مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
تنظیم هیجان
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم ۱۳۹۷ شماره ۴۹ ویژه نامه ۲
223-242
حوزه های تخصصی:
هدف: افراد دارای وابستگی مصرف مواد محرک با عدم شناخت صحیح از عواطف و احساسات خویش در به کار بردن درست هیجان ها مشکل دارند و این مشکلات در تنظیم هیجان ها منجر به مصرف مواد می شوند. هدف این پژوهش، تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس بر کاهش ولع و افسردگی پس از ترک در افراد وابسته به متامفتامین بود. روش : روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری افراد وابسته به متامفتامین مراجعه کننده به کلینیک ترک اعتیاد امید پویا در شهر تهران در سال 1395 بود. به روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی 15 نفر درگروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش، آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس را دریافت کردند و گروه گواه آموزش دریافت نکردند. داده ها با استفاده از پرسش نامه های سنجش ولع مصرف لحظه ای، و افسردگی (لاویبوند، 1995) به دست آمد. یافته ها : نتایج نشان داد که آموزش تنظیم هیجانی مبتنی بر مدل گراس بر کاهش ولع و افسردگی پس از ترک افراد وابسته به متامفتامین موثر است (0/01 p< ). نتیجه گیری : با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت دشواری در تنظیم هیجان ها یکی از مشکلات افراد وابسته به متامفتامین است و آموزش نحوه ابراز و مدیریت هیجانات به این افراد می تواند در کاهش ولع و افسردگی پس از ترک مواد مؤثر واقع شود.
پیش بینی تبعیت درمانی بیماران مبتلا به دیابت بر اساس خود شفقت ورزی، تنظیم هیجانی و بهزیستی معنوی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از چالش های مهم بیماران مبتلا به بیماری های مزمن، تبعیت از درمان است. عوامل متعددی بر تبعیت درمانی مؤثر است. مطالعه حاضر باهدف پیش بینی تبعیت از درمان بیماران مبتلا به دیابت بر اساس خود شفقت ورزی، تنظیم هیجانی و بهزیستی معنوی انجام شد. مواد و روش ها: این مطالعه از نوع توصیفی-همبستگی بود. نمونه پژوهش حاضر شامل 210 بیمار مبتلا به دیابت بود که به روش نمونه گیری در دسترس از بین مراجعه کنندگان به کلینیک های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انتخاب شدند. شرکت کنندگان به مقیاس های تبعیت درمانی (General Adherence Scale یا GAS)، دشواری در تنظیم هیجان (Difficulties in Emotion Regulation Scale یا DERS)، خود شفقت ورزی (Self-Compassion Scale یا SCS) و بهزیستی معنوی (Spiritual Well-Being Scale با SWB) پاسخ دادند. داده های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل رگرسیون خطی چندگانه و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 21 تحلیل شد. یافته ها: تحلیل رگرسیون خطی چندگانه به روش گام به گام نشان داد که دشواری در تنظیم هیجان و خود شفقت ورزی به طور معنا داری تبعیت از درمان بیماران مبتلا به دیابت را پیش بینی می کنند، اما بهزیستی معنوی در این مدل معنادار نبود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه اکثر مبتلایان دیابتی دارای سطح تبعیت از درمان متوسط بودند. با توجه به شیوع و اهمیت بالای دیابت، برنامه ریزی های دقیق تر جهت ارتقای مؤلفه های خود شفقت ورزی و تنظیم هیجان به عنوان عوامل مهم و تأثیرگذار در بهبود خود مراقبتی و تبعیت از درمان مبتلایان به دیابت نیاز است.
ارائه الگوی تحلیلی آسیب شناسی افسردگی با محوریت شفقت به خود برای بیماران افسرده ایرانی: بررسی نظام مند(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بررسی های اخیر پیرامون اختلالات افسردگی (Depression disorders) محدودیت ها و نارسایی هایی را در زمینه شفقت به خود (Self-compassion) در این بیماران نشان داده است. ازاین رو هدف این پژوهش شناسایی ضعف های مطالعات قبلی باهدف ارائه الگوی تحلیلی آسیب شناسی افسردگی با محوریت شفقت به خود در بیماران افسرده ایرانی است. مواد و روش ها: مقاله حاضر به روش فراتحلیل (Meta-analysis) بر روی پژوهش های قبلی انجام شد. تحلیل مطالعات پیشین مرتبط با این اختلالات با استفاده از پایگاه هایی مانند Science Direct و Civilica انجام شد. مهم ترین شاخص های مرتبط با شفقت به خود برای بیماران افسرده درنهایت از 12 پژوهش استخراج شد. یافته ها: پس از جستجو و ارزیابی کیفی مطالعات ایرانی و خارجی، تحلیل نهایی بر روی 12 مقاله انجام گرفت. تحلیل مقالات مرتبط با تأثیر شفقت به خود بر افسردگی و عوامل واسطه ای آن نشان داد افسردگی رابطه تنگاتنگی با هیجانات دارد. در اکثر پژوهش های انجام شده در این زمینه این مورد حائز اهمیت است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد می توان با سبب شناسی در سه حیطه مهم هیجانات شامل امنیت هیجانی، تنظیم هیجانی و ابراز هیجانی به پیشگیری و درمان افسردگی از طریق شفقت به خود کمک نمود.
