگین فرضی نمونه، در سطح معناداری 05/0 تفاوت معناداری وجود دارد (05/0p-value ≤). بنابراین می توان این چنین استنباط کرد که میزان «مولفه ها و شاخص های برنامه درسی کارورزی دوره کارشناسی دانشگاه فرهنگیان» در حد «پایین تر از میانگین» ارزیابی شده است. بنابراین وضعیت شاخص های برنامه درسی کارورزی دوره کارشناسی دانشگاه فرهنگیان در اجرا مساعد نیست.
تحلیلی پیرامون برنامه های آموزش جغرافیا در دانشگاه های ایران (مطالعه موردی: طرح ایجاد دوره کارشناسی جغرافیا و برنامه ریزی روستایی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال سوم بهار ۱۳۸۵ شماره ۱ (پیاپی ۹)
23 - 39
حوزه های تخصصی:
در جهانی که به واسطه گسترش مرزهای علوم و فنون به سرعت تغییر و تحول می یابد، قلمرو چشم اندازهای جغرافیایی نیز تغییر شکل می دهند. به تبع آن جغرافیا و نیز جغرافیدانان از این تغییرات تاثیر پذیرفته و نمی توانند بی تفاوت باشند . در جامعه ما نیز با توجه به تحولات ایجاد شده در زمینه های مختلف، در جهت مرتفع ساختن تنگناها و مشکلات محیطی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، برنامه های آموزشی را باید به شکلی هدایت نمود که از یک طرف خلأ ناشی از عدم به کارگیری این دانش در مقیاس وسیع در کشور پر شده و از سوی دیگر با تحول و هدایت آموزش جغرافیا در دانشگاه ها ومؤسسات آموزش عالی کشور، جایگاه واقعی آن در سرزمین آرایی وآماده نمودن مکان ها برای انسان و تأمین بهروزی گروه های انسانی در حدی که در قلمرو و حیطه این علم بوده و به علمیت آن بیافزاید، نشان داده شود . در این مقاله نگارنده، بابهره گیری از تجربیات، منابع و اطلاعات به بررسی موضوعاتی ؛ مانند محتوای برنامه های آموزشی و جنبه های کاربردی آن قبل و بعد از انقلاب فرهنگی، تغییر و تحول در عناوین دروس با حفظ علمیت جغرافیایی آن، جایگاه جغرافیا در ساختار نظام آموزش عالی کشور و ایجاد تخصص در رشته و گرایش های جغرافیا اشاره داشته و سپس به ارائه طرح ایجاد دوره کارشناسی جغرافیا و برنامه ریزی روستایی بر اساس نیازهای موجود، به عنوان نتیجه گیری و پیشنهاد پرداخته شده است.
شناسایی و تبیین بایسته های راهبرد یاددهی-یادگیری خود راهبر، متناسب با ویژگی های نسلی دانشجویان امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف شناسایی و تبیین بایسته های راهبرد یاددهی-یادگیری خودراهبر، متناسب با ویژگی های نسلی دانشجویان دوره کارشناسی امروز با روش آمیخته (اکتشافی متوالی) انجام شد. در بخش کیفی با 29 نفر از افراد صاحب نظر کشوری در موضوع تحقیق، مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد و به روش تحلیل محتوا به صورت ساختاری و تفسیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. جامعه آماری بخش کمی شامل اعضای هیأت علمی و دانشجویان دوره کارشناسی بود که نمونه پژوهش از بین آنها به روش طبقه ای، متناسب با حجم، انتخاب شد. داده های بخش کمی از طریق پرسشنامه محقق ساخته، مستخرج از بخش کیفی جمع آوری شد و برای تحلیل آن از آمار توصیفی و استنباطی بهره گیری شد. بر اساس یافته های پژوهش، از منظر صاحب نظران، اساتید و دانشجویان، 9 شاخص، جزء مهمترین بایسته های راهبرد یاددهی-یادگیری خودراهبر، متناسب با ویژگی های نسلی دانشجویان دوره کارشناسی امروز هستند که می بایست مورد توجه مدرسان قرار گیرد. در میان این نه شاخص، پنج عنصر«ضرورت خودمدیریتی دانشجویان در یادگیری»، «مشارکت دهی دانشجویان در تدریس»، «هدایت دانشجویان به یادگیری مادام العمر»، «توجه به استعداد فردی دانشجویان در شکل انجام تکالیف» و «کاربست روش های تدریس مورد علاقه دانشجویان» در صدر قرار دارند.
