مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
۱۷۹.
۱۸۰.
تنظیم هیجان
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش مدل یابی ارتباط ساختاری خودشفقت ورزی و واکنش های هیجانی به شکست با واسطه گری تنظیم شناختی هیجان در رزمی کاران بود. در این پژوهش 286 ورزشکار (191 مرد و 95 زن: میانگین و انحراف معیار سنی=98/20 ± 30/3) از سبک مختلف رزمی (تکواندو، کاراته، جودو و ووشو) حاضر در مسابقات لیگ شرکت و مقیاس های خودشفقت ورزی، عواطف منفی، و تنظیم شناختی هیجان را تکمیل کردند. از تحلیل مسیر به منظور ارزیابی مدل پیشنهادی استفاده شد. نتایج نشان داد که خودشفقت ورزی اثرات مستقیم و غیرمستقیم بر کاهش پاسخ های هیجانی منفی به شکست دارد. علاوه بر این، نتایج نشان داد که ابعاد سازگار و ناسازگار تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین خودشفقت ورزی و پاسخ های هیجانی به شکست نقش واسطه ای جزئی دارند. این مطالعه نشان می دهد که خودشفقت ورزی یک سازه مناسب برای درک پاسخ های هیجانی ورزشکاران به شکست است، و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان به عنوان مکانسیم های زیربنایی در این فرایند دخیل هستند، از این رو توجه به رشد خودشفقت ورزی در رزمی کاران با تأکید بر بهبود تنظیم هیجان سازگار و کاهش تنظیم هیجان ناسازگار در راستای بازیابی بهتر از شکست و کاهش اثرات منفی آن را پیشنهاد می کند.
بررسی و تحلیل نقش اشتیاق و انگیزش تحصیلی در پیشرفت دانش آموزان
در هر نظام آموزشی، پیشرفت و عملکرد تحصیلی به عنوان مهم ترین شاخص توفیق فعالیت های علمی و آموزشی محسوب می شود، بررسی عوامل مؤثر بر وضعیت تحصیلی دانش آموزان از اهمیت خاصی نزد پژوهشگران علوم تربیتی و روان شناسی برخوردار است. از جمله عوامل مؤثر بر وضعیت تحصیلی می توان به خانواده و کارکردهای آن اشاره نمود.خانواده چیزی بیش از مجموعه افرادی است که در یک فضای مادی و روانی بسر می برند. خانواده یک نظام اجتماعی و طبیعی است که ویژگی های خاص خود را دارد و نهاد اولیه هر جامعه ای به شمار می رود که کانون ظهور عواطف انسانی و روابط صمیمانه میان افراد است و می توان گفت "عملکرد خانواده " تأثیر مستقیم و بسزایی بر عملکرد جامعه دارد. خانواده های دانش آموزان پیشرفت کننده به طور کلی به اینکه فرزندان شان چگونه عمل می کنند، علاقه مندتر و در مورد برنامه هایشان در کلاس بیشتر تشویق کننده هستند، این والدین به طور فعالانه تری علاقه های تحصیلی را در فرزندان شان ارتقا می دهند و یک اسناد مثبت نسبت به مدرسه و معلم را در کودک خود تقویت می کنند. آن ها نسبت به والدین افراد افت کننده در تحصیل بیشتر احتمال دارد به تلاش های تحصیلی و بیان روشن انتظارات از فرزندان اهیت بدهند.
رابطه اضطراب سلامت و تنظیم هیجان با شایعه در شبکه اجتماعی در زمان کرونا
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین رابطه اضطراب سلامت و تنظیم هیجان با شایعه در شبکه اجتماعی در زمان کرونا در دوران همه گیری ویروس کرونا بود. روش: این پژوهش از نوع توصیفی همبستگی و جامعه آماری این پژوهش کلیه افراد در قرنطینه منطقه 19 شهر تهران در سال 1399 بود. نمونه آماری شامل 150 نفر که با روش نمونه گیری دسترس مشخص شد. ابزار پژوهش پرسشنامه اضطراب سلامت سالکوسیس و وارویک (2002)، تنظیم شناختی هیجانی گارنفسکی و کرایج (2006) و پرسشنامه شایعه پراکنی کیم و ووباک (2010) بود و داده های جمع آوری شده با استفاده از روش تحلیل همبستگی و رگرسیون چندگانه تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد، متغیر اضطراب سلامت به صورت مثبت و معنادار شایعه را پیش بینی می کند. همچنین متغیر تمرکز مثبت مجدد و برنامه ریزی به صورت منفی و معنادار شایعه را پیش بینی می کند. (01/0> P ). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش پیشنهاد می شود که روان شناسان در این شرایط خطیر و بحرانی با ارائه برنامه هایی کمک به ارتقای سلامت و بهزیستی شهروندان نمایند تا نگرانی هایی به وجود آمده از این شرایط تعدیل شود.
