مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
منطق الطیر
حوزه های تخصصی:
منظومه های رمزی و تمثیلی، که از شاهکارهای ادبی ایران زمین محسوب می شوند، نمونه هایی در سرزمین های دیگر، نظیر دو اثر از مشرق زمین به نام های ئی چینگ و فنگ شن ین آی دارند. پژوهش حاضر به شیوه تحلیلی تطبیقی در نظر دارد به مقایسه و مطابقت منطق الطیر با این دو کتاب بپردازد. در هر سه اثر از پرندگانی چون سیمرغ، بط، خروس، غاز و درنا در حوزه سیروسلوک عرفانی سخن به میان آمده است. با توجه به قدمت این دو کتاب و تحقیقات انجام شده می توان گفت که چینیان در حوزه مذهب و برخی صنایع، متأثر از ایران پیش از اسلام بوده اند، اما پس از اسلام در حوزه فرهنگی و تجاری، هنر، نمادپردازی، داستان های ادبی و عرفانی، سبک های نگارش در متون نظم و نثر شباهتهای زیادی میان آنان وجود دارد و در این میان، عطار مستثنی از این امر نبوده است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که شباهت هایی میان الگوها، کنش ها و تناسب های (توجه به سیروسلوک، طهارت، تهذیب باطنی، دوری از خودفریفتگی، توجه به غایت الغایات و تحمل مشکلات و مصائب سلوک با اشراف اندیشه ابدیّت و جاودانگی) میان پرندگان یادشده در هر دو فرهنگ و ادب عرفانی وجود دارد.
بررسی وجوه تمثیلی مرغان در منطق الطیر
حوزه های تخصصی:
شخصیت های اصلی منطق الطیر، مرغان و پرندگانی هستند که شاعر برای تعیین شخصیت آن ها، از نقش اساطیری و تلمیحی آنان بهره گرفته است. شخصیت درونی اکثر مرغان، بر دو پایه ناتوانی و غرور بنا شده است که در گفتار و کردار آنان به صورت اظهار عجز و خودستایی نمایان می شود. ناامیدی طاووس و غرور همای از این گونه است؛ زیرا طاووس از رفتار خود با حضرت آدم که منجر به اخراج آدم و طاووس از بهشت شد نادم است و همای هم از این که سایه اش پادشاه پرور است به خودستایی از خویش می پردازد. یکی از پدیده های داستانی که بر بعضی شخصیت های داستان عارض می شود بازشناخت و دگرگونی است. بنابر نتایج این پژوهش، عطار برای درمان ناهنجاری های روحی مردم در جامعه آشفته اش، از تجربه عرفانی متناسب با ظرفیت های وجودی افراد و گروه های اجتماع بهره برده است و چگونگی کمال یابی گونه های افراد را، به فراخور صفات و موانع شخصیتی شان به گونه تمثیلی، تبیین کرده است. عطار در این پیشنهاد عرفانی و درمان گرانه، افزون بر تبیین کهن الگویی کمال و سلامت فردی، از طریق کنار زدن سایه و گذر از آنیما، تفرّد روحی را در گرو زدودن صورتک های مرسوم می نهد. سرانجام خصایص برون گرایانه و درون گرایانه افراد در چنان پیرنگ اسطوره ای-کهن الگویی و تجربه معرفتی مضمحل می شود.
کاربرد نماد و تمثیل در شعر عطار نیشابوری
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۱۱ بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۹
117 - 135
حوزه های تخصصی:
عطار نیشابوری، شاعر و عارف بزرگ قرن ششم و هفتم، معانی و مضامین بلند عرفانی را به بهترین وجه در قالب نماد و تمثیل ارائه می دهد. او در چهار اثر معروف خود (منطق الطیر، مصیبت نامه، الهی نامه و اسرار نامه) رمز و نماد را پایه و اصل داستانهایش قرار داده است. بازیگران صحنه های او نماد و تمثیلی هستند که هدف والای این شاعر را به بهترین وجه آراسته اند. تمثیل های به کار رفته در آثار عطار، گزارشگر احساسات و تجربه های اوست. و برای وصول به اهداف واقعی خود برای وصول به اهداف واقعی خود با بیان تمثیلی و غیر مستقیم از تلخی و گزندگی پند می کاهد. در این نوشتار نویسندگان جهت ضرورت تحقیق با محور قراردادن چهار اثر عطار به تشریح توصیفی مبنی بر تجزیه و تحلیل نمادها و تمثیل های به کار رفته در شعر این شاعر پرداخته است.
