مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۶۱.
۶۶۲.
۶۶۳.
۶۶۴.
۶۶۵.
۶۶۶.
۶۶۷.
۶۶۸.
۶۶۹.
۶۷۰.
۶۷۱.
۶۷۲.
۶۷۳.
۶۷۴.
۶۷۵.
۶۷۶.
۶۷۷.
۶۷۸.
۶۷۹.
۶۸۰.
اسطوره
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۶
129 - 152
حوزه های تخصصی:
مقایسه ادبیات دو ملت که از نظر زبان و فرهنگ و مسایل اجتماعی و ... با هم تفاوت دارند به کشف مشترکات و تفاوت های بین دو ملت می انجامد و همین باعث می شود ما دریابیم که دو شاعر علی رغم تفاوت زبان و فرهنگ و اجتماع شان تا چه میزان در محتوا و مشترکات روحی شبیه هستند. در راستای این نگرش، اسطوره پردازی و استفاده از نماد در شعر دو شاعر تازی و پارسی- صلاح عبدالصبور و نیما یوشیج - مورد بررسی قرار گرفت تا روشن شود که این دو شاعر به زعم وجود نظام مستبد و حکومت سیاسی خفقان آور چگونه از نماد و اسطوره در شعرهای خود استفاده کردند و با این عملکرد تحولی عظیم در شعر معاصر کشور خود ایجاد کردند.
شهر بی نشان در اندیشه عبدالوهاب البیاتی و مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۷
109 - 130
حوزه های تخصصی:
شهر آرمانی نمایانگر حقیقتی است دست نیافتنی که از گذشته های دور همواره در اندیشه انسان وجود داشته و پناهگاه او برای گذر از ناملایمات روزگار و تلخی های هستی بوده است. این نامرادی ها سبب شده که شاعران معاصر بکوشند در آثار خود دنیایی آرمانی و شایسته زیستن انسان بیافرینند. در این آرمانشهرها کمال مطلوب، دستیابی به نظام و سامانی عقلانی و انسانی است که شر و فساد و سایر خوی های تباه کننده بدان راه نداشته باشند. پژوهش حاضر، به آفرینش آرمانشهر و متضاد آن پلیدشهر، در اندیشه دو شاعر معاصر ایرانی و عراقی، مهدی اخوان ثالث و عبدالوهاب البیاتی ، می پردازد. محیط یکسان زندگی دو شاعر، برداشت و واکنشی یکسان را از رویدادهای هستی برای دو شاعر در پی داشته است. اخوان و بیاتی هر دو نگاهی یکسان به پدیده آرمانشهر داشته اند و در مقابلش پلیدشهر را نیز تصویر کرده اند، اما در پرداختن به این موضوعات تفاوت هایی نیز باهم دارند که این پژوهش به شرح این تفاوت ها می پردازد.
بینامتنیت اسطوره ای در شعر شاملو(بر اساس نظریه ژرار ژنت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متون اساطیری، یکی از متون پیشین است که پیوندی تنگاتنگ با شعر فارسی دارد. اسطوره ها ماهیت بینامتنیتی دارند، زیرا در متونِ زمان های گوناگون ادبیات زبانی و نوشتاری پی در پی بازگویی می شوند. بینامتنیت و اسطوره شناسی تطبیقی دو دانش پیوسته هستند. شاملو از شاعران ایرانی و برجسته پای بند به اجتماع در ادبیات فارسی است. او با بهره گیری از اسطوره های یونانی، دینی و ایرانی به بیان پرسمان های اجتماعی و سیاسی در شعر خویش پرداخته است. فرضیه پژوهش این است که شاملو دلباخته فرهنگ غربی، و متون مسیحی است؛ از این رو گفتمان بینامتنیت با متونی که از این فرهنگ ها سرچشمه می گیرد در شعر او کاربرد بیش تری دارد. در این پژوهش کوشیده شده است افزون بر شناسایی رهیافت بینامتنیت با تکیه بر نگاره های ژرار ژنت و اسطوره شناسی تطبیقی، به بیان چگونگی کاربرد آن در شعر شاملو پرداخته شود. بر پایه یافته های این پژوهش، بازگشت به پیش متن ها، پایستن وجود پیوند تاریخی میان اساطیر نخستین یونانی، مسیحی و ایرانی با سروده های شاملو و برون آوری رویکردهای شاعر از یک اسطوره، جستار و پایه پژوهش بینامتنیت اسطوره ای شعر شاملو را ساخته است. این پژوهش نظری، با روش واکاوی و توصیفی و با رویکرد تطبیقی انجام شده است.
