مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
آفرینش
منبع:
آموزه های قرآنی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۰
3 - 26
حوزه های تخصصی:
زمینه. مسئله نیازمندی پیوسته جهان به خدا، و ضرورت حضور فاعلی و نقش خدا در کار عالم پس از آفرینش، از جمله مسائل اساسی الهیات در شمار است. هدف. این پژوهش تلاش می کند مسئله یادشده را در پرتو آیات قرآن و تحلیل عقلی حکمی بررسی نماید. روش. روش انجام این پژوهش کاربرد تحلیل عقلی، تفسیر و تحلیل گفتمانی توصیفات قرآن از نقش و حضور فاعلی خدا در جهان و نیاز دائمی جهان به خداست. یافته ها. بر اساس توصیف قرآن از رابطه خدا با جهان، همسو با تحلیل عقلی حکیمان مسلمان از امکان ذاتی و فقر وجودی ممکنات، جهان هستی نه یک حدوث تاریخی، بلکه عالمی سراپا نیاز و پیوسته در حال حدوث و متکی بر خدای قیوم است. نتیجه . خدای قرآن هماره در متن جهان حضور فاعلی دارد و عالم هستی و تک تک پدیده های آن، دائم در حال حدوث و تکوّن جدید و پیوسته نیازمند به خدای هستی بخش اند.
جستاری در تفسیر «اربعه ایام» سوره فصلت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هفت آیه از قرآن کریم، آفرینش جهان هستی را در شش دوره بیان کرده است. در آیات 9 تا 12 سوره فصلت، ظاهراً هشت دوره را مشخص کرده است. همین امر سبب شده تا مفسران و اندیشمندان اسلامی در صدد رفع تعارض ظاهری بین آیات مذکور و هفت آیه دیگر برآیند و در راستای این ضرورت، نظرات مختلفی را ارائه دهند. در این میان، آنچه مورد اختلاف آرای تفسیری گردیده، تفسیر عبارت «اربعه ایام» می باشد. یافته ها حاکی از آن است که می توان اقوال اندیشمندان را در شش دیدگاه تقسیم بندی کرد. در این نوشتار کتابخانه ای، اقوال مختلف نقد و بررسی گردیده و در نهایت، نویسندگان دیدگاه جدیدی را معروض می دارند که تفسیری متفاوت از «اربعه ایام» در آیه دهم سوره فصلت است. هرچند تمام نظرات تعارض ظاهری را مرتفع کرده و به شبهات حول و حوش آن به خوبی پاسخ داده اند، ولی به ابعاد دیگر آیه توجهی نکرده اند. اهمیت پرداختن به همه زوایای تفسیری آیات مذکور، نویسندگان را برآن داشت تا از بعد علمی بدان بنگرند.
بررسی انواع هدایت در قران کریم
منبع:
پژوهش و مطالعات علوم اسلامی سال اول بهمن ۱۳۹۸ شماره ۷
113-107
حوزه های تخصصی:
اصلی ترین حقیقتی که به موازات جریان آفرینش تحقق داشته و پدیده های هستی را مرتبط با مبدأ و منتهای عالم، جهت دار و سامان یافته نموده، حقیقت هدایت است. هدایت فروغ و روشنایی درونی پدیده هاست، که در سایه ی آن موجودات، در مسیر صحیح قرار گرفته، برای حرکت به سوی سعادت حقیقی سعی می نماید، این مقاله، پژوهشی توصیفی- تحلیلی است که ضمن بررسی مفهوم هدایت، به بررسی انواع هدایت، در دستگاه خاص قران می پردازد. از مهم ترین نتایج این پژوهش این است که "هدایت"، به معنای راهنمایی از روی لطف و خیر خواهی که منجربه رسیدن به مطلوب و هدف شود، می باشد به استناد قرآن کریم، هدایت خداوند متعال، در چهار نوع هدایت تکوینی عمومی،هدایت تکوینی انسان ها،هدایت پاداشی ،هدایت تشریعی منحصر می شود.
