مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۸۱.
۶۸۲.
۶۸۳.
۶۸۴.
۶۸۵.
۶۸۶.
۶۸۷.
۶۸۸.
۶۸۹.
۶۹۰.
۶۹۱.
۶۹۲.
۶۹۳.
۶۹۴.
۶۹۵.
۶۹۶.
۶۹۷.
۶۹۸.
۶۹۹.
۷۰۰.
اسطوره
حوزه های تخصصی:
آیین باروری از آیین های رایجی است که در اغلب تمدن های باستان وجود داشته است. امروزه هنوز می توان نمودهایی از آیین ها و ردپای ایزدان و نمادهای باروری را در بسیاری از مراسم، ترانه ها و نمایش های بومی و محلی در قسمت های مختلف ایران دید. در این پژوهش، به معرفی و ریشه یابی اسطوره ای مؤلفه ها و آیین های باروری در مزار پریان (خراسان جنوبی) و ارتباط آن با ایزد یا ایزدان باروری ایران باستان پرداخته ایم. گردآوری اطلاعات به صورت میدانی و کتابخانه ای و شیوه پژوهش توصیفی- تحلیلی است. آیین های مزار پریان خراسان جنوبی شامل قربانی و پیشکش هدایا، پهن کردن سفره نذری، یک شب اقامت در مزار، رقص و شادی، پیکرگردانی، نام گذاری خاص و... است که در این پژوهش ریشه آن ها نیز بررسی و محقق شد که آیین های این مزار، برگرفته از آیین های پرستش ایزدبانوی باروری ایران باستان است؛ البته پری در سیر تحول خود در دوره اسلامی، به دلیل بعضی همسانی ها با جن مترادف شده و برخی از اعتقادات عامیانه در باب جن، به اساطیر پری و به تبع آن به آیین های باروری مزار پریان خراسان جنوبی نیز راه یافت.
روابط بینامتنی در بازی های رومیزی (بررسی موردی دو بازی برگرفته از فرهنگ اسطوره ای و فولکلور ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بینامتنیت به عنوان یکی از متدهای خلق بازی، میان بازی های دیجیتال و یا غیر از آن در قالب بازی های آنالوگ از جمله گیم بوردها و پیش متن های فرهنگی، اجتماعی، اسطوره ای، افسانه ای و آیینی پیوند برقرار می ساد. هدف مقاله پیش رو مطالعه ظرفیت های بینامتنی و چگونگی بازآفرینی پیش متن ها از جمله ادبیات اسطوره ای و افسانه ای در گیم بوردها می باشد. در همین راستا سؤال پژوهش آن است که: چگونه پیش متن های ادبی می توانند در گیم بوردها به ایجاد روابط بینامتنی بی انجامند؟ نتایج که با استفاده از راهبرد کیفی و راهکار کتابخانه ای و از طریق مشاهده انجام شده است نمایانگر آن است که استفاده از رابطه بینامتنی در گیم بوردها می تواند در وجه جوهر بیان و در همه یا بخشی از عناصر آن از اجزاء، گرافیک بازی، روایت، تم، مکانیک، طعم و قوانین ظهور یافته و به رویه ای بینامتنی شکل دهند. متناسب با شکل استفاده از روابط بینامتنی در عناصر بازی، روابط بینامتنی از قوت یا ضعف برخوردار می شوند. با انتخاب هدفمند دو نمونه گیم بورد ایرانی یعنی "شاهنامه بازی" و "زار" چگونگی پیاده سازی روابط میان متنی در آن ها تحلیل شده است.
ارتباط پوشش با مناسک آیینی -اسطوره ای در میان زرتشتیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پوششی که در اجرای مراسم آیینی استفاده می شود مکمل یک آیین باستانی یا داستان اساطیری از دوران کهن است. لباس ها، تزیینات و اشیای مورد استفاده در اجرای مراسم آیینی همگی نمادین هستند. افراد با این نمادها آشنایی دارند و به تقلید از پیشینیان خود آن ها را به کار می برند، حتی اگر از جنبه نمادین آن اطلاع دقیقی نداشته باشند. هدف اصلی این پژوهش، بررسی پوشش در اسطوره و حماسه و تأثیر آن در مراسم آیینی با تأکید بر پوشش زرتشتیان است. در این مقاله سعی شده است تا با استفاده از شیوه تحلیلی توصیفی و استفاده از اسناد کتابخانه ای کاربرد پوشش در مراسم آیینی بررسی شود. در این پژوهش مشخص شد که رنگ و نوع لباس نشان دهنده باورها واعتقادات مردم است و کاربرد آن در مراسم آیینی جنبه اسطوره شناختی دارد. اقوام مختلف برای فرایند گذار از زندگی بدوی و ورود به زندگی متمدن روایت های اساطیری درمورد پوشاک دارند. این روایت ها را که به تولید و استفاده از پوشاک اشاره دارد، در حماسه به شخصیت ها و قهرمانان حماسی نسبت داده اند.
