مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
بازآفرینی
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
49 - 63
حوزه های تخصصی:
یکی از مشکلات اساسی در فرایند بازآفرینی بافتهای فرسوده شهرهای امروز، عدم توجه به اعمال مفهوم سرمایه اجتماعی بعنوان یکی از پتانسیلهای محله است.اهمیت سرمایه اجتماعی در فرآیند بازآفرینی از آن جهت محسوس است که مداخله در بافتهای فرسوده در بیشتر موارد در ظرف مکانی محله انجام میشود، اما این عنصر معمولا مغفول باقی میماند.هدف این پژوهش تدوین چارچوبی است که علاوه بر معرفی شاخص های سرمایه اجتماعی دخیل در بازآفرینی بافتهای فرسوده و سنجه های مرتبط، آنها را در موقعیت بومی ایران و محله تاریخی امامزاده یحیی مورد سنجش قرار دهد.روش تحقیق مقاله حاضر، روش کمی و با استفاده از راهبردهای استدلال منطقی، تطبیقی و همبستگی است. نوع پژوهش از لحاظ روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و روش گردآوری داده ها کتابخانه ای و میدانی (پیمایشی) است و از مدلسازی معادلات ساختاری و نرم افزار لیزرل برای تحلیل اطلاعات استفاده شده است.پس از تکمیل مطالعات نظری با استفاده از مشاهده مستقیم و مصاحبه، کارائی سنجه ها در محله امامزاده یحیی به کمک سوالات پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفته است.یافته های تحقیق حاکی از آن است که شاخصهای اعتماد و هنجارها و ارزشهای اجتماعی به عنوان متغیرهای وابسته مشارکت،در بازآفرینی این محله موثر و انسجام اجتماعی بلاتاثیر بوده و سرمایه اجتماعی در محله امامزاده یحیی با شدت تاثیر0.93بر بازآفرینی موثر است.در انتها پیشنهاداتی در جهت ارتقاء تحقق اهداف بازآفرینی بوسیله سرمایه اجتماعی بیان شده است.
اهمیت بازآفرینی روسو از نقد افلاطونی هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۹ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
1 - 19
حوزه های تخصصی:
ژان ژاک روسو در تعدادی از آثار خود همچون گفتار درباره هنرها و علوم و نامه به دالامبر درباره تئاتر، برخلاف جریان غالب و روح زمانه خود، انتقادی از هنرها و به ویژه هنر تئاتر ارائه کرد که در اساس، مبتنی بر نقد افلاطونی هنر در رساله جمهوری بود. مقاله حاضر پس از موجه ساختن این نکته که نقد روسو را می توان همچون بازآفرینی نقد افلاطونی هنر در قرن هیجدهم به شمار آورد، می کوشد تا نشان دهد نقد روسو علاوه بر اهمیت فی نفسه، می تواند اهمیت ویژه ای در دستیابی به تفسیری تازه از نقد افلاطونی هنر داشته باشد. روسو با کاربست ایده های اساسی افلاطون در نقد هنر زمانه خود، نقد افلاطونی هنر را از چارچوب متافیزیک خاص افلاطون جدا کرده و با آشکار ساختن هسته جاودانه آن، امکان پذیرش و فهم عام تری به آن بخشیده است. در تفسیر روسویی از دیدگاه افلاطون، تمایز سه گانه ایده، واقعیت و تقلید به تمایز دوگانه واقعیت و تصویر فروکاسته می شود و محل اصلی نقد نیز این نکته است که هنر، یا به طور خاص تقلید هنری، با حائل ساختن تصویری که دارای بار عاطفی بیگانه است میان مخاطب و واقعیت، موجب ازبین رفتن ادراک اصیل چیزها می شود و این امر به نوبه خود موجب ازدست رفتن اصالت عواطف و در نتیجه برهم خوردن تعادل اخلاقی خواهد شد.
ارزیابی شاخص های تاثیرگذار در بازآفرینی گردشگری کلانشهر تهران (مناطق مورد مطالعه: 1 و 12)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: در حال حاضر موضوع بازآفرینی فضای شهری در گردشگری کلانشهرها از نظر برنامه ریزان شهری و سیاست گذاران از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف این مقاله، ارزیابی شاخص های تأثیرگذار در بازآفرینی گردشگری کلانشهر تهران می باشد. روش: مقاله حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی - تحلیلی می باشد. برای بی مقیاس سازی شاخص های بازآفرینی از روش آنتروپی شانون استفاده شده است. سپس شاخص های بازآفرینی، با استفاده از مدل تاپسیس و آزمون تی تک نمونه ای اولویت بندی می شوند. یافته ها: یافته ها نشان می دهد با استفاده از مدل تاپسیس از نظر کارشناسان شاخص عملکردی، زیبایی شناختی، زیست محیطی با وزن 0/63 بیشترین سهم و شاخص اجتماعی با وزن 0/38 و همچنین شاخص اقتصادی با وزن 0/12 کمترین سهم را در بازآفرینی فضای گردشگری شهری در مناطق مورد مطالعه دارا هستند. همچنین با توجه به آزمون تی تک نمونه ای از دید خبرگان و کارشناسان، نتایج این آزمون نیز نشان می دهد که با در نظر گرفتن آلفای 0/05 در سطح اطمینان 99 درصد در هر سه عامل عملکردی، زیبایی شناختی، زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی به عنوان متغیر مستقل کمتر از 0/05 بوده است. نتایج: نتیجه آزمون تی تک نمونه ای نیز گویای امتیازات دقیق شاخص های بازآفرینی فضای گردشگری تأییدکننده نتایج حاصل از پیاده سازی تکنیک TOPSIS می باشد. در نهایت در این فرضیه تأکید بر آن است که عوامل عملکردی، زیبایی شناختی، زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی در بازآفرینی فضای گردشگری مناطق مورد مطالعه مؤثر بوده اما به نظر می رسد که عامل عملکردی، زیبایی شناختی، زیست محیطی از سهم و نسبت بیشتری در بازآفرینی فضای گردشگری مناطق مورد مطالعه برخوردارند.
