مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
منطق الطیر
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضرتلاش شده از منظری دیگر برآفرینش های ادبی وفکری درنظم عرفانی پرتو افکنده شود و جلوه های اسرائیلیات در اشعار عطار باز نموده شود. در این مقال کوتاه به آن بخش از اسرائیلیات مطرح و اثبات شده از طرف محققان و محدثان بزرگ پیرامون روایات مجعول و اسرائیلیات داستان آدم و سلیمان و نکات مهم تفسیری آن اشاره کرده و بازتاب آن در منطق الطَیرعطَار به عنوان مهم ترین اثرمنظوم عرفانی قرن ششم، نشان داده می شود. این مکتوب با روش پژوهشی توصیفی– تحلیلی بوده و هدف آن بررسی روایات مجعول و اسرائیلیات به عنوان اندیشه های غیراسلامی به طور عام و میزان اثرپذیری آثار عطّار به طور خاص می باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد که ورود روایات مجعول به شعر شاعرانی چون عطّار دلایلی داشته است؛ مهم ترین علل آن برداشت های شاعرانه آن ها ازتفاسیروروایات نادرست بوده وگاه ناآگاهانه از منابع ضعیف استفاده کرده و صرف نظر از نوع منبع و بدون توجّه به اصالت حکایت و داستان، جهت تعلیم، تأویل و تفسیر آموزه های عرفانی از هر موضوعی سود جسته اند
آبشخورهای فکری شاه داعی شیرازی در سرودن مثنوی «چهارچمن» (ردّ پای هفت شهر عشق عطار در چهارچمن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«شاه داعی شیرازی» یکی از شاعرانِ عارف و از مبلّغان اندیشه وحدت وجودی ابن عربی در قرن نهم است که آثار متعدّدی به نظم و نثر از وی باقی مانده است. یکی از آثار منظوم وی «ستّه شاه داعی» است. مثنوی «چهارچمن»، چهارمین منظومه از ستّه شاه داعی شیرازی است که شاعر در سرودن آن به طور ضمنی به آثار پیشین، ازجمله «منطق الطیر» عطار نظر داشته است. از آنجا که درباره این مثنوی و افکار و اندیشه های شاه داعی در آن، تاکنون پژوهشی صورت نگرفته است، در این مقاله با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و کتابخانه ای، تأثیرپذیری سراینده این مثنوی از متقدّمان، به ویژه عطّار، مطمح نظر قرارگرفتهاست. شاه داعی علاوه بر ساختار اثر (استفاده از شیوه مناظره و قالب داستان منظوم، انتخاب شخصیّت های داستان و...) از نظر پرداختن به هفت وادی سلوک و مبحث وحدت وجود از عطّار تأثیر پذیرفته است. حاصل سخن این که، پیروی شاه داعی از ابن عربی و بازتاب چشمگیر اندیشه هستی شناختیِ وی در ساختار اثر، از جمله در بسامد واژه ها و اصطلاحات و همچنین در محتوا قابل تأمّل است. مثنوی «چهارچمن» با وجود تأثیرپذیری هایی که داشته است، از نظر ساختار هنری و ادبی، اثری ابداعی و مستقل است؛ چرا که سراینده با بهره گیری از قوه تخیّل خویش توانسته است، اندیشه های پراکنده پیشینیان را در شیوه شاعری خود ذوب کرده و اثری جاودانه خلق کند
رویکرد عرفانی عطار در باورهای پزشکی و خرافی در منطق الطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عطار نیشابوری شاعر عارفی است که در تمام آثارش در پی تفسیر و توضیح مبادی ومسایل عرفانی است و چون بسیاری از شاعران، از باورهای خرافی در آثارش بهره گیری کرده است، نگارنده در پژوهش حاضر، به بررسی شیوه های بهره گیری های وی در منطق الطیر می پردازد و می کوشد با تبیین این جلوه ها، نگاه عرفانی عطار را از این پدیده ها مشخص سازد، روش تحقیق دراین پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی از نوع کیفی است، یافته های تحقیق نشان می دهد با وصف اینکه منطق الطیر عطار بر اساس اندیشه عرفانی شکل گرفته از باورهای عامه غافل نبوده و به مانند همه مضامین دیگرش نگاه عرفانی به موضوع از باورهای خرافی و عامیانه دارد و برای رسیدن به مقاصد عرفانی و سیرالی الله، وصال و شناخت حق؛ از هر وسیله ای در گفتارش مدد می جوید