اثر بخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تاب آوری، تنظیم هیجان و امید به زندگی در زنان مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۲۸)
167 - 183
حوزه های تخصصی:
مقدمه این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر تاب آوری، تنظیم هیجان و امید به زندگی در زنان مبتلا به دیابت شهرستان خوانسار انجام شد.روش: طرح این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون بود.ازپرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) ، پرسشنامه تنظیم شناختی گارنفسکی، کرایج (2006) و پرسشنامه امیدواری میلر وپاور(1988) جهت گردآوری داده ها استفاده شد. با روش نمونه گیری هدفمند 30 نفر از زنان مبتلا به دیابت خوانسار انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش در طی 9 جلسه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را آموزش دید.یافته ها : نتایج پژوهش نشان داد که آموزش ذهن آگاهی بر بهبود امید به زندگی در زنان مبتلا به دیابت موثر نیست(05/0P>) ولی بر بهبود تاب آوری و تنظیم هیجان در زنان مبتلا به دیابت تاثیر معنا دار دارد(05/0P
مقایسه اثربخشی توانبخشی شناختی و درمان تلفیقی توانبخشی شناختی و تنظیم هیجان بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اچ آی وی دارای مشکلات عصب شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۹)
25 - 51
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر به مقایسه اثربخشی توانبخشی شناختی و درمان ترکیبی توانبخشی شناختی و تنظیم هیجان بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به HIV دارای مشکلات عصب شناختی پرداخت. روش: طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی به صورت پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با دو گروه آزمایش بود. 46 بیمار مبتلا به اچ آی وی دارای مشکلات عصب شناختی به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (23 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش اول درمان توان بخشی شناختی آرام و گروه آزمایش دوم علاوه بر درمان توانبخشی شناختی آرام، درمان تنظیم هیجان بر پایه رفتاردرمانی دیالکتیک را نیز دریافت نمود. شرکت کنندگان، فرم کوتاه پرسشنامه کیفیت زندگی بیماران HIV را در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری کامل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد یافته ها: در مرحله پس آزمون گروه آزمایشی دوم، بهبود قابل توجهی در کیفیت زندگی داشت. در مرحله پیگیری نیز گروه آزمایش دوم نسبت به گروه آزمایش اول بهبودی بیشتری را نشان داد. با این حال، در مرحله پیگیری، هر دو گروه کاهش اندکی در مقایسه با مرحله پس آزمون داشتند نتیجه گیری: نتایج نشان داد که درمان ترکیبی توانبخشی شناختی و تنظیم هیجان در بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به HIV دارای مشکلات عصب شناختی از درمان توانبخشی شناختی به تنهایی، مؤثرتر است.
آزمون و مقایسه مدل رابطه علی ویژگی های شخصیتی با کیفیت زندگی و عملکرد تحصیلی با میانجی گری خودکارآمدی تحصیلی و تنظیم هیجان در دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۵
81 - 99
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف آزمون و مقایسه مدل رابطه علی ویژگی های شخصیتی با کیفیت زندگی و عملکرد تحصیلی با میانجی گری خودکارآمدی تحصیلی و تنظیم هیجان در دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز صورت گرفته است. جامعهآماری اینپژوهش تمامیدانشجویاندختروپسرمشغول بهتحصیل در دانشگاه شهیدچمراناهوازبودند که 350 نفر از آنها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای، به عنوان نمونه آماری انتخاب شده و به ابزارهای پژوهش(خرده مقیاس وظیفه شناسی سیاهه شخصیتی نئو، پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی- فرم کوتاه، مقیاس خودکارآمدی تحصیلی و خرده مقیاس تنظیم هیجان) پاسخ دادند. این مطالعه از نوع همبستگی با استفاده از روش تحلیل مسیر انجام شد. نتایج نشان داد که رابطه وظیفه شناسی و خودکارآمدی تحصیلی، مثبت و قوی است. رابطه خودکارآمدی تحصیلی و عملکرد تحصیلی، خودکارآمدی تحصیلی و کیفیت زندگی نیز مثبت و معنی دار است. همچنین ضریب مسیر وظیفه شناسی به کیفیت زندگی در دانشجویان دختر و ضریب مسیرهای وظیفه شناسی به تنظیم هیجان و تنظیم هیجان به کیفیت زندگی در دانشجویان پسر بیشتر بوده است. با توجه به رابطه خودکارآمدی تحصیلی با عملکرد تحصیلی و کیفیت زندگی و همچنین و رابطه تنظیم هیجان با کیفیت زندگی، می توان راهکارها یا برنامه های را برای افزایش خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان و همچنین درک، ارزیابی و کنترل هیجان ها و واکنش های هیجانی به شیوه ای سودمند مد نظر قرار داد.