تفسیر ساختارگرایانه وضعیت آغازین افسانه های سحرآمیز ایرانی در الگوی پراپ در مقایسه با شاهنامه و اساطیر بندهشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ریخت شناسی افسانه های سحرآمیز، پراپ دو نوع وضعیت آغازین را تشخیص می دهد که یکی را کمبود می نامد و دیگری را شرارت و هر دو را وضعیت هایی خودبه خودی و اصیل می داند. در این مقاله، فرض بر این است که نخست این الگوها معنا دارند و دوم کمبود همواره در شرارت منشأ دارد و در اندیشه ایرانی وضعیتی مستقل و قائم به ذات نیست. برای کشف معنای این الگوها، افسانه های سحرآمیز به صورت تطبیقی با داستان های اسطوره ای و حماسه ملی ایران، مطالعه شده اند. روش تحلیل، ساختارگرایانه و درزمانی است. نتیجه پژوهش از این قرار است: اسطوره های آفرینش دو الگو دارند که هر دو مبتنی بر تنازع و تزاحم دو نیروی متضاد است که یکی آفریننده است و دیگری ویرانگر. در اولی، نیروی آفریننده به گوهر یا عنصری نیاز دارد که کیهان مادی از آن ساخته می شود یا وجود کیهان مادی به آن بازبسته است. این الگو در افسانه های سحرآمیز به صورت وضعیت کمبود نمایان می شود. در الگوی دوم، نیروی آفریننده، کیهان را در وضعیت ایدئال می آفریند؛ اما این کیهان مورد هجوم نیروهای ویرانگر قرار می گیرد و از صورت ایدئال خارج می شود. این الگو در افسانه های سحرآمیز به صورت وضعیت شرارت نمایان می شود.
باورهای زمینه ساز صفح جمیل براساس تحلیل آیات 85 و 86 سوره حجر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۶
45-56
حوزه های تخصصی:
رفتارهای اخلاقی انسان همواره تحت تأثیر باورها و اعتقادات اوست گرچه فلاسفه اخلاق در میزان این تأثیر نظریه یکسانی ندارند ولی کمترین چیزی که می توان گفت این است که باورها زمینه ساز هستند. بر همین اساس، قرآن کریم در دستورات اخلاقی خود، باورهای مرتبط با آنها را مورد توجه قرار داده و از این طریق زمینه های روانی انجام دستورات را فراهم کرده است. یکی از فرامین اخلاقی قرآن به پیامبر اکرم | و مسلمانان که در آیه 85 سوره حجر آمده است، صفح جمیل نسبت به رفتارهای ناپسند کفار مانند استهزاء و تمسخر است. اعتقاد به حق بودن آفرینش موجب هدفمند دیدن دنیا و زوال پذیری شرّ و فساد می شود باور به تحقق روز قیامت، انسان را متوجه ناپایداری دنیا و مقدمه بودن آن برای روز جزا می کند و انتظار پاداش مؤمنان به ازای افعال نیک آنان و عقوبت کافران را فراهم می کند.
آفرینش اثر معماری در نگاه به خلقت جهان آفرینش از دیدگاه قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ششم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲
5-15
حوزه های تخصصی:
«خلق» فعل خدای تعالی است و خالقیت و خلاقیت هم صفت اوست، ولی از آنجا که خداوند آدمی را بر صورت خود آفریده و در گل او روح دمیده است، به واسطه خلیفه الله بودن باید متصف به اوصاف پروردگار و مظهر اسماء و صفات خداوندی بر روی زمین باشد. این پژوهش به دنبال آن است تا با مقایسه روند آفرینش طبیعت از منظر قرآن کریم نقشه راهی در جهت آفرینش و خلق آثار هنری و بالاخص معماری به دست آورد و در ادامه عملکرد یک معمار را در تعامل با چرخه هستی به بحث گذاشته و کلیتی نمودار گونه از روند آفرینشی وی ترسیم نماید.در این راه از روش تحلیلی- تفسیری بهره گرفته شده است که جمع آوری مطالب نیز به صورت کتابخانه ای و میدانی انجام گرفته است. در پایان این مطالعه نشان می دهد، همان گونه که خداوند با دمیدن روح خلاقه خود در جسم بی جان، آدمی را می آفریند؛ انسان نیز در مقام جانشین وی با دمیدن روح خلاقه خود در کالبد مواد خام و بی جان به آنها زندگی می بخشد و بدینسان هنر از انسان زاییده می شود. از سویی آفرینش همواره به صورت فرآیندی انجام پذیر است و در تمامی مراحل آفرینش همواره عناصر متضاد در کنار یکدیگر وجود داشته و نقش تکاملی برای یکدیگر دارند؛ نوعی تنوع که همگی از یک سرچشمه جاری، و با هم به تکامل می رسند. به عبارت دیگر می توان چنین بیان کرد: در آفرینش؛ خداوند با تشابه پیوستگی را نمایان ساخته و با تنزیه؛ هویت و شخصیت را به هر عنصری عطا نموده است.