تحلیل و بررسی گام های روان شناختی در منطق الطیر با استناد به روان شناسی تحلیلی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۸
59 - 85
حوزه های تخصصی:
داستان عزیمت مرغان به سوی سیمرغ در منطق الطیر را می توان به دو بخش اصلی تقسیم نمود که از این دو، بخش نخست گفتگوهای پی در پی مرغان را در برمی گیرد و هرچند رویداد خاصی را بازگو نمی کند اما قسمت بزرگی از داستان را به خود اختصاص داده است. پژوهش حاضر، با تکیه بر روانشناسی تحلیلی یونگ و مفهوم تفرد، به این بخش از داستان پرداخته و نه گام روان شناختی را در آن شناسایی نموده است. این نه بخش با عناوین ضرورت سفر، برگشادن نقاب ها، گسترده شده فضای روانی، آزمایش جرات- آمادگی درونی، حلقه زدن بر گرد رهبر درونی تفرّد، روبرو شدن با سایه، رهایی انرژی روانی حبس شده، نفخ روانی، رفع نفخ روانی و ظهور نشانه های طلب نامگذاری می گردد. در واقع، گذر از گام های روانشناختی فوق که در آینه گفتگوهای مابین مرغان در بخش اول داستان منطق الطیر پدیدار گردیده، برای ورود به بخش دوم داستان که رویدادهای سفر پر رنج مرغان را شرح می دهد و در نهایت برخی از آنها را به آستانه سیمرغ می رساند، کاملاً ضروری است.
واکاوی تطبیقی منطق الطیر عطار و قصیده هدهد محمود درویش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۵
97 - 115
حوزه های تخصصی:
منطق الطّیر عطّار، داستان سفر گروهی از مرغان به سوی کوه قاف به رهبری هدهد برای رسیدن به آستان سیمرغ است. در این منظومه عرفانی هر یک از مرغان، بیانگرگروهی از انسان هاست که در جستجوی حقیقت دست به سفر می زنند و سختی ها و مصائب راه سبب می شود که یکی پس از دیگری از ادامه راه منصرف شود. در پایان مسیر، سی مرغ به کوه قاف می رسند و در نهایت در می یابند که سیمرغ در حقیقت، خودشان هستند. محمود درویش، شاعر معاصر فلسطینی نیز دستیابی به جامعه آرمانی و تلاش برای رسیدن به آن را در قصیده ای عارفانه به تصویر کشیده است و آن را هدهدنامگذاری کرده است.نکته قابل ذکر آنکه محمود درویش در هیچ یک از قصاید خود به طور مستقیم تحت تأثیر عرفان و تصوف قرار نگرفته است و تنها در قصیده مورد بحث نگارنده؛ یعنی قصیده هدهد متأثر از اندیشه های عرفانی بوده است.نگارنده در این پژوهش با بهره گیری از مکتب ادبیات تطبیقی آمریکا به بررسی و تطبیق مراحل هفتگانه سلوک در منطق الطّیر با قصیده هدهد محمود درویش پرداخته و در نهایت بیان نموده است که محمود درویش در قصیده خود در موارد بسیاری مضامینی مشترک با شاعر پارسی گوی دارد.
بررسی مقایسه ای زبان نمادین در آثار عرفانی رسالهالطیر ابن سینا و منطق الطیر عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۹
277 - 294
حوزه های تخصصی:
از روزگاران گذشته نماد و نمادپردازی شیوه ای در بیان داستان ها و اسطوره ها بوده است. زبان به عنوان بستری برای این نمادپردازی به شمار می رفته است. حرکت اجتماعی- فرهنگی عرفان و تصوف نوعی زبان خاص را می طلبید تا فهم معانی عمیق آن برای کسانی که با این مفاهیم بیگانه اند، به آسانی میسّر نگردد. ابن سینا در رسالهالطیر خود و عطار در منطق الطیر از نمادهایی برای بیان مفاهیم ثانویه که خاص حوزه عرفان است بهره برده اند. مقاله حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی به بررسی مقایسه ای انواع نمادها در دو متن یاد شده می پردازد. نتیجه پژوهش حاضر بیانگر این است که ابن سینا و عطار هر دو از نماد برای بیان مفاهیم عرفانی بهره برده اند؛ به گونه ای که می توان این دو اثر را داستان هایی نمادین (سمبولیک) با رنگ عرفانی دانست. بیشتر نمادهای این دو اثر بویژه منطق الطیر از جمله نمادهای وضعی (قراردادی) است. به این معنا که حاصل ابتکار و خلاقیت ابن سینا و عطار می باشد. جدای از این، می توان نمادهای سنتی (عمومی) را نیز در این دو اثر یافت.
