مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
منطق الطیر
منبع:
شعرپژوهی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۴۲)
165 - 184
حوزه های تخصصی:
واژه ی "خود"یا "خویشتن" در دو حوزه دستور زبان فارسی و روانشناسی کاربرد فراوانی دارد. خود به همراه خویش و خویشتن در دستور زبان فارسی به عنوان ضمیر مشترک به کار می رود و در روانشناسی یونگ، خود مظهر "تمامیت" است. از آنجا که واژه ی مذکور در نتیجه ی منطقالطیر عطار نقش فراوان دارد و همچنین قابل تاویل بر مبنای نظریات روان شناختی یونگ است، در این مقاله تلاش بر آن است تا با رویکردی توصیفی – تحلیلی سیر تحول مفهومی آن براساس "فرایند فردیت" بررسی و تحلیل گردد. مطابق نتایج، در منطق الطیر دو نوع خود (خود سایه ای و خود کهنالگویی) می توان دریافت نمود که ناظر به دو جنبه ی "جسم و روان" است. خود سایه ای (ضمیر مشترک) در پایان منطق الطیر همانند سی مرغ تحول یافته است؛ زیرا احساس این همانی یا یکی شدن با الگوی اصلی (سیمرغ) را در انسان برمی انگیزاند و بدین وسیله واقعیت ( تمامیت) را تحقق پذیر میسازد. وحدتی که از نظر عطار و روانشناسی نوین نیمه تمام است نه کمال مطلق؛ زیرا کمال مطلق تنها در خداوند تحقق می یابد. هم از نظر یونگ و هم از نظر عطار هدف سیر فردانیت کمال نیست، بلکه کامل شدگی است."خود" حاصل وحدت سی مرغ (خودآگاه یا خود سایه ای) و سیمرغ (ناخودآگاه ) است. عطار این مفاهیم فلسفی – عرفانی را در قالب تصاویر نمادین در منطقالطیر بازآفرینی نموده است. این فرایند (فردیت) سبب میشود تا آشفتگیها و نابسامانیهای ناشی از جدایی دو ساختار روان و جسم از بین برود.
تحلیل پارادوکس در منطق الطیر عطار و روانشناسی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۴۰
193-213
حوزه های تخصصی:
پارادوکس به عنوان یک آرایه بدیعی در ادبیات فارسی، یکی از عوامل زیبایی و برجسته سازی در آثار ادبی محسوب می شود. عطار از این آرایه ادبی به فراوانی در آثار خود استفاده نموده است. این پژوهش در نظر دارد تا کاربرد این آرایه بدیعی را در منطق الطیر و روان شناسی یونگ بررسی و تحلیل نماید. مطابق نتایج، عطار به یاری سیمرغ و یونگ به کمک کهن الگوی خویشتن هر دو در جستجوی تکامل و رشد انسانی؛ یعنی کل یکپارچه اند و کل یکپارچه پارادوکس بنیاد است؛ زیرا از نیروهای متضاد هستی تشکیل شده است؛ نیروهایی چون نیک و بد، عالم صغیر و عالم کبیر، جزء و کل و ماده و مینو (وحدت اضداد) که ناظر به یکپارچگی و تعادل دو جنبه وجود، یعنی «جسم و روان» (سی مرغ یا خودآگاه + سیمرغ یا ناخودآگاه) است که به مقام وحدت تعبیر می شود؛ نتیجه این وحدت، فناست و این فنا در آن واحد، بقاست در ابعاد دیگر هستی. در نتیجه چنین تمامیت پارادوکس بنیاد است که عارف کل نکر و تمامیت جو در «قرن های بی زمان» به سر می برد، «درون سایه آفتاب می بیند»، «در بی خویشی به خویش» می رسد و «در عدم به وجود» دست می یابد.
کاربرد تشبیه و استعاره تلمیحی در بیان تجربه عرفانی و مقدمات آن (بر اساس منطق الطیر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۴۰
267-305
حوزه های تخصصی:
شعر تجلی گاه تصویرهای شاعرانه و هنری است. این تصویرها با استفاده از علم بیان و شگردها و ابزارهای گوناگون آن شکل می گیرد. شاعر عارف با این تصویرها، تجارب عرفانی و مقدمات آن را بازآفرینی می کند. از مهم ترین ابزارهای این بازآفرینی در ذهن شاعران عارف ازجمله عطار نیشابوری، «تشبیه»، «استعاره» و «تلمیح» است. او در منطق الطیر که داستان سفر معنوی مرغان است، برای بیان تجربه عرفانی و مقدمات آن، تشبیه را بارها به کار برده و آن را با تلمیح ترکیب کرده است. در مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و مروری، ضمن معرفی این ابزارها نشان خواهیم داد که وی در بیان تجارب عرفانی و مقدمات آن از این شگردهای ترکیبی چگونه بهره برده است. در شعر عرفانی، شاعر به دنبال آرایش کلام نیست بلکه یکی از هدف های اصلی او بیان تجارب و مکاشفات عرفانی و درونی و مقدمات آن است، به همین سبب تصاویر شعری او متأثر از نگرش دینی و عرفانی اوست. بیشتر تشبیهات و تلمیحات شعر عطار با آیات و قصص قرآن و شخصیت های دینی، قرآنی و احادیث و موضوعات دینی مرتبط است و این نشان از تأثیر عمیق دین و عرفان بر سبک شعری و بلاغت گفتار او دارد.