اثربخشی قصه گویی دیجیتالی بر تنظیم هیجان کودکان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر استفاده از قصه گویی دیجیتالی بر تنظیم هیجان در کودکان دارای اختلال طیف اتیسم صورت گرفت. این پژوهش با روش شبه آزمایشی و با دو گروه آزمایش و کنترل، با پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد. جامعه آماری پژوهش کلیه کودکان دارای اختلال طیف اتیسم مراجعه کننده به کلینیک مادر و کودک وابسته به دانشگاه شهید بهشتی بود. 20 نفر از کودکان دارای اختلال طیف اتیسم به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برای آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 45 دقیقه ای برنامه مداخله قصه گویی دیجیتالی به صورت انفرادی ارائه شد. به منظور ارزیابی متغیر وابسته از سیاهه تنظیم هیجان (شیلدز و سیچتی، 1998) استفاده شد. داده های جمع آوری شده توسط تحلیل کوواریانس مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که برنامه مداخله به طور معناداری در افزایش تنظیم هیجان در آزمودنی های گروه آزمایش موثر بوده است. در پایان استفاده از قصه گویی دیجیتالی به منظور ارتقای تنظیم هیجان کودکان دارای اختلال اتیسم مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
اثربخشی آموزش خوردن آگاهانه مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش وزن ، خودکارآمدی ، تنظیم هیجان و تغذیه سالم در زنان مبتلا به چاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
101 - 113
حوزه های تخصصی:
اهداف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش خوردن آگاهانه مبتنی بر ذهن آگاهی بر; کاهش وزن، خودکارآمدی، تنظیم هیجانی و تغذیه سالم زنان مبتلا به چاقی است. مواد و روش ها: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس-آزمون- پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری، زنان چاق باشاخص توده بدنی( BMI) بالاتر یا برابر ۲۵ شهر کرج در سال ۱۳۹۸ بود. ۴۰ نفر با توجه به معیارهای ورود و نمونه گیری هدفمند به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. وزن با ترازو ، خود کارآمدی با پرسشنامه سبک زندگی مبتنی بر خودکارآمدی وزن و خوردن هیجانی بامقیاس دشواری در تنظیم هیجان و تغذیه با چک لیست سنجش شد. آموزش طی ۱۲ جلسه هر جلسه ۱۵۰ دقیقه و داده ها با طرح تحلیل آمیخته، نرم افزار 22SPSS و سطح معناداری ۰۵/۰ و۰۱/۰ در نهایت برای۳۳ نفر تحلیل شد. یافته ها: نشان داداین آموزش برکاهش وزن (۰۰۱/ ۰=P)، خودکارآمدی (۰۰۱/ ۰=P)، تنظیم هیجانی (۰۰۱/ ۰=P) و تغذیه سالم زنان (۰۰۱/ ۰=P) اثربخش بوده است. نتیجه گیری: آموزش خوردن آگاهانه بر برکاهش وزن، خودکارآمدی ، تنظیم هیجانی و تغذیه سالم زنان مبتلا به چاقی اثربخش بود. این آموزش به متخصصان فعال در این حوزه پیشنهاد می شود.