بررسی تطبیقی تراژدی سیاوش در ایران و آراگِقِتسیک و شامیرام در ارمنستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۱
423 - 449
حوزه های تخصصی:
دین داری، در بسیاری از ملت ها، با پرستش طبیعت آغاز شد. بعدها گرایش به پرستش طبیعت با آیین ها و مراسم نمادینی همراه گردید. آیین مرگ و رستاخیز گیاهی نیز از این گونه آیین هاست که در دوره مادرسالاری و فرهنگ کشاورزی شکل گرفت. انسان کشاورز اعتقاد داشت با برپایی هر ساله این آیین، محصولات اش فراوان و پربرکت می شوند. این پژوهش مبتنی بر ابزار کتابخانه ای، آیین مرگ و رستاخیز گیاهی را در ایران و ارمنستان بررسی می کند و وجوه اشتراک و تفاوت های آن را در هر دو کشور با توجه به خویشکاری های ایزدان و ایزدبانوان تجزیه و تحلیل می کند. با توجه به اینکه ایران و ارمنستان از همسایگان دیرین یکدیگر در طول تاریخ بوده اند اشتراکات فرهنگی بسیاری دارند؛ علاوه بر آن، پس از سقوط دولت آشور، بخش هایی از ارمنستان، از زمان حکومت مادها تا زمان حکومت قاجاریه، تحت سلطه ایران بوده و این سلطه طولانی مدت باعث شده است ارمنی ها به اساطیر ایرانی گرایش یابند.
بررسی تحلیلی نمادها و عناصر اسطوره ای مشترک در شاهنامه و غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
237 - 259
حوزه های تخصصی:
موضوع «غزلیات شمس»، اﺛﺮﺟﺎودانه ﻣﻮﻻﻧ ﺎ ﺟﻼل اﻟﺪیﻦ ﻣﺤﻤﺪ بلخی ، بیان مضامین عارفانه و عشق آسمانی است. مولانا در خلال این غزلیات ناب، از نمادهای اسطوره ای نیز برای تبیین مضامین عرفانی و سایر مفاهیم شعری استفاده کرده است. در این مقاله به بررسی عناصر اسطوره اعم از شخصیت ها، موجودات و نمادهایی که صبغه و نمودی عرفانی در «غزلیات شمس» داشته اند، پرداخته ایم. عناصر، موجودات و شخصیت های مورد بررسی در این مقاله عبارت اند از رستم، زال، کیقباد، سهراب، اسفندیار، ضحاک، کیکاووس، مانی، کیخسرو و موجودات افسانه ای همچون کوه قاف، هما، عنقا و سیمرغ که مهم ترین منبع آن ها، «شاهنامه» فردوسی است. نتیجه پژوهش این است که مولانا با استخراج عناصر اسطوره و حماسه از آثار گران سنگ حماسی از جمله «شاهنامه» فردوسی ، از این عناصر در جهت تبیین هر چه بهتر مضامین و مفاهیم عرفانی در «غزلیات شمس» سود جسته است؛ تا جایی که پژوهش گران ادبیات عرفانی، آن را نمونه بارز و ارزشمند حماسه عرفانی دانسته اند.
