مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
تصحیح متن
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۵۴)
51 - 80
حوزه های تخصصی:
نقد تصحیح دیوان رفیع الدّین لنبانی اصفهانی و تصحیح دگرباره ی بعضی از ابیات آن لیلا شوقی * چکیده رفیع الدّین عبدالعزیز لنبانی اصفهانی از گویندگان اواخر سده ی ششم و اوایل سده ی هفتم است که اشعاری به زبان فارسی و عربی دارد. بیشتر اشعار او در قالب قصاید مدحی است؛ امّا در غزل، رباعی، ترکیب بند و قطعه نیز طبع آزمایی هایی کرده است. نخستین بار تقی بینش در سال 1369 و چند سال بعد، محمّد هویدا در سال 1373 دیوان رفیع را تصحیح و عرضه کرد ه اند. این مقاله به ارزیابی و نقد دو تصحیح موجود در سه بخش نسخه ها، شیوه ی تصحیح و گزارش نسخه بدل ها و همچنین ارائه ی انواع کاستی های آن ها پرداخته است. مهمّ ترین این کاستی ها عبارت اند از: ضعف در تألیف مقدّمه، نداشتن تعلیقات و فهرست های لازم، افتادگی ها، مشخّص نکردن درست یا نادرست بودن انتساب اشعار، درهم آمیختگی قالب های شعری و مشخّص نبودن ممدوح قصاید. در ادامه نیز نویسنده با تهیّه ی شش نسخه ی خطّی شناخته شده، بعضی ابیات را که در هر دو چاپ نادرست است، با ارائه ی توضیحات لازم، بار دیگر تصحیح و از این رهگذر بر ضرورت تصحیح مجدّد دیوان رفیع به منظور دستیابی به متنی منقّح تأکید کرده است. * دکتری زبان و ادبیات فارسی leilashoghi@ymail.com تاریخ دریافت مقاله: 11/4/1401 تاریخ پذیرش مقاله: 4/8/1401
گزارش کهن ترین دست نویسِ مرزبان نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲۲
25 - 58
حوزه های تخصصی:
تحریر سعدالدین وراوینی از مرزبان نامه طبریِ اسپهبد مرزبان بن رستم از امهات متون متکلّف در میراث نثر فارسی است که اگرچه در بیش از یک قرن اخیر سه تصحیح از آن منتشر شده؛ هنوز تصحیحی منقّح از آن در دست نداریم. با دستیاب شدن نسخه کهن و سخت ارزشمندِ مورَخ روز پنج شنبه، دهم رمضان 698 هجری که با شماره 216 در کتابخانه موزه باستان شناسی استانبول نگهداری می شود گشتگی ها (= تصحیفات) و افتادگی ها و افزوده ها و فقرات مبهم و بدخوانی ها و دگرگونی های گسترده در نسخه های دیگر که به هر سه چاپ راه یافته عیان می شود و ضرورت تصحیحی دیگر از متن را پیش می کشد. کاتب این نسخه مرتضی بن ابی طاهر بن احمد کاشی است که آن را در ناحیه شرقی بغداد که در آن عصر مرکز نگارگری و کتاب آرایی بوده به خط نسخ جلی در 215 برگِ 17 سطری استنساخ کرده است. خوانایی و وجه هنری خط و دقت در شکل نگارش حروف و کلمات چنان برای کاتب اهمیت داشته که از نقطه گذاری کامل پرهیز کرده و کمتر کلمه ای در سراسر متن می یابیم که آن را همواره به یک صورت کتابت کرده باشد.این نسخه علاوه بر اهمیتش در تصحیح متن مرزبان نامه __که شماری از آنها نمونه وار در انتهای مقاله آمده__ دارای سه نگاره به شیوه بغدادی است که تحت تأثیر هنر بودایی و شرق دور کشیده شده اند و از این منظر، مرزبان نامه جزو اندک شمار متون شناخته شده فارسی مصوّری است که از اواخر قرن هفتم بر جای مانده است.
