نقد کهن الگویی «نمایشنامه 6» از هفت نمایش کوتاه اسماعیل خلج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی متون ادبی از چشم انداز نظریات کارل گوستاویونگ، از جمله رویکردهای نقد روان شناسی است. یونگ شخصیت را یک واحد می داند که از سیستم های مختلف روانی فراهم آمده است. این سیستم های به ظاهر جدا، در اصل به هم وابسته اند و بر هم تاثیر متقابل دارند. تجلیات ناخودآگاه، کهن الگو نامیده می شود؛ تصاویری جهان شمول، با ریشه های عمیق تاریخی که به حوزه ی ناخودآگاه جمعی تعلق دارند و مظاهر آنها به صورت های گوناگون، در رویا انعکاس می یابد. براساس این رویکرد، توجه به اسطوره ها و نمادهای موجود در متن، از جمله ابزارهای شناخت دنیای متن و نشان دهنده ی پیوند میان ادبیات و روان کاوی است که چشم اندازی درخشان در برابر تحقیقات و پژوهش های میان رشته ای گشوده است. اسماعیل خلج، از دید کمیت و کیفیت آثار، نمایش نامه نویس نامدار ایران در حوزه ی «درام قهوه خانه ای» است. «نمایش نامه شماره6» از هفت نمایش کوتاه او، از جمله آثار مستعد خوانش با رویکرد نقد کهن الگویی است. پژوهش از نوع تحلیل محتواست که با بهره گیری از اسناد و منابع کتابخانه ای از طریق گردآوری منابع و یادداشت برداری، انجام شده است. هدف پژوهش، بررسی متن یادشده از دید کهن الگوهایی است که در سیر روایت، به کارگرفته شده است. نتیجه ی پژوهش، نشانگر حضور اغلب کهن الگوها در نمایشنامه است. این کهن الگوها بسیار محکم و نظام مند به کارگرفته شده اند؛ به گونه ای که می توان گفت دانش نویسنده از دیدگاه های یونگ، در پیش فرض هایی که روایت بر اساس آن پدید آمده، تاثیرگذار بوده است.