مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۸۱.
۱۸۲.
۱۸۳.
۱۸۴.
۱۸۵.
۱۸۶.
۱۸۷.
۱۸۸.
۱۸۹.
۱۹۰.
۱۹۱.
۱۹۲.
۱۹۳.
۱۹۴.
۱۹۵.
۱۹۶.
۱۹۷.
۱۹۸.
۱۹۹.
۲۰۰.
تنظیم هیجان
حوزه های تخصصی:
اهداف: هدف از پژوهش حاضر اثربخشی درمان هیجان محور بر افسردگی و اضطراب و دشواری تنظیم هیجان در زنان مبتلا به اختلال پرخوری بود. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه کنترل بود. جامعه شامل همه زنان مراجعه کننده به کلینیک های چاقی شهر تهران در سال 1398بود. از میان آن ها چهل نفر به روش هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دوگروه بیست نفر کنترل و بیست نفر آزمایش قرار داده شدند. گروه آزمایش در ده جلسه یک ساعت و نیمه در مداخله شرکت داشتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه های افسردگی و اضطراب بک، دشواری در تنظیم هیجان و مقیاس شدت پرخوری بود که در پیش آزمون و بعد از پایان مداخله اجرا شدند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر به کمک نرم افزار SPSS نسخه 21 تحلیل شد. یافته ها: گروه درمانی مبتنی بر رویکرد درمان هیجان محور در گروه آزمایش در سطح پس آزمون و پیگیری به طور معناداری (0/05≤P) باعث کاهش میانگین اضطراب، افسردگی، دشواری هیجانی و شاخص دوره های پرخوری در مبتلایان به اختلال پرخوری شد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که درمان هیجان محور در بهبود اضطراب، افسردگی، دشواری در تنظیم هیجان و نشانگان اختلال پرخوری مؤثر است و این نتایج در پیگیری نیز حفظ شده بودند. بنابراین پیشنهاد می شود که در درمان اختلال پرخوری رویکردهای درمانی که بر تنظیم هیجان تأکید می کنند، می توانند مؤثر واقع شوند و نتایج پایدار بمانند.
مقایسه تفاوت های جنسیتی دانش آموزان دوره دوم متوسطه از لحاظ هوش اجتماعی، تنظیم هیجان و تعلل ورزی تحصیلی
منبع:
آموزش پژوهی دوره اول بهار ۱۳۹۴ شماره ۱
41 - 53
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه تفاوت دانش آموزان دختر و پسر دوره دوم متوسطه از لحاظ متغیرهای هوش اجتماعی، تنظیم هیجان و تعلل ورزی تحصیلی می باشد. روش پژوهش حاضر توصیفی واز نوع همبستگی بود. نمونه پژوهش 276 دانش آموز پسر و دختر بودند که به شیوه ی نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی، از بین دانش آموزان دبیرستان های دوره ی متوسطه شهر گنبد کاووس انتخاب شدند. پرسشنامه های تعلل ورزی تحصیلی، هوش اجتماعی و تنظیم هیجانی به روش گروهی توسط آزمودنی ها تکمیل شد . روایی پرسشنامه ها با استفاده از تحلیل عاملی و پایایی آنها از طریق آلفای کرونباخ احراز شدند. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش های آماری توصیفی و استنباطی استفاده شد. نشان داد که بین گروه های دختر و پسر از لحاظ متغیرهای هوش اجتماعی، تنظیم هیجان تفاوت وجود دارد، اما از نظر تعلل ورزی تحصیلی تفاوت معناداری مشاهده نشد. همچنین یافته ها مؤید آن است که دانش-آموزان پسر در هوش اجتماعی بالاتر از دختران است و میانگین نمرات دانش آموزان دختر در متغیر تنظیم هیجان بالاتر از دانش-آموزان پسر می باشد.این پژوهش دارای تلویحاتی برای معلمین، مربیان و مشاورین مدرسه می باشد که می توانند از نتایج آن برای بهبود پیشرفت دانش آموزان استفاده نمایند.
نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه ذهن آگاهی و رفتار خرید آنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۱ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
111 - 128
حوزه های تخصصی:
مقدمه: رفتار خرید آنی می تواند، تبعات منفی بسیاری برای فرد به دنبال داشته باشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین ذهن آگاهی و رفتار خرید آنی انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر طرح همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمام مصرف کنندگان و خریداران 65-18 سال شهر تهران بود که با توجه به ملاک های ورود تعداد 242 نفر (157 زن، 85 مرد) به روش نمونه گیری هدفمند برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استاندارد خرید آنی، پرسشنامه ذهن آگاهی و پرسشنامه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (CERQ) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و روش تحلیل مسیر در مدل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها : نتایج پژوهش نشان داد که راهبردهای سازش یافته تنظیم هیجان و ذهن آگاهی با رفتار خرید ناگهانی دارای همبستگی منفی معنادار هستند و راهبردهای سازش نایافته تنظیم هیجان با رفتار خرید ناگهانی دارای همبستگی مثبت معنادار بود (01/0P<). همچنین راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین ذهن آگاهی و رفتار خرید آنی دارای نقش واسطه ای بود. نتیجه گیری: بنابراین از طریق طراحی برنامه های مبتنی بر بهبود راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و ذهن آگاهی می توان به اصلاح رفتار خرید آنی پرداخت.
نگرش معلمان و مدیران مدارس نسبت به طرح رتبه بندی حرفه ای مشاغل معلمان: یک مطالعه پدیدارشناسی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه نگرش معلمان و مدیران آموزشی نسبت به طرح رتبه بندی حرفه ای مشاغل معلمان مبتنی بر تجربه زیسته آن ها انجام گرفت. پژوهش به روش توصیفی با رویکرد کیفی، و با استراتژی پدیدارشناسی انجام شد. ابزار پژوهش مصاحبه های نیمه ساختاریافته بود که با 15 نفر از معلمان با تجربه، مدیران و مجریان این طرح اجرا شد. نمونه گیری به شیوه گلوله برفی و با معیار اشباع نظری داده ها انجام گرفت. برای تحلیل داده ها از روش کدگذاری در دو مرحله کدگذاری باز و کدگذاری محوری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد طرح رتبه بندی معلمان دارای ضرورت های قانونی، علمی، حرفه ای و مدیریتی است. مهم ترین نقاط قوت طرح شامل افزایش انگیزه معلمان، ارتقای مهارت های معلمان، کاهش مسائل معیشتی معلمان، افزایش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان و کاهش احساس نابرابری است و نقاط ضعف آن نیز عبارت اند از عدم جامعیت طرح، عدم شفافیت، امکان اعمال نظر شخصی، طولانی بودن فرایند، تأکید زیاد بر سابقه خدمت، ضعف در اطلاع رسانی و نقص در اجرا. همچنین، مهم ترین راهکارهای شناسایی شده برای بهبود طرح، عبارت اند از داشتن رویکرد حرفه ای گرایی به معلمی، توجه به بهبود معیشت معلمان، ارزشیابی تیمی و مداوم، جامع نگری و کاهش بوروکراسی.
ارائه الگوی ساختاری پیش بینی پرخوری عصبی براساس استرس و تنظیم هیجانی با میانجی-گری گسستگی ذهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی ساختاری پیش بینی پرخوری عصبی بر اساس استرس و تنظیم هیجانی با میانجی گری گسستگی ذهن بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن در پاییز سال 1398 تشکیل می دادند. روش نمونه گیری به شیوه در دسترس و حجم نمونه 370 نفر بود. ابزار پژوهش شامل مقیاس پرخوری (گورمالی و همکاران، 1982)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجانی (گارنفسکی و همکاران، 2001)، مقیاس گسستگی ذهن (برنستاین و پاتنام، ۱۹۸۶) و مقیاس استرس ادراک شده (کوهن و همکاران، 1983) بود. برای تحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد ضریب مسیر غیرمستقیم بین راهبردهای مثبت تنظیم هیجانی و پرخوری از طریق گسستگی ذهن، منفی و معنادار بود (01/0> p ، 100/0-= β ). ضریب مسیر غیرمستقیم بین راهبردهای منفی تنظیم هیجانی و پرخوری از طریق گسستگی ذهن، مثبت و معنادار بود (05/0> p ، 076/0= β ). ضریب مسیر غیرمستقیم بین استرس و پرخوری از طریق گسستگی ذهن، مثبت و معنادار بود (01/0> p ، 093/0= β ). بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان گفت زمانی که فرد به واسطه استرس وارد شده و بدتنظیمی هیجانی با گسستگی ذهن مواجه می شود، به پرخوری افراطی به عنوان سبکی از مقابله متوسل می شود.