کوید-19 و اضطراب مادران مراقب کودکان مبتلا به کم توانی عقلانی شدید و عمیق: اثربخشی آموزش تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: کوید-19 منجر به مشکلات روان شناختی زیادی در جامعه شده است. این بیماری می تواند موجب مشکلات روان شناختی از جمله اضطراب در مادران مراقب کودکان دارای کم توانی عقلانی شدید و عمیق شود. هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر علائم اضطراب در مادران مراقب کودکان کم توان عقلانی عمیق و شدید در دوره کوید-19 بود. روش : روش پژوهش نیمه آزمایشی با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را کل مادران مراقب کودکان کم توان عقلانی شدید و عمیق شهرستان رزن تشکیل دادند (88=N). برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه اضطراب بک استفاده شد. در این پژوهش 26 نفر از مادران دارای شدت علائم اضطراب در دو گروه آزمایش و کنترل به صورت تصادفی جایگزین شدند. برای گروه آزمایش آموزش تنظیم هیجان در 8 جلسه آموزش داده شد و گروه کنترل در حین جلسات آموزشی را دریافت نکردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که 72/72 درصد مادران مراقب کودکان مبتلا به کم توانی عقلانی شدید و عمیق اضطراب متوسط تا شدید و 22/60 درصد اضطراب شدید داشتند. نتایج تحلیل کواریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که آموزش تنظیم هیجان بر کاهش اضطراب مادران مراقب کودکان دارای کم توانی عقلانی شدید و عمیق در دوره کوید-19 اثربخش بوده است )05/0>p). نتیجه گیری: با توجه به نتایج، آموزش تنظیم هیجان برای کاهش علائم اضطراب مادران مراقب کودکان دارای کم توانی عقلانی شدید و عمیق پیشنهاد می شود.
نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و نگرانی در رابطه بین تاب آوری و اضطراب ابتلاء به کووید- 19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: کروناویروس ها خانواده بزرگی از ویروس ها و زیر مجموعه کروناویریده هستند که از ویروس سرماخوردگی معمولی تا عامل بیماری های شدیدتری همچون سارس، مرس و کووید ۱۹ را شامل می شود. هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و نگرانی در رابطه بین تاب آوری و اضطراب ابتلاء به کووید-19 بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمام ساکنان شهر کرج در بهار سال 1399 بود که از میان آن ها 360 نفر به روش نمونه گیری در دسترس آنلاین انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (2003)؛ پرسشنامه نگرانی ایالت پنسیلوانیا مایر و همکاران (1990)؛ پرسشنامه گارنفسکی و همکاران (2001)؛ مقیاس اضطراب بیماری کرونا علی پور و همکاران (1398) بود. جهت تحلیل داده ها از روش مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد رابطه مستقیم بین تاب آوری با راهبردهای مثبت (278/0=β، 010/0=P) و منفی (232/0-=β، 010/0=P) تنظیم شناختی هیجان و نگرانی (451/0-=β، 015/0=P) معنادار بود. رابطه مستقیم بین تاب آوری (390/0-=β، 040/0=P)، راهبردهای مثبت (270/0-=β، 006/0=P) و منفی (200/0=β، 003/0=P) تنظیم شناختی هیجان و نگرانی (226/0=β، 006/0=P) با اضطراب ابتلاء به کووید-19 معنادار بود. رابطه غیرمستقیم بین تاب آوری (178/0-=β، 007/0=P) با اضطراب ابتلاء به کووید-19 معنادار بود. نتیجه گیری: افرادی که از تاب آوری چندان بالایی برخوردار نیستند در مواجه با احتمال بالای ابتلاء به ویروس کووید-19، مستعد نگرانی درباره ابتلاء به این ویروس و متوسل شدن به راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان هستند که بر اضطراب ابتلاء به کووید-19 می افزاید.
مقایسه اثربخشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی با آموزش تنظیم هیجان بر کاهش هیجان خواهی و خودآسیب رسانی در نوجوانان مستعد اعتیاد ساکن در مراکز شبه خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۱
111 - 126
