مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۶۱.
۲۶۲.
۲۶۳.
۲۶۴.
۲۶۵.
۲۶۶.
۲۶۷.
۲۶۸.
۲۶۹.
۲۷۰.
۲۷۱.
۲۷۲.
۲۷۳.
۲۷۴.
۲۷۵.
۲۷۶.
۲۷۷.
۲۷۸.
۲۷۹.
۲۸۰.
وحدت وجود
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
163 - 177
حوزه های تخصصی:
توحید به عنوان یکی ازاصلی ترین تعالیم شرع مقدس اسلام، اولین شعار پیامبر بزرگوار اسلام بود. تا توحید تحقق نیابد دیگر ارکان شرع نیز عملی نخواهد شد. توحید مهم ترین بحث عقیدتی مسلمانان است و به همین جهت عرفا بر این اصل فراوان تکیه کرده اند و عارفانی چون جنید بغدادی،مولانا برترین مجالس را نشستن و تفکر کردن در میدان توحید می داند.هرفرد نگرش خاصی به مقوله ی ویگانگی توحید دارد وخودرادرمسیری قرار میدهد که بدان برسد .سکوت ذهنی وتفکر در آفاق وانفس از دید عرفا یکی از بهترین راهها برای درک توحید ویگانگی می باشد. خواجه عبدالله انصاری به عنوان یکی از بزرگ ترین مفسران و عارفان شریعت مدار، به توحید در تمام آثار خویش نگاهی داشته است وآثارعطار نیشابوری ،زیباترین ودل انگیزترین منظومه های عرفانی است که در آنهاعطار در نهایت زیبایی آموزه های توحیدی ویگانگی رابیان میکند .عطار نیشابوری(متوفی618 ه.ق)از عارفان شاعری است که بطور دقیق وموشکافانه ای به مسأله یگانگی وتوحید بشکل زیبایی می پردازد .پژوهش حاضر در پی آن است تا نگاهی تطبیقی به مقوله توحید در آثارعطاروخواجه عبدالله انصاری بیندازد و نمونه هایی را کاوش کند و به تحلیل وبررسی آن بپردازد.
بررسی مسأله اختیار در نظریه های عرفانی صدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به نظر می رسد نظریه های عرفانی مانند وحدت وجود و فنا در تعارض با مسأله اختیار قرار دارند. وجه عمده تعارض این است که تصور می شود در مراحل و مقامات عرفانی، ردپایی از انسان باقی نمی ماند تا بتوان اختیار را برایش اثبات کرد. وقتی خود انسان به عنوان فاعل فعل اختیاری در مراحل عرفانی حضور نداشته باشد، طبیعی است که سخن گفتن از انتخاب و برگزینی او در این جایگاه ها معنی نخواهد داشت. این پژوهش نشان می دهد در این نظریه ها تعارض و تقابلی با گزینش انسانی وجود ندارد. برای اثبات این ادعا ابتدا اصل نظریه های متعارض به همراه جهت تعارض هریک، ذکر و سپس بازتعریف جامع فلسفی از اختیار با بهره گیری از دو مقوم تشخص و نفس الامر انسانی ارائه می گردد تا تحت یک نظام منسجم و یکپارچه درآید و قدرت پشتیبانی از این ویژگی برتر انسانی را در همه ابعاد و سطوح داشته باشد. معناشناسی فلسفی اختیار، با برخی قواعد مورد تهدید واقع می شودکه جهت حمایت کامل از بازتعریف، پاسخ های درخوری به آنها داده می شود و برای رفع برخی ابهام های عرفانی در همین مسیر، دو اصل و قاعده کلیدی «تبعیت علم از معلوم» و «سرّ القدر» مورد بهره برداری قرار می گیرد. بر طبق این دو اصلْ هیچ اراده ای، مانعی برای آزادی عمل انسانی ایجاد نمی کند و انسان در هر مرحله ای، وام دارگزینش های آزادانه خویش است.
