مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
یونگ
منبع:
زن و جامعه سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
101 - 116
حوزه های تخصصی:
هدف : یونگ، روانِ ناخودآگاهِ انسان را متشکّل از دو قطب متقابل مؤنّث و مذکّر آنیما و آنیموس می داند. کهن الگوی آنیما نیمه زنانه در روان مرد و آنیموس نیمه مردانه در روان زن است. این کهن الگوها تحتِ تأثیر روابط و رفتارهای خانواده در وجود هر شخص شکل می گیرند و تحتِ شرایط اجتماع و زندگی وی، می توانند تغییراتی در شخصیّت او به دنبال داشته باشد. یگانگی با این کهن الگوها موجب تکامل انسان خواهد شد و استیلای هر یک از این قطب های متقابل در فرد، سلسله ای از ویژگی ها را پدید می آورد که از منظر روان شناسی قابل بررسی اند. این تصویرها در آثار هنرمندان به صورت ناخودآگاه خود را نشان می دهند. قائم مقامی شاعربانوی معاصر، نیز ناخودآگاه این کهن الگوها را در اشعارش به اشکال مختلف(مثبت و منفی) بروز داده است. روش : پژوهش حاضر، با هدف راهیابی به لایه های پنهان اندیشه های ژاله قائم مقامی با استفاده از نقد روانشناختی و بهره گیری از تفکّرات یونگ، می کوشد با روش توصیفی – تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای، همه نمودها و جلوه های مثبت و منفی کهن الگوی آنیموس را در دیوان قائم مقامی استخراج و بسامد آنها به صورت نمودار بیان کند. یافته ها : بر پایه یافته ها، در اشعار ژاله بسامد جنبه مثبت آنیموس در مقایسه با جنبه منفی، بالاتر است؛ به طوری که 74.74درصد یافته ها پیرامون نمود مثبت آنیموس است و 25.26درصد از یافته ها، نشان از جنبه های منفی آنیموس هستند. شکل گیری اولیه این کهن الگوها به هنگام حضور قائم مقامی در خانواده مثبت است؛ امّا با ازدواج و شروع زندگی زناشویی وی، نمود های منفی آن ها آغاز می شود و پس از شکست در ازدواج و جدایی او از فرزند، به اوج خود می رسد.
تحلیل نماد زنِ جادو در شاهنامه بر مبنای روانشناسی یونگ
منبع:
پژوهش های ادبی و بلاغی سال سوم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۴ (پیاپی ۱۲)
100 - 114
حوزه های تخصصی:
در اغلب داستان های ما جادوگران زن هستند و گوش ما بیشتر با ترکیب«زنِ جادو» آشنا است تا«مرد جادو». دلیل این امر را کارل گوستاو یونگ در وجود عنصر مادینه در وجود مردان می داند که همیشه این عنصر در رویاهای مردان، به شکل جادوگر زن جلوه پیدا می کند. و این امری است که در تمام جوامع مشترک است. در ایران زن جادو را درشاهنامه و بیشتر داستان های عامیانه می بینیم که هر کدام از آنها در جای خود قابل تأمل هستند. نکته در اینجاست که در این داستان ها، برای مقابله با زن جادو از عنصر«آهن» استفاده می شود. در این تحقیق سعی شده است که جلوه های زن جادو در شاهنامه بررسی گردد تا مشخص شود که زن جادو در شاهنامه نماد آنیما یا همان عنصر زنانه ی موجود در روان مردان است و پیشینه ی فرهنگی که به دنبال آن است، به نگاه منفی مردان نسبت به زنان در طول تاریخ مربوط می_ شود و در ضمن تضادی که میان جادو و آهن وجود دارد، به خاصیت ضد جادویی بودن آهن در باور مردمان جوامع باستان باز می گردد.
تحلیل رساله عقل سرخ سهروردی براساس نقد کهن الگویی
حوزه های تخصصی:
کهن الگوها و نقش آن ها در ادبیات می پردازد. در این مقاله «عقل سرخ »از دیدگاه نقد کهن الگویی بررسی شده و بر اساس کهن الگوهای سفرقهرمان، مرگ و تولد دوباره و پیر خردمند؛ و نمادهای کهن الگویی «نقد کهن الگویی» یکی از رویکرد های نقد ادبی معاصر است که به کشف ماهیت و ویژگی اسطوره ها و همچون: باز ،چاه، صحرا، کوه قاف، گوهرشب افروز، درخت طوبی، سیمرغ و چشمه زندگانی تحلیل شده است. اساس کهن الگویی این داستان بر کهن الگوی پیر خردمند و سفر قهرمان است و بقیه کهن الگوها و نمادها در ارتباط با آن ها معنا یافته اند. کهن الگوها و نقش آن ها در ادبیات می پردازد. در این مقاله «عقل سرخ »از دیدگاه نقد کهن الگویی بررسی شده و بر اساس کهن الگوهای سفرقهرمان، مرگ و تولد دوباره و پیر خردمند؛ و نمادهای کهن الگویی «نقد کهن الگویی» یکی از رویکرد های نقد ادبی معاصر است که به کشف ماهیت و ویژگی اسطوره ها و همچون: باز ،چاه، صحرا، کوه قاف، گوهرشب افروز، درخت طوبی، سیمرغ و چشمه زندگانی تحلیل شده است. اساس کهن الگویی این داستان بر کهن الگوی پیر خردمند و سفر قهرمان است و بقیه کهن الگوها و نمادها در ارتباط با آن ها معنا یافته اند.
