مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
تصمیم گیری چند معیاره
حوزههای تخصصی:
انتخاب استراتژی های یک سازمان به دلیل آن که قضاوت تصمیم گیرندگان در میزان اهمیت و ارجحیت هر یک از گزینه ها و یا معیارها در شرایط عدم قطعیت می باشد، یک مسأله تصمیم گیری چند معیاره است. دراین راستا، هدف اصلی پژوهش حاضر به کارگیری یکی از روش های تصمیم گیری چند معیاره در شرایط عدم قطعیت (روش تصمیم گیری خاکستری) جهت ارزیابی و رتبه بندی استراتژی های توسعه ورزش هندبال استان سمنان بود. روش این پژوهش، توصیفی تحلیلی بوده و در دو بخش کیفی و کمی به شکل میدانی انجام گرفته است. نمونه آماری پژوهش را 41 نفر از خبرگان ورزش هندبال استان سمنان در بخش تحلیل SWOT و گروهی خبره متشکل از هشت نفر در بخش تدوین استراتژی ها و تصمیم گیری چند معیاره تشکیل دادند. در این پژوهش بر پایه تئوری سیستم های خاکستری، ابتدا وزن هریک از معیارهای استراتژیک محور برای تمامی گزینه ها مشخص شد و سپس، با استفاده از روش درجه امکان خاکستری، رتبه بندی استراتژی ها انجام گرفت. براساس نتایج، نه استراتژی تدوین شده با استفاده از نه معیار مورد ارزیابی قرار گرفت و در نهایت، استراتژی های توسعه ورزش هندبال استان بر اساس شاخص های مربوطه رتبه بندی گردید. به طورکلی، می توان گفت ازآن جایی که برنامه ریزی استراتژیک در شرایط عدم قطعیت انجام می شود، استفاده از روش های تصمیم گیری چند معیاره در شرایط عدم قطعیت می تواند منجر به بهبود تصمیم گیری گردد.
ارزیابی و پهنه بندی خطر آتش سوزی جنگل با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری چند معیاره و GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنگل ها به عنوان ریه های تنفسی زمین، بخشی از منابع طبیعی ما بوده که نقش مهمی را در سلامت جسمی و روانی موجودات زنده ایفا می کنند. آتش سوزی جنگل در ایران و به ویژه در جنگل های شمالی، آثار مخربی را در سیمای ظاهری این مناطق به جای گذاشته است. یکی از روش های پیشگیری و مدیریت مخاطرات ایجاد شده در زمینه آتش سوزی جنگل، تعیین محدوده خطر آتش سوزی می باشد. هدف از این تحقیق تعیین مناطق حساس به آتش سوزی در جنگل های نوشهر می باشد. پس از شناسایی عوامل مؤثر در آتش سوزی (شیب، جهت شیب، طبقات ارتفاعی، پوشش زمین، دما، بارندگی، فاصله از سکونتگاه، فاصله از جاده)، وزن هرکدام از معیارها و زیر معیارها با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری چند معیاره محاسبه و نقشه آتش سوزی در محیط نرم افزاری ARC GIS تهیه شد. نتایج نشان داد که 32/17 درصد از مساحت منطقه که 8/311 کیلومتر مربع را شامل می شود، در کلاس های خطر زیاد و بسیار زیاد و 82/47 درصد از مساحت منطقه که 67/860 کیلومتر مربع را شامل می شود، در کلاس های خطر کم و خیلی کم قرار گرفته است. همچنین ارزیابی نتایج به دست آمده با استفاده از ضریب آماری کاپا نشان می دهد که روش مورد استفاده با ضریب 64/0 از دقت خوبی در پهنه بندی خطر آتش سوزی جنگل برخوردار می باشد.
تبیین روابط نقشه استراتژیک با رویکرد ترکیبی تصمیم گیری چند معیاره فازی و برنامه ریزی آرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقشه های استراتژی مسیر خلق ارزش در سازمان ها را نشان می دهند که شامل اهداف استراتژیک سازمان می باشند. اهداف استراتژیک زمینه تمرکز منابع سازمانی را بر مبنای کارت امتیازی متوازن فراهم می آورند و از آنجا که سازمان ها در تدوین نقشه استراتژیک خود با تعدادی از این اهداف و روابط گوناگون میان آنها روبرو هستند، بکارگیری رویکردی اجرایی برای تبیین روابط میان اهداف استراتژیک ضروری است. از این رو مقاله حاضر درصدد ارائه یک روش ترکیبی به منظور شناسایی روابط علت- معلولی میان اهداف استراتژیک برای ترسیم نقشه استراتژیک می باشد، به طوری که با حداقل تعداد روابط، حداکثر اثرگذاری میان اهداف استراتژیک در نقشه تبیین شود. در همین راستا با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی اهمیت روابط ممکن میان اهداف تعیین و سپس با استفاده از برنامه ریزی آرمانی، نقشه استراتژی با توجه به اهداف حداقل سازی تعداد این روابط و حداکثرسازی مجموع اهمیت روابط منتخب، ترسیم شد. نتایج حاصل از تحلیل سلسله مراتبی نشان می دهد اهداف "حمایت از توسعه پژوهش های تقاضا محور" ، "تقویت همکاری بین دستگاهی" و "حمایت از توسعه علوم و فناوری استراتژیک" به ترتیب مهم ترین اهداف سطوح مشتری، فرایندها و رشد و یادگیری بوده اند. در ادامه به کمک برنامه ریزی آرمانی با تمرکز بر حداکثر تحقق اهداف استراتژیک با توجه به وزن آنها، حداقل تعداد روابط (14 رابطه از 26 رابطه) برای ترسیم نقشه استراتژیک تعیین شد. رویکرد نظام مند ارائه شده در این پژوهش می تواند مبنای تدوین نقشه استراتژیک در سازمان ها قرار گیرد.
