مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
۱۴۹.
۱۵۰.
۱۵۱.
۱۵۲.
۱۵۳.
۱۵۴.
۱۵۵.
۱۵۶.
۱۵۷.
۱۵۸.
۱۵۹.
۱۶۰.
یونگ
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
470 - 489
کهن الگوها همان تصاویر باستانی و تجربه های کهن بشری است که چون میراثی از گذشتگان در روان هر شخص قرار دارد، محتویات ناخودآگاهی جمعی را تشکیل می دهد از مهم ترین یافته های یونگ می باشد. یکی از این کهن الگوها، سایه است که در تفرد و تکامل روان، تأثیر به سزایی دارد. سایه، بخش تاریک وجودمان و ویژگی های منفی است که وجود آن ها را در خود انکار می کنیم و تنها با شناخت و پذیرش آن اولین گام در راه تفرد را برداشته ایم. ادبیات یکی از عرصه های ناخودآگاهی است که نمایانگر لایه های پنهان خالق اثر می باشد. با سیر در آثار سعدی ردپایی از این صور اساطیری و برخی نظریات روان شناسی یونگ را می توان دید. مسئله اصلی در این جستار تطابق عملکرد سعدی با نظریات یونگ در برخورد با سایه است. این پژوهش بر آن تا با روش تحلیلی و توصیفی به تبیین کهن الگوی سایه و بررسی آن در حکایاتی از بوستان بپردازد و نشان دهد که سعدی پیش از یونگ با زبان و تعبیرات منحصربه فرد خویش به این جنبه تاریک روان اشاره کرده است. راهکاری را که در رویارویی با سایه ارائه می دهد با شیوه روان درمانی یونگ منطبق است؛ گویی کلام سعدی آبشخوری برای اندیشه های یونگ است. برخی از این مفاهیم را می توان در نگاره های موجود در نسخ مصور بوستان سعدی در موزه چستر سیتی لندن نیز مشاهده کرد. اهداف پژوهش: بررسی کهن الگوی سایه در بوستان سعدی با تأکید بر نسخه مصور بوستان بررسی تطبیقی کهن الگوی سایه در بوستان سعدی و انطباق آن با آراء یونگو. سؤالات پژوهش: کهن الگوی سایه چه جایگاهی در زبان و تعبیرات سعدی در کتاب بوستان دارد؟ کهن الگوی سایه در آراء یونگ دارای چه وجوه اشتراکی با زبان سعدی در کتاب بوستان است؟
تحلیل همسانی گفتار متن های آوینی با یونگ و مولانا در تعالیم عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
159 - 174
هر متن به عنوان یک ساختار، پدیده ای خودبسنده نیست، بلکه در مناسبت با متون قبل و بعد از خود، شبکه ای درهم تنیده از دلالت ها، مشابهت ها و افتراق های معنایی و زبانی را تشکیل می دهد. ازاین منظرمعنا، امری تطبیقی و در تعامل با متون قبل و بعد از خود است. ادبیات دفاع مقدس به عنوان نحله ای از ادبیات معاصر، برخی از معانی خود را از خلال روابط تعاملی با متون قبل از خود به ویژه متون عرفانی کسب کرده است و از منظری تطبیقی با ادبیات عرفانی تا حدودی در راستای یک گفتمان معناساز مشترک قرار دارد. در این مقاله کوشیده ایم تا با روشِ ِتحلیلی توصیفی با رویکردی تطبیقی، خاستگاه های عرفانی و میزان همسانی گفتارمتن های آوینی را با آثار مولانا و کارل گوستاو یونگ، واکاوی کنیم. نتایج این تحقیق هم سویی و هم رنگی سخنان آوینی را با مفاهیمی همچون؛ تجلی، نور، ظلمت و لقاءالله که از واژه ها و مفاهیم پربسامد ابیات مولانا و عرفان است و با بیان تازه در پیشنهاد و فرایند فردیت یونگ به کار گرفته شده اند آشکار می کند