پیوند «ولایت»، «انوثت» و «انسان کامل» در داستان شیخ صنعان و عرفان ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷۰
153 - 172
حوزه های تخصصی:
منطق الطیر عطار، داستانی نمادین از زبان مرغان است که داستان شیخ صنعان در بطن این منظومه، حکایت پیری زاهد و مشتمل بر نکات عرفانی فراوان است؛ از جمله می تواند بیانگر عرفان عملی صوفیه باشد که عطار آن را در قالب تمثیل بیان کرده است. این پژوهش به شیوه تحلیلی توصیفی و با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای، به سه بحث معراج، انوثت و انسان کامل در داستان شیخ صنعان و عرفان ابن عربی پرداخته است و بدین نتیجه رسیده که شیخ صنعان نماد انسان است؛ انسانی خام و ناپخته که برای کمال خود، باید از مرتبه نَفْس انسانی (= دختر ترسا) درگذرد. به همین گونه، انسان کامل نیز برای رسیدن به مرتبه انسان کامل حقیقی و ولایت خاصه، باید از مرتبه انوثت بگذرد و این گذر، خود به واسطه انسان کامل حقیقی (پیامبر (ص) ) است؛ یعنی این انسان کامل حقیقی (ص) است که به هر ولی، پیر و انسان کاملی در طول تاریخ، کمال می بخشد.
نشانه شناسی عناصر عرفانی- اسطوره ای در منطق الطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۱
23 - 38
حوزه های تخصصی:
نشانه شناسی به بررسی نشانه هایی می پردازد که در زبان و همچنین آثار ادبی به کارگرفته شده اند. ماده اصلی ادبیات، زبان است و زبان ساختاری یکپارچه از نشانه هاست. شاعر یا نویسنده به حکم اینکه از زبان برای بیان اندیشه خود کمک می گیرد، با نشانه های زبانی سروکار دارد. مقاله حاضر با شیوه تحلیلی- توصیفی سعی دارد نشانه شناسی عناصر عرفانی و اسطوره ای را در منظومه عرفانی منطق الطیر بررسی کند. بررسی حاضر به این نتیجه دست یافته است که عطار در منظومه خود، از پرندگان به عنوان نشانه ها و عناصری عرفانی و اسطوره ای برای بیان مفاهیم سلوک عرفان استفاده کرده است. مهم ترین این نشانه ها سیمرغ است که به عنوان پرنده ای اساطیری، در منظومه منطق الطیر عنصری نمادین و نشانه ای اسطوره ای در مفهوم حقیقت وجودی به کاررفته که هر سالک پس از طی مراحل سلوک عرفانی به آن دست می یابد. همچنین دیگر پرندگان نشانه هایی برای طیف راهبران راه عرفان هستند که در متن مقاله حاضر به تفصیل درباره آن ها بحث شده است.