غفلت و بی توجهی دوران کودکی و اختلالات درون نمود: نقش میانجی تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ششم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
112-123
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف : غفلت دوران کودکی با پیامد های منفی زیادی در نوجوانی و جوانی ارتباط دارد. از جمله این پیامدها می توان به افزایش میزان اختلالات رفتاری درون نمود اشاره کرد. شناسایی مکانیزم ارتباط بین غفلت و اختلالات درون نمود به شناسایی حلقه های مفهومی کمک می کند که می توانند محور مداخلات درمانی قرارگیرند؛ بدین ترتیب پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای تنظیم هیجان در رابطه بین غلفت و علائم اختلالات درون نمود انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. نمونه پژوهش، شامل 200 دانش آموز دختر مقطع متوسطه دوم شهر تهران بود که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های خود گزارشی کودک آزاری (محمدخانی و همکاران، 1381)، دشواری در نظم بخشی هیجان (گراتز و روئمر، 2004) و فرم خودگزارش دهی نوجوان (آخنباخ، 1991) پاسخ دادند. برای تحلیل داده های به دست امده از روش همبستگی و تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که غفلت دوران کودکی به طور غیرمستقیم و از طریق عدم آگاهی هیجانی می تواند علائم اختلالات درون نمود در دختران نوجوان را در سطح 001/0پیش بینی کند. همچنین مدل مفروض این پژوهش از برازندگی مناسب برخوردار بود. نتیجه گیری: در مجموع، نتایج نشان می دهد که بخشی از واریانس مشترک بین حلقه های مفهومی غفلت دوران کودکی و اختلالات درون نمود، نتیجه تغییرپذیری در تنظیم هیجان است.
پیش بینی اختلال علایم بدنی(جسمانی سازی) بر اساس سبک های دفاعی و تنظیم هیجان در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: جسمانی سازی یک اختلال شبه جسمی است که معاینات پزشکی قادر به توضیح علت آن نمی باشد. در پژوهش حاضر نقش سبک های دفاعی و تنظیم هیجان در اختلال جسمانی سازی بررسی گردید.روش بررسی: پژوهش حاضر به روش توصیفی، از نوع همبستگی بر روی تمامی دانشجویان مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1396-1395 انجام شد. 380 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه های جسمانی کردن( (PHQ-15 ، پرسشنامه تنظیم هیجان (ERQ)و پرسشنامه مکانیسمهای دفاعی استفاده گردید.داده های به دست آمده با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان تحلیل شدند.یافته ها: نتایج همبستگی نشان داد که، سرکوبگری هیجانی و سبک دفاعی رشد نایافته و روان آزرده رابطه مثبت و معنی داری با جسمانی سازی دارد. همچنین بر اساس تحلیل رگرسیون همزمان، سرکوبگری و سبک دفاعی رشد نایافته بیشترین توان را در پیش بینی اختلال جسمانی سازی داشت.نتیجه گیری: طبق نتایج این پژوهش در درمان اختلال جسمانی سازی عواملی چون سبک های دفاعی و تنظیم هیجان باید مورد توجه قرار بگیرند.
رابطه مهارت های ارتباطی، مسئولیت پذیری و تنظیم هیجانی با سلامت روان در کارمندان بانک ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضربه منظور تعیین رابطه مهارتهای ارتباطی، مسئولیت پذیری و تنظیم هیجان با سلامت روان در کارمندان بانک ملی شهرستان بندرانزلی اجرا شده است. روش: جامعه پژوهش شامل کلیه کارکنان شعبه های بانک ملی شهرستان بندرانزلی می باشد(134). در این پژوهش 97 نفر از کارمندان بانک به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و پرسشنامه های مهارت های ارتباطی جرابک (2004)، مقیاس مسئولیت پذیریCPI، تنظیم هیجانی گراس وجان(2003) و سلامت روانGHQ-28 را تکمیل نموده اند. تجزیه و تحلیل داده هابااستفادهازآماره های ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون گام به گام صورت گرفت. یافته ها: مهارتهای ارتباطی(درک پیام کلامی و غیر کلامی، تنظیم عواطف و قاطعیت) با سلامت روان رابطه مثبت معنادار دارند و مهارتهای ارتباطی (گوش دادن و بینش در ارتباط) با سلامت روان رابطه منفی دارند. بین مسئولیت پذیری با سلامت روان همبستگی مثبت معنی دار وجود دارد؛ ارزیابی مجدد و سرکوبی از مولفه های تنظیم هیجانی با سلامت روان رابطه منفی دارد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که ارزیابی مجدد به صورت منفی و معنادار و مسئولیت پذیری، درک پیام و قاطعیت به صورت مثبت و معنادار می توانند سلامت روان را پیش بینی کنند. نتایج نشان داد که آموزش مهارت های ارتباطی و شناخت هیجانات و آموزش شیوه های مدیریت آن، می تواند باعث افزایش سلامت روان کارکنان و در نتیجه کارآمدی بالاتر سازمان گردد.
