مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
دوره قاجار
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۸
144 - 154
حوزههای تخصصی:
آینه کاری یکی از هنرهای ایرانی و از تزیینات وابسته به معماری است که سابقه آن به دوره صفویه باز می گردد و در دوران قاجار بسیار مورد توجه قرار می گیرد. در این میان شهر مشهد به واسطه وجود حرم امام رضا(ع) به یکی از مراکز رشد و شکوفایی هنر آینه کاری در ایران مبدل می گردد. در حرم امام رضا(ع) اماکن متعددی با آینه تزیین شده اند. یکی از آن اماکن رواق دارالسیاده است که برای تزیین آن از تزیینات آینه کاری بسیار زیبا و متنوعی استفاده شده است. نگارنده در این نوشتار، با رویکردی توصیفی-تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای، اسناد، بررسی میدانی و مصاحبه با متولیان امر، به دنبال پاسخ به این پرسش ها است که قدمت آینه کاری در حرم امام رضا(ع) و به ویژه رواق دارالسیاده به چه دوره ای باز می گردد؟ چه افرادی و با چه مناصبی در اجرای تزیینات آینه کاری رواق دارالسیاده نقش داشته اند؟ از چه سبک ها و نقش مایه هایی برای اجرای تزیینات آینه کاری رواق دارالسیاده استفاده شده است؟ یافته ها حاکی از آن است که استفاده از آینه در حرم امام رضا(ع) به اواخر دوره صفوی و اوایل دوره قاجار بر می گردد و یکی از اولین اسناد مربوط به آینه کاری دارالسیاده به اواخر سده سیزده هجری قمری تعلق دارد. در کنار هنرمندان، مقامات حاکمیتی از رده های مختلف در اجرای آینه کاری های حرم امام رضا(ع) نقش داشته اند و از شیوه گچ بری روی آینه، جیوه تراشی، شیشه های رنگی، انواع کتیبه ، نقوش اسلیمی و ختایی، نقش شمعدان، گلدان، گل و برگ و نقش مایه های هندسی به ویژه انواع گره برای تزیینات آینه کاری رواق دارالسیاده استفاده شده است.
بررسی و بازشناسی فرهنگی نقوش سنگ قبور گورستان های موکریان شرقی در عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۹
63 - 85
حوزههای تخصصی:
بر روی صدها نمونه سنگ قبر موجود در ناحیه موکریان شرقی که در گورستان های عصر قاجار آن، بی وقفه در کنار هم صف آرایی کرده اند و چون کتابی قطور، گویای تاریخ خاک خورده مردمانی خفته در زیر تلنباری از خاک اند؛ نقوشی قرار گرفته که بر زیبایی و اهمیت این آثار دو چندان افزوده است. آنچه که مسلم است، این نقوش تنها برای تزئین حکاکی نشده اند، بلکه خود می توانند بیانگر علایق و دل بستگی های فرد متوفی و بازماندگان، اعتقادات، موقعیت مکانی و زمانی و نمودی از فرهنگ جامعه و یا این که نماد و مفهومی از اسطوره ها و تفکرات عمیق گذشته باشند. پژوهش حاضر که از نوع توصیفی- تحلیلی و تاریخی بوده و یافته های آن مبتنی بر بررسی های میدانی و مطالعات اسناد گردآوری شده است؛ به دنبال بررسی و تحلیل سنگ قبور گورستان های عصر قاجار موکریان شرقی و نقوش قرار گرفته بر روی آنها بوده و در این راستا اهداف زیر را دنبال می کند: 1- گورستان های عصر قاجار حوزه جغرافیایی موکریان شرقی کدام ها و شامل چه نقوشی هستند؟ 2- نقوش به تصویر کشیده شده بر روی سنگ قبور عصر قاجار موکریان شرقی، تا چه حد تحت تأثیر باورها و اعتقادات و آداب و سنن فرهنگی جامعه بوده است؟ بررسی های صورت گرفته نشان می دهد که این سنگ قبرها شامل نقوش متنوعی از تصاویر انسانی، حیوانی، گیاهی، هندسی و کتیبه اند. به طور کلی بیشتر این نقوش در عین دارا بودن معانی و نمادین خاص، متأثر از فرهنگ منطقه، اعتقادات و موقعیت زمانی و مکانی خود هستند. از طرف دیگر مذاهب شیعه و سنی علاوه بر فرم سنگ قبرها، بر نوع نقوش این آثار نیز، بیشترین تأثیرات را از خود بروز داده است.