نقدِ خوانش ساختارگرایانه واقعه عاشورا از اسطوره به سیره
منبع:
پژوهشنامه معارف حسینی سال هشتم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۱
81 - 92
حوزه های تخصصی:
تورستن هیلن پژوهشگر تاریخ دین سوئدی در کتاب واقعه عاشورا با تأثیرپذیری از ساختارگرایی لوی استروس تقابل بین دو جبهه خیر و شر را با اتکا به گزارش تاریخ طبری از واقعه عاشورا توضیح داده است. هیلن واقعه عاشورا را در قالب اسطوره فهمیده است و از این جهت کتاب واقعه عاشورا، یک کتاب تاریخی نیست که قصد داشته باشد واقعیت عاشورا را توضیح دهد بلکه نویسنده بیشتر به دنبال آن است که ذهنیت تاریخ نویسی طبری از واقعه عاشورا را روایت کند. در مقاله حاضر سعی بر آن است که امکانات و محدودیت های خوانش ساختارگرایانه هیلن مورد سنجشِ انتقادی قرار گیرد. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که اگر سه گونه روایت پردازی اسطوره ای، سیره ای و عامیانه ملاک قرار گیرد، گزارش هیلن در قالب روایت پردازی سنت و سیره قرار می گیرد نه قالب روایت پردازیِ اسطوره ای. بنابراین برای خوانش دقیق و کامل تر واقعه، بهتر است از تحلیل اسطوره به تحلیل سنت و سیره تغییر مسیر داد.
بررسی مؤلفه های کهن الگوی سفر قهرمان در نقاشی «عبور واشنگتن از دلاور»
منبع:
فردوس هنر سال دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷
80 - 95
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: اسطوره و قهرمان از عناصری هستند که در هنر برای مخاطب جذابیت زیادی دارند. مخاطب می تواند آرزوها، ناتوانی ها و حتی انگیزه برای زندگی را از قهرمان بگیرد. اسطوره ها برای هر کشوری قسمتی از هویت آن محسوب می شوند. یافتن مؤلفه های یک قهرمان در هنر از یک سو به هنرمند و از سوی دیگر به مخاطب در خلق و کشف آن کمک می کند.هدف پژوهش: مؤلفه های قهرمان در هنر نقاشی به صورت علمی تبیین نشده است، لذا این پژوهش بر آن است تا با کمک گرفتن از مبانی نظری هنرهای دیگری چون داستان نویسی، سینما و...، قهرمان و اسطوره را در نقاشی تشخیص دهد و با بررسی گزاره های یافته شده در نقاشی «عبور واشنگتن از دلاور»، دریابد که قهرمان و اسطوره در هنر نقاشی چه ویژگی هایی دارند. به همین منظور فرض پژوهش بر این استوار است که احتمالاً نمود ویژگی های قهرمان و اسطوره در تمام هنرها یکسان باشد.سوال پژوهش: برای بررسی این فرض سؤالی که مطرح می شود این است که چه مؤلفه هایی از کهن الگوی سفر قهرمان در نقاشی وجود دارد؟روش پژوهش: به همین منظور با مراجعه به منابع کتابخانه ای و استفاده از روش توصیفی-تحلیلی این پژوهش انجام شده است.نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد که خصوصیات شخصیت قهرمان و اسطوره در تمام هنرها ثابت است؛ تفاوت در چگونگی خلق قهرمان و محدودیت هایی همچون زمان در سینما ، تصویر در ادبیات، بُعد در نقاشی است که هر قالب هنری ایجاد می کند.
