مطالب مرتبط با کلیدواژه

مطالعه اسنادی


۱.

دانشگاه فرهنگیان: صد سال تربیت رسمی معلم در ایران، آری! تداوم دارالمعلمین مرکزی، خیر!(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تربیت معلم دارالمعلمین دانشگاه تربیت معلم دانشگاه فرهنگیان مطالعه اسنادی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۴۷ تعداد دانلود : ۸۹۹
بررسی اسناد تاریخ آموزش و پرورش در ایران نشان می دهد که تربیت معلمان در ایران، سابقه ای طولانی دارد. با وجود این، از زمان شروع تربیت معلم به طور رسمی و تأسیس دارالمعلمین مرکزی در ایران، صد سال می گذرد. با تغییرهای متعددی که در ساختار وزارت معارف ایجاد شد، دارالمعلمین نیز به تدریج از نظر ساختاری دچار تغییر و تحولهای بسیار شد و به حسب نیاز و شرایط ویژه سیاسی- اجتماعی، اشکال مختلفی به خود گرفت. بررسیهای تاریخی حاکی از آن است که این تحولات بیش از آنکه نشان دهنده انسجام و تداوم باشد، نمایانگر گسست و گاهی سردرگمی است. از سویی هم در ابتدای دهه 1390، مراکز مسئول آموزش معلمان، در نهادی به نام «دانشگاه فرهنگیان» تجمیع شدند. این اتفاق، صرف نظر از چرایی و چگونگی آن، تصوری نادقیق ایجاد نمود مبنی بر اینکه این دانشگاه ادامه دهنده کار دانشگاه تربیت معلم، دانشسرای عالی، دانشگاه تهران و دارالمعلمین عالی و مرکزی است. در صورتی که مطالعه اسناد موجود در ایران، به ویژه اسناد موجود در مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، نشان می دهد که بخش اول این گزاره که «تربیت معلم به طور رسمی، در ایران صد ساله شد» دقیق است و بخش دوم که «دانشگاه فرهنگیان، تداوم بدون گسستِ این صد سال است»، دقیق نیست و اصرار بر آن، سبب ایجاد شبهه و کجروی می شود. همچنین، این مقاله به دنبال ارزیابی عملکرد نهادهای تربیت معلم در صد سال گذشته و قضاوت در مورد بهتر یا بدتر بودن آنها نسبت به یکدیگر نیست، بلکه تلاش دارد با نمایاندن مشابهتها و تفاوتها امکان درس آموزی از سیر تاریخی این نهادها را فراهم نموده تا در رفع ابهامات، پرهیز از تکرار اشتباهها و شناخت موفقیتها مؤثر باشد.
۲.

تاریخ برنامه درسی آموزش عمومی دوره کارشناسی در ایران: یک مطالعه اسنادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تاریخ برنامه درسی عمومی دوره کارشناسی دانشگاه ایرانی مطالعه اسنادی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۴ تعداد دانلود : ۳۴۰
این مطالعه با هدف بررسی روند تاریخی برنامه درسی عمومی دوره کارشناسی در ایران در بازه زمانی 1313 تا 1398 انجام شده است. در این راستا با استفاده از «روش پژوهش اسنادی» اسناد چاپی و غیرچاپی در دانشگاه ها و همین طور در پایگاه های علمی ایرانی با کلمات کلیدی «دروس عمومی دانشگاه»، «تاریخ دانشگاه تهران»، «تاریخ دانشگاه ملی»، «تاریخ دانشگاه تبریز»، «تاریخ دانشگاه پهلوی»، «برنامه درسی عمومی دانشگاهی»، «مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی» به صورت نظام مند بررسی گردید. برای تحلیل داده از تحلیل تماتیک با رویکرد استقرایی استفاده گردید. یافته ها در خصوص تحول برنامه درسی عمومی منجر به شناسایی سه شکل از برنامه درسی عمومی در سایه (1345- 1313)، برنامه درسی عمومی آشکار (1357- 1345)، و برنامه درسی معارف اسلامی و آگاهی عمومی (1398- 1360)، شده است. در مجموع، یافته های این پژوهش می تواند در توصیف تاریخ و چگونگی شکل گیری برنامه درسی عمومی در دانشگاه های ایرانی آگاهی بخش باشد.کلمات کلیدی: تاریخ برنامه درسی عمومی، دوره کارشناسی، دانشگاه ایرانی، مطالعه اسنادی
۳.

