مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
شعر معاصر
حوزه های تخصصی:
شعر طرح، ایجاز زمانة ماست و از زیر مجموعه های شعر کوتاه به شمار می رود، اما با وجود کوتاهی، قابلیت دربرگیری تمامی دغدغه های انسان معاصر را داراست. حال اگر در این نوع شعر موجز، ذهنی توانمند و قلمی کارآمد، با گزینش کمترین واژگان و چینش هوشمندانة آن ها، بیشترین معانی را به نمایش بگذارد و به اصطلاح بلاغیون به ""ایجاز"" دست یابد، شگفتی ای با عنوان ""ایجاز در ایجاز"" آفریده است که از نظر نگارندگان، اوج هنر کلامی در شعر مدرن انسان معاصر به شمار می آید و دست یابی بر چنین شگردی، با توجه به فرم ویژة شعر طرح، اهمیتی به مراتب فزون تر می یابد.
در پژوهش پیش رو، کوششی در جهت نمایاندن کارکرد ایجاز در زبان طرح صورت گرفته است و برای دست یابی بر این مهم، نگارندگان، تمامی نمونه های موفق مکتوب مرتبط با موضوع مورد بحث را به صورت جستجوی کتابخانه ای، از نظر گذرانده و به تبیین علمی و کاربردی انواع مختلف ایجاز در شعر طرح پرداخته اند.
یافته های مقالة حاضر، نشان دهندة اهمیت فوق العادة ایجاز در شعر کوتاه- به طور اعم- و شعر طرح- به طور اخص- است. شعر طرح با فرم و ساختار کوتاه و ویژة خود، فرصت چندانی در اختیار شاعر قرار نمی دهد؛ بنابراین اگر شاعر معاصر خواهان نمایاندن تمامی جوانب زندگی انسان معاصر برای مخاطبان جدی شعر، در راه روشن و ساختار دلخواه شعر طرح باشد، تنها گزینش زبانی موجز و بیانی رعدآسا و تأثیرگذار و بهره گیری از صنعت ایجاز به بهترین شکل ممکن، تضمینی بر موفقیت او به شمار می رود.
ایماژیسم در شعر احمدرضا احمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایماژیسم یا تصویرگرایی مدرن مجموعه ای از تصاویر با صورت های پررنگ ذهنی و ظاهراً بی ربط و منطق است که همانند مونتاژ های سینمایی کنار هم قرار می گیرند. شاعران ایماژیسم از نوعی شعر غنایی و کوتاه ژاپنی، هفده هجایی به نام «هایکو» تأثیر گرفته اند. زبان این شاعران به زبان گفتاری و روزمره بسیار نزدیک است. آنها معتقدند برای ارایه مقصود به جای بیان مستقیم باید از عنصر «خیال» بهره گرفت. ایماژیسم با صور خیال سنتی (تشبیه و استعاره) تفاوت های آشکاری دارد. تی. اس. الیوت از بنیان گذاران این مکتب ادبی است. در ایران برخی شاعران معاصر، متاثر از این مکتب بوده اند. در این نوشتار ضمن شرحی بر مکتب ادبی ایماژیسم و روش آن، نمونه ای از اشعار احمدرضا احمدی از مجموعه « من فقط سپیدی اسب را گریستم» تحلیل و گره گشایی می شود. بررسی اشعار او نشان می دهد، تصاویر با گریز از معنا و محتوا، موجب پیدایش فرم در شعر او شده اند. اصالت تصویر، آزادی در انتخاب وزن و موضوع، به کارگیری زبان گفتاری و ابهام از ویژگی های ایماژیستی شعر احمدرضا احمدی است.