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی با تنظیم هیجان بر هیجان خواهی و خودآسیب رسانی در نوجوانان مستعد اعتیاد انجام شد. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری بود. تعداد 45 نفر از نوجوانان ساکن در مراکز شبه خانواده اداره بهزیستی شهر تهران با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با روش تصادفی در قالب دو گروه آزمایش و یک گروه گواه گمارش شدند. هر یک از گروه های آزمایش به مدت 8 جلسه آموزش داده شد و گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفت. داده ها با پرسشنامه های آمادگی به اعتیاد وید و بوچر، هیجان خواهی آرنت و خود-آسیب رسانی کلونسکی و گلن جمع آوری شدند. برای تحلیل داده ها از آزمون های تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش تنظیم هیجان در مقایسه با شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی تأثیر بیشتری بر کاهش هیجان خواهی و خود آسیب رسانی دارد و این تأثیر در دوره پیگیری ماندگار است (05/0>p). بر اساس یافته ها، جهت کاهش مشکلات روان شناختی نوجوانان مستعد اعتیاد از روش های شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و آموزش تنظیم هیجان در قالب کارگاه های آموزشی و درمانی استفاده گردد.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر کاهش دلزدگی زناشویی و نارسایی هیجانی زوجین در شرف طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضرتعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر کاهش سطح دلزدگی زناشویی و نارسایی هیجانی زوجین در شرف طلاق بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود که بر روی زنان مراجعه کننده به مرکز مداخله در بحران منطقه 2 تهران انجام شد. با استفاده از ملاک های ورود و خروج، تعداد 30 نفر زن واجد شرایط ورود به مطالعه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. قبل از شروع آموزش، از هر دو گروه پیش آزمون گرفته شد و از آنان درخواست شد تا مقیاس های دلزدگی زناشویی پایینز و نارسایی هیجانی تورنتو را تکمیل نمایند. سپس گروه آزمایش تحت آموزش تنظیم هیجان قرار گرفت. جلسات آموزش برای گروه آزمایش به صورت هفته ای یک جلسه (60 دقیقه) و به مدت 8 جلسه برگزار شد. پس از پایان جلسات از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغییره انجام شد. نتایج نشان داد که آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس بر کاهش نمرات دلزدگی زناشویی و نارسایی هیجانی زنان در معرض طلاق معنی دار بوده است (P≤0/001). یافته های این پژوهش در مجموع حاکی از اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر کاهش دلزدگی زناشویی و نارسایی هیجانی زوجین در شرف طلاق است. اجرای چنین جلساتی در مراکز مداخله در بحران و کلینیک های مددکاری اجتماعی توصیه می شود.
رابطه بازداری و برانگیختگی جنسی با عملکرد جنسی زنان: نقش واسطه ای طرح واره های شناختی فعال شده در بافت جنسی، بدتنظیمی هیجان و خُلق منفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۲
163 - 177
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای طرح واره های شناختی فعال شده در بافت جنسی، بدتنظیمی هیجانی و خُلق منفی در ارتباط بازداری و برانگیختگی جنسی با عملکرد جنسی زنان انجام پذیرفت. روش پژوهش، توصیفی- همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان شاغل در بخش اداری دانشگاه های شهر تهران و تبریز بودند که از بین آن ها 665 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داد ه ها از پرسش نامه طرح واره های شناختی فعال شده در بافت جنسی (QCSASC)، مقیاس اضطراب، افسردگی و استرس (DASS)، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان گراتز (DERS)، پرسش نامه بازداری و برانگیختگی جنسی زنان (SES-W)، پرسش نامه عملکرد جنسی زنان (FSFI) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS23 و نرم افزار LISREL8.8 استفاده شد. مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که بازداری جنسی و برانگیختگی جنسی هم به صورت مستقیم و هم غیرمستقیم (از طریق طرح واره های جنسی، بدتنظیمی هیجانی و خُلق منفی)، بر عملکرد جنسی زنان تاثیر می گذارد. ارزیابی مدل فرضی پژوهش با استفاده از شاخص های برازندگی نشان داد که مدل فرضی با مدل اندازه گیری، برازش دارد (97/0CFI=، 96/0 NFI=، 051/0 RMSEA=). همسو با مدل کنترل دوگانه، نتایج این پژوهش نشان داد که بازداری و برانگیختگی جنسی بر عملکرد جنسی زنان تاثیر دارد و هم چنین این یافته ها تاکید می کنند که در کنار عوامل فیزیولوژیکی، عوامل شناختی و هیجانی در تبیین عملکرد جنسی خیلی اهمیت دارند.