دلایل و چگونگی تبویب در متون عرفانی (مطالعه موردی منطق الطیر عطار و منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۴
117 - 144
حوزه های تخصصی:
تبویب مراحل سیر و سلوک از مباحث مطرح در میان کتب صوفیه است. با وجود اینکه نشانه گذاری مسیر سلوک، پیشینه ای به بلندای تاریخ اسلام دارد، اما درمیان صوفیان، رواج این باب بندی به طور مشخص، از قرن دوم هجری بوده است. از همان اوان رواج عرفان، اختلاف باب بندی ها میان عرفا و چه بسا در تألیفات مختلف یک عارف هم دیده می شود. در این پژوهش تلاش شده تا ضمن نشان دادن عوامل مؤثر در شیوه تقسیم بندی این باب بندی ها، به تبیین دلایل باب بندی و نهایتاً چگونگی تبویب آن پرداخته شود. به این منظور از میان آثار بنام عارفان، دو اثر مهم منطق الطیر عطار و منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری برای بررسی انتخاب شده اند و با روش توصیفی تحلیلی، به مقایسه نحوه تبویب این دو اثر پرداخته شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که مهم ترین عامل اختلاف در تبویب که باعث بروز تناقض در کلام و آثار صوفیان شده، تجارب متفاوت عرفانی، نحوه سیر و طریقت عرفانی، نوع مکتب و بینش فقهی و شرایط سیاسی اجتماعی است که باعث اختلافاتی چون شیوه نامگذاری، ترتیب مقامات، تعداد مقامات و... در عرفان شده است.
بازیابی رمزگان ها در منطق الطیر عطار نیشابوری (خوانش داستان مرغان سالک و برادران یوسف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۴
145 - 174
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش با بهره گیری از الگوی رمزگان رولان بارت، بخشی از داستان سفر مرغان از منظومه منطق الطیر عطار بررسی شده است. در نگرش نشانه شناختی بارت، برخلاف مکاتب ساخت گرایانه، نقش اصلی در آفرینش معانی متون ادبی، برعهده خواننده است و نه نویسنده. بسیاری از آثار ادبی کلاسیک، برای خواننده شرایطی ایجاد می کنند که او تنها به یک معنا یا به عبارت بهتر به تنها معنی داستان، دست یابد، اما آثاری همچون منطق الطیر ، مدام دلالت معنایی را به تعویق انداخته و تفکر خلاق خواننده را به معنی آفرینی دعوت می نماید. منطق الطیر به دلیل برخورداری از دنیای نمادین و شبکه درهم تنیده رمزگانی، معنای قطعی و نهایی را بر خواننده تحمیل نمی کند. در مقاله حاضر با روشی تحلیلی توصیفی به بازیابی رمزگان های پنج گانه (دالی، کنشی، نمادین، فرهنگی و هرمنوتیک) در بخشی از این منظومه منطق الطیر پرداخته شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که رمزگان های پنج گانه در جای جای متن به کار رفته اند و درنتیجه، این متن، متنی نوشتنی است و خواننده در بند معانی تحمیلی از سوی شاعر نیست، بلکه در روندی گام به گام به آفرینش معانی متکثر می پردازد.
بررسی مفهوم استغناء در منطق الطیر عطار و تأثیر آموزه های کلامی بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۴ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
41 - 19
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ابتدا معانی مختلف استغناء در ادبیات صوفیه و سپس تعریف عطار، مبنی بر استغناءِ حق بررسی شده و ریشه های کلامی این مفهوم مورد بحث قرار گرفته که چگونه این مفهوم از آموزه های ابوالحسن اشعری برخاسته است و همان معنی نزد اشاعره از بی علتی حق و موقوف نبودن حق به علت و اغراض در اشعار عطار، در قالب مفهوم استغناء دیده می شود. سپس به ذکر نمونه های مشابه یا عینی این مفهوم در دیگر آثار عرفانی چون گلشن راز شبستری، پرداخته شده است. عطار برای اولین بار به صراحت چنین مفهومی را جزئی از مقامات هفت گانه سلوک قرار داده است، با این حال برخی، تعبیر نادرستی از استغناءِ مورد نظر عطار داشته اند و منظور از آن را استغناءِ سالک دانسته اند. برای درک استغناء، ابتدا مفاهیم زمینه ای چون مالک الملک بودن، مشیئتِ مطلقِ حق و بی علّتی در کنار حکمت آن واکاوی گردید. استغناءِ نزد عطار، استغناءِ حق است؛ چنان که او را وجودی بی نیاز به تصویر می کشد و این بی نیازی به نتایجی چون خوف از سرانجام خود و حیرت سالک از فعل الهی، کم رنگ شدن نقش ریاضات و عبادات می انجامد.