واکاوی هنر و صنایع فلزی شهر تبریز در دوره قاجار
منطقه آذربایجان با مرکزیت تبریز به علت ویژگی خاص جغرافیایی، قرار گرفتن در مسیر جاده ابریشم و اصلیترین مسیر ارتباطی شرق و غرب و شمال و جنوب اهمیت زیادی داشته است. همچنین در دوره قاجار انتخاب این شهر به عنوان دارالسلطنه اهمیت آن را دوچندان نمود. با توجه به تحولات مهم صنعتی و رواج تجددگرایی در این عصر، رشد و توسعه هنرهای صناعی راهی متفاوت از دوره های پیشین را طی نمود. فلزکاری یکی از شاخههای هنرهای صناعی است که تا دورههای پیشین در این شهر رونق زیادی داشته است و اکنون بجز چند مورد محدود با کاربرد تزیینی کارگاههای فلزکاری متروک و فراموش شده است. در این مقاله با مطالعه سفرنامهها، کاوش در منابع مکتوب و آثار فلزی محفوظ در موزههای دولتی و خصوصی با هدف شناسایی شاخههای مهم هنر و صنایع فلزی این شهر را مورد کاوش قرار داده است. صنایع فلزی تبریز در دوره قاجار چه بوده است؟ سؤال اصلی این پژوهش است. برای رسیدن به پاسخ این پرسشها از روش تاریخی و توصیفیِ تحلیلی بهره گرفته شدهاست. اطلاعات و دادههای مورد نیاز این تحقیق از طریق میدانی و کتابخانهای گردآوری شدهاست. در این پژوهش روش تجزیه و تحلیل دادهها نیز کیفی است. نتایج تحقیق نشان میدهد که در دوره قاجار صنعتگران و هنرمندان فلزکار در شاخههای مختلف فلزکاری نظیر مسگری، قفلسازی، قیچیسازی به کار و پیشه خود اشتغال داشتهاند. شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی این شهر در رشد و یا افول این حرفهها تأثیر مستقیم داشته است.
واکاوی تداوم عناصر اندرزنامه نویسی سیاسی باستان در دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
131-152
حوزههای تخصصی:
اندرزنامه های سیاسی اگرچه آثاری هستند که در زمینه سیاست و تأملات سیاسی در ایران و اسلام و با هدف توصیه رفتار مناسب در زندگی سیاسی و تأثیرگزاری بر رفتار سیاسی صاحبان قدرت به رشته تحریر درآمده است، اما این اندرزنامه ها به مباحث اخلاقی و اجتماعی نیز می پردازد. محور مباحث اندرزنامه نویسان سیاسی، ارائه چارچوب قدرت حاکم، حفظ و اصلاح آن است. اندرزنامه ها به تفاسیر و توجیهات خود مبتنى بر اصولى چون توأمان بودن دین و سیاست، عدالت، اخلاق و دین، تجربیات پیشینیان و پند و حکمت قرار پرداخته اند. هدف اندرزنامه ها ارائه چگونگی رفتار مناسب در «کسب قدرت» و «حفظ قدرت» است. اندرزنامه های سیاسی به چگونگی کارکرد نظام سیاسی و تأثیر عوامل موجود در تولید و توزیع قدرت سیاسی می پردازند. یافته های این مطالعه نشان داد هدف عمده اندرزنامه های دوران قاجار یافتن راه حل هایی عملی است برای خارج کردن کشور و رعیت از وضعیتی که عموماً آن را اسفناک ارزیابی می کنند. از این منظر اندرزنامه های عصر قاجار تفاوت های زیادی با نوشته های پیشینیان دارند. از دلایلی که باعث شده رسائل عصر قاجار در زمره اندرزنامه نویسی جای داده شوند آن است که مخاطب بسیاری از آنها، همچون متون پیشینیان، اول شخص کشور است. مهمترین وجوه عنصر تداوم در سیاست نامه های قاجار مباحثی چون عدالت، تمرکز بر قدرت پادشاه، قانون، رابطه شاه و رعیت (مردم) و پیوند دین و سیاست می باشد.
گونه شناسی موضوع و مضمون در نقاشی های لاجوردی اتاق ضلع غربی خانه اخوان حقیقی اصفهان، متعلق به دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
151 - 167
حوزههای تخصصی:
خانه «اخوان حقیقی» از جمله بناهای منسوب به دوره اول قاجاریه است که آرایه های معماری آن نیز با توجه به ویژگی های سبکی و مستندات تاریخی (کتیبه اتمام تزیینات بنا به تاریخ 1274ه. ق)، متعلق به دوره قاجار است. نقاشی های لاجوردی ریزنقش و کثیر (به تعداد 1358نقاشی) به کار رفته در بخش شاپرکی دیوارنگاره ها و مقرنس های سقف اتاق ضلع غربی این خانه (G) که مشابه آنها در سلسله منظره های ریزنقش روی سطوح هندسی مقرنس ها و قطاربندی ها ی سایر اتاق ها نیز به چشم می خورد از جمله نقاشی هایی هستند که علاوه برطراحی و فضاسازی، شیوه اجرا، به لحاظ مضمون و موضوع، در تضاد و تقابل با سایر نقاشی های سطوح متعدد همجوار به نظر می رسند. مضامین وطرح هایی که به نوعی حکایت از بستر فرهنگی و اقتضائات مطروحه عصر قاجار دارد. پژوهش حاضر با عطف به خلاءاطلاعاتی و با هدف مستندسازی، گونه شناسی، دسته بندی نقاشی های لاجوردی، توصیف و تبیین دقیق مضامین به کار رفته انجام و در راستای پاسخگویی به این پرسش بوده است که از حیث گونه شناسی، طرح ها، موضوعات و مضامین بکار رفته در این نقاشی ها کدامند ؟روش تحقیق توصیفی – تبیینی، نمونه گیری هدفمند و گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای و میدانی است، یافته های تحقیق مبین آنست که این نقاشی ها اساسا از نوع منظره می باشند که به سه گروه زیر تقسیم می شوند: 1-منظره با محوریت نقوش انسانی 2- منظره با محوریت نقوش حیوانی 3- منظره با ترکیبی از نقوش انسانی، حیوانی و عمارت ضمن توجه به مضامین روزمره و عامیانه حکایت از ویژگی التقاطی نقاشی عصر قاجار و گرایشات نوین و طبیعت گرایانه هنر این دوره داشته وتکرار قابل ملاحظه برخی مضامین، مبین تاثیر شرایط فرهنگی، اجتماعی، مذهبی، اعتقادی و آیینی عصر قاجار و همچنین برگرفته از برخی مضامین تاریخی، ادبی، خیالی و اسطوره ای ایرانی است.