تبیین نقش منزلت اجتماعی محله در گرایش به بازآفرینی آن با کاربست مدل معادلات ساختاری(نمونه مورد مطالعه: بافت میانی شهر اراک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۸
17 - 30
حوزه های تخصصی:
تفکیک محل زندگی اقشار مختلف در شهرها در رابطه با پایگاه اجتماعی_اقتصادی آنها در تمام طول تاریخ و در تمام مناطق جغرافیایی جهان وجود داشته است. مکتب اکولوژی شهری تمایز در شهرها را ناشی از سه جنبه" پایگاه اجتماعی_ اقتصادی"، "پایگاه خانوادگی" و" پایگاه قومی_نژادی" خانوارها می داند. هدف مقاله حاضر بررسی نقش پایگاه اجتماعی_اقتصادی طبقات منزلتی بالا بر ارزش بالای زمین در بافت میانی شهر اراک و تأثیر آن بر بازآفرینی محلات درونی شهر است. ماهیت پژوهش کاربردی و کمّی و روش آن توصیفی و علّی است. برای بررسی علل گرایش به بافت درونی و تأثیرات آن بر این بافت، از ابعاد مختلف تحلیل داده های پرسشنامه و مصاحبه عمیق با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری به کمک نرم افزار smart-Pls استفاده شد. یافته ها نشان داد: اصالت و منزلت اجتماعی طبقه ساکن در بافت میانی شهر اراک سبب افزایش قیمت بالای زمین و مهمترین علت گرایش به این بافت است (T value=2.682). در درجه بعد دسترسی آسان این بافت به مرکز شهر عامل گرایش به آن و افزایش قیمت زمین در این بافت است. تأثیر پایین بودن هزینه حمل ونقل، در تصمیم افراد برای انتخاب این محلات برای زندگی تأیید نشد (T value=1.306). بازآفرینی این بافت در تغییرات دموگرافی آن و خروج ساکنان بومی و طبقات منزلتی پایین _ به دلیل افزایش هزینه های زندگی در این محلات به سبب اعیان سازی _ مورد تأیید قرار گرفت(T value=23.861). خروجی ماتریس دستیابی نهایی و ترسیم مدل ساختاری تفسیری، دو متغیر حمل ونقل و منزلت اجتماعی را در ناحیه وابستگی، متغیر قیمت مسکن را در ناحیه پیونددهنده و متغیرهای تغییرات دموگرافی و تنوع کاربری را در ناحیه مستقل قرار داد. اصالت و منزلت اجتماعی بافت میانی شهر اراک سبب شده این بافت در شهر اراک برخلاف نظریه برگس _ که آن را بافتی با محله های افسرده با ظاهری اندوه بار و گاهی مخروبه، محل سکونت مهاجران و طبقات کم درآمد شهری معرفی می کند _ به منطقه ای جاذب برای بسیاری از شهروندان این شهر و محل سکونت اقشار بالای اجتماعی و اقتصادی تبدیل شود. نگارندگان در ادامه، برنامه ریزی دقیق برای انجام اقدامات لازم به منظور کاهش تأثیرات منفی توسعه مجدد را پیشنهاد می کنند .
بازآفرینی ساختار فضایی محلات سنتی با رویکرد احیای استخوان بندی آنها مطالعه ی موردی: محله ی حکم آباد تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۷۷
149 - 170
حوزه های تخصصی:
بیان مسأله: محلات و بافت های قدیمی به عنوان کانون اولیه ی زیست ساکنان شهرها نقش تأثیرگذاری در حیات شهروندان داشته اند؛ و وجود یک یا چند مرکز محله در ساختار فضایی آن باعث می شد هویت کالبدی محله نمود بیش تری پیدا کند. با ورود مدرنیسم این محلات فرصت انطباق با شرایط موجود را نداشته و در اثر خیابان کشی های صورت گرفته، بافت منسجم خود را به مرور زمان از دست داده اند و کارکرد مراکز محلات در معرض تخریب قرار گرفته و تبدیل به محیطی کم رونق برای ساکنین خود شده ؛ که این امر باعث کم رنگ تر شدن فعالیت های اجتماعی موجود در محله شده است. اهدف پژوهش: ارائه راهبرد بازآفرینی ساختار فضایی وضع موجود محله حکم آباد جهت ایجاد یک فضای شهری سرزنده. روش پژوهش : روش پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی بوده و راهبرد پژوهش، نمونه ی موردی می باشد. در ابتدا به منظور شناخت ساختار کلی محله علاوه بر مطالعه ی پیشینه ی محله و بررسی اسناد کتابخانه ای به مطالعه و بررسی نقشه های هوایی و برداشت های میدانی پرداخته شد و در ادامه با تجزیه و تحلیل اطلاعات، راهنمای بازآفرینی مراکز محله و معیارهای آن تبیین شد و در گام آخر پژوهش، مدل بازآفرینی محدوده مبتنی بر اهداف انجام گرفت. یافته ها: بازآفرینی مرکز محله حکم آباد از طریق شناسایی دقیق کالبد محله و خلق فضاهای نو در لابه لای ساختار سنتی با اتکاء به ضرورت ها و نیازهای زمانه و جایگاه گذشته ی محلات می تواند سبب حفظ نظام اجتماعی، اقتصادی و سازمان فضایی محله شده و سبب انتظام بخشی ساختار فضایی و کالبدی محله متناسب با شرایط و ویژگی های کالبدی و فضایی مختص آن شود. نتیجه گیری: ایجاد تغییرات در ساختار کالبدی– فضایی و کارکردی در مراکز محله حکم آباد به صورت یک ضرورت احساس می شود چرا که تقویت هویت کالبدی و احیای سرزندگی درون محله و انسجام بخشی به ساختار کلی محله بدون باززنده سازی مراکز این محله و گذر اصلی آن محقق نمی شود.