رویکرد تصمیم گیری چند معیاره فازی ترکیبی برای مدیریت اقلام موجودی (موردمطالعه: شرکت مپنا)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مدیریت موجودی یکی از مهم ترین قسمت های فرآیند برنامه ریزی تولید برای کسب وکارها می باشد که دربرگیرنده تصمیماتی در مورد تعیین زمان و تعداد دفعات خرید یا ساخت بوده که می توان با استفاده از رتبه بندی اقلام موجودی انجام داد. هدف پژوهش حاضر ارائه یک مدل تصمیم گیری چند معیاره فازی ترکیبی به منظور مدیریت اقلام موجودی با استفاده از روش های دیمتل فازی و ویکور فازی می باشد. در این پژوهش از روش دیمتل فازی برای تعیین اوزان معیارهای تصمیم گیری و هم چنین از روش ویکور فازی برای ارزیابی و رتبه بندی اقلام موجودی بهره گیری شده است. به کارگیری هم زمان این روش ها نوآوری این پژوهش در میان ادبیات مرتبط با این حوزه می باشد. برای نشان دادن کارایی مدل پیشنهادی از یک مطالعه موردی در شرکت مهندسی و ساخت برق و کنترل مپنا (مکو) استفاده گردید. نتایج نشان دهنده اثربخشی چارچوب پیشنهادی برای مدیریت اقلام موجودی بوده است. در انتها نتایج و پیشنهاد هایی در راستای مسئله تحقیق ارائه گردیده است.
طراحی مدل ارزیابی و رتبه بندی شبکه های استانی صدا و سیما با رویکرد تصمیم گیری چند معیاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مقاله حاضر، ارائه و اجرای مدلی برای ارزیابی عملکرد شبکه های استانی رسانه ملی و رتبه بندی آنها بر اساس معیارهای استاندارد حوزه برنامه ریزی و نظارت سازمان صداوسیما بوده است. این مطالعه از لحاظ هدف، کاربردی و از حیث منطق، استقرایی بوده و از روش کمی استفاده کرده است. شناسایی معیارها از طریق مرور ادبیات ارزیابی عملکرد سازمان های رسانه ای و بررسی اسناد و مدارک حوزه ارزیابی و نظارت سازمان صداوسیما صورت گرفته و سپس با طبقه بندی این معیارها، مدل مفهومی تحقیق تشکیل شده است؛ برای اجرای مدل، اطلاعات 31 شبکه استانی در سال 1395 جمع آوری و با استفاده از روش های تصمیم گیری چند معیاره تحلیل شده و رتبه بندی نهایی مشخص شده است. نتایج حاکی از آن است که شبکه های استانی خراسان رضوی، مهاباد و ایلام بهترین عملکرد را بر اساس مجموع معیارهای ارزیابی داشته اند. از آنجا که به لحاظ عملکرد نیز نقاط قوت و ضعف عملکردی شبکه های استانی در اجرای مدل استخراج می شود نتایج پژوهش می تواند مبنای برنامه ریزی و اولویت بندی اهداف به منظور بهبود عملکرد شبکه های استانی قرار گیرد.
رتبه بندی سیستم نرم افزار انباره داده در سامانه های مناقصه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به استفاده از فناوری اطلاعات و افزایش نرم افزارهای ارائه شده توسط ارائه دهندگان سیستم های نرم افزاری، انتخاب نرم افزار مناسب از میان نرم افزارهای ارائه شده از اهمیت بالایی برخوردار است. بنابراین سازمان ها نیازمند سازوکاری هستند که قادر باشند تمامی جنبه های نرم افزارهای ارائه شده در مناقصات را برای انتخاب نرم افزاری مناسب که مطابق با نیازهای سازمان می باشد مورد بررسی و مقایسه قرار دهند. میتوان گفت انتخاب سیستم نرم افزاری مناسب یک مسئله تصمیم گیری چند معیاره است. در این مقاله، با استفاده از ادبیات تحقیق و نظر خبرگان، شاخصهای انتخاب سیستم نرم افزار مناسب مشخص شده سپس مدلی اجرایی به منظور انتخاب نرم افزار مناسب از میان نرم افزارهای ارائه شده در مناقصات سازمان ها، ارائه گردیده است. در طراحی این مدل از فرایند تحلیل سلسله مراتبی بهره گیری شده است. همچنین برای نمایش نحوه پیاده سازی مدل، موردکاوی در زمینه انتخاب نرم افزار انباره داده ها انجام پذیرفته است.
شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر جذب و نگهداشت استعدادهای علمی در دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر جذب و نگهداشت اعضای هیئت علمی در دانشگاه هاست. بدین منظور عوامل مؤثر بر جذب و نگهداشت اعضای هیئت علمی با مبنا قراردادن پژوهش ورهاگن، بومی سازی و تعیین شدند. در این پژوهش از روش بهترین بدترین برای رتبه بندی این عوامل استفاده شده است. پرسشنامه طراحی شده براساس مدل بهترین بدترین، به اساتید دانشگاه که در حوزه منابع انسانی، سال ها تدریس و تحقیق نموده اند، داده شد تا به صورت جداگانه در ارتباط با "جذب" و سپس "نگهداشت" استعدادهای علمی، نظرات کارشناسی خود را ارائه کنند. جامعه موردمطالعه تحقیق شامل کلیه متقاضیان جذب هیئت علمی و اعضای کنونی هیئت علمی دانشگاه هاست و نمونه اطلاع دهنده به منظور بومی سازی مدل مفهومی تحقیق و پاسخ دهی به پرسشنامه های اولویت بندی شامل پنج تن از خبرگان باسابقه و تجربه هستند. درنتیجه می توان ادعا نمود که نمونه گیری در تحقیق حاضر به صورت قضاوتی و هدف مند انجام شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد به منظور موفقیت در جذب استعدادهای علمی، توجه به عوامل برند و شهرت دانشگاه و ارزش و فرهنگ دانشگاه حائز اهمیت است. همچنین به منظور موفقیت در نگهداشت استعدادهای علمی موجود، توجه به عوامل ارزش و فرهنگ و جو تدریس و آموزش حائز اهمیت است. توجه دانشگاه ها به عوامل مهم شناسایی شده در این پژوهش می تواند به جذب بهتر استعدادهای علمی کمک شایانی کند.
شناسایی و رتبه بندی بنگاه های اقتصادی حمل و نقلی بر اساس شاخص های ارزیابی عملکرد با استفاده از روش مولتی مورا (مطالعه موردی: پنج شرکت حمل و نقلی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
امروزه صنعت حمل و نقل در کشور پیشرفت روز افزون داشته و در عین حال هزینه های عملیاتی زیادی را به خود اختصاص داده است. شناسایی و ارزیابی عملکرد بنگاههای اقتصادی و در نهایت بازخور و تحلیل شاخص های ارزیابی یکی از موضوعات اساسی در صنعت حمل و نقل می باشد. در این تحقیق با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری چند معیاره و روش خبرگی (دلفی) به شناسایی شاخص های تاثیر گذار در عملکرد یک بنگاه اقتصادی حمل و نقلی پرداخته و سپس با استفاده از روش تصمیم گیری مولتی مورا که یکی از روش های نوین در تصمیم گیری چند معیاره می باشد و با در نظر گرفتن معیارهای تعیین شده، اولویت بندی و رتبه بندی بین شاخص های عملکردی پیشنهادی صورت می پذیرد. مقاله حاضر علاوه بر شناسایی شاخص های تاثیرگذار در ارزیابی عملکرد بنگاه های اقتصادی حمل و نقلی به مطالعه موردی در خصوص پنج شرکت حمل و نقلی و رتبه بندی آن، به تشریح گام های روش مولتی مورا و نیز پرداخته شده است.
ارزیابی مؤلفه های مدیریت جهادی بر عملکرد سازمانی با رویکرد کارت امتیازی متوازن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ب ا رویکرد کارت امتیازی متوازن روح الله تولایی *، سجاد شکوهیار ** [1] مدیریت می تواند در اشکال گوناگونی خود را نشان دهد؛ اما زمانی می تواند دستاوردهای بزرگ مورد انتظار را تحقق بخشد که این مدیریت با مؤلفه های جهادی همراه باشد. در صورتی که مدیریت خردمند با رویکرد جهادی به هدایت سازمان بپردازد می تواند علاوه بر اهداف مالی به اهداف غیرمالی و متعالی سازمانی نیز نائل گردد. از سوی دیگر رویکرد مدیریت جهادی به عنوان یک رویکرد مدیریتی نیازمند شناخت بهتر توسط سازمان های ایرانی می باشد. تحلیل و ارزیابی هر رویکرد مدیریتی لازمه شناخت و تبیین بهتر آن رویکرد می باشد. لذا هدف این تحقیق، شناسایی و ارزیابی مؤلفه های کلیدی مدیریت جهادی بر عملکرد سازمانی با استفاده از کارت امتیازی متوازن (BSC) می باشد. در این تکنیک علاوه بر شاخص مالی سه شاخص مشتری، فرایندهای کلیدی و رشد و یادگیری جهت ارزیابی عملکرد سازمان مورد بررسی قرار می گیرد. هنگامی که هم شاخص های مالی و هم شاخص های غیرمالی مورد بررسی قرار گیرد، سازمان ترغیب می شود تا هم اهداف مالی و هم غیرمالی را دنبال نموده و میان منافع بلندمدت و کوتاه مدت سازمانی تعادل برقرار شود. در این تحقیق با استفاده از تحقیقات پیشین و تکنیک دلفی شاخص های کلیدی عملکرد در مدیریت جهادی توسط خبرگان و مدیران شهرداری تهران و همچنین اساتید حوزه و دانشگاه شناسایی