کرامات زمینه ساز چهره ای اسطوره ای از عارفان براساس نظریات جوزف کمپبل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: یکی از مباحث پرمناقشه عرفان اسلامی، متصورشدن قدرت کرامت گونه برای شیوخ متصوفه است که قرابت معنایی و محتوایی بسیاری به معجزه دارد. با این تفاوت که معجزه مخصوص پیامبران و کرامت، کارهای خارق العاده اولیاءالله است. با سازمان یافتن طریقت ها در میانه های قرن پنجم هجری و ضعف شدید حکومت سلجوقی بعد از شکست سنجر (م. 552 ق.) از غزان و فروپاشی اوضاع اجتماعی و سیاسی، کرامت مدلولی متفاوت یافت و به کارهای فوق بشری مرشد طریقت اشاره می کرد. پیر و مراد دیگر تنها یک شخص روحانی صرف نیست؛ بلکه مانند قهرمانان اسطوره ای با قدرت الهی تصویر می شود که نظم و قوانین الهی حاکم بر طبیعت را می شکند. کراماتْ مسیر سفر سالک را مانند سفر قهرمان اسطوره ها ترسیم می کند که شیخ از مسیر بسیار سخت و صعبی گذر کرده تا توانسته است به چنین قدرت مافوق انسانی دست یابد و از ثمرات آن، مریدان و حامیانش را بهره مند کند. نظریه «تک اسطوره» جوزف کمپبل، انطباق بسیاری با مسیر سفر روحانی سالک دارد. روش: در این مقاله منابع مکتوب عرفانی و تاریخی مربوط به سیر حرکت عارف تا رسیدن به کمال گردآوری شد؛ سپس آن مفاهیم با سه مرحله «جدایی»، «تشرف» و «بازگشت» نظریه کمپبل تطبیق داده شد. نتایج و یافته ها: از تطابق یادشده به این نتیجه می توان رسید که هدف از خلق کرامات، ساخت چهره ای اسطوره ای از عارفان است تا آنان را قهرمانان مذهبی عصر جدید معرفی کنند.
بازخوانی سیر دگردیسی اسطوره اسب در گذر از حماسه به عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
271 - 290
حوزه های تخصصی:
اسب به عنوان توتم ایرانیان، اسطوره ای است که در متون آیینی- ادبی ادوار مختلف، حضوری چشمگیر داشته، اسطوره ای پرتکرار محسوب می شود. اسب به دلیل بهره مندی از طبیعتی دوگانه، در اساطیر و همچنین آموزه های عرفانی، هم سمبل و نمادی از مضامین اهورایی و هم اهریمنی است که به دلیل محبوبیت آن در میان اقوام ایرانی، بیشتر به عنوان اسطوره ای نیک و مینوی شناخته می شود. این مقاله با روش تحلیل- محتوا در پی بررسی سیر دگردیسی اسطوره اسب در گذر از عصر حماسی به دوره عرفانی است که نتایج پژوهش نشان می دهد اسب در متون حماسی و پهلوانی، دارای نقش و جایگاه ویژه ای است که نیمه پنهان و تکمیل کننده پهلوانان محسوب می شود و یاریگر آنان در تمام مراحل زندگی است. پس از گذر از عصر حماسی، اسب همچنان در متون عرفانی، نمادی از مضامین عالی است؛ اما به دلیل داشتن طبیعت سرکش، به عنوان نمادی از نفس نیز به کار رفته است؛ اما همین نفس، چون اسبی تعلیم پذیر، قابلیت رام شدن دارد که می توان با ریاضت و تمرین، آن را مطیع و رام ساخت.
بررسی تطبیقی زمان اسطوره ای در شعر سهراب سپهری و میخائیل لرمانتوف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۸
347 - 375
حوزه های تخصصی:
زمان اسطوره ای، به زمانی گفته می شود که برخلاف زمان عادی، خطی و معدود تاریخی، گذرا نیست؛ بلکه زمانی مقدس، دوری، مانا، پایدار و جاودانه است؛ کاستی نمی یابد، ابدی و همیشگی است. این پژوهش بر آن است تا ویژگی های زمان اسطوره ای و جنبه های گوناگون نگاه اسطوره ای را در آثار سپهری و لرمانتوف نمایان سازد. سهراب سپهری شاعر معاصر فارسی در اشعار خود با کلامی تصویری ، تداوم در تصاویر و استمرار آن ها توانسته است با نوع جهان بینی ویژه و مشرب فکری ، فلسفه شرقی، برخی از آثارش را با توجه به زمان اسطوره ای و اساساً اسطوره ها خلق کند. میخائیل لرمانتوف، شاعر قرن نوزدهم روسیه از نخبگان سرزمین خویش است و برخی از سروده هایش یادآور سوره هایی از قرآن و کتاب مقدس است او با نگاه جهان بینانه و توجه به اسطوره های شرقی، توانسته است؛ اسطوره ها و زمان اسطوره ای را در آثار خود منعکس سازد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که زمان در آثار سپهری و لرمانتوف، قدسی و اسطوره ای است.