تحلیلی بر نقش راهبردی توسعه میان افزا در بازآفرینی بافت های فرسوده شهری (نمونه موردی: منطقه 8 کلانشهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه میان افزا فرایند توسعه و باز استفاده قطعات یا بخش های خالی یا بلااستفاده در میان نواحی موجود شهری که قبلاً توسعه یافته است. توسعه میان افزا که شاید بتوان آن را ساده ترین تعبیر از توسعه درون زا دانست، با تأکید بر زمین های خالی و رها شده درون شهری، سعی دارد توسعه را بر روی این اراضی بارگذاری نماید. پژوهش حاضر با رویکردی تحلیلی در توسعه میان افزا با تأکید بر منطقه 8 شهرداری تبریز و بهره گیری از روش های آماری- فضایی به این موضوع پرداخته است. نوع تحقیق توصیفی- تحلیلی می باشد. روش شناسی این تحقیق مبتنی بر رویکردهای کمی- فضایی است. روش تحقیق به کار گرفته شده در این تحقیق توصیفی – تحلیلی با استفاده از روش های اسنادی- کتابخانه ای است. در بخش تحلیلی با در نظر گرفتن شاخص ها و ملاحظات توسعه میان افزا در قالب 15 شاخص هدف، به صورت موردی به بررسی و امکان سنجی توسعه میان افزا در منطقه8 شهرداری تبریز پرداخته شده است. به منظور بررسی و تحلیل نقش راهبردی توسعه میان افزا در بازآفرینی بافته ای فرسوده شهری محور تاریخی- فرهنگی کلانشهر تبریز از نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی ( GIS ) و تحلیل توابع همپوشانی ( Overlay ) از نوع همپوشانی وزن دار ( Weighted Overlay ) و FAHP بهره گیری شده است. نبود مدیریت و برنامه ریزی دقیق برای احیاء و نوسازی این منطقه با تأکید بر استفاده از رویکرد توسعه میان افزا مهم ترین آفت در ارتباط با موضوع بازآفرینی این بخش از شهر تبریز می باشد. نتایج پژوهش حاضر در قالب 3 اولویت توسعه ای و همچنین محدوده های غیرمجاز توسعه، به صورت نقشه مورداشاره قرارگرفته است.
بازآفرینی محور فرهنگی با تاکید بر ارتقا کیفیت محیط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محورهای فرهنگی به عنوان بخشی از فضاهای عمومی در شهرها نقش مهمی در رفع نیازهای انسانی ایفا می کنند بسیاری از نظریه پردازان شهری محورهای فرهنگی را به عنوان یکی از اجزای اصلی یک سیستم شهری می دانند زیرا در کنار نقش عملکردی خود باعث افزایش اجتماع پذیری در فضاهای شهری می شوند.بنابراین به منظور پویایی بیشتر این فضاها و برای برآورده ساختن نیازهای مردم باید به کیفیت محیط توجه کرد و آنها را مورد بررسی قرار داد.در این پژوهش چنین رویکردی در بازآفرینی مورد نظر است تا با شناسایی و ارزیابی ابعاد و اصول بازآفرینی،ارتقا کیفیت در محور انقلاب شناسایی شود هدف این پژوهش بازآفرینی محور فرهنگی خیابان انقلاب تهران با تاکید بر ارتقا کیفیت محیط می باشد.پژوهش حاضر یک تحقیق میدانی با رویکرد توصیفی– تحلیلی است و به دنبال پاسخ به این سوال که مولفه های بازافرینی محور فرهنگی چه ارتباطی با مولفه های کیفیت محیط دارد؟ در این پژوهش برای تدوین چارچوب نظری،ابتدا با استفاده از روش اسنادی،مبانی نظری موضوع به تفصیل بیان شده و سپس با تحلیل رویکردهای موجود با تاکید بر کیفیت محیط سعی در استدلال منطقی مباحث در نتیجه تدوین چارچوب مفهومی برای پژوهش شده است.برای این منظور علاوه بر تحلیل کیفی فضاهای شهری،در آن به تحلیل کمی شاخصها با استفاده از پرسشنامه پرداخته شده است.جهت سنجش داده های جمع اوری شده از آزمون آماری رگرسیون جهت سنجش عوامل موثر بر بازآفرینی وکیفیت محیط،آزمون همبستگی پیرسون جهت سنجش ارتباط بین مولفه های کیفیت محیط و بازآفرینی و از آزمون فریدمن به منظور اولویت بندی هر شاخص و میانگین رتبه شاخص ها از دیدگاه شهروندان استفاده شده است.نتایج حاصل حاکی از آن است که در میان شاخص ها به ترتیب،مولفه زیست محیطی، اولویت اول و سپس مولفه محتوایی در ارتقا کیفیت محیط قرار دارند
بررسی نقش بازآفرینی فرهنگ- مبنا در توسعه پایدار شهری (مطالعه موردی تجارب جهانی)
منبع:
معماری شناسی سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۰