نقد و تحلیل فریبکاری در تاریخ بیهقی و شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۳
325 - 354
حوزه های تخصصی:
فریب و نحوه رفتاری فریبکاران در دو کتاب «شاهنامه» و «تاریخ بیهقی» که از آثار وزین ادب و هنر فارسی هستند، به وضوح نمایان است. نیرنگ در بخش های حماسی- اسطوره ای و تاریخی «شاهنامه» به کار رفته است که به نظر می رسد در بخش حماسی آن با انگیزه و اهداف شخصی و انسانی و ملی، بیشترین کاربرد را دارد. بر خلاف معنای متعارف نیرنگ که مفهومی منفی دارد؛ در «شاهنامه» جنبه ها و مفاهیم مثبت آن را می توان مشاهده کرد. آیا فریب بر اثر رفتار شخصیّت های بانفوذ سیاسی چون محمود ، مسعود و بوسهل ... است که در دوره ای بر اریکه قدرت و هدایت جامعه تکیه زده، به حکمرانی پرداخته، به فریب روی آورده و توانسته اند از بروز آشوب جلوگیری کنند یا اینکه محمودیان با تضریب و فریب سبب عزل طرفداران مسعود شده و نوعی بی ثباتی و اضطراب را گسترش داده اند.
بررسی تطبیقی اساطیر پهلوانی در اشعار نیما یوشیج و احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۴
173 - 195
حوزه های تخصصی:
پهلوانان اساطیری انسان واره هایی هستند که با ماجراهای خویش و شیوه زیستن خود، از هنجارهای مرسوم در جامعه فراتر می روند و به تجلی گاه ارزش های آن جامعه تبدیل می شوند. یکی از موضوعات برجسته و متفاوت در اشعار کهن، اسطوره است که در شعر معاصر فارسی به نحو دیگری نمود پیدا کرده است. این تحقیق با روش توصیفی، ﺗﺤﻠیﻞ ﺷﻮاﻫﺪ درون ﻣﺘﻨی و روش کﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪای به بررسی تطبیقی اساطیر پهلوانی، در اشعار نیما یوشیج و احمد شاملو می پردازد. نتایج بدست آمده بیانگر آن است که اسطوره های پهلوانی در اشعار شاملو پررنگ تر از نیما جلوه کرده و شاملو در شیوه کاربرد اسطوره های پهلوانی، به مفهوم انسان گرایی نظر داشته است. اسطوره های پهلوانی در اشعار آن ها نه تنها به قدرت شاعران کهن نیست، بلکه از نظر سبک و روش اسطوره پردازی نیز متفاوت می باشد؛ این تفاوت ها نیز ناشی از سبک خاص شاعری در دوره معاصر می باشد که اسطوره های پهلوانی و نحوه کاربرد آنان را تحت تأثیر خود قرار داده است. نقطه اشتراک اشعار آن ها کاربرد اسطوره های یونانی است.
اشتراکات شعر مقاومت سمیح القاسم و حسین اسرافیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۴
313 - 333
حوزه های تخصصی:
سمیح القاسم و حسین اسرافیلی از شاعران برجسته مقاومت فلسطین و ایران هستند که در اشعار مقاومت خود دارای مضامین مشترکی می باشند؛ هر دو در مورد وطن خود اشعار زیادی سروده و از اسطوره و نماد و رمز در اشعار مقاومت خود استفاده کرده اند. اسرافیلی و القاسم از اسطوره عنقاء در اشعار خود بهره برده و هر دو خود را متعهد و ملزم دانسته اند که وظیفه خویش را در زمینه مقاومت به نحو احسن ادا کنند. نویسندگان جستار حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، اشعار مقاومت دو شاعر را با هم مقایسه کرده و وجوه اشتراک این دو شاعر را بررسی کرده اند. دو شاعر سنگ را نماد مقاومت فلسطین می دانند و هر دو از این نماد در اشعار خود بهره برده اند. شعر مقاومت دو شاعر، دعوت کننده به صلابت و استقامت، انسجام و فشردگی صفوف و بسیج نیروهای ملّی و جهان علیه دشمن پلید و اعلام جنایت او می باشد؛ ادبایی که با پایداری در برابر توطئه دشمن پلید و عدم پذیرش شکست، تا آخرین رمق مبارزه علیه ظلم و فساد را پیشه خویش نمودند.