بررسی رابطه ی نگرش های ناکارآمد با اضطراب اجتماعی در نوجوانان دانش آموز: نقش میانجی گر تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: نگرش های ناکارآمد پیچیده ترین مسائل روانی شناختی جامعه امروزی است. که در دوران کودکی با نتایج و پیامدهای منفی و طولانی مدت از جمله افزایش میزان اختلال اضطراب اجتماعی پیوند دارد. با توجه به اینکه تنظیم هیجان نقش کلیدی در ایجاد علایم اختلال اضطراب اجتماعی دارد، هدف از پژوهش حاضر آزمون نقش واسطه ای تنظیم هیجان در رابطه بین نگرش های ناکارآمد و علایم اختلال اضطراب اجتماعی بود. نمونه پژوهش حاضر شامل 241 دانش آموز دختر مقطع متوسطه دوم شهر تهران بود که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان به مقیاس اضطراب اجتماعی نوجوانان (SASA) ، مقیاس نگرش های ناکارآمد کودکان ونوجوانان (DAS-CA) وپرسشنامه تنظیم هیجانی (DERS) پاسخ دادند. در مطالعه حاضر به منظور آزمون نقش واسطه ای تنظیم هیجان در رابطه بین نگرش های ناکارآمد و علایم اختلال اضطراب اجتماعی از روش آماری مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که رابطه بین نگرش های ناکارآمد با تنظیم هیجان و اضطراب اجتماعی مثبت و معنادار بود. همچنین، در این مدل رابطه بین تنظیم هیجان با اضطراب اجتماعی نیز مثبت و معنادار بود. علاوه بر این، نتایج نشان داد که مدل مفروض واسطه مندی نسبی تنظیم هیجان در رابطه بین نگرش های ناکارآمد با اضطراب اجتماعی با داده ها برازش قابل قبولی دارد. نتایج کلی نشان داد از یک سوی، نتایج پژوهش حاضر از نقش تعیین کننده نگرش های ناکارآمد در پیش بینی علایم اختلال اضطراب اجتماعی حمایت می کند و از دیگر سوی، این نتایج نشان می دهد که تمایزیافتگی در مقادیر عددی منتسب به متغیر تنظیم هیجان در پیش بینی واریانس مشترک بین حلقه های مفهومی نگرش های ناکارآمد با اضطراب اجتماعی در نوجوانان ایفای نقش می کند.
مقایسه تنظیم هیجان و انعطاف پذیری شناختی در نمونه های غیربالینی نوجوانان با علائم اختلال اضطراب فراگیر و اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
23 - 34
حوزه های تخصصی:
مقدمه: دواختلال اضطراب فراگیر و اضطراب اجتماعی از اختلالاتی شایع در کودکان و نوجوانان بشمار می روند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه نظم دهی هیجان و انعطاف پذیری شناختی در بین نمونه های غیربالینی نوجوانان با علائم اختلال اضطراب فراگیر و اختلال اضطراب اجتماعی انجام شد. روش: با یک طرح علی مقایسه ای از جامعه آماری شامل دانش آموزان متوسطه اول شهرستان خرم آباد دو گروه بر مبنای نمرات برش مقیاس های اضطراب فراگیر و اضطراب اجتماعی و تشخیص روانشناس انتخاب شدند. همه آزمودنی ها از لحاظ نمرات مقیاس های دشواری های تنظیم هیجان و انعطاف پذیری شناختی مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چند متغیره تفاوت معناداری را در ترکیب خطی متغیرهای وابسته برای دو گروه نشان داد. آزمون های تک متغیری تحلیل واریانس نیز نشان داد که دانش آموزان دارای اضطراب فراگیر مشکلات بیشتری در راهبردهای تنظیم هیجان و دانش آموزان دارای اضطراب اجتماعی مشکلات بیشتری در آگاهی هیجانی، اما در عین حال سطوح بالاتری (مشکلات کمتری) از انعطاف پذیری شناختی (در جایگزین ها) را داشتند. در دیگر متغیرها بین دو گروه تفاوت معناداری نبود. نتیجه گیری: اضطراب فراگیر و اضطراب اجتماعی در نوجوانان در مؤلفه های مربوط به دشواری های تنظیم هیجان و انعطاف پذیری شناختی متفاوت هستند. بنابراین ملاحظات ارزشیابی، تشخیص، و درمان باید با تأکید بر این تفاوت ها در هر دو اختلال صورت گیرد .