61-68
حوزه های تخصصی:
با رشد شهرنشینی و افزایش روزافزون جمعیت و همچنین با توجه به لزوم تامین نیازهای امروزی و نسل های آینده، شهرها با چالش های فراوانی مواجه شده اند. حفظ منابع موجود در شهرها و ارتقای کیفیت زندگی شهری برای زمان حال و همچنین آینده شهر، امروزه از اهمیت زیادی برخوردار است که مدیران و برنامه ریزان شهری باید به آن، کمال توجه را داشته باشند. بازآفرینی محدوده های ناکارآمد شهری و تبدیل آنها به نقاط قوت شهر می تواند در توسعه اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، گردشگری، زیست محیطی و ...، تاثیر بسزایی داشته باشد. بازآفرینی فرهنگ- مبنا یکی از انواع بازآفرینی شهری است که با بکارگیری مولفه فرهنگ در بطن خود نقش زیادی را در احیاء سیمای شهر و بهبود زندگی شهری ایفا می کند. از زمان شروع هزاره جدید، شهرها در قلب ابتکارات قرار گرفته اند و سعی در دخیل کردن فرهنگ در سیاست ها و برنامه ریزی های پایداری خود دارند که این نیز همراه با ظهور الگوهای جدید برای پایداری در شهرها می باشد. در سال های اخیر، محققان بسیاری، تاثیر فرهنگ را در توسعه پایدار شناسایی کرده اند؛ به گونه ای که علاوه بر پایداری اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی، پایداری فرهنگی نیز امروزه باید در توسعه جوامع، مورد نظر قرار بگیرد. هدف از این تحقیق، تبیین نقش فرهنگ و بازآفرینی فرهنگ- مبنا در توسعه پایدار شهری می باشد که به روش تحقیق توصیفی- تحلیلی ابتدا با مطالعات کتابخانه ای و اسنادی به مرور مبانی نظری موجود در این زمینه و بر اساس مفاهیم مستخرج از بخش مبانی تحقیق، به مطالعه موردی نمونه های جهانی، جهت دستیابی به راهکارهای پیشنهادی برای دستیابی به توسعه پایدار از طریق بازآفرینی فرهنگ- مبنا پرداخته می شود.
بررسی اثرگذاری سیاست استفاده مجدد از ابنیه تاریخی بر بازآفرینی بافت تاریخی شهر کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییر ساختمان های موجود برای کاربری های جدید پدیده ای نو نیست. برای مثال در دوره رنسانس، ساختمان های قدیمی برای کاربری های جدید تغییر پیدا می کردند و یا در دوره انقلاب فرانسه (اواخر قرن 18 میلادی) ساختمان های مذهبی پس از مصادره برای کارکردهای صنعتی و نظامی مورد استفاده قرار می گرفتند. اگرچه در بسیاری از موارد این مداخلات بدون توجه به حفاظت میراث تاریخی بوده اما انگیزه اقتصادی محرکی برای تغییر کاربری ابنیه بوده است. به علاوه در طول چند دهه اخیر در اروپای غربی نیز استفاده مجدد و بهبود منایع موجود به عنوان مرکز اقدامات بازآفرینی مدنظر قرارگرفته است. این موج جدید، حس ارتباط و تعامل بین اقدامات بازآفرینی و مرمتی را ایجاد کرده و نقش ابنیه و ساختار تاریخی در بسیاری از پروژه های بازآفرینی را به طور فزاینده مهم ساخته است. در ایران نیز به تأسی از کشورهای توسعه یافته، سیاست تغییر کاربری طی چند دهه اخیر رشد فزاینده ای داشته است به ویژه در کاشان طی سال های اخیر این سیاست به وفور یافت می شود. هدف از این پژوهش سنجش اثرات تغییر کاربری بناها به اقامتگاه های سنتی بر بازآفرینی کالبدی است که در آن 5 معیار جهت تجزیه و تحلیل انتخاب شده است. روش این پژوهش، توصیفی- تحلیلی و پیمایشی- میدانی است که پس از مطالعه منابع کتابخانه ای و گردآوری مبانی نظری پشتیبان، با استفاده از ابزارهای پرسشنامه، مصاحبه عمیق و مشاهده میدانی، داده ها جمع آوری شده و تجزیه و تحلیل آن ها انجام گرفته است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که به طور کلی تغییر کاربری ابنیه تاریخی بر بازآفرینی کالبدی بافت تاریخی شهر کاشان اثر مثبت گذارده است. افزایش مرمت ابنیه تاریخی، افزایش نوسازی و بهسازی بافت، بهبود سیما و منظر محدوده تاریخی کاشان و کاهش آلودگی های محیطی و توجه به ارزش های تاریخی و فرهنگی و کوشش برای حفاظت بیشتر از آن ها از جمله اثرات مثبت ایجاد اقامتگاه های سنتی بر بافت پیرامونی خود هستند.