نشانه شناسی عنوان مثنوی های عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۲
272-245
حوزه های تخصصی:
نشانه شناسی علم مطالعه انواع نشانه ها، عوامل حاضر در فرایند تولید معنا و تعبیر آن ها و قواعد حاکم بر نشانه هاست. یکی از حوزه های نشانه شناسی، عنوان اثر است. عنوان در آثار عرفانی عطار از جمله منطق الطیر، مصیبت نامه، اسرارنامه و الهی نامه نشانه ای است که معناهای ضمنی فراوانی در بطن خود دارد. در این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی، نشانه شناسی عنوان در آثار عطار، ویژگی های عنوان از لحاظ معنا و کارکردهای آن مورد بررسی قرار گرفت تا دلالت های ضمنی آن ها آشکار شود. هدف از این پژوهش کشف روش های به کاررفته در گزینش عنوان و نوع رابطه عنوان با متن و تحلیل نشانه های موجود در متن و نوع رابطه آن ها با عنوان است. یافته های پژوهش نشان دهنده به کارگیری دو روش بینامتنیت و نمادپردازی در گزینش عنوان است. بررسی نشانه شناسی متن اثر نیز نشان می دهد که عناوین به مثابه متنی موازی با متن اصلی قرار گرفته و در شخصیت پردازی و معرفی موضوع و محتوا وارد شده و با هدف معناافزایی و تکمیل معناهای متن حرکت کرده و به واسطه محور جانشینی به وسیله نشانه های موجود در متن تقویت شده است. بررسی نشانه ها در محور هم نشینی نشان می دهد که معناها در ارتباط با یکدیگر قرار گرفته و به تولید معناهای مورد نظر شاعر انجامیده است.
وجوه اشتراک دیدگاه عطار با نظریات روانشناسان درباره روش های تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۱
85 - 117
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش هدف این است که وجوه اشتراک نظریات روانشناسان تربیتی با دیدگاه عطار درباره شیوه های تربیتی و آموزشی، جست وجو و بیان شود؛ زیرا هم روان شناسان تربیتی و هم اندیشمندان و عارفان مسلمان ازجمله عطار نیشابوری به موضوع رشد و تربیت انسان و چگونگی آن توجه داشته اند. عطار از بزرگ ترین عارفان قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری است. موفقیت او در تربیت انسان های مبتدی (مریدان)، ضرورت توجه به شیوه تربیتی و آموزشی وی را آشکار می کند. این تحقیق از نوع تحقیقات توصیفی تحلیلی است. شیوه جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی است. بدین منظور، برای دستیابی و تحلیل نتایج، از رویکرد کیفی و راهبرد تحلیل محتوا، استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل متن کامل کتاب های منطق الطیر، الهی نامه و مصیبت نامه عطار نیشابوری است. پرسش اصلی پژوهش این است که کدام یک از روش های تربیتی مطرح در روان شناسی تربیتی، در این آثار به کار برده شده و هرکدام از روش های به کاررفته، به دیدگاه کدام یک از روان شناسان تربیتی نزدیک است. یافته ها نشان داد که عطار چندین قرن پیش، روش هایی برای تربیت و آموزش متربیان به کار گرفته است که امروزه در قالب نظریات جدید روانشناسی ارائه می شود. مشترکات نظریه ای بسیاری میان شیوه های تربیتی عطار و دیدگاه های امروز روان شناسان تربیتی وجود دارد. این مشترکات بین عطار و روان شناسانی مانند راجرز، مازلو، ویلیام جیمز، جان دیویی، پیاژه، برونر، بندورا، لوریا، ویگوتسکی، اریکسون، جان لاک، اسکینر، ثورندایک، گانیه و روان شناسان گشتالتی بیش از دیگران است.