شده و سپس با به کار بستن روش ارزیابی کارت امتیازی متوازن، شاخص های موثر در هر یک از مناظر چهارگانه طبقه بندی شده است. در ادامه از روش AHP برای مشخص نمودن اهمیت هر یک از ابعاد چهارگانه کارت امتیازی متوازن و همین طور ارزیابی مؤلفه های عملکردی شناسایی شده مدیریت جهادی استفاده شده است. در نهایت مشخص شده که در هر بعد، کدام مؤلفه ها بیشترین اهمیت را دارا می باشند و از میان ابعاد چهارگانه کارت امتیازی متوازن کدام ابعاد بیشترین اهمیت و بیشترین میزان تأثیرپذیری را از مؤلفه های مدیریت جهادی نسبت به سایر ابعاد دارد. تاریخ دریافت مقاله: شهریور 1393، تاریخ پذیرش مقاله: مهر 1393. * استادیار، دانشگاه شهید بهشتی. ** استادیار، دانشگاه شهید بهشتی . E-mail: s_shokouhyar@sbu.ac.ir
طبقه بندی پروژه ها در مدیریت سبد پروژه با استفاده از روش تصمیم گیری چند معیارهMHDIS (مورد مطالعه: شرکت سرمایه گذاری غدیر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سازمان های سرمایه گذار، مدیران پروژه های کاندیدای ورود به سبد سرمایه گذاری را یکسان و بر اساس برآورها های شخصی ارزیابی می کنند و مبنای استانداردی برای شناسایی پروژه هایی که سهم بیشتری از سرمایه گذاری و سود را به خود اختصاص می دهند، ندارند اما با افزایش تعداد، تنوع و پیچیدگی پروژه ها، خطا در این گونه برآوردها افزایش می یابد. مساله اصلی تحقیق حاضر طبقه بندی پروژه های کاندیدای ورود به سبد سرمایه گذاری شرکت غدیر، توسط معیار های مشخص از جمله زمان اجرای پروژه، بودجه مورد نیاز، مقیاس در صنعت، نوع محصولات و... به سه گروه از پیش تعیین شده بسیار مهم، متوسط و کم اهمیت می باشد. مدیران می توانند با شناسایی پروژه های با اهمیت تر، مطالعات دقیق تری به منظور کاهش ریسک و افزایش بهره وری سبد پروژه ها انجام دهند. بدین منظور از مدل سازی ریاضی از نوع طبقه بندی با استفاده از تکنیک MHDIS استفاده کردیم. سپس جهت بررسی کارائی، خطای مدل را با نتایج به دست آمده از مدل مشابه با نامUTADIS مقایسه کردیم. با توجه به میزان پایین خطای این مدل می توان نتیجه گرفت امکان استفاده از روش مذکور به عنوان یک ابزار مدیریتی درسازمان های سرمایه گذار موجود است.
مکان یابی مناطق دارای پتانسیل زمین گرمایی به کمک روش های تصمیم گیری چندمعیاره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سپهر دوره ۲۸ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۰۹
93 - 105
حوزههای تخصصی:
تعیین مناطق دارای پتانسیل انرژی زمین گرمایی جهت اکتشاف و بهرهبرداری انرژی های پاک و سازگار با محیط زیست، دارای اهمیت ویژه است. هدف از این مطالعه کاوش مناطق دارای پتانسیل زمین گرمایی با توجه به ویژگی های زمین شناسی مناطق شمال غربی کشور، با استفاده از سیستم های اطلاعات مکانی و روش های تصمیم گیری چندمعیاره می باشد. در این مطالعه از بسته تحلیل چند معیاره مکانی نرم افزار و همچنین روش تصمیم گیری مبتنی بر وزن های ترتیبی در نرم افزار استفاده شده است. پنج استان شمال غربی ایران شامل آذربایجان غربی و شرقی، اردبیل، کردستان و زنجان، که دارای تعداد زیاد چشمه ی آب گرم بوده و از لحاظ زمین گرمایی از اهمیت بالایی برخوردارند به عنوان منطقه ی مورد مطالعه انتخاب گردید. از میان چشمه های آب گرم منطقه، تعداد 9 چشمه در مرحله پتانسیل سنجی و 30 چشمه نیز به منظور ارزیابی نتایج حاصل از سناریوهای مختلف تصمیم گیری، به کار گرفته شدند. به منظور اعتبار سنجی نتایج مدل سازی های صورت گرفته، 8 سناریوی مختلف تصمیم گیری حاصل از ترکیب معیارهای مورد ارزیابی، مشخص گردید و نقشه تناسب زمین گرمایی حاصل از مدل سازی سناریوها با موقعیت چشمه های آب گرم موجود مقایسه و مورد ارزیابی قرار گرفت. در این راستا با توجه به محل چشمه های آب گرم موجود که نشان از وجود پتانسیل زمین گرمایی هستند، تعداد این چشمه ها در هر کلاس تناسب برای سناریوهای مختلف مشخص شد. نتایج حاصل از سناریوهای مختلف و همپوشانی با چشمه های آب گرم در منطقه که نشانگر وجود منابع زمین گرمایی هستند، نشان دهنده سازگاری نتایج مطالعه با واقعیت زمینی است. در اغلب سناریوها، چشمه های آب گرم در کلاس های متناسب یا خیلی متناسب قرار گرفته اند. این بدان معناست که نتایج حاصل از این مطالعه قابل قبول بوده و می تواند در برنامه ریزی های مربوطه مورد استفاده قرار گیرد.