ارائه مدل بازآفرینی اقتصادی بافت تاریخی با تأکید بر نظم در نظریه کارکردگرایی ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بافت تاریخی با توجه به ابعاد، موقعیت قرارگیری، نقش اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در شهر، ضمن تأثیراتی در کارکرد عملکردهای مختلف شهری، ثروتی ارزشمند محسوب شده که می تواند تأثیر مهمی در توسعه و پیشرفت شهرها ایفا نماید. امروزه رویکرد بازآفرینی پایدار شهری با هدف بهبود همه جانبه و پایدار در وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فیزیکی بافت های تاریخی، پا به عرصه مرمت و حفاظت گذاشته است. در حوزه علوم اجتماعی، نظریه کارکردگرایی ساختاری پارسونز با هدف برقراری نظم، تعادل، حفظ و بقای نظام اجتماعی و بر اساس اصول مطرح شده در دیدگاه سیستمی، به وجود آمده است. در این نظریه، پارسونز، نظام اجتماعی را به چهار حوزه تقسیم می کند که هر کدام از این حوزه ها وظیفه ای خاص در قبال کل نظام اجتماعی بر عهده دارند. این نظریه از حیث جامعیت و بررسی ابعاد مختلف، شباهت هایی با رویکرد بازآفرینی پایدار شهری دارد. در این پژوهش، بافت تاریخی به عنوان خرده نظام فرهنگی در سیستم شهر تعیین شده که بنا بر نظریه کارکردگرایی ساختاری، خود به عنوان یک نظام اجتماعی مفروض است که باید شروط کارکرد و برقراری نظم نظام را داشته باشد. این پژوهش به دلیل وسعت موضوع، صرفأ بعد اقتصادی بازآفرینی بافت تاریخی را مد نظر قرار داده است. مطالعات بازآفرینی اقتصادی بافت تاریخی هر کدام مؤلفه هایی را معرفی کرده اند ولی تا کنون مدلی در این عرصه معرفی نشده است؛ به همین دلیل، این پژوهش با هدف ارائه مدل بازآفرینی اقتصادی بافت تاریخی بر اساس نظریه کارکردگرایی ساختاری و برقراری نظم و تعادل در این سیستم، لازم و ضروری به نظر می رسد. در پژوهش حاضر با روش تحقیق اسنادی و با روش تحلیل- محتوای کیفی، به بررسی اسناد، بیانیه ها، منشورهای بازآفرینی و ادبیات پژوهش این حیطه پرداخته شده است. اعتبار محتوای پژوهش با ضریب توافق 87.6 درصد میان اساتید و متخصصان مرمت و حفاظت در آزمون اسکات تأیید شده است. نتایج تحقیق نشان می دهند که مؤلفه ارزش اقتصادی، وظیفه سازگاری، مؤلفه سرمایه گذاری، وظیفه تعیین اهداف، فعالیت های اقتصادی درون بافت، وظیفه خرده نظام یگانگی و مؤلفه برندسازی، وظیفه حفظ الگوهای پنهان بازآفرینی اقتصادی بافت تاریخی را بر عهده دارند.
تحلیل عوامل مؤثر بر بازآفرینی بافت های تاریخی از منظر توسعه گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رهیافت بازآفرینی رجوع معناداری به هویت بافت تاریخی دارد که دستیابی به آن تنها در گرو توجه به گردشگری خلاقانه شهری است. توجه به بافت فرسوده و رفع ناپایداری آن ها به موضوع محوری در شهرها بدل شده به گونه ای که بازآفرینی شهری با رویکرد توسعه گردشگری به عنوان چاره ای برای حفظ این گونه بافت های ارزشمند توصیه می گردد. ازاین رو پژوهش حاضر باهدف شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر بازآفرینی بافت های تاریخی از منظر توسعه گردشگری انجام شد. تحقیق حاضر با توجه به هدف، کاربردی و بر اساس روش از نوع توصیفی- تحلیلی است. مؤلفه های مورد مطالعه در این تحقیق در 7عامل اجتماعی، کالبدی و زیرساختی، اقتصادی، سیاسی، ضوابط، فرهنگی و بافت فرسوده تقسیم بندی شدند. برای دستیابی به اهداف پژوهش، از روش دیمتل فازی بهره گرفته شد. نتایج پژوهش در مقدار (Di+Ri) نشان داد که بعد اقتصادی با امتیاز نهایی 159/3 با اهمیت ترین مؤلفه در بین مؤلفه های مورد مطالعه جهت توسعه گردشگری در بافت های قدیمی شهر اهواز می باشد. همچنین نتایج در مقدار (Di-Ri) نشان داد که در گروه علّی مؤلفه های اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و سیاسی قرار دارد و اثرگذارترین آن ها بعد اجتماعی با امتیاز نهایی 615/0 و در گروه معلول مؤلفه های فرهنگی، بافت فرسوده و ضوابط قرار دارد که اثرپذیرترین آن ها بافت فرسوده با امتیاز نهایی 4723/0- شناسایی شد.
بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهری با رویکرد مدیریت بحران زلزله(مطالعه موردی: شهر سقز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۹
87 - 106
حوزه های تخصصی:
رویکرد بازآفرینی شهری به عنوان جدیدترین رویکرد حفاظت از بافت های ناکارآمد شهری در مقابل بلایا طبیعی همچون زلزله، برخاسته از اصول توسعه پایدار و برنامه ریزی سیستمی است، که توجه هم زمان به ابعاد فیزیکی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی را مدنظر قرارداده است. در این پژوهش با هدف بازآفرینی بافت های ناکارآمد محلات 22گانه شهر سقز با رویکرد مدیریت بحران زلزله؛ 49شاخص مؤثر در بازآفرینی بافت های ناکارآمد محلات شهر سقز در محیط MicMac ارزیابی شده اند تا عوامل کلیدی استخراج شوند، سپس این عوامل با استفاده از مدل Todim در سطح محلات 22گانه شهر اولویت بندی شوند. لازم به ذکر است که جمع آوری داده های مربوط به معیارهای کلیدی با استفاده از برداشت میدانی، اطلاعات آماری سال1395 و مدل تحلیل شبکه در سیستم اطلاعات جغرافیایی بوده است ، همچنین وزن دهی اولویت ها بر اساس اهمیت و نیاز شهروندان، در ماتریس سلسله مراتبی AHP بوده است. یافته های تحقیق بیانگر استخراج 27 شاخص به عنوان عوامل کلیدی بوده که الگوی توزیع ناپایدار را نشان می دهند. نتایج تحقیق نشان می دهد که با توجه به معیارهای بازآفرینی بافت های ناکارآمد محلات 22گانه شهر سقز، محلات 22، 2، 8 و 21 که در جنوب غربی و قسمتی از شمال شهر واقع شده اند از ناکارآمدی کمتری برخوردارند در مقابل محلات 16، 17، 19، 6، 18، 4، 13 و 1 که در جنوب شرقی، تا حدودی شمال شرقی، غرب و مرکز شهر واقع شده اند جزو محلاتی با ناکارآمدی بالا محسوب می شوند که در میان ابعاد بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهری، شاخص های اقتصادی، کالبدی(درونی و بیرونی)، زیست محیطی و اجتماعی به ترتیب بیشترین تا کمترین رتبه را به خود اختصاص داده اند لذا به منظور بازآفرینی بافت های ناکارآمد محلات شهر سقز لازم است که این عوامل به ترتیب موردتوجه قرارگرفته و در جهت تحقق بازآفرینی اقدامات لازم انجام شود.