تفرد در سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
از مهم ترین بخش های قابل توجه در حوزه روان شناسی ادبی، بخشی است که در آن به تحلیل فرآیندهای روانی ذهن پرداخته می شود. در این بخش که از آن با عنوان «روان شناسی تحلیلی» یاد می شود، بنیانگذار سوئیسی آن یعنی کارل گوستاو یونگ، ذهن را از حیطه بندی روان شناسان پیش از خود از جمله استادش، فروید، فراتر برد و بخشی به عنوان «ناخودآگاه جمعی» را به آن تحلیل ها افزود. او معتقد بود که انسان از حدود فردی خود می گذرد و به جهان «ناخودآگاه جمعی» گام می گذارد. آنچه که یونگ را از دیگر هم ترازانش در ارائه بحث «ناخودآگاه جمعی» جداکرد، توجه به «صورت ازلی» یا «کهن الگو» بود. یعنی چیزی که یونگ معتقد بود باعث شکل دادن به شخصیت و رفتار ما و همچنین عامل تفاوت ما بواسطه این شکل گیری شخصیت و رفتارمان از دیگران می شود. سعدی نیز چون دیگر آدمیان تحت تاثیر این کهن الگوها بوده و با استناد به برخی منابع و مطالعات کتابخانه ای می توان ادعا داشت که او نیز متاثر از این کهن الگوها، البته به شکلی ناخودآگاه دست به آفرینش های ادبی و خلق حکایات پرمغز ادبی می زده است. از مهم ترین کهن الگوهای تاثیرگذار روی سعدی، کهن الگوی «سایه» بوده است، ولی آنچه که سعدی را از دیگران متمایز می کند، رندانگی او در کتمان و پنهان کردن تاثیر این کهن الگو بر روی رفتار و شخصیت اوست.
بررسی رمان «عریان در برابر باد» اثر احمد شاکری از منظر کهن الگوهای یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
یکی از رویکردهای نقد ادبی معاصر که مورد توجه پژوهشگران قرارگرفته نقد روانشناختی است. کهن الگوها که محتوای ناخودآگاه جمعی محسوب می شوند در شخصیت انسان ها، به عنوان میراثی از گذشتگان قابل تحلیل هستند. فرد با به تعادل رساندن چهار کهن الگوی نقاب، سایه، آنیما، آنیموس در وجود خود می تواند «خود» واقعی را بروز داده و به فردانیت برسد. این نوشتار به روش تحلیلی- توصیفی به بررسی کهن الگوها در رمان «عریان در برابر باد» اثر احمد شاکری بر مبنای نظریات یونگ می پردازد. این رمان از رمان های حوزه ادبیات دفاع مقدس است که به روایت ماجرای نوجوانی از روستای «کانی چاو» پرداخته و راز شهدای تپه برهانی را پس از سال ها بازگشایی می کند. این پژوهش متناسب با شرایطِ داستان زمینه بازنمایی کهن الگوهای یاد شده را فراهم آورده و نشان می دهد در رمان به دلیل حضور شخصیت های منفی، کهن الگوهای سایه و نقاب تأثیر بسزایی داشته و فضای داستان را تیره و تار نموده اند. با تلاش شخصیت اصلی رمان - یوسف- سایه و نقاب ها یکی پس از دیگری کنار رفته و واقعیت برای اهالی روشن می شود. پافشاری بر جنبه های منفی، زمینه بروز «خود» واقعی شخصیت های داستان را فراهم نیاورده و تنها ماهیت آنان را برای اهالی آشکار ساخته است.