بررسی شیوه بازنمایی زنان در هفتاد سنگ قبر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب شعر هفتاد سنگ قبر اثر یدالله رویایی، مجموعه ای از سنگ قبرها و کتیبه هاست. هر سنگ در این کتاب مخصوص یک نام است که در ذهن شاعر جایگاه ویژه ای داشته و بخشی از هویّت فکری او بوده است. بر روی هر سنگ نیز اشیایی وجود دارد. هر سنگ قبر یک متن است و می تواند به اعتبار نام و اشیایی که روی آن قرار دارد خوانش شود. در میان نامهایی که در کتاب آمده است، هفده نام زنانه وجود دارد. هدف این پژوهش بازخوانی سنگ قبرهایی است که به نام زنان آمده است و با تکیه بر نظریات نقد ادبی زن محور، بر انگاره های زنانه ای که محصول بازنمایی ساختاری شاعر هستند، متمرکز است. این خوانش نشان می دهد که در هفتاد سنگ قبر، بررسی روابط دلالتی و نظام های معنادار، کلمات و تصاویر، عواطف و ارزش ها، نشان دهنده ورود زنان به حوزه ی زبان و تفکّر است. رویایی در بازنمایی انگاره های زنان در هفتاد سنگ قبر، از محدوده ی جسم و پیکر عبور کرده، در حوزه ای زبانی، که در درجه ی اول، نام ها آن را می سازند، وارد بافت فرهنگی و اجتماعی ویژه ای شده است و در نوع خود ساختارشکن است.
بازآفرینی اسطوره «عولیس» در شعر معاصر عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر می کوشد چگونگی حضور شخصیّت اسطوره ایِ «عولیس» و شیوه های فراخوانی و به کارگیری آن را از سوی سه شاعر مهمّ معاصر عربی، همچون محمود درویش (1941-2008) محمّد عمران (1962-1983) و یوسف الخال (1917-1987) مورد بررسی و نقد قرار دهد؛ بدین جهت که نامبردگان برای القای مفاهیم مورد نظر خود به مخاطب از این چهره اسطوری بهره ها بردند و کوشیدند با کمک آن، رمزگونه به ترسیم دغدغه های شخصی و غیر شخصی بپردازند. چنین استنباط می شود که این شاعران از اسطورة یاد شده خوانش سیاسی- اجتماعی داشته اند و با الهام گیری از تجربه های سنّتی وی، در پی رسیدن به «پنه لوپة» معاصر خویش، یعنی سرزمین غصب شدة کشورشان هستند. «عولیس» در شعر آنان شخصیّتی میهن خواه و پر دغدغه ای است که از دردی مشترک می نالد و همچون پیش، تلاش و انتظار در دستور کار خود دارد. از سویی دیگر آنان به کمک این اسطوره، سعی داشتند اوضاع نابسامان سیاسی و اجتماعی کشورهای عربی را به چالش بکشانند و در همان حال که کوشیدند با بیان سمبولیک، ادبیّت متن شعری خود را دو چندان کنند.
واکاوی معنای زمستان در دو شعر(عبدالصبور و شهریار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر معاصر عربی و فارسی بر آن است تا با استفاده از ظرفیت های موجود در واژگان، تصویری روشن از دغدغه های انسان معاصر، ارائه دهد. در این بین، شاعران به عنوان بخشی آگاه از اجتماع، ضمن وقوف بر این مهم، خود، روایتگ ران قص ة حض ور انسان و کاوشگران معنا در دنیای واژگان اند.
جستار حاضر بر آن است تا به این پرسش اساسی پاسخ گوید که با توجّه به پس زمینه های تاریخی و اجتماعی، واژگان چگونه می توانند در شکل بخشیدن به فضای معنایی یک شعر، مؤثّر واقع شوند. به همین علت با انتخاب دو شعر از دو حوزة زبانی مختلف، به واکاوی معنایی مشترک پرداخته و کوشیده است تا کارکرد معنا را در «أغنیة للشتاء» صلاح عبدالصبور مصری و غزلی از محمدحسین شهریار، شاعر پارسی گوی، بر مبنای کارکرد اجتماعی شعر، مورد بررسی قرار دهد.
یافته های این پژوهش نشان می دهد که کارکردهای مختلف واژگانی در دو شعر، در راستای اعادة معانی مورد نظر، تأثیر گذار بوده و ضمن تأمین وجوه زیباشناسی، در عملکردهای انسانی و اجتماعی نیز توفیق داشته اند.