بررسی و نقد کتاب فرم و آفرینش در موسیقی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال بیستم اردیبهشت ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۷۸)
87-109
کتاب «فرم و آفرینش در موسیقی ایران» بر اساسیکی از عناوین دروس دانشگاهی در رشته ی موسیقی ایرانی نگاشته و تدوین شده است و دست کم به این دلیل که منابع مکتوب در این زمینه بسیار محدودند، کتاب حاضر منبعی باارزش تلقی می شودونقد آن نیز با هدف ایجاد زمینه های بیش تر مطالعه در این حوزه انجام شده است. تأمین کننده ی بخش عمده ای از پشتوانه های نظری این کتاب، ایده پردازی ها و تجربیات شخصی نویسنده به عنوان یک متخصص با سابقه و خوش نام در این زمینه بوده است. به کارگیریِ نمونه های متعدد و متنوع، مرتبط با عناوین و مطالب وهم چنین محتوای بخش آخر کتاب درخصوص گونه های معمول در موسیقی ایرانیاز نقاط قوت اثراست. اما مواردی هم چون پراکندگی مطالب در برخی عناوین،عدم ارائه ی تعریف و توضیح لازم در مورد برخی اصطلاحات و ابهام در به کارگیری بخشی از واژگان تخصصی از نقاط ضعف این کتاب هستند.
آفرینش جهان در اسلام و هندوئیسم
منبع:
کلام حکمت سال اول بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
79 - 93
حوزه های تخصصی:
بحث افرینش جهان یکی از مباحثی است که از دیرباز مورد توجه ادیان و مذاهب مختلف بوده است و نظرات مختلفی در این زمینه ارائه شده است . در قرآن که کتاب مقدس مسلمانان است، بحث خلقت جهان در ضمن آیات مختلفی بیان شده است . از دید قرآن، خلقت جهان از عدم بوده و مواردی را به عنوان ماده نخستین جهان معرفی کرده است. فلاسفه اسلامی مساله آفرینش را برمبنای اصل علیت تبیین کرده و آن را «ابداع» نامیده و بر این اساس ، جهان را متشکل از چهار نشئه دانسته اند (لاهوت،جبروت،ملکوت و ناسوت) که در سیر طولی،هر مرتبه ای ،علت برای مرتبه پایینتر است.در ایین هندو ، دیدگاه واحدی در این زمینه وجود ندارد و بلکه در منابع مختلف ، نظرات متناقضی دیده میشود.در این دین، مساله آفرینش بصورت خلق از عدم نیست بلکه هستی را خیال برهمن، سایه برهمن یا مایای او میدانند. در حقیقت مایا، تجلی برهمن در جهان هستی است.خلقت به منزله ظل برهمن و مانند رویایی از او صادر شده است که دیدگاهی متفاوت با دیدگاه اسلام است.
مفهوم برتر از هستی و فقدان ارتباط در اندیشه فلوطین
حوزه های تخصصی:
نقش اسطوره ای گناه نخستین در متون ادبی
حوزه های تخصصی:
در متون ادبی گذشته برخی شخصیّت های بزرگ مرتکب گناهی می شوند که سبب تنزل مقام یا مرگ آن ها می شود، امّا همچنان اهمیّت گذشته خود را حفظ می کنند. جمع این ناسازها مبتنی بر اندیشه ای کهن درباره آفرینش است. آفریننده، نخست یک انسان (پیش نمونه) خلق کرده است. این انسان به دست نیروی شر (اهریمن) باید کشته شود تا باقی انسان ها از تجزیه او به وجود آیند. در روزگار ثبت و نگارش این اندیشه، برخی جابه جایی های اساطیری صورت گرفته است؛ مرگ انسان گاه به صورت اخراج از بهشت یا تنزّل مقام تغییر کرده است همچنین ضرورت اتّفاق این حادثه به صورت ارتکاب گناه بیان شده است. این گناه، برای خلق انسان ناخواسته، امّا ضروری است و در تفسیر متون دینی نیز به تفصیل بازتاب یافته است و معصیّتی خوانده شده که مستوجب جزاست. این تلقّی، برخی تناقض ها و اختلاف نظرها را پدید آورده است، و این مقاله در پی آن است که با تکیه بر ژرف ساخت اسطوره آفرینش تناقض ها را به وحدت نزدیک سازد.