یک معنای ناشناخته «آغاز» در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲۲
147 - 163
حوزه های تخصصی:
دشواری های واژگانی شاهنامه محدود به کلمات شاذ و مهجور نیست. در این منظومه هزارساله هنوز به کلماتی برمی خوریم که با وجود ظاهر روشن، معنای آشنای غلط اندازشان مصحّحان و شارحان شاهنامه و فرهنگ نویسان فارسی را به گمراهی افکنده است. نویسندگان مقاله حاضر یکی ازاین دست کلمات در داستان رستم و سهراب را که معنای درستش بر دیگران پوشیده مانده است موضوع تحقیق خود قرار داده اند. ایشان در ابتدا شرحی مجمل از ضبط و معنای آن بیت در شناخته ترین تصحیحات و شروح داستان مذکور آورده اند و سپس کلید فهم بیت را که همانا شناخت معنای مهجور و متفاوتی از کلمه آغاز است به دست داده اند و در تأیید سخن خود دو شاهد استعمال دیگر از آن نیز در شاهنامه بازشناخته اند. نویسندگان پس از مداقّه در معانی مختلف فعل گشتن (با حروف اضافه با، به، سوی) و کلمه آورد در شاهنامه، نشان داده اند که آغاز در آنجا سه بار به معنی «قصد و آهنگ» به کار رفته است. ایشان همچنین استدلال کرده اند که این آغاز چیزی نیست جز تحوّل معنایی آغاز معروف و با کلمه آواز که ظاهراً صورت دیگری هم به شکل آغاز داشته و در شاهنامه در ترکیب بر آوازِ (به معنی «در پیِ، به دنبالِ؛ در صددِ») چندین بار آمده است بی ارتباط است
معرفی نسخه خطّی مثنوی ثاقب، منظومه ای ناشناخته منسوب به ثاقب اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در گنجینه نسخ خطّی فارسی، منظومه های حماسی و دینی بسیاری با موضوعات سیره، مناقب و مغازی پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) بر جای مانده است. مثنوی ثاقب (حمله حیدری)، منسوب به محمدحسین ثاقب اصفهانی (م. 1258ه . ق.)، منظومه ای حماسی و دینی در بحر متقارب مثمن محذوف است که نسخه منحصر به فرد آن با شماره 15752 در کتابخانه ملی ایران نگه داری می شود. نسخه خطّی این منظومه ناشناخته، در سال 1255ه . ق. به کتابت درآمده است؛ اما به دلیل از بین رفتن برگه های نخستین و دیباچه آن، نام سراینده، عنوان منظومه، تاریخ و سبب نظم آن به طور دقیق مشخص نیست. پژوهش حاضر، ضمن معرفی این نسخه خطّی، در پی پاسخ گویی به این پرسش است که مثنوی ثاقب از نظر ادبی، بلاغی و واژه شناسی چه اهمیتی دارد و چگونه انتساب آن به سراینده اثبات می شود. تصحیح و بررسی این دست نویس نشان می دهد مثنوی ثاقب از منظومه های دینی مهم و باارزش است که افزون بر ارزش دینی و مذهبی به دلیل اشراف سراینده آن بر متون کهن ادب فارسی از نظر ادبی، زبانی و اشتمال بر نوادر لغات و واژگان کهن متون فارسی در خور توجه است. همچنین با استناد به متن نسخه و تذکره های آن دوره و نیز انطباق سبک منظومه با دیوان اشعارِ شاعر، فرضیه انتساب منظومه به ثاقب اصفهانی قوّت می یابد. این پژوهش براساس روش کتابخانه ای و سندپژوهی، نسخه خطّی مثنوی ثاقب و اثبات انتساب آن به سراینده را بررسی می کند.