مؤلفه های اساسی مسئله وحدت وجود در هستی شناسی و وحدت شهود در معرفت شناسی از منظر خواجه عبدالله انصاری و غیاث الدین منصور دشتکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مقاله حاضر، جستجو درباره مسئله وحدت در وجود و شهود در روش سلوکی خواجه عبدالله انصاری و در آثار فلسفی - عرفانی غیاث الدین دشتکی و مقایسه این دو دیدگاه است. این موضوع به صراحت در آثار خواجه در دسترس نیست و از فحوای کلام او در بیان بعضی مقامات عرفانی به دست می آید؛ ولی در کلام دشتکی با تأویل های عرفانی مطرح شده است. خواجه عبدالله وحدت وجود را در مقام احدیت و وحدت شهود را در مقام شریعت، طریقت و حقیقت، مقامات فنا، فقر، تجرید، توحید و تشبیه در عین تنزیه، در قالب مثال طرح و توصیف کرده است؛ اما دشتکی نگاهی فرانگر به این موضوعات داشته و به صراحت آنها را تبیین کرده است. او وحدت وجود را به وحدت شهود تأویل کرده و وحدت شهود را در مقام و حدت با حق دانسته است؛ به نحوی که وجودات کثیر را نیز به رسمیت می شناسد و آنها را ظل وجود حقیقی می داند؛ البته دشتکی بین وحدت وجود و وحدت شهود نتوانست به خوبی تمایز قائل شود. این دو نگاه ازنظر چشم انداز متفاوت اند؛ اما از حیث مفاهیم بنیادی تفاوت چندانی ندارند. تحقیق حاضر، کیفی و با هدف بنیادی و از حیث روش، توصیفی تحلیلی است.
ارزیابی وجودشناختی تئوری تبیین کثرت در نظام وحدت گرای صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
87 - 100
حوزه های تخصصی:
صدرالمتألهین نظام فلسفی خود را بر مبانی متعددی استوار ساخته است که پذیرش هر یک نتایج مهمی را به دنبال خواهد داشت. از مهم ترین این مبانی «اصالت وجود» است که اعتقاد به آن منجر به پذیرش نظریه مشهور «وحدت وجود» خواهد شد؛ دیدگاهی که بر نفی تباین وجودها استوار است. از سوی دیگر، مبنای «تشکیک در وجود» نیز از ارکان نظام حکمت صدرایی است که به او این امکان را داده است که کثرت ممکنات را به رسمیت بشناسد. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سؤال محوری است که صدرا چه تبیینی از کثرت موجود ارائه می کند که در عین به رسمیت شناختن آن، به نفی وحدت گرفتار نیاید. فرضیه پژوهش این بوده است که آرای وجودشناختی صدرالمتألهین در باب تشکیک تفاضلی، او را بدون عدول از دو مبنای اصالت وجود و وجود رابط معلول، به اثبات کثرت موجود موفق ساخته است.
مبانی فلسفی صدرالمتألهین در مواجهه با تناقض باوری در وحدت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تلاش صدرالمتألهین برای ایجاد آشتی میان فلسفه و عرفان، وی را با دشواری هایی مواجه کرده است که برخی از آنها توسط خود وی مورد توجه قرار گرفته و برخی را می توان با توجه به مذاق و مبانی وی کنکاش کرد. یکی از این دشواری ها عبارت است از انطباق تجربه عارفانه وحدت وجود با قاعده تناقض. این ادراک حضوری که یگانگی مخلوقات با خالق و در عین حال دوئیت آنها را مدعی است، قاعده منطقی- فلسفی امتناع تناقض را به چالش می کشد. هدف این نوشتار پاسخ به این پرسش است که صدرالمتألهین چه راه کاری برای این اشکال داشته است؟ هرچند وی در آثار متأخر خود به وحدت شخصی وجود قائل شده، اما به نظر می رسد نظریه وحدت تشکیکی وجود - علی رغم عدم تصریح خود ملاصدرا - راه حلی از جانب وی برای خروج از این اشکال بوده است. با این حال، روش توصیفی و تحلیل انتقادی نگارندگان حاکی از عدم کفایت این نظریه برای حل این تناقض نما است. منطق باور نیز نمی تواند برای خروج از این اشکال راهگشا باشد. نگارندگان نشان داده اند که براساس مبنای صدرالمتألهین در مسئله وجود ذهنی، قاعده امتناع اجتماع متناقضین در عوالم غیرمادی مضیق شده و امکان جمع برخی امور متقابل در آن فراهم می باشد و از این رهگذر می توان در حل تناقض نمای وحدت وجود نیز بهره جست. در مجموع، روشن است که ملاصدرا نه می خواسته و نه - با توجه به مبانی فکری خود- می توانسته تناقض باوری و نقض قاعده تناقض را پذیرا باشد.