عطسه؛ تصویری اساطیری از انتقال روح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای ادبی بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۰۸
119 - 105
حوزه های تخصصی:
یکی از معانی واژه «عطسه» در زبان و ادبیات فارسی «فرزند و نتیجه مشابه با نمونه اصلی» است. پژوهش حاضر در صدد یافتن پاسخی برای این پرسش است که «چه ارتباطی بین عطسه، زایایی و تولیدمثل وجود دارد؟». تصاویری که بر پایه پیوندی مجهول بین عطسه و مفهوم زایایی شکل گرفته اند، در زبان ها و فرهنگ های ملل دیگر نیز یافت می شوند. ریشه یابی این تصاویر در اسطوره های مربوط به آفرینش و زایایی، همچنین معجزات و کراماتی که به نوعی با این مسأله در ارتباط اند، توجه ما را به این نکته جلب می کند که «عطسه» مانند تصاویر دیگری چون «پاشیدن بزاق» و «دمیدن»، یکی از تصاویر رایج انتقال روح در اساطیر دنیای باستان و متون یهودی، مسیحی و اسلامی است که به ادبیات فارسی راه یافته است.
مفهوم شر از دیدگاه ابن میمون و غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۳
319 - 336
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله، بررسی مسأله شر از دیدگاه ابن میمون در دین یهود و امام محمد غزالی در دین اسلام است. ابن میمون شر را صادره از خدا نمی داند؛ چون معتقد است که ضد وجود، فعلیت ندارد و همه شرور عدم هستند که هیچ فعلی به آن ها تعلق نمی گیرد. ابن میمون خداوند را از شر مبرا و همیشه خداوند را خیر محض می داند. او جهان خیر و شری را که انسان در آن قرار می گیرد را ناشی از وجود انسان می داند. غزالی نیز تأکید دارد که خیر و شر از جانب خداست و کسی که شر را از جانب خدا نداند، جاهل است؛ به این معنا که خداوند شر را برای شر نمی آفریند، و غرض خداوند از ایجاد شر، در واقع نیل به یک خیر بزرگ تر است. به نظر غزالی ابهام در باب سازگاری رحمت خدا و وجود شرور ناشی از درک نادرست معنای حقیقی رحمت است. نتیجه اینکه ابن میمون شر را صادره از خدا نمی داند؛ او شر را عدمی می داند؛ و اصل وجود آن را ناشی از عواملی چون جهل و قدرت محدود انسان می داند و شر را به واسطه انسان بودن افراد می داند؛ در حالی که غزّالی شرّ و خیر را با هم آفریده خدا دانسته و اصل وجود شر را عاملی برای رسیدن به خیر بزرگتر و نامعلوم می داند.
رابطه فلسفه و دین در آفرینش از نظر بوئثیوس با تکیه بر رسائل کلامی و تسلّای فلسفه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۸ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
261 - 280
حوزه های تخصصی:
محور اصلی این پژوهش پی بردن به رابطه فلسفه و دین در بحث آفرینش از نظر بوئثیوس است. بدین منظور مؤلفه هایی همچون خلقت موجودات از عدم و علّت دانستن خداوند، الگوی خلقت، غیر موجَب بودن خداوند در آفرینش، ازلیّت زمان و سرمدیّت خداوند، در رسائل کلامی به عنوان نماینده کلام بوئثیوس و در تسلّای فلسفه به عنوان نماینده فلسفه بوئثیوس به روش تحلیلی-توصیفی به صورت جداگانه و مقایسه ای بررسی می شوند. در رسائل کلامی به این مؤلّفه ها با توجه به آموزه آفرینش در کتاب مقدّسو تعالیم مسیحی پرداخته می شود؛ امّا در تسلّای فلسفه این مؤلّفه ها بعد از پرداختن به تعریف خیر، اذعان به وجود خدای خالق و یکی دانستن خیر و خدا بررسی می شوند. با مقایسه مؤلّفه ها، پیش فرض ها، روش و غایت بوئثیوس از آفرینش در رسائل کلامی و در تسلّای فلسفه پی می بریم کهپیش فرض بوئثیوس در تبیین این مقوله در هر دو، بر دو اصل خالق بودن خداوند و ضروری بودن وجود برای خداوند استوار است که او در این مورد متّکی بر قول کتاب مقدّس است. مؤلّفه هایی که او از آموزه آفرینش در تسلّای فلسفه ارائه می دهد، مؤلّفه های آفرینش در رسائل کلامی را نقض نمی کند. او در هر دوی این آثار به روش مکتب نوافلاطونی وفادار است. تنها تفاوت در بحث مزبور این است که بوئثیوس در تسلّای فلسفه بر اثبات خیر اصرار دارد که البته تأکید می کند که خیر و خداوند یکی هستند و این گونه نیست که با اثبات وجود خیر در این رساله، بوئثیوس منشأ و مبدأ موجودات را چیزی غیر از خداوند بداند.