حکایت شیخ صنعان؛ الگوی لحنی حکایات بلند مثنوی معنوی
حوزه های تخصصی:
به دلیل این که کارکردروایت در آثار تعلیمی - عرفانی مقدم بر شکل و ساختار آن است، در آغاز ادبیات روایی عرفانی و تعلیمی فارسی نیز توجه زیادی به ساختار و عناصر روایت نشده، اما با گذشت زمان توجه به این عناصر بیشتر شده است. در آثار تعلیمی روایی، لحن، مهم ترین عنصر محسوب می شود؛ چون از سویی یکی از عناصر مهم روایت به شمار می رود و از دیگر سو، با توجه به لزوم ایجاد جذابیت در آثار تعلیمی برای جذب حداکثری مخاطب، عنصر لحن بیشترین کارکرد را دارد. به کارگیری عناصر روایت با نگاه امروزی، در مثنوی معنوی به عنوان مهم ترین اثر تعلیمی عرفانی روایی فارسی، نسبت به کتاب های روایی سنایی و عطار، منسجم تر و جدّی تر است. تنها نمونۀ استثنا در این زمینه، داستان شیخ صنعان در منطق الطیر است که از نظر شکل روایت، خاصه در مباحثی مثل شخصیت پردازی، زبان، لحن و فضاسازی شباهت زیادی به مثنوی دارد و با توجه به شواهد، الگوی مولوی در پردازش حکایاتِ بلند مثنوی بوده است. لحن مناسب راوی و شخصیت ها در حکایت شیخ صنعان که حاصل برایند سایر عناصر روایت محسوب می شود، الگوی لحنی مناسبی برای حکایات بلند مثنوی است. از مهم ترین دلایل استحکام و شباهت لحن در این حکایت و حکایات بلند مثنوی می توان به وزن مناسب و مشترک، تنوّع شخصیت ها، گفت وگوهای زیاد و طولانی، توجّه راوی به پرداخت شخصیت ها، تعداد زیاد شخصیت های خاکستری، عدم جبهه گیری و دخالت راوی در شخصیت پردازی، کلمات و اصطلاحات خاص، تنوّع و تقابل لحنی مناسب و تحکیم لحن قاطعانه به صورت مستقیم توسط راوی اشاره کرد.
کشف و تاویلی رمزی از سیمرغ در منطق الطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
95 - 105
حوزه های تخصصی:
منطق الطیر منظومۀ مهم عرفانی است که در آن، عطار به زبان و بیان رمزی و نمادین، «سفر الی الله» را به تصویر کشیده است. درون مایۀ مهم این اثر «سفر» است؛ سفر از خلق به حق؛ «کشف» و «پرده برداشتن» از معانی و مدلول های مهم سفر است. در منطق الطیر، عطار پابه پای مرغان سالک، پرده از رخسار حقایق برمی دارد و در نهایت به حقیقتی می رسد که آن، درک و وصال به حقیقت مقام سیمرغ است. مهم ترین مسئله ای که در این زمینه، می توان به آن پرداخت، این است که منظور از سیمرغ چیست و چگونه حتی به صورت فرضی و نظری می توان به آن اشاره یا حتی در قالب بحث جدید طرح کرد. بیشتر شارحان از سیمرغ به ذات حق تعبیر کرده اند، ولی در خوانشی جدید از تمثیل و نمادهای ذکرشده در منطق الطیر،حتی به صورت طرح و نظر جدید، به ویژه در شاه پرندگان، یعنی سیمرغ چنین می توان گفت که با استناد به منابع نزدیک فکری و جهان نگری و سنجش با تطابق و قرابت درون متنی عرفانی، منظور عطار از سیمرغ، «شیخ» یا «پیر» یا «مراد» حقیقی است که در آغاز داستان و در تمثیل و معرفی پرندگان از او به «شاه مرغان» خطاب می کند؛ کشف «سی مرغ» و رسیدن به جایگاه و مقام «سیمرغی» اصل مهم و تعلیم و یادآوری خاصی است که پیر نیشابور در اثر خود، عرضه می دارد و با فنون مختلف داستان پردازی و شاعری خود به تبیین آن می پردازد. شیوۀ تحقیق در این مقاله به روش استنادی، تحلیلی و استنباطی است.
کارکردهای حسن تعلیل در منطق الطیر عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
13 - 27
حوزه های تخصصی:
در آثار ادبی، سخنور به مقتضای حال مخاطب، با استفاده از شگردهای ادبی متعدد و درخور، سخن را بر قوۀ تخیل بنیان نهاده، در نهایت با به کارگیری آرایه های بدیعی بر گیرایی و لطف کلام می افزاید. حسن تعلیل به عنوان آرایۀ بدیعی نه تنها در حسن و زیبایی کلام مؤثر است، از ارکان اصلی تخیل در کلام نیز به حساب می آید و شاعر زمانی از آن بهره می گیرد که بخواهد قوانین رایج علی و معلولی را بر هم بزند و مخاطب را همراه خویش، وارد دنیای خیالی و شاعرانه کند. در پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی با نگاهی به منطق الطیر از دریچۀ حسن تعلیل، ضمن بیان نمونه های بارز کاربرد آن در کلام عطار، کارکردهای آن نیز به روشنی بیان می شود تا افق روشنی در مقابل دیدگان مخاطبان و علاقه مندان آثار عرفانی، به ویژه کلام عطار قرار بگیرد و در نهایت نیز به این نتیجه رهنمون می شود که هرچند حسن تعلیل در منطق الطیر بسامد بالایی ندارد، اما همین مقدار بهره گیری از آن، برای بیان مفاهیم هنری و ادبی، عرفانی، اجتماعی و روان شناسی و... سبب برجسته سازی و تأثیر مضاعف رویۀ معنایی کلام می شود و این گونه شاعری که با نگاهی متفاوت به جهان و قوانین آن می نگرد، مخاطب غرق در دنیای عادی و تکراری را با دنیای خیال آشنا می سازد؛ دنیایی که برخلاف انتظار اوست و همین عادت شکنی، تشخص ویژه ای به کلام می بخشد.