رابطه علّی تنظیم هیجان با گرایش به ایده پردازی خودکشی با میانجی گری رضایت زناشویی در زنان زلزله دیده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵)
91 - 107
حوزه های تخصصی:
چکیده هدف: هدف این پژوهش تعیین رابطه علّی تنظیم هیجان با گرایش به ایده پردازی خودکشی با میانجی گری رضایت زناشویی در زنان زلزله دیده بود. روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی و جامعه آماری 21988 نفر از زنان متأهل دارای تجربه زلزله شهرستان سرپلذهاب در سال 1397 بود که با نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 600 نفر از زنان انتخاب و پرسشنامه های تنظیم شناختی هیجانی (گرنفسکی و همکاران، 2001)، ایده پردازی خودکشی (بک، 1979) و رضایت زناشویی فرم کوتاه (اینریچ، 1979) را تکمیل نمودند. تحلیل داده ها با استفاده از ضرایب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره و مدل یابی معادلات ساختاری با نرم افزار SPSS-24 و AMOS-22 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد، مدل مفهومی پژوهش از برازش قابل قبولی برخوردار بود؛ به طور کلی، در مدل پیشنهادی پژوهش، نتایج نشان دادند که تنظیم هیجان هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم از طریق رضایت زناشویی در زنان زلزله دیده با ایده پردازی خودکشی رابطه دارد؛ همچنین، نتایج نشان داد که بین راهبرد ناسازگار هیجانی با ایده پردازی خودکشی رابطه مثبت و معنی دار اما با رضایت زناشویی رابطه منفی و معنا داری است (05/0>P). این رابطه بین راهبرد سازگار هیجانی با ایده پردازی خودکشی، منفی و معنادار و رضایت زناشویی مثبت و معنادار بود (05/0>P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان گفت تنظیم هیجان و رضایت زناشویی تعیین گرهای مهم برای ایده پردازی خودکشی در زنان زلزله دیده هستند.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گروس بر خودپنداره تحصیلی و سازگاری اجتماعی دانش آموزان مقطع متوسطه
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گروس بر خودپنداره تحصیلی و سازگاری اجتماعی دانش آموزان مقطع متوسطه شهر تهران در سال 1399 بود. پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه منطقه 2 شهر تهران بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار داده شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گروس قرار گرفتند و گروه کنترل در طول این مدت در انتظار درمان ماندند. روش جمع آوری داده ها بر اساس پرسشنامه استاندارد خودپنداره تحصیلی (دلاور، 1372) و پرسشنامه استاندارد سازگاری فردی-اجتماعی کالیفرنیا (کلارک و همکاران، 1953) انجام گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS در دو بخش توصیفی و استنباطی (مانکوا) انجام پذیرفت. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گروس باعث بهبود خودپنداره تحصیلی در دانش آموزان مقطع متوسطه شده است. همچنین یافته ها نشان داد، آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گروس باعث افزایش سازگاری (شخصی و اجتماعی) دانش آموزان شده است. بر این اساس آموزش مهارت های تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گروس می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مفید جهت افزایش خودپنداره تحصیلی و سازگاری اجتماعی و در نتیجه کارآمدی بهتر دانش آموزان به کار رود.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجانی بر مبنای مدل گراس بر عملکرد تحصیلی و حلمسئله در دانشآموزان دختر مقطع متوسطه اول
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش تنظیم هیجانی بر مبنای مدل گروس بر عملکرد تحصیلی و حل مسئله در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول در سال 1399 انجام شد. این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول منطقه 2 شهر تهران بود و با روش نمونه گیری در دسترس ، انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار داده شدند. گروه آزمایش 8 جلسه تحت آموزش تنظیم هیجان بر مبنای مدل گراس قرار گرفتند و گروه کنترل در طول این مدت در انتظار درمان ماندند. روش جمع آوری داده ها بر اساس پرسشنامه حل مسئله کسدی و لانگ (1396) انجام گرفت، همچنین عملکرد تحصیلی بر مبنای معدل دانش آموزان موردسنجش قرار گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه از طریق نرم افزار SPSS 23 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام پذیرفت. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش تنظیم هیجانی بر مبنای مدل گروس بر عملکرد تحصیلی و حل مسئله در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول تاثیرگذار است.
مقایسه اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و آموزش تنظیم هیجانی بر تنظیم هیجانی، ذهن آگاهی و همجوشی شناختی در زنان مبتلا به چاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: چاقی از جمله مشکلاتی است که شیوع آن طی دهه های گذشته، روند رو به شتابی داشته است. مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثربخشی گروه درمانی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش و تنظیم هیجانی بر همجوشی شناختی، ذهن آگاهی، تنظیم هیجانی در زنان مبتلا به چاقی انجام گرفت. روش کار: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه گواه بود. نمونه ای به حجم 45 نفر از زنان مبتلا به چاقی مراجعه کننده به درمانگاه های روان پزشکی و روان شناسی در غرب تهران به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی (آموزش تنظیم هیجان و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد) و یک گروه گواه قرار گرفتند (15 نفر در هر گروه). سپس 12 جلسه 120 دقیقه ای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و آموزش تنظیم هیجان در گروه های آزمایشی انجام شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه همجوشی شناختی، پرسشنامه ذهن آگاهی و مقیاس دشواری در تنظیم هیجان جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس با نرم افزار SPSS-21 انجام گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش تنظیم هیجان و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش همجوشی شناختی و بهبود تنظیم هیجان و ذهن آگاهی افراد مبتلا به چاقی موثر است (05/0>P). اما بین این دو درمان تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0<P). نتیجه گیری: با توجه به تایید اثربخشی آموزش تنظیم هیجان و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر درمان چاقی پیشنهاد می شود که درمانگران، این دو درمان را در کاهش همجوشی شناختی و بهبود تنظیم هیجان و ذهن آگاهی افراد دارای اضافه وزن مد نظر قرار دهند.
