مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
شیطان
حوزه های تخصصی:
اسطوره، داستان کهنی است که زمانی در نزد اقوام باستانی، حقیقت در نظر گرفته شده و امروزه جنبه داستانی دارد. فلوبر، در داستان «آنتوان قدیس» از اسطوره های ایران باستان به شکل موثری سود جسته و در آن به ویژه علاقه خود به مضمون مواجهه انسان با شیطان را نشان داده است. نیما یوشیج، نیز در منظومه «خانه سریویلی» به اسطوره پردازی پرداخته است. او محتوای مواجهه انسان با شیطان را از فرهنگ گذشته، به ویژه از آنتوان قدیس برگرفته و در آن دخل و تصرف کرده است. شیطان در هر دو منظومه، دارای نقش اساطیری است و کارکردی اجتماعی دارد. در این پژوهش با شیوه تحلیلی-تطبیقی، مضامین مشترک اسطوره ای موجود بین خانه سریویلی و داستان آنتوان قدیس، بر اساس اسطوره آفرینش شیطان بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که نیما در سرودن خانه سریویلی به طور کامل زیر تاثیر داستان آنتوان قدیس، اثر گوستاو فلوبر است.
درنگی در مفهوم مسّ شیطان در آیه 41 سوره «ص» بر پایه تفسیر المیزان
منبع:
الاهیات قرآنی سال نهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۷
13 - 28
حوزه های تخصصی:
شیطان موجودی آزاردهنده از جن است که در برابر حضرت آدم(ع) تکبر ورزید و رانده شد و از خداوند کریم مهلت خواست تا بندگان، غیر از افراد مخلص را گمراه کند و خداوند متعال این مهلت را برای آزمایش انسان قرار داده است. واژه «شیطان» به دفعات مکرر در آیات قرآن بیان شده است. از پیدایش لفظ تا کسب مفهوم قرآنی اش، تطور قابل ملاحظه ای داشته است. هدف این پژوهش، دریافت مفهوم مسّ حضرت ایوب(ع) توسط شیطان و رنج و عذاب آن حضرت(ع) طبق آیه 41 سوره «ص» است. حال سوال اصلی این است که آیا شیطان این توانایی را دارد که انسان را بیمار کند؟ آیا مسّ شیطان از نوع لمس کردن و حلول شیطان در بدن حضرت ایوب(ع) بوده است؟ لذا در این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی تلاش گردید تا نگرش جدیدی از مسّ و کارکرد شیطان ارائه شود و شش دیدگاه در خصوص آیه مذکور بیان گردیده و سپس این دیدگاه ها با استفاده از دلایل قرآنی و عقلی، مورد نقد و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد که نسبت بیماری به شیطان در طول اسباب طبیعی مورد قبول نیست؛ بلکه شیطان به وسیله وسوسه، موجبات رنج و عذاب حضرت ایوب(ع) را فراهم آورد. هم چنین کلمه مسّ شیطان به معنی وسوسه است و ادعای مسّ به معنای رنج و بلا، صحیح نیست.
تحلیل تاثیر طرحواره نیرو در مفهوم سازی شیطان در قرآن کریم: رویکرد شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس نظریه استعاره مفهومی، مفاهیم انتزاعی بر اساس مفاهیم تجربه پذیر درک می شوند. در قرآن کریم نیز شواهد گسترده ای از این گونه مفهوم سازی، وجود دارد. در پژوهش حاضر، پیکره ای شامل 129 آیه مرتبط با مفاهیم شیطان/ابلیس، با هدف تحلیل الگوی مفهوم سازی شیطان در قرآن بر مبنای طرح واره نیرو مطالعه شده است. بررسی ها نشان داد که در قرآن انواع هفتگانه طرح واره نیرو در مفهوم سازی شیطان به کار رفته و علاوه بر آن نیروی مسلط جهت مند نیز معرفی شده است. طرح واره نیرو، شیطان را از دو منظر مفهوم سازی کرده است: 1- درحالی که شیطان تصویری قدرتمند و غالب از خود ارائه می دهد، خداوند او را به صورت منبع نیرویی بی اثر به تصویر می کشد. 2- درحالی که شیطان با زیبا جلوه دادن پیامدهای کفر، انسان را به تبعیت از خود سوق می دهد، قرآن با تکیه بر تجربیات نامطلوب انسان از مفاهیمی هم چون گم شدن، برخورد با مانع، از دست دادن تعادل و مانع در مسیر، شیطان را عامل پیامدهایی مشابه، معرفی و به این ترتیب تصویری منفی و نامطلوب در ذهن فرد/جامعه از تبعیت از شیطان ایجاد می کند که مانع از گرایش به سمت شیطان خواهد شد.