پرورش تفکر انتقادی بر اساس تحلیل محتوای کتاب منطق الطیر عطار نیشابوری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۵۰
121-140
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی مؤلفه های تفکر انتقادی در منطق الطیر عطار نیشابوری و به روش تحلیل محتوای کیفی و مفهومی، صورت پذیرفته است. بدین صورت که از طریق مطالعه ی نظری، به تحلیل مفهوم تفکر انتقادی و تبیین مؤلفه های آن پرداخته و سپس ازفرموارسیدومرحله ایبازوبدونپیش سازمانیافتگیجهتتحلیلمحتوایمنطق الطیراستفادهشدهاست. بهاین صورتکهکل اشعار، حکایات و تماثیلمورد بررسی قرار دادهشدهومواردیکهدارایمضامینمرتبط با مؤلفه های تفکر انتقادیبودند،شناساییوطیدوموقعیتازجمله؛آدرس اشعار، حکایت و تماثیل، وزمینه یمصداقی،درفرمتحلیلمحتوامنظورشده اند. یافته ها به تبیین مؤلفه های نه گانه ای برای تفکر انتقادی انجامید (پرسشگری، قضاوت با معیار روشن، استدلال، تجزیه و تحلیل، بی طرفی، روشمندی، عینیت گرایی، حقیقت جویی، انعطاف پذیری) و سپس برای هر یک از مؤلفه ها، مصادیقی در منطق الطیر عطار استخراج گردید. نتایجپژوهش حاکی از تأکید منطق الطیر عطار بر همه ی مؤلفه های تفکر انتقادی به خصوص مؤلفه ی پرسشگری، حقیقت جویی، قضاوت و ارزیابی با معیار روشن بوده، لذابهره مندی از متون عرفانی می تواند در پرورش تفکر انتقادی موثر باشد.
وادی نانوشته؛ چگونگی تقابل صورت و معنی در منظومه عرفانی منطق الطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۳ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
207 - 227
حوزه های تخصصی:
عطار در منطق الطیر از هفت وادی نام می برد؛ اما یک وادی نانوشته وجود دارد و آن گذشتن از صورت و رسیدن به معنی است. این موضوع به صورتِ تقابل این دو در کل منطق الطیر به شکلی نانوشته و نامنسجم منعکس شده است. در سخن عطار، صورت در مفهوم مجاز، کثرت ها، ظاهر، دنیا و وابستگی های به آن دیده می شود و معنی نیز در مفهوم وحدت، باطن، روح، تعالی و رسیدن به حقیقت می آید. حکایت این مرغان را هم در شکل و قالب و هم در محتوا و معنا می توان گذر از صورت به معنی دانست؛ زیرا عطار از قالب داستانی تمثیلی بهره برده و در متن هم خواننده و سالکِ راه را به گذر از ظواهر و صورت ها و توجه به معنی فرامی خواند. وی راه گذر از صورت و رسیدن به عالم معنی را در بریدن از وابستگی ها، داشتن همت و انصاف و درمجموع در طلب و عشق و فنا می بیند.
بررسی و تحلیل نقش جلوه سیمرغ در آینه متون عرفانی با تکیه بر منطق الطیر عطار و مثنوی مولانا
حوزه های تخصصی:
با بررسی داستان ها و افسانه ها در میان ملت های مختلف می توان به حضور عناصر و ویژگی های مشابهی دست یافت که هر یک از آن ها از زوایای مختلف قابل توجه و بررسی است. در این میان نام سیمرغ به عنوان یکی از نمادهای ادب پارسی در اساطیر و متون عرفانی امری قابل توجه است که در فرهنگ ایرانی به دوره پیش از اسلام می رسد. تجلی این پرنده نخستین بار در قلمرو حماسه و سپس در عرفان مشاهده شده و جلوه ای خاص به ادبیات حماسی و عرفانی بخشیده و نمود بارز این امر در آثار شعری فردوسی، عطار، مولوی، سعدی و حافظ به گونه ای خاص نمایان است. بطوریکه با بررسی سیمرغ در شاهنامه جلوه های ایزدی و اهریمنی آن و همچنین با تفحص در آثار عرفانی بُعد روحانی آن مورد توجه قرار می گیرد که رموز جاودانگی، وحدت وجود و ذات مطلق را نمایان می سازد. با عنایت به آنچه ذکر شد در این مقاله بر آن شدم که ابعاد گوناگون وجود این مرغ اسطوره ای را با تکیه بر دو شاهکار عرفانی، مثنوی معنوی و منطق الطیر مورد مداقه قرار دهم که در وهله نخست به بررسی نقش اساطیری سیمرغ و سپس به جایگاه عرفانی آن با توجه به نمادها و ویژگی های منحصر به فرد این پرنده در آثار یاد شده خواهم پرداخت.