مقایسه مداخلات ذهن آگاهی و بازتوانی شناختی بر کاهش ولع مصرف و بدتنظیمی هیجانی در سوء مصرف کنندگان مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
205-230
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر مقایسه درمان ذهن آگاهی و بازتوانی شناختی بر ولع مصرف و بدتنظیمی هیجانی در مصرف کنندگان مواد شهر تهران بود. روش: این مطالعه یک طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش سوء مصرف کنندگان مواد مراجعه کننده به کلینیک های تخصصی درمان سوءمصرف مواد در شهر تهران بود. تعداد 47 نفر از میان این جامعه به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (گروه ذهن آگاهی=16 نفر و گروه بازتوانی شناختی=15 نفر) و یک گروه کنترل (16 نفر) به عنوان نمونه مطالعه گمارده شدند. یک گروه آزمایش 8 جلسه درمان ذهن آگاهی و گروه دیگر آزمایش 12 جلسه بازتوانی شناختی را دریافت کردند. گروه ها با مقیاس ولع مصرف و مقیاس دشواری در تنظیم عواطف مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مختلط تحلیل شدند. یافته ها: نتایج بیانگر آن بود که ذهن آگاهی و بازتوانی شناختی بدتنظیمی هیجانی و ولع مصرف را در دو گروه آزمایش به طور معنا داری کاهش دادند و ذهن آگاهی درکاهش ولع مصرف اثربخشی بالاتری داشت. نتیجه گیری: درمان مبتنی بر ذهن آگاهی و بازتوانی شناختی با کاهش وسوسه مصرف و دشواری در تنظیم هیجان می توانند مداخلات درمانی مناسبی جهت بهبودی افراد وابسته به مواد باشند.
مقایسه اثربخشی درمان ذهن آگاهی، نوروفیدبک و درمان مبتنی بر تمرینات ادراکی - حرکتی اسپارک بر دشواری تنظیم هیجان کودکان با اختلال نارسایی توجه / فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال نارسایی توجه / فزون کنشی یکی از شایع ترین اختلالات عصبی تحولی دوران کودکی است که بر ابعاد گسترده ای از کارکردهای افراد مبتلا به آن از جمله تنظیم هیجانی تأثیر دارد. بدین ترتیب پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی و مقایسه درمان های ذهن آگاهی، نوروفیدبک، و درمان مبتنی بر تمرینات ادراکی – حرکتی (اسپارک) بر تنظیم هیجان کودکان با اختلال نارسایی توجه / فزون کنشی انجام شد. روش: روش پژوهش شبه تجربی همراه با گروه گواه و طرح پژوهش از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کودکان با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی در شش ماه نخست سال 1398 شهر اصفهان بودند که 60 نفر از آنان به روش هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در چهار گروه درمان ذهن آگاهی، درمان نوروفیدبک، درمان ادراکی - حرکتی (اسپارک)، و گروه گواه جایدهی شدند. سه گروه درمانی هر یک به مدت 10 هفته تحت مداخلات مورد نظر قرار گرفتند؛ در صورتی که افراد گروه گواه مداخله ای را دریافت نکردند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه دشواری تنظیم هیجان بنفورد و همکاران (34) استفاده شد. داده های جمع آوری شده به وسیله نرم افزار SPSS و از طریق تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد در مرحله پس آزمون تفاوت معنا داری بین گروه های آزمایش با گروه گواه وجود دارد (01/0 p< ). در مقایسه گروه ها مشخص شد مداخله ذهن آگاهی، اثربخشی بیشتری نسبت به درمان نوروفیدبک داشته (05/0 p< )، ولی تفاوت معنا داری بین مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی و مداخله حسی حرکتی اسپارک مشاهده نشد (05/0 p> ). همچنین یافته های مربوط به مرحله پیگیری نشان داد گروه های مداخله ای ذهن آگاهی و اسپارک میزان اثربخشی خود را حفظ کرده اند (01/0 p< ) ولی از اثر درمانی نوروفیدبک در طی زمان کاسته شده و اثربخشی آن پایدار نمانده است (05/0 p> ). نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان بیان کرد روش ذهن آگاهی با افزایش وضوح و پذیرش هیجان ها، و مداخله فعالیت های ادراکی- حرکتی از طریق تعدیل ارتباطات عصبی در مغز، موجب تنظیم و برون ریزی هیجانی شده و زمینه را برای کاهش دشواری تنظیم هیجان مساعد می کنند.