جایگاه و نقش اسطوره ها در حکمت خسروانی؛ با تأکید بر حکمت اشراقی، شاهنامه و مرصاد العباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۴
401 - 441
حوزه های تخصصی:
حکمت خسروانی منشوری بی بدیل و میراثی عظیم از آموزه های ایران باستان است که گستره ای فراگیر از حکمت و فلسفه، شعر و ادبیات و حتی عرفان و تصوف را در یک قاب به نمایش می گذارد. این پژوهش بر آن است تا با مقایسه آرای سه اندیشمند بزرگ ایرانی فردوسی حکیم ، شیخ اشراق و نجم الدین رازی به این پرسش بنیادین پاسخ دهد که اسطوره های جاودان حکمت خسروانی در اندیشه های شیخ اشراق ، «شاهنامه» فردوسی و «مرصاد العباد» نجم الدین رازی چگونه بیان شده است؟ روش انجام تحقیق حاضر مطالعه کتابخانه ای و به شیوه توصیفی- تحلیلی و تطبیقی است. این مهم میراث هزاران ساله ایرانیان برای نهادینه سازی عشق، نور، نیکی و زیبایی است. از جمله نتایج مهم این پژوهش عبارت اند از اسطوره ها از «شاهنامه» فردوسی تا «حکمه الاشراق» سهروردی همواره حامل پیام و نشانگانی عرفانی و پهلوانی هستند و بسیاری از آن ها برآمده از حکمت دیرپای حکمای فهلوی است. این قهرمانان آرمانی، با پیروزی بر پلیدی ها و سیاهی ها جلوه آشکار تقابل جاویدان خیر و شر هستند.
نقد و بررسی استبدادستیزی اسطوره ای در شعر شاعران عراقی معاصر؛ سیاب و بیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۵
223 - 247
حوزه های تخصصی:
از آنجا که اسطوره های باستانی با ظهورشان در شعر معاصر، جنبه ای جامعه شناختی به ادبیات داده اند؛ لذا خفقان سیاسی حاکم بر عراق، موجب شد تا اسطوره در شعر سیاب و بیاتی ، از بسامد بالایی برخوردار باشد، چراکه آنان در سروده هایشان با زدن نقاب اسطوره های مختلف و دادن مضمون های جدید به آن ها، در پی آن بودند تا به صورت رمزی و سمبلیک، ایده ها و آرمان های خویش را ابراز نمایند و با آشنایی زدایی از چهره آنان، تجربه های معاصر خود را بر آنان حمل نمایند. در واقع این اسطوره ها به شکل های گوناگون، آرزوها و انگیزه های آنان را نمودار می سازند. از آنجا که این دو شاعر وطن خواه، همواره از وضعیت نابسامان سیاسی و ظلم و جوری که بر مردمشان روا می شد، می نالیدند لذا شخصیت های اسطوره ای آنان، همگی دردی مشترک داشته و خواهان آزادی سیاسی و برقراری عدالت اجتماعی هستند. این پژوهش، تلاش نموده تا با مقایسه کارکرد استبداد ستیزی اسطوره ای در شعر سیاب و بیاتی ، میزان موفقیت آنان را در بوته نقد و داوری عقل، قرار دهد .
بررسی انگیزه های جنگ در شاهنامه فردوسی و ایلیاد و ادیسه هومر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۵
291 - 318
حوزه های تخصصی:
ادبیات تطبیقی، دانشی است که برخی آثار را با برخی آثار ادبی دیگر تطبیق می دهد یا ادبیات دو کشور یا چند کشور و معمولاً یک نوع ادبی را که در دو زبان مختلف پدید آمده است را با هم مقایسه می کند تا نقاط اشتراک و وجوه اختلاف فرهنگی آن ها را آشکار نماید. بنابراین ادبیات تطبیقی، چشم اندازی از افق های رنگارنگ هنر و ادبیات است که می تواند زمینه های فرهنگی ملت های گوناگون جهان را کشف کند و ارتباط مستقیم یا غیر مستقیم آن ها را با یکدیگر نشان دهد. از آنجا که همه ملت ها خواسته یا ناخواسته از ادبیات یکدیگر الهام می گیرند، این ادبیات همواره همگانی تر و جهانی تر می شود. ادبیات شرق و ادبیات غرب مدام در حال تأثیر و تأثرند. این پژوهش به روش تحلیل کیفی، نگاهی تازه به متون کهن حماسی ایران و یونان دارد که برخی انگیزه های جنگ، در متن «شاهنامه» فردوسی و «ایلیاد و ادیسه « هومر را نشان داده. کارکردهای اساطیر مشترک را در دو منظومه برجسته کرده است.