نقش ذهن آگاهی، تنظیم هیجانی، تحمل پریشانی و ارتباط مؤثر با دیگران در پیش بینی نشانه های وسواسی جبری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف : هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش پیش بینی کننده ذهن آگاهی، تنظیم هیجانی، تحمل پریشانی و ارتباط مؤثر با دیگران (از طریق کنترل اثر متغیرهای جمعیت شناختی، افسردگی و اضطراب)، به طور اختصاصی برای انواع نشانه های وسواسی جبری بود. مواد و روش ها: این پژوهش با استفاده از روش همبستگی انجام شد. 240 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تهران به روش نمونه گیری طبقه ای نسبی در این پژوهش شرکت کردند. داده ها از طریق پرسش نامه های پنج وجهی ذهن آگاهی ( FFMQ )، تحمل پریشانی ( DTS )، دشواری های تنظیم هیجان ( DERS )، هوش هیجانی بار- ان ( BEQI )، اضطراب، افسردگی و استرس ( DASS -21)، وسواسی جبری ( OCI-R ) و اطلاعات جمعیت شناختی گردآوری شدند. داده ها با روش های همبستگی و رگرسیون سلسله مراتبی و با استفاده از نسخه 19 نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته ها: بیشترین ضرایب همبستگی بین وسواس فکری با نمره کل ذهن آگاهی ( r =-0/47)، نمره کل تنظیم هیجان ( r =0/56)، نمره کل خرده مقیاس جذب از مؤلفه تحمل پریشانی ( r =-0/38)، نمره کل ارتباط مؤثر با دیگران ( r =-0/43)، نمره کل افسردگی ( r =0/49) و نمره کل نشانه های وسواسی جبری با اضطراب ( r =0/50) بود. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای کنترل و پیش بین پژوهش توانستند 43درصد از واریانس نمره کل نشانه های وسواسی جبری، 27درصد از واریانس وسواس شست وشو، 49درصد از واریانس وسواس فکری، 22درصد از واریانس وسواس انباشت، 8درصد از واریانس وسواس نظم وترتیب، 32درصد از واریانس وسواس وارسی و 45درصد از واریانس وسواس خنثی سازی را تبیین کنند. نتیجه گیری : متغیرهای پیش بین و کنترل، در پیش بینی نمره کل نشانه های وسواسی جبری و انواع وسواس نقش داشتند. اگرچه در انواع وسواس، متغیرهای متفاوتی نقش داشتند که حاکی از آسیب شناسی متفاوت در انواع وسواس است. بیشترین ارتباط همبستگی و درصد واریانس تبیین شده توسط این متغیرها، در مورد وسواس فکری بود. همچنین نتایج این پژوهش نقش قابل توجه اضطراب و افسردگی را در پیش بینی انواع وسواس نشان داد، به طوری که درصد وزنی آن ها در مدل های رگرسیون انواع وسواس، از متغیرهای پیش بین بالاتر بود که ضرورت توجه به این متغیرها در پژوهش و درمان اختلال و نشانه های وسواس را برجسته می کند.
بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی مبتنی بر تنظیم هیجان با طراحی مذهبی- معنوی بر کاهش علائم و بهبود عملکرد عمومی زنان مبتلا به اختلال های اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی مبتنی بر تنظیم هیجان با طراحی مذهبی- معنوی بر کاهش علائم و بهبود عملکرد عمومی زنان مبتلا به اختلال های اضطرابی بود. برای انجام پژوهش از طرح تک آزمودنی از نوع خط پایه چندگانه با دوره پیگیری استفاده شد. بدین منظور سه زن مبتلا به اختلال های اضطرابی از طریق مصاحبه بالینی ساختاریافته براساس معیارهای تشخیصی DSM-5 برای اختلال های اضطرابی و به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ارزیابی ها با استفاده از مقیاس های اضطراب بک و سازگاری شغلی و اجتماعی در مرحله خط پایه، جلسات مداخله و پیگیری یک ماهه و سه ماهه صورت گرفت. مداخله در دوازده جلسه هفتگی و به صورت انفرادی انجام شد. داده ها با استفاده از روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا، درصد بهبودی و اندازه اثر تحلیل شد. نتایج نشان دهنده روند کاهشی هر سه مراجع در علائم اضطراب و بهبودی قابل ملاحظه ای در عملکرد عمومی بود؛ این نتایج در پیگیری یک ماهه و سه ماهه نیز حفظ شد. اندازه اثر درمان و درصد بهبودی کلی درمان نیز به لحاظ آماری معنادار محاسبه شد. براساس نتایج، درمان فراتشخیصی مبتنی بر تنظیم هیجان با طراحی مذهبی- معنوی یک مداخله فراتشخیصی مؤثر در کاهش علائم و بهبود عملکرد عمومی زنان مبتلا به اختلال های اضطرابی است.