هم سنجی سروده منطق الورد محمدعلی الرباوی و منطق الطیر عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۰
19-50
حوزه های تخصصی:
زبان صوفیانه یکی از مهم ترین ابزارهای کاربست معانی سیروسلوک و مدارج عرفانی به شمار می رود. فریدالدین عطار (540ق)، شاعر پرآوازه ایران زمین، و محمدعلی الرباوی (1949م) شاعر سرشناس کشور مغرب، دو تن از شاعران عارف در ادبیات جهان هستند که در آثارشان طریق سیروسلوک را ترسیم کرده و کوشیدند تا تصویری از انسان کامل فرادید مخاطب قرار دهند و هرکدام به نحوی از سالکی سخن گفته اند که قدم در این راه صعب الوصول گذاشته است. مهم ترین متنی که تبلور رویکرد یادشده است، دو منظومه منطق الورد از محمدعلی الرباوی و منطق الطیر از عطار نیشابوری است. در پرتو اهمیت مسئله، پژوهش حاضر که بر اساس مکتب آمریکایی در حوزه ادبیات تطبیقی و به شیوه توصیفی تحلیلی انجام می گیرد، در پی هم سنجی و تحلیل دو منظومه و بررسی نمادهای صوفیانه دو شاعر است و تلاش دارد در خلال آن به ارائه برخی شباهت ها و تفاوت ها بپردازد . یافته های پژوهش نشان می دهد که عمده ترین شباهت این دو اثر، انتخاب هدفمند دالّ منطق در عنوان دو سروده، هدف مشترک سیر سالک، شباهت در کاربست رمز «باز» برای سالک، عذرآوریِ باز در ادامه مسیر و نیز به کارگیری برخی نمادهای عرفانی چون ستر، سلطان، سرّ، ضوء، طریق و... است. از جمله تفاوت ها می توان به اختلاف در انتخاب پیر و راهنما و تفاوت در به کارگیری نماد بلبل و گل اشاره کرد. راز آشکارشده در کل داستان، بیانگر این نکته است که درک حقیقت هستی جز با حقیقت خودِ انسانی امکان پذیر نیست و رسیدن به حقیقت انسان، کاری بس دشوار و طاقت فرساست.
از خاک تا سویدای افلاک با راهیان هفت شهر عشق عطار
عطار نیشابوری از عرفای بزرگ و شعرای برجسته ی قرن ششم و هفتم هجری قمری است که با خلق آثار گرانسنگی، شیوهای تهذیب اخلاق ،تزکیه نفس و ارتقای مراتب وجودی انسان را برشمرده و نشان داده است. یکی از مهمترین آثار وی منطق الطیر است، داستانی تمثیلی از سیر و سلوک عارفانه که با زبانی ساده و بی تکلف، ناب ترین افکار عارفانه به رشته ی نظم کشیده شده است. منطق الطیر شرح در دوجنون و شیدایی عطار از دوری و مهجوری و آیینه ای تمام نمای از تجلی روح عرفانی اوست. این روایت تمثیلی، سخن از اهتمام جمعی از پرندگان مدعی است که برای رسیدن به آستان سیمرغِ پادشاه ، عازم راهی پرخوف و خطر به رهبری هدهد می شوند، لیک در راه هریک به عذرو لابه ای متوسل می شوند و از جمع جدا میمانند . در انتها از آن میان ، تنها سی مرغ به مقصد راه می یابند و سرگشته و حیران جامه فنا و زیور بقا می پوشند و مقبول درگاه سیمرغ می گردند. در این حکایت سیمرغ کنایه از حضرت حق ، هُدهُد پیر و راهبر، و هر یک از مرغان نماد چیزهایی دیگرند که می تواند کنایه از احوال سالکان طریق باشد، لیکن سی مرغ واصل نمادی از همان عرفای وارسته، اولیا الله و انسانهای کاملی است که مورد عنایت حق واقع شده و دل از دنیا بریده اند و به مقام وحدت دست یافته اند .داستان سی مرغ و تحمل شرایط و شداید تا وصال سیمرغ، داستانی تمثیلی از نظریه وحدت وجود است که عطار از معتقدان و پیشروان آن در ادب فارسی می باشد.