مطالعه بازنمایی شیطان در نگاره های داستان آدم (ع) و حوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
75 - 84
حوزه های تخصصی:
از میان قصص قرآن قصه حضرت آدم ازجمله داستان هایی است که در دوره های مختلف نگارگری به آن پرداخته شده است. در بازنمایی این قصه توسط نگارگران شخصیت ها و عناصری چون حضرت آدم و حوا، فرشتگان، شیطان، مار، طاووس و باغ تصویر شده است. در این میان شیطان به عنوان یکی از شخصیت های مهم این داستان با صورت های متفاوتی چون: پیرمرد، فرشته ای با صورتی تیره، دیو و مار به تصویر درآمده است. بر همین اساس هدف تحقیق پیش رو تبیین بازنمایی های گوناگون از شیطان و یافتن ریشه های آن در متون است و در پی پاسخ به این پرسش است که چرا شیطان با صورت های متفاوت در نگاره ها ترسیم شده و ریشه ی این تفاوت ها به چه متون و یا تصاویری بازمی گردد. بر همین اساس با روش تاریخی- توصیفی و رویکرد تطبیقی به بررسی رابطه متون مختلف دینی و ادبی در رابطه با شیطان و ارتباط آن با بازنمایی های متفاوت این شخصیت پرداخته است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که صورت های متفاوت از شیطان ریشه در متون کهن و ادیان قبل از اسلام دارد و برخی از آن ها بر اساس تفاسیر قرآن و متون عرفانی و یا دیدگاه برخی از عرفا نسبت به شیطان تصویر شده است.
عوامل بیرونی مؤثر بر نیازهای انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۱ بهمن ۱۴۰۱ شماره ۳۰۲
67-77
انسان دارای نیازهای متعددی است که کمّیت و کیفیت برآوردن آنها در رسیدنش به سعادت یا بازماندن از آن اثرگذار است؛ ازاین رو مدیریت نیازها از اهمیت بسزایی برخوردار است و ازآنجاکه عوامل مختلفی بر نیازهای انسان مؤثر هستند، برای مدیریت نیازها شناسایی این عوامل ضروری است. در این مقاله عوامل بیرونی تأثیرگذار بر نیازهای انسان از منظر قرآن تحلیل و بررسی می شود. طبق یافته های این پژوهش: 1. توفیق الهی عاملی مهم در فراهم آوردن زمینه های لازم برای ترجیح نیازهای معنوی بر نیازهای مادی است و برخوردار نبودن از آن موجب انتخاب نادرست در جهت دهی به نیازهاست؛ به گونه ای که ممکن است فردی در اوج علم به آموزه های دینی، به سعادت نائل نشود. 2. شیطان با اثرگذاری بر شناخت ها و گرایش های انسان در تشدید و تضعیف نیازهای انسان نقش آفرین بوده و در مواردی که برآوردن نیازهای معنوی مستلزم هزینه مالی است، با ایجاد ترس از فقر، انسان را از ارتقای معنوی بازمی دارد. 3. خانواده یکی از کانون های اصلی تأمین نیازهای انسان است؛ نیاز تکوینی فرزندان به رسیدگی و بخش وسیعی از نیازهای عاطفی زوجین و فرزندان در خانواده تأمین می شود. 4. معاشرت می تواند موجب تقویت و تضعیف یک نیاز، ایجاد نیازی کاذب یا غیر کاذب در انسان گردد. مجالست با اهل گناه در حال اشتغال آنها به گناه، هرچند انسان به گناه آلوده نشود و قلباً هم ناراضی باشد و حضورش تأیید گناه کاران نباشد، به خاطر تأثیر سوئی که در ایجاد یا تقویت گرایش انسان به گناه دارد، امری نکوهیده است.