اثربخشی برنامه فرهنگی اوقات فراغت عاطفی، رفتاری، و شناختی (عرش) بر تنظیم هیجان مادران و مهارت های اجتماعی کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هفتم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۲۵)
148-164
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: برنامه فرهنگی اوقات فراغت عرش یکی از مهم ترین برنامه هایی است که می تواند موجب کاهش مشکلات هیجانی مادران و افزایش مهارت های اجتماعی فرزندان آنها شود. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی این برنامه بر تنظیم هیجان مادران و مهارت های اجتماعی کودکان کم توان ذهنی انجام شد. روش : پژوهش حاضر، یک مطالعه شبه تجربی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه بود. نمونه مورد مطالعه 30 نفر از مادران دارای کودکان کم توان ذهنی و فرزندان آنها بودند که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. افراد گروه آزمایش در 16 جلسه در برنامه مداخله ای (هفته ای 2 جلسه 60 دقیقه ) شرکت کردند؛ در حالی که به گروه گواه، این آموزش ارائه نشد. ابزار این پژوهش مقیاس دشواری های تنظیم هیجانی (گراتز و رومر، 2004) و مهارت های اجتماعی (ماتسون و اولندیک، 1983) بود . داده ها با استفاده از آزمون t مستقل و تحلیل واریانس چندمتغیری برای نمرات افتراقی تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که برنامه فرهنگی اوقات فراغت عرش اثر معناداری بر تنظیم هیجانی مادران کودکان کم توان ذهنی (0001/0 P = و 22/11= t ) داشت. علاوه بر این، مداخله تأثیر مثبت و معناداری بر مهارت های اجتماعی فرزندان نیز داشته است (0001/0 P = و 22/10= t ). نتیجه گیری: برنامه فرهنگی اوقات فراغت عرش سبب بهبود تنظیم هیجانی در مادران و مهارت های اجتماعی در فرزندان کم توان ذهنی آنها شد؛ بنابراین، برنامه ریزی به منظور استفاده از این برنامه اهمیت ویژه ای دارد. استلزامات نتایج به دست آمده در مقاله مورد بحث قرار گرفته است.
سلامت جنسی در بین زنان متأهل و نقش باور فراشناختی و راهبردهای تنظیم هیجان در پیش بینی آن
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سلامت جنسی یکی از جنبه های اصلی سلامت است و بررسی عوامل مؤثر بر آن در مراقب ت های بهداشتی اولیه بسیار مهم است. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش باور فراشناختی و راهبردهای تنظیم هیجان در پیش بینی سلامت جنسی زنان متأهل صورت پذیرفت. روش: روش پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان متأهل شهر اردبیل در سال ۱۳۹۹ بودند . از میان جمعیت ذکر شده ۱۱۰ نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند . برای گردآوری داده ها از ابزارهای باور فراشناختی (ولز و کارت رایت هاتون)، راهبردهای تنظیم هیجان (گراس و جان، ۲۰۰۳) و سلامت جنسی (معنوی پور، ۱۳۸۸) استفاده شد. داده های پژوهش با روش های ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه در نرم افزار SPSS نسخه ۱۸ تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین باور فراشناختی ۰/۶۲- و راهبردهای تنظیم هیجان (ارزیابی مجدد ۰/۵۶ و سرکوبی ۰/۴۳-) با سلامت جنسی در زنان متأهل رابطه معناداری وجود داشت (۰/۰۵ p< ). همچنین نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که باور فراشناختی و راهبردهای تنظیم هیجان در مجموع ۰/۵۵ می توانند سلامت جنسی را در زنان متأهل تبیین کنند (۰/۰۵> p ). نتیجه گیری: با توجه به تأثیرگذاری باور فراشناختی و راهبردهای تنظیم هیجان بر سلامت جنسی در زنان متأهل، به روانشناسان و متخصصان بهداشت پیشنهاد می شود که به نقش این متغیرها در بهبود سلامت جنسی در زنان متأهل توجه بیشتری نشان دهند .