نقد حکایت شیخ صنعان عطار نیشابوری بر مبنای نظریه سیستم های پیچیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«نظریه سیستم های پیچیده» روشی جدید و کل نگر در بررسی سیستم هاست که برخلاف دیدگاه های جزئی نگرِ تقلیل گرا، از تحلیل ساختار کلی به کارکردها و عملکردهای اجزا می رسد. در چارچوب این نظریه، به ویژگی هایی مانند رفتارهای غیرخطی، حالت های آشوب و پویایی سیستم، فرایند بازخورد، هم افزایی و تعادل پایدار نهایی در حالتی سایبرنتیکی (خودکنترل) و... پرداخته می شود. تنوع کنش گرها و کنش پذیرها، افزوده شدن اجزای جدید و لازم در به تعادل رسیدن حالت های آشوب، غیرخطی بودن ارتباط عناصر مستقل با یکدیگر و محیط و تأثیرگذاری عناصر حاشیه ای در حکایت شیخ صنعان، بررسی آن را در چارچوب نظریه سیستم های پیچیده ممکن کرده است. در این پژوهش تلاش شده است به نقد این حکایت به روش تحلیل کیفی پرداخته و با سنجش ظرفیت های پنهان آن نشان داده شود که این حکایت یک سیستم اجتماعی پیچیده است که رفتاری غیرخطی و پیش بینی ناپذیر دارد؛ البته با بررسی دقیق عناصر آن و ارتباط های نامنظم و پیچیده آنها، از پیچیدگی شان کاسته می شود و می توانیم به فهم عمیقی از متن دست یابیم. با دیدگاه سیستمی می توان کارکرد شیخ صنعان، مریدان و دختر ترسا را در ارتباط با زیرسیستم های دیگری مانند خواب، قضا و قدر و مرگ واکاوی کرد و در حالتی کل نگر به تکامل رسیدن اجزای آن را در تکاملی کلی و پویا نشان داد. سیستم در حالتی خودکنترلی، شیخ صنعان و دختر ترسا دو زیرسیستم برجسته را با فرایند بازخورد به تکامل می رساند و از این راه به خودسازماندهی می پردازد. این پژوهش به روشن کردن ظرفیت های پنهان متونی کمک می کند که قابلیّت بازخوانی به این شیوه را دارند.
بررسی تطبیقی الهی نامه و منطق الطیر عطار بر اساس سلسله مراتب نیازهای مزلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عطار تجربه والای عشق، خودیابی، خودشناسی و معرفت الهی را در کتاب های خود در اختیار همگان قرار داده است. او راه رسیدن به کمال را عبور از وادی طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت، فقر و فنا می داند، او با خودشناسی و نشان دادن وجوه مختلف آدمی، کمال انسانی و رسیدن به سرچشمه عشق را برای انسا ن ها تضمین می کند. مزلو با تعیین سطوحی برای نیازهای آدمی در تلاش است تا انسان خود شکوفا را معرفی نماید. عطار می کوشد تا جام وجود را از می صافی لبریز کند و از جامعه خود نیز غافل نمی ماند، با توجه به بیان خواست های آدمی از زبان پرندگان در منطق الطیر و شاهزادگان الهی نامه، بررسی تحلیلی - تطبیقی نظریه نیازهای مزلو و دو کتاب الهی نامه و منطق الطیر پرده ای دیگر از علم و شخصیت عطار و را برای ما بازگو خواهد کرد. عطار پس از تجربه های خود و رسیدن به من برتر، جامعه خود را نیز آگاهانه به رشد هرچه بیشتر و همه جانبه تر فرا می خواند، مزلو نیز با مطالعه بر روی اشخاص موفق در پی یافتن مفهوم کمی برای انسان کامل است. اشعار عطار، نمودار عملی و نظری او در رشد نیازها است.
مقایسه تطبیقی شخصیت های منطق الطیر عطار نیشابوری با شخصیت های نمایشنامه در انتظار گودو اثر ساموئل بکت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تطبیقی هنر سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۱ شماره ۴
107-119
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی تطبیقی بین شخصیتهایِ منطقالطیر با شخصیتهای نمایشنامه در انتظار گودو میپردازد. هدف از این پژوهش مقایسه تطبیقی بین شخصیتها، زاویه دید و کنش هرکدام از آنهاست. پرنده ها در منظومه منطقالطیر عزم سفر میکنند و بهرهبری هدهد برای یافتن سیمرغ میکوشند و در این راه از هفت مرحله میگذرند. درنهایت فقط سی مرغ به سیمرغ میرسند. در نمایشنامه درانتظارگودو افرادی منتظرند که گودو بیاید و پسرکی از طرف گودو مرتب پیغام میآورد. اما گودو هرگز نمیآید. در وهله اول این سؤال مطرح میشود که آیا بهراستی مطابقت یک اثر با محتوای اخلاقی-عرفانی همچون منطقالطیر با نمایشنامه درانتظارگودو با مضمون ابسوردی امکانپذیر است؟ چالش اصلی این بررسی تطبیقی در وجود و عدمِ معنا و معنویت در زندگی شخصیتهای این دو اثر و زاویه دید دو نویسنده بزرگ به دنیای پیش روی بشریت است. این پژوهش با روشهای تحلیلی-توصیفی انجام شده است. نتیجه پژوهش این است که شخصیتهای عطار در تمام مراحل در تلاشاند ولی شخصیتهای بکت منفعل هستند و برای رهایی و وصال به آرزوهایشان چشم امید به دیگری بستهاند. شخصیتهای بکت واگرا و شکستخوردهاند درحالیکه شخصیتهای عطار موفق و همگرا هستند. درنهایت به این نتیجه میرسیم که ساموئل بکت با نشاندادن پوچی و بیهدفی، وابستگی به مادیات ناشی از عدم وجودِ حقیقتبینی و خودشناسی بشریت را به وحدت دعوت میکند و عطار نیشابوری با نمایش حقیقت و شیرینی دستیابی به وحدت، انسان را از وابستگی به مادیت برحذر میدارد.