معرفی مدلی برای ارزشیابی فرصت های کارآفرینی با رویکرد فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزشیابی فرصت های کارآفرینی از مصادیق مهم تصمیم گیری در شرایط عدم اطمینان است. این ارزشیابی ها اغلب در محیطی پیچیده، پویا و تحت عدم اطمینان حقیقی صورت می گیرند. در عدم اطمینان حقیقی بر خلاف ریسک و ابهام، نه تنها نتایج ممکن و احتمال وقوع هر یک از نتایج از پیش شناخته شده نیست بلکه برآورد احتمالات و کسب شناخت براحتی امکان پذیر نمی باشد. در این شرایط ارزشیابی کارآفرینان از فرصت ها بر اساس اطلاعات حداقلی و نادقیق بوده و با متغیر های کلامی بیان می شود که مرز روشنی ندارند و فازی هستند. از این رو، هدف از این پژوهش ارائه مدلی برای ارزشیابی فرصت های کارآفرینی در شرایط عدم اطمینان با رویکرد فازی است. برای این منظور، محققان ارزشیابی فرصت را در قالب یک مسأله تصمیم گیری چند معیاره-چند خبره طرح نموده و با استفاده از روش غربال گری فازی به بررسی آن پرداخته اند. پژوهش متشکل از دو بخش است: بخش اول از طریق مرور سیستماتیک ادبیات به توصیف راهکارهای رایج کارآفرینان برای ارزشیابی فرصت در شرایط عدم اطمینان می پردازد و بخش دوم، به ارائه راهکار و مدلی برای ارزشیابی فرصت ها در شرایط مذکور متمرکز شده است. جهت آزمون مدل پیشنهادی، دوازده فرصت کارآفرینی در یک شرکت متوسط توسط پانزده خبره مورد ارزشیابی قرار گرفت که در نتیجه آن دو فرصت ( O 6 , O 11 ) در میان سایر فرصت ها از ارزشیابی بالاتری برخوردار شده و کاندیدای مناسبی برای پیگیری می باشند.
انتخاب پرتفولیوی سهام با روش ELECTRE-TRI: بررسی توان مندی ها، مقایسه رویکردها و تحلیل حساسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد مدیریت مالی سال هفتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۵
1 - 20
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر مسائل طبقه بندی چند معیاره به عنوان بخشی از حوزه تصمیم گیری چند معیاره، علاقه پژوهشگران را به همراه داشته است. این مسائل دربرگیرنده توسعه مدل های تصمیم، برای تخصیص گزینه ها به طبقات از پیش تعیین شده هستند. هدف پژوهش حاضر بررسی توانمندی روش طبقه بندی چند معیاره ELECTRE-TRI در یکی از جذاب ترین مسائل تصمیم، یعنی مسئله انتخاب پرتفولیوی سهام است. در این پژوهش چهار رویکرد مختلف روش ELECTRE-TRI با هم مقایسه شده است. این رویکردها شامل تخصیص خوش بینانه با حد آستانه وتو، تخصیص بدبینانه با حد آستانه وتو، تخصیص خوش بینانه بدون حد آستانه وتو و تخصیص بدبینانه بدون حد آستانه وتو است. بدین منظور برای انتخاب سهام از هشت شاخص بازده، بتا، حاشیه سود خالص، ROA، ROE، EPS، P/E و نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری استفاده شده است و وزن شاخص ها یا استفاده از روش BWM به دست آمده است. این پژوهش در شرکت سرمایه گذاری ملی ایران به عنوان موردمطالعه انجام شده است. نتایج پژوهش نشان داد، در بین رویکردهای مختلف روش ELECTRE-TRI، رویکرد تخصیص بدبینانه، بدون در نظر گرفتن حد آستانه وتو، نتیجه بهتری را ارائه می کند. همچنین نتیجه این مطالعه نشان از اهمیت بالای شاخص P/E در انتخاب پرتفولیو دارد.
انتخاب منطقه نمونه گردشگری در استان خراسان جنوبی با استفاده از تکنیک ANP(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۶
139 - 158
حوزههای تخصصی:
گردشگری یکی از پویاترین فعالیت های اقتصادی عصر حاضر است که در توسعه پایدار محلی نقش مهمی دارد و اولویت توسعه آن نیازمند شناخت عوامل تأثیرگذار و محدودکننده طبیعی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در هر منطقه است. در عین حال، مناطق نمونه گردشگری به سبب دارا بودن مجموعه ای از جاذبه های طبیعی و تاریخی از اهمیت خاصی در نزد گردشگران برخوردار هستند. بر این اساس هدف از انجام این پژوهش انتخاب و اولویت بندی مناطق نمونه گردشگری بین سه منطقه"بنددره بیرجند، باغستان آبگرم فردوس و منطقه نمونه قائن" در استان خراسان جنوبی با استفاده از روش ANP است. به همین منظور برای به دست آوردن نتایج مناسب در زمینه اولویت بندی مناطق نمونه گردشگری در استان خراسان جنوبی از ساختار سطح بالای ANP شامل زیر شبکه های (BOCR) سود، فرصت، هزینه و خطر استفاده شد. نتایج به دست آمده از تحلیل ANP نشان داد که مناطق باغستان- آبگرم فردوس، بند دره بیرجند و منطقه نمونه قائن به ترتیب با وزن های 59/0، 28/0 و 12/0 در اولویت اول تا سوم قرار دارند. از بین زیر شبکه ها، زیر شبکه سود با وزنی معادل 33/0 از اهمیت بیشتری نسبت به سایر زیر شبکه ها برخوردار است. همچنین معیار استراتژیک پتانسیل های گردشگری با وزنی معادل 51/0 از اولویت بالاتری نسبت به سایر معیارها برخوردار است.