نقش واسطه ای دشواری تنظیم هیجان در رابطه بین ابعاد کمال گرایی و نشانه های افسردگی و اضطراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی نقش واسطه ای دشواری تنظیم هیجان در رابطه بین ابعاد کمال گرایی و نشانه های افسردگی و اضطراب بود. روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی با مدل تحلیل مسیر بود. در این پژوهش تعداد ۵۲۸ نفر (۲۷۴ زن، ۲۵۴ مرد) از دانشجویان دانشگاه تهران به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب گردیدند. شرکت کنندگان مقیاس کمال گرایی چندبعدی تهران، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس و مقیاس دشواری تنظیم هیجان را تکمیل کردند. یافته ها: نتایج نشان دادند که مدل فرضی پژوهش با داده های تجربی برازش مطلوب دارند. کمال گرایی دیگر محور، کمال گرایی جامعه محور و دشواری تنظیم هیجان با نشانه های افسردگی و اضطراب همبستگی مثبت معنادار داشتند. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که دشواری تنظیم هیجان در رابطه بین ابعاد کمال گرایی و نشانه های افسردگی و اضطراب نقش واسطه ای دارند. درنظرگرفتن این متغیرها در زمینه ی پیشگیری، تشخیص و درمان نشانه های افسردگی و اضطراب مؤثر است و سطح سلامت روانی را در جمعیت عمومی ارتقا می بخشد.
اثربخشی آموزش مثبت نگری بر خودشفقتی و تنظیم هیجان در مردان وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، با هدف تعیین اثربخشی آموزش مثبت نگری بر خودشفقتی و تنظیم هیجان در مردان وابسته به مواد انجام شد. پژوهش از نوع مطالعات آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری و گروه کنترل بود. نمونه پژوهش به حجم 40 نفر از بین 123 مرد وابسته به مواد شهر اسلام شهر در سال 1398 به روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگزین شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه های خودشفقتی رایس، پومایر، نف و وان گوچت و تنظیم هیجان گرانفسکی و کرایج را در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل کردند . گروه آزمایش، طی 14 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش مثبت نگری قرار گرفت و گروه کنترل، آموزشی ندید. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس تک متغیری انجام گرفت. نتایج نشان دادند آموزش مثبت نگری به افزایش خودشفقتی و تنظیم هیجان در مرحله پس آزمون منجر شد و این تأثیر در مرحله پیگیری نیز به افزایش خودشفقتی و تنظیم هیجان منجر شد که نشان دهنده تداوم اثربخشی آموزش مثبت نگری بود. با توجه به نتایج پژوهش، می توان از روش آموزش مثبت نگری برای مردان وابسته به مواد مراجعه کننده به کمپ های ترک اعتیاد برای بهبود خودشفقتی و تنظیم هیجان استفاده کرد.
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی برخط بر دشواری تنظیم هیجان، احساس گناه و نشانگان تجزیه ای در افراد افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
206 - 179
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی برخط بر دشواری تنظیم هیجان، احساس گناه و نشانگان تجزیه ای در افراد افسرده بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام افراد دچار افسردگی اساسی مراجعه کننده به خانه های بهداشت شهرستان گرمسار در بهار سال 1400 بودند که از میان آنها 30 نفر به روش نمونه گیری دومرحله ای تصادفی انتخاب و با همگن سازی سن، تأهل و تحصیلات به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. شرکت کنندگان جهت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به مقیاس دشواری های تنظیم هیجان (گراتز و روئمر، ۲۰۰۴) (DERS)؛ پرسشنامه احساس گناه (کوگلر و جونز، 1992) (GI) و مقیاس تجارب تجزیه ای (برنستاین و پاتنام، ۱۹۸۶) (DES) پاسخ دادند. پس از 8 جلسه رفتاردرمانی دیالکتیکی برای گروه آزمایش، داده ه ای پژوهش با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد رفتار درمانی دیالکتیکی بر دشواری تنظیم هیجان، احساس گناه و تجارب تجزیه ای در افراد افسرده اثربخش بود (01/0>P) و اثر آن در طول زمان تداوم داشت (01/0>P). نتیجه گیری: براساس نتایج حاصل به کارگیری رفتاردرمانی دیالکتیکی در درمان افسردگی اساسی و تظاهرات آن از جمله دشواری در تنظیم هیجان، احساس گناه و نشانگان تجزیه ای در مراکز مشاوره و روان درمانی می تواند مؤثر واقع شود.