تحلیل «قصه ی سیمرغ» در منطق الطیر بر مبنای خوانش های پَسامدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۵۰)
155 - 172
حوزه های تخصصی:
نظریه های جدید و کاربست این تجربه های غیربومی می تواند تازگی ها و طراوت های معنایی متون و همچنین استعداد و امکانات آن ها را نشان دهد و ذهن و تلقی مخاطبان نوگرا و تنوع طلب و اغلب جوان را، نسبت به متون کلاسیک متحول کند. دراین راستا می توان پست مدرنیسم را به عنوان یکی از نظریه های ادبی جدید و نیز حرکت و تلاشی برای تزلزل نشانه ها و ازدست رفتن قطعیت معنا و مشکوک شدن به روایت های کلان ادبی، فرهنگی و تاریخی تلقی کرد. داستان منطق الطیر به عنوان یک متن کلاسیک و تمثیلی، همواره یکی از متون برجسته، نمادین و تأثیرگذار عرفانی- اسلامی در ادبیات فارسی بوده است که بیش از هر چیز بر تفکر وحدت وجودی پافشاری می کند. بررسی کل گرایانه ی قصه ی سیمرغ در منطق الطیر ازمنظر عدم قطعیت معنا، که مهم ترین ویژگی پست مدرنیسم است، ظرفیتی را فراهم می کند تا خوانندگان امروزی را با استعدادهای معنایی این متن کلاسیک آشنا کند. سؤال این است که آیا می توان با توجه به عدم قطعیت معنا خوانشی متفاوت از قصه ی سیمرغ در منطق الطیر داشت؟ مفاهیم و گزاره هایی چون کثرت گرایی، کنش جمعی، خودشناسی و کمال گرایی جمع محور، مرگ خداوند، انتظار بیهوده بشری، به هم ریختن طبقات اجتماعی، مرکزیت زدایی از قدرت و انتشار آن، تغییر ارزش های بقا به ارزش های ابراز وجود، ادغام افق ها و سویه ی غیاب کلام همگی از رهاوردهای خوانش پست مدرنیستی قصه ی سیمرغ در کتاب منطق الطیر است.
تحلیل سفر مرغان در منطق الطیر عطار براساس کهن الگوی «سفر قهرمان» جوزف کمبل
یکی از رویکردهای مهم نقد کهن الگویی، تحلیل روایات کهن از رهگذر کهن الگوی سفر قهرمان جوزف کمبل است. نظریکه «سفر قهرمان» کمبل، ساختاری کلّی برای سفر ظاهری و باطنی متحوّل کنندکه قهرمانان در همکه ادوار و اقوام مختلف که به زعم کمبل دارای وجوه یک سانی هستند فراهم می آورد. کمبل سیر تحوّل و سفر قهرمان را به سه مرحلکه اصلی تقسیم می کند که عبارتند از: عزیمت، تشرّف و بازگشت. آرای کمبل دربارکه این کهن الگو، قابلیت های فراوانی برای تجزیه و تحلیل تطبیقی و زیبایی شناسی آثار داستانی دارد. سفر مرغان در منطق الطیر، با مدد جستن از اجزای کهن الگوی سفر قهرمان کمبل قابل تحلیل است. در منطق الطیر، مرغان با اجابت ندای فراخوان هدهد برای دیدار با سیمرغ، پای در سفری به غایت دشوار می نهند و با گذر از هفت وادی، به نوعی خودشناسی و کمال معنوی نائل می شوند که این امر رهاورد اصلی قهرمان مطابق با آراء کمبل در کهن الگوی سفر قهرمان است. شایان ذکر است با توجّه به اصلاحاتی که کریستوفر وگلر نسبت به مراحل سفر قهرمان کمبل انجام داده، در این گفتار با شیوکه سندکاوی و کتابخانه ای و رویکرد تطبیق و مقایسه به تحلیل سفر مرغان در منطق الطیر پرداخته شده است. نتایج به دست آمده حاکی از این است که سفر مرغان بیشترین تطابق ممکن را با اصول سه گانکه کمبل دارد.