اندیشه های وجودی در سروده های شفیعی کدکنی و أدونیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مکاتب فلسفی که امروزه در عالم هنر و ادبیات نقش به سزایی ایفا کرده اگزیستانسیالیسم است، گرچه بخشی از آن را تحت عنوان «فلسفه ی وجود» در فرهنگ اسلامی نیز می توان مشاهده کرد. از آن جا که شاعران و نویسندگان معاصر ناگزیر از آشنایی با مکاتب ادبی، فکری و هنری هستند، سهم اندیشه ی وجودی و مؤلفه های شاخص آن را در ادبیات معاصر جهان نمی توان نادیده گرفت. شفیعی کدکنی و أدونیس ضمن آگاهی از ادبیات غرب و توجه به نهضت ترجمه کوشیده اند تا اندیشه های فلسفی جدید را به شعر درآمیزند. از این روی، نگارندگان برآنند تا ضمن تبیین مؤلفه های اگزیستانسیالیسم (وجودگرایی، انسان محوری، آزادی، اخلاق وضعیتی، زمان وجودی) و تحلیل آن ها در سروده های این دو شاعر، هم تأثیر فلسفه را بر شعر شاعران مدنظر نشان دهند و هم بر این امر تاکید کنند که درک شعر معاصر بدون توجه به اندیشه های فلسفی به درستی میسر نمی شود. در سروده های شفیعی و أدونیس تفاوت های اساسی نیز در اندیشه ی وجودی به چشم می خورد که این امر به گرایش های مختلف(الهی و الحادی) این مکتب مربوط می شود.
بررسی روابط بینامتنی قرآن در شعر فدوی طوقان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تکنیک تناص یا بینامتنیت امروزه از بارزترین ویژگی های ساختاری شعر معاصر به شمار می رود. این پدیده به فراخوانی متون غایب، سابق و یا همزمان با متن کنونی می پردازد، تا به نوعی وظیفه ای معنایی، هنری، و یا اسلوبی را بر این متون بار نماید. در این میان قرآن به عنوان برنامه ای جامع و متنی مقدس به مهم ترین منبع الهام شعری شاعران معاصر عرب تبدیل گشته است. فدوی طوقان از جمله شاعران توانمند فلسطینی است که از مفاهیم و تصاویر قرآنی سیراب شده و برای تبیین و تأیید احساسات و عواطف درونی خود، به ویژه در مسائل ملی و میهنی از این تکنیک بهره جسته است. این تحقیق بر آن است تا ضمن بررسی پدیده تناص قرآنی در شعر فدوی به شیوه ای تحلیلی- توصیفی، میزان تأثیرگذاری این کتاب مقدس را بر زندگی و شعر او نمایان سازد. از یافته های تحقیق بر می آید که استفاده از تکنیک تناص یا بینامتنیت قرآنی در دوره دوم زندگی ادبی شاعر یعنی در مرحله ""رمانتیک موضوعی"" کاربرد بیشتری داشته و به عمیق تر شدن معنا و خلق تصاویری بدیع و هنرمندانه در شعر او انجامیده است.
بررسی نمودهای هنجارگریزی در «خوان هشتم» و راز ماندگاری این شعر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنجارگریزی یکی از روش های برجسته سازی و آشنایی زدایی است که ابتدا مورد توجه فرمالیست های روسی واقع شد. نخستین بار این لفظ توسط شکلوفسکی مورد توجه قرار گرفت. فرمالیست ها زبان شعر را با زبان نثر متفاوت دانسته و معتقد بودند، شاعر برای جلب توجه مخاطب باید به گونه ای از زبان استفاده کند که تازگی داشته باشد. این تازگی از طریق هنجارگریزی می تواند خود را نشان دهد و در مفهوم عدول از قوانین و مقررات زبان و درهم شکستن آنهاست. هنجارگریزی در واژگان، معنا، زمان مورد کاربرد، سبک، نوشتار و ... می تواند نمود یابد. در این مقاله چگونگی هنجارگریزی های اخوان در شعر «خوان هشتم» بررسی شده تا دلیل زیبایی و ماندگاری این اثر بیشتر بر مخاطبان مشخص گردد. بدین منظور با روش توصیفی- تحلیلی گونه های مختلف هنجارگریزی در چهار بخش هنجارگریزی واژگانی، زمانی، نحوی و سبکی مشخص شد و در هر بخش اغلب موارد موجود به صورت نمونه بیان گردید. در بین انواع هنجارگریزی، هنجارگریزی واژگانی و سپس هنجارگریزی زمانی بیشترین بسامد را در این شعر اخوان دارند .