نقش حکمت در وساطت فیض(بررسی مقایسه ای عرفان یهود و عرفان اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
458 - 441
حوزه های تخصصی:
به باور عرفان یهود و عرفان اسلامی، خدای متعال میان خود و مخلوقاتش واسطه ای را قرار داده است که در متون مقدس هر دو دین اسم های مشترکی دارند. یکی از این عناوین «حکمت» است. در این نوشتار بر اساس روش تطبیقی، مفهوم «حکمت» در عرفان یهودی و اسلام تحلیل شده است. مهم ترین نوآوری این پژوهش اثبات این فرضیه است که گرچه در یهود «حِسِد» و عشق اصل حیات بخش است و در عرفان اسلامی نیز حرکت حبّی همان نقش را دارد، اما در هر دو عرفان، پیش از حبّ الهی که باعث تجلی مظاهر شده است، حکمت (حوخمه) نقش آفرین بوده است؛ لذا این شبهه کلامی که اگر خدا همیشه محبّ و در عین ِحال، قادر است، پس باید از ازل مخلوق می داشته، در عرفان قبالا و عرفان اسلامی این گونه پاسخ داده می شود که خدا، مقدم بر حبّ ذاتی، حکیم است و حکمت اوست که حبّش را به جریان می اندازد.
نقش فاعلی شاعردر آفرینش شعر براساس بازخوانی های متفاوت ازنظریه فلسفی -هنری میمسیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تقلید به وسیله ی تصویر، رفتار، نمایش و گفتار در فرهنگ برخی از ملل باستان، بیانگر نوعی باور به وحدت یافتن با پدیده ها و قداست هستی از رهگذر این تقلید بود. افلاطون این واژه را برای طرح نظریه ای ادبی و در جهت مخالفت با هنرهای تقلیدی ، به کار برد. تأثیر نظریه ی میمسیس سبب گشته که در هر دوره ای از تاریخ نقد هنری وادبی اروپا و جهان اسلام ، طرحی از این نظریه جلوه گر باشد و نگاه های متفاوت به آن، نظریات جدیدی به وجود آورد. در این نوشتار تلاش شده در یک بررسی تطبیقی از رهگذر مطالعه ی کتابخانه ای و شیوه ی توصیفی- تحلیلی، نقش فاعلی هنرمند در آفرینش اثرهنری را بر اساس نظریه ی میمسیس از دیدگاه افلاطون، ارسطو و نو افلاطونیان شرح دهیم. در این میان نظرات اندیشمندانی همچون دموکریت، سیدنی، کالریج، بندتوکروچه، والتر بنیامین، تئودور آدورنو، گادامر، و نیز مطرح گشته و به طور تطبیقی بررسی شده اند. این بررسی تطبیقی نشان می دهد که نقش فاعلی شاعربراساس نظریه میمسیس درنظرافلاطون نقشی منفی وبازدارنده از حقیقت است اما فلوطین دربازخوانی خودازاین نظریه نه تنها نقش ادراک حاصل از سلوک را درآفرینش هنری بیان کرده بلکه همچون کروچه ادراک شهودی را بدون قدرت تجسم وبیان، شهودهنری ندانسته است. ارسطو نقش فاعلی شاعر راکشف وساخت زوایای طرح آفرینش شعری دانسته که ازرهگذرمیمسیس با نوع نگاه ، ادراک وترکیب وتصرف درپدیده ها حاصل می شود.نقش فاعلی شاعربراساس بازخوانیهای آدورنووبنیامین ازاین نظریه همانندسازی ویکی شدن با طبیعت ودرنظرگادامر بازشناسی است.