سنجش شاخص های بازآفرینی شهری و تاثیرآن بر کیفیت زندگی شهروندان (مطالعه موردی محله شریف آباد)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۴
336 - 356
حوزه های تخصصی:
بازآفرینی شهری یک دید جامع و یکپارچه و کنشی است که منجر به حل مسائل شهری و بهبود پایای اقتصادی فیزیکی و محیطی یک محله در منطقه است.در این راستا هدف پژوهش مورد مطالعه سنجش شاخص های بازآفرینی شهری و تاثیرآن بر کیفیت زندگی شهروندان در محله شریف آباد واقع در شهر شیراز میباشد.روش تحقیق در این پژوهش از بعد هدف کاربردی و از بعد ماهیت خود توصیفی تحلیلی است.به منظور دیدگاه شهروندان نسبت به موضوع مورد مطالعه ابتدا پرسشنامه ای تهیه شده و سپس با تعیین حجم نمونه به تعداد 378 تحلیل پرسشنامه ها با روش های آزمون تی ،ضریب همبستگی و رگرسیون در نرم افزار spss انجام شد.نتایج پژوهش نشان میدهد بین متغیر های مستقل بازآفرینی شهری و کیفیت زندگی همبستگی مثبت و معناداروجود دارد و همچنین آزمون رگریسون چند متغیره نشان داد که شاخص های بازآفرینی شهری به میزان0/76 میتواند بروی کیفیت زندگی ساکنین تاثیر داشته باشد.در آخر پیشنهاداتی در راستای بهبودبازآفرینی در محله ارائه شد.
بازآفرینی بافت فرسوده شهری با تاکید براقتصاد خلاق (مطالعه موردی: محله بازار شهر دزفول)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۴ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۲
19 - 30
حوزه های تخصصی:
هدف کلی از پژوهش حاضر، توسعه اقتصادی است که با ایجاد در نظام مدیریت شهری در کنار دسترسی به خدمات، امکانات و بهره برداری از قابلیت های اجتماعی ساکنان محله مقدور می گردد. این تحقیق با سنجش مؤلفه های محرک اقتصادی خلاق، به اندازه گیری و ارائه راهکارهای پیشنهادی پرداخته است. روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی است. جمع آوری داده ها با برداشت های میدانی و توزیع 176 پرسشنامه در میان کسبه محله بازار و ساکنین که به روش طبقه ای سیستماتیک انتخاب شده بودند، گردآوری شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد شاخص هایی که می توان در بازآفرینی محله قدیم بازار دزفول با رویکرد اقتصاد خلاق استفاده کرد عبارت اند از صنایع دستی، صنایع خلاق (صنایع فرهنگی) و صنعت گردشگری. اطلاعات به دست آمده، با استفاده از آزمون های برازش نکویی «خی دو»، «تی تک نمونه ای» و «رتبه بندی فریدمن» تجزیه وتحلیل شده است. درنهایت با استفاده از آزمون مقایسه ای دلفی مدل های راهبرد دهی، راهبردهای مناسب جهت بازآفرینی محله بازار دزفول با رویکرد اقتصاد خلاق پیشنهادشده است.
ارزیابی الگوی های اجتماعی و اقتصادی در بازآفرینی شهری بافت های رو به زوال، در جستجوی راه حل (بررسی نظریات جهانی در مواجه با زوال شهری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تجربیات مبتنی بر سه دهه اخیر در ایران بیانگر این نکته است که اهمیت مداخله در پهنه های رو به زوال شهری با نظر به سیر تحولات این نگرش تاکنون یکی از چالش های جدی پیش روی دست اندرکاران شهری است. چنانچه فقدان وجود رویکردی یکپارچه مبتنی بر امر مداخله با هدف ایجاد تحرک، پویایی و ثروت در پهنه های رو به زوال، از جمله مهمترین دلایل عدم موفقیت این طرح ها به نظر میرسد. با توجه به موارد فوق هدف از این نوشتار شناسایی علل زوال و عوامل ناکارآمدی و در بافت های شهری است. به جهت دستیابی به این هدف، در مرحله اول با مرور نظریات و دیدگاه های صاحب نظران این امر با استناد به تجربیات اروپای غربی در امر احیاء و بازآفرینی شهری، به بررسی مفهوم زوال و علل فرسودگی در بافت های شهری خواهیم پرداخت. در مرحله دوم با تحلیل رویکرد بازآفرینی به عنوان رویکردی نوین و یکپارچه و نقش پذیری ابعاد اجتماعی، اقتصادی به عنوان ارکان حیاتی در مداخلات پهنه های رو به زوال پرداخته شده است. در مرحله سوم الگوی اقتصادی و اجتماعی و مفاهیم فراگیری چون مشارکت و مدیریت خردمندانه بررسی شده تا زمینه ارتقاء دانش نظری در عرصه مداخلات شهری فراهم آمده و با تکیه بر این دانش نظری بتوان به سیاست های کارآمدتری در جهت دستیابی به رویکردی یکپارچه در امر مداخله در شهر های ایران دست یافت.