کارکرد اسطوره ها در اشعار سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه و بررسی اسطوره ها یکی از راه های شناخت فرهنگ، اندیشه، باورها و اعتقادات، و تاریخ تمدن ملّت ها است؛ علاوه بر این، این بررسی ها دسترسی به ریشة برخی از آداب و الگوهایی را که هنوز در زندگی بشر کارکرد دارند، امکان پذیر می سازد. برخی از نویسندگان و شاعران در دوره معاصر نیز اسطوره ها را به منظور القای پیام، دست مایه کار خود قرار داده اند؛ چراکه این کار موجبِ نفوذ، غنا و هویت اثر خواهدگشت. در این پژوهش، به شیوه توصیفی- تحلیلی، کارکرد اسطوره ها در شعر سهراب سپهری نشان داده شده است.سپهریدر قلمرو هستی شناسی گام نهاده و فراتر از مضمون های اجتماعی با نقب زنی به جهان اسطوره ها، به دودمان و تبار انسان نظر افکنده است. وی رکود و استبداد زمانه خود را برنتافته و با انطباق اسطوره ها بر جامعه، اوضاع جامعه را با اعتراض هوشمندانه نشان داده است؛ از این رو، اشعارش نشان دهنده عصیان او در برابر تاریخ روزگار است و آرزوها و نیازهای مادی و معنوی انسان معاصر را بازتاب می دهد.
واکاوی و تحلیل گونه های مختلف اسطوره در شعر سهراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سهراب از شاعران سوررئال معاصر است که در شعرش شاهد نوعی سیالیت هستیم. در شعر سهراب اساطیر جلوه و شکوه خاصی دارند. او با بیانی کلی و چشمانی دیگر به جهان می نگرد و از اساطیر مختلف به بیان های گوناگون یاد می کند. وی گاهی فقط از اساطیر ملی و یا مذهبی کهن یاد می کند و گاه نیز به اسطوره سازی با کمک حوادث و شخصیت های تاریخی دست می زند. اساطیر در شعر سهراب بیشتر از طریق روایت یادآوری می شوند و شاعر کمتر به ذکر نام مستقیم می پردازد؛ از این رو دریافت آنها در شعرش کمی دیریاب است. وی در عین حال به اساطیر مختلف اعم از اساطیر مذهبی و ملی پیش از اسلام و پس از اسلام و نیز اساطیر غیر ایرانی توجه داشته است. در این بین اشارة بسیار وی به نیلوفر به عنوان اسطوره ای مشترک بین ایران و هند قابل توجه است. علاوه بر این اساطیر آفرینش نیز در بین تمام اساطیر بیش از بقیه مورد توجه سهراب قرار گرفته است
بررسی تطبیقی رمانتیسم در شعر سهراب سپهری و ابوالقاسم الشابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات تطبیقی یعنی بررسی وجوه اشتراک و افتراق و تأثیر و تأثر بین دو (یا چند) متن ادبی که به بیش از یک زبان نوشته شده باشند. سهراب سپهری و ابوالقاسم شابّی، دو ادیب اریب از دو فرهنگ متفاوت ایرانی و عربی بودند که در شرایط و محیط اجتماعی مختلفی پرورش یافتند و علی رغم تفاوت های بسیار و آشکار از حیث ویژگی های روحی و روانی نامشابه، مشترکات زیادی دارند که شایسته بررسی و دقت نظر است. گرایش به طبیعت، مکتب رمانتیسم، آیین بودا، آرمان گرایی، میل به تنهایی و خلوت گزینی از وجوه مشترک افکار این دو شاعر بزرگ ادب معاصر است. خانواده، جامعه، تأثیرپذیری از شخصیت های بزرگ فکری و ادبی، شکست در عشق عواملی بودند که سبب نزدیکی افکار این دو شاعر توانمند شدند. کیفیت تعامل افراد خانواده با یکدیگر، شرایط سیاسی اقتصادی نامناسب جامعه، محرومیت از حمایت پدر به عنوان رکن اساسی خانواده سبب شد که این دو شاعر از همان دوران کودکی خلوت و تنهایی را برای خود برگزینند که این عوامل در بزرگسالی با بیماری جسمی نیز پیوند خورد و گرایش به عزلت و تنهایی را تشدید کرد. در پژوهش پیش رو رمانتیسم و طبیعت گرایی از دیدگاه این دو شاعر معاصر بررسی شده است؛ شاعرانی از ایران زمین و دیار عرب.