کاربست اسطوره در شعر نو عربی و کُردی؛ بررسی موردی شعر ادونیس و شیرکو بیکه س(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطوره به عنوان اولین نظام فکری بشر، بخشی از تجارب ذهنی ملل است و شعر تداوم بخش آن بوده است؛ زیرا تخیل در اسطوره ماهیتی متناسب با صور خیال در شعر دارد. آشنایی شاعران با اسطوره ها، کارکرد مطلوب اسطوره ها در بیان موضوعات و غنای زبان از عوامل گرایش شاعران کُرد و عرب به آن است. ادونیس و بیکه س با ذهنیتی انضمامی انتزاعی و در هم شکستن فرم های کلاسیک نوآوری کرده و با تصرف و باز آفرینی در اسطوره ها و نمادهای اسطوره ای، آن را در خدمت بیان مضامین قرار داده اند. پژوهش حاضر به شیوه تحلیل محتوا و بر مبنای رویکرد تطبیقی در مکتب آمریکا، کاربست اسطوره در شعر نو عربی و کُردی را با تأکید بر اشعار ادونیس و شیرکو بررسی کرده تا وجوه بنیادین نمادهای اسطوره ای شعر آنها را تبیین نماید. اسطوره در همه موضوعات اصلی شعر ادونیس و شیرکو به کار رفته و دلالت های ضمنی مفاهیم اساطیری بیش از دلالت های آشکار است. ققنوس، عیسی، مریم، شهرزاد، قابیل و هابیل، مهیار و حلاج، سیزیف، نوح وسندباد از جمله اسطوره های مشترک در شعر آنهاست. شیرکو بیشتر به اسطوره های شرقی و ایرانی و ادونیس اغلب به اسطوره های یونانی و رومی گرایش دارد. بسط راهبردهای معنایی، استفاده از ظرفیت مفهوم سازی و سیلان مضامین اسطوره ای و تلفیق آن با مفاهیم ذهنی و شناخت تاریخ از عوامل توفیق هر دو شاعر در کاربست اسطوره است. آنها با تلفیق مفاهیم، نقاب سازی از شخصیت های اسطوره ای، تقویت کارکردهای ساختاری و مفهومی زبان، تبیین ابعاد ذهنی و عینی زمان و مکان و تلمیح به روایت ها و شخصیت ها بر غنای معنایی شعر افزوده اند.
نمودهای دانش «خواص عناصر» در داستان های اساطیری و تمثیلی فارسی (با تکیه بر نزهت نامه علایی، عجایب المخلوقات، جواهرنامه و الأبنیه عن حقایق الأدویه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باور به خواص پنهان و مرموز عناصر هستی، در پزشکی و جادوگریِ روزگاران کهن، نقش ویژه ای داشته است. باورمندان به این دانش، خواص عناصر هستی (از اعضای بدن جانوران گرفته تا حروف و اعداد) و تأثیر آنها را بر پدیده ها و موجودات جهان شناسایی می کردند و از این یافته ها در کارهای گوناگونی مانند پزشکی، طالع بینی، تعبیر خواب، هواشناسی، کیمیاگری، جادو، طلسمات و... بهره می بردند. این باورها بر جهان بینی و زندگی معمول مردم نیز چیرگی داشته است؛ به گونه ای که نشانه های آن را می توان در تاروپود داستان های برجای مانده از آن دوران دید. رازوارگی برخی از داستان های اساطیری پارسی نیز در دل برخی از این باورها نهفته است. ماجراهایی مانند سیمرغ و اعمال جادویی و درمانی او، نبرد رستم با دیو سپید، کنش های جادویی کیخسرو و... در شاهنامه ازجمله داستان های اساطیری است که باورهای مربوط به این دانش در آنها بازتاب چشمگیری داشته است. در مقاله حاضر با رویکردی تازه و براساس متن های موازیِ داستان های اساطیری و تمثیلی، چند داستان و روایت اسطوره ای و تمثیلی در دو بخش پزشکی عامه و جادوگری بررسی می شود؛ این متن ها عبارت است از: نزهت نامه علایی ، عجایب المخلوقات، جواهرنامه نظامی و الأبنیه عن حقایق الأدویه که درباره خواص پنهان اشیا اطلاعاتی دارند. در این آثار، مسائل پزشکی عامه و جادوگری با توجه به این باورها در چهار گروه «جانداران»، «گیاهان»، «سنگ ها/ فلزات» و «صدا/ آواز» بررسی و تحلیل می شود و ریشه برخی از این باورها نشان داده خواهد شد.