تبیین نشانه شناسی و راهکارهای نظریه معناشناسی فردینان دوسوسور در خانه های تاریخی دوره قاجار در شهرهای اردبیل ، تبریز و ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
406 - 416
حوزههای تخصصی:
برای تبیین نماد و نشانه در حیطه زبانشناسی، رویکردی تحت عنوان نمادشناسی و یا نشانه شناسی وجود دارد. فردینان دوسوسور به عنوان یکی از اولین پیشگامان حوزه زبانشناسی معتقد بوده که همواره هرکدام از نشانه ها که در ساختار زبان شناسی وجود دارند، دارای یک علت و یک معلول بوده که به آن ها معنا بخشیده است. این شیوه علاوه بر ساختار زبان شناسی سایر حیطه ها را شامل می شود. در این میان، معماری نیز به دلیل ساختار هنری خود از این قاعده مستثنا نبوده است و در سیر تاریخ معماری جهان همواره در طراحی های معماری، مورد کنکاش معماران قرارگرفته است. از بناهای تاریخی موجود در ایران، بناهای تاریخی مربوط به دوره قاجار است که در شهرهای مختلف پراکنده است و بخشی از این آثار در شهرهای شمال غربی ایران، یعنی اردبیل، تبریز و ارومیه متمرکز است. در این پژوهش که در آن هم تأکید بر رویدادهای تفسیری - تاریخی و هم تأکید بر تفسیر و معنای نمادها و نشانه های در معماری بر اساس نظریه های سوسور دارد، به بررسی علل عملکردی و مفهومی فضاهای خانه های مسکونی از منظر نشانه شناسانه و معناشناسی سوسور در شهرهای اردبیل و تبریز و ارومیه به دلیل داشتن خانه های مسکونی غنی از فرهنگ و معماری دوره قاجار پرداخته شده است. نتایج پژوهش حاکی از این است که ساختارهای هر بنا در شکل گیری معنا و مفاهیم معماری در آن منطقه متفاوت است اما اصول به کارگیری هر یک از نشانه ها در هر یک از خانه های معرفی شده در هریک از شهرها یکسان می باشد. اهداف پژوهش: 1. معرفی نمادها و نشانه های به کار رفته در خانه های تاریخی دوره قاجار در شهرهای اردبیل و تبریز و ارومیه و قیاس بصری و مفهومی هر یکی از نشانه ها در ساختارهای به کار رفته. 2.ارزیابی وضعیت کمی و کیفی فضاها و خانه های تاریخی در شهرهای اردبیل، تبریز و ارومیه. سوالات پژوهش: 1.نمادهای خانه های تاریخی دوره قاجار در شهرهای اردبیل، تبریز و ارومیه براساس نظریه معناشناسی دوسوسور کدامند؟ 2.هدف از نمادپردازی و نشانه گذاری در خانه های تاریخی دوره قاجاردر شهرهای اردبیل، تبریز، ارومیه چیست؟
تأملی بر کارکردهای چند ساحتی کاشی نگاره مجلس درویشان در تکیه معاون الملک کرمانشاهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
52 - 67
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش یکی از کاشی نگاره های تکیه معاون الملک کرمانشاهان با عنوان «مجلس درویشان» مربوط به قرن 14 ه .ق، مطالعه شده است. در این کاشی نگاره صحنه ای مربوط به دراویش و وسائل نمادینی از آنها و وسایل ورزش باستانی و ابزار حرفه کفش دوزی در فضایی شبیه به زورخانه تصویر شده است؛ ظاهراً عناصری نه چندان مرتبط به هم، در این نگاره گرد هم آمده اند. نگارندگان در این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوالات هستند که چه ارتباطی بین دراویش و ابزار و وسایل مربوط به حرفه کفش دوزی و فضای زورخانه است؟ و منظور از این نگاره چیست؟ هدف این پژوهش تفسیر معناشناسی عناصر نگاره، کشف رابطه آنها و کشف دلایل اجرای نگاره است. روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است. نتیجه بررسی ها نشان می دهد که پیشه کفش دوزی یکی از اصناف مورد توجه عجم است؛ از آنجا که جوانمردی از قدیم با تصوف آمیخته بود و رفتار ورزشکاران باستانی مبتنی بر اصول آیین فتوت بوده است، به همین دلیل در این نگاره، مجلس درویشان در فضای زورخانه به تصویر در آمده که شباهت زیادی به تکایای متصوفه دارد و مربوط به تصوف است.