مطالعه تطبیقی قوه خیال در اسطوره گیل گمش و افسانه اسکندر بر طبق نظریه یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
403 - 430
حوزه های تخصصی:
ذهن انسان از سرآغاز پیدایش بشر همواره تصوراتی را در ذهن پرورانده است که وجود خارجی نداشته و فقط در درون یک فرد یا افرادی به وجود آمده است. اسطوره ها تاریخ نیستند اما از نظر ارزش فرهنگی و ذخایر معنوی موجود در آن ها دست کمی از تاریخ ندارند. در دوران معاصر دانشمندان و فلاسفه به کاوش در اسطوره های عهد باستان پرداختند و حلقه های دیگری نیز به این زنجیره اضافه شد. اساطیر بهترین گزینه برای ظهور تخیلات بودند. نقش تخیل در زمینه های پیدایش تصاویر و نمادهای تخیلی در اساطیر با نگاهی به اسطوره گیل گمش و افسانه اسکندر در این تحقیق بررسی شد. پژوهش حاضر به منظور جایگاه خیال از دیدگاه یونگ در اسطوره گیل گمش و افسانه اسکندر انجام شد. بدین منظور از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شد و اطلاعات ضرورت تحقیق با استفاده از روش های کتابخانه ای و اینترنتی جمع آوری گردید. از مهم ترین یافته ها و نتایج حاصله توجه به نظریه کارل گوستاو یونگ است که با اهمیت دادن به رؤیاها و تخیلات به کلید اسطوره شناسی رسید.
بررسی تطبیقی گیاه تباری در اساطیر جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
531 - 550
حوزه های تخصصی:
از اسطوره آفرینش تا مرگ، گیاهان همواره جایگاه ویژه ای در اندیشه های بشر نخستین داشته اند. اهمیت گیاهان در تغذیه انسان، جان بخشی به طبیعت، ارتباط با ماورا و میل به کشف رازهای دنیای مادی از دلایل ارتباط بشر با طبیعت است. گیاه تباری و خداگیاهی از نشانه های قبایل توتمیزم است که افراد به دنبال درگیری های ذهنی درباره پیدایش خلقت و جهان پس از مرگ، نسل خود را به حیوان و یا گیاهی نسبت می دادند. نگرش به چرخه طبیعت، مرگ و زایش دوباره گیاهان و رویش آنان در کنار جسدی که به خاک سپرده می شد، اساطیر خلقت از گیاه و خدا گیاهان را در ذهن بارورتر می نمود. هدف از این جستار بررسی خداگیاهی و گیاه تباری در اساطیر ملل و همچنین علت همسانی برخی از این اساطیر است زیرا پژوهش در اسطوره های بدوی به سبب ماهیت یکسان آن ها باعث کشف اشتراکات فرهنگی در میان جوامع می گردد. روش پژوهش در این تحقیق تحلیلی- توصیفی است.