چشم انداز الهیاتی ماهیت و عملکرد شیطان عدالت سنج در رمان مرشد و مارگاریتای میخائیل بولگاکو ف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
23 - 42
مسئله شیطان موضوعی است که فارغ از گفتگوها و بحثهای الهیاتی ذهن انسان را به خود درگیر می کند. در این مقاله کوشش بر این است که مسئله در دو ساحت الهیات ارتدوکس مسیحی و ادبیات داستانی مورد بررسی قرار گیرد. رمان که خود رکنی از ادبیات است به عنوان بخشی از مطالعه میان رشته ای در این مقاله انتخاب شده است که بستر طرح مضمون شیطان است. وقایع رمان مرشد و مارگاریتا نوشته میخائیل بولگاکوف در سده بیستم اتفاق می افتد. تمرکز مقاله بر روی مضمون شیطان ماهیت، عملکرد، ارتباط آن با گناه و مرگ، ارتباط آن با انسان و مسیح بوده است بنابراین موارد فوق به صورت تطبیقی در دو حوزه الهیات ارتدوکس و رمان مرشد و مارگاریتا نیز واکاوی شده است. شیطان در هر دو حوزه مغلوب مسیح شده است. شیطان ماهیت حقیقی داشته و نسبت به انسان مشکوک است. اسامی متنوعی با خویشکاری های گوناگونی دارد وبا اینکه قدرتش مطلق نیست درپیِ همپایگی با خداوند است. اما تفاوت هایی نیز در این دو حوزه دیده شد ازجمله اینکه در رمان شیطان متمرد و در جستجوی برابری با خداوند نیست و به نوعی ماهیت و کنش شیطان از یک منطق دوگانه تبعیت می کند که ماهیت و رفتارش خودبخود خنثی است و این دوگانگیِ خوب و بد دربرابر رفتار مثبت یا منفی انسان دقیقاً برجسته می شود به گونه ای که می توان گفت در همه مواضع، شیطان (ولند) ظاهر کننده عدالت است که شایستگی یا ناشایستگی انسان ها را بی عذر و بهانه می سنجد و جزا می دهد دربرابر مسیح(یشوعا) که گناه کار و قدیس را با عشق مطلق خود یکسان می بخشد و در خود فرامی گیرد.
تحلیل ماهیت نفس از دیدگاه آیات قرآن کریم
نفس، عاملی است که انسان را به امیال پست وا می دارد و مانع شکوفایی استعدادها و ابعاد متعالی در وجود انسان شده و در نتیجه مانع از نیل به کمال اصیل انسانی می شود. نفس اماره دشمن درون است و مراد از نفس اماره همان بعد حیوانی انسان است که به آن تمایلات و غرایز هم گفته می شود. نفس اماره یعنی هوی وهوس، یعنی دلخواهی های بی جا. در قران مجید، بیشتر در خواهش های مذموم به کار رفته است خواهش های نفسانی را از آن رو هوا نامیده اند که انسان را در عذاب آخرت و مهلکه دنیا ساقط می کند. نیز آن را به میل کشنده، به سوی شهوات می گویند. از این رو در پژوهش حاضر سعی شده تا با تعمق در آیات، با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی ماهیت نفس مورد بررسی قرار گیرد، هدف از انجام این پژوهش آشنایی با ماهیت نفس به منظور کنترل تمایلات و خواسته های نفس و جهت دادن به آنها براساس ضوابط عقلی و دینی در مسیر تکاملی انسان به سوی خداوند مزید انگیزه برای انجام این پژوهش گردیده است از پژوهش حاضربدست می آید نفس اماره یکی از ابزارهای شیطان است که مانع حرکت انسان به سوی کمال و عامل سقوط او است
پژوهشی تطبیقی در باب جادو در ادبیات و قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳۱
109 - 127
حوزه های تخصصی:
انسان اولیه در برابر طبیعت به نخستین چیزی که توجه داشته خود او بوده و آن چنان مفتون این راز بزرگ شده که بی اختیار به جادو و افسون پناه برده است. این موجود ظریف، سخت و آسیب پذیر در روی زمین خشن و پر حادثه و در میان حیوانات درنده و حوادث بنیانکن طبیعی با انگیزه نیروی جنسی و هوش و تفکر خود توانسته بقای نسل شکننده خود را تأمین کند. غریزه پنهان ترس از آینده، نزد عموم بشر در جوامع ابتدائی و جوامع پیشرفته یکسان است که از جهل درون سرچشمه می گیرد و یا از دانسته های محدود الهام گرفته و می توان آن را مهم ترین عامل پناه بردن به جادو دانست. در این مقاله به ریشه یابی و بیان کیفیت جادو از دید ملل گوناگون می پردازیم.