مقایسه سیر العباد سنایی با منطق الطیر عطار
سیرالعباد سنایی غزنوی و منطق الطیر عطار نیشابوری از مهم ترین و ارزشمندترین سفرنامه های روحانی و عرفانی در ادبیات پارسی هستند که توسط دو عارف بزرگ و نامدار زبان و ادبیات پارسی دری سروده شده اند. این دو اثر گرانبها، اشتراکات و اختلافاتی با همدیگر دارند. اختلافات این دو از طرفی برآمده از ابعاد مختلف زندگی و اندیشه های سنایی غزنوی و تأثیرپذیری او از شعر غیرعرفانی است؛ چه سنایی شاعر تحقیق است و شعرش نیز کاملاً جنبکه عرفانی ندارد و آمیخته با عقل گرایی و فلسفه است، از سوی دیگر سنایی در آغاز راه است؛ بنابراین واضح است که گذشت زمان گنجینکه ادب و اندیشه های عرفانی را بارور ساخته و در منطق الطیر عطار به اوج می رساند و منطق الطیر عطار را شاهکاری عرفانی آمیخته با عشق و توحید می گرداند. هر دوی این آثار با زبان رمز سروده شده اند و بیانگر سفر روحانی سالک از عالم ناسوت به جهان لاهوت و گذشتن از منِ زمینی است که به منِ آسمانی خویش تبدیل می شود. در این مقاله به بررسی وجوه اختلاف و اشتراک این دو اثر پرداخته و نمایی کلی از این دو سفر روحانی به تصویر کشیده می شود. وجوه اختلاف و تمایز عبارت اند از: 1. آغاز متفاوت؛ 2. عقل و عشق؛ 3. نمادگرایی های متفاوت؛ 4. داستان پردازی متفاوت؛ 5. پایان متفاوت.
بررسی مضامین و ابعاد عرفانی در حدیقه الحقیقه و منطق الطیر
عرفان و تصوف در ادبیات فارسى واژه های خاصى دارد که عارف از کلماتی مانند: بت، زنار، مغ، معشوق، خال، زلف، صنم، می، میخانه و... حرف مى زند و مرادش از این واژه ها، همان معنی ظاهرى نیست؛ بلکه قصد معانى دیگری دارد و همانا تمثیل و حکایات در عرفان مورد توجه عارف بوده است، تا به معبود او مى رسد. سیر و سلوک متصوف در میان مردم جنبه هاى مثبتی دارد که او با فضائل و اخلاق پسندیده و محبت، دیگران را جلب مى کند.عرفان واژه، بیان ادبی و اصطلاحات خودش را داراست که همین ویژگی ها سبب تفاوت ادبیات عرفانی در یک کشور می شود و حتى در یک مکتب عرفانی تصرف ادبی و زبانی متفاوت در شعر و غزل عرفانی شکل های گوناگون دارد و هر عارف از زبان و ادبیات خاصی در بیان عقاید و خصوصیات خود برخوردار است.
طرح واره حرکتی در منطق الطیر عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۴
۹۴-۶۷
حوزه های تخصصی:
زبان شناسان شناختی معتقدند ذهن با تکیه بر تجربه به مفهوم سازیِ استعاری پدیده ها می پردازد و استعاره مفهومی محصول دو حوزه ذهنی و عینی است. فرایند عینی سازی در استعاره مفهومی بر اساس انطباق یک به یک دو حوزه عینی (مبدأ) و ذهنی (مقصد) که «انگاشت یا انگاره» نامیده می شود، انجام می شود و به کمک طرح واره های تصویری بازتاب می یابد. طرح واره حرکتی از نوع استعاره ساختاری و دارای سه جهت مبدأ و مسیر و مقصد است. منطق الطیر به دلیل ماهیت رواییِ مبتنی بر سفر، قابلیت فوق العاده ای برای تحلیل از دیدگاه طرح واره حرکتی دارد. پرسش این است که انگیزه ها و اهداف طرح واره حرکتی با تکیه بر مبدأ و مسیر و مقصد در منطق الطیر چیست؟ استعاره «سلوک، حرکت است»، استعاره بنیادین یا کلان استعاره عرفانی منطق الطیر است و هدف آن «بازگشت به اصل». با توجه به نتایج تحقیق، در این طرح واره، خود، مبدأ حرکت است؛ هفت وادی، مسیر حرکت است و درگاه سیمرغ/ حق، مقصد حرکت. طرح واره مبدأ ماهیت ارادی و انگیزشی دارد؛ حرکت در طرح واره مسیر عینیت می یابد و مقصد نتیجه حرکت را نشان می دهد. عطار برای تبیینِ سفر بازگشت به اصل بیش از همه به توصیف «مسیرِ» می پردازد و هفت وادی را گذرگاه های اصلی آن می داند. مبدأ سفر در منطق الطیر، «خودِ سایه ای» است و مقصد آن «خودِ مینوی یا خویشتنِ خویش» که به سیمرغ حقیقت تعبیر می شود. رسیدن به مقصد برابر با بازگشت به اصل، کمال اولیه، وحدت و جاودانگی است.