بازتاب روح زنانه در ادبیات نمایشی دفاع مقدس (با مطالعه پنج نمایشنامه نمونه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۵ زمستان ۱۳۹۲ شماره ۴
467 - 486
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است، با بهره گیری از رویکردی اسطوره ای روان شناختی، با بررسی شخصیتِ قهرمانان زنِ پنج نمایشنامه نمونه، به این مسئله اساسی خواهیم پرداخت که تصویر زنان در ادبیات نمایشی دفاع مقدس تا چه میزان با مبانیِ ارزشی دفاع مقدس هم خوانی دارد و در این آثار در ترسیم چهره زنی راستین، که درگیر جنگی ناخواسته است، تا چه حد مسیری هم پای ارزش های فرهنگ دفاع مقدس پیموده شده است؟در این مقاله، از ویژگی های «کهن الگوی زن طبیعی»، که برگرفته از دیدگاه های کارل گوستاو یونگ است، بهره گرفته ایم؛ کهن الگویی که در بررسی های ادبی و هنری کشورمان کمتر بدان توجه شده است.در بخش نخستِ مقاله، به بررسی ویژگی های روان شناسانه و اسطوره شناسانه کهن الگوی زن طبیعی پرداخته و تأثیرات فرهنگی و سایر عوامل را بر آن بررسی کرده ایم. در بخش های دیگر، ضمن برشمردن خصایص زن طبیعی، به تطبیق این ویژگی ها با تصویر زن در نمایشنامه های نمونه دفاع مقدس پرداخته ایم.در نتیجه مقاله آمده است که در ادبیات نمایشی دفاع مقدس نبودِ خلاقیت، سرزِندگی، و شادی و نشاط در زندگی قهرمانانِ زن به امری معمول تبدیل شده است. شناخت هرچه بهتر کهن الگوی زن طبیعی می تواند زمینه ای را فراهم آورد که با حفظ ارزش ها بتوان آثاری آفرید که زن با طبیعت راستین خود به تصویر درآید.هدف از این پژوهش، ارزشگذاریِ «ادبیات نمایشی دفاع مقدس» از طریق دیدگاه های یونگ نیست، بلکه این مطالعه به دنبال آن است تا نشان دهد که خواه پژوهش براساس نظریات یونگ باشد و خواه هر روان شناس و فیلسوف دیگر، چگونه می تواند به شناخت بیشتر از شخصیت زن در این آثار بینجامد؛ شناختی که می تواند ما را از هرگونه بی راهه، که با مبانی ارزشی منافات دارد، دور کند و در ترسیم چهره ای راستین از زنان غیور کشورمان یاری مان دهد.
شخصیت های اسطوره ای و نمادین زن، در شعر عزالدین مناصره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۶ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱
135 - 148
حوزه های تخصصی:
عزالدین مناصره از شعرای برجسته معاصر فلسطینی است که در حوزه شعر مقاومت و فلسطین با طرح مضامینی نو در حوزه نقد با ارائه آرای خود جایگاه خاصی در ادب معاصر یافته است. حضور شخصیت های سنتی، به ویژه شخصیت های مؤنث اسطوری و فولکلوریک، در شعر وی از بسامد بالایی برخوردار است و شاعر تحت تأثیر عوامل فرهنگی، سیاسی، و اجتماعی، با هنرنمایی خاص، در القای مفاهیم مورد نظر از آن الهام گرفته است. اسطوره ها و نمادهای به کار گرفته شده در شعر مناصره، بیشتر ملی، عربی، و بومی اند و صبغه مذهبی کم رنگی در آن ها دیده می شود. او بیشتر از اسطوره هایی بهره می گیرد که بیانگر پایداری و هویت و میراث ملی اند؛ همانند: زرقاء یمامه، مریم، و جفرا. این مقاله، که به روش توصیفی تحلیلی است، به بیان مفهوم اسطوره و بررسی و تحلیل شخصیت های اسطوره ای زنانه، که منشأ بومی و ملی و نیز اسطوره هایی که منشأ دینی و یونانی دارند، می پردازد. بنابراین، هدف از نگارش این مقاله بررسی و تحلیل شخصیت های اسطوره ای و نمادین زن و تنوع آن در شعر مناصره است.
نقدِ اسطوره ای و روان شناختیِ جایگاه زن در بانوگشسب نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۷ بهار ۱۳۹۴ شماره ۱
37 - 60
حوزه های تخصصی:
بانوگشسب نامه یکی از منظومه های حماسی ملی است که به تقلید از شاهنامه فردوسی در شرح زندگی و دلاوری های بانوگشسب، دختر رستم، به نظم درآمده است. این منظومه، تنها اثر حماسی در ادب فارسی است که محور داستان آن یک قهرمان زن است. بیشتر پژوهشگرانی که این منظومه را بررسی کرده اند، بر چگونگی حضور بانوگشسب در متون حماسی و شرح پهلوانی هایش تأکید کرده و گاه جنگاوری های او را به تأثیرات به جا مانده از دوره زن سروری و تسلط ایزدبانوان جنگاور اساطیری مربوط دانسته و به زمینه های روان شناختی کردارهای این پهلوانِ زن کمتر توجه نشان داده اند. آنچه در این پژوهش بررسی می شود، زمینه های اسطوره ای و روان شناختی شخصیت و اعمال دلاورانه بانوگشسب در منظومه حماسی بانوگشسب نامه است. دستاورد پژوهش حاکی از آن است که با وجود مشاهده نشانه هایی از زن سروری و زن سالاری در منظومه، این نشانه ها در برابر تسلط فرهنگ پدرسالار رنگ باخته و پدرسالاری جایگزین مادر سالاری شده است. در بخش دوم این مقاله، این نکته، از دیدگاه روان شناسی تحلیلی یونگ، تحلیل شده است. بنا بر این دیدگاه، رفتار جنگاورانه و مردانه بانوگشسب را نه تنها نمی توان نشانه زن سالاری دانست، بلکه باید آن را به تأثیرات القایی کهن الگوی آنیموس (روان مردانه درون زن) نسبت داد که به واسطه زندگی بانوگشسب در جمع پهلوانان برتر حماسه و متأثر از رفتارهای مردانه در او نهادینه شده است.