تحلیلی بر عوامل و مؤلفه های منظر شهرهای اسلامی با تأکید بر بازار قدیم

کلیدواژه‌ها: شهر اسلامی منظر شهرهای اسلامی بازار قدیم تحلیل کیفی MAXQDA مطالعه اسنادی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۶ تعداد دانلود : ۱۵۶
زمینه و هدف: ناحیه تاریخی شهرها میراث ارزشمندی است که در طول زمان در هویت بخشی به حیات شهری نقش ویژه ای ایفا می کند. لذا در این میان شناخت تاریخی عناصر تشکیل دهنده شهرها و نقش پایداری آن ها در پویایی و ماندگاری شهرها بسیار تعیین کننده است. در این میان بازار از دیرباز تاکنون یکی از محل های اجتماعی و پراهمیت هم از نظر اقتصادی و هم از نظر فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و شهری بوده است.روش شناسی: در این مقاله با شناخت مقوله بازار و نقش آن در توسعه شهر و بالاخص شهرهای اسلامی به شناسایی عوامل موثر بر بازار قدیم در جهت تحلیل چهره و عملکرد بازار با استفاده از روش تحلیل کیفی و براساس مطالعه اسنادی و با استفاده از نرم افزار MAXQDA پرداخته شده است.یافته ها و نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان داد که  در مطالعات گذشته 9 مولفه اصلی دربرگیرنده 91 مولفه های فرعی مختلف وجود دارد. که عبارتند از: خصوصیات بازار، معماری و شکل بازار، منظر شهری، اثرات اسلامی بودن بازار، ویژگی های بازار اسلامی، تغییرات و تطور بازار، مکان بازار، عناصر بازار، کارکردهای بازار. همچنین نتایج نشان داد که کارکردهای بازار شامل کارکردهای اقتصادی، سیاسی، مذهبی، فرهنگی، اجتماعی، تفریحی و ارتباطی بوده که برای انجام این کارکردها عناصر بازار شامل اجزای مختلف اقتصادی بازار (دکان، راسته اصلی و فرعی، سرا (خان)، خانبار، قیصریه، چهارسو، میدان، جلوخان و خجره)، مسجد، زیارتگاه، مدرسه، آب انبار، سقاخانه، کاروانسرا و حمام وجود داشته است.
۴.