تحلیل آنیما و تأثیر آن بر تفرّد و کامیابی امیرهوشنگ ابتهاج در غزل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
143 - 167
حوزه های تخصصی:
معشوق در ادبیّات غنایی به ویژه غزل، تجلّی گاه آنیماست؛ تصویر زمینی آن، نمودی از عنصرِ دگرجنس انسانِ دوجنسی است و نمود آسمانی آن بر ایزدان و ایزدبانوان مطابقت می یابد. تصویری اشباع شده از موجودی غریب؛ فرازمانی، ازلی و ابدی، خداگونه، با زیبایی بی حد، مهربان و پرستار و مجموعه همه خوبی ها، که به گونه ای ناهشیار بر آمیزه ای از معیارهای زیبایی شناختی تمام دوران ها و تمام اقوام بشری تطبیق دارد. آنیما از اساسی ترین کهن الگوهای ناخودآگاهِ جمعی یونگ است که در تکوین شخصیّت مرد، کارکردی اساسی دارد؛ نیمه زنانه در مردان، که به خاطر ملاحظات نظام مردسالاری، عموماً با سرکوب، مانعِ ابراز وجود او می شویم، غافل که هرچیزی را که سرکوب می کنیم، خاموش نمی شود، بلکه با انرژی بیشتری در زمان و شکلی نامناسب از ناخودآگاه فوران می کند. برای پیشگیری از طغیان آنیما، مرد لازم است یاد بگیرد که چگونه در ارتباط با نیمه زنانه بکوشد و او را در زیستِ خودآگاهی شرکت دهد، تا از موهبت های آن برای شکوفایی و تعالی خود بهره مند شود. پژوهش پیشِ رو به شیوه توصیفی تحلیلی و آماری، مطالعه و مطابقت کهن الگوی «آنیما» بر غزل هایی از هوشنگ ابتهاج است که هم خوانی و قابلیّت تفسیر آنیمایی داشتند؛ میزان کامیابی «سایه» با کوشش او در شناسایی عنصر زنانه روان، رابطه ای مستقیم دارد، امّا به نظر می رسد شاعر در ارتباط پایدار با عنصر زنانه کامیاب نبوده و در بخش قابل توجهی از غزل های او غلبه با آنیمای منفی باشد، ولی در برخی از غزل هایش ناهمواری های تفرّد را کم وبیش پیموده است.
تحلیل شخصیّت نجم الدّین رازی در مرصادالعباد با تکیه بر کهن الگوی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
165 - 186
حوزه های تخصصی:
کهن الگو، یکی از اصطلاحات بنیادی روان شناسی یونگ است که شامل تصاویر کهن و افکار غریزی موجود در ناخودآگاه جمعی مشترک انسان ها است و به عنوان میراث مشترک بشری در ناخودآگاه فردی و گروهی تمامی انسان ها جای دارد. یکی از نمودگاه های اصلی ناخودآگاه بشری و به تبع آن، کهن الگوها، هنر و ادبیّات است؛ از این رو، امروزه نظریه کهن الگو در نقد روان شناسانه متون ادبی و صاحبان اثر، کاربرد فراوانی دارد. عارفان، به دلیل گام برداشتن در راه سیر و سلوک و طی کردن مراحل عرفانی و رسیدن به کمال، مستعد ارتباط با ناخودآگاه خویش هستند؛ از این رو، می توان با خوانشی متفاوت از خوانش های معمول در متون عرفانی، از نقد کهن الگویی، در بررسی و تحلیل شخصیّت آفرینندگان ادبی بهره برد. در مقاله حاضر، کهن الگوهای سایه، نقاب، آنیما و خود و همچنین چگونگی تبلور هر یک از آن ها در شخصیّت نجم الدّین رازی، با توجّه به اثر عرفانی مرصادالعباد، به روش تحلیلی_ توصیفی و به شیوه کتابخانه ای مورد نقد و بررسی قرارگرفته است. یافته ها، بیانگر این مطلب است که رازی با گذر از خودآگاهی به سوی ناخودآگاهی، با جنبه های منفی و مثبت روان خویش روبه رو می شود و با پشت سر گذاشتن ابعاد منفی روان، سایه های درون، برافکندن نقاب و دشواری های فراوانی که در مسیر خودشناسی و خودسازی داشته، سرانجام به تعادل و تکامل روانی و وحدت همه ابعاد وجود و فردانیّت دست می یابد.
فراواقعیّت در رؤیا و تخیّل (با نظری به مثنوی مولوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رؤیا و تخیّل با جهان فراواقعیت چه سنخیّتی دارد؟ آیا دریافت های روح سیّال انسان در هیچ شرایطی متوقّف می گردد؟ خواب و رؤیای صادقه یا صالحه به عنوان بخشی از زندگی دنیوی انسان با تخیل از نوع خلّاق به لحاظ اینکه هر دو منشأ معرفت، خلاقیت، مکاشفه، آینده بینی، ... هستند، همسویی دارند. و سنخیّت این دو پدیده پیچیده به عنوان دو توانایی و استعداد، با عالم فراواقعیت، امکان شناخت و معرفت هرچه بیشتر آن عالم را فراهم کرده است.