تصوف فلسفی از محی الدین عربی تا عطار در شرق و غرب جهان اسلام در قرون وسطی؛ توسعه عرفان در سلسله موحدین و حفصیان
پدیده تمدنی و فرهنگی عرفان و تصوف فرایندی سیاسی اجتماعی در غرب اسلامی است و دارای اثار زود و دیر تمدنی و سیاسی نظامی و فرهنگی است. این حریان انسانی از کاز فتح اندلس تا نخستین روز های سقوط جریان پیدا کرد و تنها دستاورد تمدن اسلامی در اندلس و مغرب است که هنوز این ادبیات عرفانی در بالاترین سطح مورد استفاده بین المللی در شکل مکتب عرفانی محی الدین عربی است. تصوف در غرب اسلامی سه مرحله را پیمود و به شکل نهایی در مکتب المریه و مرسیه ای اندلسی محی الین عربی و ابن سبعین ظهور کرد و جریان عرفان و تصوف در جهان را تاکنون در سایه معارف آن ها قرار دارد. از ابن مسره(319-931) تا ابن قسی و سپس از ابن سبعین و محی ادین عربی دور سوم و نهایی جریان تصوف در غرب اسلامی را سامان دادند. مرحله اول معارف عرفانی اخوان الصفا وارد غرب اسلامی شد و ماده اولیه فلسفه، عرفان اندلسی و مغربی را ساخت و در مرحله دوم عرفان اندلسی در ایبری درعصر مرابطین بوسیله ابی مدین ( 511 ) توسعه یافت و توسط حرکت پیشوایی ابن قسی رقم خورد و در مرحله سوم با ششتری، شاذلی و ابن سبعین و محی الدین عربی شکل گرفت دوره سوم دوره تکامل و توسعه کمی و کیفی هم زمان مکاتب عرفانی در جهان اسلام در قرن ففتم و اغاز قرن هشتم است و خلق وجود کتبی عرفان اسلامی در شرق و غرب عالم است. محصول نهایی این مرحله که نقطه مشترک هم زمان عرفان اسلامی در سراسر جهان اسلام است تولید پاراذایم ذهنی خاصی در اندیشه عرفان اسلامی با عنوان تصوف فلسفی است. از جمله پدیده های فرهنگ و تمدن اسلامی فلسفی ساختن تصوف و خلق تصوف فلسفی است. این پدیده تمدنی تا حد زیادی متاثر از اوضاع سیاسی اجتماعی جهان اسلام در شرق و غرب ان است که همزمان شاهد سقوط شهر ها در شرق و در غرب جهان اسلام بواسطه نزاع داخلی و هجوم خارجی مغول و بدست دولت های صلیی شمال اسپانیا و حامیان اروپایی ان ها بود. در بین چهره های بانی تصوف فلسفی نام ابن سبعین و محی الدین عربی (638-1240م)در خلق اثر رمزی فتوحات مکیه و فصوص در اندلس و عطار(618-1221) و مولوی در ایران می درخشد. عطار با به کارگیری زبان فارسی در بیان مفاهیم صوفیانه اثارکلاسیک در عرفان و تصوف فلسفی مانند منطق الطیر را خلق کرد. او معاصر خلق شکل متکامل تصوف فلسفی درغرب اسلامی بوسیله ابن سبعین و محی الدین عربی است. زبان مشترک تصوف فلسفی شرق و غرب جهان اسلام رمز و غایت ان شناخت حقیقت مطلق است ،ابن سبعین بنیانگزارتصوف فلسفی هم فلسفه خود را فلسفه حق نامید. فرضیه این تحقیق زمینه مشترک سیاسی اجتماعی مذهبی اقتصادی و کلامی پیدایش طیفی متفاوت ازتصوف فلسفی درشرق وغرب چهان اسلا م است که با پژوهش ومعرفی تصوف فلسفی درغرب جهان اسلام وبررسی اجمالی ان در آثارعطار انجام شده است. پژوهش بررسی مجدد مقالات نویسنده در تحولات فلسفی و کلامی غرب اسلامی و تصوف و عرفان عهد موحدین و حفصیان است ازسال 1381، 1384 است. فایده نظری پژوهش پیدایش فلسفه اندلسی است که در کتاب مولف با همین عنوان تبین شده است دو مکتب عرفانی شرق وغرب جهان اسلامی در پی ساختن الگویی ذهنی بودند که در صحنه تغییرات اجتماعی باحفظ اندیشه اسلامی هویت شخصیتی جوامع اسلامی را در برابر هجوم سیاسی نظامی شرق دور وغرب دور حفظ کنند وتاحدود زیادی رایزنی فرهنگی این عناصراصلی عرفان که دروجود کتبی ان ها که میراث تمدن اسلامی است باقی مانده است. در این کار هویت بخشی به فرد وجوامع عربی و ایرانی و مغربی موفق بوده اند اما درعمل کارکرد زیادی نداشتند وجهان اسلام با تحربه سه وضعیت اندلسی درفضای نابسامان اجتماعی در میان دو هژمونی سیاسی و نظامی اقتصادی دچار فروپاشی و حال فقدان و عدم درزمینه های مختلف زندگی روزمره شد.
