مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۸۱.
۱۸۲.
۱۸۳.
۱۸۴.
۱۸۵.
۱۸۶.
۱۸۷.
یونگ
ادبیات تطبیقی راهی علمی جهت شناخت انسان و پیوندهای ادبی ملل فراهم می کند. فرایند فردیت، نوعی پختگی و رشد روانی انسان و شعر و نمایش نیز بیان درونیّات او است؛ از این رو ادبیّات و هنر با روان آدمی پیوندی دیرینه می یابند. مولوی و شکسپیر به عنوان ستارگان ادبیّات جهان، در خاستگاه اندیشه شرق و غرب آثاری بی نظیر آفریده اند. بررسی آثار، انطباق اندیشه فراگیر آن ها را با ویژگی های روان شناختی نشان می دهد. مولوی به عنوان عارفی اندیشمند با هدف وحدت بشری، الگویی ناب برای انسان فردیت یافته و به تعبیر عارفانه آن، انسان کامل در حکایت «دژ هوش ربا» ارائه می دهد. شکسپیر نیز در نمایشنامه شاه لیر، انسان را با نقش آفرینی خاص خود نشان می دهد. می توان گفت مولوی و شکسپیر، ساختمان مدور خویشتن یابی را به شکل تابلوی زیبای انسانی ترسیم می کنند. هدف مقاله حاضر که با روش تطبیقی تحلیلی انجام شده، بررسی فرایند فردیت در حکایت «دژ هوش ربا» و نمایشنامه شاه لیر است که ضمن واکاوی دو اثر، وجوه مشترک و بعضاً متفاوت آن ها آشکار می شود. یافته های تحقیق نشان می دهد در هر دو داستان، سفر رخ داده و سفر هر دو قهرمان نمادی از جست و جوی فردیت روانی آن ها است. درنهایت، شاهزاده کوچک و شاه لیر در عبور از گذرگاه دشوار خودآگاهی به ناخودآگاهی، روند فردیت را می پیمایند، خویشتنِ خود را می یابند و به نقل از مولانا «زاده ثانی» می شوند.
بررسی کهن الگوی سایه یونگ در هفت پیکر نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقادی مبتنی بر تحلیل های روانشناسی، علم به نسبت جدیدی است که می توان با آن به معرفت شناسی و هستی شناسی آثار و افکار شعرای زبان فارسی پرداخت. در این پژوهش محقق در صدد است هفت پیکر نظامی را با استفاده از رویکرد تحلیلی روانشناسانه سایه مورد واکاوی قرار دهد. این پژوهش، از نوع توصیفی- تحلیلی است. نمونه مورد مطالعه، داستان هفت پیکر نظامی است که بر مبنای نظریه سایه یونگ مورد تحلیل قرار می گیرد. سایه در هفت پیکر نظامی با خصلت هایی مانند زودباوری، حرص و طمع، شهوت و میل به رابطه خارج از ازدواج با زنان، غرور و خودبزرگ بینی و تکبر، نمود پیدا کرده است. نظامی راه خلاص از این صفات بد (سایه) را در تفکر و گفتگو و صداقت (داستان دوم)، پرهیزگاری و فروتنی (داستان بشر و ملیخا)، کسب علم و دانش (داستان بانوی حصاری)، پاکی و حسن نیت و توبه (داستان ماهان و دیوان)، پاک نهادی (داستان خیر و شر) و پذیرش خطا و توبه (داستان هفتم)، معرفی می کند. تمام قهرمانان هفت داستان، افرادی درست کردار و در ظاهر امین و پاک نهاد بوده اند؛ اما در بزنگاه های زندگی پای آن ها لغزیده و گرفتار بلا و مصیبت شده اند. نظامی در این منظومه با نشان دادن امکان خطا و لرزش برای همه افراد، حتی افراد با ویژگی های انسانی مثبت، نشان می دهد که در نهایت این افراد به دلیل همان ذات نیکویی که دارند، بر سایه خود فایق آمده و از خطایی که کرده اند و بلایی که در آن گرفتار شدند، نجات پیدات می کنند.