فلسفۀ عرفان در نگرش ابن خلدون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۷۵)
99 - 116
حوزه های تخصصی:
ابن خلدون (808 732 ق)، به عنوان پایه گذار علم عرفان، اغلب به عنوان فیلسوف تاریخ، جامعه شناس و تمدن شناس معروف شده است، در حالی که در حوزه های متعددی از دانش های عصر خود به پژوهش پرداخته و آثار ارزنده ای از خود به یادگار گذاشته است، یکی از آنها فلسفه عرفان است که تاکنون به آن توجه نشده است. در این مقاله دیدگاه اختصاصی او در این حوزه واکاوی می شود و اصالت و معرفت شناسی عرفان و دریافت های عرفانی و وحدت وجود با مبنای خاص فلسفه عرفان او تبیین می شود. هدف این مقاله توصیفی، دریافت همدلانه ابن خلدون با عرفان است که به روش کتابخانه ای و با مراجعه به آثار اصلی او انجام شده است. اگر چه با چنین مطالعه ای روشن می شود که ابن خلدون اگر عارف رسمی هم نبوده، گرایش زیادی به عرفان داشته است.
وحدت وجود در کلام امام خمینی و مقایسه آن با داود قیصری با استناد به آیات قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
12 - 29
حوزه های تخصصی:
داود قیصری از عرفای نامدار قرن ششم است که در توسعه و بالندگی مکتب ابن عربی، سهم بسزایی دارد، کتاب شرح فصوص الحکم، مهمترین اثر عرفانی اش گوی سبقت را از سایر شروح فصوص که بسیار پرشمارند، ربوده است. این کتاب بی شک از برجسته ترین متون آموزشی عرفان نظری است که گواه تبحر نویسنده در درک و تبیین مباحث تفکر ابن عربیست. بحث «وحدت وجود» یکی از مباحث مهم در این اثر است که بسیار جالب توجه است و همواره دیگر عرفا و متفکرین وادی عرفان در باب آن به ایراد سخن پرداخته اند؛ از جمله در عصر حاضر امام خمینی بنیان گذار جمهوری اسلامی که با آنکه در عالم سیاست وارد می شود، اما ارادت و علاقه خویش را به تفکر ابن عربی و آثار او و مخصوصا بحث وحدت وجود کتمان نمی کند. با بررسی و تأمل در آثار داود قیصری و امام خمینی که هر دو متأثر از آموزه های مکتب ابن عربی هستند، درمی یابیم که در باب وحدت وجود و لوایح آن، ایشان آرا و نظرات گاه مشابه ای دارند که در خور توجه است. تشابهاتی مانند: وحدت شهود شخصیه، تعین اول، مقام احدیت و واحدیت و... هر چند در ابتدا امام خمینی در برخی موارد اختلاف نظر دارند.
شاخص های عرفانی آیات و گزاره های قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گزاره یا همان قضیه منطقی کوچکترین واحد معرفت تصدیقی است که به "باور صادق موجّه" تعریف شده است. برخی از آیات قرآنی گزاره واحد هستند و برخی مشتمل بر چند گزاره اند.گزاره های قرآنی گاهی فقهی هستند، مانند:«أَحَلَّ اللّهُ الْبَیْعَ» گاهی اخلاقی اند، مانند:«إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ» گاهی کلامی هستند، مانند:«هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» گاهی فلسفی اند، مانند:«أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَیْرِ شَیْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ» به همین بیان گاهی گزاره های قرآنی عرفانی هستند، مانند:«هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ».اینکه معیارها و شاخص های عرفانی بودن گزاره های قرآنی چیست؟پرسش اصلی این جُستار است. طبق یافته های این پژوهش؛ مربوط به وحدت وجود بودن به معنای درست و قابل دفاع آن، مربوط به توحید افعالی بودن، دلالت بر قوس نزول و قوس صعود داشتن، دلالت بر عوالم چندگانه عرفانی داشتن، دلالت بر تجلّی نمودن، دلالت بر سریان شعور و علم در کل هستی داشتن و... از جمله شاخص های گزاره عرفانی بودن گزاره های قرآنی است. لازم به ذکر است که در این مقاله عرفان نظری مبنای بحث قرار گرفته و عرفان عملی خود نوشتار مستقلی می طلبد. هدف مقاله زمینه سازی برای شناسایی همه گزاره های عرفان نظری در قرآن کریم و سپس در احادیث است تا مقدمات تدوین عرفان نظری ناب اسلامی متَخَذ از آیات و روایات تمهید گردد.