تجلّی کهن الگوی «مادر مثالی» در حماسه های ملی ایران بر اساس نظریه روان شناختی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۸ بهار ۱۳۹۵ شماره ۱
45 - 66
حوزه های تخصصی:
مادرمثالی یکی از کهن الگوهای مهم نظریه روان شناختی یونگ است که به شکل شخصیت مادر واقعی، یا در قالب نمادهایی که بر جنبه مادرانه دلالت دارند، در آثار ادبی تجلی می یابد. حماسه اثری است برآمده از جامعه مردسالار که قدرت نمایی های مردانه در آن بیش از نقش ورزی زنان به چشم می آید. اما آثار حماسی زیرساختی اسطوره ای دارند و بازتابنده بسیاری از اساطیر و نمادهایی هستند که به طور ناخودآگاه ظهور یافته اند. از آنجا که حیات بشری، پیش از وقوف حماسه، یک دوره زن سروری را با تقدس بزرگ مادران ازلی گذرانده، ناخودآگاه بشری از نمادهایی انباشته است که بر عنصر مادینه هستی دلالت دارند. با توجه به این انگاره، تاکنون پژوهشی در زمینه نمودهای کهن الگوی «مادرمثالی» در حماسه های ملی انجام نشده است. این پژوهش در پی پاسخ گویی به این پرسش بوده که نیروی بزرگ مادران ازلی در قالب چه نمادهایی در متون حماسی تجلی یافته و این نمادها چه نقشی در زندگی قهرمانان حماسه برعهده دارند؟ دستاورد پژوهش حاکی از آن است که گرچه در آثار حماسی زنان عموماً نقشی تعیین کننده ندارند، خلأ حضور زنان و مادران در آثار حماسی به طور ناخودآگاه و در قالب نمادهایی همانند آب، چشمه، باد، گیاه، کوه، غار، آتش و... پرشده که در رسیدن قهرمانان به فردیت نقش دارند.
بررسی بن مایه «تولدهای سخت و غیرعادی» در اساطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۸ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳
411 - 428
حوزه های تخصصی:
کهن الگو به منزله عاملی فطری در ناخودآگاه جمعی بشر، با اسطوره پیوندهای ژرف و مرزهای مشترک فراوانی دارد. درواقع، اسطوره ها کهن الگوهایی هستند که دلایل شکل گیری آن ها، با توجه به ناخودآگاه جمعی بشر، بررسی می شود. مطابق آرای یونگ، هر اسطوره بر اساس مجموعه ای از عوامل و علل غریزی، در ذهن مردمان به وجود آمده است. در این میان، انواع زایمان غیرطبیعی نیز از موضوعات برجسته اساطیری و کهن الگویی است که به طور مستقیم با ماجرای تولد برخی پهلوانان اساطیری در فرهنگ ها و ملل گوناگون درآمیخته است. از داستان تولد «رستم» گرفته تا تولد پهلوانانی چون «آرتور» و «هرکول» تا ایزدان و پهلوانانی مانند «اندرا»، ایزد «مهر» یا «میترا»، «بهرام»، «آتنه»، «مینروا»، «ساناسار و باقداسار»، «اوزیریس» یا «اوزیرمق»، «آتیس»، «سوسلان»، و «باترازد»، «مشی و مشیانه»، «بودا» و «برهما» و «سوشیانس» با کهن الگوی سخت زایی و زایمان های غیرطبیعی مواجهیم. این جستار با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی درصدد است دلایل این گونه تولدها را در میان اساطیر بررسی و کارکرد کهن الگویی آن را روشن کند. با توجه به نتایج، به نظر می رسد این تولدهای فراطبیعی درواقع گونه ای براعت استهلال داستانی است تا برجستگی و بزرگی شان را از لحاظ قدرت جسمی و روحی و اعمال پهلوانی در دوران شکوفایی شان به تصویر بکشد. <br clear="all" />