کارکردهای زیباشناختی نقش نما در شعر معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش نما از انواع کلمه است که موجب تشخیص نقش کلمه ها در جمله می شود. شاید در نگاه اول، نقش نماها که وظیفه ای جز چفت و بست دادن بین واژگان ندارند در زمره واژگانی قرار نگیرند که شاعر با آن ها نیز رفتارهای ویژه ای داشته باشد اما بررسی آن ها در شعر نشان می دهد این نوع کلمات می تواند ابزار موثری باشد که شاعر از آن ها در ساخت زبان شعر خود بهره گیرد. آن چنان که یک شاعر با اشیا و اسامی و افعال برخورد خاصی دارد نسبت به حروف نیز می تواند برخورد تازه ای داشته باشد. هدف این مقاله بررسی کارکردهای زیباشناختی نقش نما در شعر معاصر است که با روش استقرایی نشان داده است اهمیت آن ها در ایجاد زبان شعر و تاثیر و برجستگی کلام از واژگان دیگر کمتر نیست. این نوع کلمات هم از نظر معنایی و هم از نظر لفظی و زبانی در برجستگی شعر نقش دارند و ابزاری برای تاکید و برجستگی معنا، عاطفه و اندیشه و عنصری برای ایجاد موسیقی، هنجارگریزی، ساخت فرم های تازه زبانی و خلاقیت و نوآوری در حوزه شعر به شمار می رود. خلاقیت هایی مانند شروع یا اتمام شعر و سطر با برخی از نقش نماهای پیوند و یا تعدد و حذف خلاقانه نقش نماها، تاکید بر معنا با کاربرد مناسب نقش نما در بافت نحوی شعر از جمله مهم ترین کارکردهای زیباشناختی این نوع کلمه در شعر معاصر محسوب می شود.
طبقه بندی ساختاری گونه های شعر کوتاه معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کوتاه سرایی از جریان های مهم ادبی دنیای معاصر است. این جریان در غرب، تحت تأثیر هایکوی ژاپنی و جنبش کمینه گرایی شکل گرفت و به عنوان ژانر ادبی هایکوسرایی شهرت یافت، اما در شعر فارسی با پیشینه ای کهن و متفاوت، محدود به یک ساختار و گونه نیست و گونه های فراوانی را در بر می گیرد. در ادبیات ما پیشینه مکتوب و موجود کوتاه سرایی به گاهان می رسد، که هر بند آن برای خود ساختاری کامل و مستقل دارد. از مانویان و دوره ساسانیان و سده های نخستین هجری نیز شواهدی از کوتاه سرایی باقی مانده است. به سبب همین پیشینه و گستردگی کوتاه سرایی، در توصیف و تعریف و طبقه بندی گونه های آن سازگاری دیده نمی شود. در این پژوهش دیدگاه های گوناگون درباره شعر کوتاه بررسی می شود. سپس با توجه به ویژگی ها و پیشینه، این طبقه بندی برای گونه های مختلف کوتاه سرایی پیشنهاد می شود: گروه نخست: گونه هایی با برخورداری از پیشینه سنتی چون: مفرد، دوبیتی، رباعی و قطعه کوتاه. گروه دوم: گونه های نو و بدون پیشینه چون؛ نوخسروانی و سه گانی. گروه سوم: فرم های آزاد چون: طرح، فرانو.