تفاوت یا همسانی شیطان و ابلیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال سوم زمستان ۱۳۹۱ شماره ۱۲
123 - 140
حوزه های تخصصی:
شیطان فرینبنده آدم و حوا، بزرگترین مانع بشریت برای رسیدن به کمال ، و موجودی است که در همه قرون و اعصار از بدو آفرینش آدم ابوالبشر تا قیام قیامت در پی اغوا و اغفال نوع بشر بوده؛ و به عزت الهی سوگند یاد کرده که انسانها را گمراه کند. اصل واژه شیطان مفاهیم گستردهای را در بر دارد و هر موجود موذی ، سرکش و طغیانگر را شامل میشود، اما در متون متفاوت از این موجود با تعابیر کاربرد بیشتری داشته است . « ابلیس » مختلفی یاد شده که از از آن میان واژه موضوعی که در این جستار بدان پرداخته خواهد شد، بررسی معناشناختی این دو واژه، و نیز تبیین یکسانبودن یا متفاوتبودن دو واژه شیطان و ابلیس از منظر آیات و روایات است.
بررسی حقگرایی و عوامل مؤثر بر آن در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال چهارم تابستان ۱۳۹۲ شماره ۱۴
9 - 24
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ همواره افراد در مواجهه با حق به دو دسته تقسیم شده اند؛ عده ای آن را پذیرفته و عده ای آن را انکار و رد می کردند. براساس آیات و روایات معصومین(علیهم السلام)، زمینه ها و عوامل گوناگونی وجود دارد که هرکدام می تواند در پذیرش حق و یا انک ار آن تأثیرگذار باشد . برای بررسی دقیق تر و روشن ترشدن موضوع این زمینه ها و عوامل را به دو نوع درونی و بیرونی نسبت به وجود انسان تقسیم شده، که در این مقاله عوامل بیرونی تأثیرگذار در پذیرش و انکار حق بررسی می شود. این عوامل گوناگون اند ولی در نهایت اگر انسان فطرت خود را سالم نگه دارد، و حجابی برای عقل خویش ایجاد نکند پذیرای حق است، ولی اگر به هر دلیلی از عقل سالم و فطرت الهی فاصله بگیرد، به همان اندازه از حق دور شده و زمینه را برای انکار حق آماده ساخته است. در این مقاله به بررسی این عوامل می پردازیم.
ابلیس تنزیلی در نگاه تأویلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۷
31 - 57
حوزه های تخصصی:
موضوع ابلیس و نقش آن در دستگاه آفرینش، از جمله موضوعات مهم دینی و قرآنی است که در متون عرفانی فارسی نیز انعکاس وسیع دارد. اما نکته مهم در این امر، تعارض به ظاهر آشکاری است که در این دو نگاه متفاوت به ابلیس به چشم می خورد؛ در حالی که در وحی تنزیلی- قرآنی از ابلیس به عنوان موجودی مطرود و رانده شده از رحمت خدا یاد می شود؛ در نگاه تأویلی- عرفانی وی مورد تقدیس برخی از بزرگان قرار می گیرد و به شدت از او و عملکردش دفاع می شود و حتی اسوه توحید نامیده می شود. مقاله حاضر به روش کتابخانه ای نگاشته شده است و با تبیین مبانی اندیشه تنزیلی- قرآنی و تأویلی- عرفانی درباره ابلیس به فلسفه آفرینش ابلیس بر اساس این دو دیدگاه پرداخته است. پژوهش حاضر دلیل آفرینش ابلیس را از دیدگاه تنزیلی و قرآنی، مواردی چون خلقت ابلیس به منزله بازتاب صفات جلالیه خداوند، لزوم وجود شر در عالم و عاملی برای تکامل آن، وسیله ای برای محک و آزمایش انسان و عامل بروز عقل و اراده و اختیار دانسته است. اما از نگاه تأویلی عرفانی، دلایل آفرینش ابلیس را مطابق اندیشه ها ی عرفا و گنوسیست های مسلمان، مواردی مانند تبیین درست از حقیقت توحید، تفسیر واقعی از فلسفه آفرینش و جهان خلقت و بیان حقیقت عشق عارفانه دانسته است و در نهایت به این نتیجه دست یافته که علی رغم دو نگاه متفاوت، وجود ابلیس جز خیر برای دستگاه بشریت نیست.