ارائه رویکرد تصمیم گیری چند معیاره بهترین-بدترین جهت بخش بندی تامین کنندگان، مطالعه موردی: شرکت های لبنی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
امروزه، باتوجه به فراگیر شدن دنیای کسب و کار، شرکت ها فعالیت های خود را به خارج از مرزهای جغرافیایی کشورها و قاره ها گسترش داده و وارد بازارهای جهانی شده اند. بدین سبب، از یک سو مزیت رقابتی سازمان ها افزایش پیدا کرده و از سوی دیگر باعث گستره تر شدن زنجیره تأمین و افزایش ارتباطات با بخش های گوناگون شده است. با افزایش این ارتباطات و گسترش زنجیره های تأمین، شرکت ها در معرض ریسک ها و اختلالات بیشتری قرار گرفته و آسیب پذیرتر شدند. طی سالیان گذشته، روش های زیادی برای ارزیابی و انتخاب تأمین کنندگان ارائه شده است، اما نکته ای که معمولا از آن غفلت شده است، بخش بندی تامین کنندگان در این فرآیند است. هدف این تحقیق، ارائه رویکردی برای بخش بندی تامین کنندگان است. شاخص های مد نظر این تحقیق در دو بعد توانمندی و تمایل مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش با استفاده از تکنیک بهترین- بدترین تامین کنندگان یکی از شرکت-های لبنیاتی مهم استان مازندران مورد بررسی قرار گرفته و این تامین کنندگان بر اساس شاخص های انتخابی بخش بندی می شوند که با توجه به نتایج حاصل شده، بیشتر تامین کنندگان در نواحی اول و چهارم قرار گرفتند که تحلیل های صورت گرفته می تواند به بهبود سازمان های مورد مطالعه کمک شایانی کند.
سنجش و ارزیابی تأثیرات ایجاد ابرپروژه شهری الماس شرق مشهد از دیدگاه نواحی سکونتی پیرامون با مدل Electre(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه اخیر در شهرها و کشورهای سطح جهان، شاهد سیاستهای سرمایه گذاری بزرگ مقیاس در فضای شهری هستیم. این سیاست ها ابتدا با نوسازی های دهه 1970 میلادی شکل گرفت که هدف آن نوسازی شهرها در سطح وسیع با تخریب مناطق فرسوده و آسیب دیده پس از جنگ جهانی، ایجاد فضاهای شهری خاطره انگیز و بزرگ و ساخت شهرهای صنعتی بود. چندی بعد این اقدامات توسط شهرسازان مورد نکوهش قرار گرفت و اجرای این فعالیتها تا حدی متوقف شد. در قرن 20 موج جدیدی از سیاست های ایجاد ابرپروژه های شهری با هدف جهانی شدن شهرها و جذب سرمایه های جهانی آغاز شده است. در سال های اخیر این جریان سرمایه گذاری در ایران نیز آغاز شده است .مجموعه مگامال تهران، موج های آبی مشهد، مجموعه میدان شهدای مشهد به عنوان دومین پلازای دو طبقه جهان از جمله این نوع پروژه ها می باشند. به طور قطع این نوع اقدامات تأثیرات بسزایی در بازارهای جهانی، اقتصاد کشورها، سرمایه های مالی و ... دارد. ابر پروژه های شهری تأثیرات متعددی بر سطوح متفاوت شهری از جمله تغییرات ارزش افزوده زمین و نوسانات قیمت زمین و مسکن، جذب جمعیت و یا جابجایی جمعیت و ... دارند . تاکنون تحقیقات متعددی پیرامون تأثیرات ابرپروژه ها انجام شده است اما اهمیت تأثیرات که امری مهم در برنامه ریزی و اجرای ابرپروژه ها از جهت افزایش تأثیرات مثبت و کاهش تأثیرات منفی را داشته جایگاهی در تحقیقات نداشته است. از این رو هدف تحقیق حاضر تعیین اهمیت تأثیرات ابرپروژه الماس شرق مشهد از نظر مردم که بطور ذهنی و عینی و ملموس با تأثیرات ابرپروژه مواجه شده اند می باشد. جهت جمع آوری اطلاعات سه محله اسماعیل آباد، شهرک توس و کاریزک در پیرامون ابرپروژه الماس شرق با حجم نمونه 276 نفر انتخاب شد . برای تعیین اهمیت تأثیرات از روش تصمیم گیری چند معیاره الکتره استفاده شد. نتایج نشان داد که روند ساخت و ساز پس از اجرای ابرپروژه در مرتبه اول اهمیت به نظر مردم قرار دارد و پس از آن، عامل دسترسی به خدمات جایگاه ویژه ای دارد. امنیت، عدالت اجتماعی، اقتصاد مکان و شرایط محیط زیست در مرتبه سوم و مشارکت اجتماعی، حس تعلق، شبکه حمل و نقلی و اقصاد خانوار در آخرین درجه اهمیت از نظر مردم قرار گرفتند.