بررسی علل بیان ناپذیری تجربه های عرفانی در مثنوی های عطّار(الهی نامه، منطق الطّیر، مصیبت نامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
59 - 83
حوزه های تخصصی:
ناتوانی واژه در بیان تجربه های عرفانی را بیان ناپذیری می نامند. دارندگان تجربه عرفانی آگاهی عرفانیِ خود را فراتر از حد فهم و تقریر می دانند. آنها بر این باورند که در این تجربه استعلایی، نوعی آگاهی از حقیقت و ادراک امور به عارف دست می دهد که حریمی ماوراء عقل دارد و به قالبِ بیان در نمی آید. در نزد عارفان، همواره بیانِ حقایق و مفاهیم عرفانی با موانعی همراه است که زبان را از شرحِ این احوال ناتوان می سازد. موانعِ موضوع، متکلم، کلام و مستمع از بارزترین این موانع است که سبب بیان ناپذیری حقایق بلند عرفانی می شود. عطّار نیشابوری نیز مانند دیگر عرفا در آثار خود به صورت های مختلف بیان ناپذیری تجربه های عرفانی را تبیین کرده و عملاً ناتوانی زبان را در بیان حقایق عرفانی نشان داده است. مسئله پژوهش حاضر واکاوی علل بیان ناپذیری تجارب عرفانی برای تبیین این موضوع است که زبان در بیان ناگفته های عرفانی چه مشکلی دارد که عرفا را در بیان این مدرکات درونی ناتوان می سازد. همچنین بازتاب و بسامد این موضوع بنیادی عرفانی در آثار عطّار نیشابوری چگونه است؟ در این جستار به روش توصیفی- تحلیلی این موانع و بازتابِ آنها در سه منظومه الهی نامه، مصیبت نامه و منطق الطّیر عطّار نیشابوری مورد بررسی قرار گرفته است. هر یک از این موانع با بسامدهای متفاوت مورد توجه عطّار بوده و مانعِ موضوع و متکلّم بیش از موانع دیگر در بیان حقایق و رموز الهی در زبان عطّار مشهود است.
همگرایی دو گفتمان فقهی و عرفانی در مثنوی های حدیقه الحقیقه، منطق الطیر و مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
163 - 188
حوزه های تخصصی:
گفتمان عرفانی و خرده گفتمان های آن مانند شعر عرفانی در بستر دین و از بطن جریان زهدی نشأت گرفت که در واکنش به شرایط اجتماعی سیاسی روزگار اموی و دوره نخست عباسی در عراق و شام پدیدار گشته بود. در جستار حاضر با روش تحلیلی- توصیفی و رویکرد تحلیل گفتمان، فرایند همگرایی دو گفتمان فقهی و عرفانی را با مطالعه موردی چند مفهوم و اصطلاح فقهی و عرفانی در مثنوی های حد یقه الحقیقه ، منطق الطیر و مثنوی معنوی بررسی و خاطرنشان کردیم هرچه دامنه گفتمان شعر عرفانی گسترش می یابد و از مرحله تکوین به مرحله تکامل و اعتلا ی آن نزدیک می شویم، به نوعی هم پوشانی و تکامل گفتمانی می انجامد و همگرایی گفتمانی آشکارتر و به قولی هنری تر می شود. اوج این مهم را که به گونه ای تبدّل و جایگزینی منتهی می شود، در مثنوی مولوی شاهدیم که هم فقیه نامدار حنفی و هم عارفی شوریده بود.