بازتاب مفاهیم نمادین و کهن الگویی آب در شعر شیرکوبیکس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۰
110 - 123
حوزه های تخصصی:
یکی از شیوه های نقد که دستاورد کارل گوستاو یونگ است و امروزه از آن استقبال فراوانی شده، نقد اسطوره شناسانه با رویکرد کهن الگوهاست. کهن الگوی «آب» که از شاخص ترین نمودهای تجلی صور طبیعی در ادبیات و اساطیر ملل مختلف است، دارای مصادیقی بارز در ادبیات کردی است و در شعر یکی از برجسته ترین شاعران معاصر کرد می توان مشاهده کرد. وجود کهن الگوی آب در اشعار شیرکو بیکس دلیل بر رسوب خاطره جمعی است که در ادبیات نمود یافته است. آب یکی از مضمون هایی است که تاکنون در آثار مختلف از دیدگاه کهن الگویی بدان توجه شده است. نوآوری این پژوهش به مطرح کردن کهن الگوی آب و واکاوی آن در آثار شیرکو بیکس باز می گردد. در این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است، با بهره گیری از رویکردی اسطوره ای-روان شناختی، به تصویر آب در اشعار شیرکو بیکس خواهیم پرداخت که تا چه میزان با مبانی کهن الگویی هم خوانی دارد. نتایج حاصل آمده از این پژوهش نشان می دهد که شیرکو بیکس در اشعارش برای بیان عمیق انتقادها و مفاهیم مورد نظر خود از مسائل کهن الگویی و نمادهای جهانی به خوبی بهره گرفته است و اغلب ویژگی های مهم مطرح شده برای کهن الگوی آب توسط یونگ و پژوهشگران دیگر در اشعار شیرکو به چشم می خورد که به اشکال مختلفی در شعر وی نمایان شده است. مهم ترین کارکرد آن رمز حیاتی بودن آن است.
رمزگشایی کهن الگویی داستان های هفت پیکر نظامی با توجه به سیر بهرام برای رسیدن به «مادر مثالی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۱ شماره ۹۱
315 - 341
حوزه های تخصصی:
می توان هفت پیکر نظامی را کتاب یگانگی قهرمان و پیوند مقدس او با آنیما دانست که در گستره نمادها یا استعاره هایی معنادار به نوعی «خویشتن شناسی» منجر می شود. جلوه کهن الگوهای ناخودآگاه جمعی موجود در این کتاب، آن را در هاله ای از ابهاماتی قرار می دهد که جز با راهکارهای روان شناختی اسطوره قابل درک و تبیین نیست. کهن الگوی «زن نخستین» یا «مادر ازلی» در سفر سمبلیک بهرام و در مراحل آزمون های خودشناسی او، حرکتی از اعماق سیاهی به دل روشنایی است. در داستان های این کتاب، نقصان و کمبودی در روان تمامی قهرمانان، موجبات حرکت و سفر آن ها را برای گشودن دریچه های ناشناخته فراهم می سازد. زندگی پر رمز و راز شاه در گزارش نظامی از او یک قهرمانان اسطوره مند ساخته که در فرجام زندگانی خویش به عنوان یک انسان آگاه به شعورِ شورمندِ خویش به نوعی فردانیت متافیزیکی دست می یابد. مسأله اصلی پژوهش در این مقاله، سیر بهرام است که خود در قالب سفری به قصد نوزایی رُخ می دهد و تسلسل وقایع و ارتباط درونی آن ها با یکدیگر فرایند خویشتن شناسی قهرمان را تقویت می کند. هدف این است تا با نشان دادن رویکرد روان شناختی اسطوره با واکاوی عناصرِ نمادینِ موجود در قصه های هفت گنبد، ارتباط درونی آن ها با داستان اصلی بررسی شود و تمامی کنش ها و واکنش های داستانی را در جهت استعلای متافیزیکی قهرمان معنا بخشد. گفتنی است که شیوه تحقیق در این مقاله، تحلیلی- توصیفی است.