بررسی «فره کیانی» اصطلاحی در فرهنگ ایران باستان و شرحی بر سلسله کیانیان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
«فره» یکی از نمادهای قدرت ایزدی و همانند فروغ و هدیه ای الهی است که در وجود هر انسانی و موجودی به امانت گذاشته شده است و برای صاحبش، زندگی طولانی، قدرت و دارایی به همراه می آورد. فر کیانی وجه شاهی فره است و به بخش متأخر گاه شمار افسانه ای زرتشت تعلق دارد. در مفهومی انتزاعی تر، به مثابه یک تفکر، فره می تواند نیرویی وابسته به هستی یا نیروی الهی باشد که از جهان نامحسوس برخاسته و در این گیتی، جاری شده است که از طریق آن، کارهای خوب انجام و بخت خوب نیز تضمین می شود. آنچه در این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی بررسی می شود، مفهوم واژه «فره» در فارسی و اوستا، دلایل اهمیت فر کیانی، مختصری درباره سلسله کیانیان، اسطوره های ایرانی که فره قهرمان آن است و داستان های ملی مرتبط با آن، چهره های مادی و معنوی فر کیانی و بازیافته های باستان شناسی درخصوص فره است تا درنتیجه به این پرسش ها پاسخ داده شود که به چه دلیل فر کیانی دارای چنین جایگاه ویژه ای است و آیا می توان داستان های ملی ایران و فر کیانی را با یکدیگر مرتبط دانست یا خیر. برآیند تحقیق نشان دهنده آن است که با تأمل در متن اوستایی زامیادیشت به نیکی می توان دریافت که بنابه دلایل اسمی، تاریخی و جغرافیایی، دینی و مذهبی، ملی و اسطوره ای، فر کیانی دارای چنین جایگاه مهمی است. همچنین، قهرمانان اصلی برخی از داستان های دلنشین ملی ایران از فر کیانی بهره جسته اند و برخی از مطالبی که فردوسی بزرگ در شاهنامه بیان کرده است، ریشه در زامیادیشت اوستا دارند.
«مولانا و تشیع در غزلیات شمس»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضرنشان دادن میزان علاقه مولانا به برخی عنصرهای مذهب تشیع است . اگر چه به رغم ادعای برخی از مسلمانان شیعی مذهب نمی توان او را شیعی دانست .
نشانه هایی که از غزلیات شمس و دیگر آثار او یافته ایم، حکایت از آن دارد که این شاعر عارف به علی(ع) نه به مثابه خلیفه چهارم مسلمین؛ بلکه بسی فراتر از این به دلیل فضل و ویژگی های اخلاقی این انسان کامل، عشق می ورزد و به همین دلیل به آن چه با وی در پیوند است، گاه به صورت حقیقت و گاه به شکل نمادین اشاره می کند . از این گذشته ، مولانا به امام حسین (ع) و کربلا و شهادت ، هم در برخی از غزلیات خویش توجه نشان داده است.
نکته دیگری که در این مقاله بدان پرداخته شده ، نوع تأثیرپذیری مولانا از این مقوله های آیینی است . زیرا در بسیاری از اشارت های او می توان دریافت که او نه آگاهانه و با دریافت تاریخی ، بلکه غالباً به گونه یی نا آگاهانه و بارویکردی اسطوره یی به این مسایل نگاه می کند.