تأثیر اندیشه وحدت وجود ابن عربی بر سته داعی شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۷
367 - 386
حوزه های تخصصی:
محیی الدین ابن عربی(560-638ه ) عارف بزرگ اسلامی در سده ششم و هفتم هجری، اندیشه های خاصی را وارد عرفان اسلامی کرد. بخشی از این اندیشه ها تحت عنوان وحدت وجود، پس از او در بسیاری از متون عرفانی صبغه ویژه ای دارد. شاه داعی شیرازی(810-870ه )، شاعر و عارف سده نهم هجری از کسانی است که تأثیرات فراوانی از ابن عربی پذیرفته است. او در شرح نسائم گلشن که بر گلشن راز شیخ محمود شبستری نوشته، به افکار ابن عربی پرداخته است. به علاوه در لابه لای دیوان غزلیات و ستّه اش – به ویژه مثنوی مشاهد- به وفور جوانب فکری ابن عربی، مخصوصاً مسئله وحدت وجود، دیده می شود. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و اطلاعات و داده ها با استفاده از فیش جمع آوری شده است. نتیجه پژوهش به خوبی نشان می دهد که شاه داعی اندیشه وحدت وجودی خود را از محیی الدین ابن عربی وام گرفته است و آن را با بهره گیری از تمثیلات و تبیینات خود ساده کرده و آن را به گونه دیگری بیان کرده است.
تاملی بر ظهور مسئله ی «وحدت وجود» در هنرِ ایرانی-اسلامی، با مطالعه ی موردی فرشِ ایرانی
حوزه های تخصصی:
مسئله ی وحدت وجود، به عنوان یکی از مبانی عرفان نظری، در جایگاه یکی از بحث برانگیزترین مسائل عرفانی-فکری تاریخ مورد توجه مدام بوده است. و می توان هنر ایرانی-اسلامی را با لحاظ این مسئله مورد تاویل و تامل قرار داد. نظریه وحدت وجود، خواسته یا ناخواسته، در طی اعصار، درونمایه ی آثاری از هنرهای مختلف بوده است. این مفهوم گاه به شکل مستقیم و گاه در قالبی استعاری نمود یافته است. بصورتی سمبولیک باری در طراحی و نقوش تزئینی معماری و گاه در قالب نگاره ها و نقوش شمسه و ترنجِ قالی خودنمایی کرده است و هنگامی خال در شعر بوده و دفعه ای نور سفید در میان انوار، زمانی «یک» در اعداد و گاهی هم نقطه در میان اشکال، که هر آن، نمودی از وحدت بوده است. نوشتار پیش رو در پی تاملی ست بر مسئله «وحدت وجودی» در عرفان و ظهور و بروز این مفهوم در هنر ایرانی-اسلامی، مشخصا در فرش. و به گونه ای خط و ربط میان وحدت وجودی از عرفان نظری و شمایل شناسی هنری مدنظر قرار خواهد گرفت. از این روی بعد از نیم نظری به مفهوم مسئله ی «وحدت وجود»، نمود آن در هنرهای ایرانی-اسلامی مورد واکاوی قرار خواهد گرفت و در این مجال با درنگی بیشتر به فرش ایرانی پرداخته خواهد شد.