اثربخشی آموزش مهارت های تنظیم هیجان بر نشانگان درونی سازی و خودکنترلی در نوجوانان با گرایش به رفتارهای پرخطر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش مهارت های تنظیم هیجان بر نشانگان درونی سازی و خودکنترلی در نوجوانان با گرایش به رفتارهای پرخطر بود.روش: این مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش دانش آموزان نوجوان متوسطه دوم با گرایش به رفتارهای پرخطر منطقه 15 شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بودند. نمونه پژوهش 50 نفر بودند که با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مساوی (هر گروه 25 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 60 دقیقه ای (هفته ای دو جلسه) مهارت های تنظیم هیجان را آموزش دید و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از مقیاس خطرپذیری (زاده محمدی و همکاران، 1390)، مقیاس مشکلات رفتاری (آخنباخ و رسکورلا، 2001) و مقیاس تجدیدنظرشده خودکنترلی (گراسمیک و همکاران، 1993) استفاده و برای تحلیل آنها از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS-26 با سطح معنی داری (05/0) استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مهارت های تنظیم هیجان به طورمعناداری باعث کاهش شکایات جسمانی و افزایش خودکنترلی شد (001/0˂P)، اما تاثیر معناداری بر کاهش اضطراب/ افسردگی و گوشه گیری/ افسردگی نداشت (05/0P>).نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، بهره گیری از روش آموزش مهارت های تنظیم هیجان می تواند با کاهش مشکلات درونی سازی و افزایش خودکنترلی ریسک رفتارهای پرخطر را در نوجوانان مستعد رفتارهای پرخطر و سایر گروه های آسیب پذیر را کاهش دهد.
نقش واسطه ای اضطراب امتحان در رابطه بین تنظیم شناختی هیجان و تعلل ورزی تحصیلی در دانشجویان دانشگاه فرهنگیان
حوزه های تخصصی:
تعلل ورزی تحصیلی یکی از مشکلات شایع در بین دانش آموزان و دانشجویان است و باید متغیرهای مرتبط با آن شناخته شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای اضطراب امتحان در رابطه بین تنظیم شناختی هیجان و تعلل ورزی تحصیلی در دانشجویان انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه فرهنگیان شهر ارومیه به تعداد 980 نفر در سال تحصیلی 97-1396 بود که از بین آن ها با روش نمونه گیری در دسترس 212 نفر انتخاب شدند و در این پژوهش شرکت کردند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه تعلل ورزی تحصیلی سولومون و راث بلوم (1984)، پرسشنامه اضطراب امتحان ابولقاسمی (1374) و پرسشنامه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج (2006) بود. نتایج پژوهش نشان داد راهبردهای سازش یافته تنظیم شناختی هیجان با تعلل ورزی تحصیلی همبستگی منفی و اضطراب امتحان و راهبردهای سازش نایافته تنظیم شناختی هیجان با تعلل ورزی تحصیلی همبستگی مثبت دارند. نتایج تحلیل مسیر نیز حاکی از نقش واسطه ای اضطراب امتحان در رابطه بین تنظیم شناختی هیجان و تعلل ورزی تحصیلی بود. بر این اساس، تنظیم سازش نایافته هیجان و اضطراب امتحان با تعلل ورزی و افت عملکرد تحصیلی دانشجویان همراه است. بنابراین، متخصصان در زمینه آموزش و کار با بهبود امور تحصیلی باید مداخلات روان شناختی را به سمت تنظیم شناختی هیجان و اضطراب امتحان دهند.
تاثیر آموزش مهارت خودآگاهی و تنظیم هیجان بر انگیزش پیشرفت و شادکامی تحصیلی در دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر قم
حوزه های تخصصی:
مقدمه: آدمی دایماً تحت تأثیر متغیرهای فردی، اجتماعی و محیطی قرار داشته و وضعیت روان شناختی او نیز تحت تأثیر همین موضوعات است. بنابراین ضروری است دانش آموزان در برنامه های آموزشی مورد مراقبت قرار داشته باشند. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر آموزش مهارت خودآگاهی و تنظیم هیجان بر انگیزش پیشرفت و شادکامی تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه شهر قم بود. روش شناسی: این مطالعه به روش توصیفی و نیمه آزمایشی با اجرای 6 جلسه پروتکل آموزشی متغیرهای مهارت خودآگاهی و تنظیم هیجان شناختی انجام شد. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان دوره متوسطه (با جامعه تقریبی 85000 نفر) و نمونه آماری 30 نفره که به روش خوشه ای چند مرحله ای در دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه در سال تحصیلی 1397 برنامه ریزی و اجرا شد. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه شادکامی آکسفورد و پرسشنامه انگیزه پیشرفت هرمنس بود. در این مطالعه یک دوره پروتکل آموزشی نیز اجرا شد. یافته ها: آموزش مهارت خودآگاهی وتنظیم هیجان بر انگیزش پیشرفت دانش آموزان تاثیر معناداری داشته و با ضریب ایتای 11.5 درصد باعث افزایش آن شده است. همچنین آموزش مهارت خودآگاهی وتنظیم هیجان بر شادکامی دانش آموزان تاثیر داشته و با ضریب ایتای 14.2 درصد باعث افزایش آن شده است. نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد اجرای پروتکل های آموزش مهارت خودآگاهی و تنظیم هیجان بر انگیزش پیشرفت و شادکامی تحصیلی دانش آموزان مؤثر بوده و باعث افزایش انگیزش پیشرفت و شادکامی تحصیلی دانش آموزان شده است. بنابراین برنامه ریزان آموزشی می توانند بر اساس یافته های این پژوهش برای افزایش مهارت های زندگی دانش آموزان برنامه ریزی نمایند.
بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه بر علائم اختصاصی افسردگی اساسی، رفتارهای پرخطر، تنظیم هیجان و اضطراب افراد وابسته به متادون
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اعتیاد یک بیماری روانی اجتماعی است که باعث وابستگی روانی و فیزیولوژیک فرد مبتلا به این مواد می شود و عملکرد جسمی، روانی و اجتماعی تاثیرات نامطلوبی بر جای می گذارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه بر علائم اختصاصی افسردگی اساسی، رفتارهای پرخطر و اضطراب افراد وابسته به متادون بوده است . روش پژوهش: مطالعه حاضر از نوع پژوهش نیمه تجربی با گروه مداخله و کنترل می باشد. جامعه آماری پژوهش کلیه افراد مراجعه کننده به کلینیک ترک اعتیاد اندیشه نو مشهد در سال 1398 بود که در دامنه سنی بین 18 تا 40 سال قرار داشتند، که به شیوه هدفمند، در هرگروه تعداد 15 بیمار انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه افسردگی همیلتون ، تنظیم هیجان گراس و جان، رفتارهای پرخطر زاده محمدی و مصاحبه بالینی ساختاریافته و اضطراب همیلتون بود. گروه مداخله طی 12جلسه90 دقیقه ای تحت درمان فراتشخیصی یکپارچه قرار گرفتند، در حالی که در این مدت گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. و پس از اتمام درمان پس آزمون به عمل آمد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان دادکه درمان فراتشخیصی یکپارچه بر نشانه های بالینی افسردگی ، تنظیم هیجان، رفتارهای پرخطر و اضطراب افراد وابسته به متادون معنادار است (p<0.05). نتیجه گیری: درمان فراتشخیصی یکپارچه بر کاهش نشانه های بالینی افسردگی، رفتارهای پرخطر و اضطراب و افزایش تنظیم هیجان افراد وابسته به متادون موثر است.
تأثیر واقعیت درمانی بر تنظیم هیجان و شادکامی دختران مبتلا به پرخوری عصبی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پرخوری عصبی نوعی اختلال در خوردن است و به عنوان یکی از شایع ترین اختلالات خوردن شناخته شده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف تأثیر واقعیت درمانی بر تنظیم هیجان و شادکامی دختران مبتلا به پرخوری عصبی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل دختران ۱۴ تا ۱۶ ساله مبتلا به پرخوری عصبی در سال ۱۳۹۸ شهر تهران بود که تعداد ۲۴ نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه ۱۲ نفره گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تنظیم هیجان و مقیاس شادکامی استنفورد استفاده شد. پس از اجرای پیش آزمون بر روی گروه آزمایش یک دوره آموزش ۸ جلسه ای مبتنی بر واقعیت درمانی ارائه شد؛ ولی گروه دوم چنین آموزشی دریافت نکردند. نهایتاً جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کواریانس چند متغیره و تحلیل کواریانس تک متغیری استفاده و به وسیله نرم افزار SPSS نسخه ۲۳ انجام شد. یافته ها: نتایج یافته های پژوهش نشان داد که واقعیت درمانی بر افزایش تنظیم هیجان و شادکامی تأثیر معناداری دارد (۰/۰۰۱<P). همچنین تفاوت معناداری بین گروه ها (آزمایش و کنترل) وجود داشت و مقدار آماره آزمون F برابر ۲۳/۰۸ که در سطح (۰/۰۰۱<P) معنادار بود. نتیجه گیری: به نظر می رسد که با بهره گیری از آموزش های مبتنی بر واقعیت درمانی می توان گام محکمی در جهت افزایش تنظیم هیجان و شادکامی در دختران مبتلا به پرخوری عصبی برداشت. از این رو پیشنهاد می شود درمانگران به این مهم توجه ویژه ای داشته باشند.