هویت زن در غزل مدرن و پست مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوران مدرن و پست مدرن قبل از هر چیز با پارادایم معرفت شناسی مشخص می شود که بازتاب آن را در همه حوزه ها، از جمله در ادبیات و شعر نیز می توان یافت. شعر پست مدرن ایران در شمارآخرین و جدیدترین اشعار معاصر قراردارد که نگاههای منتقدان و بسیاری از جوانان جامعه را به سوی خود جلب کرده است. یکی از موضوعات عمده در این اشعار، بازتاب چهره زنان در طیف های گوناگون است که در برخی موارد بیانگر احوال وکردار و اندیشه ها و به تبع آن آشکارکننده ابعاد هویتی آنان در جامعه امروز ایران می باشد. کنش ها و منش هایی که به نظر می رسد، معلول شرایط اجتماعی و تاریخی است که در آن عرصه، زن می خواهد خود را از قید و بندهای تاریخی و سنتی حاکم بر زندگی یا ذهن و ضمیرش برهاند وهویت های متکثر، مبهم و بیگانه را به تجربه بنیشیند. این پژوهش به روش تحلیل محتوا به بررسی آثار مدرن و پست مدرن از منظر تحلیل جایگاه وهویت زن در این اشعار با ارجاع به مبانی معرفت شناسی و جامعه شناسی می پردازد تا از رهاورد تبیین و آشکارسازی مفاهیم، عصیان ها و اعتراض های نهفته در پس این اشعار، گامی در جهت شناخت و هویت زن معاصر برداشته شود که اغلب بیانگر شکاف و چالش میان مبانی سنتی و رهاوردهای مدرنیته و موضوعات فلسفی پست مدرن است.
بازتاب «عواطف انسانی» در اشعار فریدون مشیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فریدون مشیری یکی از بزرگ ترین سرایندگان پرشور اشعار عاشقانه که بیش از پنجاه سال، عاشقانه به جهان و انسان اندیشیده است. با توجه به آنکه در بررسی تاریخ ادبیات هر عصر و پیوند آن با اجتماع باید افکار و اندیشه های رایج در آن دوره شناسایی شود، این مقاله می تواند به شناخت بهتر این شاعر و شناخت غیرمستقیم تاریخ اجتماعی و فکری ایرانیان و تاریخ ادبیات دوران معاصر یاری کند. از آنجا که مضمون «عشق» در اشعار مشیری از جمله مضامین پربسامد است، نگارندگان کوشیده اند عواطف شاعر را در دو دسته عواطف فردی و عواطف اجتماعی، بررسی و تحلیل و طبقه بندی کنند و بسامد آن را در اشعار او نشان دهند. نتیجه آنکه مشیری بیشتر از آنکه به عواطف فردی توجه داشته باشد، نگاهش معطوف به عواطف اجتماعی است. روش پژوهش در این مقاله به صورت کتابخانه ای و اسنادی و براساس شیوه یادداشت برداری از منابع مکتوب و غیرمیدانی است.