تحلیل حِکْمی نقش قوه واهمه و متخیله در «تزیین شیطان»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۰
239 - 256
حوزه های تخصصی:
تزیین و زیباآراییِ یک رفتار باطل و کنش نادرست و جذاب جلوه دادن آن در ذهن و دیده انسان یکی از راهکارهای شیطان برای فریب و گمراهی اوست. پرسش بنیادین آن است که چه اتفاقی در دستگاه ادراکی و شناختی انسان رخ می دهد تا کاری نازیبا و زشت در نفس انسان زیبا و جذاب و درست جلوه کند؟پاسخ به این پرسش را باید در تهییج قوای باطنی انسان و تحریک عواطف کور او توسط شیطان جست وجو کرد. نقش دو قوه «واهمه» و «متخیله» که یکی کاردکرد ادراکی و دیگری کارکرد تصرف دارد، برجسته و شایان توجه است. قوه واهمه به عنوان سلطان قوای حیوانی با تسخیر قوه متصرفه نقش اصلی جلوه پردازی و زیبانمایی وجذابیت سازی باطل را بر عهده دارد. شیطان به عنوان دشمن بیرونی از هفت شیوه برای فریب و اغوای انسان بهره می برد که در همه آن ها از دو قوه واهمه و متخیله سوءاستفاده می شود؛ این هفت روش عبارت ا ند از: نگاه استقلالی به اسباب ظاهری، به هیجان درآوردن عواطف و احساسات، تحریک حس لذت جویی و شهوت انسان، توجیه گری و محمل تراشی برای کار ناشایست، اختلال در دستگاه شناختی با سفسطه و مغالطه، بهره بردن از خلأها و کمبودهای روانی، سهل جلوه دادن باطل و ناچیز انگاری آن. این شیوه ها توسط دشمن بیرونی در جنگ شناختی نیز به کار گرفته می شود.در این پژوهش با روشی تحلیل عقلی نقش دو قوه واهمه و متخیله در فرایند تزیین شیطان کاویده شده و نمونه های قرآنی آن تحلیل گردیده است.
مناظره با ابلیس در ادب عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابلیس در متون نظم و نثر فارسی هم مطرح گردیده است و گفتگو یا مناظره با ابلیس به گونه ای اختصاصی در ادبیات عرفانی قابل شناسایی است. عارفان با الگو گرفتن از قرآن کریم و دیگر کتاب های آسمانی، در قالب حکایات و مجادله هایی که بین ابلیس و پیامبران و یا عارفان ترسیم نموده اند که در ضمن آن به پرسش و اشکال هاییعقیدتی هم پاسخ داده اندجنبهبرجسته ای از ادبیات تعلیمی را به نمایش گذاشته اند و ابلیس در اغلب مناظرات تلاش دارد که عمل خود را توجیه کند و خود را عاشق راستین معرفی نماید. برخی ابلیس را مظهر اخلاق ناپسندی چون تکبر و غرور و تند خویی و نمادی برای قهر الهی دانسته اند، از طرفی چون خداوند را احسن الخالقین می دانسته اند که همه چیز را حکیمانه و خیرخواهانه آفریده است، برای خلقت ابلیس هم حکمت هایی سودمند جستجو نموده اند که ناآشنایان گمان کرده اند از ابلیس دفاع شده است، چنانکه او را کارگزار الهی برای آزمایش انسان ها خوانده اند. در اینجا مناظره با ابلیس در پنج شیوه مناظره با خداوند، انبیا، عرفا، باخود و افراد ناشناس بررسی گردیده است و نمونه های آن از ادبیات عرفانی استخراج شده است.