جامعه اسلامی و فناوری های نوظهور: بررسی نسبت هوش مصنوعی و ارزش های اجتماعی مسلمانان(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: هوش مصنوعی ارزش های اجتماعی قوانین فقهی جامعه اسلامی مطالعه اسنادی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸ تعداد دانلود : ۳
مقدمه و اهداف: فناوری های نوظهور، به ویژه هوش مصنوعی (AI)، به عنوان یک نیروی تحول آفرین، در حال دگرگون سازی عمیق ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جوامع بشری هستند. این پدیده، با قابلیت های بی نظیر خود در تحلیل داده ها و تصمیم گیری خودکار، افق های تازه ای را پیش روی انسان گشودهص است. باوجوداین، گسترش سریع آن، پرسش های بنیادینی را در مورد نسبت این فناوری با ارزش های انسانی و دینی، به ویژه در جوامع اسلامی، مطرح کرده است. هویت جمعی و ارزش های اجتماعی مسلمانان از بطن تعالیم دینی سرچشمه می گیرد و این جوامع در مواجهه با هوش مصنوعی با چالش های دوچندانی روبه رو هستند. این پژوهش با الهام از اصول بنیادین اسلامی مانند عدالت، حریم خصوصی، کرامت انسانی، و همبستگی اجتماعی، به عنوان معیارهایی اساسی برای ارزیابی پدیده های اجتماعی، به بررسی این رابطه می پردازد. از این منظر ارزش هایی مانند عدالت، حریم خصوصی، کرامت انسانی، و همبستگی اجتماعی، که در متون دینی ریشه دارند، معیارهایی بنیادین برای ارزیابی هرگونه پدیده اجتماعی، ازجمله فناوری های نوظهور، به شمار می روند که در این مقاله ارزیابی شده است. در شرایطی که هوش مصنوعی، به عنوان یکی از دستاوردهای برجسته عصر اطلاعات، نه تنها یک ابزار فناورانه، بلکه یک زیست بوم اطلاعاتی است که بر تمامی شئون زندگی اجتماعی تأثیر می گذارد. بنابراین، در آن میان، نظریه کاستلز در نظریه جامعه اطلاعاتی مورد توجه واقع شده و تأکید دارد که فناوری های اطلاعاتی مانند هوش مصنوعی، ساختارهای اجتماعی را دگرگون کرده و به ظهور جامعه ای شبکه ای منجر می شوند که در آن اطلاعات به منبع اصلی قدرت و تحول تبدیل می شود. ازاین رو، نظریه جامعه اطلاعاتی کاستلز نیز چهارچوبی را فراهم می آورد تا هوش مصنوعی را به مثابه یک زیست بوم اطلاعاتی در نظر بگیریم که بر ساختارهای اجتماعی و توزیع قدرت تأثیر می گذارد. هدف اصلی این مطالعه، پاسخ به این پرسش محوری است که نسبت هوش مصنوعی با این ارزش های چهارگانه چیست و آیا این فناوری در تقابل با ارزش های اسلامی قرار دارد یا می تواند به ابزاری برای تقویت آنها تبدیل شود. سرانجام تلاش می شود تا یک چهارچوب تحلیلی برای ارزیابی و تنظیم هوش مصنوعی در جوامع اسلامی ارائه شود.روش: پژوهش حاضر با هدف کاوش در نسبت میان هوش مصنوعی و ارزش های اجتماعی در جوامع اسلامی، از روش مطالعه اسنادی و مرور نظام مند بهره می برد؛ زیرا این روش، با تکیه بر تحلیل نظام مند متون و مستندات موجود، امکان بررسی عمیق منابع را فراهم می کند. در این راستا، برای تبیین ارزش های اجتماعی، منابع اسلامی شامل قرآن کریم و احادیث از منابع معتبر شیعه، از جمله کتب اربعه (الکافی، من لایحضره الفقیه، تهذیب الاحکام، و الاستبصار) و همچنین، مجموعه وسایل الشیعه بررسی شدند. برای تکمیل این تحلیل، نظرات اندیشمندان معاصر از مقالات علمی معتبر منتشر شده در پایگاه های داده ای مانند اسکوپوس و وب آو ساینس استخراج شده است. معیارهای انتخاب منابع، اعتبار علمی و انطباق آنها با موضوع پژوهش است. در نهایت، داده های گردآوری شده به صورت نظام مند تحلیل شدند. ابتدا، تأثیرات مثبت و منفی هوش مصنوعی بر هر یک از ارزش های اجتماعی (عدالت، حریم خصوصی، کرامت انسانی و همبستگی اجتماعی) دسته بندی و سپس از منظر اصول فقهی و دیدگاه های اندیشمندان تحلیل تطبیقی انجام شد تا پاسخی جامع به سؤالات پژوهش ارائه شود.