اثربخشی آموزش سازگاری زناشویی بر عدم تحمل پریشانی، دشواری تنظیم هیجان و تعارض زناشویی زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره
حوزه های تخصصی:
مقدمه: عدم تحمل پریشانی، مشکلات در تنظیم هیجان و تعارضات زناشویی از عواملی هستند که می توانند بر روی کیفیت زندگی زوجین تأثیر بگذارند. هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش سازگاری زناشویی بر عدم تحمل پریشانی، دشواری تنظیم هیجان و تعارض زناشویی زوجین بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با گروه کنترل و آزمایش بود که از بین زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره در سال های ۱۳۹۹-۱۳۹۸ تعداد ۳۰ زوج (۶۰ نفر) به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. سپس آموزش سازگاری زناشویی بر روی گروه آزمایش در طول ۸ جلسه آموزش داده شد و گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. در این پژوهش از پرسشنامه های تحمل پریشانی سیمونز و گاهر، دشواری تنظیم هیجان گروتز و روئمر و تعارضات زناشویی ثنایی و براتی استفاده گردید و داده های بدست آمده به شیوه تحلیل کوواریانس با نرم افزارSPSS نسخه ۲۲ تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان از اثربخش بودن آموزش سازگاری زناشویی بر کاهش عدم تحمل پریشانی (۱۴۲/۷۶=fو ۰/۰۱>P)، میزان دشواری تنظیم هیجان (۱۴۶/۹۴=fو ۰/۰۱>P) و تعارضات زناشویی (۴۲۶/۲۱=fو ۰/۰۱>P) داشت؛ به عبارت دیگر عدم تحمل پریشانی، دشواری تنظیم هیجان و تعارضات زناشویی در زوجینی که برنامه آموزشی سازگاری زناشویی را دریافت کرده بودند در مقایسه با گروه کنترل که هیچ مداخله ای را دریافت نکرده بودند به طور معنی داری کاهش یافته است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان داد که اثر آموزش سازگاری زناشویی می تواند به عنوان مداخله ای مؤثر در مراکز مشاوره در مورد زوجینی که از مشکلات ارتباطی رنج می برند مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای (tDCS) بر بهبود تنظیم هیجان و نگرش های ناکارآمد افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم مهر ۱۴۰۰ شماره ۷ (پیاپی ۶۴)
126-115
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای ( tDCS ) بر بهبود تنظیم هیجان و نگرش های ناکارآمد افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی انجام شد. روش مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه در انتظار درمان بود. جامعه آماری پژوهش کلیه افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بودند که در پاییز سال 1397 به درمانگاه اعصاب و روان بیمارستان فاطمی شهر اردبیل مراجعه کردند. از بین آن ها 32 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (16 نفر) و در انتظار درمان (16 نفر) جایگزین شدند. اعضای هر دو گروه به صورت انفرادی به مقیاس های پردازش هیجان ( EPS ) باکر، توماس، توماس و اونز (2007) و نگرش ناکارآمد ( DAS ) وایزمن و بک (1978) به عنوان پیش آزمون پاسخ دادند. سپس مداخله با استفاده از دستگاه تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر روی اعضای گروه آزمایش به مدت 10 جلسه متوالی طی 20 دقیقه به صورت قرارگرفتن آند در ناحیه F3 و کاتد در ناحیه F4 اجرا شد. درحالیکه آزمودنی های گروه در انتظار درمان چنین مداخله ای را دریافت نکردند. سپس اعضای هر دو گروه به پرسشنامه های فوق به عنوان پس آزمون پاسخ دادند. داده های به دست آمده با تحلیل کوواریانس چند متغیری ( MANCOVA ) با استفاده از نرم افزار SPSS -24 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج به دست آمده نشان داد که بین میانگین نمرات پس آزمون دو گروه در مؤلفه های مزاحمت، سرکوبی، عدم کنترل تکانه، ناموزونی و تجزیه از مقیاس پردازش اطلاعات و مؤلفه های کامل طلبی، نیاز به تأیید دیگران، نیاز به راضی کردن دیگران و آسیب پذیری ارزشیابی عملکرد از مقیاس نگرش های ناکارآمد تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0 P< ). این نتایج حاکی از اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر بهبود تنظیم هیجان و نگرش های ناکارآمد در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی می باشد. با توجه به مقاومت بالای افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی نسبت به درمان های روانشناختی، نتایج این مطالعه می تواند نویدبخش مداخلات جدید نوروسایکولوژیک برای این اختلال باشد.