تطبیق وحدت وجود در فصوص الحکم ابن عربی و مثنوی معنوی و انعکاس آن در نقوش تزئینی معماری صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
537 - 557
حوزه های تخصصی:
وحدت متعالی ادیان بر آن است که ادیان دارای دو بُعد ظاهری و باطنی اند و هرچند در ظاهر متعددند، در باطن واحدند. ابن عربی از برجسته ترین عرفای عالم اسلام و بنیان گذار عرفان نظری است که اصطلاحات گوناگون و پراکنده عرفان را گرد آورده و با نبوع سرشار خود و براساس تجارب و مشاهدات عرفانی خویش، مباحثی متعدد برآن افزوده است. بسیاری از عارفان پس از وی و معاصر وی تحت تأثیر عرفان او بوده اند؛ حتی این تأثیر و نفوذ در آراء و اندیشه های مولانای بزرگ نیز تجلی یافته است؛ به طوری که مفسران، مثنوی را تفسیر کامل مکتب ابن عربی می دانند. این وحدت عرفانی در هنر اسلامی به ویژه معماری در بخش تزئینات مشهود است. پژوهش حاضر به بررسی تطبیقی وحدت ادیان در دو اثر و تأثیرپذیری مولوی از ابن عربی پرداخته است و وحدت در تزئینات معماری صفویه را بررسی کرده است. در نظر ابن عربی، وجود، واحد و از آن خداست و هر آنچه هست، تجلیات و ظهورات حق است. مولانا، نیز مثنوی را وحدت می داند که هرچه غیر آن وجود دارد بتی بیش نیست. در مورد دین، نیز هر دو اندیشمند به وحدت ادیان معتقدند. ابن عربی می گوید: الحب دینی، مولانا نیز مذهب عشق را از همه دین ها جدا و مخصوص عارفان و عاشقان می داند. در تزئینات معماری صفویه در نقوش گیاهی، هندسی و مقرنس کاری می تواند نمودهای وحدت را مشاهده کرد.اهداف پژوهش:بررسی تطبیق وحدت وجود در فصوص الحکم ابن عربی و مثنوی معنوی مولانا.بررسی وحدت وجود در تزئینات معماری دوره صفویه.سؤالات پژوهش:مقوله وحدت وجود در فصوص الحکم ابن عربی و مثنوی معنوی مولانا چه شباهت ها و تفاوت هایی دارد؟وحدت وجود در تزئینات معماری دوره صفویه چگونه بازتاب یافته است؟
بررسی انتقادی رویکرد میر سید شریف گرگانی (جرجانی) به نظریۀ توحید وجودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
47 - 71
حوزه های تخصصی:
بررسی آثار میرسیدشریف گرگانی (م816ق) حکایت از آن دارد که نظریۀ وحدت وجود، یکی از پرسش های اصلی او بوده است و گرگانی سعی داشته تا آنجا که مقدور است، استدلال و شهود را در این موضوع به هم نزدیک کند. در نظر او، درک صحیح و تصدیق وحدت وجود عارفان، تنها با طوری ورای طور عقل، یعنی شهود، حاصل می شود؛ عقل می تواند «وحدت وجود» را ثابت کند، اما نه آنطور که عارفان بدان باور دارند، چراکه انکار کثرت در «موجود» در تعارض با حکم عقل به بداهت موجود بودن کثرات است. او متأثر از پیشینیان خویش، بر اساس استدلال ابن سینا بر توحید وجوبی، سعی در استدلال بر گونه ای از توحید وجودی نموده است که البته با مغالطات متعددی همراه است که قبول آن را غیرممکن می سازد. در این نوشتار، بر اساس روش اسنادی، بیانات گرگانی درخصوص توحید وجودی گردآوری شده است و سپس مورد توصیف و تحلیل فلسفی قرار گرفته است.
بررسی تطبیقی آراء ابن عربی و هگل در باب وحدت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال دوم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
5 - 29
حوزه های تخصصی:
وحدت وجود که ریشه ای عرفانی دارد، در آراء عارفان و فیلسوفان زیادی مطرح شده است.ابن عربی و هگل نیز با رویکردهای متفاوتی،این موضوع را محور مباحث خود قرار داده اند. وحدت وجود ابن عربی، وحدت مفهومی وجود نیست، بلکه منظور وحدت وجود خارجی اشیا است که عرفا از طریق شهود به حقیقت آن دست یافته اند. ابن عربی با طرح عرفان نظری، سعی درعقلانی ساختن شهودات عارفان دارد. بنابر این نظریه، وجود حقیقی بیش از یکی نیست و آن وجود خداوند است و غیر خدا هرچه موجود به نظرمی آید، صرفا تعینات و اعتبارات و تجلیات همان وجود واحد است. هگل نیز با دغدغه ی ارتباط متناهی و نامتناهی ،سیستم فلسفی اش را طرح ریزی می کند. درنظام فلسفی اواز طریق همین امر متناهی است که می توان از تحقق وواقعیت یافتن مطلق و نامتناهی، به نحو انضمامی، سخن به میان آورد و در سیری دیالکتیکی، به وحدت امر واقع وامر معقول رسید. در این مقاله ابتدا نظرات هر یک ازاین دو اندیشمند درباره وحدت وجود، در دوبخش مجزا بررسی می شود و سپس در بخش سوم ، مقایسه تطبیقی میان آراء آنها صورت می گیرد.