اثر بخشی مصاحبه ی انگیزشی گروهی و آموزش تنظیم هیجان برکاهش رفتار قلدری و فرسودگی تحصیلی نوجوانان کاربر شبکه های اجتماعی مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال پانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۱
95 - 126
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی و مقایسه روش های مصاحبه انگیزشی گروهی و آموزش تنظیم هیجان بر کاهش رفتار قلدری (سنتی و سایبری) و فرسودگی تحصیلی نوجوانان کاربر شبکه های اجتماعی مجازی، با در نظر گرفتن نقش تعدیل گر جنسیت بود. این تحقیق آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون چندگروهی است. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانش آموزان دختر و پسر کاربر شبکه های اجتماعی مجازی مقطع متوسطه دوم شهر تهران در سال تحصیلی 96-95 تشکیل دادند (320000N= ). 90 نفر از دانش آموزانی که طبق پرسش نامه سنجش ارتباط با شبکه های اجتماعی مجازی، کاربر محسوب می شدند با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ایچندمرحله ای انتخ اب و به صورت تص ادفی در گروه ه ای آزم ایش و کنترل ج ایگزین شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسش نامه های ارتباط با شبکه های اجتماعی علی نقی و عطایی (1392)، قلدری در مدرسه (BS) پاچین و هیندوجا (2011) و فرسودگی تحصیلی برسو (1997) استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA)، تحلیل واریانس یک راهه (ANOVA ) و مقایسه پسین بونفرونی استفاده شد. نتایج نشان داد؛ آموزش مصاحبه انگیزشی گروهی و تنظیم هیجان در مقایسه با گروه کنترل بر کاهش رفتار قلدری (کلی و سایبری) و فرسودگی تحصیلی (فرسودگی، بی علاقگی و ناکارآمدی) تأثیر داشته، ولی بر قلدری سنتی و خستگی عاطفی تأثیری نداشته است ( 05/0>P ). به علاوه نقش جنسیت به عنوان متغیر تعدیل کننده، صرفاً در ارتباط با اثربخشی آموزش تنظیم هیجان در کاهش متغیرهای قلدری (کلی)، قلدری سایبری و بی علاقگی تحصیلی تأیید شد. همچنین نتایج آزمون مقایسه پسین بونفرونی، نشان داد بین دو روش مصاحبه انگیزشی گروهی و آموزش تنظیم هیجان، در کاهش رفتار قلدری و فرسودگی تحصیلی تفاوت معنی داری وجود ندارد ( 05/0>P ). بر اساس نتایج این یافته ها می توان گفت مصاحبه انگیزشی گروهی و آموزش تنظیم هیجان باعث ارتقای سطح آگاهی نوجوانان کاربر شبکه های اجتماعی مجازی به خصوص دختران، نسبت به معایب و مزایای رفتار نامطلوب و ایجاد انگیزه برای تغییر شده و آن ها را در شناخت بیشتر هیجان های مشکل ساز و نحوه کنترل و مدیریت آن کمک کرده است.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در تغییر سطح خوددلسوزی و تنظیم هیجانی در زوجین مبتلا به افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره پانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
113 - 130
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خوددلسوزی و تنظیم هیجانی در زوجین مبتلا به افسردگی شهر آبدانان انجام گرفت. روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زوجین افسرده شهر آبدانان در سال تحصیلی 1396-1395 بود. به منظور اجرای پژوهش غربالگری انجام گرفت که ابتدا 700 زوج شرکت کننده پرسشنامه افسردگی را تکمیل نمودند و از میان آنها 30 زوج مبتلا به افسردگی انتخاب گردید. سپس 30 زوج منتخب به صورت تصادفی به دو گروه 15 تایی آزمایش و گواه تقسیم شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 4 ساعته(هفته ای یک جلسه) به مدت 2 ماه به صورت گروهی تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفتند. اطلاعات از طریق پرسشنامه خوددلسوزی نف و تنظیم هیجانی گروس جمع آوری و با استفاده از روش کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند. یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد که آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش میزان خوددلسوزی و تنظیم هیجانی تاثیر معنی داری داشته است. مشاهدات حاضر مؤید اثربخشی آموزش درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش در تغییر سطح خوددلسوزی و میزان تنظیم هیجانی زوجین مبتلا به افسردگی است.