بازآفرینی اجتماعی بافت تاریخی با رویکرد گردشگری شهری (مورد پژوهی: بافت تاریخی شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بافت های تاریخی علاوه بر اینکه بخشی از مناطق و محلات شهرها را تشکیل می دهند، روایتگر ویژگی های هسته اولیه شهرها و هم چنین بیانگر یاد و خاطره فرهنگ و آداب و سنن ساکنین آن ها می باشند. در بافت های تاریخی و کهن ایران، معانی نمادین، پیوند عمیق و ناگسستنی با کالبد بافت داشته و این امر باعث شده است تا هویت محله های تاریخی برخاسته از باورها و نیازهای روحی و مادی ساکنین باشد؛ اما آنچه امروزه در این بافت ها مشاهده می شود، تنزل هویت اجتماعی و درنهایت فرسودگی تمامی ابعاد آن است؛ بنابراین مقاله حاضر باهدف به بررسی بازآفرینی بافت تاریخی با رویکرد گردشگری شهری در بافت تاریخی شهر زنجان می پردازد. نوع تحقیق در این پژوهش، ازلحاظ روش توصیفی تحلیلی و ازلحاظ هدف کاربردی است. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه) می باشد. جامعه آماری تحقیق، بافت تاریخی شهر زنجان می باشد که با مساحت ۱۴۶ هکتار با جمعیت ۵۰۰۳ نفر می باشد. تعداد نمونه لازم جهت تکمیل پرسش نامه با استفاده از فرمول کوکران ۳۰۰ نفر تعیین و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی (احتمالی) پرسشنامه ها تکمیل شد. بر اساس آزمون t تک نمونه ای، بیشترین مؤلفه و شاخص تأثیرگذار بر بازآفرینی بافت تاریخی شاخص حس تعلق با t اماره ۵۵٫۳۹ درصد و بیشترین مؤلفه ی تأثیرگذار به کارگیر نمادها و نشانه های بومی در فضای بافت تاریخی می تواند در بازآفرینی بافت تاریخی با ضریب تأثیر (۳۲۶۳) می باشد.
بازشناسی قابلیت های بازآفرینی در بافت های ناکارآمد (مطالعه موردی: منطقه چهار شهرداری کلانشهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بافت های ناکارآمد شهری به عنوان بخشی از بافت های قدیمی شهر در پی تحولات رشد و گسترش شهری به ویژه در طی سده اخیر دچار دگرگونی و تغییرات عمیق گردیده اند. با تأکید برتوسعه پایدار شهری، بازآفرینی شهری به مثابه ی یکی از رویکردهای متعارف توسعه مجدد شهری محسوب می شود. 36 درصد از کل بافت ناکارآمد شهر تبریز، معادل 1200 هکتار در محدوده ی منطقه 4 شهرداری تبریز واقع شده است. نتایج مشاهدات حاکی از آن بود که منطقه 4 تبریز، پتانسیل مناسبی جهت اجرای پروژه های بازآفرینی دارد که در طرح های بازآفرینی توجه جدی به آن نشده است. مقاله حاضر به بازشناسی قابلیت های بازآفرینی در بافت های ناکارآمد در جهت بازآفرینی مطلوب شهری در منطقه موردمطالعه پرداخت. برای تحلیل داده ها از نرم افزار GISو مدل بولین به منظور بازشناسی مکان-های مناسب بازآفرینی در منطقه مربوطه استفاده گردید و با استفاده از مبانی نظری و پیشینه تحقیق، نسبت به انتخاب معیارهای پژوهش شامل معیار طبقات، اسکلت، مصالح، عمر بنا، دانه بندی قطعات، تراکم جمعیتی، تراکم ساختمانی و سطح اشغال اقدام شد. بازشناسی بافت محلات با تاکید بر رویکرد بازآفرینی، گواه قدمت زیاد ساختمان ها و فرسودگی، کیفیت ابنیه پایین، نفوذناپذیری و عرض معابر پایین در اکثر محلات، تراکم بالای ساختمانی و جمعیتی ناشی از ریزدانگی قطعات، و وضعیت نامناسب مسکن در منطقه 4 بود. همچنین، نقشه پهنه بندی اجرای طرح باز آفرینی برای منطقه، نشان داد 34.76 درصد از منطقه(بخش شمال شرقی و بخشی از محدوده مرکزی) بیشترین و 0.88 درصد از منطقه(بخش جنوبی) کمترین قابلیت اجرای طرح های بازآفرینی را دارند. بنابراین با رویکرد بازآفرینی شهری می تواند نسخه بهینه ای برای ارتقاء وضعیت زندگی و مسکن باشد.