پیش بایست های راهبرد یاددهی-یادگیری دیالوژیک، متناسب با ویژگی های نسلی دانشجویان دوره کارشناسی امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف شناسایی و تبیین پیش بایست های راهبرد یاددهی-یادگیری دیالوژیک، متناسب با ویژگی های نسلی دانشجویان کارشناسی امروز با روش آمیخته اکتشافی انجام شد. ابزارهای مورد استفاده در بخشهای کیفی و کمی، به ترتیب، مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته بود. تحلیل یافته ها در قسمت کیفی بر مبنای نظریه داده بنیاد و در قسمت کمی، توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری بخش کیفی، صاحب نظران دو حوزه علوم تربیتی و علوم اجتماعی بود که نمونه از بین آنها به صورت هدفمند، تا حد اشباع اطلاعات، ادامه یافت. جامعه آماری بخش کمی شامل اساتید و دانشجویان دوره کارشناسی بود که نمونه از بین آنها به روش تصادفی طبقه ای، متناسب با حجم انتخاب شد. بر اساس یافته ها، 8 پیش بایست مهم مورد شناسایی واقع شد که در میان آنها، «ایجاد زمینه های بحث و نقد علمی در تدریس» در صدر قرار دارد. در نتیجه، انگیزه مندی تحصیلی و رشد علمی دانشجویان امروز، منوط به اهتمام مدرسان در کاربست پیش بایست های مذکور است.
بررسی دیدگاه نو دانشجویان نسبت به یادگیری در فضای مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش عالی ایران سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
۶۵-۴۳
حوزه های تخصصی:
یادگیری در فضای مجازی مفهومی است که با توجه به فناوری های نوین در عرصه تعلیم و تربیت موردتوجه بوده است؛ اما امروزه به دلیل شیوع ناگهانی ویروس کرونا، یادگیری در بستر فضای مجازی همگانی شده است، به طوری که غالب مؤسسات آموزش عالی بر مبنای فضای مجازی فعالیت می کنند. بااین حال برای بسیاری از دانشجویان به ویژه نو دانشجویان دوره کارشناسی که با فضای یادگیری سنتی عجین شدند با تجربیات متفاوتی همراه بودند. این پژوهش با هدف شناسایی بررسی دیدگاه نو دانشجویان دوره کارشناسی به یادگیری در بستر فضای مجازی به مطالعه می پردازد. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی انجام شده و روش منتخب در این پژوهش پدیدارشناسی از نوع توصیفی بوده است. میدان پژوهش موردمطالعه نو دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه تهران، شهید بهشتی، علامه طباطبائی، گیلان، یزد می باشد که بر اساس ملاک های تعیین شده به صورت هدفمند از نوع مطلوب و ملاک محور انتخاب شدند و درنهایت با 22 نفر از نو دانشجویان مصاحبه نیمه ساختاریافته ای ترتیب داده شد. با تحلیل و بررسی داده ها، یافته ها به چهار مضمون اصلی و 18 زیر مضمون فرعی استخراج گشت که مضامین اصلی عبارت اند از: عوامل مربوط به دانشگاه، عوامل مربوط به اساتید، عوامل درون فردی دانشجویان و عوامل میان فردی دانشجویان. نتایج حاکی از آن است، یادگیری در فضای مجازی موانع زیادی برای دانشجویان به وجود آورده است. لذا توصیه می شود مسئولین، مدیران و اساتید دانشگاه ها، تدابیر و تصمیمات مقتضی، قوانین موردنیاز در شرایط کنونی را تدوین کنند. همچنین بستر موردنیاز برای تغییر رویکرد یادگیری سنتی به یادگیری در بستر فضای مجازی و ترکیبی را در جهت اعتلای آموزش عالی فراهم نمایند.
بازنگری تطبیقی برنامه آموزش پایه طراحی در دوره کارشناسی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بازنگری محتوای دروس پایه طراحی در دوره کارشناسی معماری می پردازد. در این دوره که هشت تا نه نیم سال تحصیلی به طول می کشد، کارگاه های سه نیم سال اول تحت عنوان دروس پایه شناخته می شود و با وجود طرح درس ارائه شده از سوی شورای عالی برنامه ریزی، تنظیم دقیق محتوای آنها به عهده مدرسان دروس پایه در دانشکده های مختلف است. برای به روزرسانی محتوای این دوره و تطابق آن با ضرورت های آموزشی، لازم است تا محتوای این برنامه به طور ادواری بازنگری شود. در این پژوهش روش بازنگری مقایسه تطبیقی برنامه دوره پایه در دانشگاه های اصلی کشور و دانشگاه های معتبر خارجی است. بر این اساس در بخش نخست، برنامه آموزشی دوره کارشناسی معماری در یازده دانشگاه معتبر خارجی (آمریکا، انگلیس، استرالیا و ترکیه ) بررسی شده است و سرفصل های اصلی آموزش پایه در هر دانشگاه استخراج شده است. در بخش دوم، دوره آموزش پایه و سرفصل های اصلی آن در سه دانشگاه اصلی کشور، به تفکیک مطالعه شده است. در بخش سوم، بر اساس مقایسه برنامه آموزش پایه در دانشگاه های خارجی و داخلی و بررسی موضوعات مشترک و متفاوت میان سرفصل ها، سرفصل های اصلی آموزش پایه در قالب سه بخش آموزش مهارت های پایه ، پرورش مهارت های تکمیلی و آموزش مقدماتی برای آغاز طراحی معماری تدوین شده است.