هارون یحیی و مستندات قرآنی بر ضد نظریه تکامل
منبع:
پژوهشنامه تأویلات قرآنی دوره سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴
104 - 128
حوزه های تخصصی:
در مرکز نزاع علم و دین نظریه تکامل انواع قرار دارد. با شروع این قبیل نزاع ها عده ای در برقراری سازش و آشتی بین نظریات علمی و باورهای دینی تلاش نمودند. در جهان اسلام نیز بعد از پی بردن به خطرات فکری نظریه تکامل گروهی در آشتی دادن آن با آیات قرآن کریم تلاش نمودند که نتیجه چنین تلاش هایی تبدیل نظریه تکامل به تکامل گرایی الهی است. با توجه به ارتباط مستقیم این نظریه در مورد آفرینش انسان که از آموزه های مهم قرآنی است مفسران و اندیشمندان قرآنی همواره در مورد نظریه تکامل تلاش های در خور توجه انجام داده اند. در این میان عده ای با نظریه تکامل با تکیه برآیات قرآنی به شدت مخالفت نمودند. در این مقاله نظریه هارون یحیی به عنوان یکی از مخالفان سر سخت نظریه تکامل که در کتاب "دلایل تعارض داروینیسم با قرآن" طرح نموده است مورد بررسی و تحلیل قرار خواهد گرفت. هارون یحیی به شدت به تعارض نظریه تکامل انواع با آیات قرآن اعتقاد دارد. نویسنده تلاش می-کند تا دیدگاه هارون یحیی را با تکیه بر کتاب مذکور و مراجعه به منابع تفسیری مورد دفاع و تبیین قرار دهد. نتیجه پژوهش بیان می کند که متکلمان در دفاع و تبیین از مقام خالقیت خداوند نسبت به انسان با مشاهده نظریه های علمی همانند نظریه تکامل ضروری نیست تا به دنبال هماهنگ سازی اصول عقاید دینی با نظریه علمی مفروض نمایند چرا که با تامل در مبانی نظری آن نظریه چه بسا ناسازگاری های ذاتی در اصل آن نظریه علمی بتوان نشان داد.
مام خاک در اساطیر و باور ملل و جایگاه آن در شواهدی از آثار سنایی غزنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۵
281 - 305
حوزه های تخصصی:
خاک نماد سردی و تجدید حیات است؛ مردگان به زیرخاک می روند تا تجدید حیات کرده و به صورتی نو ظاهر شوند، به تعبیری زمین، مادر هستی و خاک بستری برای باروری و حیات بشر است. سنایی غزنوی به شهادت شمار زیادی از ابیات دیوان و نیز مثنوی حدیقه اش با فرهنگ باستانی ایران به خوبی آشنایی داشته وعناصر و مضامین اساطیری در شعر او نمودهای مختلفی دارد. این جستار با روش توصیفی تحلیلی محتوا، بر آن است تا رد پای اساطیری مام خاک را در شواهدی از آثار سنایی غزنوی بررسی کند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که سنایی به خوبی توانسته است با بهره گیری از سرچشمه غنی اساطیر ایرانی و فرهنگ اسلامی، اسطوره حیات و آفرینش از خاک را در آثارش نشان دهد؛ همچنین وی به ارتباط، تضاد و وحدت عناصر چهارگانه از جمله خاک با عناصر دیگر و مزاج آن ها آگاهی کامل داشته است.