بازآفرینی بافت های فرسوده شهری با تاکید بر جایگاه توسعه میان افزا (نمونه موردی: منطقه 8 کلانشهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه میان افزا که شاید بتوان آن را ساده ترین تعبیر از توسعه درون زا دانست، با تأکید بر زمین های خالی و رها شده درون شهری، سعی دارد توسعه را بر روی این اراضی بارگذاری نماید. بطور خلاصه این رویکرد به توسعه در درون محدوده و باز توسعه محدوده با استفاده از پتانسیل های درونی آن می پردازد. پژوهش حاضر با رویکردی تحلیلی در توسعه میان افزا با تأکید بر منطقه 8 شهرداری تبریز و بهره گیری از روش های آماری- فضایی به این موضوع پرداخته است. نوع تحقیق توصیفی- تحلیلی می باشد. روش شناسی این تحقیق مبتنی بر رویکردهای کمی- فضایی است. روش تحقیق به کار گرفته شده در این تحقیق ترکیبی از روش های اسنادی- کتابخانه ای است. در بخش تحلیلی با در نظر گرفتن شاخص ها و ملاحظات توسعه میان افزا در قالب 15 شاخص هدف، به صورت موردی به بررسی و امکان سنجی توسعه میان افزا در منطقه8 شهرداری تبریز پرداخته شده است. در پژوهش حاضر به منظور بررسی و تحلیل نقش راهبردی توسعه میان افزا در بازآفرینی بافته ای فرسوده شهری محور تاریخی- فرهنگی کلانشهر تبریز از نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و تحلیل توابع همپوشانی (Overlay) از نوع همپوشانی وزن دار (Weighted Overlay) بهره گیری شده است. نتایج پژوهش در قالب 3 اولویت توسعه ای و همچنین محدوده های غیرمجاز توسعه، به صورت نقشه مورد اشاره قرارگرفته است.
بازآفرینی فضاهای شهری با رویکرد کیفیت زندگی در منطقه 15 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم کیفیت زندگی شهری در فرایند توسعه شهرها حلقه ای مفقوده در همه وجوه زندگی شهری است. یکی از راه حل های تصمیم گیران و مدیران شهری جهت توسعه و ارتقاء کیفیت زندگی شهروندان در هر منطقه، بکارگیری رویکرد بازآفرینی شهری است. منطقه 15 با شش ناحیه درمحدوده قانونی شهر و یک ناحیه در حریم استحفاظی بعنوان محدوده مطالعاتی این پژوهش جهت بررسی میزان سطح کیفیت زندگی ساکنان از جنبه های(اجتماعی فرهنگی،اقتصادی، کالبدی زیست محیطی،مدیریتی)انتخاب شده است.جمع آوری داده ها از روش پرسشنامه ای، تهیه نقشه ها در محیط Gis و انجام تحلیل آماری داده ها از طریق نرم افزار (Spss و Pls )صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش شهروندان منطقه مطالعاتی میباشد. حجم نمونه با استفاده از مدل کوکران تعداد 384 پرسشنامه تکمیل وداده ها از روش های تحلیل مسیر، تحلیل عاملی، تی، تک نمونه ای، وهمبستگی کانونی مورد آزمون قرارگرفتند. طبق یافته های تحقیق بیشترین تاثیراز شاخصهای بازآفرینی، بعد کالبدی با میانگین شاخص 11/3 و در شاخص های کیفیت زندگی نیز بعد کالبدی با میانگین شاخص 90/2 می باشد. در تحلیل تاثیرات مولفه های بازآفرینی بر مولفه های کیفیت زندگی بیشترین تأثیر در بازآفرینی با بعدکالبدی مولفه ها ی" دسترسی به خدمات" با 44/0 = β ، و"ساختمانها" با 25/0 = β و "شبکه اتصالات جاده ای و دسترسی بزرگراه شهری" با 17/0 = β ، به ترتیب رتبه اول تا سوم بوده است. لذا فقط دربخش کالبدی منطقه یکسری اقدامات توسعه انجام گرفته است ولی منجر به بهبود وارتقاء سطح کیفیت زندگی شهروندان در حد مطلوب نگردیده و همین موجبات نارضایتی ساکنان را بوجود آورده است.
شناسایی و تحلیل پیشران های کلیدی موثر بر بازآفرینی بافت های ناکارآمد با رویکرد آینده پژوهی مطالعه موردی: منطقه 12 کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازآنجایی که محلات قدیمی نشانه هویت فرهنگی و تاریخی شهرها محسوب می شوند تخریب و نابودی آنها تیشه ای بر ریشه هویت ساکنان است، ضرورت رسیدگی به این بافتها و بازآفرینی آنها احساس می شود. البته موضوع محلات فرسوده و ناکارآمد شهری و بازآفرینی این محلات موضوعی پیچیده و چندبعدی است لذا بایستی هرگونه مسائل و موضوعات درارتباط با بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهری به صورت نگاه چند بعدی و ترکیبی از عوامل مختلف مورد سنجش و ارزیابی قرا گیرد. بدین منظور در این پژوهش سعی گردیده است که به صورت سیستمی و نظام مند پیشران های کلیدی موثر بر بازآفرینی محلات فرسوده منطقه 12 کلانشهر تهران شناسایی و تحلیل شوند. در این پژوهش ابتدا با تکنیک پویش محیطی و دلفی، 40 عامل اولیه در شش حوزه مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی، حقووقی و قانونی، مدیریتی و کالبدی استخراج شده و سپس با استفاده از روش دلفی مدیران، ماتریس اثرات متقاطع مولفه ها تشکیل گردیده است. در مرحله بعدی از طریق نرم افزار میک مک نسبت به تحلیل ماتریس اقدام شده است. نتایج حاصل از پراکندگی متغیر ها در محور تاثیرگذاری و تاثیر پذیری عوامل در نرم افزار میک مک، حاکی از ناپایداری سیستم در بازآفرینی محدوده مورد مطالعه است و بر همین اساس پنج دسته متغیر مورد شناسایی قرار گرفت. در نهایت با توجه به امتیاز بالای اثرگذاری مستقیم و غیرمستقیم عوامل، ده عامل اصلی به عنوان پیشران های کلیدی در آینده بازآفرینی منطقه مورد شناسایی قرار گرفتند. از بین پیشران های مورد بررسی نیز، متغیر های بخش اجتماعی-فرهنگی بیشترین تأثیر را بر بازآفرینی محلات منطقه مورد مطالعه و عوامل سیاسی کمترین درجه تأثیرگذاری را به خود اختصاص دادند.