پیش بینی اضطراب حالت افراد در دوران همه گیری کووید- 19 بر اساس سبک های دلبستگی: نقش میانجی گری دشواری تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی گری دشواری تنظیم هیجان در رابطه بین سبک های دلبستگی و اضطراب حالت افراد در دوران همه گیری این ویروس است. طرح کلی پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش 370 نفر بزرگ سالان ایرانی بودند که به روش در دسترس عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور بررسی متغیرها از پرسشنامه های اضطراب حالت - صفت اسپیلبرگر (1970، STAI ) ، مقیاس دشواری های تنظیم هیجانی گرتز و روئمر (2004، DERS ) و دلبستگی کولینز و رید (1990، RAAS ) استفاده گردید. ب رای تحلیل داده های پژوهش از تحلیل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد دلبستگی اجتنابی به ترتیب با اندازه اثرهای 08/-0، 10/0- اثر مستقیم و واسطه ای معناداری بر اضطراب حالت دارد (05/0> sig ). همچنین دلبستگی اضطرابی با اندازه اثر 31/0 به واسطه دشواری در تنظیم هیجان اثر معناداری بر اضطراب حالت دارد (05/0> sig ). با در نظر گرفتن نوع تنظیم هیجانی فرد، افراد دارای سبک دلبستگی اضطرابی نسبت به سبک های دلبستگی ایمن و اجتنابی در زمان بحران هایی مثل همه گیری ویروس کرونا اضطراب بیشتری ابراز و ادراک می کنند و همچنین افراد دارای دلبستگی اجتنابی در همین موضوع ادراک اضطراب بیشتری نسبت به افراد دارای دلبستگی ایمن دارند.
مقایسه بهزیستی اجتماعی، بهزیستی معنوی و راهبردهای تنظیم هیجان در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس و افراد غیربیمار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مولتیپل اسکلروسیس(MS)، بیماری عصب شناختی پیشرونده است که بسیاری از افراد به ویژه زنان جوان به آن مبتلا هستند. بیماران مبتلا به(MS)،مشکلات روان شناختی را تجربه می کنند . پژوهش حاضر با هدف مقایسه بهزیستی اجتماعی، بهزیستی معنوی و راهبردهای تنظیم هیجان در بیماران مولتیپل اسکلروزیس و افراد غیربیمار انجام شد. در این پژوهش علّی-مقایسه ای، جامعه آماری این پژوهش را 700 بیمار شهر کرمانشاه تشکیل دادند. از میان آنها 149 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. همچنین از میان افراد غیربیمار 149 نفر از نظر سن و جنسیت با گروه بیمار همگن شدند. داده ها با استفاده از مقیاس های بهزیستی اجتماعی، بهزیستی معنوی و تنظیم هیجان جمع آوری شد. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری دوراهه نشان داد که بهزیستی معنوی و مولفه های آن (بهزیستی مذهبی و بهزیستی وجودی)، بهزیستی اجتماعی و سه بعد آن (شکوفایی اجتماعی، پذیرش اجتماعی و انطباق اجتماعی) و بازارزیابی هیجان در بیماران MS MS پایین تر از غیربیماران بود. اما بین بازداری هیجان در دو گروه تفاوت وجود نداشت. براساس نتایج، بهبود بهزیستی اجتماعی و معنوی و افزایش تنظیم هیجان بیماران MS MS از طریق آموزش های مبتنی بر معنویت و بهزیستی اجتماعی و همچنین آموزش تنظیم هیجان پیشنهاد می شود .