تحلیل مؤلفه های سوررئالیستی منطق الطیر عطار نیشابوری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مکتب سوررئالیسم را واکنشی به نومیدی انسان معاصر از عقل گرایی و ماده گرایی محض عصر مدرن دانسته اند و گریز به جهان ناخودآگاه را، بهترین راه حل او در برابر رنج این سال ها به شمار می آورند. از سوی دیگر، عرفان اسلامی نیز نوعی مکتب فکری و معرفتی است که در مسیر کشف حقیقت، بیش از هر چیز بر ذوق و اشراق اعتماد می ورزد و ترسیم رابطه خالق و مخلوق را از رهگذر عبور از عین به ذهن و از جهان محسوس به ذهنیت مطلق ممکن می داند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که کتاب منطق الطیر به عنوان یکی از نمایندگان این روش فکری، در خرده روایت هایش دارای نشانه ها و مؤلفه هایی از سوررئالیسم است که تأیید کننده پیوند و همبستگی دو مکتب فکری سوررئالیسم و عرفان، حداقل در ساختار صوری آن هاست، همچنین از مؤلفه هایی چون: لامکانی و لازمانی، عشق، آزادی، رؤیا و تخیل، امر شگفت و جادو، جنون و دیوانگی و ... می توان به عنوان دیگر نشانه های اشتراک ساختاری و معنایی این اثر عرفانی با آثار سوررئالیستی مدرن، یاد کرد.
تحلیل و تطبیق «منطق الطیر» عطار نیشابوری و رمان «کتاب سیاه» از اورهان پاموک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اورهان پاموک، داستان نویس صاحب نام ترکیه، برخی آثار خود را تحت تأثیر ادبیات ایران و مطابق الگوهای موجود در شاهکار های ادب کلاسیک فارسی خلق کرده است. «کتاب سیاه» یکی از رمان های پاموک است که در آن، شیوه های نوین و مدرن داستان نویسی در غرب، با قصه ها و حکایات کهن ادبیات شرق، از جمله ادب فارسی، نزدیکی و خویشاوندی یافته است. پاموک در این رمان، توجه ویژه ای به عطار نیشابوری و منظومه «منطق الطیر» نشان داده و تلاش نموده است کار خود را با الگوی نمادین موجود در «منطق الطیر» مطابقت دهد. او از «منطق الطیر» به صورت پشتوانه ای محتوایی و ساختاری بهره برده و با ایجاد موقعیت های داستانی ویژه، در صدد بازنمایی وادی های طریقت در متن رمان خود برآمده است. این گفتار، با روش تحلیلی تطبیقی، شیوه بهره مندی پاموک از اندیشه های عطار و چگونگی تأثیرپذیری او از «منطق الطیر» را بررسی کرده است. یافته های پژوهش نشان می دهد ظرفیت های عرفانی، تمثیلی و داستانی منظومه «منطق الطیر» و رمان «کتاب سیاه» از جهات مختلف همانندی دارد. در این رمان، ضمن بازنمایی معنایی مفاهیم عرفانی «منطق الطیر»، اشاراتی مستقیم به قصه های «منطق الطیر» و فرازهایی از داستان سفر مرغان به کوه قاف، به چشم می خورد؛ همچنین ذکر برخی نام ها به روشنی نشان می دهد که وجه بینامتنی ژرف و فراگیری میان رمان «کتاب سیاه» و «منطق الطیر» وجود دارد.