بررسی شخصیت «هدهد» در منطق الطیر عطار براساس نظریه «خودشکوفایی» آبراهام مزلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطق الطیر عطار با طرح مبانی عرفان اسلامی به طور عام و نظریه وحدت وجود به طور خاص، همچنین با داشتن جنبه های تمثیلی و نمایشی، شأن و جایگاهی محکم در زبان و ادبیات فارسی دارد. هدهد یکی از شخصیت های برجسته در این اثر است که توانست با تأکید بر کنش جمعی و بسیج عمومی، مرغان دیگر را برای حرکتی جدید و متفاوت متقاعد کند. منش و روش هدهد در اقناع و بسیج مرغان بر مبنای نظریه های روانشناختی انسانگرا، تحلیل پذیر و درخور بررسی است. نظریه «خودشکوفایی» ابراهام مزلو، پدر روانشناسی انسان گرا، در رفتارشناسی و شناخت هدهد رهبر پرندگان در مسیر رسیدن به سیمرغ به خواننده کمک می کند تا شخصیت هدهد را به عنوان سمبل انسان خودشکوفا و کنش گرا بهتر درک کند. به نظر می رسد هدهد در جایگاه یک رهبر خودشکوفا و کنش گر توانسته است با تکیه بر ویژگی هایی مانند گشودگی نسبت به تجربه های اوج، تأکید بر منطق گفت وگو و مکالمه، هوش کلامی، انعطاف پذیری، اشتیاق و صداقت، خلاقیّت و دوری از تقلید، خودبسندگی و خودمختاری و درک متقابل، بسیج عمومی و کنش جمع محور، مرغان را به نتیجه ای مطلوب و آرمانی برساند که همانا رسیدن به جایگاه سیمرغ است. در این مقاله سعی می شود با تأکید بر نظریه خودشکوفاییِ مازلو، به شخصیت شناسی هدهد و همچنین انجمن های معناگرا پرداخته شود.
بررسی لحن پایدارانه تقابل عطار با صاحب منصبان دنیوی، در آینه منطق الطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۱
105 - 136
حوزه های تخصصی:
لحن، نحوه خواندن کلمات و جملات در قالب فضای متن است؛ منشأ آن باورهای فردی، جمعی و ویژگی های اخلاقی، روحی و روانی افراد است که با ویژگی های سبکی، فرم و ساختار شعر ترکیب می شود. عنصر لحن به عنوان یکی از مهم ترین عناصر فضاسازی و تاثیر بر مخاطب همواره مورد توجه بوده است؛ زیرا بیان کننده درونیات و عواطف نویسنده است و نویسنده باید بتواند طبق موضوع منتخب و به دور از تصنع، لحنی متناسب با نوشته خود را انتخاب کند. این پژوهش با شیوه توصیفی تحلیلی، ضمن معرفی لحن، انواع و نحوه شکل گیری آن، در نظر دارد لحن کلی عطار در تقابل با مقامات دنیوی را در آینه منطق الطیر بررسی و گونه های مختلف آن را معرفی کند. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد که حکایت ها به سبب گفتگومحوری، از مهم ترین عرصه های بروز لحن هستند؛ همچنین لحن آثار مختلف، متفاوت است. ممکن است لحن در دل یک اثر، تغییراتی داشته باشد. شاعر در سرودن منطق الطیر (یکی از مهم ترین آثار منظوم عرفانی ) لحن های متفاوتی را خلق کرده است، لیکن به طور کلی لحن اعتراضی، به ویژه اعتراض علیه حکام و سلاطین در آثار عطار بیشتر از سایر الحان مطمح نظر است. عطار در برابر اصحاب قدرت از انواع لحن اعتراضی، واعظانه، تحذیری و... استفاده کرده است که هر کدام از الحان به تفکیک تشریح خواهد شد.
صورت بندی مفهوم خوشبختی در منطق الطیر بر مبنای معناشناسی واژه دولت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
143-166
حوزه های تخصصی:
«دولت» در منطق الطیر واژه ای کلیدی است که عطار در مواضع متعددی ، نقش کانونی آن را برجسته نموده و از ظرفیت های معنایی این واژه برای بیان مفاهیم آرمانی و مقاصد مهم صوفیانه بهره جسته است. از آنجا که مفهوم دولت دارای ابهام و تیرگی معنایی بوده و مؤلفه های معنایی آن روشن نیست، بررسی معناشناختی این واژه، و تعیین مصادیق و کاربردهای آن در این اثر ضرورت پیدا می کند. این مقاله بر آن است با واکاوی واژگانی که در تلاقی با واژه دولت در منطق الطیر به کار رفته است، حوزه های معنایی و مؤلفه های معنایی آن را استخراج کرده و ضمن تحلیل معناشناختی، کاربردهای مختلف آن را در این اثر نشان دهد. آنچه از بررسی ها به دست آمد، این بود که عمده ترین کاربرد واژه دولت در منطق الطیر به حوزه معنایی «فیض و عنایت الهی» تعلق دارد که در سه محور «جذبه»، «رویارویی با انسان کامل» و «نجات» صورت بندی شده است. کاربرد دیگر واژه دولت متعلق به حوزه معنایی «تجارب عرفانی» شامل «فنا»، «انقطاع از ماسوی الله» و «درد طلب» است که عطار در به کارگیری این مفاهیم، مؤلفه هایی مانند «سُکر»، «استغراق در شهود حق» و «تطهیر قلب از ماسوی الله» را به مفهوم دولت افزده و دایره معنایی آن را گسترش داده است. با در نظر گرفتن این دو حوزه معنایی، دو عنصر «اصطناع و برگزیدگی» و «تغییر از درون» را می توان زیرساخت اصلی مفهوم خوشبختی در منطق الطیر دانست. هدف این مقاله تحلیل معناشناختی واژه دولت و بررسی ابعاد گوناگون آن در منطق الطیر است که با روش توصیفی و تحلیلی انجام گرفته است.