واکاوی جلوه های کهن الگوی آنیموس در شعر نازک الملائکه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۶
57 - 76
حوزه های تخصصی:
در الگوی روانکاوی یونگ، ساحت روان هر انسان متشکل از دو عنصر نرینه و مادینه است که فقط قطب موافق آن عیان است و دیگری در درون، نهفته است. آنیموس یا نرینه درون، ساحت مردانه وجود هر زن است که مسئول خلق و خو و روحیات مردانه است و به طور ناخودآگاه بر رفتار، عملکرد، گفتار و حیات روانی زن اثر می گذارد. در باور یونگ اگر زن بتواند این نیروی درونی را مهار کند و با او از در سازش در آید از ویژگی های مثبت آن که عموما صفات خاص مردانه هستند، برخوردار می شود و برعکس اگر نتواند آن را کنترل کند، خصائص منفی مردانه بر او غلبه می کند. نمود بیرونی این نیروی درونی در محصولات ذهنی زنان به شکل های مختلفِ مثبت و منفی بروز می کند. شعر زنانه یکی از تجلیگاه های اصلی بروز و ظهور آنیموس است. هدف جستار حاضر، کشف جلوه ها، دلالت ها و معانی پنهان آنیموس در شعر نازک الملائکه است که از او به عنوان یکی از پرچمداران انقلاب فرمی و محتوایی در شعر معاصر عربی یاد می شود. نبود تحلیلی روشمند درباره موجودیت مردانه در شعر نازک بر مبنای یک رویکرد روانشناختی به عنوان ضرورت این مقال تشخیص داده شد. نتایج نشان می دهد، شاعر طی جریان فردیت یابی خود، گاه با نبمه مردانه وجود خود به تفاهم و آرمش می رسد و گاه با او به کشمکش می پردازد و از این طریق حیات روانی اش به مخاطره می افتد. همچنین غلبه نومیدی بر کلیت شعر او بیانگر آن است که شاعر در جریان کشمکش با این نیروی اثرگذار، غالبا ناموفق بوده بنابراین جنبه های منفی آنیموس در قیاس با جنبه های مثبت در شعر او نمود بیشتری دارد.
تحلیل مولفه های فردیت یونگی درداستان زندانی مفلس ازمثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین و پرکاربردترین روش هایِ نقد ادبی معاصر، نقد کهن الگویی یا نقد اسطوره ای است، که به بررسی ماهیت کهن الگوها و نقش آن ها در ادبیات می پردازد. آرا و نظریات روان شناسان و روانکاوان معاصر، دریچه تازه ای را به روی خواننده می گشاید و پیوند آثار ادبی با علوم دیگر رانشان می دهد. این بینش، باعث آشکار شدن زوایای پنهان یک اثر ادبی یا عرفانی می شود. فرایند فردیت از دیدگاه یونگ، نوعی پختگی و رشد روانی انسان است که؛ لازمه رسیدن به آن، تعامل یکپارچه تمام ابعادِ روانی شخصیت فرد است؛ نمونه بارز این کهن الگوهای سیر فردیت، در مثنوی معنوی که جزو بهترین نمونه های آثار عرفانی می باشد، تجلی یافته است. این مفاهیم در کالبدی از تمثیل ها و نمادها ارائه شده است، که ذهن آگاه و ناآگاه خواننده را درگیر می سازد، بنابراین مثنوی، بستری مناسب برای نقد کهن الگویی می باشد. یونگ و مولانا درصدد هستند، تا راه دستیابی انسان به کمال را به طور عملی ترسیم نمایند؛ مقوله ای که در این پژوهش بر آن تاکید شده است. با فعال شدن کهن الگوها، ارسال فراخوان پیوستگی و یگانگی به قلمرو خودآگاه روان و سیر فردیت یابی آغاز می شود. در داستان زندانی مفلس از دفتر دوم مثنوی، مولفه های فرآیند فردیت، رمزگشایی شده و نشان داده می شود که چگونه با گذر از مشکلات و سایه های درون و انعطاف پذیری پرسونا، بین خودآگاه و ناخودآگاه هماهنگی ایجاد شده است؛ در نهایت با تحلیل رمزهای مولانا با کهن الگوهای یونگی فرآیند فردیت و خودشناسی در زندانی مفلس نشان داده می شود. داده های این مقاله با استفاده از روش کتابخانه ای فراهم آمده و با روش کیفی، تحلیل و توصیف شده است.
تحلیلی بر نماد کهن الگوها و نیروی آفرینش ناخودآگاه جمعی در گذرگاه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۹۴)
307-282
حوزه های تخصصی:
یونگ ناخودآگاه جمعی، میراث کهن، تجربیات و خاطرات نیاکان را مطرح کرد که به صورت نماد کهن الگو برای پوشش شکاف بین خودآگاه و ناخود آگاه انسان شناخته می شود. عناصر نمادین برای بیان خواسته و اندیشه هنرمند است. این گفت وگو میان نسل ها در فرهنگ ها، هنر و معماری حفظ شده است. برای ورود به شهرها، بناها و حرکت در فضاهای ساخته شده، باید از مرزهایی گذشت که در دوران مختلف با بیان متفاوت تعریف شده است. فهم چگونگی اثرگذاری نماد کهن الگوها بر گذرگاه ها به عنوان مرز، تغییر عالم، محل اتصال و تفکیک دو عرصه درون و برون دارای اهمیت است. هدف تحقیق حاضر تحلیلی بر نماد کهن الگوها و نیروی آفرینش ناخود آگاه جمعی در گذرگاه هاست. تأثیر کهن الگوها در تاریخ گذرگاه ها چگونه است؟ مفهوم گذر در ناخود آگاه جمعی چگونه بر فضاهای ساخته شده اثر گذاشته است؟ از نظر راهبرد کیفی، روش تاریخی و تحلیل محتوا تبیینی است. پژوهش در چهار مرحله کلی، مبانی نظری (اندیشه های یونگ، مفهوم کهن الگو، نماد در جهان، تاریخ معماری و گذرگاه ها)، یافت نکات مشترک نماد کهن الگو در گذرگاه ها، رمزگان های مفهومی مرتبط و الگوی تکرار شونده و بیان متفاوت نمایش و گزارش تحقیق تهیه شد. گردآوری داده ها اسنادی است. با شناخت کهن الگوها و تأثیر بر انسان می توان فضای مناسب زیست، سکونت و دل بستگی انسان را خلق کرد. زبان کهن الگوها سبب دل بستگی به مکان می شود. نماد کهن الگوهای عبور از آب و مرگ و زندگی در سراسر جهان با مفاهیم مشترک، تصاویر و نمودهای متفاوت در فرهنگ ها و تاریخ دیده شده اند. به صورت سلسله مراتب، حس حضور، بی زمانی و بی مکانی سبب ماندگاری و تأثیر معماری بر انسان ها می شود. گذرگاه ها حاصل الگوهای مشترک و تصویرهای ازلی و ناخودآگاه جمعی انسان هاست. در اشکال مختلف گذر، شامل پل، دروازه، ایوان و آستانه نمایش داده می شود. این مطالعات مسیر خلق فضایی پایدار برای زیست و سکونت را مشخص می کند. نتیجه این تحقیق را می توان در طراحی گذرگاه ها استفاده کرد.