کهن الگوی عروج و نسبتِ ساختاری معراج نامه و منطق الطیر در ادبیات پیشامدرن و عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۴
169 - 197
حوزه های تخصصی:
سفرِ نَفس که در اساطیر ملل و ادیان توحیدی از آن به عروج، تشرّف و معراج یاد می شود، یک کهن الگویِ معطوف به رستگاری است که اسطوره هبوط را تبدیل به اسطوره بازگشت جاودان می کند. ادبیات کلاسیک ایران و عرفان اسلامی، برخلاف ادبیات مدرن، بسیار تحت تأثیر این فراروایت است. از قرن چهارم تا قرن ششم؛ یعنی از تأویل معراج پیامبر اسلام با رویکرد فلسفی سفر نفسِ ناطقه و شکل گیری رساله الطیرهای ابن سینا، غزالی و سهروردی تا پیدایش منطق الطیر عطار، نشان می دهد که ساختار منطق الطیر در عرفان اسلامی و ادبیات کلاسیک همان ساختاری است که از کهن الگوی معراج انتزاع شده است. این پژوهش با رویکرد نقد اسطوره ای در جست وجوی راهی است تا نسبتِ ساختاری کهن الگوی عروج را با رساله الطیرها و منطق الطیر نشان دهد. در کهن الگوی عروج و به تَبَع آن در رساله الطیرها وجود هادی آسمانی یا پیر دانای راه، بیانگر کنش قهرمانی است که می خواهد جست وجوگران حقیقت را راهنما باشد. این الگو براساس نقد اسطوره ای، همان محاکات برتر است که در ادبیات پیشامدرن تأکید بسیار بر مفاهیمی چون محاکات قهرمان، راهنما و پیر دانای راه شده است؛ بنابراین نسبت ساختاری وثیقی بین ژانر مقامات و احوال، تذکره ها، منطق الطیر و معراج نامه ها برقرار است.
فلسفه و اصطلاحات فلسفی در مصیبت نامه و منطق الطیر عطار
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
257 - 271
حوزه های تخصصی:
رابطه فلسفه و ادبیات رابطه ای میان اندیشه (قوه ناطقه) و کلام (نطق) است. ادبیات وسعتی به اندازه همه پرسش های بشری دارد؛ از عشق گرفته تا مسائل فلسفی، مناسبات قدرت، مسائل اقتصادی، رنج های فردی و روابط انسانی، بنابراین ادبیات گریزی از فلسفه ندارد. در غالب مواقع به مسائلی می رسد که در فلسفه نیز مطرح است. سوال اصلی در این پژوهش آن است که مفاهیم فلسفی چه بازتابی در شعر عطار داشته و نگاه عطار به فلسفه چگونه نگاهی است؟ آثار عطار آکنده از مفاهیم عمیق فلسفی، کلامی و عرفانی است. یعنی زبان عطار و کلامش، محملی برای معانی بسیار عمیق در حوزه های مذکور است. عطار علاوه بر آشنایی با بسیاری از علوم از قبیل عرفان، نجوم، روان شناسی، تاریخ و... فیلسوف نیز هست اما از نوع فلسفه ستیز! این مقاله با تکیه بر دو اثر عطار یعنی مصیبت نامه و منطق الطیر به تصحیح استاد محمدرضا شفیعی کدکنی و به روش توصیفی- تحلیلی بر اساس منابع کتابخانه ای تنظیم و تدوین شده است.