شخصیت پردازی در داستان شیخ صنعان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
عطار خالق حکایت های تمثیلی فراوانی است که در منطق الطیر و آثار دیگر او دیده می شود. حکایت شیخ صنعان یکی از داستان های زیبای تمثیلی است که حاوی مطالبی درباره ی سفر معنوی شیخی زاهد است که مریدان فراوانی زیر سایه او تربیت شده اند، اما خود دچار خود بینی است و برای فرار از این ورطه نیاز به آزمونی سخت دارد. شخصیت پردازی یکی از عناصر مهم داستان است که به روش های مختلفی انجام می شود. در این پژوهش با بررسی شخصیت های داستان شیخ صنعان مواردی از شخصیت پردازی مانند: نوع شخصیت ها از نظر ایستا و پویا، طریقه مستقیم و غیر مستقیم شخصیت پردازی و ویژگی های شخصیت ها مشخص شده است.
نقد اسطوره شناختی حکایت شیخ صنعان در منطق الطیر عطار نیشابوری بر مبنای نظریه مناسک گذار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۲
147 - 177
حوزه های تخصصی:
مناسک گذار به آیین هایی نظیر تولد، بلوغ، تشرّف، مرگ و... در جوامع کهن اطلاق می شود که ساختاری اسطوره ای دارند. نظریه پردازان مناسک گذار بر این باورند که ساختار اسطوره ای این مناسک از الگویی واحد پیروی می کند. هدف این پژوهش بررسی میزان مطابقت ساختار اسطوره ای مناسک گذار با سیر و سلوک صوفیانه شیخ صنعان در منطق الطیر عطار با روش تحلیلی توصیفی است. پژوهش حاضر با تأکید بر ماهیت آئینی تصوف، ضمن تأویل روان کاوانه هر یک از مراحل گذار عرفانی شیخ صنعان، نشان می دهد ساختار روایی حکایت با الگوی چهار مرحله ای نظریه مناسک گذار (گسست، بحران، جبران و پیوند دوباره) همخوانی دارد.
بررسی بینامتنی مفهوم سیمرغ در مجمع مرغان ژان-کلود کَریِر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
355 - 370
حوزه های تخصصی:
نمایشنامه ی مجمع مرغان ژان کلود-کَریِر، از جمله متون اقتباس شده از منطق الطّیر عطّار است. کَریِر در این اثر، سعی بر آن داشته که شکل اصلی داستان عطّار را حفظ کرده و با توجّه به ضرورت ها و محدودیت های متن نمایشی در آن تغییراتی انجام دهد. از جمله تغییرات شاخصی که او در این متن انجام داده، دگرگونی مفهوم «سیمرغ» است. در واقع، کَریِر هم جهت با مؤلفه های جهان-نگری خویش و نوعی شبه عرفان ناسوتی، معنای دیگری را برای سیمرغ در نظر گرفته و برخلاف عطّار مفهومی زمینی به سیمرغ بخشیده است. در نوشتار حاضر سعی بر آن داریم تا با استفاده از رویکردهای تحلیلی بینامتنیت ژُنتی به بررسی مفهوم سیمرغ در اثر کَریِر بپردازیم و در جستجوی پاسخ به این پرسش باشیم که شخصیّت اسطوره ای سیمرغ با چه تغییراتی در دلالت های نخستین و شناخته شده اش به تصویر کشیده شده است و چگونه یک متن معاصر غیرفارسی زبان، هم چون نمایشنامه ی مجمع مرغان، موفّق به انعکاس پیام عطّار در قالبی دیگر شده است؟
بررسی بینامتنی هفت وادی عشق منطق الطیر عطار در «مرد نیم تنه و مسافرش» از آندره شدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۴ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
411 - 432
حوزه های تخصصی:
جستجوی عشق و رسیدن به کمال یکی از اصلی ترین بن مایه های میراث ادبی و هنری جهان است. جهان شمول بودن این درونمایه ازجمله عللی است که باعث شده این مفهوم در آثار نویسندگان متعدّدی منعکس شود. منطق الطیّر عطّار، این مفهوم را در قالب "هفت وادی عشق" که بیانگر سیر صعودی انسان برای رسیدن به کمال است، به تصویر کشیده است. آندره شدید، نویسنده فرانسوی زبان، در داستان کوتاه «مرد نیم تنه و مسافرش»، جستجوی کمال و محبّت را در قالب زندگی دو شخصیت کمال جو، که در نهایت به اتّحاد می رسند، ترسیم نموده است و هفت وادی عشق به طور تلویحی در این متن، با همان ترتیب مورد نظر عطّار ارایه شده است. بررسی تطبیقی این دو اثر با توجّه به بایسته های نظری بینامتنیّت ریفاتر، می تواند راهگشای یافتن نقطه نظرات مشابه آندره شدید و عطّار در ارتباط با موضوع هفت وادی عشق و بررسی چیستی و چرایی هم پیوندی های بازنمود این مفهوم نزد آن ها باشد.