استکبار شناسی در اندیشه امام علی(ع) بر اساس خطبه قاصعه
نهج البلاغه آینه ی اندیشه های همه جانبه ی امام علی(ع) است که نمایان کننده اخلاق صحیح انسانی است. خطبه قاصعه از طولانی ترین خطبه های نهج البلاغه است که شامل مواعظ، پند و اندرزها، نهی تکبر و خودپسندی و رذایلی چون زیاده روی در ستم و سرکشی، تعصب جاهلی و فساد اخلاقی است که میان برخی از جوانان کوفه شیوع یافته بود در این خطبه امام به هدف زدودن خوی استکباری که نتیجه ی پیروی از راه شیطان است گوشزد می کند چرا که استکبار از جمله رذیلت های اخلاقی است که مبنای اصلی سقوط انسانی در ورطه بسیاری از نفسانیات و محور اصلی عدول آدمی از انسانیت و غلبه ابعاد مادی و حیوانی در انسان است هر که در مسیر او گام نهد بی تردید اسیر طغیان، غرایز حیوانی خواهد شد به فرموده امیر المومنان او پیشوای متعصبان و سرسلسله مستکبران است. یکی از مهم ترین مشکلات جامعه بشری در عصر امروز و تاریخ بشریت مسئله استکبار و استکبار ستیزی است. در پژوهش حاضر که با روش توصیفی تحلیلی نگارش یافته ضمن بررسی مفهوم استکبار در نهج البلاغه و دور نمایی از خطبه قاصعه به بررسی ویژگیها و شاخصه های استکبار پرداخته شده است و همچنین در این تحقیق به ارائه نمونه هایی از مصادیق بارز استکبار در کلام نورانی امام (ع) اشاره گردید. در نهایت این نتیجه حاصل شد که خروج از مدار توحید و حرکت درجهت شیطان مبنای اصلی ورود به فرهنگ استکباری است حق ناپذیری، خود بزرگ بینی، تعصب های دروغین، لجاجت و ... را می توان از ویژگیهای مستکبران بر شود.
مؤلفه های تعجیزی شیاطین از منظر قرآن کریم
منبع:
الاهیات قرآنی سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۸
99 - 122
حوزه های تخصصی:
آیات قرآن کریم بر این امر دلالت دارند که شیطان با استنکاف از اوامر الاهی و توجیهات غیر عقلایی و اقدامات مکارانه به دنبال عاجز نمودن خداوند در ذات، صفات و افعال بود و شیاطین انسی نیز هم چون کفار و مشرکین از یک سو درصدد حذف معرفتی و معنوی خدا و حذف فیزیکی انبیا و ایمان گرایان بودند و از سوی دیگر، تلاش می نمودند که خود را از عذاب الاهی در دنیا نجات داده و از شکست در برابر انبیا فرار کنند. هدف مقاله بازخوانی مؤلفه های تعجیزی شیاطین از منظر قرآن کریم است. پرسش تحقیق این است که: شیاطین با تمسک به چه شیوه هایی، به تعجیز انبیا و موحدان پرداخته اند و راهبرد خداوند در مقابل آن، چه بوده است؟ این تحقبق از نوع تحقیق تحلیل محتوا و جمع آوری داده ها از منابع مرتبط، در راستای پاسخ به پرسش تحقیق بوده است. شیاطین از مؤلفه های گوناگونی هم چون انکار و تکذیب، تهمت و افتراء، تمسخر و استهزاء، ترویج خرافات، قلب واقعیات، ایجاد موانع، تهدید، تطمیع، تحریم، تبعید، تخریب و تهدیم استفاده می کند. خدای سبحان در قرآن کریم با رد ادعاهای شیطان، مالکیت و خالقیت اصیل را مختص خود دانسته و با اشاره به شرافت انسان به واسطه ظرفیت های تکوینی، اغواء کردن را عامل انحراف انسان برمی شمارد و اجازه تصرف ابتدایی شیطان بر انسان را نداده و مخلصین و شاکرین نیز از حوزه نفوذ شیطان مصون هستند. خدای متعال در برابر شیاطین انسی با راهبردهای ایجابی و سلبی، هم پاسخ های نظری حکیمانه و مجاب کننده به مؤلفه های تعجیزی آن ها داده است و هم در عمل با یاری انبیا و موحدان و فرستادن عذاب، موجبات شکست آن ها را فراهم نموده است و در پایان بشارت قطعی حاکمیت دین خدا و مؤمنین را اعلام کرده است.