تحلیل روان شناختی شخصیت های قصه اولدوز و کلاغ ها با تکیه بر نظریه "فروید، یونگ وآدلر"(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
آثار ادبیات کودک در شعر و نثر هم چون آثار ادبی بزرگسالان می تواند از جنبه های گوناگون، مطالعه و بررسی شود. قصه های کودکان در روایت معمولاً ساده است و دریافت آن به آسانی صورت می گیرد، اما در زیر ساخت می تواند سرشار از نکات روان شناختی و تأویل پذیر در حوزه ی علم روان شناسی باشد. ادبیات کودک بستری مناسب برای طرح غیرمستقیم مسائل روان شناسی است؛ چرا که ناخودآگاه کودک را مخاطب قرار می دهد و با جایگزین کردن مسائل روانی مثبت با منفی، او را برای رویارویی با جهان بیرون آماده می کند. نقد روان شناختی یکی از شاخه هایی است که می تواند در کنار دیگر شیوه های نقد، سرنخ های بسیاری را برای فهمیدن و حل مسائل و معماهای یک اثر در اختیارمان قرار دهد. به این منظور، در این مقاله ابتدا مقدمه ای درباره ی اهمیت و جایگاه نقد روان شناختی و ارائه ی نظریات صاحب نظران در این باره مطرح گردید، سپس به پیشینه علمی پژوهش و تحقیقات صورت گرفته پرداخته شده است. در ادامه خلاصه ای از قصه ی اولدوز و کلاغ ها آورده ایم؛ و پس از تبیین نظر فروید، یونگ و آدلر به طور جداگانه به نقد و تحلیل روان شناختی شخصیت های قصه پرداخته ایم. نتایج این پژوهش نشان می دهد که آرای فروید همچون مکانیسم های دفاعی، کهن الگوهای یونگ و مفاهیم عقده ی حقارت طبق نظریه ی آدلر در شخصیت های قصه تبلور یافته است. این نقد و تحلیل حاکی از آن است که در ژرفای قصه های کودکان و به ویژه قصه ی مورد بحث ظرفیت نقد روان شناختی نهفته است و می توان برای پی بردن به ژرفای عمیق شخصیت آن ها از این نوع نقد بهره برد.
تحلیل کهن الگویی فیلم کوتاه «پدر و دختر»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات میان رشته ای در رسانه و فرهنگ سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۲)
333 - 356
حوزه های تخصصی:
مطالعات ادبی به مثابه رویکردی بینارشته ای و پیوند ادبیّات با سایر زمینه های تحقیقی به ویژه هنرها، امکان وسیعی را برای پژوهشگران فراهم می کند تا به درک بهتر و از قابلیّت های متون ادبی و هنرها دست یابند. تحقیق حاضر نخست به تبیین ضرورت رهیافت مطالعات بینارشته ای در ادبیات و اهمّیّت استفاده از یافته های حوزه های مختلف دانش و معرفت و کاربرد مفاهیم و روش شناسی آن ها در رسیدن به نتایج جامع و موجّهی در تحلیل متون ادبی می پردازد. سپس با مداقه در نقد روانشناسی و مفهوم «کهن الگو» یونگ و نیز با در نظر گرفتن توان میان رشته ای حوزه هنر و روانشناسی، فیلم کوتاه «پدر و دختر» ساخته «مایکل دودوک د ویت» را از منظر قابلیّت های کهن الگویی مورد بررسی و تأمّل قرار می دهد. تمرکز اصلی این پژوهش، بررسی کهن الگوهای موجود در فیلم مذکور، در رابطه با تفکّر سازنده آن به منظور بازنمایی مقولات کهن الگویی در خلال صحنه های فیلم و شریک کردن بیننده در این تجربه است. فیلم کوتاه «پدر و دختر»، روایت زندگی یک دختر از خردسالی تا کهنسالی را با رویکردی روانشناسانه به نمایش می گذارد و بسیاری از مقولات کهن الگویی را در خلال صحنه های خود به تصویر کشیده است که نشان دهنده آشنایی عمیق سازندگان آن با مفاهیم روانکاوانه یونگ و آبشخورهای اسطوره ای است.