منطق الطّیر و دینداری تجربت اندیش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵۱)
313 - 340
حوزه های تخصصی:
از اواخر قرن هجدهم با تبعیّت از شلایر ماخر، این اندیشه میان فیلسوفان دین رواج یافت که باید دین را به عنوان تجربه ای شخصی از زیر تیغ برهان های عقلانی بیرون آورد و به تجارب دینی و معرفتی اهمیّت بیشتری داد. پس از معرّفی تجربه ی دینی و ویژگی های آن ازنظر فیلسوفان غربی و اینکه تجربه ی عرفانی در زیرگروه تجربه ی دینی قرار می گیرد، این نوع تجربه ازمنظر عارفان و فیلسوفان ایرانی واکاوی می شود. ازآنجاکه سفر یکی از موضوع های اصلی در عرفان بوده است و عارفان برای تهذیب نفس به سفر سفارش می کرده اند و درواقع عرفان و تصوف را نوعی مسافرت دانسته اند که مسافر و سالک، در این مسافرت خداوند را تجربه می کنند و از ابتدای پیدایش تصوف همواره سیروسلوک و طی طریق با واقعیت تصوف آمیخته بوده است و بسیاری از عارفان سیرآفاق را مقدمه ای برای سیر انفس دانسته اند. در این مقاله، عطّار به منزله ی یکی از عارفان و اثرش منطق الطّیر در پیوند با این موضوع با عنوان سفرنامه ای انفسی و روحانی معرفی شده و با نگاهی به اسفار اربعه ی ملّاصدرا، این پندار و ابعاد آن بررسی می شود. به منطق الطیر عطّار به دید سفرنامه ای نگریسته می شود که کاروانی مهجور را تا حریم حضور دستگیری می کند؛ اسفار اربعه در قالب سفری واحد دیده می شود با کاروانیانی که همگی تجربه ای دینی و عرفانی را دریافته اند. مقاله بر این پرسش استوار است که معرفت عطّار بر چه پایه ای قرار داشته است؟ و با کاوشی در منطق الطیر و همگامی با پرندگان به آن می رسد که عطّار علاوه بر اعتقاد به دین تجربه محور، تلاش می کند تا قدم به قدم سالکان را به این تجربه ی دردآمیز برساند. همچنین مقاله ی پیش رو از زبان عطار، ویژگی های تجربه ی دینی و موانع رسیدن به آن و زادوتوشه ی سفری که به این تجربه ختم می شود، بیان شده و محصول این تجربه ی دینی مورد تحلیل قرار گرفته است.
تطبیق رواییِ داستان مشترکِ آن درویش که در هری غلامان عمید خراسانی را آراسته دید از مثنوی و منطق الطیر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۸
102 - 118
حوزه های تخصصی:
روایت یکی از شیوه های بسیار کارآمد و مؤثر ادبی و تعلیمی است. داستان پردازی در مثنوی معنوی، جایگاهی منحصر به فرد و کاملاً متمایز دارد. مثنوی به عنوان یک اثر تعلیمی سرشار از داستان ها و حکایات می باشد. این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی و روش کتابخانه ای درصدد آن است تا به تطبیق رواییِ یکی از داستان های مثنوی و منطق الطیر با عنوان «داستان مشترکِ آن درویش که در هری غلامان عمید خراسانی را آراسته دید از مثنوی و منطق الطیر» بپردازد. از آنجایی که داستان های تمثیلی، بخش وسیعی از مثنوی را تشکیل می دهند و برترین شیوه و شگرد مولوی در القای تعالیم، شیوه خاص روایتگریِ اوست، با تحلیل این داستان می توان به چگونگی روایتگری و نقش تداعی معنایی در شیوه روایت مولوی پی برد؛ یعنی اطلاع از سبک روایی متن به ما کمک می کند که به ذهنیّت نویسنده نیز نزدیک شویم و با شناسایی سبک رواییِ مثنوی می توان به این پرسش ها پاسخ داد که انتخاب شیوه خاص روایت در داستان مثنوی چه تفاوتی را در برداشت و معنا بخشی به متن یا داستان منطق الطیر به وجود می آورد و مولوی تا چه حد توانسته است در اثر تغییر در شیوه روایت داستان منطق الطیر به خلق معانی جدید بپردازد؟ در بررسی فرایندهای دگرگونی و مطالعه تغییرات داستان های مشترک مولوی و عطار می توان نتیجه گرفت که هم عناصر متغیر داستان و هم عناصر بنیادی که عبارت از محور جانشینی و هم نشینی هستند در مثنوی و منطق الطیر تغییر می کند.