بررسی تطبیقی عصمت حضرت آدم (ع) از دیدگاه آیت الله جوادی آملی و فخر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیر تطبیقی سال ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۶
258 - 283
حوزه های تخصصی:
عصمت انبیاء یکی از مبانی اعتقادی مشترک بین مسلمانان است؛ اما در مورد زمان، گستره و مفهوم آن، اندیشمندان مکاتب مختلف کلامی، دیدگاه یکسانی ندارند. آیات زیادی در قرآن کریم به مسئله عصمت انبیا پرداخته و برخی از آیات نیز موهم عدم عصمت انبیا می باشد. از آن میان، مسئلهٔ «هبوط» و «عصمت» حضرت آدم در میان مفسران و متکلمان مسلمان همواره مورد مناقشه بوده است. این پژوهش با روش توصیفی_تحلیلی در پی پاسخ به این سؤال است که دیدگاه آیت الله جوادی آملی و فخر رازی (به نمایندگی از دو مکتب کلامی متفاوت شیعه و اشاعره) نسبت به آیات مرتبط با عصمت حضرت آدم (ع) چگونه است؟ وجوه اشتراک و افتراق دو دیدگاه چیست؟ یافته های این پژوهش نشانگر همسویی دو مفسر علی رغم اختلاف نگرش های کلامی است و وجوه افتراقِ دو دیدگاه، در این مسئله، بسیار نادر است. از دیدگاه آیت الله جوادی آملی این ماجرا در زمانی اتفاق افتاده که نبوت تشریعی وجود نداشته و نهی در آیه هم ارشادی بوده و آن حضرت نیز مرتکب ترک اولی شده است که به مقام عصمت ایشان خدشه ای وارد نمی کند. در مقابل فخر رازی معتقد است که حضرت آدم (ع) مرتکب معصیت شده است و البته این معصیت مربوط به قبل از بعثت و نائل شدن به مقام نبوت بوده است و اشکالی ندارد. این پژوهش، به بررسی و تحلیل دلایل دو مفسر پرداخته و رأی برگزیده را پیش رو نهاده است.
تحلیل انتقادی شبهه ظالمانه بودن خلقت شیطان به عنوان عامل گمراهی و عذاب انسانها (با تاکید بر کتاب نقد قرآن)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم در آیات متعددی بنی آدم را از پیروی و اطاعت شیطان برحذر داشته و شیطان را دشمن انسان معرفی کرده است. ولی برخی از مغرضان با استناد به برخی آیات، آفرینش شیطان رانده شده از درگاه الهی را عامل گمراهی انسان و در پی آن نزول عذاب می دانند. این مسأله ضرورت تبیین و پاسخ به این شبهه را روشن می سازد. در این مقاله با روش تحلیلی- انتقادی و با تأمل در مدلول آیات مورد بحث و نیز تفسیر و تبیین دقیق آنها روشن می شود که خلقت شیطان نه تنها بدون هدف و برای اضلال انسان نبوده، بلکه وسیله ای برای امتحان الهی و تکامل انسان است. فلسفه مهلت یافتن ابلیس هم نه برای گمراهی انسان، بلکه به عنوان نتیجه عبادات قبلی او و تکمیل آزمایش اوست. محدودیت قلمرو شیطان فقط در حد وسوسه بوده و هیچ گونه تسلط تکوینی بر انسان ندارد. از این رو شیطان تنها بر کسانی که ولایت او را پذیرفته اند، ولایت داشته و بر مومنان مخلَص تسلطی ندارد.