نقش اجتناب تجربی، دشواری تنظیم هیجان و نگرانی از تصویر بدنی در پیش بینی احتمال خودکشی دختران نوجوان
حوزه های تخصصی:
مقدمه: خودکشی یکی از معضلات بهداشت روانی و سومین علت مرگ و میر در بین نوجوانان است. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش اجتناب تجربی، دشواری تنظیم هیجان و نگرانی از تصویر بدنی در پیش بینی احتمال خودکشی در دختران نوجوان بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل تمامی دختران نوجوان شهر کرمانشاه در سال ۱۳۹۸ بود که به روش نمونه گیری در دسترس و با استناد به جدول مورگان تعداد ۳۵۰ نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه خودکشی در نوجوانان، پرسشنامه اجتناب تجربی بوند و همکاران، مقیاس دشواری تنظیم هیجان گراتز و رومئر و پرسشنامه نگرانی از تصویر بدنی لیلتون بود که همه پرسشنامه ها دارای اعتبار و پایایی بوده اند. به منظور تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره به روش هم زمان استفاده شد که نهایتاً داده ها به وسیله نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که اجتناب تجربی، مؤلفه های دشواری تنظیم هیجان (بجز فقدان آگاهی هیجانی)، نگرانی از تصویر بدنی بر احتمال خودکشی تأثیر معناداری دارند (۰/۰۰۱< P ). همچنین نتایج تحلیل بیانگر آن بود که متغیرهای پیش بین با هم دقیقاً می توانند ۲۷/۷ درصد احتمال خودکشی را تبیین کنند. نتیجه گیری: احتمال خودکشی در دختران نوجوان، توسط متغیرهای اجتناب تجربی، دشواری تنظیم هیجان و نگرانی از تصویر بدنی قابل پیش بینی است، بنابراین پیشنهاد می شود که روانشناسان و مشاوران جهت کاهش احتمال خودکشی نوجوانان نقش اجتناب تجربی، دشواری تنظیم هیجان و نگرانی از تصویر بدنی را مورد توجه قرار دهند.
تاثیر طرحواره درمانی هیجانی بر شدت افسردگی، بد تنظیمی هیجانی و طرحواره های هیجانی بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال افسردگی اساسی به عنوان یکی از اختلال های شایع روانشناختی است که اغلب با بی لذتی، خلق پایین، بی حالی، حواس پرتی، تغییرات خواب و اشتها و احتمال وجود افکار خودکشی مشخص می شود. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی بر شدت افسردگی، بد تنظیمی هیجانی و طرحواره های هیجانی بیماران مبتلابه اختلال افسردگی اساسی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش بیماران مبتلا به افسردگی که در سال ۱۳۹۹ به مراکز بهداشتی شهرستان خوی مراجعه کرده بودند. از میان آن ها ۳۰ نفر به طور تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. برای گروه آزمایشی جلسات درمانی یک ساعته به صورت هفتگی برگزار شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه بک ( BDI-II ) و پرسشنامه تنظیم هیجانی ( ERQ ) و پرسشنامه طرحواره های هیجانی نسخه دوم ( LESS-II ) جمع آوری شده و بعد از جمع آوری داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره در نرم افزار SPSS نسخه ۲۶ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نمرات پس آزمون شدت افسردگی، سرکوبی، ارزیابی مجدد و طرحواره های هیجانی انطباقی و غیرانطباقی نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد (۰/۰۰۱> p ). اندازه اثر طرحواره درمانی هیجانی در کاهش شدت افسردگی (۰/۸۶)، سرکوبی (۰/۶۳)، ارزیابی مجدد (۰/۶۹)، طرحواره های هیجانی انطباقی (۰/۷۴) و طرحواره های هیجانی غیرانطباقی (۰/۷۸) بود. نتیجه گیری: طرحواره درمانی هیجانی به عنوان درمانی نوظهور متمرکز بر هیجان می تواند به عنوان درمانی مؤثر و کارآ برای کاهش افسردگی، بد تنظیمی هیجانی و اصلاح طرحواره های هیجانی به کار برود.