مقایسه تطبیقی دوره کارشناسی ارشد پیوسته با کارشناسی ارشد ناپیوسته معماری در ایران از دیدگاه اساتید،کارفرمایان و دانش آموختگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارایی آموزش و نوع تربیت معماران در تعالی معماری و ارتقا فرهنگ جامعه نقش به سزایی دارد. مقایسه محتوای آموزش با یکدیگر، از روش های مورد استفاده متخصصین برای شناسایی نقاط ضعف و قوت سیستم آموزشی است. از حدود80سال پیش، آموزش آکادمیک معماری در دو مقطع کاردانی و کارشناسی ارشد پیوسته جهت تربیت نقشه کش و معمار تعریف و با یک امتحان ورودی تشریحی آغاز گردید. از سال1372، بخش تشریحی امتحان حذف و در سال1377دوره کارشناسی پایه ریزی شد. مسئله پژوهشی حاضر، بررسی و مقایسه آموزش معماری به شیوه کارشناسی ارشد پیوسته با شیوه کارشناسی و کارشناسی ارشد ناپیوسته، از دیدگاه اساتید، کارفرمایان و فارغ التحصیلان می باشد. این تحقیق یک پژوهش کاربردی، به شیوه توصیفی تطبیقی است که با استفاده از روش جرج بردی در چهار مرحله؛ توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه انجام شد .در مرحله اول، محتوای آموزش معماری و اهداف برنامه توصیف شدند. سپس در مورد این محتوا(دانش، بینش و توانش)، تفسیرها و نظرات اساتید، کارفرمایان و دانش آموختگان دو دوره و دانشجویان با مصاحبه و پرسشنامه، اخذ گردید و پس از همجوارسازی، مقایسه انجام گرفت. که نتیجه بررسی حاکی از مناسب تر بودن دوره کارشناسی ارشد پیوسته از دیدگاه ایشان می باشد. پیشنهاد می گردد ضمن احیا دوره کارشناسی-ارشد پیوسته، دوره کارشناسی به صورت محدود و صرفا به عنوان تربیت کمک طراح تداوم یابد.
شناسایی و تبیین بایسته های یاددهی-یادگیری الکترونیکی، متناسب با ویژگی های دانشجویان دوره کارشناسی امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۸ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
125 - 144
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف شناسایی و تبیین بایسته های یاددهی-یادگیری الکترونیکی، متناسب با ویژگی های دانشجویان دوره کارشناسی امروز انجام شد. طرح پژوهش، آمیخته و از نوع اکتشافی متوالی است. در بخش کیفی، از روش تحلیل مضمون و در بخش کمی، از شیوه توصیفی-پیمایشی استفاده شد. ابزار بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته و ابزار بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته می باشد. روایی محتوایی سؤالات پرسشنامه و مصاحبه، طبق نظر متخصصان و پایایی پرسشنامه نیز از طریق آلفای کرونباخ مناسب برآورد شد. جامعه آماری بخش کیفی، صاحب نظران در دو حوزه علوم تربیتی و علوم اجتماعی بود که نمونه از بین آنها به صورت هدفمند تا حد اشباع اطلاعات، ادامه یافت. جامعه آماریِ بخش کمی نیز شامل اساتید و دانشجویان کارشناسی از دانشکده های علوم تربیتی و علوم اجتماعی دو دانشگاه تهران و اصفهان بود که نمونه از بین آنها به روش تصادفی طبقه ای، متناسب با حجم انتخاب شد. تحلیل یافته ها در قسمت کیفی بر مبنای نظریه داده بنیاد و در قسمت کمی، بر اساس آمار توصیفی و استنباطی است. بر اساس یافته ها، مهمترین بایسته های یاددهی-یادگیری الکترونیکی، متناظر با ویژگی های دانشجویان کارشناسی امروز عبارتند از: «استفاده از پیامرسان های مجازی»، «استفاده از نرم افزارها و فیلمهای آموزشی»، «معرفی و استفاده از وب سایتهای علمی»، «ارائه آموزش های مکمل از راه دور»، «اجازه جستجوی وب درکلاس»، « ارائه تکالیف مجازی»، «برگزاری آزمون های مجازی» و «استفاده از تخته هوشمند». لذا کاربست مؤلفه های مذکور، منجر به انگیزه مندی تحصیلی و رشد علمی دانشجویان امروز می گردد. از این رو به مدرسان توصیه می گردد به منظور تدریس اثربخش و استفاده بهینه از فرصت های آموزشی، از بکارگیری آنها غفلت نورزند.