بررسی منشأ زائوم ها در غزلیات شمس با تکیه بر آرای کارل گوستاو یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
147 - 160
حوزه های تخصصی:
در مطالعه و بررسی غزلیات شمس با ابیاتی مواجه می شویم که موسیقیایی، امّا فاقد معنایی خاص هستند. عبارات این ابیات که در برخی از پژوهش ها، با نگرشی فرمالیستی، زائوم یا فراخرد نامیده شده اند، بحث ها و چالش های فراوانی در میان پژوهشگران برانگیخته اند. دریافت پاسخ این پرسش که منشأ روان شناختی سرایش چنین ابیاتی چیست و ریشه در چه رویدادهایی در زندگی مولانا دارد، یکی از مباحثِ دارای اهمیّت و ضرورت ویژه است. در پژوهش پیش رو با رویکرد تحلیلی توصیفی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای و به ویژه با بهره گیری از اندیشه های روان شناختی کارل گوستاو یونگ به بررسی این ابیات خواهیم پرداخت. بدنه اصلی مقاله را بررسی روان شناسانه ابیاتی از مولانا تشکیل می دهد که می تواند مصداقی از زائوم باشد. برآیند این پژوهش، کشف پیوند تنگاتنگی است که در میانه این زائوم ها با نمود کهن الگوی دیونیسوسی وجود دارد و از رویدادهای تراژیک زندگی مولانا سرچشمه می گیرد؛ رویدادهایی که بر شکل گیری اشعار فاقد معنا امّا موسیقیایی غزلیات شمس، تأثیر مستقیم گذاشته است. بر این اساس، ابیات زائوم گونه مولانا، ریشه در ضمیر ناخوداگاه جمعی شاعر دارد و حاصل تجلی کهن الگوی دیونیسوسی وی در پی رویدادی تراژیک، یعنی دوری دفعی از شمس تبریزی است.
کهن الگوها در ادبیات کودک: بررسی حکایت های بُهلول (1399) بر پایه ی نظریات یونگ و لطف آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کهن الگوها در ادبیات کودک جایگاه ویژه ای دارند و نقش مهمی را در رمزگشایی از دلالت های معنایی آن ها بازی می کنند. هدف از این پژوهش آن است که با بررسی کتاب تصویری حکایت های بُهلول (1399)، نقش کهن الگوها را در رشد اخلاقی کودکان و نوجوانان تبیین کند. روش تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی است و داده ها با استفاده از نرم افزار 25 SPSS ارزیابی شده اند. پژوهشگر با «روش پژوهش اصیل خلاق» و تلفیق نظریه های «فرایند فردیت» یونگ و «رشد اخلاقی دینی» لطف آبادی به نقد کهن الگویی اثر برگزیده می پردازد. یافته ها نشان می دهند که کهن الگوی «پیر خردمند» نسبت به سایر کهن الگوهای یونگی و «خوش خویی» در میان آموزه های اخلاقی بالاترین بسامد را در حکایت های بُهلول دارند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که آگاهی تصویرگر و نویسنده از دنیای کودکان موجب رسایی ارتباط تصویر، متن و تعامل پویای مخاطبان شده است. برای بررسی نقش کهن الگوها در متون پارسی ادبیات کودک بهتر است از دیدگاه های روان شناسان ایرانی که ریشه در فطرت بشری و حکمت الهی دارند، در کنار نظریه های روان شناختی غربی بهره گرفت.
کارکرد ساخت گذرایی در تحلیل تیپ شناسی شخصیت در رمان «ترلان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان شناسی نقش گرا با مطالعه زبان های زنده دنیا و فراهم آوردن شیوه های جدید بررسی زبان، مؤلفه های جهان شمول گذرایی را استخراج کرد و روان شناسی تحلیلی نیز با حلاجی دقیق روان انسان، الگوهای جهان شمول روانی یا همان سنخ های روان شناختی را مطرح نمود. فراگیری مؤلفه های گذرایی در بیشتر زبان ها از یک سو و کهن الگوبودن سنخ های روان شناختی از سوی دیگر، ما را بر آن داشت تا رابطه میان تیپ های روان شناختی دو شخصیت از رمان «ترلان» نوشته فریبا وفی را با تکیه بر دو نگرش «درون گرایی» و «برون گرایی»، با میزان گذرایی دیالوگ ها و توصیفات نویسنده از آن ها بررسی و تحلیل کنیم. دو پرسش پژوهش حاضر این است که چگونه زبان در بازنمود روان شناسی شخصیت های داستانی نقش دارد و چگونه می توان از طریق ساخت گذرایی زبان داستان، تیپ روان شناختی شخصیت ها را شناسایی و تحلیل کرد. بدین منظور از دو نظریه ساخت و مؤلفه های گذرایی هاپر (Hopper) و تامسون (Thompson) و تیپ شناسی شخصیت یونگ، استفاده کرده ایم. آمارها و داده های پژوهش نشان داد که نگرش روانی غالب در شخصیت ترلان، «درون گرا» و در شخصیت رعنا «برون گرا» است. پس از آن میزان گذرایی دیالوگ ها و بندهای هر دو شخصیت را بررسی کردیم و در نهایت، به این نتیجه رسیدیم که خصلت های روان شناختی فرد نه تنها منش و رفتار و شخصیت او را می سازد، بلکه بر زبان و شیوه استفاده از آن نیز اثرگذار است؛ به طوری که گذرایی بندهای مربوط به شخصیت های برون گرا (رعنا) بالاتر و به سرنمون گذرایی نزدیک تر است و در مقابل، در بندهای مربوط به شخصیت های درون گرا (ترلان)، شاهد میزان گذرایی پایین تری در اکثر مؤلفه ها هستیم.