پژوهشی تاریخی_معناشناختی در دیوارنگاره های بقعه سهل بن علی شهر آستانه (استان مرکزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
5 - 21
حوزه های تخصصی:
بقعه سهل بن علی مزار _مدرسه ای است که در جنوب غربی استان مرکزی در شهر آستانه واقع شده است. براساس شواهد تاریخی هسته اصلی این بنا پیش از دوران صفویه بنیاد نهاده شده و دارای تزئینات مختلف از جمله کتیبه نگاری، دیوارنگاری، نقاشی پشت شیشه و... است که در این میان دیوارنگاره ها هم به دلیل وسعت بسیار و هم به دلیل نقوش جانوری فراوان، آن هم در مکانی مذهبی قابل توجه هستند. به همین منظور این پژوهش پس از بررسی ویژگی های کیفی و همچنین تعیین تاریخ دیوارنگاره ها، با هدف بررسی علل استفاده از نقوش جانوری در مکانی مذهبی، در صدد پاسخ گویی به این سوال است که به کارگیری نقوش جانوری در بنایی مذهبی بر چه اساس و تحت تاثیر چه شرایطی رخ داده است؟ پژوهش پیش رو به روش توصیفی- تحلیلی صورت پذیرفته است.روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی(عکاسی، گردآوری اطلاعات بومی و...) صورت گرفته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد دیوارنگاره ها تنها جنبه تزئینی نداشته و احتمالا بازتابی از اندیشه عرفانی مسلط بر محیط اجتماعی در زمانه خود است که نگارگر آن تحت تاثیر حضور متصوفه و تسلط خانقاه ها در شهر، سعی در نمادپردازی آیات قرآن با الهام از ادبیات عرفانی و به خصوص مثنوی منطق الطیر عطار داشته است. دیوارنگاره ها هم از نظر سبک و هم با استناد به شواهد تاریخی متعلق به دوران قاجار است و دارای درجات مختلف کیفی از نظر شیوه اجرا هستند. از دیگر نتایج این پژوهش می توان به یافتن نشانه هایی از دیوارنگاری پنهان شده در زیر گچ اشاره نمود که احتمال وجود نمونه های مشابه دیگری را در بنا افزایش می دهد.
ساخت مبتدایی در منطق الطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۳بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۳
183 - 203
حوزه های تخصصی:
یکی از مؤلفه های مهم در زبان شناسیِ نقش گرای نظام مند هلیدی، مقوله ساخت مبتدا – خبر است که به وسیله آن می توان فرایند مبتداسازی و ساخت اطلاع کهنه و نو را در هر متنی از جمله منطق الطیر مورد بررسی قرار داد. از این رو، با روش توصیفی – تحلیلی درصدد هستیم تا مسأله انواع آغازگرهای ساده و مرکب را بر طبق رویکرد مایکل هلیدی در منطق الطیر مورد بررسی قرار دهیم. هدف از تحقیق، بررسی بسامد بیشترین نوع آغازگر، قلب نحوی و تبیین اغراض کلامی پنهان در ژرف ساخت متنی منطق الطیر است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که درصد وقوع آغازگرهای مرکب، بیش از آغازگرهای ساده بوده است که این عامل، بیانگر قرابت متن با گفتار بوده و نمایان می سازد که عطار از تمامی ظرفیّت ها در جهت درک و فهم بهتر مخاطب استفاده کرده است. در آغازگرهای ساده، شاعر با استفاده از جابه جایی ارکان جمله، از ساخت مبتدایی فعل، بیش از دیگر ساخت های آغازین مفعولی، متممی، صفتی، پرسشی و قیدی استفاده کرده که سبب برجسته سازی و نشان دار شدن ساخت اطلاع بندها شده است. از میان آغازگرهای مرکب، آغازگرهای متنی، بسامد فراوانی نسبت به آغازگرهای بینافردی دارند. آغازگرهای متنی، در انسجام و پیوستگی این منظومه تأثیرگذار هستند.