پیش بایست های راهبرد یاددهی_یادگیری مسئله محور، متناسب با ویژگی های نسلی دانشجویان کارشناسیِ رشته های علوم تربیتی و علوم اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۲شماره ۱
139-165
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی و تبیین پیش بایست های راهبرد یاددهی_یادگیری مسأله محور، متناسب با ویژگی های نسلی دانشجویان دوره کارشناسی رشته های علوم تربیتی و علوم اجتماعی با رویکرد آمیخته اکتشافی (کیفی_کمی) انجام شد. طرح پژوهش در بخش کیفی بر مبنای نظریه زمینه ای و در قسمت کمّی توصیفی_پیمایشی است. در بخش کیفی از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمّی از ابزار پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. روایی محتوایی سؤالات پرسشنامه و مصاحبه، طبق نظر 8 تن از متخصصان و پایایی پرسشنامه نیز از طریق آلفای کرونباخ با مقدار 90/0، مناسب برآورد شد. همچنین روایی پرسشنامه به لحاظ سازه از طریق تحلیل عاملی تأییدی توسط نرم افزار Amos 24 تأیید شد. به منظور افزایش دقت و صحت داده های کیفی، چهار معیار باورپذیری، اطمینان پذیری، تأییدپذیری و انتقال پذیری ملاک عمل قرار گفت. تحلیل یافته ها در قسمت کیفی بر مبنای رویکرد تحلیل مضمون (ساختاری_تفسیری) و در قسمت کمّی با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی توسط نرم افزار spss 25 انجام شد. بر اساس یافته ها، مهم ترین پیش بایست های مد نظر عبارتند از: «تلفیق مفاهیم درسی با مسائلِ واقعی زندگی»، «شناسایی و تبیین مسائل اصلی هر درس»، «ارائه و بازنمایی مفاهیم درسی در قالب مسئله»، «ارائه تکالیف مسئله محور»، «واکاوی راه حل های مختلف پیشنهادی برای هر مسئله»، «تبیین موقعیت موجود و مطلوب هر مسئله درسی»، «اولویت تلاش فکورانه بر نتیجه گرایی» و «هدایت دانشجویان در فرضیه سازی علمی و آزمون آن». در نتیجه، انگیزه مندی تحصیلی و رشد علمی دانشجویان امروز منوط به کاربست مؤلفه های یادشده است.
شناسایی و تبیین راهبردهای یاددهی-یادگیری، متناسب با ویژگی های نسلی دانشجویان کارشناسی امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تناسب راهبردهای یاددهی-یادگیری با ویژگی های نسلی مخاطبان، یکی از مهم ترین مؤلفه ها در اثربخشی آنهاست. هدف از پژوهش حاضر، کشف و تبیین راهبردهای یاددهی-یادگیری متناسب با ویژگی های نسلی دانشجویان کارشناسی مشغول به تحصیل در سال تحصیلی1400-1399 بود . این مطالعه با رویکرد کیفی و به روش تحلیل محتوا از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با صاحب نظران انجام شد. جامعه آماری شامل صاحب نظران علوم تربیتی و جامعه شناسی در آموزش عالی ایران بود و انتخاب نمونه به صورت هدفمند و گلوله برفی شامل 40 نفر از استادان صاحب نظر در موضوع تحقیق از دانشکده های علوم تربیتی و اجتماعی دانشگاه های اصفهان و تهران در سال تحصیلی 1400-1399 تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. با تحلیل ساختاری و تفسیری داده ها و از طریق فرآیند سه مرحله ای استخراج واحد های معنایی، مضامین فرعی و اصلی، راهبردهای یاددهی-یادگیری متناسب با ویژگی های نسلی دانشجویان کارشناسی امروز شامل هفت راهبرد یاددهی-یادگیری الکترونیکی، خودراهبر، پروژه محور، مشارکتی، مبتنی بر دیالوگ، حل مسئله و بدیعه پردازی شناسایی شد. براساس این پژوهش نتیجه گرفته می شود، توفیق مدرسان در یاددهی-یادگیری اثربخش نسل امروز دانشجویان کارشناسی مستلزم کاربست این راهبردها به صورت ترکیبی و با توجه به موقعیت و شرایط است.