تحلیل منظومه مانلی نیمایوشیج بر پایه نقد کهن الگویی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به تحلیل منظومه مانلی نیمایوشیج بر پایه نقد کهن الگویی یونگ می پردازد. نقد کهن الگویی (اسطوره ای)، از رویکردهای نوین در حوزه نقد ادبی معاصر است که با دیدگاه روان شناسانه به اسطوره ها، ماهیت کهن الگوها را کشف می کند و نقش آن ها را در آثار ادبی نشان می دهد. از این رو بحث اسطوره و کهن الگو در ادبیات معاصر(شعر)، به نوعی با بحث روان شناسی (بر پایه نظر یونگ) گره خورده است. در این منظومه، مانلی نمودی از اسطوره قهرمان است که طی یک سفر درون شناختی، با گذر از «من» به «خود»، موفق به «فردیت یابی» می شود، و در سایه این دگرگونی از دیگران ممتاز می گردد؛ همچنین کردار مانلی با مراحلی از الگوی قهرمان شامل کاوش و نوآموزی تطبیق داده می شود. کهن الگوهای مرگ و باززایی، پیر دانا و نماد آب، در ارتباط با اسطوره قهرمان در منظومه مانلی معنا می یابند. یافته های پژوهش نشان می دهد که مانلی شخصیت اصلی منظومه، فردی از طبقه فروتر جامعه است که با تدابیر پیر دانا در این سفر، به شناخت درستی از خویش می رسد و هماهنگ با طبیعت، به دامن جامعه باز می گردد.
چالش کهن الگوی آنیما در داستان مرد اعرابی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشعار مثنوی که آینه درون نما و رازآلود مولاناست، به دلیل پیچیدگی معنایی و هنر ورزی های زبانی، همواره از مت ون باز و تفسیرپذیر به شمار آمده و درباره آن از منظرهای گوناگون سخن رفته است. نقد کهن الگویی آث ار ادب ی از ف روع نق دهای روان شناختی است که در دهه های اخیر همچون تحقیق میان رشته ای دیگر رونق و روایی یافته است. ای ن مقاله ک ه ب ه بررس ی مضامین و تصاویر کهن الگویی آنیما در نهاد انسانی مرد اعرابی می پردازد، راه را برای ژرف کاوی های بعدی آثار ادب ی می گشاید و نشان دهنده جهانی بودن پیام انسانی و احساسات شاعران هنروری همچون مولانا است. در این پژوهش با دید مکت ب روانک اوی یون گ و از منظر کهن الگویی به جهان شعری مولانا نگریسته شده و به شخصیت پررنگ و تکرارشونده آنیما در داستان مرد اعرابی او پرداخته شده اس ت؛ بررسی مقایسه های چهره مرد اعرابی با کهن الگوی آنیما یونگ، نشان دهنده شباهت بسیار و یا حتی انطباق کامل وی با آن تصویر کهن است.
بررسی شخصیت شناختی ابن عربی در رمان موت صغیر اثر محمدحسن علوان برپایه کهن الگوی آنیما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین مسئله: از دیدگاه کارل گوستاو یونگ، انسان ها افزون بر ضمیر ناخودآگاه شخصی، بخش مشترکی به نام ناخودآگاه جمعی دارند. کهن الگوها محتویات این بخش از روح و ذهن را تشکیل می دهند. نقد کهن الگویی یکی از رهیافت های اصلی نقد ادبی معاصر است که به کشف ماهیت و ویژگی کهن الگوها و نقش آنها در ادبیات می پردازد. از میان این کهن الگوها در این پژوهش، به کهن الگوی آنیما پرداخته می شود. آنیما نیمه زنانه وجود مردان است که تحت شرایط زندگی هر شخص دچار تحول می شود و نمودهای مثبت و منفی آن، جلوه می یابد. در گستره ادبیات در فرهنگ های مختلف نیز شاهد زایش مضامینی قوی از این کهن الگو هستیم؛ بنابراین ضروری می نماید به بررسی فراورده هایی مانند رمان پرداخته شود که برپایه روان تحلیل گری به ناهشیاری فرد وابسته تر هستند. این پژوهش، چگونگی تجلّی این عنصر را در روان شخصیت ابن عربی در رمان موت صغیر اثر محمدحسن علوان، نویسنده برجسته عربستانی، تحلیل می کند؛ کهن الگوی آنیما در سطوح مختلف، در شخصیت اصلی رمان نمود دارد. او پس از آشنایی با آنیمای خود و ادغام با آن به تفردی می رسد که یونگ آن را کهن الگوی سعادت می نامد؛ همین مسائل، چرایی و ضرورت انجام پژوهشی در این باره را تبیین می کند. روش این جستار با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از شواهد استخراج شده از رمان، به شباهت های معشوقه ابن عربی به مفهوم آنیما در نظریه یونگ پرداخته است. یافته ها و نتایج: این پژوهش اثبات می کند که آنیما تأثیری شگرف در ایجاد حوادث و رویدادهای داستان یادشده داشته و زمینه های کشمکش را در میان شخصیت ها ایجاد کرده است. یافته ها بیانگر این است که وجوه مثبت آنیما در قالب معشوق، راهنما، اوتاد و... جلوه گر شده است.