بررسی آراء وحدت وجودی ابن عربی و اشرف جهانگیر سمنانی (عارفی در شبه قاره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۵
107 - 122
هستی شناسی عرفانی، یکی از موضوعات اساسی در حوزه عرفان اسلامی است؛ این موضوع، از طریق آموزه های ابن عربی، بیشتر نمود و ظهور یافته است. از مهم ترین مباحث مطرح شده در هستی شناسی ابن عربی، بحث وحدت وجود است. پرسش اصلی این پژوهش به طورکلی این است که تلقی ابن عربی (م: 638 ه.ق) و اشرف جهانگیر (م: 828 ه.ق) از وحدت وجود و وجوه اشتراک و افتراق آرای آن دو عارف چیست؟ به دنبال این پرسش، جستار پیشِ رو، با روش توصیفی-مقایسه ای، به اثبات براهین وحدت وجود از دیدگاه ابن عربی و اشرف جهانگیر پرداخته است. ابن عربی، واضع نظریه وحدت وجود است؛ درحالی که اشرف جهانگیر، از شاگردان شیخ علاءالدوله سمنانی است؛ با وجود این ازجمله عرفایی است که پیرو نظریه وحدت وجود است. در جهان بینی ابن عربی و اشرف، تعالیم قرآنی و احادیث نبوی جایگاه ویژه ای دارد. در بحث تجلی، اشرف به تأسی از ابن عربی قائل به تجلی در هستی است. جهان بینی ابن عربی، آمیخته با سرّ است که درنهایت به «حیرت» و «هیبت» ختم می شود؛ امّا به دلیل غلبه اندیشه های کلامی و قواعد فقهی اشرف جهانگیر، او در اثبات وحدت وجود، بیشتر سیاق کلامی و فقهی را پیش گرفته؛ با وجود این در شاکله کلی مباحث وجود شناختی، متمایل به آرای ابن عربی است.
تلفیق عشق و عرفان، باور به «وحدت وجود» و رمز «زلف و روی» جنبه های «صورت و معنا» در تحلیل زبان عارفانه عطار
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
151 - 180
حوزه های تخصصی:
از آغازین نمونه های غزلیات عرفانی فارسی تا کنون، ابراز عاشقی و بیان حال های عاشقانه جایگاهی ویژه و نمودی گسترده در مضامین عرفانی داشته است. غزلیات عطار را باید از آغازین نمونه های غزل تلفیقی که مضامین عاشقانه و عارفانه را درهم می آمیزد، به شمار آورد. تئوری پردازی و رمزسازی عرفانی این تلفیق را نیز می توان از درون غزلیات عطار استخراج کرد. مبانی نظری تلفیق عشق و عرفان را بیش از هر چیز باید در باور عرفانی «وحدت وجود» جست وجو کرد. بررسی زبان شناسانه، سبک شناسانه و عرفان پژوهانه مبحث «صورت و معنا» پیوند ساختاری عشق و عرفان را در لایه های مختلف سروده های عطار آشکار می سازد. در این مقاله با پیشینه بررسی معانی و مضامین غزلیات فارسی تا سده هشتم هجری، و بهره گیری از مباحث عرفان نظری، زبان شناسی شناخت گرا، و سبک شناسی ساخت شکنانه با محوریت مبحث «صورت و معنا»، به بررسی ساختار عاشقانه- عارفانه غزلیات عطار و رمزگشایی از زبان سمبولیک ویژه اش در این حوزه پرداخته شد. پژوهش به شیوه کتاب خانه ای، همراه با گردآوری و طبقه بندی استقرایی داده ها، و تحلیل کیفی، تبیینی و اکتشافی بود که به چند نتیجه اصلی انجامید: تبیین روند شکل گیری چند نماد پرکاربرد «زلف»، «روی»، «خط» و «لب» در غزلیات عطار؛ بررسی انتقادی بحث سبک شناسانه «تلفیق عشق و عرفان»؛ و تحلیل جنبه های گوناگون صورت و معنا در زمینه های مختلف زبانی، ادبی و عرفانی.