اثربخشی مداخله کوتاه مدت کارکرد اجرایی مضاعف بر حل مسئله، تنظیم هیجان و توجه انتخابی در بیماران آسیب مغزی تروماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بدعملکردی کارکرد اجرایی یکی از مشخصه های آسیب مغزی تروماتیک ( TBI ) است و با عوارض قابل توجهی همراه است. نقص در حل مسئله،تنظیم هیجان و توجه از متداول ترین پدیده های بعد از آسیب مغزی می باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله کوتاه مدت کارکرد اجرایی مضاعف بر حل مسله، تنظیم هیجان و توجه انتخابی در بیماران آسیب مغزی تروماتیک صورت گرفت. در یک طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون – پس آزمون توام با گروه کنترل، و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند،20 آزمودنی دچار آسیب مغزی به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگزین شدند (10نفر در گروه آزمایش و10نفر درگروه گواه). پس از اجرای پیش آزمون گروه آزمایش مداخله کوتاه مدت کارکرد اجرایی مضاعف را طی 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کرد در حالی که گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. سنجش در دو مرحله ی پیش آزمون – پس آزمون و با استفاده از مجموعه آزمون های نرم افزاری برج لندن، استروپ و پرسشنامه تنظیم هیجان جان و گراس(2003) انجام شد. جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل کواریانس استفاده گردید. نتایج نشان داد که بین گروه آزمایش، نسبت به گروه گواه، تفاوت معناداری در میانگین نمرات، در پس آزمون در تمام متغیرها وجود دارد. بنابراین می توان نتیجه گرفت مداخله کوتاه مدت کارکرد اجرایی مضاعف ، اثر بخشی چشمگیری بر بهبود توجه، تنظیم هیجان و حل مسئله افراد آسیب مغزی تروماتیک دارد.
تأثیر غرور ملی بر سازگاری اجتماعی با میانجی گری راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (مطالعه موردی: دانشجویان کارشناسی دانشگاه مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۸۷)
67 - 89
این مقاله درصدد است تأثیر غرور ملی را بر سازگاری اجتماعی با میانجی گری راهبرد تنظیم شناختی هیجان بررسی کند. طبق مدل، پنج فرضیه مطرح شد. روش تحقیق حاضر جزء مطالعات همبستگی بوده است. 263 نفر از دانشجویان کارشناسی (121 دانشجوی پسر و 142 دانشجوی دختر) دانشگاه مازندران از طریق روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و به سه پرسشنامه استاندارد غرور ملی ساخته عیدی و همکاران (1393)، مقیاس سازگاری اجتماعی دانشجویان با دانشگاه بیکرو سیریک (1987) و مقیاس تنظیم شناختی هیجان گرانفسکی و کراجی (2007) پاسخ دادند. نتایج نشان داد که در اثرات مستقیم میزان بتای استاندارد مسیر غرور ملی به راهبرد مثبت و راهبرد منفی تنظیم هیجان دانشجویان در سطح (p‹ 0/01 ) معنی دار بوده است. همچنین، میزان بتای استاندارد مسیر از غرور ملی به سازگاری اجتماعی دانشجویان و از راهبرد مثبت تنظیم هیجان به سازگاری اجتماعی دانشجویان در سطح (p‹ 0/01 ) معنی دار شده، اما تأثیر راهبرد منفی تنظیم هیجان بر سازگاری اجتماعی دانشجویان تنها در سطح (p‹ 0/05 ) معنی دار شده است. نقش میانجی راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان در ارتباط با غرور ملی و سازگاری اجتماعی تأیید شده است.
مقایسه اثربخشی درمان فراتشخیصی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تنظیم هیجان و ادراک بیماری در بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: در بین اختلالات گوارشی کارکردی، سندرم روده تحریک پذیر شایع ترین، پرهزینه ترین و ناتوان کننده ترین نوع آن ها است. پژوهش حاضر باهدف مقایسه میزان اثربخشی درمان فراتشخیصی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه کنترل بر تنظیم هیجان و ادراک بیماری در بیماران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر انجام شد. مواد و روش ها: پژوهش حاضر شبه آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه بیماران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر مراجعه کننده به مرکز پورسینای حکیم شهر اصفهان در سال 1398-1399 بود. نمونه پژوهش شامل 45 نفر بیمار مبتلا بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. هر دو مداخله به مدت 8 جلسه (90 دقیقه ای) برای هر دو گروه آزمایش در فاصله زمانی دو ماه اجرا شد. از پرسشنامه های ادراک بیماری برادبنت و همکاران و تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج و برگه اطلاعات جمعیت شناختی برای گردآوری یافته ها استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره و تک متغیره استفاده شد. نرم افزار مورداستفاده SPSS نسخه 19 بود. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخلات درمانی فراتشخیصی و پذیرش و تعهد بر افزایش ادراک بیماری و کاهش راهبردهای غیرانطباقی تأثیر معناداری نداشته است. درمان فراتشخیص و پذیرش و تعهد در افزایش راهبردهای انطباقی تاثیر داشتند (05/0P<). نتیجه گیری: درمانگران می توانند با استفاده از مداخلات مذکور روش های مؤثری جهت بهبود وضعیت بیماران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر اتخاذ کنند که اثربخشی درمان های خود را ارتقاء بخشند.