روان اسطوره شناسی داستان کودکانه «بوقی که خروسک گرفته بود»: بر اساس نظریه فرایند تفرّد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یونگ روان کاوی را باستان شناسی در بستر گونه های انسانی می داند. از همین رو اصطلاح «کهن الگو» (آرکی تایپ) که زیربنای نظریه فرایند تفرّد است، حاصل اشتقاق دو واژه باستان شناسی (آرکیولوژی) و گونه شناسی (تایپولوژی) است. تفرّد، کهن الگوی رشد روانی است که غیرارادی، تدریجی، منظم و نیرومند است. این کهن الگو متشکل از زنجیره کهن الگوهایی همچون سایه، نقاب، پیر خردمند، آنیما و خویشتن است. غایت فرایند تفرّد چیزی جز یکپارچه سازی آگاهانه تمام حلقه های این زنجیره کهن الگویی نیست. در همین راستا، پژوهش پیشِ رو با روش تحلیلی توصیفی در پی بازشناسی زنجیره کهن الگوهای تفرّد و چگونگی فرایند یکپارچه شدن آنها است. از آنجا که در خوانش یونگیِ کتاب های کودک ایرانی، نشانه های تصویری همواره مغفول واقع شده اند؛ کتاب تصویری «بوقی که خروسک گرفته بود» برای موضوع پژوهش اختیار شده است. کتاب مذکور اثر حامد حبیبی و به تصویرگری علی رضا گلدوزیان است. نتیجه پژوهش نشان می دهد: شناخت شکاف های میان خودآگاه و ناخودآگاه و پذیرش بخش تاریکِ وجود، لازمه شکل گیری هویت یکپارچه انسان است.
تحلیل کهن الگوی آنیما در شخصیت پیران ویسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه، ریشه در اندیشه ها و باورهای کهن دارد و از آبشخوری به نام ناخودآگاه جمعی بهره مند است. در این مقاله، بر روی کهن الگوی آنیما تامل شده و شخصیت پیران ویسه، از این منظر، تحلیل شده است. سوال اصلی این مقاله، آن است که در اثر بزرگی چون شاهنامه، چگونه به کهن الگوی آنیما جان دمیده شده است؟ این مقاله، بر پایه نظریه یونگ ، بر آن است که نشان دهد ، مردان، هم زمان، واجد صفات زنانه نیز هستند اما اغلب اوقات، عوامل مختلفی که در جامعه پذیری مردان موثرند، مانع از بروز آنیما در روان مردان می گردد. با وجود این، در شاهنامه، در مواردی، «زن درون» یا آنیما در مردان، به صورت خلق و خو و رفتار های خاص زنانه ظاهر می شود و شخصیتی متعادل تر و کار آمدتر وتوانمندتر از خود به جا می گذارد. این مقاله به روش تحلیلی- توصیفی، بر مبنای مطالعات کتابخانه ای به انجام رسیده است و در پایان، به این نتیجه می رسد که توجه به جنبه ها و نداهای درون، در زن و مرد، منجر به رشد و شکوفایی شخصیت آدمی می گردد.
بررسی تطبیقی نظریه فطرت مطهری و نظریه ناهشیار یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطهری با بهره گیری از میراث قرآنی، فلسفی، عرفانی و علوم و فلسفه های جدید کامل ترین تقریر از نظریه فطرت را ارائه می دهد. وی در ابتدا سه مرتبه طبیعت، غریزه و فطرت را برای انسان در نظر می گیرد. مرتبه فطرت را به دو بخش فطرت شناخت و فطرت گرایش تقسیم می کند و برای فظرت گرایش، گرایش های پنج گانه ای را ذکر می کند. یونگ تحت تاثیر دیگر روان شناسان و سنت های فلسفی و عرفانی، نظریه ناهشیار را مطرح می نماید. او در ابتدا روان انسان را به دو بخش روان خودآگاه و روان ناخودآگاه تقسیم می کند. سپس روان ناخودآگاه را به دو قسم ناخودآگاه فردی و ناخودآگاه جمعی تقسیم می کند و برای ناخودآگاه جمعی کهن الگوهای مختلفی ذکر می کند. هدف این پژوهش بررسی و تطبیق چارچوب کلی این دو نظریه می باشد که به روش توصیفی، تحلیلی و تطبیقی این هدف دنبال شده است. انسان شناسانه بودن هر دو نظریه، تناظر فطرت شناخت با خودآگاه، و فطرت گرایش با ناخودآگاه، همسنگی فطرت فردی با ناخودآگاه فردی و فطرت عمومی با ناخودآگاه جمعی، شباهت گرایش های پنج گانه فطری با کهن الگوها، محمل قرار گرفتن هر دو نظریه برای تبیین پدیده های دینی از شباهت های این دو نظریه است. اختصاص نظریه فطرت به جنبه های مثبت و متعالی و پرداختن نظریه ناهشیار به جنبه های مثبت و منفیِ نفس از تفاوت های این دو نظریه می باشد.