نقد ترجمه منطق الطیر عطار از بدیع محمد جمعه با تکیه بر نظریه گارسس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الگوی گارسس یکی از مهم ترین نظریات حوزه ی زبان شناختی است که به منظور تشخیص سطح کیفی ترجمه ها، سازمان یافته و به تحلیل کیفی متون ترجمه شده ادبی می پردازد. در این الگو ترجمه ها با تکیه بر دو معیار مقبولیت و کفایت و براساس ویژگی های مثبت و منفی در چهار سطح بررسی می شوند. در سطح نخست این نظریه، عناصر مرتبط با واژگان و انتقال معنا از طریق واژگان بررسی می شود. در دومین سطح به بررسی عناصر نحوی و صرفی پرداخته می شود و در سطوح سوم و چهارم گفتمان و سبک متن مورد ارزیابی قرار می گیرد. منطق الطیر اثر فریدالدین عطار نیشابوری یکی از برجسته ترین منظومه های عرفانی فارسی است که به زبان های مختلفی ترجمه شده است؛ در این میان ترجمه محمد بدیع جمعه، استاد دانشگاه عین شمس به زبان عربی کامل ترینِ این ترجمه هاست. علاوه بر ارزش نفسِ ترجمه منطق الطیر و انتقال اندیشه های بی بدیل عطار به دنیای عرب، دقت و ایجاز در ترجمه، سجع در کلام و برجستگی های ادبی ترجمه از مهم ترین محاسن و شاخصه های ترجمه ی بدیع محمد جمعه است که سبب شده است تا در این جستار ترجمه ی اشاره شده با تکیه بر الگوی گارسس و سطوح چهارگانه ی آن مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد. نتایج پژوهش حکایت از آن دارد که مترجم در ترجمه ی مدنظر پای بند به زبان مبدأ بوده است و ترجمه وی در دو سطح معنایی- لغوی و نحوی- صرفی از مقبولیت و کفایت بیشتری نسبت به دو سطح دیگر برخوردار است و مترجم در دو سطح یادشده از تکنیک های مثبت بیشتری استفاده کرده است. در مقابل تکنیک های منفی در دو سطح گفتمانی- کارکردی و سبکی- منظورشناختی در ترجمه ی مورد بررسی نمود قابل تأمّلی داشته اند که علت آن را باید در نوع متن منتخب برای ترجمه؛ یعنی منظومه ای عرفانی، جست. با وجود این، بهره گیری از مؤلفه های معادل فرهنگی، بسط واژگانی، جبران، تغییر نحو و ساختار موجبات اعتلای ترجمه ی محمد بدیع جمعه را فراهم آورده است.
بررسی روابط بینامتنی در نمایشنامه ی بایستی دریا را آفرید و منطق الطّیر عطّار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
521 - 538
حوزه های تخصصی:
نمایشنامه بایستی دریا را یافت از ژان-پیر اسپیلمون در زمره اقتباس های موفق از منطق الطّیر عطّار است. اسپیلمون در این بازآفرینی سعی نموده تا در عین وفاداری به چارچوب اصلی منظومه عطّار، تغییرات قابل توجّهی را با در نظر گرفتن الزامات نمایشی در آن انجام دهد. از جمله دگرگونی های مهمی که در این اثر شاهد آن هستیم، تغییر در تعداد وادی های سلوک، حذف و تقلیل تعداد مرغان سالک و نیز تحوّل در دلالت های شخصیت سیمرغ می باشد. به بیان دیگر، اسپیلمون بنابر دیدگاه ناسوتی و جهان نگری ویژه خویش اثری متفاوت و مطابق با سلیقه مخاطبان معاصر ارایه داده است. در این پژوهش با توجه به نظریه بینامتنیت ژرار ژُنِت، درصدد بررسی و پاسخ به این پرسش ها هستیم که نمایشنامه نویس فرانسوی تا چه حد موفّق به انتقال پیام جهان شمول اثر عطّار در قالب یک نمایشنامه بوده است؟ و بنیان های اصلی داستان سفر مرغان دستخوش چه تحوّلات جدید و نوینی شده است؟
واکاوی تئوری مهدویت در منطق الطیر عطار نیشابوری
منبع:
قرآن و عترت سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱
141 - 160
حوزه های تخصصی:
در عصر جهانی شدن، تئوری مهدویت دارای ابعاد بسیار گسترده و وسیع لست؛ یکی از مهمترین مصادیق آن در عرفان اسلامی، مسأله ختم و مهدویت است که با عناوینی همچون انسان کامل، رهبری و صاحب ولایت باطنی عنوان می شود. این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی درصدد بیان تفسیری عرفانی از مسئله مهدویت در منطق الطیر عطار نیشابوری است. این اثر منظوم، داستان سفر طولانی و پررنج مرغانی را روایت می کند که به جستجوی سیمرغ، پادشاه مطلق و بی خلاف خویش، به پا می خیزند. یکى از مسائلى که در قصه پرندگان جهت رسیدن به مقصود مطرح مى شود، رهبرى و رهوری است. هدهد در «منطق الطیر»، یک استعاره برای راهبری و پیکی است که مرغان طریق عرفانی را وادی به وادی به سوی سیمرغ جلو می برد. عطار در این اثر بدون این که از اصطلاح سیاست، مدیریت، رهبرى و پیروى استفاده کند، و با برشمردن صفات رهروی و رهبری منجی یعنی هدهد به بیان تئوری مهدویت مى پردازد. با توجه به جایگاه کمتر شناخته شده تئوری مهدویت در آثار منظوم عرفانی به ویژه منطق الطیر عطار، نگارنده بر آن است که به واکاوی و تحلیل جوانب ناگفته شده ی تئوری مهدویت و ارائه روشنگری بیشتر ازین مبحث بپردازد.