بررسی جایگاه ایزد وای (باد) در اوستا و مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وای، نام ایزدی بزرگ و مقتدر در ایران باستان است که مظهر باد بوده، یکی از یشت های اوستا به او اختصاص دارد. از یشت ها و سایر متون زرتشتی چنین برمی آید که این ایزد گاه جایگاهی حتی بالاتر از اهورامزدا دارد و بازتاب درخشانی در آیین های باستانی دارد. وای به دلیل قدرت و نفوذ خود، همچون دیگر ایزدان پیش از زرتشت، به راحتی در مزدیسنا حل نشد و نابسامانی هایی را در این آیین پدید آورد؛ از سوی دیگر نظر به اهمیت و جایگاه پدیده «باد» در آثار برخی عرفا همچون سنایی، عطار و مولانا بر آن شدیم به بررسی مناسبات باد در مثنوی و اوستا و مقایسه جایگاه باد در دو نگرش اساطیری و عرفانی بپردازیم. پرسش این پژوهش، که با روش توصیفی- تحلیلی نوشته شده، این است که آیا ایزد باد، با آن مایه اهمیت و عظمت، بروز و ظهوری در عقاید عرفانی پس از اسلام یافته است یا خیر و آیا می توان نشانه ای یافت مبنی بر اینکه فهم عرفانی مولانا از مقوله باد، متأثر از اندیشه های ایران باستان است؟ ظاهراً اهمیت تماثیل باد نزد مولانا بیشتر به قرآن و نگرش های اسلامی بازمی گردد؛ اما نتیجه ای که در پایان به دست می آید مؤید نوعی اثرپذیری غیرمستقیم و منبعث از ناخودآگاه جمعی ایرانی درخصوص این ایزد فراموش شده است.
بازتاب نمودهای اسطوره ای درخت ویسپوبیش در پندار مولوی از خرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی و با سنجش همانندی های داستان گسیل کردن پادشاه، فرستاده ای را به هند برای یافتن درختی که دورکننده مرگ و پیری است با درخت ویسپوبیش یا همه تخمه و خویشکاری های سیمرغ در حماسه ملی، نشانه هایی از پیوند پندار و اندیشه مولوی با بنیان های اندیشگانی اسطوره ای، فرادید نهاده شده است. آنچه از این بررسی به دست آمد بدین گونه است که اگرچه داستان فرستادن کسی به هندوستان برای یافتن گیاه یا درختی ویژه و درمان بخش، پیش از مثنوی در آثار دیگری بویژه شاهنامه و کلیله و دمنه بازگو شده، ویژگی هایی که مولوی برای درخت درمانگر و چیستی و توانایی های خرد بازگو می کند، یادآور داستان و شخصیت سیمرغ است که بر فراز درخت ویسپوبیش در دریای فراخکرد جای دارد. همچنان که درخت همه تخمه در اسطوره، درمانگر دردها و دور کننده مرگ است، درختی که در سخن مولوی از آن سخن می رود، دورکننده ناآگاهی و نادانی دیگر نمودهای مرگ است. اگر فرستاده پادشاه برای یافتن درخت، به هندوستان رهسپار می شود، درخت اسطوره ای نیز در هندوستان است. دریای محیط در سخن مولوی بازتابی از دریای فراخکرد اسطوره ای می تواند بود و افزون بر این، مولوی در سخن عرفانی خود، برخی ویژگی های سیمرغ اسطوره ای همچون «دانایی» و «توانایی در بلندپروازی» را به جبرییل چونان نماینده دانایی و عقل فعال که پر دارد و بلند پرواز است نیز داده است.