تطورحکمت نبوی از سهروردی تا ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۳)
159 - 172
حوزه های تخصصی:
از ویژگی های دور دوم تاریخ فلسفه اسلامی که با ظهور حکمت اشراق سهروردی آغاز و با حکمت متعالیه ملاصدرا استمرار یافت، ادغام فلسفه اسلامی با عرفان وحدت شهود ایرانی و عرفان وحدت وجود ابن عربی است. سهروردی به قصد تجدید حیات حکمت حقیقی و با انتقاد از حکمت مشاء نشان داد که واژه فلسفه مترادف با فلسفه مشائی مرسوم و منحصر به اندیشه های ارسطویی نیست، بلکه حکمت راستین را سرچشمه دیگری است که با سرچشمه وحی و الهام انبیاء و اولیاء منطبق است. بنابراین، اصل معنای «حکمت»، به معنای«حکمت الهیه» مورد توجه و تأکید سهروردی و حکمای متأخر چون ملاصدرا بوده است. مسئله این پژوهش، بررسی روش، رویکرد و مبنای سیر تغییر و تطور معنای «حکمت» در نزد سهروردی و ملاصدرا است. چگونه حکمت در این مسیر تدریجاً به دین اسلام و تشیع تقرب یافته است؟ یافته ها: تغییر روش، توسع در معنای عقل و توسع در روش عقلی با کشف و شهود و قرآن و احادیث و مبنای نظریه انوار در سهروردی و نظریه اسماء و صفات در ملاصدرا است. بر این اساس سهروردی با قصد احیای حکمت نوری ایرانی، مسیر بومی سازی را شدت بخشید و ملاصدرا با پیوند با عرفان ابن عربی و نظریه ولایت آن هدف را به کمال رساند.
نگاهی نو به استعاره های هستی شناسی در عصر صفوی با تکیه بر رسائل دهدار شیرازی و اصوال المعارف فیض کاشانی
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
29 - 61
حوزه های تخصصی:
«وجود» و «هستی» از مفاهیم بنیادین در فلسفه و عرفان اسلامی ست. می توان گفت در تمام آثار عرفانی و فلسفی در تاریخ ادبیات و تفکر فارسی به آن پرداخته شده است. آثار دوره صفویه نیز از این امر مستثنا نیستند. مهم ترین مفاهیم شناختی یعنی خداوند، وجود، و هستی در قالب استعاره مفهومی در دو اثر مهم این دوره یعنی رسائل دهدار و اصول المعارف به تصویر کشیده شده اند. این دو اثر به ترتیب نماینده جریان تفکر ایرانی و شیعی در دوره صفویه هستند که در آن ها به مفاهیم وجودی نیز پرداخته شده است. در این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی مهم ترین استعاره های وجودی در این دو اثر بررسی شده، و ارتباط آن ها با گفتمان اجتماعی و فکری دوره صفوی مطرح شده است. فرضیه اصلی مقاله این است که اندیشه های وحدت تشکیکی، وحدت عددی، و وحدت وجودی در قالب استعاره های آفتاب، نقطه و دریا بروز و ظهور یافته اند. در این پژوهش با بررسی و مقایسه این تصاویر و خوشه های آن ها به بخشی از زیرساخت های فکری مشترک این سه تفکر پی خواهیم برد که بازتابی از اندیشه های تصوف شیعی ایرانی ست.