تعیین مکان مناسب برای پایانه مسافربری شهر بندرعباس با استفاده از روش های ANP و مقایسه زوجی در محیط GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم در برنامه ریزی شهری، تعیین مکان مناسب برای استقرار کاربری های شهری است. انتخاب مکان مناسب برای یک فعالیت در سطح شهر، یکی از تصمیم های پایدار برای انجام یک طرح گسترده است که نیازمند پژوهش در مکان از دیدگاه های مختلف می باشد. بنابراین در این پژوهش سعی شده تا با تلفیق سیستم های اطلاعات جغرافیایی و سیستم های تصمیم گیری چند معیاره (MCDM)، مکان های مناسب جهت احداث پایانه های مسافربری در شهر بندر عباس شناسایی شوند. برای این کار ابتدا معیارهای مؤثر در مکان یابی پایانه مسافربری محدوده مورد مطالعه شناسایی شد؛ سه معیار اصلی شامل معیارهای شهری و محیطی با نُه زیر معیار، معیارهای مربوط به مسافر با سه زیر معیار و معیارهای مربوط به وسایل نقلیه با دو زیر معیار که این معیارها در محیط GIS آماده سازی و با استفاده از روش ANP و مقایسه زوجی به ترتیب وزن هر معیار و وزن کلاس های هر لایه محاسبه و در گام بعدی پس از حذف نواحی دارای محدودیت، کل محدوده مورد مطالعه برای هر یک از معیارهای انتخاب شده، پهنه بندی شد. با توجه به جدول نهایی مربوط به ANP؛ معیارهای شهری و محیطی با وزن 625/0 در رتبه اول، معیارهای مربوط به مسافر با وزن 283/0 در مرتبه دوم و معیارهای مربوط به وسایل نقلیه با وزن 136/0 در مرتبه سوم وزنی قرار گرفتند. در نهایت با تلفیق نقشه های پهنه بندی شده بر اساس وزن اکتسابی از روش ANP، نقشه نهایی در سه کلاس اولویت بندی گردید، که 677 هکتار از منطقه دارای اولویت اول و 873 هکتار اولویت دوم و 27689 هکتار اولویت سوم را دارا می باشد
شناسایی مناسب ترین راهبردهای بیابان زایی به روش بردار ویژه و مدل ویگور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۵
41-60
حوزههای تخصصی:
بیابان زایی عبارتست از تخریب اراضی در نواحی خشک، نیمه خشک و خشک نیمه مرطوب که در نتیجه عوامل گوناگون از جمله تنوع اقلیمی و فعالیت های انسانی حادث می شود. توسعه بیابان محدودیت های بسیاری از لحاظ کشاورزی، تأمین مواد غذایی، پرورش دام، توسعه صنعت و ارائه هزینه های خدماتی ایجاد می نماید. این پدیده فرایندی است که به تدریج توسعه و تشدید یافته و هزینه های اصلاح آن بشکل تصاعدی افزایش می یابد، لذا با توجه به محدودیت منابع و حساسیت مناطق بیابانی ارائه راهبردهای بهینه مقابله با بیابانی شدن به صورت بومی از ضروریات امر و شرط لازم دستیابی به موفقیت در کنترل و کاهش اثرات این پدیده است. بنابراین این پژوهش با هدف ارائه راهبردهای بهینه به صورت نظامند و در قالب یک مدل تصمیم گیری گروهی انجام گرفت. به این منظور در ابتدا در چارچوب روش تصمیم گیری چند شاخصه و با استفاده از تکنیک بردار ویژه، ارجحیت شاخص ها بدست آمد. و سپس اولویت راهبردها با استفاده از مدل ویگور مورد ارزیابی قرار گرفت. با ارزیابی شروط انتخاب راهبردهای بهینه در چارچوب مدل مذکور ملاحظه شد که، راهبردهای جلوگیری از تبدیل و تغییر نامناسب کاربری اراضی (A18) با شاخص ویگور معادل صفر( )، توسعه و احیاء پوشش گیاهی (A23) با شاخص ویگور و تعدیل در برداشت از منابع آب زیرزمینی (A31) با شاخص ویگور به ترتیب به عنوان مهمترین راهبردهای بیابانزدائی در منطقه می باشند. بنابراین پیشنهاد شد که در طرح های کنترل و کاهش اثرات بیابانزایی و احیاء اراضی تخریب یافته، نتایج و رتبه بندی به دست آمده مورد توجه قرار گیرد. بیابان زایی عبارتست از تخریب اراضی در نواحی خشک، نیمه خشک و خشک نیمه مرطوب که در نتیجه عوامل گوناگون از جمله تنوع اقلیمی و فعالیت های انسانی حادث می شود. توسعه بیابانمحدودیت هایبسیاریازلحاظکشاورزی،تأمینموادغذایی،پرورشدام،توسعهصنعتوارائههزینه هایخدماتی ایجادمی نماید.اینپدیدهفرایندیاستکهبه تدریجتوسعهوتشدیدیافتهوهزینه هایاصلاحآنبشکلتصاعدیافزایش می یابد، لذا با توجه به محدودیت منابع و حساسیت مناطق بیابانی ارائه راهبردهای بهینه مقابله با بیابانی شدن به صورت بومی از ضروریات امر و شرط لازم دستیابی به موفقیت در کنترل و کاهش اثرات این پدیده است. بنابراین این پژوهش با هدف ارائه راهبردهای بهینه به صورت نظامند و در قالب یک مدل تصمیم گیری گروهی انجام گرفت. به این منظور در ابتدا در چارچوب روش تصمیم گیری چند شاخصه و با استفاده از تکنیک بردار ویژه، ارجحیت شاخص ها بدست آمد. و سپس اولویت راهبردها با استفاده از مدل ویگور مورد ارزیابی قرار گرفت. با ارزیابی شروط انتخاب راهبردهای بهینه در چارچوب مدل مذکور ملاحظه شد که، راهبردهای جلوگیری از تبدیل و تغییر نامناسب کاربری اراضی (A18) با شاخص ویگور معادل صفر()، توسعه و احیاء پوشش گیاهی (A23) با شاخص ویگور و تعدیل در برداشت از منابع آب زیرزمینی (A31) با شاخص ویگور به ترتیب به عنوان مهمترین راهبردهای بیابانزدائی در منطقه می باشند. بنابراین پیشنهاد شد که در طرح های کنترل و کاهش اثرات بیابانزایی و احیاء اراضی تخریب یافته، نتایج و رتبه بندی به دست آمده مورد توجه قرار گیرد.