تکنولوژی های جدید و دگرگونی معنایی «علم» و «صنعت» در دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۱۹ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۰)
183 - 221
مقاله حاضر به بررسی دگرگونی های معنایی «علم» و «صنعت» در دوره قاجار می پردازد. فرض مقاله این است که دگرگونی رادیکال و بنیادی که در دوره قاجار در تعریف علم و طبقه بندی آن رخ داده است به واسطه ظهور تکنولوژی های جدید بوده است. تکنولوژی های جدید با طبقه بندی شدن در ذیل علوم طبیعی، مسأله علوم نظری را که با تصرف در طبیعت می توانند به منظور اختراع ابزارها و از این رو در خدمت اهداف عملی قرار بگیرند، به وجود آوردند. این مسأله از آنجا ناشی می شود که «علوم طبیعی» در طبقه بندی فارابی- ابن سینایی، علوم نظری هستند که اهداف و کاربرد عَملی ندارند و چیزی مربوط به «نیکبختی آن جهانی» هستند. طبقه بندی که بر مبنای تمایز ارسطویی بین اِپیستِمِه و تِخْنِه، علوم نظری را از آن رو که مرتبط به چیزی است که نمی تواند طور دیگر باشد، غیرعملی و غیرکاربردی معرفی می کند. تکنولوژی های جدید سامان این طبقه بندی را برهم زدند زیرا علوم نظری انگاشته می شدند که به کاربردهای عملی می رسیدند. پیامد این دگرگونی اولاً ظهور مفهومی تکاملی از علم و فهمی از جوامع با سلسله مراتب «متمدن» و «وحشی» است که در نسبتِ زمانی با علم و استفاده کاربردی از آن قرار دارند. ثانیاً طبقه بندی «صنعت» ذیل علم جدید «ثروت» و تعریف آن به عنوان «اعمال مولد ثروت» است. در تعریف جدیدِ صنعت، همه فعالیت هایی که به تولید ثروت منجر می شوند و امروزه در اقتصاد آنها را «زمین، نیروی کار و سرمایه» می خوانیم، از لحاظ جایگاهی که در تولید ثروت دارند، مورد بازنگری و بازسازماندهی قرار گرفتند.
بررسی فرم و عملکرد ابزارآلات فولادی اصناف دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱۱
۱۱۲-۹۹
حوزههای تخصصی:
اگرچه شکوفایی هنر فولادسازی مربوط به دوره صفویه بوده است؛ ولی دوره قاجار را می توان اوج استفاده از فولاد در عرصه های کاربردی، به خصوص در زمینه ابزارآلات دانست. این ابزارآلات را دو گروه از اصناف تولیدکننده و مصرف کننده، استفاده کرده اند. تنوع و تکثر ابزارآلات نشان دهنده تحولات چشمگیر این ابزار در زمینه فرم و کارکرد در دوره مذکور بوده است. از ویژگی های فولادسازی در این دوره توجه هنرمندان به فرم و تزیین اشیا بوده است، به گونه ای که فرم به تنهایی خود گونه ای تزیین بوده؛ تزیین نیز در خدمت فرم عمل کرده است. دراین راستا، این پرسش مطرح می شود که چه رابطه ای بین فرم و نقش، فرم و عملکرد و چگونگی ساخت و تزیین وجود دارد؟ هدف در مرحله نخست، شناسایی و معرفی ابزارآلات فولادی این دوره و در مرحله بعد، نشان دادن رابطه فرم و عملکرد در این ابزار بوده است. ازاین رو نگارندگان با روش توصیفی- تحلیلی و ارزیابی کیفی، با تکیه بر منابع کتابخانه ای و مطالعات میدانی (موزه های ایران)، به بررسی و طبقه بندی ابزارآلات فولادی اصناف دوره قاجار پرداخته اند. از نتایج تحقیق چنین برمی آید که علاقه مفرط به تزیین گرایی به همراه طبیعت گرایی و به کارگیری فرم های حیوانی با تأکید بر خلوص فرم، توجه ویژه به رابطه فرم و عملکرد و تجربه گرایی ازطریق الگوبرداری از ابزارهای اروپایی، از شاخصه های اصلی ابزارآلات فولادی اصناف دوره قاجار بوده است.
تطبیق تذهیب های سه نسخه از قرآن های دوره قاجار با تأکید بر ویژگی های بصری آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تذهیب قرآن بخش مهمی از هنر تذهیب ایرانی- اسلامی را تشکیل می دهد. مسئله ای که در این تحقیق دنبال می شود، آشنایی و شناخت بیشتر هنر تذهیب به ویژه تذهیب های قرآنی دوره قاجار است. نقش و رنگ و ترکیب بندی از عوامل مهم در بازشناسی و تفکیک مکاتب هنری تذهیب هستند که در سه نسخه قرآن مُذَّهَب مکتب قاجار با کدهای (47): کاتب اشرف الکتاب اصفهانی و مُذَّهِب فتح الله نقاش، (41): کاتب حسین ارسنجانی و (4): کاتب علیرضا پرتو اصفهانی، ثبت شده در موزه و کتابخانه ملی ملک، بررسی و مطابقت شده اند. با تجزیه وتحلیل این سه نسخه به پرسش اصلی این تحقیق یعنی «قرآن های دوره قاجار چه ویژگی های بصری دارند و این ویژگی ها چگونه مورد تحلیل و تبیین قرار می گیرند؟» پاسخ داده شده است. روش این تحقیق، کیفی و استقرایی بوده و از نقطه نظر بررسی داده ها، توصیفی - تحلیلی است؛ هم چنین در جهت هدف اصلی این تحقیق یعنی «مطالعه و شناخت عناصر بصری حاکم بر سبک کمال گرای هنر تذهیب دوره قاجار به ویژه در نسخ خطی قرآن» گام برداشته شده است. شیوه گردآوری اطلاعات، تحقیق میدانی و کتابخانه ای است و منابعی مانند نسخ مذهب قرآن، مقاله، پایان نامه و کتاب موردمطالعه قرار گرفته اند. یافته های این تحقیق، نشان دهنده تفاوت در نوع و کاهش تنوع نقش مایه های اسلیمی و ختایی و نیز تجمل و گستردگی سطوح تذهیب و ترصیع در صفحات ابتدایی و گاه انتهایی نسخه های قرآنی این دوره است. اضافه شدن سرلوح های تاج مانند پرکار و ظریف، تعدد حاشیه های باریک در ترکیب بندی و به کارگیری رنگ های درخشان و خالص به خصوص رنگ طلایی در سطح گسترده از ویژگی های مهم تذهیب های قرآنی دوره قاجار است.