خوانش کهن الگویی رؤیاها در رساله «بدوّالشّأن» ترمذی از منظر نماد شناسی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۵
137 - 163
حوزه های تخصصی:
رؤیا گاه تجلی گاه ناخودآگاه فردی و جمعی بشر و بستر ظهور کهن الگوها، درقالب رمز و سمبل، است. یونگ، پیرو استادش فروید، به رؤیاها اهمیت زیادی می داد اما منشا آنها را «ناخودآگاه جمعی» می دانست. روایت خواب ها و مکاشفات عرفا نیز که مشتمل بر محتویات ضمیر ناخودآگاه آنهاست از متون قابل تفسیر و تطبیق با نمادشناسی یونگ است. بخشی از رساله «بدوّالشأن»، زندگینامه خودنوشت حکیم محمدبن علی ترمذی، روایت رؤیاهایی است که وی دیده یا دیگران، بویژه همسرش، درباره او دیده اند. در این پژوهش، به شیوه توصیفی تحلیلی، این رؤیاها که برطبق نظر یونگ برآمده از ضمیر ناخودآگاه و دارای محتوایی نمادین است، تفسیر شده است. نتایج نشان می دهد این رؤیاها با نمادهای کهن الگویی یونگ قابل تطبیق و تفسیر است و کهن الگوهایی همچون فرایند فردیت، خویشتن، سایه، آنیما، پیر خردمند در آنها نمود یافته اند. تجربه سفر به خانه خدا در رؤیاهای ترمذی نمادی از سفر درونی وی است. برخی از کهن الگوهای یونگی همچون پیر خردمند، در بدوّالشّأن، در قالب پیامبر، پیرمرد سفیدمو، فرشته و امیر، در نقش راهنمای ترمذی، ظاهر شده اند. مواجهه با خویشتن یا «فرامن» نیز با نماد گیاهان، اشکال هندسی، صخره، پرنده و درخت تجلی یافته است. ترمذی با راهنمایی های این نمادها باید از دشواری های راه سلوک بگذرد و به خودآگاهی و کمال برسد. همسر ترمذی نیز که بیشتر خواب ها درباره ترمذی از او روایت شده، نمادی از آنیمای عارف است که او را در شناساندن سایه ها (نفس امّاره و امورات دنیوی) و رسیدن به خویشتن و فردیت یاری می دهد.
«زرتشت» کهن الگوی قهرمان در «دینکرد هفتم»
حوزه های تخصصی:
«دینکرد هفتم» یا «زرتشت نامه» یکی از متون پهلوی بازمانده از روزگار کهن است که در قرن سوم هجری گردآوری و بازنویسی شده است. «دینکرد هفتم» یکی از جلدهای نه گانه «دینکرد» است که به نام «دائره المعارف دین مزدایی» شناخته می شود. موضوع اصلی «دینکرد هفتم» سرگذشت دین و زندگی زرتشت است. به همین علت این کتاب منبع مناسبی برای بررسی زندگی زرتشت از منظر نقد اسطوره گرایانه است. بنابراین در این پژوهش بر آن شدیم زندگی زرتشت را بر اساس ویژگی های «کهن الگوی قهرمان» که یونگ، گورین و رانک آن را بیان کرده اند بررسی کنیم. این پژوهش با روش کیفی و مطالعه کتابخانه ای با رویکرد توصیفی تحلیلی انجام گرفته است. این حقیقت را نباید فراموش کرد که نمی توان تمام ویژگی هایی که یونگ، گورین و رانک برای کهن الگوی قهرمان مطرح کرده اند را در تمام اسطوره ها پیدا کرد. در این پژوهش به تعداد قابل توجهی ویژگی دست یافته ایم. نتایج بررسی نشان داد که می توان زرتشت پیامبر را به عنوان «انسان کامل» دین زرتشتی که وظیفه جنگ و نابودی اهریمنان را دارد به عنوان «کهن الگوی قهرمان» مطرح کرد.