اغلب متون عرفانی و بعضی متون روان شناختی و فلسفی کم وبیش به بیان ماهیت این دو پدیده مبادرت ورزیده اند؛ بعد از کلام آسمانی قرآن، مثنوی مولوی از بین متون عرفانی، گوی سبقت را در واکاوی و نقد رویا و تخیل ربوده است. آیا توجه به رویا و تخیل-که پیونددهنده آدمی با عالم فراواقعیت است- می تواند نشانه ای از تعامل و همسونگری عرفا و بعضی روان شناسان باشد؟
این نوشتار افزون بر پاسخ دادن به این پرسش ها، با نظری تحلیلی به سروده های مولوی درباره رویا و تخیل، به بررسی این موضوع می پردازد و به این نتیجه می رسد که رویا و تخیل منشا تحولات روحی، دگرگونی و خلاقیت هستند و به صورت ناخودآگاه و غیر ارادی بروز یافته، امکان درک و شناخت فراواقعیت را فراهم می سازند. رویاها در متون عرفانی با برخی اندیشه های روانشناختی و سوررئالیستی همسویی دارند.
بررسی کهن الگوی سایه در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کهن الگوی سایه یکی از مهمترین موضوعات نظریه یونگ است. یونگ، سایه را جنبه منفی و حیوانی شخصیّت و چکیده صفات ناخوشایندی می داند که با قوانین و قواعد زندگی خودآگاهانه مناسبتی ندارد و انسان مدام آنها را پنهان می کند. انسان برای رسیدن به کمال و تمامیّتی که یونگ آن را تفرّد می نامد، باید سایه را بشناسد و بدون آنکه آن را سرکوب نماید، آن را کنترل کند. در این پژوهش، کهن الگوی سایه در شاهنامه مورد بررسی قرار می گیرد و مصادیق بارز آن یعنی ضحاک و دیو سپید رمز شناسی می شود. همچنین به جنبه های مثبت و منفی سایه و نقشی که در ایجاد انرژی روانی دارد و به ابعاد فردی و اجتماعی این کهن الگو پرداخته می شود. و به این نتیجه می رسد که اگرچه سایه جنبه تاریک و تیره روان است امّا در بعد مثبت خود می تواند تقابل با خودآگاه قهرمان بپردازد و با تضاد و تقابل با آن منشا انرژی روانی و باعث تلاش قهرمان شود.
صور مثالی آنیموس یونگ در رمان سو و شون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هفتم بهار ۱۳۹۲ شماره ۲۵
73 - 93
حوزه های تخصصی:
"آنیما" و "آنیموس" دو کهن الگوی بسیار مشهور در ادبیات فارسی هستند ؛ که ابتدا توسط روانشناسانی چون یونگ مطرح شدند، و بارها و بارها در آثار شاعران و نویسندگان مختلف نمود یافته اند. کهن الگوی آنیما نیمه زنانه در وجود مردان ، و آنیموس نیمه مردانه در وجود زنان است. این کهن الگوها تحت تأثیر حضور مادر و پدر در وجود هر شخص شکل می گیرد، و تحت تأثیر شرایط اجتماعی و زندگی هر شخص دچار تغییر و تحول می شود. سیمین دانشور یکی از نویسندگانی است که این تصویرها را در اشکال مختلف در آثار خود، و به ویژه در رمان "سو و شون" بروز داده است. در این مقاله به بررسی و تطبیق جنبه های صور مثالی آنیموس یونگ و سیمین دانشور با تأکید بر رمان "سو و شون" پرداخته خواهد شد.
مقایسه دیدگا ه های مشترک کزازی و یونگ(خودآگاه، ناخودآگاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال نهم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳۴
155 - 168
حوزه های تخصصی:
اندیشمندان علوم انسانی سنگ بنای تفکرات خویش را بر تعریف انسان گذاشته و آثار خود را بر بنیان این شناسایی بنا کرده اند. چگونگی نگرش آن ها به انسان مسیر اندیشه شان را تعیین می کند. ابتدا باور بر این بود که ناخودآگاه «من» دیگری است که در وجود هر انسانی قرار دارد. در قرن هفدهم لایبنیز ( Leixniz ) در اعتراض به دکارت ( Descates ) عملکرد ناخودآگاه را در برابر ضمیر خودآگاه قرار داد. او اظهار داشت که هر آنچه در زیر نگاه از توجه ضمیر خودآگاه دور می ماند به ضمیر ناخودآگاه انتقال می یابد. این نظریه به عنوان مسأله اساسی، محور مباحث فیلسوفان مکتب رمانتیک قرار گرفت. شیلینگ ( Schiling ) نخستین فیلسوف رمانتیکی است که ناخودآگاه را به مبحث «اراده کورکورانه» پیوند زد. در این مقاله سعی شده است ضمن پرداختن به تعریف و بررسی خودآگاه و ناخودآگاه به صورت اجمالی و فشرده به مقایسه دیدگاه های کزازی و یونگ پرداخته شود.