بررسی تطبیقی شیوه های خوشنویسی در نُسخ خطی شاهنامه های رشیدا و داوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگر چه تا میانه عصر صفوی، قلم نستعلیق در کنار سایر خطوط ستّه، مورداستفاده و یکی از اقلام مهم بود، امّا به تدریج بیشتر مورداقبال واقع شد؛ به گونه ای که از مهم ترین خطوط در دوره های بعدی محسوب گردید. « شاهنامه رشیدا»، از نسخ خطّی دوره صفوی با کتابتِ عبدالرّشید دیلمی و «شاهنامه داوری»، آخرین نسخه خطّی از شاهنامه در دوره قاجار با کتابت میرزا محمّد داوری به قلم نستعلیق است. خوشنویسی های انجام شده در این دو نسخه، بخشی از تاریخ خط و خطاطی را در ایران به نمایش گذاشته است که می توان با بررسی آنها، برخی تغییرات و تحولات خط و خوشنویسی را در دوره های صفوی و قاجار تشخیص داد. هدف این پژوهش، شناخت وجوه افتراق شاهنامه های رشیدا و داوری در شیوه های کتابت و ساختارِ حروف و کلمات قلم نستعلیق و نیز نحوه ارتباط متن با نقش و نگاره بود که با استفاده از منابع کتابخانه ای- موزه ای و روش مطالعه تاریخی- تطبیقی و تحلیلی به آن پرداخته شد. نتیجه بررسی ها نشان داد که«شاهنامه رشیدا» با تأثیر مستقیم از شیوه میرعماد و اولویّت زیبایی بصری بر خوانایی متن، کتابت شده و ارتباطی پیوسته میان فضاسازی های متنی و نوشتاری برقرار شده است. «شاهنامه داوری» بر خلاف سنّت رایج در کتابت نُسخ خطی، به سفارش هیچ حاکمی نگاشته نشد، بلکه ذوق هنری هنرمند، زمینه شکل گیری این نسخه بود و به نوعی شروع تغییرات بنیادی در مخاطبین خود را فراهم نمود. در این شاهنامه، خوانایی متن همراه با زیبایی بصری و نیز عدم ارتباط منسجم بین متن و نگاره دیده می شود. هم چنین، ساختار حروف و کلمات با وجود شباهت به سبک دوره سوم قاجار (سبک کلهر)، مستقل از این سبک، کتابت شده و به نظر می رسد اصلاحات منتسب به کلهر که در آثار عدّه ای از خوشنویسان هم دوره با وی نیز دیده می شوند، پیش درآمدی بر این سبک بوده است.
پژوهش های باستان گیاه شناختی در قلعه بمپور، بلوچستان
حوزههای تخصصی:
مجموعه تاریخی بمپور در حوزه جغرافیایی و فرهنگی مکران - جازموریان، در دشتی هموار در ضلع شمال غربی بمپور مرکز شهرستان بمپور واقع شده است. آثار آتش سوزی گسترده و خاکستر بقایای مواد سوخته شده، یکی از نمود های بارز قلعه است که تقریباً در همه جای آن دیده شده و منحصر به مکان هایی مانند چاله دورریز یا آشپزخانه نمی شود. تنوع و فراوانی آثار سوخته شده این اجازه را داد تا از آن ها برای مطالعات تخصصی باستان گیاه شناسی استفاده شود. این پژوهش به ارائه نتایج حاصل از مطالعه بقایای گیاهی موجود در نهشته های برداشت شده از دورریز و بقایای ناشی از آتش سوزی متعلق به لایه های سطحی و فوقانی دوره قاجار، حداکثر تا عمق یک متری کارگاه های کاوش در قلعه بمپور می پردازد. اهدف اصلی از انجام این مطالعات، شناخت پوشش گیاهی پیرامون قلعه و منطقه، نوع گیاهان استفاده شده توسط ساکنان قلعه و شناخت بخشی از تغذیه ساکنان و وجود احتمالی آثار رستنی های غیربومی بود. مشاهده میکروسکوپی و شناسایی 2.301 قطعه زغال چوب، چوب، دانه، اجزاء ساقه و میوه به دست آمده از کانتکست های مذکور نشان داد که پوشش درختی پیرامون قلعه در دوره قاجار شامل درختانی مانند: گز، بید، آکاسیا، کهور و خرما بوده و از چوب این درختان برای سوخت (به ویژه گز) یا به عنوان مصالح ساختمانی در جهت مقاوم سازی بناها (بید، آکاسیا و کهور) استفاده می شده است. اکولوژی و پراکنش جغرافیایی گیاهان شناسایی شده، گواه بر بومی بودن آن هاست. بقایای گیاهان کشت شده مانند: غلات (گندم و جو)، میوه ها (خرما) و صیفی جات (هندوانه و خربزه) در میان بقایای ناشی از آتش سوزی حکایت از فعالیت های کشاورزی منطقه دارد. علاوه بر این، گواه دیگری بر این امر، بذرهای سوخته گیاهان خودرو یا علف های هرز شناسایی شده نظیر: چاودار، مرغ، جاروعلفی، گندمیان خودرو، ماشک، گَوَن، یونجه، اسفناجیان، سیاه شور، علف هفت بند، واکاریا، سریشک و جگن هستند که با آبیاری در مزارع کشاورزی روییده اند.