«بَی رام شهر»، لقبی ساسانی در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹۳
205 - 222
حوزه های تخصصی:
شاهنامه شناسان آرام آرام در تصحیح شاهنامه می کوشند و در این کار از زبان ها و اسناد پیش از اسلام نیز گاهی یاری می خواهند. طبیعی است که در شاهنامه مخصوصاً بتوان انعکاسی از احوال دوران ساسانیان و الفاظ و اصطلاحات رایج در حکومت آنان را یافت. در این مقاله کوشش شده است تا با بررسی چند نامه از شاهان ساسانی یا خطاب به ایشان، که در آنها چند لقب و عنوان به شکل قالبی تکرار شده، و همچنین مقابله نسخه های شاهنامه، یک لقب ساسانی، که به نظر نویسندگان از نظر مصحّحان شاهنامه پنهان مانده، پیدا شود و اصل آن در اسناد ساسانی معلوم گردد. این لقب «بی رام شهر» است که در نسخه ها و چاپ های شاهنامه به چند شکل نقل شده و در بهترین چاپ های شاهنامه، مخصوصاً در چاپ خالقی و همکاران او، به شکل «پدرام شهر» درآمده است. در پایان بحث، با ذکر دلایل روشن، در اثبات این نکته نیز کوشش شده که «مهست»، که در همان نامه ها، باز به همان شکلی قالبی، در کنار «بی رام شهر» تکرار شده، چیزی نیست جز تصحیف «مزدیسن»، ولی این تصحیف از فردوسی یا کاتبان شاهنامه نیست و مدت ها پیش از او در نقلِ اسنادِ ساسانی به خط عربی و فارسی عارض شده بوده و به همان صورت به شاهنامه ابومنصوری و شاهنامه فردوسی وارد شده است.
معرّفی کنزالمعارف و بررسی اهمیّت تاریخی آن در شناخت خاندان برمکیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ و فرهنگ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۱
145 - 169
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر آن است تا با معرّفی اثری کمتر شناخته شده به نام کنزالمعارف که به زبان فارسی و در مرکز ایران نوشته شده است، اهمیّت آن را در شناخت بیشتر و بهتر خاندان برمکیان نشان دهد. مؤلّف این کتاب که به تمامی به آل برمک و شرح احوال افراد مهم آن خاندان اختصاص یافته، عبدالجلیل بن یحیی بن عبدالجلیل بن محمّد بن عبدالباقی یزدی است که نوشتن آن را در سال 762ق آغاز و پس از اتمام، کتاب را به شاه شجاع مظفّری تقدیم کرده است. از این کتاب سه نسخه شناخته شده که دو نسخه کهن تر با شماره های 1342 و 1351 در کتابخانه ملّی فرانسه نگهداری می شوند و به ترتیب فاقد تاریخ کتابت و مورّخ 926ق هستند. نسخه سوم متعلّق به کتابخانه عارف حکمت مدینه است که در سده 12ق کتابت شده است. در این مقاله ضمن معرّفی نویسنده، کتاب و نسخه های اثر، ارتباط آن با کتاب هایی که به طور اختصاصی درباره برمکیان نوشته شده و نیز با حکایت هایی که درباره این خاندان در کتاب های تاریخی و ادبی آمده است، بررسی و از این رهگذر وجوه مزیّت و اهمیّت این اثر در شناخت برمکیان نسبت به دیگر آثار نشان داده شده است.
تصحیح متن؛ یک بررسی جزئی نگرانه (بحثی در مسئله شواذ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۲۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۷۳)
87 - 118
حوزه های تخصصی:
در این مقاله کوشش می شود تا با برشمردن انواع شواذّی که می توان در متون قدیم فارسی یافت، علل و انگیزه های کاربرد آنها بررسی، و از این راه ضوابطی برای تشخیص شواذ به دست داده شود. این ضوابط باید از سویی، مصحّحان را از زدودن متون از واژه ها و صورت های دستوری شاذ بازدارد و از سوی دیگر مانع از برساختن لغات شاذ غیراصیل توسّط مصحّحان بر اثر پیچیدگی های متون قدیم شود. ادعای نویسنده آن است که کاربرد شواذ اصولاً تابع شرایط یا ضروراتی است که مصحّح باید در پی کشف آن ها باشد و در این راه، اصول تصحیح متن و دست نویس های مضبوط و قدیم را معتبرترین منابع بداند و حتی الامکان از اجتهاد بپرهیزد.