نگاه هرمنوتیکی به ترجمه فرانسوی برخی از واژه های عرفانی منطق الطیر عطار با پایه آراء اُمبرتو اکو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۹
283 - 309
حوزه های تخصصی:
ترجمه از دیرباز تاکنون به عنوان فعالیتی هدفمند و ابزاری برای انتقال فرهنگ و ادبیات ملت های گوناگون، مورد توجه بوده است. در این میان، واژه ها و اصطلاح های موجود در آثار عرفانی به دلیل دارا بودن معناهای گوناگون و نشانه های نهفته، کار ترجمه را دوچندان دشوار کرده است. بررسی و چگونگی انتقال واژه ها و عنصرهای عرفانی منطق الطیر عطار از فارسی به فرانسه به وسیله مترجم های به نام فرانسوی - لیلی انور و گارسن دو تاسی- با بهره گیری از الگوی هرمنوتیک اُمبرتو اکو و بررسی برداشت و دریافت آن ها، در جایگاه «خواننده-مُدل» و با در نظرگرفتن استراتژی متن، هدف این پژوهش بوده است. مهم ترین یافته های این پژوهش توصیفی-تحلیلی، این مطلب است که در معادل یابی واژه ها و عنصرهای عرفانی منطق الطیر، مترجم ها با دنبال کردنِ مناسبت های درون متنی و فرامتنی دست به خوانش اشعار زده اند. همچنین این مترجم ها معادل های مناسبی را انتخاب کرده اند که نشان دهنده شناخت کامل آن ها از راهبردهای حاکم بر ابیات عطار است.
بررسی شخصیت «هدهد» در منطق الطیر عطار براساس نظریه «خودشکوفایی» آبراهام مزلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطق الطیر عطار با طرح مبانی عرفان اسلامی به طور عام و نظریه وحدت وجود به طور خاص، همچنین با داشتن جنبه های تمثیلی و نمایشی، شأن و جایگاهی محکم در زبان و ادبیات فارسی دارد. هدهد یکی از شخصیت های برجسته در این اثر است که توانست با تأکید بر کنش جمعی و بسیج عمومی، مرغان دیگر را برای حرکتی جدید و متفاوت متقاعد کند. منش و روش هدهد در اقناع و بسیج مرغان بر مبنای نظریه های روانشناختی انسانگرا، تحلیل پذیر و درخور بررسی است. نظریه «خودشکوفایی» ابراهام مزلو، پدر روانشناسی انسان گرا، در رفتارشناسی و شناخت هدهد رهبر پرندگان در مسیر رسیدن به سیمرغ به خواننده کمک می کند تا شخصیت هدهد را به عنوان سمبل انسان خودشکوفا و کنش گرا بهتر درک کند. به نظر می رسد هدهد در جایگاه یک رهبر خودشکوفا و کنش گر توانسته است با تکیه بر ویژگی هایی مانند گشودگی نسبت به تجربه های اوج، تأکید بر منطق گفت وگو و مکالمه، هوش کلامی، انعطاف پذیری، اشتیاق و صداقت، خلاقیّت و دوری از تقلید، خودبسندگی و خودمختاری و درک متقابل، بسیج عمومی و کنش جمع محور، مرغان را به نتیجه ای مطلوب و آرمانی برساند که همانا رسیدن به جایگاه سیمرغ است. در این مقاله سعی می شود با تأکید بر نظریه خودشکوفاییِ مازلو، به شخصیت شناسی هدهد و همچنین انجمن های معناگرا پرداخته شود.