ادبیات پایداری در شعر دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۲ تابستان ۱۳۹۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
133 - 156
با استیلای لشکر روس بر سرزمین های ایرانی و قفقاز در آن سوی ارس، اگرچه ایران بخش های فرهنگ خیزی را از دست داد، ولی این استیلا هرگز نتوانست پیوندها و اصالت های ایرانی مردمان مسلمان این دیار را به کلی قطع کند. تاریخ نشان داد که حتی حاکمیت کمونیسم و الحاد نیز نتوانست به اصالت ساکنان آن دیار خدشه ای وارد کند.
در پی جدایی شهرها آن سامان، شاعران عصر قاجار، هنگام با تحولات اجتماعی وارد عرصه آفرینش های هنری و ادبی شدند و «شعر ضداشغالگری» را در ادبیات پایداری پی ریزی کردند. سیری کوتاه در تاریخ ادبیات ضداستعماری نشان می دهد که این نوع ادبی پس از استقرار مشروطیت تا خلع قاجار از سلطنت، هم چنان به حرکت تعالی بخش خویش ادامه داد و با پیش آمدن جریان جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط نیروهای استعمارگر و وقایع مهم پس از آن به اوج خود رسید.
نویسنده در این مقاله ضمن ارائه نمونه هایی از این نوع ادبی، در پی تبیین این نکته است که واکنش شاعران در مقابل جنگ های روس با ایران و اشغال قفقاز، جانی تازه در کالبد شعر فارسی عصر قاجار دمید و با انعکاس روح میهن پرستی آنها، ادبیات پایداری و شعر بیداری ایران را بنیاد نهاد.
تأثیر تحول نظام آموزش بر هویت معماری مدارس دوره قاجار و پهلوی (1320-1255)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۸ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
59 - 77
با مطالعه ی تاریخ و نگاهی به تحولات معماری در طی زمان شاهد تغییرات ظاهری و نیز بعضاً ساختاری در شکل گیری بناهای مختلف هستیم. این تغییرات ناشی از بسیاری عوامل نظیر تحولات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، شیوه ی زندگی مردمان و حتی نحوه ی تفکر حاکمان بوده است. گاهی این تغییرات تأثیر مستقیم بر هویت معماری بناها گذاشته؛ آنچنان که با مطالعه ی تاریخ ساخت مدارس نیز این مطلب را قابل تعمیم می یابیم. در دوره قاجار و پهلوی شاهد تغییرات کالبدی در ساختمان بناهای آموزشی هستیم که یکی از مهم ترین عوامل آن تغییر در نظام آموزشی است، هدف از این نوشتار نیز بررسیِ تأثیر دگرگون شدن نظام آموزشی بر تغییر هویت معماری مدارس است. به دلیل گستردگی ساخت مدارس و گذراندن بخش زیادی از دوران کودکی و نوجوانی هر فرد در آن، بحث وجود هویت و احیای اصول معماری ایرانی در آن اهمیت ویژه ای می یابد و از سویی دیگر آگاهی نسبت به عامل این تغییرات ما را در بازشناخت تاریخ یاری خواهد کرد. بدین منظور پس از بررسی وضعیت اجتماعی و تحولات نظام آموزشی، مدارس ساخته شده در این دو دوره طبقه بندی شد و سپس شاخص های هویتی مدارس اصیل ایرانی استخراج و از مقایسه با مدارس ساخته شده در این دوران میزان هویت مندی آنها ارزیابی شد. نتایج حاکی از کمرنگ شدن هویت ایرانی اسلامی مدارس پس از تحول نظام آموزشی در دوره پهلوی است. رویکرد مقاله توصیفی تحلیلی و نوع پژوهش کیفی و روش جمع آوری اطلاعات اسنادی است.
مطالعه تطبیقی اوضاع اجتماعی زنان در دوره ساسانی و قاجار
منبع:
زن و فرهنگ سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۰
29 - 43
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تطبیق نقش اجتماعی زنان در ادوار ساسانی و قاجار بود. جامعه پژوهش نقوش زنان در آثار هنری ، چون سکه ها و نقاشی ها را شامل می شود. نمونه پژوهش پوشش زنان ساسانی و قاجاری در داده های فرهنگی این ادوار بود. طرح پژوهش از نظر ماهیت، توصیفی تاریخی و تطبیقی است. گرد آوری اطلاعات برمبنای جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای ، اسناد و مدارک موجود و فیش برداری انجام گرفت. پس از جمع آوری داده ها برای تحلیل آن ها از روش کیفی استفاده شد. نتایج یافته ها نشان داد، زنان در هر دو دوره، با قرائت ها و خوانش های فقهی خاص از دین رسمی زمان خود مواجه بوده و در هر دو مرحله نیز مهیای پذیرش تغییرات کلان بُرونی بودند. در مورد نخستین، اسلام و در مورد دومین، موج جهانی سازی و مدرنیسم وارد شد و جایگاه زنان را با تغییراتی روبروکرد. زنان با این که در دو دوره ساسانی و قاجار محدودیت هایی داشتند، اما در لایه های نامرئی اجتماع، به کنش گری، فعالیت اجتماعی و حتی اثرگذاری در امور مهم حکومتی می پرداختند. در دوره ساسانیان، این نقش تا حدود زیادی آشکار و شفاف بود؛ اما در دوره قاجار، آنان برای انجام خواسته های خویش ناگزیر بودند که خواسته خود را با واسطه مردان و اثرگذاری نقش جنسیتی خود اجرا کنند.