بررسی تطبیقی اسطوره های دینی در اشعار خلیل حاوی و احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از نمودهای وحدت اندیشه بشر، اساطیر و مفاهیم اسطوره ای است که به دلیل ترکیب شدن بن مایه های آن با ناخودآگاه جمعی، در نزد شاعرانی که دارای نگرش های فلسفی، اجتماعی یا فکری و فرهنگی خاصّی هستند، نمود بیشتری دارد. در واقع اسطوره در نزد این شاعران، پدیده ای اجتماعی با زبان سمبولیک است که به شکل یک نظام فرهنگی جهان شمول درآمده است. خلیل حاوی و احمد شاملو از جمله این شاعران هستند که حجم وسیعی از اسطوره ها مخصوصاً اسطوره های دینی را در اشعار خود به کار برده اند. مفاهیم اساطیر ی به ویژه انبیا و نمادهایی را که می توان در ارتباط با دین دانست مانند مرگ و خیزش، لعازر، عنقا و...، رگه ها ی اصلی اسطوره های این دو شاعر را تشکیل می دهند. دو شاعر در به کارگیری اسطوره ها به شکل چشمگیری از کتاب مقدّس متأثّر بوده و در عین حال، در برخی موارد، با استفاده از اسطورة دینی برای رسیدن به مقصود خود، در شکل اسطوره ها تغییراتی اساسی داده اند، مانند لعازر و حضرت ایّوب. این شاعران با به کارگیری اساطیر دینی و پیوند آن با جریان های اجتماعی و سیاسی و مسائل زندگی، آثار زیبایی را خلق کردند. این پژوهش تطبیقی، بر آن است تا با تکیه بر مکتب آمریکایی به بررسی نقاط اشتراک برخی از اسطوره های دینی موجود در اشعار خلیل حاوی و شاملو بپردازد.
بررسی ماهیت و مفهوم درد و رنج در اشعار احمد شاملو (من زنده ام به رنج)
حوزه های تخصصی:
از جمله مضمون های کلیدی در اشعار احمد شاملو، بروز جنبه های مختلف آلام و دردهای بشری است. با توجه به بررسی های صورت گرفته در مجموعه اشعار شاملو به جرئت می توان گفت که او یکی از بزرگ ترین شاعران دو سه دهه اخیر است که در زندگی هنری و اجتماعی خود درگیر این مفهوم و واقعیت آن بوده است. البته مقصود از درد و رنج، مجموعه تعابیر، اصطلاحات و مضامینی است که حول محور این دو واژه شکل می گیرد. به عنوان مثال اگر ماهیت درد و رنج در یک سو و علل آن در سوی دوم و راه های رهایی از آن را در سوی سوم و نتایج و غایت آن را در سوی چهارم و شأن اخلاقی درد را در سویی دیگر قرار دهیم، با حجم گسترده ای از تعابیر و واژگان در مجموعه آثار این شاعر روبه رو خواهیم شد که کشف و بازخوانی همه این موارد، نشان دهنده درگیری های ذهنی او با این مفهوم خواهد بود. آن چه در بررسی مفهوم درد و رنج در آثار شاملو اهمیت دارد، در نگاه نخست بررسی ماهیت درد و رنج و چگونگی آن در نظام فکری شاملو است. بررسی علل و عوامل درد و رنج نیز دوّمین مسئله ای است که با توجه به علل مختلف آن در نگاه انسان کلاسیک و معاصر، جزء مسایل پیچیده شعر شاملو قرار می گیرد. نتایج مثبت و منفی درد و رنج و نیز رویکرد اخلاقی انسان در برابر آلام و دردهای بشری از دیگر مواردی است که در این جستار به آن پرداخته شده است.
دریا و بازتاب آن در شعر محمدعلی بهمنی
حوزه های تخصصی:
یکی از دست مایه های اصلی شاعران در لحظات آفرینش شعر، بهره گیری آنان از طبیعت، اقلیم و فرهنگِ محیط است که به اشکال گوناگون بر شعر آنان سایه می افکند و در تکوین آثارشان سهمی عمده ایفا می کند. محمد علی بهمنی، یکی از شاعران توانای معاصر است که به گواهی آثارش توانسته است از تصاویر و مفاهیمی سخن براند که در کنار آن ها حضوری تجربی داشته؛ آن ها را در اعماق جان خویش احساس کرده و توانسته است پیوندی شگرف میان عواطف درونی اش با پدیده های بیرونی و طبیعی برقرار کند. بهمنی که سال هاست زندگی خویش را در اقلیم جنوب سپری می کند، به خوبی محیط خاص جنوب، آب و هوا و مظاهر فرهنگی مربوط به آن دیار را در شعر خویش جلوه داده است. در این مقاله، در پیِ پاسخ به این پرسش بوده ایم که دریا به عنوان یکی از مهم ترین مؤلفه های اقلیم جنوب، چه تأثیری در تکوین اشعار محمدعلی بهمنی داشته است؟ با بررسی همه دفترهای شعری بهمنی به این نتیجه رسیده ایم که دریا نقش و حضوری گسترده و تعیین کننده در شعر بهمنی دارد و شاعر با ایجاد پیوندی ژرف میان جنبه های درونی و عواطف گوناگون خویش با دریا، به مثابه پدیده ای بیرونی و محیطی، به گونه های مختلف از مفاهیم و پدیده های مرتبط با آن در شعر خویش استفاده کرده است.