یافته ها: نتایج این پژوهش نشان می دهد که هوش مصنوعی بر ارزش های اجتماعی جوامع اسلامی تأثیرات دوگانه ای دارد؛ هم فرصت هایی برای تقویت آنها فراهم می کند و هم چالش های جدی ایجاد می نماید. در زمینه عدالت اجتماعی، هوش مصنوعی می تواند با افزایش شفافیت و کارایی در سیستم های حکومتی و مالی، به توزیع عادلانه تر منابع کمک کرده و فساد را کاهش دهد. برای مثال، در اقتصاد دیجیتال اسلامی، دسترسی به خدمات مالی می تواند بهبود یابد که به تحقق عدالت اقتصادی کمک می کند. باوجوداین، هوش مصنوعی می تواند باعث تبعیض الگوریتمی شود که در آن الگوریتم ها به صورت ناخواسته علیه گروه های خاص تبعیض قائل می شوند. این امر، با ارزش اسلامی عدالت در تضاد است و می تواند اعتماد اجتماعی را تضعیف کند. در مورد حریم خصوصی، درحالی که اسلام بر حفظ حرمت افراد و تجسس نکردن تأکید دارد، هوش مصنوعی با جمع آوری گسترده داده ها از طریق نظارت جمعی، این ارزش را به خطر می اندازد. این وضعیت، احساس ناامنی در جامعه را تقویت کرده و نیازمند چهارچوب های اخلاقی قوی تر است. در زمینه کرامت انسانی، هوش مصنوعی با جایگزینی تصمیم گیری انسان در برخی امور، می تواند به تضعیف شأن و منزلت انسانی منجر شود که با تأکید اسلام بر جایگاه ویژه انسان در نظام هستی مغایرت دارد. همچنین در مورد همبستگی اجتماعی، هوش مصنوعی ممکن است با ایجاد حباب های فیلتر و انزوای اجتماعی، پیوندهای انسانی را تضعیف کند؛ درحالی که در صورت استفاده صحیح، می تواند با شخصی سازی محتوای دینی و بهبود ارتباطات، همبستگی را تقویت نماید.بحث و نتیجه گیری: بررسی های این مقاله نشان می دهد که فناوری هوش مصنوعی، به تنهایی نه ابزاری صرفاً خیرخواهانه و نه ذاتاً شرور است؛ بلکه تأثیر آن بر جوامع اسلامی تابعی از نحوه طراحی، تنظیم و به کارگیری آن است. همان طورکه نتایج پژوهش نشان می دهد، هوش مصنوعی پتانسیل تقویت ارزش های بنیادین اسلامی مانند عدالت و همبستگی را دارد؛ اما درعین حال، چالش هایی جدی مانند تبعیض الگوریتمی، نقض حریم خصوصی و تضعیف کرامت انسانی را نیز به همراه دارد که با اصول اسلامی ناسازگار است. این دوگانگی، ضرورت تدوین یک رویکرد جامع و مسئولانه را برای مواجهه با این فناوری آشکار می کند. برای پر کردن شکاف های موجود، این پژوهش بر اهمیت تلفیق اصول فقهی همچون قاعده «لاضرر» و «حفظ کرامت انسانی»، با نظریه های معاصر علوم اجتماعیمانند نظریه جامعه اطلاعاتی تأکید دارد. چنین رویکردی می تواند مبنایی برای طراحی چهارچوب های اخلاقی و حقوقی بومی باشد که هم با ارزش های دینی همخوانی داشته و هم پاسخگوی الزامات پیشرفت های فناورانه باشد. برای تحقق این امر، تدوین سیاست های شفاف در حوزه داده ها، تقویت سواد رسانه ای جامعه برای مواجهه با چالش های دیجیتال، و از همه مهم تر، همکاری مستمر میان فقها، علمای دینی و متخصصان فناوری اطلاعات ضروری است. تنها از این طریق می توان هوش مصنوعی را از یک تهدید بالقوه به ابزاری برای تحقق آرمان های اسلامی و پیشرفت اجتماعی تبدیل کرد و در جهانی که با سرعت بی سابقه در حال تغییر است، هویت فرهنگی و دینی جامعه را حفظ نمود.تعارض منافع: نویسندگان این مقاله هیچ تعارض منافعی را گزارش نمی کنند.