ارائه الگوئی جهت ارزیابی قابلیت پیاده مداری در مسیرهای پیاده رو با استفاده از رویکرد MCDM در شهرداری منطقه 11 تهران
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۱ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳
44 - 60
حوزههای تخصصی:
پیاده روی یکی از پایدارترین روش های حمل ونقل بوده و می تواند از جنبه های مختلف کالبدی، اجتماعی، زیست محیطی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی سبب توسعه پایدار شهرها گردد. هدف اصلی از انجام این پژوهش ارائه الگوئی جهت ارزیابی قابلیت پیاده مداری در مسیرهای پیاده رو با استفاده از رویکرد mcdm در شهرداری منطقه 11 تهران می باشد. بنابراین عوامل موثر بر ارزیابی قابلیت پیاده مداری در مسیرهای پیاده رو شناسائی شده و روابط درونی و اولویت بندی این شاخص صورت گرفته است. جامعه آماری تحقیق شامل 15 نفر از خبرگان شهرداری منطقه 11 تهران می باشد و پرسشنامه میان این تعداد توزیع گردید. پژوهش حاضر از نظر هدف در حیطه تحقیقات کاربردی و بر اساس ماهیت و روش، یک پژوهش توصیفی- پیمایشی است. نتایج این تحقیق نشان داد مهمترین عوامل ارزیابی قابلیت پیاده مداری در مسیر های پیاده رو عبارتند از: حمل و نقل و ترافیک، اجتماعی- اقتصادی، کالبدی، جذابیت و سرسبزی، امنیت، ایمنی، مبلمان و دسترسی. در گام اول به اولویت بندی معیارهای اصلی پژوهش پرداخته شد که مشخص گردید معیار امنیت در اولویت اول قرار دارد. معیار دسترسی در اولویت دوم و معیار مبلمان در اولویت سوم قرار دارد. در گام بعدی برای انعکاس ارتباطات متقابل میان معیارها از تکنیک دیماتل استفاده شد. بدین شکل که در ابتدا ماتریس روابط ارتباط مستقیم شاخص ها تشکیل گردید. بر اساس نتایج معیار امنیت از بیشترین تاثیرگذاری برخورداری است. معیار حمل و نقل و ترافیک از میزان تاثیرپذیری بسیار زیادی برخوردار است. براساس محاسبات صورت گرفته و سوپرماتریس حد، مشخص گردید احیای هویت های تاریخی در اولویت نخست قرار دارد. عدم وقوع جرم و جنایت در این مسیر در اولویت دوم و کیفیت زیباشناختی معبر سومین شاخص با اهمیت است.
برنامه ریزی راهبردی توسعه گردشگری پزشکی با استفاده از ماتریس سوات – و تکنیک تاپسیس- فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر، توسعه گردشگری پزشکی یکی از منابع کسب درآمد به ویژه برای کشورهای درحال توسعه است. هرگونه توسعه گردشگری بدون دقت نظر و تدوین و انجام اقدامات پیشگیرانه در قالب برنامه ریزی راهبردی و کنترل مستمر، اثرات منفی و جبران ناپذیری در ابعاد مختلفی بر جای خواهد گذاشت. بر این اساس، هدف تحقیق حاضر بررسی وضعیت گردشگری پزشکی شهر شیراز به منظور ارائه استراتژی های مناسب در جهت توسعه مناسب و همه جانبه است. روش انجام تحقیق حاضر ترکیبی از روش های پیمایشی و توصیفی – تحلیلی است. تعداد 80 نفر از گردشگران پزشکی و 20 نفر از کارشناسان حوزه های پزشکی و گردشگری به عنوان نمونه تصادفی انتخاب شدند و عوامل راهبردی از طریق پرسشنامه در اختیار نمونه ها قرار گرفت. داده های جمع آوری شده در چارچوب مدل راهبردی سوات تنظیم و مراحل محاسباتی آن با شیوه تصمیم گیری تاپسیس- فازی انجام شد. تحلیل یافته ها نشان داد که با توجه به تمرکز راهبردهای اول، دوم و سوم حاصل از تلفیق نظرات گروه های نمونه، راهبرد کانونی برای اقدام، راهبرد تهاجمی است.