ظهور سوژه کودک در دوره قاجار: مقدمه ای در باب مادیت تاریخ اندیشه ها در ایرانِ معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
مقاله حاضر به مطالعه ظهور سوژه کودک در دوره قاجار می پردازد و از لحاظ نظری، مبتنی بر رویکرد میان رشته ایِ مطالعات تکنولوژی است. در مواجه با گردآوری داده های دست اول، از تکنیک «پارادایم نمایه» یا «اندیشیدن با موردها» (موشکافی جزئیات برون متنی) و در تحلیل داده ها از تکنیک «اندیشیدن به نحوه اندیشیدن» (تحلیل استعاره ها) استفاده شده است. پیش نهاده (تز) مقاله آن است که در دوره قاجار، تکنولوژی عکاسی به عنوان مدلی شناختی برای توصیف طفل و نحوه اکتساب دانش او قرار گرفته است. طفل به عنوان مقوله ای منعطف و پذیرنده فهم شده است که دیده ها (محسوسات) و شنیده های (منقولات) خود را ضبط و یا از آنها تصویربرداری می کند. دیدنِ کودک منفعل و از این رو ابژه نظارت شده است و قدرت (در معنای باروَر و تولیدکننده سوژه ها) از طریق معرفت شناسی عکاسانه اِعمال می شود. نظارت به معنی مراقبت و کنترل بر تمامی چیزهایی است که طفل در حضور آنها است؛ زیرا حضور و یا «بودن در پیش چیزی» برای اطفال معنای نظری یعنی «تأثیرپذیری» و یا تصویر برداشتن پیدا کرده است. طفل هرچیزی را که در برابرش قرار دارد، چون ماشینِ خودکارِ عکس برداری، ثبت و ضبط می کند. مقاله ردپایِ اِعمال قدرت از طریق معرفت شناسی عکاسانه را در مکان هایی که کودک در آنجا حضور داشته است (خانه، کوچه ها، مکتب خانه ها و مدارس جدید) پیگیری می کند.
تاویل رنگ در قالی های محرابی دوره قاجار از منظر علاءالدوله سمنانی و شیخ محمد کریم خان کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۳۲)
87 - 99
حوزههای تخصصی:
ارزش محتوایی رنگ در هنرهای سنتی چون قالی بافی، همواره از ارزش بصری آن بیش تر بوده است؛ تا جایی که حضور رنگ در این هنر به ویژه قالی های محرابی همچون هر پدیده دیگر در نظام فکری عرفای اسلامی و سنت گرایان، می تواند از حقیقتی نامتناهی در ورای خود حکایت کند. در این میان علاءالدوله سمنانی و شیخ محمد کریم خان کرمانی به رنگ ها توجه ویژه ای داشته اند که با در نظر گرفتن تصوف و تشیع از یک نحله ی مشترک و نبود نگاه ویژه به رنگ شناسی قالی های محرابی دوره قاجار در نسبت با عرفان، می توان ارتباط ضمنی موجود در دیدگاه آن دو را نسبت به مقوله مذکور به کار بست. لذا پژوهش حاضر با هدف تاویل رنگ در قالی های محرابی دوره قاجار بر اساس دیدگاه علاءالدوله سمنانی و شیخ محمد کریم خان کرمانی، این سؤال اصلی که چگونه می توان ماهیت رنگ ها در قالی های محرابی دوره قاجار را با توجه به دیدگاه علاءالدوله سمنانی و شیخ محمد کریم خان کرمانی بازشناخت، پیش روی خود دارد تا یکی از بنیان های عمیقی که این هنر بر آن استوار است، نمایان گشته و همزمان در فهم مکاشفات عرفانی راهگشا افتد. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای بوده است. حاصل آنکه به اعتبار آرای دو عارف مزبور، نظام رنگ ها در قالی های محرابی دوره قاجار، به طور تمثیلی رسیدن به خداوند و سفر روحانی انسان را متجلی می سازند و همچون پیامبر یا امام درونی به عابد جهت داده و او را به سمت مرکز می کشانند؛ یعنی هنرمند سعی در نمایاندن معنا در صورت داشته است.