بررسی تطبیقی ساختار داستان ضحاک بر پایه رویکرد روان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴۰
137 - 156
حوزه های تخصصی:
اساطیر هم از جهت ساختار و هم از جهت درونمایه دارای وجوه و معانی بسیاری هستند. یکی از اسطوره های حاضر در آئین باستان "ضحاک" است که صاحبنظران و منتقدان از دیدگاه های متفاوت آن را مورد بررسی قرار داده اند. نگارنده این مقاله تحلیلی- پژوهشی بر این باور است که می توان این داستان را از رویکرد روان شناسی مطابق با نظریه یونگ مورد بررسی و واکاوی قرار داد و نمادهای دیگر عناصر سازنده این داستان را نیز در کنار آن یافت.
کاربرد کهن الگوهای رنگ در مثنوی معنوی بر پایه نظریه یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۱
469 - 489
حوزه های تخصصی:
یکی از انواع جدید نقد متون ادبی، نقد کهن الگویی متون می باشد که مبتنی بر نقد روان شناختی بوده و بر اساس نظریات کارل گوستاو یونگ ، روان شناس معروف و معاصر سوئیسی شکل گرفته است. به اعتقاد وی، روان آدمی از سه سطح خودآگاه، ناخودآگاه فردی و ناخودآگاه جمعی تشکیل شده است. عمیق ترین سطح روان، ناخودآگاه جمعی است که اسطوره ها، افسانه ها و باورهای هزاران ساله بشر از دل آن بیرون آمده است. یونگ فرآورده های ناخودآگاه جمعی را، نمونه های اولیه، کهن الگو می نامد که مظاهر مختلفی مانند مادر، پیر خردمند، قهرمان، آنیما، آنیموس، تولد مجدد، سایه و نقاب دارد. بر اساس نظر یونگ صور مثالی به تنهایی محتوایی ندارند بنابراین خود را در قالب نمادهایی در رؤیا و اساطیر به ظهور می رسانند. امروزه کهن الگو از مباحث اصلی نقد ادبی و به ویژه نقد اسطوره ای است و جست وجو در نمادهای کهن الگویی، از مسائل مورد علاقه پژوهش گران ادبیات عرفانی به شمار می آید. از آنجایی که مولانا عارفی است که دارای ذهن نمادگرا بوده و مثنوی را در قالب یک اثر رمزی سروده است که پهنه بیکران نمادهای کهن الگویی است و دارای قابلیت بررسی کهن الگویی است، لذا در این تحقیق، نمادهای کهن الگویی «مثنوی معنوی» مولانا در طبقه کهن الگوی فرعی و در زیرشاخه رنگ مورد بررسی قرار گرفت.
بررسی تطبیقی جلوه های دین باوری در دیدگاه یونگ و حدیقه سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۳
61 - 86
حوزه های تخصصی:
اعتقاد و تأکید یونگ بر اینکه علم روان شناسی باید توجه خاصی به مسائل دینی مبذول دارد و در اقوال و عقاید مابعدالطبیعه غور کند موجب گردیده است؛ نظرات و دیدگاه وی با دیدگاه شاعران، عارفان و اندیشمندان دینی قابلیت تطبیق و بررسی داشته باشد. پژوهش حاضر بر آن است که به اختصار به بررسی منشأ دین و کارکرد مثبت آن در «حدیقه» سنایی با تکیه بر نظریه یونگ به طور خاص بپردازد. از این رو بخش هایی از آراء و دیدگاه های کلی او که در واقع به مثابه مقدمات و پایه های تئوری دینی اوست؛ در «حدیقه» سنایی که موضوع اصلی آن دینداری است؛ پیگیری شده است. بدین گونه خواننده به کنه تفکر یونگ درباره دین، که متأثر از روان شناسی غرب است، دست می یابد و به پیوند عمیق بین دیدگاه یونگ و عرفان ایرانی و به شباهت ها و تفاوت های بنیادین دیدگاه یونگ و سنایی ، و نوع جهت گیری دینی آن ها پی می برد.