تحلیل روانکاوانه از مرگِ «انسانِ کیهانی» در اساطیر
حوزه های تخصصی:
انسان کیهانی، اولین آفریده نیمه بشری است، با بذل تن و جان، جهان را از نیستی رهایی میبخشد. مرگ بزرگ مرد، که خلاصه و عصاره هستی است، آغاز آفرینشی دوباره است که با تجزیه عناصر وجود او آغاز می گردد. مرگ برای وی تنها تغییر هیأتی است برای ورود دوباره به جهان. گاه این ورود در قالب گیاه، جانور یا یکی از پدیده های طبیعت نظیر رود و کوه و آسمان صورت میگیرد و گاه حیات جاودانه ای است در قالب تمام هستی. در این مقاله به اساطیری که خاستگاه آفرینش جهان و انسان را «جسد انسان کیهانی» می دانند، پرداخته شده است. بررسی روانکاوانه این اساطیر نشان می دهد کهن الگوی بزرگ مرد، قدرت بالقوه مادرزاد و پیش آگاهانه ای است که در زمینه برقراری ارتباط فردی با سایر افراد و با نوع بشر از آن برخورداریم. در داستان آفرینش انسان، این الگوی اولیه بشر، گاه به اعماق تاریکی ها سقوط می کند و تجزیه می شود. سپس تکه ها جمع آوری می شوند تا به خاستگاه اصلی رهنمون گردند. یونگ این فرایند بالندگی را «تَفَرّد» می نامد. تلاشی که طی آن بشر سعی دارد از حالت پیشین (هویت باستانی) خارج شود و از کلیت و انتزاع به جزئیت و عینت دست یابد و در مقابل شخصیت گروهی، به شخصیت فردی برسد. در عین حال، قصد دارد، فارغ از قیود جنسیت یا طبقه اجتماعی، طبق اندیشه ای وحدت وجودی، برای نیل به مقصود نهایی که خدایی شدن یا یکی شدن با طبیعت است، گام بردارد.
مقایسه تطبیقی فرایند شناخت و آفرینش- با تبیین جایگاه «حقیقت» و «ایده»- در هنر و معماری غربی و اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال نهم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۲۳
37 - 46
حوزه های تخصصی:
نوع شناخت و معرفت در هر جهان بینی، میزان «ماندگاری» اندیشه در آن جهان بینی را مشخص می سازد که در بازشناسی هنر و معماری اسلامی، غایت شناخت، «کشف حقیقت» و غایت خلق، «حصول ماندگاری» اثر است. هنرمند مسلمان، با تجلی «معرفت 1 حضوری» در«نفس»، «حقیقت» را به واسطه «هندسه» صورت بخشی می کند. اما هنرمند غربی در گذشته، «حواس» را ابزار کافی برای شناخت دانسته و اعراض ادراک شده در «نفس» را، به جای«حقیقت»، صورت داده است و در معاصر، با جایگزینی واژه «ایده 2 » به جای«حقیقت»، شناخت را نه در «حواس» بلکه در ذهن جستجو می کند. پژوهش حاضر با شناخت «شناخت شناسی» غربی و اسلامی، جایگاه مفاهیم «حقیقت» و«ایده» را در دو فرایند شناخت و خلق آثار نشان می دهد؛ تا علت ماندگاری آثار هنر اسلامی را در بستر زمان های مختلف و ناپایداری سبک های ایجاد شده در معماری معاصر غرب را در نحوه جهان بینی حاصله از شناخت شناسی هر یک تبیین نماید.
مطالعه تطبیقی آراء کریستیان بوبن و سهروردی در هستان شناسی آفرینش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برداشت های اسطوره ای از آفرینش، منعکس کننده ذهنیت انسان از هستی و خلقت است که اغلب، هدف از آن ها رفع ابهام از مرحله پیش از آفرینش و خود آفرینش است. کریستین بوبن در آثار ادبی عرفانی خود گاه با زبانی توصیفی، گاه ادبی و استعاری، به هستان شناسی آفرینش پرداخته است. بینش او به نظام هستی، تشابه قابل توجهی با آراء سهروردی پیرامون «انوار قاهره» و «انوار مدبره» دارد؛ بوبن نیز عواملی ماورایی همچون نور الهی و فرشتگان را در کنار عوامل دیگر، مؤثر در خلقت طبیعت و مدیریت آن ها می بیند. هدف از این جستار با رویکرد تحلیلی تطبیقی بازخوانی عمقی تر آثار ادبی عرفانی بوبن و شناخت بهتر جهان بینی او در تطبیق با فلسفه اشراقی سهروردی است. نتیجه پژوهش بیانگر آن است که کریستین بوبن با نوعی خودآگاهیِ اشراقی و با نگاهی بوطیقایی عرفانی، اسطوره آفرینش را در تداوم همیشگی با «وجه خدا» و یا به عبارت ما، مصداق بارز «کل یومٍ هُو فی شَأن» می بیند. در آثار وی این اسطوره، زایشی زنجیروار و جاویدان از «هستی» را در ارتباط نزدیک با ابدیتی نورانی ترسیم می کند. بوبن همانند سهروردی نور را مبنای وجود و عامل تداوم آن می بیند، که از نظر ما نوعی نگاه شِبه اشراقی است.