مطالب مرتبط با کلیدواژه

داشتن


۱.

نگاهى به بازى زبانى احساسات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معرفت ویتگنشتاین راز احساسات دستور زبان داشتن خصوصى

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۰۶ تعداد دانلود : ۶۸۷
پندار غالب آن است که احساسات خصوصى اند؛ امّا ویتگنشتاین با این پندار مخالف است، زیرا اعتقاد دارد: چنین تلقّى اى به شکّاکیت و سولیپسیزم منتهى مى شود. بنابه برداشت رایج، احساسات در دو معنا خصوصى اند: 1. معناى اوّل که با مسئله معرفت سروکار دارد، داراى دو جنبه است: الف) هرکسى تنها خودش مى تواند به احساسات خود یقین و شناخت پیدا کند؛ ب) افراد هرگز نمى توانند از احساسات خصوصى دیگران آگاهى یابند (ویتگنشتاین نشان مى دهد که وجه اوّل بى معناست و وجه دوم نادرست.) 2. معناى دوم با «داشتن» مرتبط است؛ برطبق این معنا، هرکسى احساس مخصوص به خود را دارد. و از این رو، نمى توان دو احساس مانند هم و شبیه به هم داشت (ویتگنشتاین نادرستى این معنا را نیز نشان مى دهد.) مقاله حاضر درصدد است نشان دهد که از نظر ویتگنشتاین، فقط به لحاظ دستور زبانى مى توان گفت که احساسِ هرکسى تنها به خود او تعلّق دارد؛ نه اینکه این موضوع حاکى از امر خصوصى باشد. البته احساسات از این جهت که به صورت راز باقى بمانند و هیچ نشانه بیرونى از خود بروز ندهند، مى توانند خصوصى باشند.
۲.

از «توان داشتن» تا «توانستن»، بحثی در نحوه ایجاد فعل غیرشخصی «توان» در زبان فارسی میانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فارسی میانه توان توانستن داشتن توان داشتن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۷۷ تعداد دانلود : ۱۱۶۳
vساخت افعال غیرشخصی زبان فارسی ریشه در زبان های ایرانی میانه و باستان دارد و بررسی این افعال بدون انجام پژوهشی دقیق در صورت های پیشین آنها غیرممکن است. یکی از این افعال توان است که ساخت آن در زبان فارسی میانه، به رغم کاربرد پربسامد آن در متون بازمانده از این زبان که در نتیجه باعث غنای اطلاعاتی ما در مورد این ساخت شده است، مورد اختلاف پژوهندگان مسائل دستوری زبان فارسی میانه است. این اختلاف و تشویش آراء در مورد واژه tuwān و ساخت غیرشخصی ایجادشده با آن حاصل عدم توجّه پژوهندگان به یکی از ساختارهای جملات اسمی در زبان فارسی میانه است. این ساختار در زبان فارسی میانه برای بیان معنای «داشتن» استفاده می شود و شامل مفعول غیرصریح، مسندالیه و فعل ربطی اختیاری است. هدف این مقاله نخست تعیین مقوله صرفی و معنای واژه tuwān است و سپس اثبات این مسئله که جملات اسمی با معنای «داشتن» ژرف ساخت فعل غیر شخصی توان را تشکیل می دهند.
۳.

نسبت میان بودن و داشتن در فلسفه گابریل مارسل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مارسل بودن داشتن اندیشه اولیه اندیشه ثانویه عشق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۱۸ تعداد دانلود : ۸۷۹
از نظر گابریل مارسل آدمی دو گونه ارتباط با هستی دارد: «بودن» و «داشتن» و این دو، لازمه زندگی هستند. انسان، غالباً مقوله ملک و «داشتن» را بر بعضی از عناصر شخصی و حتی بر افکار و تصورات خود اطلاق می کند و آن را به صورت ملموس توصیف می کند. در «داشتن»، کارکرد و به تبع آن علم کاربردی مطرح است و در آن، ما با مسائل و تکنیک و مهارت ها سر و کار داریم. ارتباط ما در «داشتن» ارتباط «من» و «او» است، یعنی ارتباطی یک طرفه که انسان، شئ مورد نظر را به مثابه ابزاری در برابر خود تلقی می کند و با اندیشه اولیه که با انتزاع و آفاقی سازی و مانند آن همراه است به شناخت آن نائل می گردد. در مقابل «داشتن»، «بودن» است که از مقولات منطقی نیست و ما نمی توانیم آن ها را تعریف کنیم. «بودن» فراگیر است و تمام هستی را در بر می گیرد. ارتباط ما در «بودن» از سنخ ارتباط «من» و «تو» و راز آلود است و ما با اندیشه ثانویه و از طریق مشارکت و تجربه زیسته خودمان می توانیم آن را بشناسیم. عشق، امید، وفاداری و آمادگی از مقولات «بودن» است که در «بودن» انسان تجلی می کند. آنچه در عصر جدید اتفاق افتاده گسترش حوزه «داشتن» است و مارسل با بیان این دو گونه ارتباط با هستی در صدد بازگرداندن تجربه اصیل انسانی یعنی تجربه «بودن» است.
۴.

عملگرهای ناقص ساز در زبان فارسی: رویکردی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فعل ایستا عملگر ناقص ساز زبان فارسی زمان حال می داشتن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۶ تعداد دانلود : ۲۱۷
جستار حاضر به واکاوی افعال ایستا و عملگرهای ناقصساز در زبان فارسی از منظری شناختی میپردازد. در این راستا نمودهای واژگانی بر حسب معیارهای تقید زمانی و (نا)همگونی ساختاری مورد ارزیابی قرار میگیرند. در نتیجه محمولهای ناقص به صورت افعالی تبیین میشوند که تقید زمانی نداشته و فاقد ناهمگونی ساختاری میباشند؛ اما افعال کامل به صورت افعالی مقید و ناهمگون توصیف میگردند. در ادامه سه عملگر مهم و پربسامد استمراری، عادتی و زمان دستوری مورد بررسی قرار گرفته و تعامل معناشناختی آنها با نمودهای واژگانی تحلیل میگردد. نتایج نشان میدهد که کارکرد اصلی این سه عملگر در راستای ناقصسازی افعال کامل میباشد. برای مثال عملگر استمراری مرزهای بیرونی رخدادهای کامل را حذف کرده و بر مرزهای میانی تمرکز میکند؛ این در حالی است که عملگر عادتی هم مرزهای بیرونی و هم مرزهای درونی افعال کامل را از کانون توجه زبانمند خارج میسازد. همچنین نشان خواهیم داد که عملگر ناقص ساز استمراری در ترکیب با افعال تحققی/فعالیتی، دستاوردی و لمحه ای به ترتیب تفاسیر استمراری، آغازی و تکراری را تولید میکند.