تحلیل عناصرخیالی اسطوره های عرفانی درحدیقه الحقیقه وشریعه الطریقه سنائی غزنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطوره و کهن الگوهابیان کننده آرزوها و افکار جوامع بشری مملو از حکایاتی هستند، پیرامون خدایان، پهلوانان، موجودات فراطبیعی و حوادث خارق العاده که در زمان های آغازین به وجود آمده اند، و در هر سرزمینی بخشی از هویت، تمدن و فرهنگ آن سرزمین به شمار می روند. روایت های عرفانی یکی از اساسی ترین محمل ها برای بروز کهن الگوها و اسطوره ها می باشند، و اسطوره های عرفانی از بن مایه های پرکارکرد در تاریخ و ادبیات فارسی به ویژه سرودهای عرفانی هستند. به همین جهت بررسی کارکردهای معنایی و تحلیل و تفسیر آنها موجب خواهد شد؛ که خوانندگان آثار عرفانی، به درک و دریافت روشنی از این اسطوره ها در حوزه عرفان دست یابند. نگارندگان با توجه به اهمیت نماد پردازی روایت های عرفانی و لزوم تفسیر آنها برای درک متن و حصول کارکردهای روایی آن به بررسی عناصر اسطوره ای عرفانی پرداخته اند. از آن جاییکه روایت های عرفانی از تمام اجزای فرهنگی و اندیشه بشری علی الخصوص کهن الگوها بهره می برند، در این مقاله برآنیم؛ که با جستجو در حدیقه الحقیقه و شریعه الطریقه به بررسی کاربرد عناصرخیالی اسطوره های عرفانی به شیوه تحلیلی بپردازیم.
کارکرد عرفانی عناصر اسطوره ای، دینی و ملّی در غزل های صائب تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۶۲
70 - 89
حوزه های تخصصی:
مضمون پردازی از هنرهای برجسته شعر دوره صفوی و به ویژه صائب تبریزی است. استفاده از عناصر اساطیری، مذهبی و ملّی نیز در این میان ضمن یاری رساندن به مضمون سازی و خلق مضامین جدید، گاه برداشت های عرفانی صائب را از این عناصر بازتاب می دهد. این مقاله سعی دارد با شیوه تحلیلی- توصیفی، این عناصر و نحوه استفاده صائب از آن ها را بررسی نماید. ابتدا با یک تقسیم بندی این موارد در سه دسته کلّی اساطیری، مذهبی و ملّی جای داده شد و سپس با بررسی اشعار صائب، نحوه استفاده وی از این عناصر در بیان مضامین عرفانی چون طلب، عشق، استغنا، توحید (وحدت)، فنا و مضامین مرتبط با این مفاهیم با ذکر مثال های شعری بررسی گردید. نتیجه این بررسی نشان می دهد که صائب در مضمون سازی از این عناصر، گاه اشارات عرفانی ظریفی را در اشعارش مطرح ساخته و در این میان سهم اساطیر مذهبی (شامل عناصر اسلامی که منبع آن بی شک قرآن کریم بوده ) از سایر عناصر بیشتر و برجسته تر است.
تجلی اشارات عرفانی و اسطوره ای در سروده های محمد بیابانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۶۲
128 - 149
حوزه های تخصصی:
شعر فارسی متأثر از پشتوانه های تاریخی، عرفانی و اسطوره ای است. تأثیر این عناصر را در اشعار شاعران معاصر، بیش از دوره های دیگر می توان دید و دلیل آن مردمی بودن شعر امروز است. شعر و اسطوره جدایی ناپذیرند و اسطوره سبب بارور شدن واژه ها و شکوفایی شعر می شود. در قرآن کریم، بخش زیادی از مفاهیم در قالب نماد و تمثیل بیان شده است. وجود این تمثیل ها در حقیقت نزدیک کننده هر چه بیشتر مفهوم به ذهن مخاطب است. داستان های عرفانی نیز که غالباً صورتی تمثیلی یا تأویلی دارند، از این سبک قرآن به ویژه در تأویل داستان های قرآنی بهره برده اند. معروف ترین داستان های رمزی در قرآن کریم، داستان پیامبران است که شاعران در آثار خویش به اشارات آن توجه کرده اند و به طور صریح یا غیرصریح به رمزگشایی از آن پرداخته اند. هدف اصلی این مقاله، پژوهش پیرامون تجلّی اشارات عرفانی و اسطوره ای در آثار محمد بیابانی است. بیابانی در آثارش در عین هنجار گریزی و سنّت شکنی، رگه هایی از عرفان را دخیل می سازد. با همه اصالت و نجابت و سنّت ایرانی بودن، اشعار وی رنگ و بوی تجدد و مرزشکنی و تازگی به خود می گیرد و مفاهیم، مضامین و پیام هایش حتی با درون مایه های عرفانی رنگ تازگی دارد. این مقاله به روش پژوهشی، توصیفی-تحلیلی، به درون مایه های عرفانی اشعار بیابانی می پردازد.