مطالعه تطبیقی قوه خیال در اسطوره گیل گمش و افسانه اسکندر بر طبق نظریه یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
403 - 430
حوزه های تخصصی:
ذهن انسان از سرآغاز پیدایش بشر همواره تصوراتی را در ذهن پرورانده است که وجود خارجی نداشته و فقط در درون یک فرد یا افرادی به وجود آمده است. اسطوره ها تاریخ نیستند اما از نظر ارزش فرهنگی و ذخایر معنوی موجود در آن ها دست کمی از تاریخ ندارند. در دوران معاصر دانشمندان و فلاسفه به کاوش در اسطوره های عهد باستان پرداختند و حلقه های دیگری نیز به این زنجیره اضافه شد. اساطیر بهترین گزینه برای ظهور تخیلات بودند. نقش تخیل در زمینه های پیدایش تصاویر و نمادهای تخیلی در اساطیر با نگاهی به اسطوره گیل گمش و افسانه اسکندر در این تحقیق بررسی شد. پژوهش حاضر به منظور جایگاه خیال از دیدگاه یونگ در اسطوره گیل گمش و افسانه اسکندر انجام شد. بدین منظور از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شد و اطلاعات ضرورت تحقیق با استفاده از روش های کتابخانه ای و اینترنتی جمع آوری گردید. از مهم ترین یافته ها و نتایج حاصله توجه به نظریه کارل گوستاو یونگ است که با اهمیت دادن به رؤیاها و تخیلات به کلید اسطوره شناسی رسید.
کاربرد کهن الگوهای رنگ در مثنوی معنوی بر پایه نظریه یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
365 - 384
حوزه های تخصصی:
یکی از انواع جدید نقد متون ادبی، نقد کهن الگویی متون می باشد که مبتنی بر نقد روان شناختی بوده و بر اساس نظریات کارل گوستاو یونگ ، روان شناس معروف و معاصر سوئیسی شکل گرفته است. یونگ ، فرآورده های ناخودآگاه جمعی را، نمونه های اولیه، کهن الگو می نامد که مظاهر مختلفی مانند مادر، پیر خردمند، قهرمان، آنیما، آنیموس، تولد مجدد، سایه و نقاب دارد. بر اساس نظر یونگ صور مثالی به تنهایی محتوایی ندارند بنابراین خود را در قالب نمادهایی در رؤیا و اساطیر به ظهور می رسانند. امروزه کهن الگو از مباحث اصلی نقد ادبی و به ویژه نقد اسطوره ای است و جست وجو در نمادهای کهن الگویی، از مسائل مورد علاقه پژوهشگران ادبیات عرفانی به شمار می آید. از آنجایی که مولانا عارفی است که دارای ذهن نمادگرا بوده و «مثنوی» را در قالب یک اثر رمزی سروده است که پهنه بیکران نمادهای کهن الگویی است و دارای قابلیت بررسی کهن الگویی است، لذا در این تحقیق، نمادهای کهن الگویی «مثنوی معنوی» مولانا در طبقه کهن الگوی فرعی و در زیرشاخه رنگ مورد بررسی قرار گرفت.
تحلیل کهن الگوهای اسطوره زرقاء در مجمع الأمثال میدانی و نمود آن در ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
401 - 428
حوزه های تخصصی:
اسطوره زرقاء نمود واقعیت های تلخ جامعه بوده به دلیل بن مایه های تاریخی در متون ادبی کهن و ادبیات عامیانه، تجلی یافته است. نگارندگان در این جستار به روش نقد ادبی به بررسی کهن الگوهای داستان زرقاء بر اساس کتاب «مجمع الأمثال» میدانی به روش نقد روان شناسانه و با هدف تحلیل کهن الگوهای موجود در حکایت پرداخته اند. این نقد بر اساس اندیشه های یونگ صورت گرفته است. این کهن الگوها در ادب کهن فارسی، از جمله اشعار شاعرانی چون سنایی ، خاقانی و... تجلی یافته است. از یافته های تحقیق بر می آید که این اسطوره دارای کهن الگوهای چون آنیما، آنیموس و شب، و... می باشد. از نتایج پژوهش این است که در دایره فرآیند سفر تکامل از من به خود، فقط نیمه هبوط به ظلمت اتفاق افتاده است. در این حکایت شر و بدی، همان غرایز حیوانی است که در بحران روانی عرب غالب شده است. این کهن الگوها ریشه در داستان حوا و آدم(ع) داشته از حیطه ناخودآگاه شخصی اقوام به جمعی منتقل شده و در اذهان جاودان گردیده اند و با گذشت زمان از بین نرفته اند. چه بسا در موقعیت های خاص از ناخودآگاه به خودآگاه منتقل شده اند.