بررسیِ تأثیر دستاوردهای فلسفی حکمتِ متعالیه در اجتهاد شیعی: مطالعه موردیِ مسئله «وحدتِ وجود»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۵۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
167 - 190
حوزه های تخصصی:
مسئله اساسیِ این پژوهش بررسیِ تأثیر یا عدمِ تأثیرِ تحقیقات فلسفی در صدورِ احکامِ فقهی و هدف از آن، اثباتِ این تأثیر با مطالعه موردیِ مسئله «وحدتِ وجود» در حکمت متعالیه است. برخی فُقها در احکامِ مربوط به «کافر» و همچنین در احکام کتب «ضِلال»؛ به مسئله وحدتِ وجود و قائلینِ به آن پرداخته اند و در بابِ مشروعیّت یا عدمِ مشروعیّتِ چنین دیدگاهی به داوری نشسته اند و به تبعِ آن احکامی را در بابِ قائلینِ آن، صادر کرده اند. در این مقاله به روشِ توصیفی-تحلیلی آشکار می شود اجتهاد فقها در این باب، تابعی از نحوه مواجهه و مفاهمه فقهای صاحب رأی با آرای فلسفی است. بر این اساس، پس از ذکر نمونه هایی از داوری فقهای چند سده اخیر و ایضاح پیش فرض های فلسفی یا عرفانی نهفته در آن، نسبت تقریر صدرالمتألهین از مسئله وحدتِ وجود با دیگر تقریرها روشن و ثمره پذیرش یا عدم پذیرش آن در داوری فقها معین شده است. در این مقاله آشکار می گردد اولاً تقریرِ صدرالمتالهین از وحدت وجود از تقریر عرفانی آن متمایز است و ثانیاً پذیرش این تقریر می تواند دوگانگی و غیریت میان توحید فقها و عرفا را رفع نموده؛ و با معاضدت تحقیقات فلسفی حکمت متعالیه، اجتهاد فقها از انتساب بلاوجه صفت کفر و ضلال منزه گردد
کلیسا و توحید؛ توجیهات کلیسا در تبیین عدم تناقضات تثلیث و توحید و پاسخ آن ها
حوزه های تخصصی:
الیستر مگ گراث اندیشمند مسیحی معتقد است، مشکل ترین مساله ای که یک دانشجوی الهیات مسیحی با آن روبرو می شود درک صحیحی از آموزه تثلیث است. آموزه ای که ماورای منطق بشری و فراتر از عقل انگاشته می شود. از همین رو مبشران مسیحی هنگامی که درصدد تبیین دکترین تثلیث بر می آیند، ده ها توجیه و مدل ارایه می کنند تا به گونه ای بتوانند تناقض موجود در تعریف تثلیث را مرتفع سازند. این تحقیق به بررسی انواع مختلف توجیهات مشهوری می پردازد که اندیشمندان و مبشرین تثلیث گرا در توجیه این آموزه تبیین داشتند. بر اساس یافته های این پژوهش چنین نتیجه گیری می شود که هیچ کدام از توجیهات و تبیین های ارایه شده، صحیح و منطبق بر تعریف تثلیث نمی باشد. بسیار دیده می شود مبشرین و شبانان مسیحی در دفاع از آموزه تثلیث، به نوعی به دامن یکی از بدعت های تثلیثی می افتند، یا مثال هایی مدالیستی مطرح می کنند، یا تثلیث را به سه جز تقسیم می کنند، یا در صدد شبیه سازی آموزه تثلیث با وحدت وجود و... می افتند که هیچ کدام از این تلاش ها، تلاش کافی ای به نظر نمی رسد. زیرا با تعریف راست کیشی تثلیث سازگار نیستند.
تحول مفهوم عشق و محبت در اندیشه عارفان مسلمان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
تحول مفهوم عشق و محبت در اندیشه عارفان مسلمانسخن عشق به آموزه های اساطیری و ادیان می رسد ، و تنها ضیافت عشق بود که فلاسفه را گردهم آورد.عارفان مسلمان با بهره گیری از آموزه های الهی- انسانی و تجربه عشق لطائف حکمی و نکات معرفتی و ادبی مهمی در باره محبت و اسرار آن بیان نمودند. در اندیشه عرفا میل ،موافقت و ایثار از مؤلفه های سلوک عارفانه می-تواند به محبت و عشق بیانجامد. هرعشقی با معرفت توأم است خواه قبل و یا بعد آن ، با وجود ممنوعیت عشق و بیان ناپذیری و مشکلات آن اما به دلیل جاذبه ذاتی ،معرفتی ، وراز وار بودنش در اشعار و رسائل عرفا تجلی نمود.در این سیر تکاملی محبت توأم با زهد با معرفت آمیخته به تدریج جای خود را به آموزه های معرفتی عاشقانه داد، ، با آنکه صوفیان عهد اول هم به راز و رمز عشق آشنا اما در دوره متأخر این آموزه ها عرصه و مجال بیان یافت وبه اوج قله اندیشه های عارفان تبدیل و پارادایم جدید و ماندگار وحدت وجود درعرفان و تصوف شکل گرفت . در این جستاربا روایت ریشه ها ، سیر و تحول مفهوم محبت و عشق در ارتباط با معرفت در عرفان اسلامی مورد بررسی تطبیقی و تحلیلی قرار گرفته است. کلیدواژه ها: محبت، عشق ، معرفت، عارفان،وحدت وجود