رموز اسطوره ای اعداد در عرفان ( با توجّه به متون برگزیده نثر عرفانی تا قرن هفتم هجری قمری )(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۹
75 - 98
حوزه های تخصصی:
بازتاب و تأثیر اسطوره در زمینه های گوناگون زندگی انسان پسا اساطیری، امری واضح و آشکار و تأیید شده است. به نظر می رسد عرفان نیز یکی از مقوله هایی است که گاه تحت تجلّی و تأثیر اسطوره قرار گرفته است. یکی از این تجلّی ها را می توان در کارکرد مختلف اعداد و رازناکی آنان در متون اساطیری و عرفانی پیگیری کرد. در این مقاله به شیوه توصیفی _ تحلیلی، تجلّی و بازتاب محسوس و نامحسوس کارکردهای اعداد مقدّس اسطوره ای در متون برگزیده نثر عرفانی فارسی تا قرن هفتم ه.ق بررسی شده است. البتّه این تشابهات هرگز دلیل تأثیرپذیری صرف و آگاهانه عرفان از اساطیر نیست، زیرا این تجلّی ها در زمینه های دیگر اندیشه های جامعه بشری نیز مشاهده می شود و مورد واکاوی قرار گرفته اند. نتایج پژوهش حاضر، حاکی از آن است که گروهی از اعداد، از جمله: یک، دو، سه، چهار و هفت با مضرب هایشان( چهل، هفتاد و... )، پنج، شش، دوازده و هزار، خودآگاه یا ناخودآگاه با توجّه به ضمیر مشترک جمعی انسان ها، میان دو مقوله اسطوره و عرفان مشترک بوده، کارکردهایی مانند: وحدت و یگانگی، کثرت و فراوانی، تکامل، تقدّس و رازناکی دارند.
چگونگی مضمون آفرینی های صائب با سیمرغ اساطیری و عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۹
151 - 166
حوزه های تخصصی:
سیمرغ پرنده ای اساطیری است که از گذشته های دور تاکنون در حوزه تفکر، تمدن، فرهنگ و اندیشه ایرانیان بال و پر گشوده و در اشکال گوناگون خود را به نمایش گذاشته است. قدیمی ترین متن حاوی اسطوره سیمرغ، اوستاست و در حوزه زبان و ادبیات فارسی، شاهنامه از مهم ترین مجال های ظهور سیمرغ است و در قرن ششم، سیمرغ در حیطه ادبیات عرفانی نیز تجلی می یابد. این پرند ه اساطیری در هر دوره با نقش و رنگ متناسب آن زمان بروز و ظهور داشته است. سبک هندی سبک مضمون آفرینی با ایده های گذشته است و صائب تبریزی از بزرگ ترین شاعران این سبک به شمار می رود که در دوره رکود عرفان، به مضامین عرفانی بسیاری توجه نشان داده است. در این مقاله که به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام شده است، برآنیم تا چگونگی بروز و ظهور سیمرغ اساطیری- حماسی و سیمرغ عرفانی را در شعر صائب بررسی کنیم. بنابراین سؤال موردنظر این است که با توجه به تلاش های گوناگون صائب برای مخالف خوانی و مضمون آفرینی در حوزه های مختلف، وی از سیمرغ چگونه برای مضمون سازی استفاده کرده است و بیشتر در چه حوزه و برای بیان چه مفاهیمی از این پرنده اساطیری بهره گرفته است؟ پژوهش نشان می دهد که صائب علاوه بر بهره گیری از داستان سیمرغ اساطیری در شاهنامه، از سیمرغ عرفانی در منطق الطیر نیز بهره گرفته است و ابهت، جلال و شکوه سیمرغ، عنصری برگرفته از هر دو حیطه حماسی و عرفانی است که در شعر صائب به زیبایی استفاده شده است.