تصحیح و تحلیل رساله موسیقی نظام الدین احمد گیلانی، حکیم الملک دربار قطب شاهیان هند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
79 - 98
نظام الدین احمد گیلانی مشهور به حکیم الملک، حکیم قرن یازدهم هجری، از حلقه های پیوند فرهنگی میان ایران و هند در دوره حکومت صفویان بر ایران و سلطنت سلسله قطب شاهی در حیدرآباد دکن است. حکیم الملک در میان آثار پرشمار خود در زمینه های مختلف علوم و فنون که عمدتاً در دوران خدمت نزد عبدالله قطب شاه نوشته شده، صاحب رساله ای موجز در باب موسیقی است که تاکنون به چاپ و تصحیح انتقادی نرسیده است. در این پژوهش، ضمن تحقیق درباره حیات مؤلف این اثر و تلاش برای رفع پاره ای ابهامات پیرامون او، متن رساله یادشده از روی یکی از دو نسخه خطی موجود از آن، به روش تصحیح انتقادی متون و در قیاس با متون منبع آن، ارائه و تحلیل می شود. تصویری از نسخه نیز پیوست مقاله است. مهم ترین مسئله تحقیق این است که رساله موجز گیلانی چه ویژگی ها و جایگاهی در سیر مکتوبات موسیقایی فارسی دارد. نتیجه آنکه این رساله، مانند بسیاری دیگر از رسالات موسیقی این دوره، عمدتاً حاوی مطالبی از آثار پیشینیان است؛ اما چگونگی گزینش مؤلف از بخش موسیقی جامع العلوم فخر رازی و رساله کرامیه از دوره سفره چی، خود به روشنی نمودار گرایش تازه نویسندگان موسیقی این دوره به موضوعات شبه علمی است که با سنّت یونانی-عربی مکاتب اسکولاستیک و سیستماتیست در تئوری موسیقی فاصله دارد.
پیشنهاد تصحیح بیت هایی از رودکی سمرقندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶۲)
95 - 116
حوزه های تخصصی:
از زمان پژوهش سعید نفیسی تاکنون، مجموعه های فراوانی از سروده های رودکی منتشر شده است که گردآورندگان این مجموعه ها کوشیده اند که تصحیح و شرح دقیق تری از ابیات رودکی ارائه کنند. ازمیان رفتن دیوان رودکی و پراکنده شدن اشعار او در نسخه های گوناگون سبب شده است که گردآوری همه نسخه ها و فراهم آوردن متن هایی که اشعار رودکی در آنها دیده می شود، برای مصححان کار دشواری باشد. به تبع آن، تصحیح سروده های رودکی نیز برای رسیدن به متنی منقح و پیراسته با مشکلاتی روبه رو بوده است. گاهی مصححان باوجودِ نسخه ها ضبط نادرستی را به متن کتاب های خود برده اند، ضبطی که هیچ نسخه ای آن را پشتیبانی نمی کند. در این موارد مصحح یا از تصحیح نفیسی و نسخه بدل های او پیروی کرده یا به ضبط کهن و دشوار نسخه ها بی توجه بوده یا تحریف ها و تصحیف های کاتبان را درنظر نگرفته است. باتوجه به تکرار اشتباهاتی که در مجموعه های رودکی به چشم می خورد، این پرسش مطرح می شود که مصححان دیوان رودکی با بی توجهی به ضبط نسخه ها چه بیت هایی را به متن کتاب های خود برده اند؟ در مقاله حاضر کوشش شد با دقت در نسخه های خطّی، ازجمله نسخه های لغت فرس اسدی طوسی و نسخه تاریخ سیستان، پیشنهادهایی برای تصحیح برخی بیت های رودکی ارائه شود.