مطالعه تطبیقی نشانه های کلامی موجود در پیشانی محراب قالیچه های صفویه و قاجاریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال نهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۴
35 - 44
حوزههای تخصصی:
خوانش آثار هنری به شکل نظام مند ، راهی است که به بازیابی معنا و هویت د ر آثار بصری کمک می کند . چرا که آثار بصری هنری، با د اشتن پیش زمینه های تاریخی و اجتماعی گویای تحولات فکری و فرهنگی د وران هستند ، از جمله این آثار قالیچه های محرابی است. از مهمترین نقاط کلید ی د ر این قالیچه ها، زیر پیشانی محراب است. د ر قالیچه های محرابی د وره صفویه نقش مایه قند یل و کتیبه د ر زیر پیشانی محراب علاوه بر آنکه از نظر ارزش بصری جایگاه ویژه ای د ارند ، با توجه به پژوهش های انجام شد ه بیانگر آیه نور هستند. بنابراین از آنجا که نشانه ای از آیه نور هستند به متنی اسلامی نیز ارجاع می د هند ولیکن به تد ریج پس از د وره صفویه، د ر د وره قاجار این مکان د ر اکثر قالیچه ها به نام انسانی مشخص و نشانه های کلامی غیر اسلامی اختصاص می یابد . لذا این پژوهش د ر پی پاسخ و تبیین این تغییر از متن اسلامی به متنی غیر اسلامی و توجه به انسان محوری د ر د وره قاجار است. برای پاسخ به این سؤال به روش تطبیقی-تحلیلی و با تطبیق موضوع و مضامین د ر متن کلامیِ زیر پیشانی د ر قالیچه ها د ر د و د وره قاجار و صفوی، می توان به هد ف پژوهش که تبیین این تفاوت د ر نشانه های کلامی د ر قالیچه هاست د ست یافت. با تطبیق قالیچه ها می توان به این نتیجه رسید که هنرمند ان با توجه به اند یشه های رایج د ر د وره صفویه به مبانی اسلامی و شیعی گرایش بیشتری د اشته اند . د رصورتی که د ر د وره قاجار، گرایش به باستان گرایی، تأثیرپذیری از غرب و انسان محوری منجر به خلق قالیچه های با مضامین و نشانه های متفاوت گرد ید ه است.
سیر تأثیر گذاری نمادها، نشانه ها در تبیین معنای معماری در خانه های تاریخی دوره قاجارنمونه موردی شهرهای اردبیل ، تبریز ، ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
517 - 529
حوزههای تخصصی:
نمادها عبارت اند از هر چیزی که به عنوان معرف یا نماینده گونه ای از خود که وجود داشته است. انتخاب یک عنصر یا گونه از میان همه گونه های موجود و برجسته کردن شیوه های گوناگون آن پدیده یا عنصر بوده که آن را تبدیل به نماد یا نشانه کرده است. نشانه هر چیزی است که بتواند با ظهور خود امر دیگری را در پس خود نمایان سازد. چگونگی نمودار کردن این امر به حوزه شناخت شناسی و معناشناسی در این حوزه برمی گردد. پژوهش حاضر به روش تفسیری – تاریخی با بررسی ساختار نمادها و نشانه ها، ساختارهای متفاوت در حوزه معماری و روابط علتی هر کدام را در بناهای تاریخی دوره قاجار ارزیابی کرده است. برای کاوش روابط علت و معلولی در خانه های تاریخی شهر اردبیل، تبریز و ارومیه که از لحاظ ساختارهای ظاهری و اجرایی متنوع ترین خانه های تاریخی دوره قاجار را دارند، انتخاب شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که خصوصیات و ویژگی های علی، شباهت ها و تفاوت ها هر یک از نمونه های موردی به صورت خاص و منحصربه فرد با تکیه بر ارزش های آن ها از لحاظ مقیاس های ترتیبی و مقیاس های نسبی قابل متکی است. بار معنای معماری هریک از آن ها به صورت جداگانه ارائه گشته و خصوصیات و ارتباطات آن ها با یکدیگر نیز بررسی شده است. اهداف پژوهش شناسایی معنا و مفهوم نمادها و نشانه ها در معماری دوره قاجار در خانه های تاریخی در شهرهای اردبیل، تبریز و ارومیه. شناسایی عوامل تأثیرگذار بر شکل گیری نمادها و نشانه ها در معماری خانه های تاریخی دوره قاجار. سوالات پژوهش رابطه علت و معلول میان نمادها و نشانه های موجود در خانه های تاریخی دوره قاجار در شهرهای اردبیل، تبریز و ارومیه و ارتباط هر یک از آن ها در شهرهای موردمطالعه چیست؟ معنای معماری هرکدام از نمادها و نشانه های خانه های تاریخی دوره قاجار در شهرهای اردبیل، تبریز و ارومیه چیست؟
مقایسه گستردگی شهر تبریز در دوره های ایلخانی، صفوی و قاجار با استناد بر مستندات تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال نهم بهار ۱۳۹۴ شماره ۲۱
57 - 70
حوزههای تخصصی:
شهر تبریز در بخشی از تاریخ سلسله ایلخانی و صفوی به عنوان پایتخت و در دوره قاجار به عنوان ولیعهد نشین به لحاظ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و همچنین معماری در سطح کشور از اهمیت و جایگاه منحصر به فردی برخوردار بوده است که متأسفانه سوانح طبیعی و مصنوع اعم از زلزله های پی در پی و جنگ با کشورهای قدرتمند همسایه باعث زیرورو شدن ساختار این شهر گردیده و امروزه ابعاد شهر تبریز در دوره های مذکور، مخصوصا دوره های ایلخانی و صفوی در هاله ای از ابهام قرار گرفته است. از این رو مقاله حاضر در پی بررسی چگونگی گستردگی شهر تبریز در دوره های ایلخانی، صفوی و قاجار است تا از این طریق به این سؤال که شهر تبریز در کدام دوره از عظمت و گستردگی بیشتری برخوردار بوده است، پاسخ دهد. این مهم از طریق مقایسه ابعاد باروی شهر در دوره های مختلف امکان پذیر خواهد بود.