بررسی تطبیقی نمونه هایی از تیپهای شخصی منظومه های حماسی ایلیاد و اُدیسه هومر و شاهنامه فردوسی از دیدگاه کارل گوستاو یونگ
منبع:
پژواک زنان در تاریخ سال دوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۵
81-106
حوزه های تخصصی:
منظومه ایلیاد و اُدیسه هومر و شاهنامه فردوسی، از آثار ماندگار در ادبیات حماسی جهان محسوب میشوند. هومر ویژگیهای فرهنگی یونانیان را به نظم درآورده، و فردوسی، ویژگیهای فرهنگی ایرانیان را به عنوان یکی از اقوام متمدّن به تصویر کشیده است. توصیف میدانهای جنگ و هنرنمائی قهرمانان، بُنمایه اصلی سه اثر حماسی ایلیاد، اُدیسه و شاهنامه است. بررسیهای تطبیقی میان منظومههای هومر، به عنوان انعکاس اندیشه و آرمانهای تمدّن یونان و قدیمیترین تمدّن غرب، و منظومه شاهنامه که برآمده از اساطیر، فرهنگ و تاریخ ایران باستان است، نکات جالب و جذّابی را روشن میکند که نشان از نزدیکی ادبیات حماسی یونان و ایران دارد. نویسنده این مقاله سعی دارد در این راستا و فراتر از نگاه کالبدی و سطحی، از زاویه روانشناسی به منظومههای هومر و فردوسی بنگرد، و با استفاده از شیوه تحقیق توصیفی از نوع کتابخانهای با روش مستندنگاری ادبی و رجوع به منابع معتبر با استفاده از فیشهای مطالعاتی، به هدف بررسی تطبیقی نمونههایی از تیپهای شخصیّت این منظومهها از دیدگاه یونگ دست یابد، و طیف شخصیّتی آنها را بر اساس تیپهای هشتگانه یونگ، تحلیل و بررسی نماید. بر اساس یافتههای این مقاله، علّت و انگیزه رفتارهای هر یک از اشخاص دخیل در منظومههای ایلیاد، ادیسه و شاهنامه، عناصر شخصیّت و نگرش برونگرا و درونگرایی وی نسبت به جهان پیرامون خویش است که باعث بروز رفتارهایی منحصر به فرد در داستانِ منظومه ها میشود.
نمادهای کهن الگوی یونگ درگره گشایی داستان شاهزاده و کمپیرزن (شاهزاده ای که پادشاهی حقیقی به او روی نمود)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
کهن الگوها تصاویرازلی مشترک درحافظه و ضمیر ناخودآگاه انسان هستند که در هر عصری بانمودهای رایج آن دوره خود را نشان می دهند و بازشناسی تحولات و دگرگونی های آنها می تواند نگاه ما را در مورد جریانهای عمیق فرهنگی، اخلاقی و مذهبی در دورههای تاریخی افزایش دهد. یونگ در آثار خود از کهن الگوهای متعددی نام م یبرد و هر یک از آنها را به تنهایی و در پیوند کلی با هم در شمار پرمعناترین تجلیات روان جمعی به شمار می آوردﺑﺎ ﭘیﺪایﺶ ﻧﻈﺮیﻪﻫﺎى روانﺷﻨﺎﺧﺘی، ارﺗﺒﺎط ﭼﻨﺪﺳﻮیﻪ ﺑیﻦ ﻋﻠﻮم ﻣﺨﺘﻠﻒ ﭘﺪیﺪ آﻣﺪه اﺳﺖ؛ از ﺟﻤﻠﻪ ارﺗﺒﺎط ﺑیﻨﺎرﺷﺘﻪ اى ادﺑیﺎت و روان ﺷﻨﺎﺳی. ایﻦ اﺗﻔﺎق ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﺗﺎ ادﺑی ﺎت ﻣﺤﻤﻠ ی ﺑﺮاى ﻧﮕﺮش و ﺗﺤﻠیﻠی روزآﻣ ﺪ، کﺎرآﻣ ﺪ و ﺧﻮاﻧﺸ ی ﻣﺘﻔ ﺎوت ﺗﻠﻘ ی ﺷ ﻮد. ادﺑی ﺎت ﺑ ﻪ ﻣ ﺪد ﻧﻈﺮی ﻪ ﻫ ﺎى روان ﺷﻨﺎﺳی، ﺧﻮد را ﻣﻠﻤﻮس ﺗﺮﻋﻤﻞ ﮔﺮاﺗﺮ ﻋﺮﺿﻪ ﻧﻤﻮده اﺳﺖ و ﺑﺮ ﺟﺬاﺑیﺖ ﺧ ﻮد در ﻣﺘ ﻮن ادﺑ ی، ﺑﻪویﮋه در ﻣﺘﻮن ﻋﺮﻓﺎﻧی اﻓﺰوده اﺳﺖ. از ﺟﻤﻠه ایﻦ ﻧﻈﺮیﺎت، ﻧﻈﺮیه ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺷﺨﺼیﺖ و اﺑﻌﺎد ذﻫ ﻦ و ﻓﺮایﻨﺪﺗﻔﺮّد یﻮﻧﮓ اﺳﺖ. ﻣﻮﺿﻮع ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ، به بررسی نظریه کهن الگوی یونگ اثر کارل گوستاو یونگ روانشناس شهیر سویسی ﺑﺎ در ﻣﺜﻨﻮى اﺳﺖ. ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﻧﺸﺎن ﻣی دﻫﺪ ک ﻪ ارتباط مستقیمی بین علم روانشناسی و علوم ادبی برقرارست. ﻣﻮﻟﻮى در ایﻦ ﺣکﺎیاﺖ، مثنویﺑﻪ ﻣﺨﺎﻃﺐ ﻣی آﻣﻮزد ک ﻪ ﻻزﻣ ه رﺳیﺪن ﺑﻪ ﺗﻮازن، ﺗﻌﺎدل ﺷﺨﺼیﺖ و رﺳیﺪن ﺑﻪﺗﻔﺮّد، ﺗﻌﺎﻣﻞ یکﭙﺎرﭼه ﺗﻤﺎم اﺑﻌﺎد ﺷﺨﺼیﺖ رواﻧی ﻓﺮد اﺳﺖ.