بررسی عرفانی اخلاق و ارتباط های چهارگانه انسانی در حدیقه الحقیقه و منطق الطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۸
297 - 316
حوزه های تخصصی:
پا به پایِ سیر تاریخیِ دغدغه تربیت انسان، ارتباط او با خدا، خود، دیگران و طبیعت نیز به عنوان زمینه رشد عقلانی و منش اخلاقی مطرح بوده است. متون منظوم ادب فارسی سرشار از مفاهیم اخلاقی و ارزش های والای تربیتی است که دو اثر گران سنگ ادبیات عرفانی یعنی حدیقه سنایی و منطق الطیر عطار از امهات آن محسوب می شود. در مقاله حاضر به بررسی اخلاق و ارتباط چهارگانه بشری در این دو اثر پرداخته ایم. روش پژوهش کتابخانه ای و نوع تحقیق، توصیفی- تحلیلی است. نتیجه به دست آمده از پژوهش این است که ارتباط انسان برپایه وحدت وجود در منطق الطیر نسبت به حدیقه بارزتر و بیشتر است؛ این مسئله به نوع ماهیت این دو اثر بازمی گردد.
در حدیقه سنایی رابطه انسان با خدا بیشتر بر مبنای رابطه وجودشناختی و خدا- بنده استوار است که نتیجه آن می شود که فضای خوف (از عقوبت الهی در انجام تکلیف) و ترک مالکیّت، بیشتر بر رابطه انسان با خدا استوار باشد تا رابطه عاشق و معشوق که در منطق الطیر عطار نمایان است. در منطق الطیر پیوندی که از راه عشق با معشوق حاصل می کند چنان است که او را با تمام کائنات، با تمام آنچه ماورای کائنات و با تمام آنچه برتر از کائنات تصور می شود، پیوندمی دهد
تحلیل مکان در حکایت سیمرغ عطار براساس نظریه وجودی هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفه وجودی هایدگر ازجمله نظریات هستی شناسانه در تبیین «وجود» و جهان هستی است که تأثیرات دامنه دار در حوزه های مختلف در قرن بیستم و قرن اخیر داشته است. در فلسفه هایدگر مفهوم کلیدی«وجود»، درک خویشتن وجودی در معنای «مکان وجودی» است. هایدگر معتقد است که برای درک وجود باید از «خود» شروع کرد. یعنی این انسان است که باید در ابتدا و راجع به وجود خود بیندیشد. به عبارتی اولین مکانی که انسان در برخورد با تفکر وجودی هایدگر مواجه است، خود یا خویشتن است. درحقیقت مکان وجودی جایی است که موجودات به عرصه بودن و هستی وارد می شوند. می توان نقش تعاملی موجودات در سیر داستان سیمرغ عطار، با هستی، در ساحت مکان را به صورت ویژه ، با توجه به مؤلفه های قرب و بعد موجودات به وجود، موطن، موجودیت راه و تجمع و همدلی در شکل پذیری هستی بهتر موردبررسی قرار داد. اگر ما هریک از پرنده های داستان را «دازاین» (هستنده و زیستنده) تلقی کنیم، هر موجود، مکان هستی است و به اندازه هر موجود، جهانی متولد می شود. در داستان سیمرغ عطار هریک از مرغان گرفتار تجارب مکانی غیرواقعی می شوند و مکانی را که در آن به سر می برند، خاطره انگیز می دانند و با دیگر مرغان رهسپار نمی شوند. در این میان فقط سی مرغ به موطن اصلی خود یعنی هستی، موجودیت یا مکان حقیقی خود باز می گردند.