بازتاب روح زنانه در ادبیات نمایشی دفاع مقدس (با مطالعه پنج نمایشنامه نمونه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۵ زمستان ۱۳۹۲ شماره ۴
467 - 486
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است، با بهره گیری از رویکردی اسطوره ای روان شناختی، با بررسی شخصیتِ قهرمانان زنِ پنج نمایشنامه نمونه، به این مسئله اساسی خواهیم پرداخت که تصویر زنان در ادبیات نمایشی دفاع مقدس تا چه میزان با مبانیِ ارزشی دفاع مقدس هم خوانی دارد و در این آثار در ترسیم چهره زنی راستین، که درگیر جنگی ناخواسته است، تا چه حد مسیری هم پای ارزش های فرهنگ دفاع مقدس پیموده شده است؟در این مقاله، از ویژگی های «کهن الگوی زن طبیعی»، که برگرفته از دیدگاه های کارل گوستاو یونگ است، بهره گرفته ایم؛ کهن الگویی که در بررسی های ادبی و هنری کشورمان کمتر بدان توجه شده است.در بخش نخستِ مقاله، به بررسی ویژگی های روان شناسانه و اسطوره شناسانه کهن الگوی زن طبیعی پرداخته و تأثیرات فرهنگی و سایر عوامل را بر آن بررسی کرده ایم. در بخش های دیگر، ضمن برشمردن خصایص زن طبیعی، به تطبیق این ویژگی ها با تصویر زن در نمایشنامه های نمونه دفاع مقدس پرداخته ایم.در نتیجه مقاله آمده است که در ادبیات نمایشی دفاع مقدس نبودِ خلاقیت، سرزِندگی، و شادی و نشاط در زندگی قهرمانانِ زن به امری معمول تبدیل شده است. شناخت هرچه بهتر کهن الگوی زن طبیعی می تواند زمینه ای را فراهم آورد که با حفظ ارزش ها بتوان آثاری آفرید که زن با طبیعت راستین خود به تصویر درآید.هدف از این پژوهش، ارزشگذاریِ «ادبیات نمایشی دفاع مقدس» از طریق دیدگاه های یونگ نیست، بلکه این مطالعه به دنبال آن است تا نشان دهد که خواه پژوهش براساس نظریات یونگ باشد و خواه هر روان شناس و فیلسوف دیگر، چگونه می تواند به شناخت بیشتر از شخصیت زن در این آثار بینجامد؛ شناختی که می تواند ما را از هرگونه بی راهه، که با مبانی ارزشی منافات دارد، دور کند و در ترسیم چهره ای راستین از زنان غیور کشورمان یاری مان دهد.
مظاهر مجازی کهن نمونه مادرمثالی در افسانه های کرمان با تکیه بر آرای یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۷ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳
313 - 326
حوزه های تخصصی:
براساس نظریه های یونگ، «ناخودآگاه جمعی» ذخیره ای است ارزشمند و برجای مانده از نخستین نیاکان بشر که نزد همه اقوام ملل و مذاهب مشترک است و مضامینی هماهنگ دارد. ناخودآگاه جمعی مهم ترین و تأثیرگذارترین محتویاتی را شامل می شود که شخص در زندگی خود با آن ها مواجه می شود. یکی از محتویات برجسته و تأثیرگذار ناخودآگاه جمعی «کهن نمونه مادرمثالی» است که در صورت های واقعی مجازی و با ماهیتی مثبت و منفی نمایان می شود. در پژوهش حاضر، ضمن اشاره به چیستیِ نقد کهن نمونه ای، کهن نمونه مادرمثالی تشریح و در ادامه مظاهر مجازی آن مانند: اشیا، حیوانات و طبیعت و همچنین نمودهای مثبت و منفی آن در کتاب فرهنگ مردم کرمان بررسی می شود. پس از بررسی شواهد استخراج شده و فراوانی کاربرد هریک از مظاهر، مشخص شد که افسانه های کرمان از نظر مظاهر مجازی و نمودهای مثبت و منفی کهن نمونه های مادرمثالی غنی است و با نظریه های یونگ مطابقت دارد.