تحلیل نمایشنامه چهره اُرفه اثر اُلیویه پی، بر مبنای اسطوره شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از نویسندگان اروپایی در سده های اخیر به بازنویسی اسطوره ها پرداخته اند. مبانی نظری اسطوره شناسی در انسان شناسی، دیرینه شناسی، ادبیات و هنر در سد? بیستم، از اهمیت بیشتری برخوردار شد بویژه، بازخوانی اسطوره در نظریات مختلف، آغازی دوباره یافت. در این مقاله، نظریه های متفاوت در باب اسطوره معرفی شده، از جمله نظرات یونگ که به عنوان مبنای نظری تحلیل ما از نمایشنام? چهر? اُرفه نوشت? اُلیویه پی، نمایشنامه نویس معاصر فرانسوی، بکار گرفته شده است. یونگ، اسطوره را بازتولید کهن الگوهایِ جهانشمول بشری نامیده و ناقدان ادبی را به کشف و کاربُرد این کهن الگوها در آثار ادبی رهنمون شده است. عده ای از نمایشنامه نویسان فرانسوی، آثاری بر این مبنا بوجود آوردند؛ اُلیویه پی، یکی از آنهاست که به پیروی از این جنبش ادبی اسطوره ای که با ادبیات نمایشی پیوندی دیرینه دارد، در آثارش از اسطوره استفاده کرده است. او با انتخاب اُرفه، اسطوره ای که در طول تاریخ بارها الهام بخش هنرمندان گردیده، نمایشنامه ای تحت عنوان چهر? اُرفه، آفرید. پی، افزون بر اسطوره به دین و مذهب گرایش دارد که بخوبی در آثار نمایشی او نمایان است. در این مقاله ما ابتدا به تعریف اسطوره و خاستگاه آن، سپس از طریق تحلیل چهر? اُرفه، کاربرد آن را در این نمایشنامه مورد بررسی قرار داده ایم.
نقد کهن الگویی «نمایشنامه 6» از هفت نمایش کوتاه اسماعیل خلج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی متون ادبی از چشم انداز نظریات کارل گوستاویونگ، از جمله رویکردهای نقد روان شناسی است. یونگ شخصیت را یک واحد می داند که از سیستم های مختلف روانی فراهم آمده است. این سیستم های به ظاهر جدا، در اصل به هم وابسته اند و بر هم تاثیر متقابل دارند. تجلیات ناخودآگاه، کهن الگو نامیده می شود؛ تصاویری جهان شمول، با ریشه های عمیق تاریخی که به حوزه ی ناخودآگاه جمعی تعلق دارند و مظاهر آنها به صورت های گوناگون، در رویا انعکاس می یابد. براساس این رویکرد، توجه به اسطوره ها و نمادهای موجود در متن، از جمله ابزارهای شناخت دنیای متن و نشان دهنده ی پیوند میان ادبیات و روان کاوی است که چشم اندازی درخشان در برابر تحقیقات و پژوهش های میان رشته ای گشوده است. اسماعیل خلج، از دید کمیت و کیفیت آثار، نمایش نامه نویس نامدار ایران در حوزه ی «درام قهوه خانه ای» است. «نمایش نامه شماره6» از هفت نمایش کوتاه او، از جمله آثار مستعد خوانش با رویکرد نقد کهن الگویی است. پژوهش از نوع تحلیل محتواست که با بهره گیری از اسناد و منابع کتابخانه ای از طریق گردآوری منابع و یادداشت برداری، انجام شده است. هدف پژوهش، بررسی متن یادشده از دید کهن الگوهایی است که در سیر روایت، به کارگرفته شده است. نتیجه ی پژوهش، نشانگر حضور اغلب کهن الگوها در نمایشنامه است. این کهن الگوها بسیار محکم و نظام مند به کارگرفته شده اند؛ به گونه ای که می توان گفت دانش نویسنده از دیدگاه های یونگ، در پیش فرض هایی که روایت بر اساس آن پدید آمده، تاثیرگذار بوده است.