مقایسه اثربخشی آموزش مهارت تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس و مدل لینهان بر افکار خودکشی در نوجوانان دارای نشانگان بالینی شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره پانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
131 - 146
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش مهارت تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس و مدل لینهان بر افکار خودکشی در نوجوانان دارای نشانگان بالینی شخصیت مرزی بود. این پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش نوجوانانی بودند که در سال 1396 به مراکز مشاوره و روانشناسی، خدمات روان-پزشکی و همچنین مراکز مربوط به اورژانس های خودکشی در تهران مراجعه نمودند و از میان آن ها تعداد 45 نفر به روش نمونه-گیری هدفمند انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل در انتظار درمان، جای داده شدند. هر دو گروه آزمایش در طی 8 جلسه، هفته ای دو جلسه 90 دقیقه ای، به صورت گروهی تحت درمان قرار گرفتند. پرسشنامه ی افکار خودکشی (BSSI) پیش از آغاز درمان و پایان جلسات درمان به طور گروهی اجرا شد. نتایج نشان داد که مدل لینهان اثربخشی بیشتری در کاهش افکار خودکشی نوجوانان دارای نشانگان بالینی شخصیت مرزی، نسبت به مدل گراس دارد و این اثربخشی بعد از گذشت دو ماه از آموزش، همچنان پایدار است. دو مدل آموزش مهارت تنظیم هیجان به دلیل مؤلفه های مشترک درمان بر کاهش افکار خودکشی موثر بودند. در مجموع، نتایج حاکی از اثربخشی بیشتر مدل لینهان بر افکار خودکشی بود. بنابراین می توان از آن در جهت بهبود افکار خودکشی استفاده کرد.
مقایسه طرحواره های ناسازگار اولیه، تنظیم هیجان و راهبردهای مقابله ای در بیماران مبتلابه مولتیپل اسکلروزیس و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هشتم تیر ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۳۷)
93-100
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی و مقایسه طرحواره های ناسازگار و تنظیم هیجان و راهبردهای مقابله ای در بیماران مبتلابه مولتیپل اسکلروزیس و افراد سالم بود. جامعه آماری کلیه افراد مبتلابه بیماری مولتیپل اسکلروزیس در بیمارستان سینا تهران(1395-1396) بود. از این افراد تعداد 202 نفر، که 102 نفر بیماران مبتلابه مولتیپل اسکلروزیس به صورت هدفمند و 100 نفر دیگر افراد سالم از همراهان بیمار به روش نمونه برداری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه طرحواره یانگ- شکل کوتاه (یانگ، 2005) و پرسشنامه تنظیم هیجان گروس و جان (2003) و پرسشنامه راهبردهای مقابله ای کوتاه کارور (1997) بود. روش آماری مورداستفاده تحلیل واریانس بود. بر اساس تحلیل داده های پژوهش، بیماران مبتلابه مولتیپل اسکلروزیس از طرحواره های ناسازگار اولیه بریدگی و طرد، خودگردانی و عملکرد مختل، محدودیت های مختل، دیگر جهت مندی بیشتر از افراد سالم استفاده می کنند. بین هر دو گروه افراد بیمار و سالم در مؤلفه های رهاشدگی، بی اعتمادی/ بدرفتاری، آسیب پذیری در برابر ضرر و بیماری، خود تحول نایافته/گرفتار، ایثار و معیار سرسختانه تفاوت معناداری وجود نداشت. همچنین نتایج نشان داد که بین راهبردهای تنظیم هیجان فرونشانی و ارزیابی مجدد در بین دو گروه افراد بیمار و سالم تفاوت معنادار وجود ندارد ولی در راهبرد مقابله ناکارآمد تفاوت معنادار نشان داده شد. بنابراین تفاوت معناداری بین طرحواره های ناسازگار اولیه، راهبردهای تنظیم هیجان و راهبردهای مقابله ای در افراد مبتلابه مولتیپل اسکلروزیس و سالم وجود دارد.
نقش میانجی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و مقابله های معنوی در رابطه بین سابقه آسیب و نشانه های شخصیت مرزی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اگرچه رابطه بین سابقه آسیب (History of trauma) و نشانه های شخصیت مرزی (Symptoms of borderline personality) به خوبی تأیید شده است، اما توجه اندکی به نقش عوامل میانجی این رابطه شده است. ازاین رو، هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (Cognitive emotion regulation strategies) و مقابله های معنوی (Spiritual coping) در رابطه بین سابقه آسیب و نشانه های شخصیت مرزی بود. مواد و روش ها: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. تعداد 200 زن سرپرست خانوار تحت پوشش بهزیستی شهر نیشابور به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و مقیاس شخصیت مرزی (Borderline Traits Scale یا BTS)، پرسشنامه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (Cognitive Emotion Regulation Questionnaire یا CERQ)، پرسشنامه سابقه آسیب (Trauma History Questionnaire یا THQ) و پرسشنامه مقابله معنوی (Spiritual Coping Questionnaire یا SCQ) را تکمیل کردند. داده های پژوهش به کمک نرم افزارهای SPSS و LISREL و با استفاده از روش همبستگی پیرسون و روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که مدل ارائه شده در مورد نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان و مقابله های معنوی در رابطه بین سابقه آسیب و نشانه های شخصیت مرزی از برازش قابل قبولی برخوردار است. بعلاوه، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان ناسازگار و مقابله های معنوی منفی میانجی رابطه بین سابقه آسیب و نشانه های شخصیت مرزی هستند. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه بر اهمیت راهبردهای تنظیم شناختی هیجان ناسازگار و مقابله های معنوی منفی در ایجاد نشانه های شخصیت مرزی پس از آسیب تأکید دارد.