تجلّی کهن الگوی «مادر مثالی» در حماسه های ملی ایران بر اساس نظریه روان شناختی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۸ بهار ۱۳۹۵ شماره ۱
45 - 66
حوزه های تخصصی:
مادرمثالی یکی از کهن الگوهای مهم نظریه روان شناختی یونگ است که به شکل شخصیت مادر واقعی، یا در قالب نمادهایی که بر جنبه مادرانه دلالت دارند، در آثار ادبی تجلی می یابد. حماسه اثری است برآمده از جامعه مردسالار که قدرت نمایی های مردانه در آن بیش از نقش ورزی زنان به چشم می آید. اما آثار حماسی زیرساختی اسطوره ای دارند و بازتابنده بسیاری از اساطیر و نمادهایی هستند که به طور ناخودآگاه ظهور یافته اند. از آنجا که حیات بشری، پیش از وقوف حماسه، یک دوره زن سروری را با تقدس بزرگ مادران ازلی گذرانده، ناخودآگاه بشری از نمادهایی انباشته است که بر عنصر مادینه هستی دلالت دارند. با توجه به این انگاره، تاکنون پژوهشی در زمینه نمودهای کهن الگوی «مادرمثالی» در حماسه های ملی انجام نشده است. این پژوهش در پی پاسخ گویی به این پرسش بوده که نیروی بزرگ مادران ازلی در قالب چه نمادهایی در متون حماسی تجلی یافته و این نمادها چه نقشی در زندگی قهرمانان حماسه برعهده دارند؟ دستاورد پژوهش حاکی از آن است که گرچه در آثار حماسی زنان عموماً نقشی تعیین کننده ندارند، خلأ حضور زنان و مادران در آثار حماسی به طور ناخودآگاه و در قالب نمادهایی همانند آب، چشمه، باد، گیاه، کوه، غار، آتش و... پرشده که در رسیدن قهرمانان به فردیت نقش دارند.
بازتاب کهن الگوهای روان زنانه و روان مردانه از دیدگاه یونگ در خانه های سنتی فلات مرکزی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
219 - 249
حوزه های تخصصی:
کهن الگو در روان جمعی انسان برانگیزاننده اعمال انواع کنش در ذهن معنوی اوست و از آنجا که جوهره هنر، ذهن و روان آدمی است، مقاله حاضر ارتباط میان روان کاوی و معماری را جست وجو می کند. کارل گوستاو یونگ، مبدع نظریه روان شناسی تحلیلی و باسط تئوری کهن الگوها، معماری را چونان روان انسان می داند. به طوری که موقن است ابداً پدیده ای دست ساز بشر موجود نیست که نخست به صورت پندار و خیال در روان نبوده باشد. شمار کهن الگوها به عنوان موضوع اصلی بحث بسیار است. این تحقیق با محوریت قرار دادن دو کهن الگوی آنیما و آنیموس، نخست در پی یافتن و گردآوری نمادهای این کهن الگوها در اندیشه ها، آیین ها و باورهای قومی و سپس ایجاد تناظر در نمادهای برخی از مهم ترین اجزای خانه های سنتی فلات مرکزی ایران شامل دستگاه ورودی، حیاط، ایوان، حوض خانه، اتاق، بادگیر، سرداب و سایر است. مقاله پیش رو با رویکرد تحلیل محتوا در پارادایم کیفی به روش استقرایی و قیاسی انجام پذیرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهند میان نمادهای کهن الگوهای آنیما و آنیموس و مضامین معنوی نهفته در اجزای خانه های سنتی تناظر برقرار است و همان گونه که روان انسان کامل سرشتی دووجهی دارد، تعادل میان هردو نمودهای روان زنانه و روان مردانه در کلیت والای معماری سنتی خانه نیز دیده می شود.