خوانش تطبیقی مفهوم مدرنیسم ادونیس ویوسف الخال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدرنیسم در وسیع ترین مفهوم آن ،با ایده های نوآوری ،پیشرفت،وبه روز بودن مقارن بوده است ونقطه ی مقابل ایده های کهن ،کلاسیسیسم وسنت است.مدرنیسم با دوچهره ی فناورانه واندیشگانی در تاریخ بشر ظهور کرده است.آن چه را که امروزه مدرنیسم می نامیم،همان دستاوردهای ژرف سیاسی ،اجتماعی،اقتصادی،فکری وفرهنگی در تمام حوزه های حیات فردی وجمعی است.هدف این پژوهش خوانش تطبیقی در مفهوم مدرنیسم در حوزه ادبیات معاصر عرب از دیدگاه دوشاعر ونظریه پرداز در این حوزه می باشد.حوزه پژوهش دیدگاه نوگرایانی چون ادونیس ویوسف الخال است .
روش بررسی تحلیل تطبیقی دو شاعر از خلال اظهاراتی است که این دو در آثارشان به آن اشاره کرده اند .حاصل ویافته ی این بررسی آن است که ادونیس والخال در باب لزوم مدرن شدن وحضور مدرنیسم ادبی در ادب معاصر به ویزه شعر اتفاق نظر دارندولی در کم وکیف این حضور اختلاف نظرهایی در دیدگاه آن دو یافت می شود.
مهم ترین وجه تمایز این دودیدگاه آن است که ادونیس رویکردی معرفت شناختی به مدرنیسم دارد ولی الخال
رویکرد وجود شناختی
کاربرد شخصیت های دینی در شعر نازک الملائکه و طاهره صفارزاده بر اساس روش تعامل شاعران با شخصیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر به کارگیری شخصیت ها و مضامین دینی در شعر ادیبان مسلمان نمود بارزی داشته است. شاعران معاصر فارسی و عربی نیز در جهت استفاده از این شخصیت ها در اشعار خود اهتمام ورزیده اند. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی به تحلیل شخصیت های دینی به کاررفته در اشعار دو شاعر معاصر فارسی و عربی یعنی نازک الملائکه و طاهره صفارزاده پرداخته است. در این پژوهش ضمن معرفی دو مرحله ی نقل و ثبت شخصیت (التعبیر عن الشخصیة) و بیان به وسیله ی شخصیت یا تعبیر معاصر از شخصیت میراثی (التعبیر بالشخصیة) که به عنوان روش تعامل شاعران با شخصیت میراثی شناخته می شود، اشعار این دو شاعر بر اساس این دو مرحله دسته بندی شده و مورد تحلیل قرار گرفته است. همچنین در مرحله ی دوم شیوه ی به کارگیری شخصیت، عامل به کارگیری و نیز موضع شاعر در کاربرد شخصیت نیز مشخص می گردد. یافته های این پژوهش نشان دهنده ی این است که هر دو شاعر از شخصیت های دینی در شعر خود بهره برده اند و شخصیت هایشان در هر دو مرحله گنجانده شده است با این تفاوت که شخصیت ها در شعر نازک الملائکه بیشتر متعلق به مرحله ی دوم است و در شعر صفارزاده بیشتر در مرحله-ی اول گنجانده می شود.