رمزگشایی کهن الگوها، عناصر اساطیری و شخصیت های عرفانی در سروده های مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷۰
85 - 106
حوزه های تخصصی:
به نظرمی رسد اسطوره و عرفان در نگاه نخست دو مقوله جدا و متفاوت در حیطه علوم انسانی می باشند؛ درحالی که با بررسی آن ها از منظری که در این مقاله فراروی خواننده باز می شود، این دو نه تنها از هم جدا نیستند؛ بلکه می توان گفت عرفان دنباله و تکمله اسطوره است. در این پژوهش نویسنده درصدد است تا به شیوه توصیفی – تحلیلی و روش کتابخانه ای به بررسی عناصر اسطوره ای و شخصیت ها و نمادهایی که صبغه و نمودی عرفانی در شعر اخوان دارند، بپردازد. همچنین علاوه بر شخصیت ها و نمادهای اسطوره ای ملی، شخصیت های اسطوره ای دینی و عرفانی نیز که اخوان آن ها را درجهت بیان مفاهیم خود آورده، موردبررسی قرارگیرد. نتیجه حاصل از پژوهش این است که اخوان در اشعار خود، برای بیان هرچه بهتر مضامین و مفاهیم شعری خود، از عناصر اسطوره و حماسه استفاده کرده است، این عناصر اسطوره ای از یک سو با اساطیر ایرانی و از سوی دیگر با عرفان ایرانی – اسلامی در هم آمیخته است.
نقدِ نگاهِ اسطوره ای در شعرِ مهدی اَخَوانِ ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقدِ نگاهِ اسطوره ای در شعرِ مهدی اَخَوانِ ثالث اسد آبشیرینی* چکیده اخوان ثالث را نمی توان بیرون از هندسه ای که جهان اسطوره ای برای او ترسیم می کند، تصوّر کرد. آن اندازه ای که اندیشه ی اسطوره ای اسباب آشنایی زدایی ها و فرم را در شعر او بنیاد نهاده است، به همان میزان نیز پی ریز آن نقاط آسیب زایی شده که از آن دریچه می توان با ذهنیّت و زبان شاعر روشن فکر های ایرانی، نقبی به سوی امتناع تعقّل مدرن زد. اخوان در شاهکار های خود، زمستان، آخر شاهنامه و از این اوستا، به منطقه ای از ساحت اندیشه ی اسطوره ای پای نهاده که باستان گرایی و موسیقی، قدّیس پنداری و اهریمن سازی، غم گذشته و گریه بر ربع و اطلال و دمن، آن هم در عصر آه و آهن و آهک زنده، راه را بر هر تجربه ی تاریخ هم زمانی ای مسدود کرده است. نگارنده در این جستار، با عطف نظر به اندیشمندان عصر روشنگری، سعیش بر آن بوده که با پیش کشیدن نمونه هایی عینی، میراث هنری اخوان ثالث را ازمنظری آسیب شناسانه در پرتو تفکّر اسطوره ای، با مخاطب خویش به بحث و تحلیل بگذارد. * استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید چمران اهواز asadabshirini@gmail.com تاریخ دریافت مقاله: 28/11/1400 تاریخ پذیرش مقاله: 21/3/1401
خوانش های اسطوره ای از «ماه» در شعر بدر شاکر السیاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیده هایی طبیعی مانند ماه که هم در بردارنده ذائقه شعری و هم دارای نشانه های اسطوره ایی هستند، می توانند در روند تصویرسازی اجتماعی سیاسی شاعران معاصر نقشی اساسی داشته باشند؛ لذا خوانش هدفمند این تصویرسازی های اسطوره ای، که بر اساس کهن الگویی هایی که در ناخودآگاه شاعر نقش بسته، ضرورتی انکارناپذیر است. از همین رو، تصویرسازی از ماه برای شاعران، روشنگر نوع تفکر آن ها و بیان عقایدشان است. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی به بررسی دلالت های تصویری از روایت اسطوره ای ماه در اشعار سیاب می پردازد. لفظ قمر 83 مرتبه، لفظ بدر3 مرتبه و لفظ هلال 5 مرتبه در این اشعار تکرار شده است. این تعدد تکرار، حکایت از اهمیت خوانش اسطوره ای ماه، نزد این شاعر معاصر است. اگر در مقام بیان گزیده ای از نتایج این پژوهش باشیم، می توانیم به تصویرسازی های اجتماعی سیاسی ماه که بازگو کننده جلوه اعتراض به نظام حاکم بر جامعه عراق است، اشاره کرد؛ این مهم در به کارگیری سیاب از اسطوره ماه و تحلیل کهن الگویی آنیموس (جلوه مردانه) و آنیما نمایان شده است. نمود بارز کهن الگویی آنیموس، خردورزی و راهنمایی و جلوه آنیمایی آن، نامیرایی و شور اشتیاق است.