مقایسه سبک های دلبستگی در بیماران مبتلا به افسردگی، اختلال های اضطرابی و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نارسایی تنظیم هیجان ها از مشکلات بنیادین افراد مبتلا به اختلال های خلقی و اضطرابی است. سبک دلبستگی، که از کودکی در چهارچوب روابط مادر- کودک شکل می گیرد، تعیین کننده اصلی شیوه تنظیم هیجان هاست. شکل گیری نابهنجار سبک های دلبستگی، می تواند فرایند بهنجار تنظیم هیجان ها را تحت تاثیر قرار دهد. هدف اصلی این پژوهش مقایسه سبک های دلبستگی بیماران مبتلا به افسردگی و اختلال های اضطرابی و افراد عادی بود. تعداد 224 نفر (87 افسرده، 64 مضطرب، 73 عادی) به صورت داوطلب در این پژوهش شرکت کردند. پس از تشخیص روان پزشکی نوع اختلال، از شرکت کنندگان خواسته شد تا سیاهه دلبستگی بزرگسال (AAI ؛ بشارت، 1384، 2011) را تکمیل کنند. نتایج پژوهش نشان دادند که سبک دلبستگی غالب در بیماران افسرده، اجتنابی؛ در بیماران مضطرب، دوسوگرا و در افراد عادی، ایمن است. مقایسه سبک های دلبستگی بیماران و افراد عادی، احتمال تاثیرگذاری اختلال سبک های دلبستگی بر نارسایی تنظیم هیجان ها را تایید می کند. تفاوت سبک های دلبستگی بیماران افسرده و مضطرب نیز می تواند تفاوت در نوع نارسایی تنظیم هیجان ها را در این دو گروه توجیه کند.
نقش میانجی گر دشواری نظم جویی هیجان در رابطه بین سبک های دلبستگی و تعارضات زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره شانزدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۶۱
20-44
حوزه های تخصصی:
دلبستگی یک سیستم رفتاری است که برای نظم جویی نزدیکی کودک به والد یا مراقبت کننده اصلی در هنگام خطر یا اضطراب شکل می گیرد تا شانس بقای او را بالاتر برد. فرض بر این است که انواع مختلف سبک های دلبستگی به گونه ای متفاوت با تعارضات زناشویی در ارتباط باشند و عوامل زیادی وجود دارند که می توانند رابطه بین سبک دلبستگی و تعارضات زناشویی را تحت تأثیر قرار دهند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی گر دشواری نظم جویی هیجان در رابطه بین سبک های دلبستگی و مشکلات زناشویی انجام شد. روش این پژوهش توصیفی و از نمونه طرح های همبستگی است. در این مطالعه ۲۷۰ فرد متأهل (۱۴۵ مرد، ۱۲۵ زن) شرکت کردند. از شرکت کنندگان خواسته شد مقیاس دلبستگی بزرگسال ( AAI )، پرسشنامه وضعیت زناشویی گلومبک- راست ( GRIMS ) و مقیاس دشواری نظم جویی هیجان ( DERS ) را تکمیل کنند. داده های پژوهش با استفاده از روش ها و شاخص های آمار توصیفی و استنباطی شامل میانگین، انحراف استاندارد، همبستگی و تحلیل مسیر مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که بین سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا و دشواری نظم جویی هیجان با تعارضات زناشویی رابطه مثبت معنادار وجود دارد (0/001 p < ). بین سبک دلبستگی ایمن و تعارضات زناشویی رابطه معنادار وجود نداشت. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که دشواری نظم جویی هیجان در رابطه بین سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا با تعارضات زناشویی نقش میانجی گر دارد (0/001 p < ). بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که افرادی که دارای سبک دلبستگی ناایمن هستند، در برقراری روابط بین شخصی، به خصوص با همسر، مشکل دارند؛ مشکلاتی که تا حدودی تحت تأثیر دشواری تنظیم و مدیریت هیجان ها شکل می گیرند.