اعترافات شیطان از منظر قرآن(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
معرفت اخلاقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۵)
89 - 101
حوزه های تخصصی:
شیطان به مثابه یکی از آیات و مخلوقات خداوند، دارای حُسن است، ولی به سبب نافرمانی، ملعون و مطرود درگاه الهی واقع شده است. درباره شیطان، کتاب ها و مقالات گوناگونی به نگارش درآمده و هرکدام از زاویه خاصی این موجود را بررسی کرده اند. از جمله موضوعات مرتبط با شیطان، اعترافات مستقیم و غیرمستقیم اوست که در قرآن بیان شده است. این مقاله با تأکید بر آیات الهی، به اعترافات مستقیم شیطان پرداخته که عبارتند از: (1) وجود خداوند و صفاتی، مانند خالقیت، ربوبیت تکوینی و عزت الهی؛ (2) معاد و اموری، مانند عذاب الهی و قطع رابطه در قیامت؛ (3) تصرفات و کارهای مربوط به خود. شیطان اعتراف می کند که در صراط مستقیم کمین کرده و با استفاده از غفلت و تزیین درصدد فریب و سلطه بر انسان است. مشکل اصلی شیطان در بُعد خداشناسی، نپذیرفتن توحید تشریعی و نرسیدن به حد نصاب توحید است. علاوه بر این، او با اینکه مسائل مربوط به معاد را قبول داشت و بدان معترف بود، ولی عالِم غیر عامل بود و علم او برایش فایده ای نداشت. نهایت اینکه او به جای حرکت در صراط مستقیم، در آنجا کمین کرده و به شکل های گوناگون به رهزنی مشغول است. پژوهش حاضر با محوریت قرآن، و با روش «توصیفی تحلیلی» درصدد تبیین اعترافات صریح و مستقیم شیطان است.
قرآن و آموزه «استعاذه»؛ چالشی پیش روی نظریه «تکثر معنا»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۷
197 - 230
حوزه های تخصصی:
قرآن به عنوان متن و کلام الهی، دارای اعجاز تأثیری و از جهت «لفظ» و «معنا»، امری وحیانی است. از طرفی خدا به پیامبر (ص) هنگام قرائت قرآن، امر(ندبی) به «استعاذه» نموده است. از دیگر سو، «تکثر معنا» به عنوان یک نظریه معنایی در خصوص متون دینی و به طور خاص قرآن مطرح است. نوشتار حاضر به شیوه ای تحلیلی، بر اساس جدول تحلیل محتوا و ابزار کتابخانه ای، نظریه ی «تکثر معنا» را بر پایه اثر وجودی و کارکردی آموزه «استعاذه» پیش از قرائت قرآن مورد نقد قرار داده است. قرآن، در موارد مختلفی، امر به «استعاذه» نموده است. طبق بررسی های انجام شده، بالاترین فراوانی از جهت «مستعاذه منه»، به «شیطان» تعلق دارد. «صیانت و نفی سلطه شیطان»، «پیشگیری از لغزش در تلاوت و اشتباه در تفسیر» و همچنین «درمان روانی و معرفتی» از آثار وجودی و کارکردی عمده «استعاذه» است. توجه صرف به ظواهر لفظ، عبارت و جمله های متن، سهیم بودن تصورات ذهنی و عدم نیاز به کشف و اهمیت «مراد مؤلف» در فهم متن از جمله مفاد نظریه های معنایی است که موجب «تکثر معنا» در فهم متون می شود. با نظری به دلائلی چون؛ یک: «وحیانی بودن "لفظ" و "معنا" در قرآن»، دو: «تأکید به "استعاذه" پیش از قرائت قرآن» و سه: «کارکردهای سه گانه استعاذه قرائت»، «تکثر معنا» در قرآن با چالش مواجه می شود. بنابراین باید به آموزه «استعاذه» به عنوان راهبرد عملی قرآنی و دژ محکم در راستای «فهم صحیح قرآن» و پیشگیری از «تکثر معنا» بهره برد.
گسست ها و پیوند های دینی با اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این مقاله درپی تبیین این نظریه است که اخلاق، با وجود ماهیت مستقل از دین، وابستگی معرفتی و انگیزشی به دین دارد و همچنین عبودیت و بندگی را به عنوان اصلی مهم در جهت وابستگی اخلاق به دین معرفی کند. روش: روش این مقاله توصیفی، از نوع تحلیل اسنادی می باشد. یافته ها : اخلاق نه جزیی از دین و نه متباین و متعارض با آن است؛ بلکه هر کدام از دین و اخلاق را دارای هویتی مستقل می داند که ارتباط و نسبتی بین آنها وجود دارد. نتیجه گیری: عبودیت نه تنها باعث پرهیز از انجام محرمات می شود بلکه در تحقق ارزش های اخلاقی مؤثر است.